تربیت صحیح کودکان

چگونه رفتارهای نامناسب کودکان را تغییر دهیم؟

رفتار مناسب با کودکان یکی از عوامل اصلی رفتار های نا مناسب آنها در محیط ها اجتماعی و خانوادگی می باشد.
با در نظر داشتن این موضوع می توانیم پی ببریم که اولین الگو برداری کودکان از والدین بوده و ما با تغییر بخش هایی از رفتار خود در واقع کودکان خود را تربیت می کنیم. پس بیاییم خودمان را تربیت کنیم.

مرحله اول: هدف گذاشتن برای تغییر

در مورد تغییراتی که می‌خواهید در رفتار کودک و نیز رفتار خودتان بدهید فکر کنید.
فکر کنید که می‌خواهید چه کارهایی را بیشتر انجام دهد. مثلاً: مؤدبانه صحبت کردن
همچنین توجه کنید می‌خواهید چه کارهایی را کمتر انجام دهد. مثلاً: داد و فریاد زدن

نکته : توجه کنید چه تغییراتی را می‌خواهید در رفتار خودتان ایجاد کنید. در نظر داشته باشید چه چیزهایی می‌تواند در رفتار مشکلدار فرزندتان سهمی داشته باشند برای خودتان نیز اهدافی بگذارید، ببینید چه کارهایی را میخواهید بیشتر انجام دهید{مثلا آرام ماندن. دستورات روشن و مستقیم دادن، ارتباط صمیمانه برقرارکردن، توجه بیشتر به رفتارهای مثبت فرزند و….}
چه کارهایی را میخواهید کمتر انجام دهید{مثل تهدید کردن یا تنبیه کردن-داد زدن و دستور دادن از اتاق دیگر}.

تربیت صحیح کودک

مرحله دوم: تغییراتی را که میخواهید در رفتارفرزندتان و خودتان ببینیدد بنویسید.

اهدافی برای تغییر رفتار فرزندم اهدافی برای تغییر رفتار خودم

مرحله سوم: ردگیری رفتار کودکان

ردگیری یا ثبت کردن به چند دلیل مفید است:
*به شما این شانس را می‌دهد که بررسی کنید آنچه در مورد رفتار فرزندتان فکر می‌کنید، درست است یا خیر{مثلا آیا فرزندتان از همه دستوراتی که شما میدهید سر باز میزند؟}
*به شما کمک می‌کند واکنش خود را به فرزندتان وارسی کنید و مشخص کنید چه وقتی و چرا آن را رفتار رخ میدهد.
*به شما امکان میدهد ارزیابی کنید آن رفتار در حال تغییر است یا خیر{برای مثال در حال بهتر شدن در حال بدتر شدن است یا همانطور مانده.}
*به شما میگوید به هدف خود رسیده اید یا خیر.
برای ردگیری از یک جدول رفتاری استفاده کنید در این جدول بنویسید، چه وقت و کجا رفتار مشکلدار رخ داد و چه چیز قبل از رفتار اتفاق افتاد{چه چیز باعث آن شد}و بعد از آن چه اتفاقی افتاد {شما چه واکنشی نشان دادید}.این به شما کمک میکند موارد زیر را مشخص کنید:

*الگوهای رفتار فرزندتان
*چقدر رفتار رخ میدهد
*چقدر با ثبات با رفتار فرزندتان مقابله میکنید
*زمانها یا موقعیتهای پر خطر
*راه اندازیها یا علل احتمالی
*پاداشهای تصادفی احتمالی

جدول رفتاری نمونه

دستورالعمل :رفتار مشکلدار را بنویسید همچنین اینکه چه وقت و کجا رخ داد و چه چیز قبل و بعد از آن اتفاق افتاد.

1)رفتار مشکلدار چیست؟
2)کی و کجا رخ داد؟
3)چه چیز قبل از آن اتفاق افتاد؟
4)چه چیز بعداز آن اتفاق افتاد؟

مثال 1:
جیغ زدن مشت کوبیدن به زمین
ساعت۱۲:۳۰
اتاق نشیمن
از اوخواسته شد قبل از ناهار اسباب بازیش جمع شود. به اتاقش فرستاده شد.

