خیانت و موفقیت

خیانت و موفقیت

چطور با خیانت به موفقیت می رسیم!

دوستان عزیز سلام سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت ایران  این بار با یکی دیگر از مفاهیم پایه و مهم موفقیت “خیانت”  در خدمت شما می باشم. شاید با خود فکر کنید خیانت  (Betrayal) چه رابطه ای با موفقیت دارد و اصلا خیانت در زمینه موفقیت جایی ندارد. کاملا حق با شماست و شما باید خیانت نکنید. مفهومی که از  خیانت در ذهن بسیاری از افراد وجود دارد  با مفهومی که ضمیر ناخودآگاه می پذیرد متفاوت است.

 

خیانت                                  

تعریف خیانت چیست؟

اگر من از شما سوال کنم خیانت چیست غالبا یک مفهومی با این مضمون در ذهن شما می آید مثلا مردی که به همسرش خیانت میکند و یا بالعکس. یا به فرض یک شریک تجاری به شریک دیگر خود خیانت میکند، یا اینکه یک سیاست مدار به کشورش خیانت میکند و معاهده ای را که نباید امضا میکند. نکته ای که در همه این ها مشترک بود این است که فردی که  تعهد داشته تعهد خود را شکسته است.

یعنی آن سیاست مدار قبل از اینکه به آن جایگاه برسد یک تعهد به ملتش داده بود یا آقا قبل از خیانت به همسر تعهدی به همسرش داده بود و … پس بنابراین مرحله ی قبل از اینکه هر شخصی به خیانت برسد این است که : یک سری تعهدات میدهد.

این تعهدات برای او ایجاد یک الزام به اجرا میکند یعنی من تعهد میدهم که در یک تاریخ خاص یک فعالیت مشخص را انجام دهم. بسیار جالب است زمانی یک خانم و آقایی که باهم ازدواج نکرده اند و عقدنامه و عهدنامه ندارند اگر یکی از آن ها  خیانت کند از لحاظ قانونی بازخواست نمی شود و به عبارتی از لحاظ قانونی ما نمی توانیم این شخص را بازخواست کنیم زیرا این عهد به صورت مکتوب نبوده است.

مفهوم خیانت

خیانت به خود و دیگران

حال اگر این روال را بخواهیم از دید موفقیت مورد بررسی قرار دهیم. یک پیمان، عهدی که  بسته ایم را شکسته ایم و وقتی یک عهدی را میشکنیم  خیانت صورت گرفته است . اکنون من میخواهم یک تلنگر به خودتان بزنم تا الان چند عهد با خودتان  بسته اید.

 

مهم ترین آدم زندگی شما خودتان هستید.

 

تا به حال چند عهد و پیمان با خود بسته  و شکسته اید یکی،دوتا،هزارتا،پنج میلیونتا؟چقدر زیاد! ما چقدر آدم خیانتکاری هستیم اول نسبت به خودمان  و بعد نسبت به دیگران. برخی از افراد فکر می کنند اگر به دیگران خیانت کنند سود می برند در صورتی که کاملا اشتباه است!! درواقع من وقتی که به دیگران خیانت میکنم اول به خودم خیانت کرده ام اما چطور؟

فرض کنید من با دوستم عهد بسته ام  که ساعت هشت شب برویم بیرون، این یک پیمان لفظی خیلی ساده است، اول اینکه اگر نمی توانید قول ندهید، پیمان نبندید ولی حال که بسته اید برای ساعت هشت باید با هم به بیرون بروید اگر نمی خواهید  به قول قدیمی ها بپیچونید. بنابراین اگر میخواهید واقعاً زندگی شما تغییر کند خیانت را از زندگیتان حذف کنید. خیانت حتما اختلاس چند هزار میلیارد تومنی نیست معنی خیانت  همان قولی است که می دهید و به آن عمل نمی کنید.

درست قول دهیم

مفهوم خیانت در ضمیر ناخودگاه 

برای ضمیر ناخودآگاه تفاوتی ندارد قولی که اجرا نشده یا تعهدی که به آن پایبند نبوده اید برای آن  یک حجم و یک عظمت را دارد.پس از امروز به خودمان قول میدهیم که خیانت نکنیم. به طور کلی ما انسان ها در زندگی میدهیم و به آن عمل نمی کنیم  در نتیجه ضمیر ناخودآگاه می گوید یک آدم  حرفی را زد که به آن عمل نکرد پس عمل گرا نیست پس از همین الان  با خودمان عهد می بندیم که دیگر خیانت نکنیم. بنابراین اگر وقتی شما به دیگران هم قول میدهید که ساعت هشت با هم بیرون می روید و نمیروید اولین کسی که بهره ی منفی میبره از این قضیه خودتان هستید. ضمیر ناخودآگاه  میگوید این آدم دروغگویی است و پشتکار ندارد.

وقتی که گناهان کبیره را بررسی میکنیم اولین چیزی که در قرآن، انجیل و تورات به آن تاکید دارند دروغ نگفتن است.  از دید مذهبی و  روانشنسی و اساتید موفقیت مانند  آقای دارن هاردی،آنتونی رابینز نیزتفاوتی ندارد و شما باید دروغ نگویید یا بدعهدی نکنید.  پس بنابراین از همین امروز دیگر دروغ نمیگوییم،بدعهدی نمی کنیم،خیانت نمی کنیم پیاده کردن آن ساده است ولی الان برای ما ساده نیست چون که سال های سال با این روال زندگی کرده ایم و به عادت تبدیل شده است. پس اگر میخواهیم تغییرات خاصی  را در زندگی خود ببینیم بسیار ساده است.

دست یابی به موفقیت

 

حذف خیانت و موفقیت در زندگی

 همیشه به فکر فرمول های عجیب و پیچیده از اساتید خیلی دور و دست نیافتنی هستیم در صورتی که تمام این مفاهیم به صورت خیلی ساده بیان شده ولی ما بهش عمل نکرده ایم، پس از امروز  همین الان  داخل دفترچه موفقیت خود به صورت کتبی بنویسید :” من از امروز قول میدهم به خودم که به خودم احترام بگذارم و به خودم دروغ نگویم خودم را دوست داشته باشم و دوستانم را و به آنها دروغ نگویم و با آنها بدعهدی نکنم. تاریخ را با ذکر روز و ماه و سال بنویسد و امضا کنید این در ذهنتان یک تعهد میاورد همانطورکه قول نامه یا قرارداد ازدواج برای شما تعهد میاورد چه از لحاظ ذهنی چه از لحاظ اجرایی و ذهن شما رو ملزم میکند بابت چیزی که نوشته اید عمل کنید  با این شرایط شما دوست عزیز یک مرحله در زندگیتان رشد کرده اید و این یکی از آن تحولاتی است که شما را به موفقیت های خیلی بزرگی می رساند.

درست قول بدهیم

یک مثال خیلی ساده بالای پنجاه درصد افرادی که داخل ایران هستند کلاس زبان ثبت نام میکنیم و می گوییم من تافل  میخوام ، آیلتس میخوام و هرمدرک زبانی که خودتان مدنظرتان هست. خیلی با انگیزه شروع میکنیم و بعد از شش ماه، دوترم و یا بعد از چهارسال آن فرایند رو به اتمام نمی رسانیم و کلاس زبان را همانطور رها می کنیم. اما چرا اتفاق می افتد چون که ما متعهد نیستیم به قولی که میدهیم .خیلی جالب است ما به خودمان هیچوقت قول نمیدهیم ما به آموزشگاه قول میدهیم آن هم چه قولی می دهیم ما قول میدهیم که سر موقع به شما پول بدهیم، قول میدهیم که به موقع پول بدهیم، به موقع سرکلاس ها بیاییم . آیا  به خودمان قول می دهیم که به موقع انگلیسی را یاد بگیریم به خاطر اینکه بتوانیم از آن  بهره ببریم و  بتوانیم بورس خارجی بگیریم و یا با علوم سایر کشور ها در ارتباط باشیم آیا این کار را کرده ایم آیا به خودمان این قول را داده ایم؟ نه

از بس ساده است ما باورمان نمی شود. پس از امروز به صورت مکتوب به خودمان قول میدهیم که درست قول بدهیم اگر جایی رفتیم به جای اینکه به رئیس آموزشگاه متعهد بشیم به جای اینکه به صاحب کارخانه متعهد بشیم.

