افزایش بهره وری شغلی

افزایش بهره وری شغلی

ترفندهای هوشمندانه کار کردن ( هدف از آموزش )

هوشمندانه کار کردن و ثروتمندی
با انجام کارهابه شکل مفید و صحیح می توان کسب و کار را متحول ساخت و به سوددهی رسید.

با سلام خدمت دوستان عزیز سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت. اینار با موضوع بسیار مهم هدف از آموزش در خدمت شما می باشم. قطعا خیلی ها به شما گفته اند به مدرسه برو، دیپلم بگیر، کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری بگیر. این روند تا 40 سالگی ادامه دارد و فکر می کنند که الان دیگر وقت استفاده از آموخته ها است. اما متاسفانه در38 الی 40 سالگی امکان استفاده از آموخته ها وجود ندارد، زیرا انرژی، جوانی و تمامی برنامه های فرد از بین رفته و مجبور است که life style  که دارد را 10 الی 20 سال دیگر ادامه دهد و تمام.

آموزش و هدف های آن

شاید تصور کنید با این وجود چرا باید آموزش ببینیم؟ هدف از آموزش چیست؟

 هدف از آموزش انجام صحیح کارها است

اگر فکر کنیم که ما قرار است کاری را انجام دهیم، این کار باید صحیح انجام شود چون داریم به خاطر همان کار آموزش می بینیم. بنابراین آموزش به سه دلیل لازم است که اگر هر یک از آن ها نباشد لزومی ندارد که آموزش ببینیم!!

در واقع این یک اصل است به نام انجام صحیح کارها. یعنی اگر قرار نیست کاری را انجام دهیم چه صحیح چه غلط چه تفاوتی دارد که یاد بگیریم یا خیر. به عنوان مثال اگر قرار نیست خیاطی کنیم یا تعمیر ماشین انجام دهیم، لزومی ندارد این دوره ها را بگذرانیم و یاد بگیریم. به طور کلی در زندگی هر کاری که قرار نیست انجامش دهیم ( IRANSUCCESS) یادگیری اش اتلاف زمان است.

استراتژی هایی برای موفقیت و پولدار شدن
آموزش و به کار گیری آن می تواند تاثیر بسزایی در موفقیت و ثروتمندی داشته باشد

رابطه آموزش و یادگیری

اگر لیستی از درس هایی که هزینه کرده اید، دانشگاهی که رفته اید و مدارجی که گذرانیده اید، کلاس های هنری که رفته اید و … را تهیه کنید، قطعا در میان این موارد کارهایی وجود دارد که از همان اول می دانستید قرار نیست استفاده کنید. به عنوان مثال خیلی از خانمها کلاس گلدوزی، خیاطی و … می روند و یا آقایان کلاس های هوش مالی، مدیریت مالی و … می روند  و در دوره های آموزش آنلاین شرکت می کنند ولی در نهایت همچنان کارمند هستند. توجه داشته باشید که هیچ کدام از این کلاس ها بد نیستند و خیلی از افراد به وسطه همین آموزش ها درآمدهای میلیونی دارند، اما وقتی که قرار نیست کاری را انجام دهید لزومی به یادگیریش نمی باشد.

انجام صحیح  و هوشمندانه کارها

خیلی از افراد پس از آموزش و شروع یک کار نگرانند که چگونه متوجه شوند کار را به درستی انجام می دهند؟ این مسئله بسیار اهمیت دارد، زیرا هدف از آموزشانجام صحیح کارها است.

برای تشخیص صحیح انجام دادن کارها باید دقت نمود که منبع و رفرنسی (مرجعی) که شما برای آموزش به آن مراجعه کرده اید خودش آن کار را صحیح انجام می دهد و شما یک رفتار صحیح را از یک شخص خوب آموزش می بینید؟ آن فرد می تواند زنده باشد و یا فوت شده باشد اما با استفاده از کتاب، فیلم، سمینار، وبینار و … اطلاعات و رفتار صحیحش را به شما منتقل نماید.

مشاور و مرجع خوب آموزشی کیست؟

دقت کنید که منظور از مرجع و رفرنس خوب کسی است که در یک زمینه ای دارای بهترین اطلاعات باشد. فرض کنید اگر می خواهید کتاب نویسی یا نویسندگی یاد بگیرد و بروید  کتاب های پرفروش در آن زمینه را خریداری کنید، یا در کلاس ها یا دوره های آنلاین نویسنده آن کتاب شرکت کنید چهارچوب کاری را یاد می گیرید و قطعا پیشرفت سریع تری خواهید داشت. از طرفی کار صحیح را می بینید و متوجه می شوید که چگونه این کار انجام شده، ویراست شده، جلد خورده و …. بنابراین اگر می خواهید کاری را انجام دهید به این سطح توجه نمایید.

اجرایی نمودن و انجام دادن کار

همانطور که اشاره کردیم برای انجام هر کاری نخستین سطح آموزش و بعد سطح مراجعه به مرجع صحیح و در نهایت انجام دادن و اجرایی نمودن است. فرض کنید اگر می خواهید قهرمان شوید و نزد فردی که چند دوره قهرمان بوده بروید و مهارتش را یاد بگیرید اما مرحله آخر که اجرا است را انجام ندهید! عملا هیچکاری را انجام نداده اید. آموختن و درست آموختن بدون به کارگیری نتجیه ای ندارد، بنابراین آموزش و هدف از آن این  است که فرد به نتیجه ای برسد، زیرا در صورت نرسیدن به نتیجه آموزش دیدن یا آموزش ندیدن تفاوتی نخواهد داشت.

اصل پارتو
افراد موفق معمولا در برنامه های خود اصل پارتو را به کار می برند.

قانون اصل پارتو

براساس این قانون که به قانون 20/80 شهرت دارد 80 درصد کارهای شما 20 درصد نتایج را برایتان می سازد و 20 درصد کارهای شما 80 درصد نتایج را در بردارد. به فرض شما لیستی از کارهایتان تهیه کنید و آن 20 درصد کاری که داری نتایج خوب می باشد را انجام دهید و 80 درصدی که بازدهی چندانی ندارد انجام ندهید.

به عنوان مثال اگر شما 1000 دلار درآمد داشته باشید و به ازای آن 10 ساعت در روز کار کنید، 800 دلار از این 1000 دلار به ازای 2 ساعت کار و 200 دلار مابقی به ازای 8 ساعت کار به دست می آید.

فکر کنید که از این به بعد دیگر آن 8 ساعت را کار نمی کنید و فقط دو ساعت در روز کار کنید، شاید به ظاهر فکر کنید که درآمدتان کم شده است اما اگر با تمرکز آن دو ساعت را به سه ساعت کار مفید افزایش دهید اتفاق جالبی خواهد افتاد و با ادامه همین روند پس از یک ماه مشاهده می کنید که درآمد شما به 1200 دلار افزایش یافته یعنی علاوه بر افزایش درآمد زمان آزاد بیشتری نیز در اختیار دارید.

راز موفقیت ثروتمندان جهان

افراد موفق و ثروتمند نیز از همین قانون استفاده می کنند.

اگر به آن ها دقت کرده باشید فقط کارهای خیلی مهم را خودشان انجام می دهند و 90 درصد کارها را به دیگران واگذار می کنند. آن ها برای هر کاری شخصی را در نظر می گیرند، به عنوان مثال یک وکیل برای کارهای حقوقی، یک مشاور برای امور خانوادگی، یک مدیر برای کسب و کارهای خود و … دارند و به طور کلی برای هر بخشی فردی را قرار می دهند که امور را مدیریت و کنترل نماید.

در واقع این افراد خودشان همیشه در مهمترین نقطه حضور دارند که بیشترین مقدار بازدهی را برای آنان دارد و سایر کارها را پوشش می دهد. اگر به سبک زندگی افراد موفق توجه کنید می توانید نمونه عملی اصل پارتو و آموزش ورابطه آن ها با یکدیگر را درک کنید.

آموزش و ثروتمندی
رسیدن به موفقیت و ثروتمندی دارای استراتژی و تکنیک هایی است

چطور مثل ثروتمندان پول پارو کنیم

آموزش موجب می شود که شما رشد و تکامل پیدا کنید اما اگر می خواهید این چرخه پیشرفت و ترقی روز به روز بیشتر شود نیاز دارید که به سطح بالاتری بروید. در مثالی که قسمت اصل پارتو آورده شد، فردی که بر اساس اصل 20/80  دو ساعت در طول روز کار کرد و 80 درصد درآمدش را در همین زمان به دست آورد در طی همین دو ساعت هم باز قانون 80/20 قابل اجرا است. یعنی اگر فرض کنید که همان فرد 120 دقیقه در روز کار می کنید در این بازه زمانی تایم های کلیدی وجود دارد که حدود 650 دلار از کل 800 دلار را در آن تایم ها به دست می آورد، از این رو حدود 40 دقیقه از120 دقیقه بیشترین درآمد و بازدهی را دارد. منظور از کارهای کلیدی هماهنگی برای قرار ملاقات، بستن قرارداد و … است.

سطوح پیشرفت و موفقیت

آدم های موفق به سطح 1 و 2 قانع نیستند و به سطح 3 و 4 که بازدهی بیشتری دارد فکر می کنند. شاید با خود فکر کنید یعنی فقط 45 دقیقه در روز کار می کنند و این میزان درآمد دارند؟

در صورتی که آدم های موفق معمولا تایم زیادی کار انجام می دهند. در واقع آدم های موفق  می دانند که با 45 دقیقه کار 650 دلار درآمد خواهند داشت. از این رو این 45 دقیقه را به 10 ساعت کار مفید افزایش می دهند یا به عبارتی به جای سخت کار کردن، کار هوشمندانه انجام می کنند. به عنوان مثال نشست هایی با مدیران ارشد برگزار می کنند، استراتژی های جدید برای بیزینسشان به کار می گیرند و …  این افراد کارهای مثل مذاکرات سطح پایین و  … را به سایر افراد می سپارند و خودشان فقط کارهای مهم را انجام می دهند. بنابراین این شخص با همان 10 ساعت کار به صورت درست و هوشمندانه درآمد خود را چندین برابر افزایش می دهد.

جمع بندی

به طور کلی اگر کارمند هستید و بیزینس خاصی دارید و با 10 ساعت کاردارای 1 میلیون تومن درآمد می باشید. در صورتی که در همان بازه زمانی بتوانید 30 میلیون تومان درآمد کسب کنید در واقع یک کارهوشمندانه انجام داده اید. امیدوارم بتوانید بین این مطالب ارتباط برقرار نمایید و در حوزه ای که مشغول هستید به بهترین شکل ممکن آن را انجام دهید.

با ما همراه باشید می توانید همین الان با ارسال نام و شهر خود به سامانه 10003715 در باشگاه ایرانیان موفق نام نویسی کنید

آکادمی موفقیت

فروش رویایی

فروش رویایی

چگونه فروشی رویایی داشته باشیم؟

با سلام خدمت دوستان عزیز سامان کرمی از آکادمی موفقت ایرانیان هستم و این بار موضوع پولساز فروش را مورد بررسی قرار می دهیم. صاحبان کسب و کارهایی که می خواهند فروش خوبی داشته باشند باید از 7 مرحله فروش عبور نمایند. با ما همراه باشید که با این مراحل آشنا شوید و فروش خود را متحول نمایید.