خودم اسباب بازی را جمع کردم.
۳۵دقیقه در اتاقش گریه کرد و جیغ کشید.

مثال2:
داد و فریاد زدن
ناسزا گفتن
ساعت ۱۸
منزل خودمان
به او گفته شده بود بازی را تمام کندو برای خوردن شام بیاید.سیلی خورد به اتاقش فرستاده شد. شام به او داده نشد.

احساس گناه داشتم.بعدا”به او بستنی دادم.

کودکان بد رفتار و رفتار بد با کودکان

وقتی یک برنامه جدید را شروع می‌کنید بهتر است آن را به مدت ۷ تا ۱۰ روز آزمایش کنید. در پایان مدت آزمایش می‌توانید تصمیم بگیرید که آن را به همان روش ادامه دهید یا تغییراتی در آن ایجاد نمایید. به یاد داشته باشید بهترین راه تغییر رفتار کودکان و رفتار خود شما این است که آن را به تدریج انجام دهید. وقتی قواعد و رفتارهای تازه خوب جا افتاد می‌توانید ردگیری را به میزان کمتری انجام دهید مثلا” هفته ای یک بار به جای هر روز.
وقتی در مورد پیشرفت خود مطمئن شدید ثبت کردن رفتار را متوقف کنید.

ادامه دارد…..

بنت الهدی امیری «هاتف»

مدیریت استرس

استرس

 

 در اینجا سه نظریه در خصوص استرس و خود-کنترلی ( سرسختی، خود-کارآمدی و احساس شایستگی) خواهیم پرداخت.  

هیجان و استرس

مدل تبادلی استرس ( نقش ارزیابی)

 عوامل استرس زا

در سال 1970 کارهای لازاروس بر روی استرس موجب شد روانشناسی پاسخ های استرس را بهتر درک کند (لازاروس و کوهن،1973، 1977؛ لازاروس، 1975؛ لازاروس و فولکمن، 1987). این موضوع  موجب شکل گیری مفهوم ارزیابی در روانشناسی شد. لازاروس معتقد بود که استرس یک تعامل بین فرد و محیط بیرونی اوست و اینکه پاسخ های استرس زمانی رخ می دهند که افراد یک موقعیت بالقوه پر استرس را واقعا پراسترس ارزیابی کنند. مدل لازاروس از ارزیابی، افراد را به عنوان موجوداتی روانشناختی توصیف می کند که جهان بیرونی را ارزیابی می کنند نه اینکه صرفا پاسخ های منفعلانه به آن می دهند.

 

لازاروس دو شکل ارزیابی را مطرح کرد:

 

  1. ارزیابی اولیه: بر اساس نظر لازاروس افراد در ابتدا رویداد را ارزیابی می کنند. چهار روش ممکن برای ارزیابی رویداد ها وجود دارد: 1-رویداد نامربوط است، 2-رویداد مثبت و بی خطر است، 3-رویداد  آسیب زا و تهدید کننده است و 4-رویداد آسیب زا و چالشی است.
  2. ارزیابی ثانویه: شامل ارزیابی افراد از جنبه های مثبت و منفی استراتژی های سازگاری خودشان است.

شکل ارزیابی اولیه و ثانوی تعیین کننده این موضوع است که آیا یک پاسخ استرس نشان داده شود یا خیر؟ بر اساس مدل لازاروس، این پاسخ های استرس به شکل های مختلفی بروز می کنند: 1- واکنش مستقیم، 2- جستجوی اطلاعات، 3- عدم واکنش، 4- توسعه یک ابزار سازگاری با استرس از طریق روش های تن آرامی و یا استفاده از مکانیزم های دفاعی.

مدل ارزیابی لازاروس و تبادل بین فرد و محیط یک روش جدید برای نگریستن به پاسخ های استرس است؛ این اعتقاد که افراد در ارتباط با محیط بیرونی خود منفعل نیستند، بلکه با آن تعامل دارند.

کدام رویداد ها استرس زا ارزیابی می شوند

لازاروس معتقد است یک رویداد قبل از اینکه پاسخ استرس را ایجاد کند باید استرس زا ارزیابی شود.