 

تغییر نگرش و تفکر

تغییر در نگرش و موفقیت

در رابطه با مثال کارخانه خودم را مثال می زنم: روز اولی که من رفتم در کارخونه مشغول به کارشوم به جای اینکه به صاحب کارخونه قول بدهم من برای شما بهترین کار را ارائه خواهم کرد و به خودم قول دادم و گفتم که سامان کرمی به خودت قول بده بهترین کاری را که میتوانی برای این کارخانه انجام بدهی تا روزی که کارخانه ی خودت را مدیریت میکنی تمام کارهایی که نیاز هست را بتوانی انجام بدهی.

همانطور که می بینید تغییر در نگرش چقدر میتواند موثر باشد. در آنجا به یک شخص ثالث قول میدهید ولی اینجا به خودتان قول میدهید بنابراین کافی است که فقط قول هایتان را درست کنید. به جای اینکه به پدرتان قول بدید سیگار نکشید به خودتان قول بدهید در رابطه با سایر کارها هم همینطور فقط به خودتان قول بدهید و اجرا کنید و از قول های کوچیک شروع کنید قرار نیست قول های شما خیلی بزرگ  یا عجیب و غریب باشد.

 

تاثیر قول های مکتوب بر موفقیت

 

پس بنابراین اگر می خواهید موفق شوید از لحاظ مذهبی، روانشناسی، موفقیت هر سه می گویند

  1. دروغ نگوییم
  2. متعهد باشیم
  3. خیانت نکنیم.

پس اگر میخواهیم با این سه مولفه رشد کنیم باید اول یاد بگیریم قول هایی که در زندگی می دهیم به خودمان باشد و قول ها را مکتوب کنیم. همانطوری که آقای برایان تریسی و خیلی اساتید موفقیت میگویند باید قول هایمان را مکتوب کنیم زیرا تعهد می آورد و ذهن و ضمیر ناخودآگاه ملزم به اجرای آن می شود. چقدر عالی پس شما قول مکتوب ،امضا شده از خودتان میگیرید خب دو مولفه حل شد و مرحله ی بعد این است که شما عادت میکنید به اجرا کردن قول هایی که میدهید واجرا کردن مسیر های خوب در زندگی برای ساختن آینده ای روشن.

رابطه موفقیت و خیانت

نتیجه گیری خیانت

آخرین مرحله، مرحله پاک کردن ریشه خیانت های گذشته و  آن خاطراتی که در ذهنمان مانده یا به اصطلاح  شکست حلقه ی تکرار بدعهدی ها است. این تکنیکی ترکیبی از تکنیک آقای راجر کالاهان و تکنیک آقای کوین ترودو است. پس بنابراین  تا اینجا یاد گرفتیم چه چیز برای زندگی و موفقیت ما موثراست  و آن حقیقت،راستگویی و صداقت با خویشتن است همانطور که ضرب المثل ” بزرگترین صداقت صداقت با خویشتن هست” نیز به آن اشاره می کند.

اگر می خواهید اطلاعات بیشتری در رابطه با اینکه چطور حلقه ی بدعهدی های گذشته را بشکنیم داشته باشید پس پست ها و ویدئو های بعدی ما را دنبال کنید.

عضویت سریع در باشگاه ایرانیان موفق 

ارسال نام و نام خانوادگی و شهر به سامانه 

۱۰۰۰۳۷۱۵

آکادمی موفقیت

افزایش بهره وری شغلی

افزایش بهره وری شغلی

ترفندهای هوشمندانه کار کردن ( هدف از آموزش )

هوشمندانه کار کردن و ثروتمندی
با انجام کارهابه شکل مفید و صحیح می توان کسب و کار را متحول ساخت و به سوددهی رسید.

با سلام خدمت دوستان عزیز سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت. اینار با موضوع بسیار مهم هدف از آموزش در خدمت شما می باشم. قطعا خیلی ها به شما گفته اند به مدرسه برو، دیپلم بگیر، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری بگیر. این روند تا 40 سالگی ادامه دارد و فکر می کنند که الان دیگر وقت استفاده از آموخته ها است. اما متاسفانه در38 الی 40 سالگی امکان استفاده از آموخته ها وجود ندارد، زیرا انرژی، جوانی و تمامی برنامه های فرد از بین رفته و مجبور است که life style  که دارد را 10 الی 20 سال دیگر ادامه دهد و تمام.

آموزش و هدف های آن

شاید تصور کنید با این وجود چرا باید آموزش ببینیم؟ هدف از آموزش چیست؟

 هدف از آموزش انجام صحیح کارها است

اگر فکر کنیم که ما قرار است کاری را انجام دهیم، این کار باید صحیح انجام شود چون داریم به خاطر همان کار آموزش می بینیم. بنابراین آموزش به سه دلیل لازم است که اگر هر یک از آن ها نباشد لزومی ندارد که آموزش ببینیم!!

در واقع این یک اصل است به نام انجام صحیح کارها. یعنی اگر قرار نیست کاری را انجام دهیم چه صحیح چه غلط چه تفاوتی دارد که یاد بگیریم یا خیر. به عنوان مثال اگر قرار نیست خیاطی کنیم یا تعمیر ماشین انجام دهیم، لزومی ندارد این دوره ها را بگذرانیم و یاد بگیریم. به طور کلی در زندگی هر کاری که قرار نیست انجامش دهیم ( IRANSUCCESS) یادگیری اش اتلاف زمان است.

استراتژی هایی برای موفقیت و پولدار شدن
آموزش و به کار گیری آن می تواند تاثیر بسزایی در موفقیت و ثروتمندی داشته باشد

رابطه آموزش و یادگیری

اگر لیستی از درس هایی که هزینه کرده اید، دانشگاهی که رفته اید و مدارجی که گذرانیده اید، کلاس های هنری که رفته اید و … را تهیه کنید، قطعا در میان این موارد کارهایی وجود دارد که از همان اول می دانستید قرار نیست استفاده کنید. به عنوان مثال خیلی از خانمها کلاس گلدوزی، خیاطی و … می روند و یا آقایان کلاس های هوش مالی، مدیریت مالی و … می روند  و در دوره های آموزش آنلاین شرکت می کنند ولی در نهایت همچنان کارمند هستند. توجه داشته باشید که هیچ کدام از این کلاس ها بد نیستند و خیلی از افراد به وسطه همین آموزش ها درآمدهای میلیونی دارند، اما وقتی که قرار نیست کاری را انجام دهید لزومی به یادگیریش نمی باشد.

انجام صحیح  و هوشمندانه کارها

خیلی از افراد پس از آموزش و شروع یک کار نگرانند که چگونه متوجه شوند کار را به درستی انجام می دهند؟ این مسئله بسیار اهمیت دارد، زیرا هدف از آموزشانجام صحیح کارها است.

برای تشخیص صحیح انجام دادن کارها باید دقت نمود که منبع و رفرنسی (مرجعی) که شما برای آموزش به آن مراجعه کرده اید خودش آن کار را صحیح انجام می دهد و شما یک رفتار صحیح را از یک شخص خوب آموزش می بینید؟ آن فرد می تواند زنده باشد و یا فوت شده باشد اما با استفاده از کتاب، فیلم، سمینار، وبینار و … اطلاعات و رفتار صحیحش را به شما منتقل نماید.

