تضاد باور

تضاد در باورها

پاسخ به پرسش نقش تضاد باور ها و تمرین استفاده از باور های جدید

سوال : استاد سلام نقش تضاد را در باورها توضیح دهید و این تضاد را در باورها به چه صورت می توان تحلیل و تضعیف کرد؟

مهدی سبحانی

توجه : برای کسانی که با این مبحث آشنایی ندارند پیشنهاد می شود کلیپ مربوط به جلسه تضادها صحبت کردیم را در این جا ببینند.
همچنین پیشنهاد میکنیم اگر فایل مربوط به نظام باورها را ندیده اید ابتدا با این مبحث آَشنا شوید زیرا پاسخ به این سوال نیازمند این دو پیش زمینه ذهنی است.

اما چطور می شود تضاد و باورها رو با هم ترکیب کنیم و به نتایجی عالی برسیم؟

ساختار باور ها و نظام باور ها

در ساختار نظام باورها چند سطح داریم: یکی سطح محیط است (جایی که در آن قرار داریم)، بخش مربوط به رفتارها و بخشی مربوط به مهارتها و … در نهایت به سطح باور میرسیم.

در مثالی که در کتابی « تئوری انتخاب گلاسر » آورده شده در تحقیقاتی در آمریکا تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان که در مقاطع تحصیلی دبیرستان و سالهای اول دانشگاه به مشروبات الکی و ماری جوانا و مواد مخدر روی آورده اند را مورد بررسی قرار دادند. متوجه شدند این افراد در محیطی آلوده قرار گرفتند، با دوستانی رفت و آمد داشته اند که این روند به صورت عادی در زندگی آنها وجود داشته است.

در ادامه تحقیقات طی پرسشنامه به عمل آمد، مشخص شد حدود نیمی ازاین افراد این کارها را دوست ندارند! صرفا بخاطر مقبولیت در گروهی که هستند و یا چون فکر میکنند این کار بهترین و مناسب ترین کار است آن را انجام می دهند. وقتی همین آمار را به آن ها دادند، این دسته از افراد دیگر کارشان را ادامه ندادند.

در فارسی ضرب المثلی وجود دارد (شعر آکادمی موفقیت ایران IranSuccess.Com) میگوید : “بیاموزمت کیمیای سعادت زِ هم صحبت بد جدایی، جدایی” که از دوران دبستان به ما آموزش داده می شد. اما از قدرت بالای این بیت غافل بودیم و نمیدانستیم چه آموزه ی عمیقی به ما گفته می شود.

محیط موثرترین عامل تغییر باور.

در همان محیط دو گونه اندیشه در ذهن ها وجود دارد، یکی فکر میکند که خوردن مشروب خوب است و دیگری فکر میکند که خوردن مشروب بد است.

وقتی باورها و اندیشه ها و تجربیات در محیطی که زندگی میکرده ایم خوب تلقی می شده و در محیط دیگری قرار میگیریم (مخصوصا وقتی در محیط جدیدی قرار میگیریم، مثل دانشجوی شهر دیگری شدن) در محیط جدید چیزهای دیگری خوب تلقی می شود! اینجاست که در روند زندگی دچار تضاد می شویم.

و در این شرایط چند حالت پیش می آید:

 

باورهای قبلی را که تا قبل این وجود داشته تخریب می شود (مثلا تا قبل این معتقد بوده ایم مشروبات الکلی بد است اما در محیط جدید و شرایط جدید به این نتیجه برسیم که مشروب خوب بوده و در این چندسال اشتباه می کرده ایم)

در این حالت دچار تضاد نمیشویم بلکه دچار تخریب باور میشویم! این حالت بخودیه خود بد نیست. تکنیک تخریب باور استفاده از مثالهای نقض و تکرار است که آرام آرام باور قبلی ما تخریب می شود و باورهای جدید در ما شکل می گیرد.