 فروش دارای مراحل مختلفی است که در زیر به بررسی آن ها می پردازیم.

سوال و سوالات

سوال از اساسی ترین بخش هایی است که منجر به فروش می گردد. سوالات دو دسته هستند:

  • الف) سوالاتی که مشتری از شما می پرسد
  • ب) سوالاتی که شما از مشتری می پرسید

قطعا هر محصول یا خدمت قابل ارائه ای داری ویژگی هایی است اما توجه داشته باشید که ویژگی ها اصلا مناسب یک فروش و فروشنده نیستند. زیرا مشتری خریدار ویژگی ها نیست بلکه او محصولی را می خواهد که بتواند نیازهایش را بر طرف نماید. بنابراین باید به جای بیان ویژگی ها از مزایای برجسته محصول خود صحبت نمایید. دقت کنید که راحتترین راه برای مجاب نمودن یک نفر این است که خودش پاسخ سوالاتش را بدهد نه شما!!!

تفاوت ویژگی ها و مزایا

ویژگی ها و مزایای یک محصول با یکدیگر متفاوت هستند.

فرض کنید که من قصد دارم ماشینی را بفروشم که یکی از ویژگی های مهم آن داشتن موتور کم حجم در حد 1300 سی سی است. این موتور مصرف سوخت کمتری خواهد داشت ویک ویژگی محسوب می شود اما مزیت ماشین کم مصرفی آن می باشد. بنابراین برای اینکه بتوانم نظر مشتری را جلب نمایم روی مزایای ماشین تمرکز می کنم.

من اگر بخواهم ماشینی را به مشتری معرفی کنم گفتگو با مشتری را با این جمله آغاز می کنیم. دیدین  بنزین چقدر گرون شده؟ مشتری نیز جواب می دهد که اره خیلی قیمت بنزین بالا رفته است! در ادامه این صحبت من به مشتری می گویم اتفاقا ماشینی که شما قصد دارید از من بخرید کم مصرف ترین ماشین کمپانی شورلت است و شما از این به بعد می توانید 25 درصد پولی که بابت سوخت پرداخت می کردید  را صرفه جویی نمایید. بنابراین همانطور که می بینید من جمله ام را از یک مبحث شروع کرده و یک سوال پرسیدم و اون ویژگی خاصی که محصولم داشت و می توانست برای مشتری سودمند باشد را به او نشان دادم.

همراه و همسو شدن با مشتری

منظور از همراه و همسو شدن این است که در مقام یک مشاور در کنار مشتری قرار بگیرید. با این تکنیک مشتری دیگر شما را به عنوان یک فروشنده در نظر نمی گیرد و به عنوان دوست خود می داند که قرار است مشکل او را حل نمایید. شاید با خود فکر کنید که مشاوره چه دستاوردی برای من خواهد داشت؟
فرض کنید اگر شما به مشتری مشاوره دهید که با خرید این ماشین در ماه حدود 6 باک کمتر بزنین خواهد زد و صرفه اقتصادی برای او خواهد داشت و او از این موضوع قطعا خوشحال خواهد شد. در واقع شما در مقام مشاوره به فکر مشتری هستید و فقط قصد دارید مزایای محصول خود را به او معرفی کنید و هیچ تصمیمی در رابطه با فروش آن به مشتری ندارید. در صورتی که این مرحله را به درستی انجام دهید قطعا فرآیند فروش به خوبی انجام خواهد شد و مشتری محصول را می خرد.

دریافت نیاز مشتری

یکی از مسائلی که باید در امر فروش به آن دقت نمایید پرسیدن سوالاتی است که پاسخ آن ها به بله و خیر ختم نشود.

به عنوان مثال از مشتری خرید خودرو بپرسید چه انتظاراتی از یک خودرو خانواده دارد؟ مشتری این سوال را قطعا با بله و خیر پاسخ نخواهد داد و توضیح می دهد که مثلا هزینه نگهداری آن پایین باشد، فضای صندوق عقب داشته باشد و … . در این مرحله شما باید بین ویژگی های خودرو و نیازهای مشتری ارتباط برقرار نمایید تا بتوانید بخشی از نیازهای مشتری را رفع کنید. به عنوان مثال اگر یکی از مهم ترین ویژگی های خودرو شما داشتن هزینه نگهداری و سرویس پایین است سعی کنید بیشتر روی آن تمرکز نمایید تا بتوانید یکی از نیازهای مشتری را برطرف نمایید.

بنابراین همانطور که مشاهده می کنید مزایای شما در این است که مزایای محصول خود را به مشتری نشان دهید و تنها بیان ویژگی های محصول نمی تواند به فروش شما کمک کند. به عبارتی می توان گفت مشتریان خریدار مزایا هستند نه ویژگی ها.

سوالات مشتری

رابطه بین مشتری و فروشنده یک رابطه دو طرفه است و پس از آنکه فروشنده یک سری از ویژگی های محصول را که مطابق نیازهای مشتری است را به او معرفی می کند وارد مرحله بعدی فروش می گردد. در صورتی که تمامی مزایای محصول را به مشتری معرفی نمایید به طوری که مشتری احساس کند که با خرید محصول بخشی از مشکلاتش حل می شود محصول شما را خریداری می کند. اما در صورتی که شما این مرحله را نتوانید به هر دلیلی با موفقیت پشت سر بگذارید مشتری سوالاتی را از شما می پرسد و یا اعتراض می کند. این موضوع معمولاً برای فروشندگان اقلام خورد مانند روسری، کت و شلوار و .. اتفاق می افتد.

در واقع علت پرسش های مشتری این است که محصولی که شما ارائه می دهید با محصولات مشابه دارای ویژگی های یکسانی است و می تواند آن محصول را از شخصی دیگر هم خریداری نماید. در چنین مواقعی مشتری شروع به پرسیدن سوالات مختلفی می کند.

توجه داشته باشید سوالات مشتری اگر به درستی پاسخ داده شوند همانند پله هایی هستند که می توانند شما را بالا ببرند و به هدف نهایی برسانند.  به عنوان مثال در فروش یک ماشین معمولا مشتری سوالاتی مختلفی مانند قیمت ماشین چقدر است؟ بیمه دارد؟ تصادف داشته ؟ و … می پرسد.

 در ذهن تمامی افراد هفت مرحله ذهنی در رابطه با تصمیم گیری برای خرید یا عدم خرید یک محصول وجود دارد.  معمولاً این سوالات در 90 درصد مواقع 7 الی 8 مورد بیشتر نیستند. در صورتی که مشتری تمامی سوالات خود را بپرسد و پاسخ بگیرد فرآیند فروش تکمیل می شود. نکته ای که فروشندگان باید به آن توجه داشته باشند این است که تعداد سوالات زیاد نیست و نباید عصبانی شوند و فکر کنند که مشتری قصد خرید ندارد، زیرا فردی که قصد خرید ندارد سوال نمی پرسد و زمان و انرژی صرف نمی کند.
به طور طبیعی 99 درصد مواقع مشتریانی که سوال می پرسند قصد خرید دارند و اگر فروشنده صبر کند و به این سوالات پاسخ دهد این سوالات در نهایت تمام خواهد شد زیرا هر محصول نهایتا 10 ویژگی یا مزیت مهم بیشترندارد که بخواهد نظر مشتریان را جلب نماید و برای آن ها مهم باشد. بنابراین اگر شما به عنوان فروشنده وقت بگذارید و ویژگی هایی که مشتری نیاز دارد را به او معرفی کنید خرید انجام خواهد شد.

نکته : بخش پاسخ سوالات به مشتری بسیار اهمیت دارد  و معمولاً مشتری چند سوال از فروشنده می پرسد البته ممکن است گاهی اوقات به صورت اعتراض باشد که در چنین شرایطی نیز باید باز هم فروشنده باید مشتری را دوست داشته باشد و به اعتراضات او رسیدگی کند زیرا فروشنده ضرر می کند و باید دوباره مشتری جدیدی پیدا کند.

 

نحوه پاسخگویی به اعتراضات مشتری

رسیدگی به اعتراضات مشتری بسیار اهمیت دارد و باید به نحوی مشتری را متقاعد نمایید تا فرآیند فروش به درستی صورت گیرد. به عنوان مثال اگر مشتری به شما می گوید که محصول شما گران یا بی کیفیت است اصلا نباید جبهه بگیرید و باید در نقش مشاور به صحبت کردن با مشتری بپردازید. محصول شما قطعا 10 الی 20 ویژگی و مزایا دارد و مشتری ممکن است فقط از یک الی دو مورد آن شاکی باشد نه محصول شما به طور کامل.
ساده ترین راهکار در چنین مواقعی این است که به مشتری بگویید شما جای من الان چیکار کنیم؟ وقتی چنین برخوردی نشان می دهید مشتری متوجه می شود که برای او ارزش قائل شده اید و راحت تر می توانید با او ارتباط برقرار نمایید تا به اعتراضات او پاسخ دهید. مرحله بعدی وارد شدن به ارتباط دوستانه با مشتری است. به عنوان مثال به او یک کاتالوگ بدهید، چایی بریزید و … . بنابراین در صورتی که به مولفه های ذهنی مشتری پاسخ دهید به راحتی می توانید از این مرحله هم عبور نمایید.

فروش یعنی چه؟

خیلی از افراد تصور می کنند که فروش یعنی کالایی را ارائه دهند و پولی را بابت آن دریافت کنند و  کالا یا محصول حتما باید خیلی خوب باشد که بتوانند از فروش خوبی برخوردار شوند. اما افراد زیادی وجود دارند که با وجود داشتن یک محصول عادی از فروش بسیار خوبی برخوردار می باشند. تفاوت این دو چیست؟  شخصی که از فروش خوبی برخوردار است علاوه بر داشتن تجربه و مهارت از تکنیک های فروش و نحوه برقراری ارتباط درست با مشتری اطلاعات کافی دارد و تمامی این مراحل را به درستی انجام می دهد. اما شخصی که فروش کافی ندارد نصف بیشتر این مراحل را طی نموده ودر قسمت قطعی کردن فروش به خوبی عمل ننموده که این مراحل منجر به فروش نشده است. توجه داشته باشید که پاسخ ندادن به برخی سوالات مشتری موجب عدم اطمینان خواهد شد و فرآیند فروش ضعیف می شود.

بنابراین اگر فکر می کنید احتیاج دارید که درصدهای مهم زندگی خود را بهبود دهید قطعا با نتایج شگفت آوری روبرو خواهید شد.
با ما همراه باشید

آکادمی موفقیت ایران

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

(بر اساس داستان واقعی)

سلام سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت ایران، در این پست قصد دارم داستانی در رابطه  با نقاط ضعف و تبدیل آن ها به نقاط قوت با شما به اشتراک بگذارم. در هر انسانی نقاط ضعف و قوت بسیاری وجود دارد. شناخت نقاط ضعف و توجه به آن ها و نیز انجام کارهایی در جهت از بین بردن این نقاط ضعف می تواند تاثیر مهمی در موفقیت افراد در زندگی و تبدیل نقاظ ضعف به قوت داشته باشد. با مطالعه این مطالب شما می آموزید که چگونه یک معضل سطح پایین و ابتدایی می تواند موفقیت شما را در پی داشته باشد، پس تا پایان با ما همراه باشید.