استرس و راه های جلوگیری از استرس

از این موضوع می توان اینگونه استنباط کرد که ماهیت رویداد به تنهایی تعیین کننده نیست و در واقع این موضوع کاملا به ادراک افراد از رویداد مرتبط است. با این وجود تحقیقات نشان می دهند که برخی رویداد ها بیشتر احتمال دارد که منجر به بروز پاسخ های استرس گردند:

  1. 1.وقایع برجسته: اغلب افراد در خیلی از حوزه ها از جمله شغل، خانواده و دوستان فعالیت دارند. برای برخی ممکن است کار مهمتر باشد برای برخی خانواده و … . اسویندل و موس (1992) معتقدند که حوزه های مهمتر برای افراد بیشتر استرس زا هستند.
  2. بار اضافی: به نظر می رسد  انجام چند تکلیف همزمان در مقایسه با تمرکز بر روی تکالیف کمتر در یک زمان، منجر به استرس بیشتری می شود. بنابر این  زمانی که یک استرسور به استرسوری دیگر اضافه می شود در مقایسه با زمانی که به تنهایی رخ می دهد بیشتر استرس ایجاد می کند.
  3. رویداد های مبهم: اگر رویدادی به خوبی تعریف شده باشد، فرد به نحو موثری می تواند یک استراتژی سازگاری برای آن در نظر بگیرد. اما اگر رویداد مبهم و نامشخص باشد، فرد ابتدا باید زمان و انرژی زیادی صرف کند تا تصمیم بگیرد کدام استراتژی سازگاری، بهترین است.
  4. رویداد های غیر قابل کنترل: اگر استرسوری قابل پیش بینی و قابل کنترل باشد، کمتر استرس زا ارزیابی می شود. در مقایسه، رویداد های غیر قابل کنترل و تصادفی استرس بیشتری ایجاد می کنند.

 

کنترل خود و استرس

نظریه های جدید استرس بر خود کنترلی به عنوان یک مفهوم مهم در درک استرس تاکید می کنند. این موضوع در نظریه های خود-کارآمدی، سر سختی و احساس شایستگی برجسته شده است.

 

  1. خود-کارآمدی:در سال 1987، لازاروس و فولکمن پیشنهاد دادند که به نظر می رسد خود-کارآمدی عامل قدرتمندی است که پاسخ های استرس را میانجیگری می کند.

خودکارآمدی به احساس شایستگی افراد در این خصوص که می توانند عمل مطلوبی را انجام دهند مرتبط است. تحقیقات نشان می دهند که خودکارآمدی ممکن است نقشی در میانجیگری پیامد های استرس بر سرکوب سیستم ایمنی و تغییرات فیزیولوژیکی مانند فشار خون، ضربان قلب، و هورمون های استرس داشته باشد (باندورا و همکاران،1982، 1988؛ واید فیلد و همکاران، 1990). بنابراین این عقیده که فرد توانایی کنترل رفتارهای خود را دارد یا خیر؟، می تواند در تبدیل یک رویداد بالقوه استرس زا به پاسخ های استرس نقش داشته باشد.

  1. سرسختی:تاکید بر کنترل خود همچنین در مفهوم سرسختی که توسط کوباسا شرح داده شده است، مورد توجه قرار گرفته است(کوباسا و همکاران، 1982؛ مدی و کوباسا، 1984). سرسختی اینگونه توصیف شده است: 1- داشتن احساس فردی کنترل،2- میل پذیرفتن چالش ها و 3- تعهد. استدلال شده است که درجه سرسختی، ارزیابی افراد را از استرسور های بالقوه و پاسخ های استرس مورد انتظار تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین احساس تحت کنترل بودن شرایط (کنترل پذیری) ممکن است فرایند ارزیابی اولیه را تحت تاثیر قرار دهد.
  2. 3.تسلط:کاراسک و تئورل (1990) اصطلاح ” احساس تسلط” که منعکس کننده ی کنترل فرد بر پاسخ های استرس خود است را تعریف کردند. آنها استدلال می کنند که میزان تسلط ممکن است با پاسخ های استرس رابطه داشته باشد.

 

به طور خلاصه از آنچه در بالا اشاره شد می توان اینگونه بیان کرد که اغلب محققان استرس را به عنوان نتیجه ی میزان تطابق فرد – محیط می دانند و بر نقش ارزیابی اولیه و ثانویه در بروز پاسخ های استرس تاکید دارند. محققان معتقدند که مولفه های روانشناختی به عنوان مولفه های مرکزی پاسخ های استرس تلقی می شوند، اگر چه این مولفه ها به تغییرات همزمان مولفه های فیزیولوژیکی وابسته اند.