بدترین حالت ممکن (که در اجتماع امروز می بینیم)  مسئله ی مواجه شدن با تضادها است، گیر کردن در تضاد و خیلی از افراد نمی توانند مسیر بعد از ان را طی کنند.

کسی که سیگار میکشد یا مشروبات الکلی مصرف می کند یا … ولی خجالت می کشد که به خانواده خود در این باره چیزی بگوید درگیر تضاد است و درگیر بخشی است که با باور قبلیش در تضاد است.

وظیفه ما در تضاد باور ها چیست؟

بدترین تضادها، تضادی است که ما در آن گیر کنیم. متاسفانه کلاسهای انگیزشی و موفقیتی که در تهران و شهرستان ها شاهد آن هستیم عموماً این تضاد را برای دوستان ایجاد می کنند. زیرا فرد در محیطی بزرگ شده که سالها گفته شده پول چرک کف دست است، بدرد نمیخورد، عنصر شیطانی است، اعمه ما ساده زیست بوده اند : یک باور مبنی بر این که فقر و بی پولی از ثروت بهتر است در ذهن فرد نهادینه شده است. وقتی در کلاس انگیزشی شرکت می کند مخالف این حرف ها را می شنود و چون یک باور یک روزه و یک ساعته ساخته نمی شود. مغز از همان اول دچار چالش تضاد می شود. (باور و شرایط جدید به شما القا می کند که کاری خوب است درحالی که باور قبلی شما با آن مخالف است) و قدرت مغز به اندازه ای نیست که بتواند این تضادها را سنجش و استدلال کند.

مثالی ازین نوع تضاد که در جامعه امروز رواج دارد (سال 97) : مانتویی مد شده است با عنوان مانتو جلو باز

بعضی از خانم ها در خانواده ای رشد کرده اند که باور ذهنی آن ها به شکلی بوده است که پوشش زن باید کامل باشد و عده ای در خانواده و محیطی رشد یافته اند که از لحاظ پوشش آزادتر بوده و برایشان عادی است که با پوشش آزاد در محیط های عمومی ظاهر شوند.

حال وقتی خانم های دسته اول از پوشش مانتو جلوباز استفاده می کنند با این استدلال که همه دارن می پوشند(قرار گرفتن در محیط) اما وقتی در خیابان مردی از روبروی آن ها وارد شود. جلوی مانتو خود را می گیرند (ایجاد حجاب) و اینجاست که بنیاد تفکر و باور قبلی شان پدیدار می شود.
(به این معنی که من هنوز آمادگی جلوه به این شکل را ندارم) این همان برخورد متقابل دو باور (تضاد) در ذهن است.

حال اگر ازین افراد بپرسید چرا ازین مانتو استفاده میکنی پاسخ میدهند کلاس دارد!

اگر در این لحظات به چهره افراد دقیق شویم متوجه می شویم حالت لبخند یا ریلکسیشن شان تبدیل به یک حالت آشفته ای که طیف انرژی شان کم می شود و تمرکز آن ها سمت جمع کردن لباس و تضادش میرود. در این مدت راحتی از آن خانم گرفته می شود. (قانون حس خوب برای موفقیت را از مجموعه ویدئو های آکادمی موفقیت ببینید IranSuccess.Com) 

این لحظات در زندگی باید تلنگری برای ما باشد. در مورد سلسله مراتب روح،احساس،منطق و محیط در جلسه مربوط به فرهنگسرای اندیشه صحبت شده است که میتوانید آن را در این لینک ببینید. بنابراین در لحظاتی که شما از سطح بالا به سطح پایین می روید و احساستان منفی می شود و انرژی احساس شما کم می شود، به تضاد برخورد کرده اید و وقت آن است که تضاد را در همانجا نگه دارید!