 

چگونه خوش نویس شدم؟

سال ها پیش که دانشجو بودم همانند بسیاری از آقایان دیگر خط خوبی نداشتم! در واقع این موضوع اصلاً برایم اهمیتی نداشت. تا اینکه یک روز که سر کلاس با بی حوصلگی تمام مشغول نوشتن مطالبی که استاد تدریس می کرد بودم یکی از همکلاسی های خانم که در ردیف پشت سر من نشسته بود از من دفترم را خواست تا بخش هایی که جا مانده و نتوانسته است بنویسد را تکمیل کند. اما پس از چند دقیقه صداهای خنده و پچ پچ از ردیف های عقب به گوش من می رسید و کاملاً در جریان بودم که دلیل خنده ها و صداها دست خط ناخوانا و بدم بود و این مسئله خیلی برای من سخت بود بود. همین مسئله موجب شد که تصمیم بگیرم  روی خطم کار کنم.

شروع تمرین خطاطی

تصمیمم برای آموزش خط کاملا جدی بود! با یکی از دوستانم که کلاس خط می رفت در میان گذاشتم. او به من گفت که حتما باید به انجمن خوشنویسان مراجعه کنم و نوشتن را آغاز نمایم. در آن موقع من زمان کافی و شرایط مالی مناسبی برای شرکت در کلاس خط نداشتم، به همین علت یک کتاب  به نام “تعلیم خط” را از او به امانت گرفتم تا خودم برای رسیدن به هدفم تلاش کنم. با توجه به اینکه معلمی نداشتم مرتبا سرمشق های کتاب را تمرین می کردم تا اینکه پس از 2 الی 3 ماه خطم همانند بقیه خوانا شد و کتاب را پس دادم! اما همچنان تمرینات خط و خوش نویسی را ادامه می دادم. این روال آنقدر ادامه پیدا کرد که پس 8 الی 10 ماه دیگر به یکی از سرگرمی های هر روزه من تبدیل شده بود و صرفا برای بهتر شدن خطم نوشتن را ادامه نمی دادم.

تغییر از حالت نا مطلوب به مطلوب

حدود یک سال از این ماجرا گذشت و من همچنان نوشتن را ادامه می دادم  و خطم به قدری خوب شده بود که می توانستم چند بیتی را بر روی کاغذ ابروباد بنویسم و به دوستانم هدیه دهم. دراین دوره نوع نگرش من به خط کاملا تغییر کرد و دیگر آن حالت ابزاری را نداشت و به یک هنر تبدیل شده بود که از آن لذت می بردم. یک روز که به مغازه پارچه نویسی رفتم اتفاق جالبی افتاد ( اون زمان هنوز بنر چاپی وجود نداشت) .اون روز پارچه نویس مغازه حضور نداشت و نمی توانست درخواست ها را انجام دهد، از طرفی شخص صاحب عزا نیز پارچه های نوشته شده را لازم داشت!

 من به صاحب مغازه پیشنهاد دادم که اجازه بدهد از وسایل پارچه نویس استفاده کنم و در صورت خراب شدن پارچه هزینه مواد اولیه و پارچه را بپردازم (مسولیت پدیری) صاحب مغازه پذیرفت و من برای اولین بار قلمو پارچه نویسی را به دست گرفتم. پس از پایان کارو خشک شدن پارچه خیلی زیبا شده بود به طوری که صاحب مغازه از من خواست که تمامی پارچه هایی که برای این مراسم ترحیم نیاز بود را بنویسم. من از این موضوع خیلی لذت بردم، زیرا فعالیتی که من حدود 2 سال بدون هدف تجاری و به دلیل علاقمندی انجام داده بودم به یک محصول قابل ارائه تبدیل شده بود که خواهان داشت!

با این اتفاق تصمیم گرفتم که به اصلاح مشکلات جزیی کارم مانند حاشیه ها، کنارها و … بپردازم ( از خطاط مغازه کمک گرفتم). در این زمان خطم به قدری تغییر کرده بود که می توانستم آن را قاب بگیرم و داخل اتاقم نصب کنم. بعد از این ماجرا تمرین خط شکسته، نستعلیق و سایر خطوط را بر روی کاغذ مناسب ادامه دادم و هنوز می آموزم …

یادگیری خط شکسته لاتین

با وارد شدن به دوران تحصیلات تکمیلی خیلی علاقمند بودم مطالبی که تدریس می شد وغالبا به صورت لاتین بودند را با خط شکسته بنویسم اما متاسفانه مدرسی که خط لاتین شکسته آموزش دهد را نتوانستم پیدا کنم. در آن زمان دسترسی به اینترنت برای فایل های آموزشی وجود نداشت ( یوتوب نبود 🙁 ) و با استفاده از یک PDF نحوه اتصال خطوط لاتین به یکدیگر، تمرین خط لاتین شکسته را شروع کردم و توانستم در یک بازه زمانی 20 روزه خط لاتین شکسته را یاد بگیرم! ( دقت کنید ؛ نه کاربردی داشت ، نه فایده ای فقط علاقه) اینجا بود که متوجه شدم انجام دادن کارهای مختلف خیلی دشوار نیست به شرط آنکه برای انجام آن ها برنامه ریزی و پشت کار داشته باشیم.

تحلیل و توجه به نقاط ضعف

مدت ها به این موضوع فکر می کردم

«اگر من هم مثل بقیه یک خط معمولی داشتم آن روز دفترم را به همکلاسی ام می دادم و دوباره تحویل می گرفتم»

دیگر مورد تمسخر قرار نمی گرفتم و به نقطه ضعف خود پی نمی بردم، علاوه بر این کسی از من حمایت نمی کرد و کتابی امانت به من نمی داد و من نیز تلاشی نمی کردم که تغییر کنم و این مراحل را طی کنم. اکنون واقعاً از داشتن مهارت خوشنویسی خوشحال هستم، زیرا از یک نقطه ضعف و ناتوانی این مهارت و پیشرفت در من ایجاد شد که اگر این نقطه ضعف را نداشتم هرگز نمی توانستم به این اندازه پیشرفت داشته باشم. این بیت شعر را همیشه به یاد داشه باشید :

گر خواهی شوی خوشنویس     بنویس و بنویس و بنویس

نمایشگاه آثار خوشنویسی سال 93 دانشگاه رازی کرمانشاه

حرف آخر

به شما توصیه می کنم که ابتدا نقاط ضعف خود را بشناسید زیرا در آینده به نقاط قوت شما تبدیل خواهند شد. به عنوان مثال اگر:

  • ترسو هستید
  • خجالت می کشید
  • وزن بالایی دارید
  • استرس بسیار به سراغ شما می آید
  •  نمی توانید به خوبی پول دربیاورید و …

این ها می توانند سکوی پرتاب شما برای رسیدن به یک توانایی در سطح بالا هستند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تبدیل نقاط ضعف به قوت خیلی ساده تر ازتقویت یک نقطه نرمال خواهد بود ( قانون دانینگ کروگر) ، زیرا انگیزه ای به نام دوری ازحالت ناخوشایند پشت این کار نهفته است. امیدوارم با خواندن این داستان متوجه شده باشید که چرا باید به سمت تغییر حالت از حالت نا مطلوب به مطلوب بروید.

با ما همراه باشید.

آکادمی موفقیت ایران

تحصیل علم ثروت

دوره 2 روزه موفقیت فردی

سمینار تحصیل علم ثروت

 برای یک بار کمی اندیشه کنیم!!

 

آنچه در دانشگاه را نمی آموزند بیاموزید !

آیا می دانید بسیاری از اساتید دانشگاهی از زندگی سطح پایین مالی برخوردار هستند

آیا می دانید که اساتید دانشگاه خود خیلی از مسائل را نمی دانند

آیا می دانید که یک استاد تنها در شاخه مربوط به تخصص خود دارای 7% اطلاعات کاربردی است

اگر می خواهید دارای اطلاعات کاربردی و به روز باشید 

همچنین نگران آینده تحصیلی خود در هر شاخه و گرایشی نباشید

از همین الان زنجیره تحصیل برای کارمند شدن را پاره کنید

در دانشگاه ها به ما 20 سال آموزش داده می شود تا کارمند باشیم!!

ننگ بر ما که اندکی برای تغییر روند زندگی خودمان و خانواده مان تلاش نکردم و اولویت اول و آخر زندگی را تحصیل آموختیم!

 

 

این برگزاری انحصاری و به مناسبت بازگشایی و اول مهر ماه می باشد، در کنار تحصیل پول هم در بیاورید به جای آنکه سربار باشیم کمک حال باشیم

فرقی نمی کند در خانواده ای ثروتمند زندگی می کنید و یا خانواده ای فقیر

مهم ترین بخشی که باید بدانید این است که شما دارای یک مسیر انحصاری در زندگی خود هستید

می توانید بسیار بهتر در زمینه مالی عمل کنید

این تازه آغاز راه است با داشتن امنیت مالی و شغلی

می توانید هر کاری که دوست دارید را انجام دهید نه هر کاری که به شما پولی بابت آن می دهند!!

و….

 

درمان بیماری بی پولی

بی پولی هم یه بیماریست!

 

این بار آموزش ها را از شخصی بیاموزید که خود آنها را آزموده است

استاد سامان کرمی «آنتونی رابینز ایران»

 این کلاس نمونه مشابه ندارد! چون حاصل تجربیات شخصی

ورزشی ، اقتصادی ، صنعتی و علمی می باشد

آموزش ببینید و همانجا کسب درآمد کنید 

  • خود دارای بیماری صعب العلاج بوده که اکنون مقام های ورزشی متععد حاکی از شکست آن باور است
  • خود دارای معدلی پایین بود و اکنون چندین رشته دانشگاهی را به صورت همزمان تحصیل کرده
  • در سن 25 سالگی به مدیریت کارخانه بزرگ با 1200 نفر پرسنل رسیده
  • در کمتر از 2 سال 5 کسب و کار موفق را استارت زده است

شما هم از کنار هم بودن لذت ببرید ، آموزش ببینید و پیشرفت کنید

 

 

شاید شما هم از آندسته از دوستانی باشید که سر ماه نشده پولی در حسابتون نیست!

شاید هم از آن دسته از دوستانی باشید که همیشه نگران انواع سرمایه گذاری ها هستید

در این دوره شما گام به گام این بیماری را با هم ریشه کن می کنیم

 

این بیماری یکی از مزمن ترین و طولانی ترین نوع بیماریهاست.