مشاور و مرجع خوب آموزشی کیست؟

دقت کنید که منظور از مرجع و رفرنس خوب کسی است که در یک زمینه ای دارای بهترین اطلاعات باشد. فرض کنید اگر می خواهید کتاب نویسی یا نویسندگی یاد بگیرد و بروید  کتاب های پرفروش در آن زمینه را خریداری کنید، یا در کلاس ها یا دوره های آنلاین نویسنده آن کتاب شرکت کنید چهارچوب کاری را یاد می گیرید و قطعا پیشرفت سریع تری خواهید داشت. از طرفی کار صحیح را می بینید و متوجه می شوید که چگونه این کار انجام شده، ویراست شده، جلد خورده و …. بنابراین اگر می خواهید کاری را انجام دهید به این سطح توجه نمایید.

اجرایی نمودن و انجام دادن کار

همانطور که اشاره کردیم برای انجام هر کاری نخستین سطح آموزش و بعد سطح مراجعه به مرجع صحیح و در نهایت انجام دادن و اجرایی نمودن است. فرض کنید اگر می خواهید قهرمان شوید و نزد فردی که چند دوره قهرمان بوده بروید و مهارتش را یاد بگیرید اما مرحله آخر که اجرا است را انجام ندهید! عملا هیچکاری را انجام نداده اید. آموختن و درست آموختن بدون به کارگیری نتجیه ای ندارد، بنابراین آموزش و هدف از آن این  است که فرد به نتیجه ای برسد، زیرا در صورت نرسیدن به نتیجه آموزش دیدن یا آموزش ندیدن تفاوتی نخواهد داشت.

اصل پارتو
افراد موفق معمولا در برنامه های خود اصل پارتو را به کار می برند.

قانون اصل پارتو

براساس این قانون که به قانون 20/80 شهرت دارد 80 درصد کارهای شما 20 درصد نتایج را برایتان می سازد و 20 درصد کارهای شما 80 درصد نتایج را در بردارد. به فرض شما لیستی از کارهایتان تهیه کنید و آن 20 درصد کاری که داری نتایج خوب می باشد را انجام دهید و 80 درصدی که بازدهی چندانی ندارد انجام ندهید.

به عنوان مثال اگر شما 1000 دلار درآمد داشته باشید و به ازای آن 10 ساعت در روز کار کنید، 800 دلار از این 1000 دلار به ازای 2 ساعت کار و 200 دلار مابقی به ازای 8 ساعت کار به دست می آید.

فکر کنید که از این به بعد دیگر آن 8 ساعت را کار نمی کنید و فقط دو ساعت در روز کار کنید، شاید به ظاهر فکر کنید که درآمدتان کم شده است اما اگر با تمرکز آن دو ساعت را به سه ساعت کار مفید افزایش دهید اتفاق جالبی خواهد افتاد و با ادامه همین روند پس از یک ماه مشاهده می کنید که درآمد شما به 1200 دلار افزایش یافته یعنی علاوه بر افزایش درآمد زمان آزاد بیشتری نیز در اختیار دارید.

راز موفقیت ثروتمندان جهان

افراد موفق و ثروتمند نیز از همین قانون استفاده می کنند.

اگر به آن ها دقت کرده باشید فقط کارهای خیلی مهم را خودشان انجام می دهند و 90 درصد کارها را به دیگران واگذار می کنند. آن ها برای هر کاری شخصی را در نظر می گیرند، به عنوان مثال یک وکیل برای کارهای حقوقی، یک مشاور برای امور خانوادگی، یک مدیر برای کسب و کارهای خود و … دارند و به طور کلی برای هر بخشی فردی را قرار می دهند که امور را مدیریت و کنترل نماید.

در واقع این افراد خودشان همیشه در مهمترین نقطه حضور دارند که بیشترین مقدار بازدهی را برای آنان دارد و سایر کارها را پوشش می دهد. اگر به سبک زندگی افراد موفق توجه کنید می توانید نمونه عملی اصل پارتو و آموزش ورابطه آن ها با یکدیگر را درک کنید.

آموزش و ثروتمندی
رسیدن به موفقیت و ثروتمندی دارای استراتژی و تکنیک هایی است

چطور مثل ثروتمندان پول پارو کنیم

آموزش موجب می شود که شما رشد و تکامل پیدا کنید اما اگر می خواهید این چرخه پیشرفت و ترقی روز به روز بیشتر شود نیاز دارید که به سطح بالاتری بروید. در مثالی که قسمت اصل پارتو آورده شد، فردی که بر اساس اصل 20/80  دو ساعت در طول روز کار کرد و 80 درصد درآمدش را در همین زمان به دست آورد در طی همین دو ساعت هم باز قانون 80/20 قابل اجرا است. یعنی اگر فرض کنید که همان فرد 120 دقیقه در روز کار می کنید در این بازه زمانی تایم های کلیدی وجود دارد که حدود 650 دلار از کل 800 دلار را در آن تایم ها به دست می آورد، از این رو حدود 40 دقیقه از120 دقیقه بیشترین درآمد و بازدهی را دارد. منظور از کارهای کلیدی هماهنگی برای قرار ملاقات، بستن قرارداد و … است.

سطوح پیشرفت و موفقیت

آدم های موفق به سطح 1 و 2 قانع نیستند و به سطح 3 و 4 که بازدهی بیشتری دارد فکر می کنند. شاید با خود فکر کنید یعنی فقط 45 دقیقه در روز کار می کنند و این میزان درآمد دارند؟

در صورتی که آدم های موفق معمولا تایم زیادی کار انجام می دهند. در واقع آدم های موفق  می دانند که با 45 دقیقه کار 650 دلار درآمد خواهند داشت. از این رو این 45 دقیقه را به 10 ساعت کار مفید افزایش می دهند یا به عبارتی به جای سخت کار کردن، کار هوشمندانه انجام می کنند. به عنوان مثال نشست هایی با مدیران ارشد برگزار می کنند، استراتژی های جدید برای بیزینسشان به کار می گیرند و …  این افراد کارهای مثل مذاکرات سطح پایین و  … را به سایر افراد می سپارند و خودشان فقط کارهای مهم را انجام می دهند. بنابراین این شخص با همان 10 ساعت کار به صورت درست و هوشمندانه درآمد خود را چندین برابر افزایش می دهد.

جمع بندی

به طور کلی اگر کارمند هستید و بیزینس خاصی دارید و با 10 ساعت کاردارای 1 میلیون تومن درآمد می باشید. در صورتی که در همان بازه زمانی بتوانید 30 میلیون تومان درآمد کسب کنید در واقع یک کارهوشمندانه انجام داده اید. امیدوارم بتوانید بین این مطالب ارتباط برقرار نمایید و در حوزه ای که مشغول هستید به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهید.

با ما همراه باشید می توانید همین الان با ارسال نام و شهر خود به سامانه 10003715 در باشگاه ایرانیان موفق نام نویسی کنید

آکادمی موفقیت

پکیج های پولی رایگان

پکیج های پولی رایگان

پکیج های پولی رایگان

___________________________

فایل صوتی MP3 این مقاله را با حجم 9.9M از همین جا دانلود کنید!