 

متن جلسه تضاد باور ها و نظام باورها را با صدای استاد سامان کرمی را در فایل زیر بشونید

 

مثال دیگری از برخورد افراد با تضاد ها

فردی به نام امیر به من مراجعه کرد که در زندگیش به تضادی برخورد کرده بود. امیر در محیط و شرایطی رشد یافته بود که حفظ خود و پرهیز از ارتباط با نامحرم یک ارزش محسوب می شد.رعایت حریم ها مرسوم بوده درحالی که اکنون در شرایطی قرار گرفته بود که دختر و پسرها براحتی با هم ارتباط گرفته و حتی ازدواج سفید نیز مرسوم است.

امیر در این تضاد که باور قبلش او را از هرگونه ارتباطی منع می کرد در حالی که شرایط این ارتباط را به او القا می کرد. تا اینجا ما تضادها را فهمیدیم و نقش باورها را نیز در تضاد متوجه شدیم.

هیچ وقت هیچ کس آن احساس منفی ناشی از تضادهای ذهنی را دوست ندارد (لحظه ای که دل و شرایط چیزی را می طلبد ولی باوری در ذهن موجب عذاب وجدان می شود و فرد را از انجام کاری بازمی دارد).

افتادن در تضاد بدترین لحظات احساسی زندگی هر فرد است.

خانمی به نام پروانه می گفت : که عاشق هنر بوده ولی باوری که از کودکی در او شکل گرفته بود. توسط حرف پدر و مادر را باید تحت هر شراطی گوش داد، بنابراین طبق خواسته والدینش در دانشگاه رازی رشته مهندسی می خواند، و در حالی که هنر را نیز دنبال می کرد، هر وقت در کلاس ها حاضرمی شد با خود فکر می کرد که می توانست این زمان را برای یادگیری هنر بگذارد (دچار تضاد میشد) و این باعث میشد حس و حال خوبی را تجربه نکند و این حال خوش نبودن بدترین چیز دنیاست …

نمونه تضاد در کسب و کار

سال ها به ما القا شده دنیای کسب و کار دنیای خطرناکی است و بهتر است یک آب باریکه ای داشته باشی و در یک کار کارمندی استخدام شوی. در مورد پول نیز همانطور که قبل از این گفته شد در باور قبلی پول چیز خوبی نیست ولی باور کنونی می گوید پول مهم و با ارزش است و وقتی به سمت آن حرکت می کنید، ناتوانی شما نیست که موجب ناکامی می شود بیشتر این احساس منفی ناشی از تضاد ذهنی است که شما را از پیشرفت باز می دارد.

اگر در ذهن تضاد وجود نداشته باشد حتی دزدی بانک هم حس و حال بدی را القا نمیکند (برای کسی که بدست آوردن پول به هر روشی را در ذهن خود قبول و باور دارد) این فرد در این راه حتی اگر کشته هم بشود خوشحال از دنیا رفته !!

همانطور افرادی که در زمان جنگ به میل و رغبت خود به جبهه رفتند. تمام ایده آل و خواسته و ذهنشان در جهت یک چیز بود،” حفظ خاک و حفظ استقلال” حتی در آن لحظه ای جانباز یا شهید می شدند، خوشحال بودند 🙂

در فایل های بعدی بیشتر راجع به تضادها خواهیم گفت و اینکه آیا تضاد بوجود آمده درست است؟ و چرااین تضاد برایمان به وجود آمد؟ با ما در ادامه نوشتار ها همراه باشید

در گام سوم (دوره توسعه فردی) توضیح می دهیم چگونه این تضاد حل کنیم و باورمان را تغییر دهیم تا بتوانیم به موفقیت برسیم.

اسم شهرتان را به سامانه پیامکی 10003715 را ارسال کنید

منتظر ادامه این مقاله باشید (آکادمی موفقیت ایران)

همیشه بر مدار ثروت و سلامت باشید.

سامان کرمی

تمرین قانون جذب (سامان کرمی)

تمرین استر هیکس Esther hicks ( آموزش قانون جذب )

دوستان عزیزم سلام سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت با پاسخ به یکی از پرسش های شما. توضیحی مربوط به فایل تکمیلی جلسه برج آزادی تهران، دوستان سوالی داشتند راجع به این که، شما گفته اید تفکیک وقایع از انسان ها که یکی از راه های رسیدن به آرامش فکری و عدم تکرار خطاهای رفتاری است را چطور انجام دهیم. بخش سوم که ورود نعمت به زندگی می باشد به چه صورت عمل می کند.