این بیماری از کودکی در ذهن ما همچون نهالی کاشته می شود و آنچنان رشد می کند که هر روز نسبت به روز های قبل ما را بی پول تر می کند

برای از بین بردن نهال بی پولی کافیست ابتدا

  • شاخ و برگ های نهال بی پولی را حرص کنیم!!!
  • بعد شاخه های اصلی را اره کرده و بسوزانیم
  • بعد ریشه های افکار بی پولی را بسوزانیم

 

حالا ذهن ما یک کشتگاه فعال ثروت شده 🙂

 

در آن می توانیم انواع بذر های ثروت را بکاریم. بله ما امروز ه بذر های اصلاح شده ذهن را می کاریم و میوه موفقیت می چینیم

میوه های ما میوه های شادی و نشاط سلامتی و آرامش است

میوه هایی از توانگری مالی و بخشندگی

میوه هایی از اقتدار و صلابت

آری بعد از کاشتن میوه ها

همچون میوه بی پولی و فقر نوبت به آب یاری و مراقبت از میوه های این درخت است

تمام این مراحل را با شما همراهی می کنیم، چون خود این مسیر را پیموده ایم و راه را به دیگران نشان داده ایم

افتخار داریم تا با دانش و علم روز دنیا به همراه تمرینات کاملا عملی و کاربردی

شما را به دنیای جدید از ثروت و توانگری رهنمون شویم

شما می توانید. به ما پیوندید

 

دنیا را از زاویه ای دیگر ببینید

برنامه های ویژه کارگاه های استاد کرمی به شرح زیر می باشد

  1. اصول برنامه ریزی ضمیر ناخودآگاه در کارگاه خود هیپنوتیزم و مانیه تیزم
  2. برنامه ریزی عصبی کلامی باور های محدود کننده
  3. ارتقا, سطح جذب مالی شما به صورت سریع
  4. ساختار شکنی محدوده های ذهنی با تمرین عملی
  5. به کار گیری متد هاروارد جهت تثبیت الگو های ذهنی
  6. آموزش های ویژه انفرادی جهت افراد دارای هر گونه مشکل روانشناسی
  7. ……

 

تا پایان را با شماییم

آکادمی موفقیت

09339999025

66176988

تهران ، سرای محله وصال شیرازی 5 و 19 مهر ماه سال 1397

*****>>> هیپنوتیزم و کدینگ ضمیرناخود آگاه تنها در برگزاری پنجشنبه 5 مهر ماه <<<*****

چهره شناسی چهره خوانی

چگونه از چهره افراد خصوصیات آنان را بیشتر بشناسیم؟

چـهره خـوانـی به این مـعـنـا است كه شما فـقــط با با نگاه كردن به صورت اشخاص پی بـه خـصـوصـیات اخلاقی و شخصیتی او ببرید. چـهره خـوانـی توسـط مردم در اعصار مختلف انجام شده است. شـناخـتـن افراد تنها از روی خصوصـات ظـاهـری آنها مساله بسیار جالبی است. نـكات ظـریف و دقیـق و پیچیدگیهای بسیاری در علـم چـهـره خـوانـی وجـود دارد ولی ما در اینجا به بیان نكات اصلی تر و مهمتر آن بسنده می كنیم.

چهره خوانی چیست؟

بشر در طول قرون متمادی سعی نموده تا با پیوند زدن خصـیصـه هـای صـورت افـراد بـه ویژگیهای شخصیتی، متوجه افكار و درون دیگران شود. با گـذشـت سـالها علم چهره شناسی نیز گسترش یافته و به شاخه های مختلف تـقسـیم شـده است. بـرای مثـال “متوپوسكپی” علم پی بردن به سیرت و درون آدمی از روی خطوط روی پیشانی است.

فرنولوژی” علم جمجمه خوانی و مطالعه طرز تشكیل جمجمه میباشد كه به بنا نهادن شخصیت و امیال ذاتی و روانی افراد كمك می كند.
فیزیـوگـنومی” یا عـلم چـهره شـنـاسی، موضوعی است كه ما به آن خواهیم پرداخت. این علم به ما می آموزد كه چگونه از روی چهره افراد پی به شخصیت آنها ببریم.
امروزه دانشمندان به چنین علومـی، “شـبـه علـوم” اطـلاق كرده و بـهای زیـادی بــه آن نمی دهند و هـمانند عـلومی مانـنـد “طالع بـینی” به آنها می نگرند: اثبات نشده ولی بیضرر. با این وجود هنوز بسیاری از مردم چهره خوانی را راهی مطمئن برای قضاوت در مورد افراد می دانند. چیزی كه اهمیت دارد این اسـت كـه چـهره را بصورت كامل و دقیق مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تا رسیدن به همه حقایق از قضاوتهـای شـتابزده اجتناب كنیم.

اكنون گذری می كنیم بر نكات بنیادین چهره خوانی و چگونگی تشخص شخصیت افراد:

شكل صورت

دراز و كشیده: افرادی كه دارای چنین صورتی هستند عموما” دارای صـبر و تحمل زیاد بوده و توانایی حل مشكلات در آنها بیشتر است. جـذابـیـت و خوش تركیب بودن افراد با چنین صورتی نشانگر این است كه آنها معمولا كارهای خـود را نـیـمـه تمام رها نكرده و عادت به انجام امور بطور تمام و كمال دارند.
گرد: این شكل دلالت بر امیدواری زنده دلی و انرژی دارد. اینگونه افراد می تـوانند اتاقی دلگیر و ساكت را به بمبی از خنده و شادی تبدیل كنند.
پهن: اینگونه اشخاص بردبار و مهربان و معمولا افراد روشنفكری می باشند.
مربعی: طرفدار استقلال فردی و فردگرایی، سختـكوشـی بـرای دسـتـیـابی بـه آرزوها، زیركی و فعال بودن از ویژگیهای این افراد محسوب می شود.

پیشانی


صاف: كسانیكه كه دارای خطوط در پیشانی نیستـنـد، افـرادی اندیشمند و همیشه در حال تفكر می باشند و در تصمیم گیریها سریع و منطقی عمل می نمایند.
چروكیده: وجود خطوط در سطح پیشانی نشان می دهد كه ایـنـگونه افراد به سرعت هیجان زده و احساساتی شده و سریع آشفته و پریشان حال می گردند.

رمانها، داستانها و اشعار بسیار زیادی در مورد چشم و ارتباط آن با خصوصیات روحی و روانی انسان نوشته شده است. چشمها هیچگاه دروغ نمی گویند؛آنها بیانگر احساس درونی و واقعی ما می باشند.
اضطراب: اگر مابین عنبیه و پـلك پـایینی هـر دو چشم مـقداری سفیدی وجود داشت، آن شخص انسانی مضطرب و نگران است.
تندخویی: اگر بالای عنبـیه بخشی سفید رنگ وجود داشت، علاوه بر استرس نشانگر تندخویی و پرخاشگری در فرد است.
روان پریشی: چنـانچه دور تا دور عنبیه را سفیدی فرا گرفته باشد، نشانگر عدم تعادل و پایداری روح و روان فرد خواهد بود.
شادی: وجـود خـطوط كـوچـك در خـارج از چـشمها حاكی از خنده رویی و شادبودن فرد می باشد.

ابرو

صاف: صافی و مستقیمی ابروها نشانگر اندیشه، تفكر و ایده گرایی فرد می باشد.
كمانی: افرادی كه دارای ابروهای خمیده و كمانی هسـتند از حـكایـتـها و داسـتـانـهـای واقعی لذت می برند.
باریك: اینگونه افراد معمولا دارای اعتماد به نفس اندكی می باشند بخصوص اگر ابـروی آنها بجز باریكی، بالا و گرد نیز باشد.
پیوسته: پیوستگی ابروها نشانگر این است كه فرد دائما” در حال تفكر و اندیشـه بـوده و ایده های جالبی در سر دارد.

پلك

كوچك: اگر فاصـله بـین بالای پلك و مژه كم باشد بیانگر اسـتقلال فرد می باشد و اینكه آن فرد حتی ممكن است بصورت ارادی خودش را به دیگران نزدیك نكند.
بزرگ: بزرگ بودن پلك دلالت بر وابستگی شدید فرد به دیگران دارد.

بینی

كوچك: گفته می شود اشـخاصی كه بـیـنی كـوچـك دارنـد ذاتـا” افـرادی ضعیف و اغلب غیرقابل اتكا بوده و در تصمیم هایشان استوار و ثابت قدم نمی باشند.
بزرگ: بزرگی بینی نشانه ابتكار و عزم و اراده می باشد. یك شـخصـیت قـوی كه اثرش را برجای خواهد گذاشت.


نوشته شده توسط : بنت الهدی امیری
آکادمی موفقیت ایران / موسسه روانشناختی هاتف

ازدواج با مرد دلخواه (برایان تریسی)

۲۱ روش عالی برای ازدواج با مرد دلخواه تان – برایان تریسی

 

 

الان بهترین زمان برای زندگی کردن است. هیچ زمانی بیشتر از امروز تا به این حد فرصت­های موفقیت و شادی برای مردم وجود نداشته است. در آن واحد، مهمترین تصمیم در زندگی شما، شخصی است که با او ازدواج و سازش می­کنید. تصمیم درست در این زمینه، بیش از هر عامل دیگر، بر خوشبختی­تان تاثیر دارد. برایان تریسی اطلاعات زیادی در این زمینه در اختیار شما قرار می­دهد. برایان با باربارا ازدواج موفقی دارد. آنها چهار فرزند زیبا دارند، دو دختر و دو پسر.

هر ساله صدها هزار و حتی میلیون­ها زن با هر سن و سال و هر پیشینه­ای، با مرد ایده­آل­شان آشنا می­شوند و ازدواج می­کنند و شما هم می­توانید این کار را بکنید.

مقدمه

سلام، من برایان تریسی هستم. من تا ۳۵ سالگی مجرد بودم. در این زمان بود که با بانوی رویاهایم آشنا شدم و ازدواج کردم. ما حالا چهار فرزند زیبا داریم. بعدها فهمیدم که او بسیاری از قدم­هایی که در این مقاله یاد خواهید گرفت را دنبال کرده تا با من آشنا شود و ازدواج کند.

من سالهاست که برای هزاران زن از سراسر دنیا، سمینارهای عمومی و جلسات مشاوره­ی خصوص برگزار کرده­ام. تقریبا تمام زن­هایی که ملاقات کرده­ام، دوست داشتند یاد بگیرند چه باید بکنند تا با مرد دلخواه­شان آشنا شوند و ازدواج کنند. در طول سالیان متمادی، بر اساس تجربه­های خودم و تجربه­های هزاران نفر دیگر، شروع کردم به در میان گذاشتن این ایده­هایی که یاد خواهید گرفت و نتایج این کار شگفت­انگیز بود. زنان مجرد، بیوه و مطلقه بسیاری که خیلی از آنها سال­ها بود که تنها بودند در مدت کمی بعد از اینکه شروع به استفاده از این ایده­ها کردند، با مرد ایده­آل­شان آشنا شدند و طولی نکشید که ازدواج کردند و بعد از آن نیز با خوشبختی به زندگی ادامه دادند. و آنچه را که دیگران انجام داده­اند، شما نیز می­توانید به خوبی انجام دهید.