___________________________

سلام سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت ایران که اینبار با موضوعی جدید در خدمت شما عزیزان. ایمیل ها و سوالات بسیاری ارسال شده است، تصمیم گرفتم که راجع به این موضوع مطالبی بیان نمایم. موضوع مورد بحث پکیج های پولی رایگان هستند که سوالات معتددی در رابطه با آن ها مطرح شده. می خواهیم بررسی کنیم که آیا واقعا پکیج های رایگان وجود دارند؟ این پکیج ها را خریداری نماییم یا خیر؟

کانال های و پیج های متعددی در تلگرام و اینستاگرام وجود دارند که این کار را انجام می دهند و پکیج هایی را به صورت رایگان ارائه می دهند. پیش از هر بحثی لازم به ذکر است که بیان کنم بنده در حال حاضر هیچگونه پکیجی را جهت ارائه و فروش ندارم، ( منبع درآمد من از بنگاه های اقتصادی می باش) بنابراین هیچ قصد و قرضی در رابطه با انتشار این فایل و محتوایی که مطالعه می کنید نخواهم داشت. جز بهره بیشتر شما عزیزان از مطالب پس به نکاتی که ذکر می گردد توجه نمایید و تا پایان با ما همراه باشید.

پکیج های پولی به ظاهر رایگان

گروه اول : که ادعا دارند پکیج های پولی را به صورت رایگان در اختیار شما قرار می دهند، در حقیقت به هیچ عنوان پکیج های پولی را رایگان ارائه نمی دهند. گروهی از این افراد فایل ها و پکیج هایی را با قیمت بسیار پایینی می فروشند. به عنوان مثال دوره های آقای سامان کرمی که فرضا دارای قیمت 100 دلار هستند را با قیمت 10 دلار می فروشند، بنابراین شما به عنوان مصرف کننده این پکیج ها مبلغی کمی را پرداخت کرده اید. پس این مجموعه یا پکیج که در اختیار شما قرار دارد عملا رایگان نیست ومبلغی به دلیل صرف هزینه هایی مانند زمان، انرژی، مدیریت کانال و .. از شما می گیرند. با توجه به این موضوع پس در هیچ وب سایت، کانال های تلگرامی و … پیدا نخواهید کرد.

گروه دوم : برخی کانال ها یا پیج ها مطالب و پکیج هایی را دیده ام که واقعا به صورت کاملا رایگان در اختیار مردم قرار می دهند. در پاسخ به این عزیزان باید بگویم بله چنین مکان هایی وجود دارند، در واقع این کانال ها پکیج هایی را قرار می دهند که از نظر قیمتی و یا قدمتی که دارند بسیار قدیمی هستند، به طوری که خود مولف اثر نیز این پکیج ها را به عنوان هدیه به مخاطبان خود می دهند، محتوای جدیدی که بسیار ارزنده باشد را برای انتشار و ارائه به صورت رایگان ندارند. به عنوان مثال یکی از پکیج های آقای سامان کرمی که مربوط به 15 سال پیش است یا سمیناری که در سال 90 در دانشگاه رازی کرمانشاه برگزار شده است را رایگان ارائه می دهند.

وجود پکیج های پولی رایگان در تلگرام

نکته  این فرآیند هرگز در وب سایت ها اتفاق نخواهد افتاد!

به این معنی که شما یک سایت معتبر را نمی یابید که در سایت خود محتوای آموزشی شخص دیگری را منتشر نماید، زیرا تمامی این وب سایت ها رسمی هستند و باید در مقابل مطالبی که در سایت خود قرار می دهند پاسخگو باشند. به عنوان مثال اگر وب سایت آقای سامان کرمی مطالب آقای عباس منش را در وب سایت خود انتشار دهد و به اشتراک بگذارد، ایشان می توانند به صورت رسمی از سایت سامان کرمی شکایت نمایند و در خواست خسارت بدهند.

اما در مورد تلگرام شرایط متفاوت است، زیرا به دلیل فرآیند کپی رایت و اینکه تلگرام در ایران منبع غیر قانونی محسوب می شود عملاً نمی توان درخواستی در رابطه با رسیدگی یا شکایت از انتشار محتوای قرار داده شده داشت. به همین علت است که اغلب محتواها و پکیج های این چنین در تلگرام یا اینستاگرام تبلیغ می شوند، البته با توجه به اینکه اینستاگرام فضایی برای ذخیره سازی فایل ندارد و محتوا فقط به صورت ویدئو ارائه می شود عملا پکیج های پولی رایگان فقط در داخل تلگرام یافت می شوند که افراد بتوانند آن ها را دانلود نمایند.

دیدگاه اسلامی به پکیج ها

این مسئله از نظر مذهبی =  عدم رضایت مندی یا ناراضی بودن شخص صاحب اثر می گویند. یا به عبارتی گفته می شود که شخص استفاده کننده مدیون صاحب اثر خواهد بود، بنابراین از نظر مذهبی نیز کار درستی نمی باشد. در تمامی ادیان مانند مسیحیت، اسلام و سایر ادیان الهی نیز به این قضیه اشاره شده است که محصولی که از کسی دریافت می نمایید فرد حتما باید رضایت داشته باشد، در حالی این شرط در رابطه با پکیج های پولی رایگان رعایت نمی شود.

دیدگاه روانشناسی به پکیج های رایگان

اگر فرض کنیم که فرد استفاده کننده از محصول اعتقادات مذهبی ندارد وبرای پرداخت محصول ، به جای 100 دلار 10 دلار پرداخت کرده و یا پکیج را رایگان دریافت کرده باشد بر اساس تحقیقات دانشگاه مالزی و صحبت های آقای جورج برنارد شاوو (دوتا جایزه نوبل الکی نبرده!) که می گوید:

اگر بدانید مردم به صحبت های شما گوش نمی دهند مگر اینکه  پزشک یا وکیلی باشید که پولی را باید بابت ملاقات شما پرداخت کنند. خودتان را برای صحبت با مردم خسته نمی کنید.

تحقیقات دانشگاه مالزی که حاوی این پیام می باشد:

دوستانی که به هر نحوی محصولی را به منظور تغییر دامنه اطلاعاتی خود به صورت کلیپ، فایل آموزشی و … با قیمت پایین و یا رایگان استفاده می کنند ارزش آن ها در ذهنشان به طور ناخودآگاه پایین تر خواهد بود و تاثیری که باید واقعا داشته باشد را نخواهد داشت! در این رابطه تحقیقات و آزمایشات متعددی انجام شده است به این صورت که یک قرص را به گروهی از افراد با قیمت 100 دلار دادند و به گروه دیگر که همان شرایط را داشتند قرص را با قیمت 1 دلار دادند و پس از بررسی نتایج متوجه شدند که اثر قرص 100 دلاری بر افراد بیشتر بوده است.

تاثیر کارما بر استفاده کنندگان پکیج

بر اساس قانون کارما اگر فردی بدون اجازه شخص صاحب اثراز کتاب، صدا و یا ویدئو آن که برای تهیه آن وقت و انرژی صرف کرده است و زحمت کشیده را رایگان استفاده نماید و یا آن را از دوستانی که آن را خریداری نموده اند بگیرد و کپی کند! مشمول قانون کارما خواهید شد. به این معنی که معادل همان پول را که تصور می کند صرفه جویی کرده است را در زندگی به صورت مستقیم یا غیر مستقیم از دست خواهد داد.

معایب استفاده از پکیج های رایگان

1.تضاد و تناقض ذهنی در اثر تعدد منابع

فردی با پکیج های رایگان روبرو می شود و تصمیم می گید که تمامی فایل ها را دانلود و گوش کند تضاد و تناقضی در ذهن او ایجاد خواهد شد. زیرا در یکی از فایل ها به امری توصیه می کند و در فایل دیگری انجام آن را منع می کند و ذهن فرد ناخودآگاه درگیر تناقض خواهد شد که می توان گفت بدترین چیزی است که ممکن است در مسیر موفقیت به آن دچار شود. بنابراین بهتر است به جای خرید پکیج های متعدد با قیمت پایین یک پکیچ یا کتاب در یک زمینه را خریداری نمایید و با دقت مطالعه کنید.