حدود 2 ساعت توضیح کامل این تمرین را که چطور می توانیم با پاکسازی و تطهیر خودمان و تذکیه نفس و … انسان ها را از وقایع پیش آمده در زندگی تفکیک کنیم توضیح داده شد.

اتفاق عالی که رخ می دهد این است که ( توضیحات آن را می توانید دانلود کنید ) شما مسئولیت پذیر می شوید. یعنی مسئولیت بخش بزرگی از زندگیتان را خودتان برعهده می گیرید و حسن این اتفاق این است که تلاش و ذهنیت شما در جهت رسیدن به هدف هایتان تغییر بسیار خودبی را خواهد داشت و به شما کمک میکند.

تمرینی که خانم استرهیکس آن را معرفی کرده و راجع به آن توضیح داده است و من به زبان ساده برای شما بازگو میکنم این است که شما نمایش نامه زندگی خود را بنویسید.

مثلاً : اینکه دوست دارم برم بیرون و شخصی با فلان برخورد به من لبخند بزند یا گل بدهد. یا اینکه وقتی منظر تاکسی هستم بدون معطلی یک تاکسی پیدا شود. یا این که وقتی با اتومبیلم به جایی قرار است بروم ترافیک یا چراغ قرمز نباشد …. و به طور خلاصه نمایشنامه ای از زندگی مورد علاقه تان بنویسید. این تکنیک، تکنیک بسیار قوی است و اگر آن را در زندگیتان پیاده سازی کنید قطعاً جوابهای عالی خواهید گرفت.

چطور نمایش نامه زندگی خود را بنویسیم؟ ( گام قانون جذب )

اگر بلد نیستید چطور نمایشنامه بنویسید و چطور از این تکنیک استفاده کنید همبن الآن یک کاغذ و خودکار بیاورید و اتفاقات دیروزتان را که رخ داده بنویسید. این کار فقط برای تمرین بیشتر است. دو حسن اساسی دارد

اول این که این تمرین باعث تقویت حافظه نیز می شود ( یکی از تمرین های تقویت حافظه که قبلاً بیان کرده ایم مرور اتفاقات روزگذشته است ) به این صورت که صبح زود از خواب بیدار شدم و دست و صورتم را شستم و … اینجا میخواهم در نمایشنامه تان اسمی از افراد نبرید و در ادامه باقی نمایشنامه را به این صورت می نویسید:

در کوچه به یکی از همسایه ها سلام کردم. لزومی به ذکر اسم شخص نیست. من تعدادی از دوستانم را ملاقات کردم (باز هم لزومی به ذکر اسم افراد نیست). با یک شهروند در مترو آشنا شدم و باهم به جایی رفتیم. به همین منوال باقی وقایع اتفاق افتاده در زندگیتان را بدون ذکر نام افراد یادداشت کنید، و دلیل آن هم این است که ذهن شما آرام آرام به تفکیک انسان ها از وقایع عادت می کند.

 

شما وقایعی را برای خود شرح می دهید که انسان ها می توانند در آن جایگزین شوند.

مثلا وقتی که مینویسید: من به همسایه ام سلام کردم و او پاسخ من را داد، ذهن شما به سلام کردن به دیگران و گرفتن پاسخ عادت میکند. گرفتن پاسخ هم رخ خواهد داد؛ پس دیگر ذهن شما روی شمسی خانم یا اقدس خانم نیست که ذهنتان پاسخ منفی بدهد، دراین صورت هم حافظه تان قوی میشود و ذهنتان مثبت می شود. به تفکیک وقایع از انسان ها عادت می کند؛ در این بخش سوم تمرین ها معجزه میکنند. باعث میشود که شما در زندگیتان یک بخشی را تحت عنوان مسئولیت پدیری بسیار تقویت کند، وقتی که مطمئن هستید یک شخص خاص به این اتفاق ربطی ندارد. شما مسئولیت اتفاقات را 100% می پذیرید و وقتی شما مسئولیت یک کار را تماماً بپدیرید دیگر حستان بد نمیشود، این یکی از بخش های اصلی اساسی مربوط به تفکیک وقایع است. (آکادمی موفقیت ایران IranSuccess.Com)

پس این تمرین چند دلیل دارد.