خبر خوب این است که شما هم اکنون تمام چیزهای لازم برای آشنایی و ازدواج با مرد دلخواهتان را در خود دارید. مانند این است که شما یک آشپز در آشپزخانه­ای با تجهیزات کامل، هستید و همه نوع ادویه، مواد اولیه و لوازم آشپزخانه­ای که بخواهید، در اختیارتان است. آنچه که اکنون لازم دارید، یک دستور پخت غذا است تا برای خودتان یک رابطه­ی عالی و یک زندگی عالی درست کنید.

من در سمینارهایم با زنان زیادی ملاقات کرده­ام که سال­ها مجرد بوده­اند. در بسیاری از موارد متوجه شده­ام که بزرگترین مانع برای آشنا شدن و ازدواج با مرد ایده­ال­شان این است که در عمق وجودشان احساس بی­لیاقتی می­کنند. به علت تجربه­های کودکی، به ویژه سرزنش یا بدرفتاری والدین و تجربیات ناخوشایند دوران رشد و برقراری اولین رابطه، این زنان احساس می­کنند به اندازه کافی خوب نیستند یا به اندازه­ی کافی لیاقت ندارند که با کسی که واقعا مورد علاقه­شان هست، خوشبخت بشوند. اما واقعیت این است که شما حقیقتا فرد خوبی هستید. باید در اعماق قلب­تان اعتقاد داشته باشید که جدای از هر چه در گذشته برایتان پیش آمده، شما یک انسان استثنایی هستید و کاملا لیاقت دارید با کسی که از هر نظر دوست­تان دارد، برایتان اهمیت قائل است و به شما احترام می­گذارد، یک رابطه­ی عالی داشته باشید.

برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواه­تان، باید از درون، همان چیزی بشوید که می­خواهید در بیرون تجربه کنید و از آن لذت ببرید. برای آشنا شدن و ازدواج با یک شخص موفق و سعادتمند، شما باید خودتان یک شخص موفق و سعادتمند شوید. در همان حال که روی خودتان کار می­کنید و خودتان را بهبود می­بخشید، بر اساس قانون جذب، همان مردی را که می­خواهید به زندگی­تان جذب می­کنید.

اینجا یک قانون عالی وجود دارد: «مهم نیست که از کجا می­آیید. تنها چیزی که مهم است این است که به کجا می­روید.» هر زمانی که بخواهید می­توانید روی قسمت­هایی از گذشته­تان خط بکشید و تصمیم بگیرید که آینده­تان از گذشته متفاوت شود. شما می­توانید تصمیم بگیرید که در دنیای خارج همان شخص فوق العاده­ای شوید که درون­تان وجو د دارد. مطالبی را خواهید آموخت و به کار خواهید بست که هزاران و میلیون­ها زن دیگر، پیش از این یاد گرفته و به کار بسته­اند تا با مرد دلخواه­شان آشنا شوند و ازدواج کنند. وقتی شروع می­کنید به برداشتن این ۲۱ گام برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواه­تان، تمام زندگی­تان در جهت بهتر شدن پیش می­رود روابط­تان بهبود می­یابد، احساس بسیار خوبی در مورد خودتان پیدا می­کنید و افراد و اتفاقاتی را به زندگی­تان جذب می­کنید که هم اکنون حتی تصورش را هم نمی­توانید بکنید. تمام زندگی­تان همانند یک طلوع تابستانی روشن خواهد شد. پس اجازه دهید شروع کنیم.

گام اول: مشخص کنید چه خصوصیاتی را می­خواهید.

اولین گام برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان این است: مشخص کنید دقیقا چه خصوصیاتی را در یک مرد می­خواهید.

وقتی به رابطه­ای عالی برای خود فکر می­کنید، از آرمانی­سازی استفاده کنید. با ایده­آل سازی به خودتان اجازه می­دهید در مورد مردی که می­خواهید، خیال پردازی و رویاپردازی کنید. تصور کنید در مورد مردی که می­توانید داشته باشید، هیچ محدودیتی ندارید. در حال حاضر هر مشکل، بهانه یا مسئله­ای را کنار بگذارید و به ذهن­تان اجازه دهید آزادانه پرواز کند چونانکه شما قوی­ترین زن در دنیا هستید و می­توانید هر مردی را با هر خصوصیتی که بخواهید، داشته باشید.

افکارتان را روی کاغذ بنویسید. بنشینید و تمام مواردی که می­خواهید در مرد ایده­آلتان باشد، به طور مفصل فهرست کنید. گویا نقشه­ی خانه­ی دلخواهتان را با تمام جزئیات می­کشید. به یاد داشته باشید نمی­توانید هدفی را بزنید که آن را نمی­بینید.

بسیاری از زنان وقتی این توصیه را می­شنوند، متعجب و حیرت­زده می­شوند. همین زنان امکان ندارد بدون داشتن فهرست خرید به فروشگاه بروند، اما به نظرشان عادی می­آید که با این آرزو زندگی کنند که به نحوی در جایی به شخصی مناسب بربخورند و بعد هم خیلی اتفاقی تشخیص بدهند که همسر مناسبی برای همدیگر هستند و به خوشبختی برسند! این روش برای گرفتن مهم­ترین تصمیم زندگی­تان چندان هوشمندانه نیست.

از طرف دیگر، هر زنی که تاکنون به این توصیه­ی من عمل کرده و ویژگی­های مرد ایده­آلش را  نوشته، در مدت کوتاهی، شخص کاملا مناسبی را پیدا کرده است. به عنوان مثال، دوست من، دایان، پس از یک طلاق ناراحت کننده و چند ماه تنهایی، این توصیه­ی من را پذیرفت و نشست و ویژگی­های مردی را که می­خواست نوشت. سه روز بعد، این مرد چنان وارد زندگی­اش شد که گویا دقیقا از روی یک کاتالوگ سفارش داده شده است! ویژگی­ها و شخصیتش دقیقا همانی بود که دایان، سه روز قبل نوشته بود.

برای شروع، هر خصلت و ویژگی که مرد ایده­آل­تان در زمینه­های مختلف خواهد داشت را فهرست کنید. پیشینه، سابقه خانواده و میزان تحصیلاتش را شرح دهید. بعد خلق و خو، عقاید، ارزش­ها، خوبی­ها و میزان شوخ طبعی­اش را توصیف کنید. به ویژه باید شرح دهید که می­خواهید چه نوع رفتاری با شما، فرزندان و دوستان­تان داشته باشد. چه عکس­العملی در مقابل مشکلات و شکست­ها نشان خواهد داد. چه روحیاتی خواهد داشت و آیا همواره آسان­گیر، صمیمی و بشاش خواهد بود؟

سپس خواسته­ها و اهدافش را شرح دهید. دوست دارد در زندگی به چه چیزهایی برسد؟ تا چه اندازه بلندپرواز است؟ چقدر هدف­گرا است؟ چقدر احتمال دارد که در مشکلات دوام بیاورد و به موفقیت برسد؟ این­ها جزو مهم­ترین جنبه­های شخصیتی هر فرد برای پیش­بینی آینده­ی اوست. همچنین باید روش­های مختلفی را که او دوست دارد اوقات فراغتش را با شما بگذراند، بنویسید. از انجام چه کارهایی در کنار هم لذت می­برید؟ آیا دوست دارید با هم به رستوران بروید؟ به مناطق استوایی مسافرت کنید؟ در کوهستان اسکی کنید؟ صبح­ها بدوید؟ به دیدن دوستان و اعضای فامیل بروید؟ کارهایی که در کنار هم در اوقات فراغت­تان انجام می­دهید، اهمیت زیادی در ایجاد رابطه­ی ایده­ال دارند.

سپس چارچوب کلی افکار او را تشریح کنید؛ فلسفه­ی زندگی­اش، باورها و عقایدش در مورد سیاست و مذهب و هرگونه اعتقاد محکم دیگری که ممکن است داشته باشد. چون در این مرحله در حال ایده­آل سازی و خیال پردازی هستید، می­توانید برای شخصی که می­خواهید به زندگی­تان جذبش کنید، بالاترین معیارهای قابل تصور را تعیین کنید.

دیدگاهش در مورد روابط چیست؟ در مورد خانواده چطور؟ در مورد روابط زناشویی و بچه­دار شدن چطور؟ زنان زیادی را دیده­ام که پس از ازدواج، هنگامی که شوهرشان به آنها گفته که هیچ تمایلی به بچه­دار شدن ندارد، زندگی­شان به شدت زیر و رو شد. آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود. این زنان دیگر گرفتار شده بودند و هیچ وقت بچه­دار نشدند و هرگز واقعا احساس خوشبختی نکردند. این مسئله­ای است که باید آن را از قبل مشخص کنید.

دوست دارید مرد ایده­آلتان از نظر ظاهری چگونه باشد؟ قدش چقدر باشد؟ وزنش چقدر باشد؟ چه میزان تناسب اندام داشته باشد؟ اگر بخواهید، می­توانید حتی تا رنگ چشم و رنگ مو هم دقیق بشوید. این به این معنی نیست که بعدا نمی­توانید از چیزی چشم پوشی کنید، اما وقتی فهرست­تان را می­نویسید، در مورد چیزهایی که شما را بیشتر از همه راضی می­کند کاملا خودخواهانه رفتار کنید.

نقطه­ی شروع برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواه­تان این است که هر جزئیات کوچکی را که به فکرتان می­رسد، از قبل روی کاغذ، کاملا روشن کنید. شما هم مثل بسیاری از زنان دیگر بسیار حیرت­زده خواهید شد که وقتی مرد ایده­آل­تان به زندگی­تان وارد می­شود، چقدر با توصیفاتی که نوشته­اید، هم خوانی خواهد داشت.

گام دوم: برای هر موقعیتی ظاهری مناسب آن موقعیت داشته باشید

وقتی تصمیم گرفتید که با چه نوع مردی می­خواهید ازدواج کنید، باید مشخص کنید که باید چه جور آدمی باشید تا آن مرد را جذب کنید و نگه دارید. مردها نسبت به رویکردشان به زندگی، دنیا و به ویژه زنان بسیار ظاهرنگرند. در نتیجه ظاهرتان خیلی مهم است.

حقیقت امر این است که در بلندمدت، شخصیت و زیبایی درونی­تان بسیار مهم­تر از ظاهرتان است، اما تا اولین مانع را پشت سر نگذارید، که همان تاثیر بصری اولیه­ای است که در نخستین برخورد روی او می­گذارید، حتی فرصت پیدا نمی­کنید تا آنچه واقعا در درون­تان است را به مرد دلخواه­تان نشان دهید.

نود و پنج درصد تاثیر اولیه­ای که می­گذارید در لباس، آراستگی­تان نهفته است. طبق بررسی محققان، افراد در همان سی ثانیه اول ملاقات قضاوت­شان را راجع به دیگران می­کنند. سپس از آن برای توجیه برداشت اولیه­ی خود، به دنبال شواهدی برای تایید قضاوت­شان در رفتار و کردار او می­گردند.