2. اتلاف وقت

با توجه به اینکه هدف از آموزش انجام صحیح کارها می باشد، اگر قرار نباشد کاری انجام دهیم و فقط آموزش ها را تماشا نماییم صرفا به جهت اینکه رایگان هستند! در واقع فقط وقت ما تلف می شود، زیرا در حال آموزش مطالبی هستیم که هرگز از آن ها استفاده نخواهیم کرد. یکی از مشکلات اصلی استفاده از این پکیج ها مشخص نمودن منبع آن ها و همچنین تنوع بالا می باشد و موجب می شود که نتوانیم بر روی یک منبع مشخص متمرکز شویم. تمرکز یکی از اصلی ترین مولفه های موفقیت در هر زمینه ای محسوب می گردد. در صورتی که به دنبال یک منبع مناسب برای آموزش در یک زمینه خاص هستید بهتر است که ابتدا بررسی کنید و بهترین و موفق ترین فرد در این زمینه را انتخاب کرده و فقط آموزش های او را دنبال نمایید.

3. احساس بی کیفیت و نامناسب بودن مطالب

معمولا 90 درصد افرادی که پکیج هایی را که برای گردآوری آن ها تلاش شده است را به صورت رایگان و یا با پرداخت هزینه کمتری خریداری می کنند پس از مشاهده پکیج به صورت ناخودآگاه می گویند که اطلاعات کاربردی نداشت و مناسب نبود. بنابراین اگر واقعا می خواهید نتیجه را مشاهده نمایید سعی کنید هزینه آن را پرداخت نمایید.

4. برخوردار نبودن از بخش پشتیبانی

هنگامی که شخصی پکیج های آموزشی را مشاهده می کند مخصوصا اگر این پکیج ها مربوط به آموزش های فنی باشند قطعا برای شخص سوالاتی به وجود می آید که نیاز دارد برای اجرایی نمودن به سوالاتش پاسخ داده شود. در صورتی که پکیج ها از منبع اصلی و صاحب اثر خریداری نشده باشد امکان پاسخگویی به سوالات وجود ندارد و احتمال دارد اقدامات خود سرانه فرد او را از مسیر اصلی موفقیت دورنماید.

___________________________

فایل صوتی MP3 این مقاله را با حجم 9.9M از همین جا دانلود کنید!

___________________________

حمایت از محصولات فرهنگی و پکیج ها

حمایت و خرید پکیج هایی که در زمینه های مختلف تولید می شوند می تواند در فرهنگ سازی و رشد علمی جامعه بسیار موثر باشد. متاسفانه قانون کپی رایت در کشور ایران چندان رعایت نمی شود و همین مسئله موجب می شود که محصولات تولید شده توسط افراد مختلف از کیفیت بالایی برخوردار نباشد، زیرا فرد نمی تواند هزینه بسیار بالایی را برای این کار اختصاص دهد در صورتی که سود دهی چندانی ندارد و افراد بسیاری نسخه های کپی شده را تهیه می کنند.

بنابراین اگر می خواهیم پکیج های بهتر و با کیفیت تری را در اختیار داشته باشیم باید با خرید پکیج های اصلی از صاحبان اثر حمایت نماییم. با این کار علاوه بر اینکه دانش و مهارت های خود را افزایش می دهیم کمک می کنیم که تولید کنندگان پکیج ها نیز فعالیت بیشتری داشته باشند و جامعه با سرعت بیشتری رشد و ترقی نماید.

با ما همراه باشید.

آکادمی موفقیت ایران

تضاد باور

تضاد در باورها

پاسخ به پرسش نقش تضاد باور ها و تمرین استفاده از باور های جدید

سوال : استاد سلام نقش تضاد را در باورها توضیح دهید و این تضاد را در باورها به چه صورت می توان تحلیل و تضعیف کرد؟

مهدی سبحانی

توجه : برای کسانی که با این مبحث آشنایی ندارند پیشنهاد می شود کلیپ مربوط به جلسه تضادها صحبت کردیم را در این جا ببینند.
همچنین پیشنهاد میکنیم اگر فایل مربوط به نظام باورها را ندیده اید ابتدا با این مبحث آَشنا شوید زیرا پاسخ به این سوال نیازمند این دو پیش زمینه ذهنی است.

اما چطور می شود تضاد و باورها رو با هم ترکیب کنیم و به نتایجی عالی برسیم؟

ساختار باور ها و نظام باور ها

در ساختار نظام باورها چند سطح داریم: یکی سطح محیط است (جایی که در آن قرار داریم)، بخش مربوط به رفتارها و بخشی مربوط به مهارتها و … در نهایت به سطح باور میرسیم.

در مثالی که در کتابی « تئوری انتخاب گلاسر » آورده شده در تحقیقاتی در آمریکا تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان که در مقاطع تحصیلی دبیرستان و سالهای اول دانشگاه به مشروبات الکی و ماری جوانا و مواد مخدر روی آورده اند را مورد بررسی قرار دادند. متوجه شدند این افراد در محیطی آلوده قرار گرفتند، با دوستانی رفت و آمد داشته اند که این روند به صورت عادی در زندگی آنها وجود داشته است.

در ادامه تحقیقات طی پرسشنامه به عمل آمد، مشخص شد حدود نیمی ازاین افراد این کارها را دوست ندارند! صرفا بخاطر مقبولیت در گروهی که هستند و یا چون فکر میکنند این کار بهترین و مناسب ترین کار است آن را انجام می دهند. وقتی همین آمار را به آن ها دادند، این دسته از افراد دیگر کارشان را ادامه ندادند.

در فارسی ضرب المثلی وجود دارد (شعر آکادمی موفقیت ایران IranSuccess.Com) میگوید : “بیاموزمت کیمیای سعادت زِ هم صحبت بد جدایی، جدایی” که از دوران دبستان به ما آموزش داده می شد. اما از قدرت بالای این بیت غافل بودیم و نمیدانستیم چه آموزه ی عمیقی به ما گفته می شود.

محیط موثرترین عامل تغییر باور.

در همان محیط دو گونه اندیشه در ذهن ها وجود دارد، یکی فکر میکند که خوردن مشروب خوب است و دیگری فکر میکند که خوردن مشروب بد است.

وقتی باورها و اندیشه ها و تجربیات در محیطی که زندگی میکرده ایم خوب تلقی می شده و در محیط دیگری قرار میگیریم (مخصوصا وقتی در محیط جدیدی قرار میگیریم، مثل دانشجوی شهر دیگری شدن) در محیط جدید چیزهای دیگری خوب تلقی می شود! اینجاست که در روند زندگی دچار تضاد می شویم.

و در این شرایط چند حالت پیش می آید:

 

باورهای قبلی را که تا قبل این وجود داشته تخریب می شود (مثلا تا قبل این معتقد بوده ایم مشروبات الکلی بد است اما در محیط جدید و شرایط جدید به این نتیجه برسیم که مشروب خوب بوده و در این چندسال اشتباه می کرده ایم)

در این حالت دچار تضاد نمیشویم بلکه دچار تخریب باور میشویم! این حالت بخودیه خود بد نیست. تکنیک تخریب باور استفاده از مثالهای نقض و تکرار است که آرام آرام باور قبلی ما تخریب می شود و باورهای جدید در ما شکل می گیرد.

بدترین حالت ممکن (که در اجتماع امروز می بینیم)  مسئله ی مواجه شدن با تضادها است، گیر کردن در تضاد و خیلی از افراد نمی توانند مسیر بعد از ان را طی کنند.

کسی که سیگار میکشد یا مشروبات الکلی مصرف می کند یا … ولی خجالت می کشد که به خانواده خود در این باره چیزی بگوید درگیر تضاد است و درگیر بخشی است که با باور قبلیش در تضاد است.