  • حسمان همیشه خوب باشد و قبلش نیاز بود که بتوانیم افراد و وقایع را از هم تفکیک کنیم.
  • این تمرین باعث میشد که ما مسئولیت پذیر شویم
  • تقویت حافظه با مرور روز گذشته بر روی کاغذ

به دست اوردن آرامش در نهایت اجرای این تمرین ها می شود؛

این تمرین ها بهبود یافته نمایش نامه خانم استرهیکس (سامان کرمی) را می توانید 40 روز انجام دهید.

پس از آن هر چقدر که این تمرین ها را بیشتر انجام دهید حس و حالتان بهتر می شود.

با آکادمی موفقیت در تماس باشید

دانلود کتاب هدف گذاری

هدف گذاری

به قول برایان تریسی

هدف و دیگر هیچ

همین سه کلمه کافیست تا زندگی شما را متحول کند.

بهترین بازده هدف گذاری در کنار دوستان به صورت کارگاهی می باشد. اما در صورتی که این امر برایتان فراهم نیست هم موردی ندارد با ما همراه باشید تا اصول اصلی کارگاه هدف گذاری را خودتان کشف کنید.

نکته اول : اهداف شفاهی ارزش بسیار پایینی دارند. شاید پیش خودتان بگویید که اهدافم را در ذهن تکرار می کنم. اما اولین نکته طبق تحقیقات اهداف مکتوب بیست هـــــــــــــزار برابر قدرت بیشتری دارند. این همان معجزه است. یعنی شما با داشتن هدف خرید یک خودرو بنز 600 هزار دلاری و دوستتان با درآمد یکسان ، شانس شما برای خرید این خودرو در صورتی که شما هدف مکتوب داشته و دوست شما تنها هدف ذهنی بیست هزار برابر بیشتر می شود. برای همین هست که خیلی از افراد خیلی از آرزو ها را صرفا دارند اما تا زمانی که آنها را روی کاغذ مکتوب ننمایید. آرزو هستند، و آرزو تنها در دنیای رویاست. برای تبدیل از عالم رویا به عالم ماده باید آنها را مکتوب کرد. فقط همین!!

حالا که بیست هزار برابر از خودمان جلوتر زدیم. نوبت می رسد به پیشی گرفتن از خود جدیدمان!

هدف گذاری حرفه ای

نکته دوم : اهداف را خرد کنید.

اگر باز هم هدف خرید یک خودرو 600 هزار دلاریست و اگر امروز شما قصد خرید آنرا داشته باشید و کل سرمایه و دارایی نقدی و غیر نقدی شما تنها 6 هزار دلار است. باز هم ناامید نشوید….

قرار نیست شما یک شبه به این هدف برسید، اهداف مالی باید با جامعه رشد اقتصادی و … همخوانی داشته باشد.
خیلی ها می گویند که

«من می خواهم درآمد میلیاردی داشته باشم»

اول از همه باید من خود را تعریف کنید: این من دارای چه توانایی هاییست چه تواناییی هایی را باید کسب کند ، از چه اهدافی باید بگذرد (بله دقیقا از تعدادی از اهداف در زندگی باید بگذریم) برخی اهداف چون از طریق جامعه و یا خانواده به ما تحمیل شده و در راستای هدفهای جدید ما نیست باید رهایشان کنیم. همان طور که دارن هاردی در کتابش می نویسد “”من از دفتر کارم خارج شدم و به منشی تلفن زدم و گفتم تمام آنجا مال تو و من دیگر به آنجا باز نخواهم گشت!! “” یعنی اینکه با داشتن هدف جدید حتی شاید لازم باشید تمام مسیری را که تا کنون پیموده اید را نیز ترک کنید. این سخت ترین کار در دست یابی به اهداف بزرگ زندگیست. تغییـــــــــــــــــــــــــــــر

پس از تعریف خود جدیدتان برای هدف جدیدتان نیاز به بخش دوم یا درآمد دارید.