زنی به نام ربکا که ۲۳ سال داشت، برای استخدام به عنوان یک فروشنده­ی تازه­کار در یک شرکت بزرگ، درخواست ارائه داد. او در مصاحبه­ی استخدامی، لباس مناسبی نپوشیده بود. مصاحبه کننده نزدیک بود او را رد کند که یکی از آنها درباره­ی تجربه­های قبلی او سوال کرد. معلوم شد که پدرش وقتی که او سیزده ساله بوده، فوت کرده است و او بزرگ­ترین فرزند خانواده در میان چهار فرزند است. مادرش هم خیلی مریض بوده و ربکا از سیزده سالگی از سه بچه­ی دیگر مراقبت کرده؛ هر روز صبح آنها را به مدرسه برده، از مادرش مراقبت کرده و بعد از مدرسه هم کار کرده تا خانواده­اش را تامین کند. سال­ها به این کار ادامه داده تا اینکه کوچک­ترین خواهرش هم از دبیرستان فارغ التحصیل شده بنابراین اکنون به دنبال یک کار تمام وقت می­گشت که برای یک آدم بزرگسال مناسب باشد.

مصاحبه کننده­ها حیرت­زده شده بودند. آنها می­دانستند کسی که با بزرگ کردن خواهر و برادرها و نگهداری از مادر مریضش چنین شخصیتی از خود نشان داده است، اگر ظاهرش تغییر کند، می­تواند یک کارمند عالی باشد. به همین دلیل یک مشاور آراستگی آوردند و زن با تجربه­ای را هم مسئول او کردند تا هرچه که لازم بود؛ در مورد لباس مناسب، آراستگی مناسب به او یاد بدهد. او در عرض شش ماه دگرگون شد و طی دو سال، به یکی از فروشنده­های برتر در این سازمان ملی تبدیل شد. دو سال بعد از آن هم با یکی از معاونان شرکت آشنا شد و ازدواج کرد و حالا زندگی سعادتمندانه­ای در یک خانه زیبا در آتلانتا دارد.

برای ایجاد یک تاثیر اولیه خوب، هیچ­گاه یک فرصت دوباره به دست نخواهید آورد. اگر نسبت به ظاهرتان شک دارید، از دوستان صمیمی­تان بخواهید تا یک ارزیابی صادقانه از لباس و آراستگی­تان انجام بدهند. در صورت امکان، یک مشاور آراستگی داشته باشید تا در مورد لباس و ظاهری که برای شغل یا زمینه­ی کاری­تان مناسب است، شما را راهنمایی کند. دست کم چند کتاب در مورد لباس پوشیدن مناسب برای موفقیت در کار بخرید و آنها را بدقت مطالعه کنید.

مایه­ی دلگرمی است که هر چه بهتر به نظر بیایید، احساس بهتری خواهید داشت. هر چه احساس بهتری داشته باشید شادتر و مطمئن­تر خواهید بود و در نتیجه بیشتر خواهید توانست مرد مورد علاقه­ی خود را به زندگی جذب کنید.

گام سوم: از نیروهای ذهنی­تان استفاده کنید.

شما نیروی ذهنی فوق­العاده­ای دارید و می­توانید برای جذب مرد ایده­آلتان به زندگی، از آنها استفاده کنید. ذهن شما بسیار قدرتمند است و می­تواند هر چیزی را که واقعا می­خواهید، برایتان به ارمغان بیاورد، به شرطی که آن را با شدت و به مدت کافی بخواهید. تنها محدودیت واقعی برای آنچه در زندگی می­توانید به دست بیاورید، خواسته­های خودتان است.

قانون همخوانی می­گوید: «دنیای بیرون­تان، بازتابی از دنیای درون­تان است.» این قانون می­گوید دنیای بیرون­تان در نهایت با آنچه بیشتر وقت­ها به آن می­اندیشید، هم خوان می­شود. چهار راه برای آزاد کردن توانایی­های ذهنی وجود دارد تا هدف­های­تان را محقق و مردی که می­خواهید را نصیب­تان کند:

اول از هم این است که به زبان بیاورید؛ یعنی آنچه را می­خواهید، با کلمات و ترجیحا به صورت مکتوب، شرح بدهید. و بعد با خودتان به طور مثبت حرف بزنید و فکر کنید. با دیگران هم به طور مثبت صحبت کنید. به طور مداوم به خودتان جملاتی شبیه این را بگویید: «می­توانم انجامش بدهم. می­توانم انجامش بدهم.» به دیگران هم بگویید: «تو می­توانی انجامش بدهی. تو می­توانی انجامش بدهی»

راه دیگری برای فعال کردن نیروهای ذهنی­تان که قبلا هم در مورد آن صحبت کردم، ایده­آل­سازی به طور مداوم است. پیوسته زندگی ایده­آل، همسر ایده­آل و موقعیت ایده­آل­تان را مجسم کنید و سپس از خودتان بپرسید: «چگونه؟» چگونه می­توانید زندگی­ای را ایجاد کنید که از هر لحاظ، برایتان ایده­آل باشد؟ دست کم ۸۰% موفقیت در زندگی، در کلمه­ی «وضوح» نهفته است. کسانی که در زندگی­شان به اهداف عالی می­رسند خواسته­هایشان برایشان بسیار واضح و روشن است. از طرف دیگر افرادی که ناموفق هستند، معمولا هدف­ها و ایده­آل­هایشان برایشان مبهم است. پس هرچه مرد ایده­آلی که می­خواهید، برایتان واضح­تر باشد، احتمال اینکه شما او را پیدا کنید و او هم شما را پیدا کند، بیشتر می­شود.

سومین راه برای فعال کردن نیروهای ذهنی­تان این است که تجسم کنید. به طور مداوم یک تصویر ذهنی روشن از خودتان ایجاد کنید که در هر کاری که انجام می­دهید، آرام، مطمئن، جذاب، راضی و اثرگذار هستید. خودتان را در چشم ذهن­تان به صورت شخصی محبوب، دوست داشتنی، تاثیرگذار و خواستنی ببینید. به یاد داشته باشید که همان شخصی خواهید شد که او را در ذهن­تان می­بینید.

چهارمین راه برای فعال کردن نیروهای ذهنی­تان این است که احساسات هم اضافه کنید. لازمه این کار این است که به آن احساسی برسید که اگر همین حالا در رابطه­ی ایده­آل­تان بودید، آن را داشتید. خود را خوشحال، راضی، خوشنود، ایمن، مطمئن و واقعا مورد علاقه، تجسم و احساس کنید.

وقتی ایده­آل­سازی می­کنید، به زبان می­آورید، تجسم می­کنید و احساسات را اضافه می­کنید، این گونه اتفاق فوق­العاده­ای برای شما و زندگی­تان می­افتد. فکر و احساس­تان نسبت به خودتان و دیگران شروع به تغییر می­کند. رفتارتان شروع به تغییر می­کند. با بهتر شدن شما از درون همه چیز زندگی­تان هم در بیرون بهتر خواهد شد.

آخرین کلید استفاده از نیروهای ذهنی­تان این است که تصاویر ذهنی­تان را کاملا آزاد و رها کنید. بگذارید رویاها و هدف­هایتان دقیقا در زمانی که برایتان مناسب است، نصیب­تان بشود و قطعا همین­طور خواهد شد. در طول روز، افکار، کلمات و احساسات­تان را روی چیزهایی که می­خواهید، نگه دارید و از چیزهایی که نمی­خواهید دوری کنید. خانم پیس پلگرام گفته: «اگر می­دانستید که ذهن­تان تا چه اندازه قوی است، هیچ­گاه هیچ فکر منفی­ ای را به ذهن­تان راه نمی­دادید.»

اطرافتان در هر زمینه و هر بخش از زندگی، زنانی هستند که با امتیازات بسیار کمی شروع کرده­اند، اما در اثر ایده­آل­سازی، به زبان آوردن، تجسم و همراه کردن احساسات، زندگی ایده­آل و روابط دلخواه­شان را به واقعیت تبدیل کرده­اند. شما هم می­توانید این کار را بکنید.

گام چهارم: در جای مناسب جست و جو کنید

یکی از مهم­ترین قانون­های زندگی، قانون احتمالات است. این قانون می­گوید که احتمال وقوع هر چیزی وجود دارد. احتمال اینکه خورشید از شرق طلوع و در غرب غروب کند، صد در صد است. احتمال اینکه در این دوره و زمانه، شما در طول زندگی کاری­تان به استقلال مالی برسید، حدود پنج درصد است. احتمال اینکه با مرد دلخواهتان آشنا شوید و ازدواج کنید، متغیر است و بستگی به کارهایی دارد که انجام می­دهید تا این شانس را افزایش بدهد که شما شخص مناسب در زمان مناسب باشید که در شرایط مناسب با شخص مناسب آشنا می­شوید.

یکی از کلیدهای بزرگ موفقیت در عشق و روابط این است که با افزایش دادن احتمالات، شانس پیدا کردن رابطه­ی مناسب را بالا ببرید. برای انجام دادن این کار، تعداد دفعات حضورتان در مکان­هایی را افزایش بدهید که مرد ایده­آلتان هم ممکن است آنجا باشد.

با برداشتن سه قدم اول، تا حد خوبی می­دانید که به دنبال چه نوع مردی هستید و وقتی در رابطه­ی ایده­آل­تان باشید، چه احساسی خواهید داشت. حالا از خودتان بپرسید: «احتمال پیدا کردن مرد ایده­آل من کجا بیشتر است؛ هم در زمان کاری و هم بعد از کار؟» اگر تصمیم گرفته­اید که با شخصی با گرایش­های مذهبی آشنا بشوید که به طور منظم به مکان­های مذهبی می­رود، باید به مکان­های مذهبی بروید، در مراسم­های معنوی بیشتر شرکت کنید و به جلسه­های مذهبی بروید. باید عضو انجمن­های مذهبی بشوید و فعالیت کنید. داوطلبانه وقت بگذارید تا با افراد دیگر آشنا شوید که او هم در فعالیت­های معنوی شرکت می­کند. افراد زیادی بدین روش با زوج ایده­آل­شان آشنا شده و ازدواج کرده­اند.

اگر یکی از معیارهای­تان این است که با مردی آشنا شوید و ازدواج کنید که همین حالا از نظر مالی موفق است یا در آینده به موفقیت مالی می­رسد. در این زمینه هم باید در جای مناسب جست و جو کنید. ممکن است به این فکر بیفتید که در یک شرکت یا در صنعتی که رشد سریعی دارد، مشغول به کار شوید. اگر در محل کارتان افراد زیادی در مسیر پیشرفت سریع قرار داشته باشند، احتمال آشنا شدن­تان با یک فرد خوش آتیه بسیار زیاد خواهد شد. کسانی که در زمینه­ی رسیدن به پول فراوان جدی هستند، همان افرادی هستند که در سمینارهای برنامه­ریزی مالی شرکت می­کنند، سمینارهایی که تبلیغ بسیاری از آنها به طور مرتب در روزنامه­ها چاپ می­شد. این افراد همچنین در سمینارهای مربوط به املاک، سمینارهای فروش و سمینارهای موفقیت شرکت می­کنند. باید حواستان به اینگونه سمینارها باشد، هنگامی که برگزار می­شوند، ثبت نام کنید و حتما در آنها شرکت کنید با این کار، احتمال آشنا شدن و جذب مردان جالبی را که علایق مشترکی با شما دارند، افزایش می­دهید. وانگهی، بعضی وقت­ها مردم می­گویند که این راه، روش زیاد عاشقانه­ای برای پیدا کردن رابطه­ی ایده­ال نیست، اما آشنا شدن و ازدواج با یک شخص موفق، همانند آشنا شدن و ازدواج با یک شخص شکست خورده، آسان است. شما شخص بسیار مهمی هستید و زندگی­تان خیلی با ارزش است. عشق و توجه­تان احتمالا با ارزش­ترین چیزهایی هستند که می­توانید به فرد دیگری هدیه کنید. وقتی که حق انتخاب دارید، باید هر کاری که ممکن است انجام بدهید تا مطمئن شوید که عشق و توجه­تان در جایی صرف شده که بیشتر از همه قدرش دانسته می­شود و به خودتان هم بیشترین سود می­رسد.