 

جزوه کامل ویژه شرکت کنندگان کارگاه مربیگری مهارت های زندگی
(*پاور پوینت کارگاه دکتر سعیدی*)
را می توانید از این بخش دانلود نمایید.

 

_______________________________________________

” دوره مربیگری مهارت های زندگی ToT ”

🌀 مهارت تفکر خلاق و تفکر نقاد 🌀

📜 با ارائه گواهینامه معتبر از مؤسسه روانشناسی دانشگاه تهران
در استان کرمانشاه

🕰زمان : جمعه 20 بهمن (ساعت 9 الی 14)
🏢 مکان : چهار راه گلستان، ساختمان فرید، واحد 22

🔻 ساعت پاسخگویی به تماس ها 🔻
10 الی 12 و 17 الی 19

☎️تلفن تماس : 09354240426

فرزندم دوست خیالی دارد؟

چرا فرزندم یک دوست خیالی دارد؟

بسیاری از والدین وقتی کودک معمولا بین ۳ تا ۵ سالشان یک دوست خیالی خلق میکنند، دچار نگرانی میشوند. والدین میپرسند چرا او به چنین دوستی نیاز دارد؟ آیا او نمیتواند تفاوت یک انسان واقعی و یک موجود خیالی را درک کند؟ هر چند که آنها گاهی با این کارهای کودک سرگرم میشوند اما اغلب از این کارهای کودک پریشان میشوند.
حضور یک دوست خیالی یکی از بخش های مهم و خلاق رشد برای بسیاری از کودکان است. این دوست به کودک کمک میکند با عواطف و مشکلاتی کنار بیاید که شاید در غیر اینصورت نمیتوانست آنها را تحمل کند. مثلا ممکن است دوست خیالی کودک هنگام نقل مکان به یک خانه جدید و ترک دوستان واقعی اش، ‌تنهایی او را تسکین دهد یا شاید دوست خیالی به او کمک کند تا خود را با به دنیا آمدن یک نوزاد تازه در خانواده، شروع رفتن به مهد کودک، ‌یادگیری های خانه وفق دهد. گاهی او یک حیوان خیالی مثل سگ را خلق میکندتا بتواند بر ترسش از سگ غلبه کند، یا آرزو میکند که یک سگ داشته باشد.
اگر کودک احساس کند بیش از حد توسط والدینش کنترل میشود یا این کارش مورد تایید آنها نیست، شاید دوستی را خلق کند که کاملا برای او قابل پذیرش است و همیشه او را دوست دارد. شاید خودش تبدیل به والدی پر توقع برای او شود. گاهی کودک از دوست خیالی اش کمک میکیرد تا احساس گناهش را تسکین دهد. زیرا کودکی که کار اشتباهی انجام داده از تنبیه و از دست دادن عشق والدینش میترسد. اکر او عمیقا

از طرد شدن میترسد در این صورت این دوست خیالی اوست که متهم میشود.
اگر کودکتان یک دوست خیالی دارد شاید سوال کنید که در این مورد چه کاری را میتوانید انجام دهید؟ سازش بهترین راه است. اگر فکر میکنید فرزندتان به خاطر احساس عجز درگیر خیالبافی شده میزان آزادی در نظر گرفته شده برای او را بررسی کنید. شاید بتوانید برای او فرصت های بیشتری قرار دهید تا احساساتش را بیان و کشف کند. اکر به نظر میرسد که کودکتان بدلیل نقل مکانی که اخیرا داشته یا عدم حضور همبازیهایش در کنار او تنها مانده، به او کمک کنید دوستان خوبی پیدا کند. همچنان که کودک بزرگتر میشود از دوست خیالی خود دست میکشد و بتدریج خصوصیات و مسولیتهایی را که به دوست خیالی خود نسبت میداد را میپذیرد. سر انجام، شما و او به این دوره کوتاه به عنوان مرحله جالبی از رشد نگاه خواهید کرد که آنرا پشت سر گذاشته اید.