وظیفه ما در تضاد باور ها چیست؟

بدترین تضادها، تضادی است که ما در آن گیر کنیم. متاسفانه کلاسهای انگیزشی و موفقیتی که در تهران و شهرستان ها شاهد آن هستیم عموماً این تضاد را برای دوستان ایجاد می کنند. زیرا فرد در محیطی بزرگ شده که سالها گفته شده پول چرک کف دست است، بدرد نمیخورد، عنصر شیطانی است، اعمه ما ساده زیست بوده اند : یک باور مبنی بر این که فقر و بی پولی از ثروت بهتر است در ذهن فرد نهادینه شده است. وقتی در کلاس انگیزشی شرکت می کند مخالف این حرف ها را می شنود و چون یک باور یک روزه و یک ساعته ساخته نمی شود. مغز از همان اول دچار چالش تضاد می شود. (باور و شرایط جدید به شما القا می کند که کاری خوب است درحالی که باور قبلی شما با آن مخالف است) و قدرت مغز به اندازه ای نیست که بتواند این تضادها را سنجش و استدلال کند.

مثالی ازین نوع تضاد که در جامعه امروز رواج دارد (سال 97) : مانتویی مد شده است با عنوان مانتو جلو باز

بعضی از خانم ها در خانواده ای رشد کرده اند که باور ذهنی آن ها به شکلی بوده است که پوشش زن باید کامل باشد و عده ای در خانواده و محیطی رشد یافته اند که از لحاظ پوشش آزادتر بوده و برایشان عادی است که با پوشش آزاد در محیط های عمومی ظاهر شوند.

حال وقتی خانم های دسته اول از پوشش مانتو جلوباز استفاده می کنند با این استدلال که همه دارن می پوشند(قرار گرفتن در محیط) اما وقتی در خیابان مردی از روبروی آن ها وارد شود. جلوی مانتو خود را می گیرند (ایجاد حجاب) و اینجاست که بنیاد تفکر و باور قبلی شان پدیدار می شود.
(به این معنی که من هنوز آمادگی جلوه به این شکل را ندارم) این همان برخورد متقابل دو باور (تضاد) در ذهن است.

حال اگر ازین افراد بپرسید چرا ازین مانتو استفاده میکنی پاسخ میدهند کلاس دارد!

اگر در این لحظات به چهره افراد دقیق شویم متوجه می شویم حالت لبخند یا ریلکسیشن شان تبدیل به یک حالت آشفته ای که طیف انرژی شان کم می شود و تمرکز آن ها سمت جمع کردن لباس و تضادش میرود. در این مدت راحتی از آن خانم گرفته می شود. (قانون حس خوب برای موفقیت را از مجموعه ویدئو های آکادمی موفقیت ببینید IranSuccess.Com) 

این لحظات در زندگی باید تلنگری برای ما باشد. در مورد سلسله مراتب روح،احساس،منطق و محیط در جلسه مربوط به فرهنگسرای اندیشه صحبت شده است که میتوانید آن را در این لینک ببینید. بنابراین در لحظاتی که شما از سطح بالا به سطح پایین می روید و احساستان منفی می شود و انرژی احساس شما کم می شود، به تضاد برخورد کرده اید و وقت آن است که تضاد را در همانجا نگه دارید!

 

متن جلسه تضاد باور ها و نظام باورها را با صدای استاد سامان کرمی را در فایل زیر بشونید

 

مثال دیگری از برخورد افراد با تضاد ها

فردی به نام امیر به من مراجعه کرد که در زندگیش به تضادی برخورد کرده بود. امیر در محیط و شرایطی رشد یافته بود که حفظ خود و پرهیز از ارتباط با نامحرم یک ارزش محسوب می شد.رعایت حریم ها مرسوم بوده درحالی که اکنون در شرایطی قرار گرفته بود که دختر و پسرها براحتی با هم ارتباط گرفته و حتی ازدواج سفید نیز مرسوم است.

امیر در این تضاد که باور قبلش او را از هرگونه ارتباطی منع می کرد در حالی که شرایط این ارتباط را به او القا می کرد. تا اینجا ما تضادها را فهمیدیم و نقش باورها را نیز در تضاد متوجه شدیم.

هیچ وقت هیچ کس آن احساس منفی ناشی از تضادهای ذهنی را دوست ندارد (لحظه ای که دل و شرایط چیزی را می طلبد ولی باوری در ذهن موجب عذاب وجدان می شود و فرد را از انجام کاری بازمی دارد).

افتادن در تضاد بدترین لحظات احساسی زندگی هر فرد است.

خانمی به نام پروانه می گفت : که عاشق هنر بوده ولی باوری که از کودکی در او شکل گرفته بود. توسط حرف پدر و مادر را باید تحت هر شراطی گوش داد، بنابراین طبق خواسته والدینش در دانشگاه رازی رشته مهندسی می خواند، و در حالی که هنر را نیز دنبال می کرد، هر وقت در کلاس ها حاضرمی شد با خود فکر می کرد که می توانست این زمان را برای یادگیری هنر بگذارد (دچار تضاد میشد) و این باعث میشد حس و حال خوبی را تجربه نکند و این حال خوش نبودن بدترین چیز دنیاست …

نمونه تضاد در کسب و کار

سال ها به ما القا شده دنیای کسب و کار دنیای خطرناکی است و بهتر است یک آب باریکه ای داشته باشی و در یک کار کارمندی استخدام شوی. در مورد پول نیز همانطور که قبل از این گفته شد در باور قبلی پول چیز خوبی نیست ولی باور کنونی می گوید پول مهم و با ارزش است و وقتی به سمت آن حرکت می کنید، ناتوانی شما نیست که موجب ناکامی می شود بیشتر این احساس منفی ناشی از تضاد ذهنی است که شما را از پیشرفت باز می دارد.

اگر در ذهن تضاد وجود نداشته باشد حتی دزدی بانک هم حس و حال بدی را القا نمیکند (برای کسی که بدست آوردن پول به هر روشی را در ذهن خود قبول و باور دارد) این فرد در این راه حتی اگر کشته هم بشود خوشحال از دنیا رفته !!

همانطور افرادی که در زمان جنگ به میل و رغبت خود به جبهه رفتند. تمام ایده آل و خواسته و ذهنشان در جهت یک چیز بود،” حفظ خاک و حفظ استقلال” حتی در آن لحظه ای جانباز یا شهید می شدند، خوشحال بودند 🙂

در فایل های بعدی بیشتر راجع به تضادها خواهیم گفت و اینکه آیا تضاد بوجود آمده درست است؟ و چرااین تضاد برایمان به وجود آمد؟ با ما در ادامه نوشتار ها همراه باشید

در گام سوم (دوره توسعه فردی) توضیح می دهیم چگونه این تضاد حل کنیم و باورمان را تغییر دهیم تا بتوانیم به موفقیت برسیم.

اسم شهرتان را به سامانه پیامکی 10003715 را ارسال کنید

منتظر ادامه این مقاله باشید (آکادمی موفقیت ایران)

همیشه بر مدار ثروت و سلامت باشید.

سامان کرمی

هو اوپونوپونو ho oponopono پاکسازی کوانتومی

تمرین پاکسازی کوانتومی (هو اوپونوپونو)

دوستان عزیز سلام امروز یکی از پرسش های ارسالی به آکادمی موفقیت ایران را بررسی می کنیم.

سوال : استاد کرمی عزیز سلام، شما گفته اید که باید تمام مسئولیت های زندگی خود را برعهده بگیرید. من با گفتن جملات و این که من مقصر تمام وقایع زندگی خودم هستم دچار احساس گناه شده ام. چگونه از حس گناه خارج شوم؟

پاسخ : دوست عزیزی پس ازشنیدن صحبت های من دچار احساس منفی گناه شده است.