اگر یکی از خواسته­هایتان این است که فرد مورد نظرتان تندرست، سالم و علاقه­مند به فعالیت­های ورزشی باشد، باید عضو یک باشگاه ورزشی بشوید و هفته­ای دو تا سه بار سر تمرین بروید؛ ترجیهاً در طول هفته عصرها و شنبه­ها (روز تعطیل در آمریکا) بعد از ظهرها. در این زمان­ها احتمال آشنایی با فرد دلخواه­تان که می­توان رابطه­ای بلند مدت با او داشته باشید، بیشتر است. همچنین می­توانید عضو باشگاه­های فرهنگی – تفریحی شوید. با این عضویت می­توانید از امکانات­شان استفاده کنید، یک یا دو بار در ماه گلف بازی کنید، تنیس بازی کنید و در کمیته­های اجرایی باشگاه فعالیت کنید. به علاوه هر باشگاه فرهنگی تفریحی کمیته­هایی دارد که اعضای آن مرتباً برای برنامه­ریزی و اجرای برنامه­های مختلف در راستای هدف انجمن دور هم جمع می­شوند. شما می­توانید خدمات خود را به آنها ارائه دهید و با این کار شما در آن انجمن با کسانی آشنا می­شوید که با شخصیت و هدفی که شما دارید، اشتراکات زیادی دارند.

مکان دیگری که می­توانید با افراد جالب آشنا شوید، عضویت در حزب سیاسی و شرکت در گردهمایی­های دوره­ای است. داوطلب بشوید که در ستادهای انتخاباتی فعالیت کنید. با سایر کسانی که در حزب سیاسی­شان فعال هستند، تعامل داشته باشید. معمولاً این افراد در کارهای دیگری هم فعال هستند.

بسیاری از زنان با مشارکت در سازمان­های موزه­ها، هنری، خیریه­ها و سازمان­های متنوع موجود در جامعه، زندگی­شان را به طور کلی تغییر داده­اند. چنین فعالیت­هایی بسیار مطلوب­تر در جامعه، زندگی­شان را به طور کلی تغییر داده­اند. چنین فعالیت­هایی بسیار مطلوب­تر از وقت تلف کردن در کافی شاپ­ها یا در خانه ماندن و تلویزیون تماشا کردن و کتاب خواندن است.

یکی از پیشرفت­های جدید امروز در آشنایی و ازدواج با مرد دلخواه­تان اینترنت است. بعضی از سایت­های اینترنتی طوری طراحی شدند که مردان و زنان را به هم معرفی می­کنند. این سایت­ها بسیار عالی­اند. بسیار با کلاس و سطح بالا هستند. کسانی که از اینترنت برای جستجو و اجتماعی بودن استفاه می­کنند معمولاً تحصیلات بهتری دارند، در کارشان جدی­ترند، حقوق بالاتری دارند و بلندپروازتر از افراد معمولی­اند. سایت­های مخصوص قرار گذاشتن بسیار عالی نیز وجود دارد که زنان و مردانی که سرشان شلوغ است را با هم آشنا می­کند. بیشتر اوقات به خاطر اتفاقات زیادی که در اطراف و زندگی شما رخ می­دهد، در اجتماع بودن سخت است. این سازمان­ها و سایت­های اینترنتی سطح بالا، با حفظ حریم شخصی­تان و ایجاد محیطی امن، باعث می­شود با افراد بسیاری آشنا شوید، از میان آنها یکی را انتخاب کنید و با او رابطه برقرار کنید.

نکته­ی آخر در مورد جست و جو در جای مناسب این است که هرچه تورتان را گسترده­تر بیندازید، احتمالش بیشتر می­شود که با شخص ایده­آلتان آشنا بشوید و مطمئناً خیلی زودتر از فرد دیگری که فعالیت­ها و دایره اجتماعی­اش را محدود می­کند، به نتیجه می­رسید.

گام پنجم: پیوسته آشنایی­های جدید ایجاد کنید تا روابط­تان گسترش یابد

به نظر می­آید که بیشتر افراد موفق امروز، کسانی هستند که همواره آشنایی­های جدید ایجاد می­کنند. همیشه تلاش می­کنند به جاهایی بروند که می­توانند با افراد دیگری با علایق، پیشینه و اهداف مشترک آشنا بشوند؛ در نتیجه زندگی اجتماعی بسیار فعال­تری دارند و با افراد بسیار بیشتری ارتباط برقرار می­کنند که قادرند به آنها در شغل و در زندگی شخصی­شان کمک کنند.

یک راه دیگر برای ایجاد آشنایی­های جدید این است که در دوره­های تکمیلی­ای شرکت کنید که می­توانند به شما کمک کنند، تا در رشته­ی خود پیشرفت کنید. این دوره­ها در آموزشگاه­ها، دپارتمان رشد و توسعه در دانشگاه­ها و موسسات و سازمان­های برگزار کننده­ی سمینارها ارائه می­شوند. دو امتیاز عالی برای بالا بردن مهارت­های­تان بوسیله شرکت در این سمینارها وجود دارد:

اولی این است: یکی از سریع­ترین راه­ها برای جلو رفتن و ارتقاء پیدا کردن در شغل­تان است. هرچه ارتقاء پیدا کنید درآمدتان بیشتر می­شود. هرچه حقوقتان بالا برود و بیشتر ارتقا پیدا کنید، احتمالا با مردهای بهتر و جالب­تری آشنا خواهید شد.

دومین دلیل برای شرکت در دوره­ها و سمینارها این است که کسانی که دوست دارید با آنها آشنا شوید، در همان دوره­ها و سمینارها شرکت می­کنند و معمولا هم دلیل­شان برای این کار با شما یکی است. وقتی در یکی از این سمینارها اطراف­تان را نگاه می­کنید، از میزان افرادی که جذب آنها می­شوند، حیرت می­کنید. من سال­هاست که سمینار برگزار می­کنم و همیشه از سطح بالای افرادی که  وقت می­گذراند و سختی­ها را متحمل می­شوند تا تجربه­های آموزشی بیشتری کسب کنند، متعجب می­شوم.

راه دیگری برای ایجاد آشنایی­های جدید، این است که عضو یک انجمن یا گروه در کسب و کار یا صنعت خودتان بشوید. بهترین افراد در هر کسب و کاری، تمایل دارند عضو انجمن­هایی بشوند که برای ارتقاء و پشتیبانی از آن کسب و کار تشکیل شده­اند. دست کم عضو حجره بازرگانی محلی­تان شوید – از طرف خود یا شرکت­تان – و به طور مرتب، در جلسات­شان شرکت کنید. وقتی در این جلسات شرکت می­کنید، مثل اکثر افراد نباشید که فقط در جلسه شرکت می­کنند و سپس به خانه می­روند. به جای این کار، کتابچه­ای که سازمان را شرح می­دهد، را بگیرید، کمیته­های سازمان را که برای عملکردش حیاتی هستند، شناسایی کنید و داوطلب خدمت در یکی از آن کمیته­ها بشوید. تمام سازمان­های غیرانتفاعی، کاملا پذیرای داوطلبانی هستند که حاضرند به آنها در رسیدن به هدف­هایشان یاری برسانند.

نکته­ی عالی این است که همیشه این بهترین افراد هستند که بیشتر از همه آماده­اند تا از خودشان مایه بگذارند و به سازمان­هایی که عضوشان هستند، کمک کنند. در این کمیته­ها اطراف­تان را نگاه کنید و می­بینید که اطرافتان پر از برترین افراد در زمینه­ی کسب و کار شماست.

وقتی در انجمن­های کاری، خدمت­تان را ارائه می­کنید و داوطلبانه، مسئولیتی را می­پذیرید، متوجه مثبت­ترین افراد در آن سازمان قرار می­گیرید. آنها در غیاب­تان با نظر مثبت در مورد شما صحبت و فکر می­کنند. به یاد داشته باشید با هر کسی که آشنا بشوید، دست کم سیصد نفر دیگر را به اسم کوچک می­شناسد. هرچه بیشتر در انجمن­های حرفه­ای­تان مشارکت کنید، احتمال اینکه با مردی که دنبالش هستید آشنا یا به او معرفی بشوید، بیشتر است.

گام ششم: دانشجوی مادام­ العمر باشید

ما وارد عصر اطلاعات شده­ایم و قرن بیست و یکم متعلق به کسانی است که اهل یاد گرفتن هستند. قرن بیست و یکم متعلق به کسانی است که به طور مداوم تلاش می­کنند معلومات، مهارت­ها و توانایی­هایشان را به روز می­کنند تا از تغییرات سریعی که در اطلاعات فن­آوری و رقابت­ها رخ می­دهد، عقب نمانند.

می­دانید که اگر همیشه غذاهای پاک، سالم و مغذی بخورید، همیشه از نظر جسمی احساس سلامتی، انرژی و سرحال بودن خواهید کرد. به همین ترتیب اگر ذهن­تان را با جریان مداومی از ایده­های جدید تغذیه کنید که بتواند به شما کمک کند زندگی کاری و شخصیتان را بهبود ببخشید، فردی شادتر، مثبت­تر، مطمئن­تر و شایسته­تر خواهید شد.

سه کار وجود دارد که می­توانید انجام بدهید تا یک دانشجوی مادام­العمر باشید و خودتان را در مسیر بهبود شخصی و کاری دائمی قرار دهید:

اولین کار این است که هر روز در مورد رشته و رشد شخصی­تان مطالعه کنید. به یاد داشته باشید مطالعه برای ذهن همان تاثیری را دارد که ورزش برای جسم دارد. با کمی مطالعه در هر روز، انباشته شدن دانش در حال رشد شما نیز می­تواند تاثیر شگفت انگیزی داشته باشد. هرچه در درون­تان شخص بهتری بشوید، در بیرون هم اشخاص بهتری را به خودتان جذب خواهید کرد. وقتی به جای روزنامه خواندن یا تماشای تلویزیون، روزی یک ساعت در مورد رشته­ی خودتان مطالعه کنید، یک کتاب در هفته می­شود. از آنجایی که میانگین کتاب خوانی افراد در آمریکا، کمتر از یک کتاب در سال است، اگر هفته­ای یک کتاب بخوانید که به نحوی زندگی­تان را بهبود بخشد، به شما مزیتی قطعی نسبت به سایر افراد خواهد داد.