حال من از چه طریقی می توانم درآمدی بالا داشته باشم، در واقع از هیچ طریقی!! راه آن مشخص است و در برنامه های متعدد به آن اشاره شده است. شما با درآمد بالا میلیاردر نمی شوید. زیرا هیچ شغلی درجهان وجود ندارد که به شما به صورت میلیاردی حقوق داده شود (البته دوستانی هم که اختلاس می کنند سالها در پشت پرده انتظار کشیده اند) پس با این اوصاف باز هم دستیابی به درآمد میلیاردی امکان پذیر نیست.

نکته چهارم : پس ما باید با درآمد میلیونی شروع کنیم!!   البته درآمد میلیون تومانی، خب برای مثال ما در نظر می گیریم که ما هر سال بتوانیم بدون در نظر گرفتن تورم میزان درآمد خود را دو برابر کنیم. (این بخش را در کارگاه های هوش مالی توضیح داده ایم).

با دارا بودن جریان نقدینگی که در جلسات مدیریت مالی توضیح داده شد شما ماهانه فقط  5 درصد به اصل سرمایه خود سود غیر فعال می افزایید که یعنی به عبارتی سالانه تا 60 درصد که ما آنرا همان 50 درصد در نظر می گیریم. البته بانکها  و موسسات تا 20 درصد این مبلغ را پرداخت می کنند.

با این مثال روند بالا را پیش می گیریم. با فرض اینکه شما حقوق پایه کارگری را دریافت نموده و تنها ماهانه یک میلیون تومان داشته باشید.

سال اول تنها 12 میلیون تومان

سال دوم 24 میلیون تومان + 12 میلیون تومان + 6 میلیون تومان سود = 42 میلیون تومان

سال سوم 48 میلیون تومان + 42 میلون تومان + 21 میلیون تومان سود = 111 میلیون تومان

سال سوم 96 میلیون تومان + 111 میلیون تومان + 55 میلیون تومان سود =  262  میلیون تومان

سال چهارم 192 میلیون تومان + 262 میلیون تومان + 131 میلیون تومان سود = 585 میلیون تومان

سال پنجم 384 میلیون تومان + 585 میلیون تومان + 292 میلیون تومان سود = 1261 میلیون تومان

سال ششم 762 مییون تومان + 1261 میلیون تومان + 630 میلیون تومان سود = 2653 میلیون تومان

سال هفتم  1521 میلیون تومان + 2653  میلیون تومان + 1327 میلیون تومان سود = 5.5 میلیارد

بله شگفت انگیز است!! هیچ جادویی در کار نیست شما با ریتمی که از ما خواهید آموخت در شش سال یک میلیاردر می شوید و در کمتر از 8 سال به دارایی یک میلیون دلار خواهید رسید.

نکته سوم : تمام داستان دست نیافتن ندیدن مسیر بود….

حال مسیر کاملا واضح در مقابل شماست. فرض کنیم مسیر به این سادگی نباشد. و سه برابر سختی و یا کندی داشته باشد. آیا باز هم برای دستیابی به یک میلیون دلار 12 سال زمان زیادیست!؟

خواه یا ناخواه زمان می گذرد. پس این ما هستیم که 10 سال دیگر چه جایگاهی را برای خودمان در نظر می گیریم که بدان دست یابیم. بله هدف گذاری امروز شما را به جایگاهی که در ذهن دارید خواهد رساند.