اولاً خیلی خوشحالیم که شما انقدر تمرین کرده اید که حستان تغییر کرده. این یعنی که شما صحبت های را با دل و جان شنیده اید و سعی در تغییر موقعیت فعلی خود داشته اید. سعی در تغییر موقعیت موجود مرحله ی اول این فرایند است، اما در سطح دوم شما به دلیل تصورات و تفکرات نامناسب دچار تشویش ذهنی شده اید.

ما در سمینار گذشته « برج آزادی تهران » گفته ایم که مسئول تمام اتفاق های زندگیتان خودتان هستید.

مثال : ممکن است شما در کوچه ی محل زندگیتان شخصی با اتومبیلتان تصادف کند، مقصر کسی است که با ماشینتان تصادف کرده و مبلغ خسارت وارد شده به شما را هم پرداخت میکند، اما مسئولیت تعمیر، مذاکره و این که از آن روز به بعد مکان امن تری را برای پارک اتومبلیتان انتخاب کنید با خودتان است. پس معنای کلمه ای مقصر با مسئول بسیار متفاوت است.

انسان مقصرهمچنان در عالم خسران و زیان می ماند اما « فرد مسئول بحران را مدیریت » میکند هرچند مسئولین ما با این تفاسیر قابل قیاس نیستند. روی صحبت من مسئولین ژاپنی و اروپایی که نمونه ی یک مسئول واقعی هستند می باشند. از این مهم ترمسئولیت شخصی، زندگی، کسب و کار کمپانی خوتان است.

اگراین مطالب را باهم جمع بندی کنیم :

شما در تمام ابعاد زندگیتان مسئول هستید نه مقصر

این دو لغت را در ذهن خود ارزیابی کنید :

    • مقصر :کسی است که قصوری را انجام داده ، یا کم کاری کرده باشد.
    • مسئول : کسی است که باید به سوالات پاسخگو باشد ؛ سوالاتی از قبیل چه کار کنم که این اتفاق دیگر پیش نیاید؟ چرا این اتفاق پیش آمده است…؟ جواب این سوالات را باید به خودتان بدهید نه هیچ شخص دیگری.

با این تعاریف جدید هر اتفاقی که درزندگی شما رخ بدهد ممکن است شما مقصر باشید یا این که نباشید. اما چیزی که واضح است : «مسئولیت آن اتفاق تماماً با شما است».

 

مثال : اگر کودکتان خانه را بهم میریزد مقصرکودکتان است. اما مسئول شما هستید و شما می توانید تکنیک جدا کردن انسان ها از اتفاقات را به کار بگیرید. این موضوع را بهتر درک کنید که وقتی انسانی نباشد پس شما هم نمی توانید مسائل و اتفاقات پیش آمده را گردن کسی بیاندازید!! پس قبول می کنید که مسئولیت تمام اتفاقات پیش آمده با خودتان است. (این تکنیک را نیز در سایت آکادمی موفقیت می توانید دانلود کیند IranSuccess.Com).

 

تکنیک جدا کردن انسان ها از اتفاقات بسیار شبیه به تفکر ژاپنی ها درمدیریت است.

به همین دلیل فرهنگ عذرخواهی ژاپنی ها را بسیار دوست دارم، آنها به دلیل قطع اینترنت در ساعت 3 صبح به مدت30 ثانیه در یک هتل نامه ی عدر خواهی کتبی برای همه ی مشتریان می فرستند و به دلیل تاخیرقطارهای ژاپن مسئولین و تمام کارکنان خطوط ریلی ازمردم عذرخواهی می کنند. این فرهنگ، فرهنگ زیبایی است.

این یعنی مسئول تمام اتفاقات پیش آمده ما هستیم و یکی از دلایل پیشرفت ژاپن به دلیل رعایت اصول مسئولیت پذیری آنها است. در ایران مردم به دنبال مقصر و زندانی شدن او هستند تا تنبیه شود. آیا این راهکارمناسبی است!؟ خیر!

راهکار مناسب برای تغییر در یک جامعه چیست؟

به شما قول می دهم که راهکار مناسبی نیست! زیرا با زندانی کردن فرد مقصر چون انسان های مشابه او بسیار زیادند و می توانند آن کارها را مجددا انجام دهند. زیرساخت اصلاح نشده است و این روند درجامعه دوباره تکرار می شود؛ دلیل آن بسیار ساده است، آموزش های ما برمبنای یک اصل ساده (تنبیه شدن) است. یعنی مقصر اگر پیدا شود تنبیه می شود بنابراین شخصی که می خواهد مرتکب تخلف شود اول دنبال مرحله ی بعد می گردد که آیا تخلفی که می خواهد انجام دهد ارزش تنبیه شدن را دارد یا خیر!؟

مثال: آیا از لحاظ مالی می ارزد که ما در خیابان پارک دوبل انجام دهیم و 50 هزار تومن جریمه شویم؟ یا این که پارک معمولی انجام دهیم اما مقداری پول پارکینگ پرداخت کنیم؟

خوب با پرداخت 20 هزار تومان پول پارکینگ معلوم نیست که جریمه شویم یا خیر؟ با 5 بار تخلف ممکن است یکبار آن را گیربیفتیم. به جای 250 هزارتومان 50 تومان جریمه پرداخت می کنیم. اگر در پارکینگ برویم هزینه ی آن 100 هزار تومان می شود. با اندکی تامل متوجه میشویم که 50 هزار تومن از 100 هزار تومن کمتراست و انتخاب 50 هزار تومان انتخاب منطقی تری است!

 

در اینجا زمانی که مقصر پیدا شود جریمه میشود اما اگر بفهمدکه آن شخص کلاً یک شخص مسئول است یعنی اگرآنجا پارک کند باعث تشدید ترافیک، آلودگی، زشت شدن چهره ی شهر می شود. در بٌعد بیشتر فرهنگ ترافیکی و اقتصاد بین المللی اش به تک تک شهروندان هم مربوط می شود. هیچ وقت دیگر پارک دوبل انجام نمی دهد و هیچ وقت موجب بهم ریختن این سلسله مراتب نمی شود. این کاری است که اروپایی ها، ژاپنی ها بسیار بر روی آن در مدارس کار کرده اند. به نتایج عالی رسیده اند و نمونه های آن را در دستاورد های اجتماعی آنها قابل مشاهده است.

با این تعاریف جدید دوست عزیزی که دچار احساس گناه شده اید، اولاً این حس مقداری طبیعی است چون روح ما تا امروز احساس مسئولیت پذیری نداشته است. از امروز که شما تلاش کرده اید مسئولیت ها را به گردن خودتان بیاندازید یک مقدار احساس گناه طبیعی است. اما بخشی که شما در ذهنتان است این موضوع است که شما مقصرهستید؟ خیر. شما مقصر نیستید بلکه شما مسئول هستید.

و این موضوع کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند، خوشحالیم که سوال پیش آمده را مطرح کردید و امیدواریم که پاسخ ارائه شده به سوال شما بتواند شما را به آن ذهنیت مثبت که باید رسانده باشد.

منتظر ریافت پرسش های شما به آکادمی موفقیت ایران هستیم.

راه سریع ارسال پرسش ها در تلگرام

چه کاری مناسب منه؟

تفاوت مسیر و هدف؟

چطور مسیر درست کار خودمان را پیدا کنیم؟

دوستان عزیز سلام سامان کرمی هستم از اکادمی موفقیت ایران با یک نکته بسیار کلیدی وطلایی هدف .
معمولا این سوال پیش می آید، ما این نکته را می دانستیم. اما در برنامه ریزی عملی برای موفقیت خیلی از ما انسان ها مسیر را با هدف اشتباه می گیریم.
نکته ی کلیدی این است که آنچنان بر روی مسیر تمرکز کردیم از هدف دور شده ایم. اکنون مسیر برای ما تبدیل به هدف شده است. سعی کنید هیچ وقت در این موقعیت قرار نگیرید و سعی نکنید آن را حفظ کنید. این اتفاق زمانی می افتد که ما خودمان را ارزیابی نمیکنیم.بارها و بارها کارهای روزمره خود را تکرار می کنیم.