چرا ما به این روند که در بالا ذکر شد دست پیدا نمی کنیم!؟

نکته چهارم : به سود 4 تا 5 درصدی ماهانه اعتقاد نداریم.

چون همچین سودی رو ندیدیم. برای این کار باید پیش اشخاصی برویم که در کسب و کار خود عالی عمل می کنند و این سود رو دارند به راحتی کسب می کنند. این سود در کسب و کار کارمندی وجود نداره، حتماً باید این سود رو در کسب و کارهای مرتبط با فروش دنبال کنیم. به دلیل نداشتن قدرت ریسک پذیری و عادت به ناحیه امن خودمان سعی و تلاش نمی کنیم و این بخش از زندگی ما همچنان مثل سابق به فعالیت خود ادامه می دهد. پس از امروز برای باور به وجود یک همچنین سودی باید پیش یک کاسب حرفه ای مدتی کار کنیم تا به باور سور 5 درصد ماهانه برسیم.

نکته پنجم : پس انداز رو جدی نمی گیریم!؟

همان طور که اشاره شد با همون ماهی یک میلیون تومان شروع کردیم.

ولی این پول باید پس انداز و سرمایه گذاری می شد. نه خرج! خیلی از مواردی که باعث میشه این نقطه استارت هیچ وقت به وجود نیاد رو در زیر نام می بریم.

  • درس خوندن در دانشگاه های پولی بدون داشتن منبع درآمد
  • گرفتن وام برای ادامه تحصیل
  • گرفتن وام برای رفتن به سفر های تفریحی
  • گرفتن وام برای ازدواج و مخارج اولیه زندگی
  • گرفتن قرض برای خرید ماشین (خرید اقساطی)
  • اجاره نشین بودن سالهای متوالی
  • استفاده از امکانات بیش از توان مالی (استفاده از امکانات رفاهی مثل هتل چند ستاره در مسافرتها)
  • خرید از برند ها و لوازم لوکس و طلا و جواهر (پیش از استقال مالی «ادای آدم پول دارها رو درآوردن»)
  • به تعویق انداختن شروع به کار به امید مدرک تحصیلی (دکترا تا ده سال!)
  • و ….

بله درسته همه دوست دارند ماشین خوب سوار شوند، سفر تفریحی خارجی بروند، یا در دانشگاه های تاپ علم بیاموزند. ما هم مخالف این مسئله نیستیم. اما به جای خودش. زمانش کی است؟؟ در زمانی که شما اگر هزینه یک سفر تفریحی به چین یا حتی آمریکا را در نظر بگیریم 4 هزار دلار و این مبلغ از کل درآمد یک سال شما بیشتر باشد خب این یک کار غیر عقلانیست.

اما زمانی که شما همین 4 هزار دلار را در یک هفته یا کمتر به دست می آورید این سفر برای شما هم جذاب و هم بسیار خوش آیند است. پس فعلا فعالیت ها، تفریحات و خرج کردها را به حد اقل برسانیم تا از درآمد ماهانه مرز دو هزار دلار عبور کنیم.
اکنون زمان لذت بردن از دست آورد های ماست. آری به سرعت نه ولی قطعاً در پیش روی ما توانگری و ثروت نهفته است. آن هم نه با شانس و اقبال با حساب دو دوتا چهار تا.


در کلاس های برنامه ریزی مالی و هدف گذاری با عنوان هوش مالی در خدمت شما دوستان هستیم. جهت آگاهی از این کارگاه ها می توانید در پیام رسان تلگرام و یا سایر راه های ارتباطی با ما همراه باشید.

09120044718
02122221124

باتشکر / گروه مالی آکادمی موفقیت ایران

دانلود کتاب دولت و فرزانگی

دانلود کتاب حکایت دولت و فرزانگی اثر مارک فیشر

این کتاب با نام اصلی The Instant Millionaire – a Tale of Wisdom And Wealth که به حکایت دولت و فرزانگی ترجمه شده است از معروف ترین آثار مارک فیشر است، خلاصه ی کتاب حکایت دولت و فرزانگی به شرح زیر است :

داستان مربوط به جوانی سی و دو ساله است که در یک شرکت تبلیغاتی کار می کند و به شدت از کارش بیزار و دلزده است و

به دنبال راهی برای افزایش درآمد خود می باشد. در همین حین به توصیه عموی بسیار پولدارش که از جوانی ثروت زیادی کسب کرده است به ملاقات یک پیرمرد میلیونر می رود. که یک میلیونر و ثروتمند خودساخته است و پیرمرد میلیونر در خلال اتفاقاتی بسیار جالب و غیر منتظره نکاتی را به جوان گوشزد می کند که افراد موفق و ثروتمند با رعایت این نکات همواره در هر شرایطی می توانند به مسیر خود ادامه دهند و به اهداف خود دست یابند.

این داستان در پایان یک پرش به آینده و زمانی دارد که جوان داستان به هدفش رسیده است و به ترتیب در کتاب های راه و رسم میلیونر ها و معبد میلیونر ها اثر مارک فیشر که ادامه ی حکایت دولت فرزانگی و به گونه ای جلد های بعدی آن هستند

درس هایی که جوان تا رسیدن به هدف می آموزد با جزئیات بیان شده اند.

 

تجربه خودم از کتاب حکایت دولت و فرزانگی 

این کتاب اولین کتابی بود که من در زمینه روانشناسی ثروت و موفقیت مطالعه کردم و در واقع درب ورود من به مطالعه در این زمینه و تحول تمام جنبه های زندگی ام بود.

این کتاب باعث شد از درون حال و هوای منفی بافی و یاسی که جامعه ی اطراف بصورت غیر ارادای برای من ایجاد کرده بود راهی پیدا کنم برای رهایی و رفتن به دنیای تازه ای با مثبت گرایی و سرشار از انگیزه و موفقیت و شادی درونی. پس از این کتاب به سراغ خواندن کتاب های دیگر این نویسنده – مارک فیشر – کردم و موفق به خواندن کتاب های فروشنده و میلیونر ، گلف باز و میلیونر ، حکایت آنکه دلسر نشد ، حکایت عشق و خوشبختی ، چگونه مانند میلیونر ها فکر کنیم شدم که در تمام آن ها به جز مورد آخر یک شخصیت پیرمرد میلیونر که یک ثروتمند خود ساخته است در شرایط گوناگون و برای افراد مختلف درس های تازه ای از شخصیت یک میلیونر را بیان می کند که در انتها و در مجموع شخصیت یکپارچه ی یک فرد موفق و خودساخته را نشان می دهد و برخورد یک فرد موفق را در مواجهه با بسیاری از چالش ها، اتفاقات و شرایط زندگی بیان می کند.

فصلهای کتاب حکایت دولت و فرزانگی 

فصل 1 : حكايت مشاوره مرد جوان با خويشاوندي دولتمند

فصل 2 : حكايت ديدار جوان با باغباني سالمند

فصل 3 : حكايت آموزش جوان، براي غنيمت شمردن فرصت و خطر

فصل 4 : حكايت به حبس افتادن جوان

فصل 5 : حكايت آموزش ايمان

فصل 6 : حكايت آموزش تمركز بر هدف

فصل 7 :حکایت ارزش تصویر از خود

فصل 8 : حكايت كشف نفوذ كلام

فصل 9 : حكايت نخستين اشنايي با دل گل رخ

فصل 10:‌حكايت تسلط بر ضمير ناهشيار

فصل 11: حكايت بحث درباره ارقام و قواعد

فصل 12 : حكايت يادگيري نيكبختي و زدگي

فصل 13 : حكايت يادگيري بيان خواسته‌ها در زندگي

فصل 14: حكايت كشف اسرار باغ گل سرخ

فصل 15: حكايت لحظه‌اي كه هريك به راه خود مي رود

دانلود کتاب دولت و فرزانگی