امام علی (ع) میفرماید: به حساب خود برسید قبل از این که به حساب شما رسیدگی شود. منظور از این حدیث این نیست که تا زمان مرگ و روز حساب صبرکنیم. ما وظیفه داریم در این دنیا با در نظر گرفتن هدف هم زمان که توانستیم خود را ارزیابی کنیم.

این همان تفکری است که به آن توصیه فراوان شده.

زمانی که به برخی اشخاص مشاوره میدهم و با آن ها صحبت میکنم متوجه می شوم که دگرگون شده اند فقط به این دلیل که مسیر برایشان تبدیل به هدف شده را تغییر می دهند.

دو نمونه مثال برای واضح تر شدن توضیحات را در زیر مشاهده می کنید:

خیلی از آدم ها این مشکل را دارند مثل هدف از تحصیلات تکمیلی! انسان ها معمولاً زمانی که در سنین 16 یا 17 سالگی هستند برای خود یکسری آمال و آرزو ها را مشخص می کنند. به خصوص افرادی که در خانواده هایی با سطح مالی پایین به دنیا آمده اند اهداف مالی مشخص تری ندارند. دنبال این هستند که بعد از تحصیلات به یک شغل مناسب و درآمد و رفاه در نهایت استقلال مالی دست پیدا کنند.(آکادمی موفقیت)


پس در نهایت یکی از اهداف رسیدن به رفاه مالی با استفاده از تحصیلات است.


یکی دیگر از فرایند هایی که ممکن است در ذهن شما هم باشد. رسیدن به جایگاه اجتماعی با استفاده از تحصیلات است. خیلی از انسان ها زمانی که تحصیلات را شروع میکنند در طول دوران تحصیلشان از هدف خارج میشوند.

روزی شخصی برایم از چای ساز خانه اش که خراب شده بود صحبت میکرد و میگفت خرابی چای سازش باعث شده که 2 روز تمام چای ننوشیده! و همش از تعمیر چای سازش و خرید یا جایگزینی اون می گفت. او هدف اصلی را که چای خوردن بود فراموش کرده بود. من به او پیشنهاد کردم که از کتری استفاده کند (کتری هم جلوی دید بود) و بسیار متعجب شد دلیل این اتفاق بسیارساده است! ما آنقدر که روی مسیر متمرکز شده ایم هدف را فراموش کرده ایم!

متاسفانه مشغله و روزمرگی باعث می شود عادت به تکرار مسائل کنیم و این باعث می شود که در زندگیمان مسیر جای هدف را بگیرد. از همین امروز شروع کنید در یک نکه کاغذ ارزیابی کنید. معمولا ما انسان ها بعد از ارزیابی این سوال برایمان پیش می اید که بعدش چه؟ جواب این سوال بستگی به نوع پرسش خودتان دارد!

اکنون رسیدن به ریشه خواسته ها را با یک تمرین توضیح می دهیم :


می توانید ویدئوی تبلیغ نویسی موثر را دانلود کنید در آن ویدئو راجب این مسائل به طور مفصل توضیح داده شده است اما اگر با این تفاسیربخواهیم به آن اشاره کنیم همان مثال تحصیلات تکمیلی را در نظر بگیرید. (IranSuccess.Com)

  • من میخواهم مدرک بگیرم که … ؟

پاسخ این پرسش بسیار مهم است. برای مثال میخواهیم پس از دریافت مدرک در اداره ای مشغول به کار شویم یا این که بخواهیم کسب وکاری را تاسیس کنیم. باز این سوال پیش می آید که بعدش چی …؟ این بسیار مهم است پس از رسیدن به شغل مورد نظراز طریق استخدام و یا تاسیس شرکت ما به رفاه و استقلال مالی و پرستیژ شخصیتی و … می رسیم.

  • اما باز هم این سوال پیش می آید که بعد از آن چه اتفاقی می افتد…؟

و این سوال انقدر تکرار می شود تا به ریشه برسیم. در اینجا نکته ی کلیدی این است وقتی جواب همه ی این سوالات را میدهیم و در همه ی امور به ریشه می رسیم و این که متوجه میشویم باور واقعی ما چیست؟ خوب بعد از آن که به پول رسیدیم میخواهیم آن را چگونه خرج کنیم؟ و این بسیار مهم است ممکن است بخواهید با آن پول کارخانه بسازید یا این که با آن مهاجرت کنید و یا سرمایه گزاری و …. این تصمیم ها باور های شما هستند و این لحظه ی کلیدی زندگی شما است.

حال دوباره به صورت دوره ای بررسی کنید. انیشتن در این باره جمله ای دارد « اطلاعات و دانشی که مشکل را به وجود آورده است قطعا نمیتواند آن مشکل را حل کند» .اگر می توانستید که به مشکلات دچار نمی شدیم و آن را حل می کردیم. باید به صورت دوره ای یعنی هر زمان که دانشتان افزوده شد ( مطالعه، مشاهده، تفکر یا … ) مجدد تصمیم بگیرید.

اکنون می توانید پاسخ دهید چون اهدافتان از مسیرتفکیک شده است.

امروز به یک مرحله ی جدید از زندگیتان رسیده اید که می توانید مسیرهای دیگری را برای رسیدن به همان هدف پیدا کنید. مثلا همان هدف مالی که به آن در بالا به آن اشاره کردیم. ممکن است شخصی هدفی مثل دانشگاه رفتن و استخدام شدن، در نهایت به پول رسیدن : خرید اتومبیل یا هرخواسته ی ذهنی خود برسد.

  • همه ی شما بدون شک روزی به این هدف خواهید رسید.
  • اما آیا راه کوتاه تری وجود ندارد؟
  • آیا می شود به جای 4 یا 10 سال تحصیل راه یکساله را پیدا کنید؟
  • آیا فرایند سریع تری برای رسیدن به این مسیر وجود ندارد؟

قطعا وجود دارد و این یک احتمال نیست من به شما این قول را می دهم که اگر اهدافتان را مشخص کنید راه های ساده تری را برای دستیابی به آن هدف پیدا خواهید کرد. این نکته را به یاد داشته باشید که اهدافتان را از مسیرتفکیک کنید و برای رسیدن به هدف هایتان مسیر های ساده تر و سریع تر را پیدا کنید.

بیش از 95% انسان ها آدم های زندگی روزمره هستند و نمیتوانند هدفهایشان را از مسیر تفکیک کنند.


من در دانشگاه از دانشجویان ارشد و دکترا هدف آن ها را از درس خواندن پرسیدم و بسیاری از آن ها پاسخ دادند که میخواهم مدرک دریافت کنم و از آن ها پرسیدم بعدش چی؟ پاسخ دادند که با آن به کار مشغول شوم و باز میپرسم بعد از مشغول کار شدن چه هدفی دارید و درآخر به کجا میخواهی برسی؟ این بسیار جالب است که خیلی از انسان ها به این درک نمی رسند که هدف نهاییشان چیست؟ 

افراد موفق این را خیلی سریع درک میکنند هدف را مشخص و روی آن متمرکز می شوند.

گروه تحقیقاتی آکادمی موفقیت

برای دریافت سایر مقاله ها می توانید نام خود را به 10003715 پیامک کنید

مشاوره مستقیم حضوری و تلفنی

شروع
پرسشی دارید؟
پیش به سوی موفقیت!
سلام
اگر سوالی داری این پایین تو واتس آپ پیام بده
زود جواب می دیم :)