همانطور که قبلا هم صحبت کردیم، باید در هر فرصتی در سمینارها و دوره­ها شرکت کنید. یک سمینار خوب، می­تواند زندگی یا حرفه­تان را عوض کند. بر اساس تجربه­ی من در ارائه سمینارهای رشد شخصی یا کاری، معمولا مواردی را دیده­ام که زنان و مردان در سمینارهای من با هم آشنا شده­اند و متوجه شده­اند که برای هم کاملا مناسب هستند و در نتیجه، به ازدواج سعادتمندانه­ای دست پیدا کرده­اند.

کار دیگری که می­توانید برای رشد شخصی مادام­العمرتان بکنید، این است که در اتومبیل­تان به برنامه­های صوتی گوش بدهید. اتومبیل­تان را به یک دانشگاه یادگیری و یک کلاس درس متحرک تبدیل کنید. به قول ما، در دانشگاه اتومبیل­تان ثبت نام کرده و تا پایان دوره کاری­تان، به طور تمام وقت در آن شرکت کنید.

یکی از دانشجویان من، زنی به نام گیل بود که در ابتدا به عنوان یک تایپیست در یک شرکت بزرگ مشغول به کار شد. به سختی کار می­کرد و عصرها هم به کلاس می­رفت تا مهارت­هایش را افزایش دهد. به زودی ترفیع گرفت و منشی یک مدیر جوان شد. این مدیر خیلی بلندپرواز بود و طی دو سال بعد مرتب مقامش بالا رفت. گیل خیلی تنگاتنگ با او همکاری می­کرد تا کمکش کند در مسیر رشد سریع باقی بماند. رئیس او در نهایت معاون شد و دو سال بعد هم به مدیریت رسید. در هر مرحله، گیل هم همراه او ارتقا می­یافت و دوره­های تکمیلی را می­گذراند و از رشد شرکت عقب نمی­ماند.

یک سال بعد از اینکه رئیس گیل، مدیر شرکت او شد، او را به عنوان معاون انتخاب کرد و مسئولیت یکی از واحدهای شرکت را به او سپرد. امروز گیل ارج و قرب زیادی دارد، حقوق بسیار خوبی می­گیرد و با یک مدیر ارشد که در هنگام داشتن پست معاونت با او آشنا شد، ازدواج سعادتمندانه­ای کرده است.

گام هفتم: مدیریت پول را یاد بگیرید

یکی از هدف­های شما در زندگی این است که به استقلال مالی برسید و آن را حفظ کنید. این مسئله را باید به عنوان یک هدف برای خودتان تعیین کنید. برنامه بریزید و به طور مداوم روی آن کار کنید. هرگز نباید استقلال مالی را به شانس و اقبال واگذار کنید یا به امید فرد دیگری باشید که از راه برسد و مسئولیت آن را به عهده بگیرد.

خبر خوب این است که در روند تعیین هدف­های مالی و رسیدن به آنها، تفاوت زیادی با افراد عادی پیدا می­کنید که وقتی حقوق می­گیرند، همه­ی آن و یا حتی بیشتر از آن را خرج می­کنند. داشتن پول در بانک موجب می­شود فردی مطمئن­تر و شادتر شوید. اطرافیان­تان متوجه این اطمینان خواهند شد و تا حد زیادی روی نحوه­ی برخوردشان با شما تاثیر خواهند گذاشت.

امروزه زنان زیادی مبتلا به مسئله­ای هستند که روان شناسان به آن «عقده­ی سیندرلا» می­گویند. آنها زندگی کاریشان را با این فکر و آرزو می­گذرانند که یک نفر از راه خواهد رسید و آنها را از لحاظ مالی نجات خواهد داد. این نوع تفکر، بسیار مضر است، زیرا به احساس انفعال و درماندگی منجر می­شود. شما قرار نیست این طور باشید.

از آنجا که شما می­خواهید با مردی ازدواج کنید که در مورد پول جدی و مسئولیت­پذیر باشد، خودتان هم باید در مورد پول جدی و مسئولیت­پذیر باشید. مایه­ی دلگرمی است که رسیدن به استقلال مالی، هیچ گاه به اندازه­ی امروز، ساده نبوده است.

اگر می­خواهید در هنگام بازنشستگی استقلال مالی داشته باشید، فرمول ساده­ای وجود دارد که می­توانید تا آخر عمرتان از آن استفاده کنید: «کمتر از مبلغی که در می­آورید، خرج کنید.» تا آخر دوران کاری­تان و هر حقوقی که می­گیرید، کمتر از درآمدتان خرج کنید و باقی مانده­ی آن را پس­انداز و سرمایه­گذاری کنید.

خودتان را عادت بدهید که ده درصد یا بیشتر از حقوق­تان را بردارید و پس­انداز کنید و بعد هم عادت کنید با باقیمانده­ی درآمدتان زندگی کنید. هر بار که از جایی پولی به شما می­رسد، اول سهم خودتان را بردارید. شما مخلوقاتی وابسته به عادت هستید. اگر خودتان را عادت بدهید که با نود درصد درآمدتان زندگی کنید، خیلی زود برایتان عادی و ساده می­شود. نبود مبلغ پس­انداز شده را حتی احساس هم نمی­کنید و این مبلغ شروع می­شود به رشد کردن و رشد کردن و رشد کردن.

اگر شما هم امروز مثل اغلب مردم بدهکار هستید، شروع کنید به پس­انداز کردن یک درصد از درآمدتان به صورت ماهیانه و با ۹۹ درصد دیگر زندگی کنید. حتی قبل از اینکه شروع به بازپرداخت بدهی­هایتان بکنید، شروع کنید به پس­انداز کردن یک درصد از درآمدتان. تعهد به پس­انداز و سرمایه­گذاری، ویژگی معجزه آسایی دارد که باعث می­شود حواس­تان در مورد مخارج­تان خیلی جمع­تر باشد و در نهایت تقریبا بدون هیچ زحمتی از زیر بار بدهی­هایتان خلاص می­شوید. وقتی پس­انداز کردن یک درصد از درآمدتان و زندگی با ۹۹ درصد دیگر برایتان آسان شد، میزان پس­اندازتان را به دو، سه، و در نهایت ده درصد یا بیشتر افزایش دهید.

در مورد پول و اینکه چطور می­توانید بهترین سرمایه­گذاری را برای رشد بلند مدت بکنید، کتاب، مجله و مقاله بخوانید. وقتی شروع می­کنید به کسب استقلال مالی، همزمان، همه­ی نگرش­تان نسبت به خود، زندگی، دیگران و به ویژه مردان تغییر می­کند. احساس خوشی و اطمینان بیشتری می­کنید و در نتیجه، مردانی را به زندگی­تان جذب خواهید کرد که آن ها هم در مورد پول باملاحظه، قابل اتکا و مسئول هستند. این می­تواند یکی از مهمترین چیزهایی باشد که انجام می­دهید.

گام هشتم: یاد بگیرید که چگونه به شکلی هوشمندانه، در مورد موضوعات کلیدی مورد علاقه­ی مردان صحبت کنید.

برای آشنایی و ازدواج با مرد دلخواه­تان، باید تا جایی که ممکن است، با او مشترکات زیادی داشته باشید. همانگونه که می­دانید، مردان و زنان از جنبه­های زیادی با هم تفاوت دارند، به ویژه در مورد موضوعاتی که دوست دارند در موردشان بحث و گفت و گو کنند. برای مثال زنان بیشتر اوقات دوست دارند در مورد خانواده، روابط، مشکلات شخصی، مد، بچه­ها، شوهرشان، نامزدشان، خرید و احساسات صحبت کنند. از طرف دیگر، مردان دوست دارند بیشتر وقت­ها در مورد کسب و کار، ورزش، پول، سیاست، اتومبیل و موضوعات مربوط به دارایی، موفقیت و اشیاء مادی صحبت کنند.

هدف شما باید این باشد که خودتان را به اندازه کافی با موضوعاتی آشنا کنید که بیشتر از همه، مورد علاقه­ی آن مردی است که می­خواهید به زندگی­تان جذب کنید. خوشبختانه می­توانید خیلی سریع، اطلاعات خود را در این زمینه­ها افزایش دهید.

اول از همه آن بخش­هایی از روزنامه را بخوانید که در مورد موضوعاتی باشد که مردان دوست دارند درباره­اش حرف بزنند و فکر کنند. سرمقاله­ها و صفحه­های مربوط به تجارت را بخوانید. صفحه­های ورزشی را هم بخوانید. لازم نیست مطالب را به صورت عمیق مطالعه کنید. تنها لازم است در هر یک از این زمینه­ها، اطلاعات کلی از اتفاقات روی داده را پیدا کنید.

وقتی با مردی آشنا شدید که از او خوشتان می­آید، بپرسید از مطالعه و خواندن در مورد چه موضوعاتی لذت می­برد، سپس بروید و در مورد آن موضوعات، مطلب بخوانید و یاد بگیرید. افراد بیش از همه جذب افرادی می­شوند که علایق، معلومات و پیشینه­ی مشابهی داشته باشند. برای اینکه نشان بدهید به این موضوعات توجه دارید، می­توانید نظر و عقیده­اش را درباره­ی آنها بپرسید و بعد هم وقتی نظرش را می­گوید، بسیار با دقت گوش بدهید.

بسیاری از مردان فقط به این دلیل که اعتقاد پیدا می­کنند زنی به همان چیزهای مورد علاقه­ی آنها علاقمند است، عاشق او می­شوند.

یکی از دوستان من به نام سوزان، در یک جلسه­ی کاری با مرد مورد علاقه­اش آشنا شد. او به شدت طرفدار و حامی تیم فوتبال محلی­اش بود. سوزان پس از تنظیم قراری برای ناهار، هر چه که می­توانست در مورد آن تیم، بازیکنانش و آن ورزش یاد گرفت. وقتی ملاقات کردند او توانست انواع سوالات را درباره­ی تیم بپرسد و مرد هم با اشتیاق تمام و به طور مفصل، جوابش را می­داد. آنها حال ازدواج کرده­اند و با دو فزرندشان، زندگی سعادتمندانه­ای در خانه­شان در آناهایم کالیفرنیا دارند.

گام نهم: یاد بگیرید که چطور یک برنده را از قبل تشخیص بدهید

دو نوع مرد وجود دارد که می­توانید با آنها آشنا بشوید و ازدواج کنید. اول کسی که قبلاً به استقلال مالی رسیده، پخته و از هر نظر ایده­آل است. متاسفانه این نوع از مردان، خیلی کمیاب هستند و معمولاً از قبل با فرد دیگری ازدواج کرده­اند!

نوع دوم از مردان، افرادی هستند که اگر فردی مثل شما داشته باشند که آنها را پشتیبانی کند به استقلال مالی می­رسند، پخته می­شوند و شوهری عالی خواهند بود. هیچ مردی تا وقتی که تحت تاثیر یک زن خوب قرار نگیرد، نمی­تواند به تمام قابلیت­هایش برسد. در بیشتر ازدواج­های موفق، داستان در مورد یک زن زرنگ است که یک برنده را از قبل تشخیص داده و بعد به او کمک کرده تا به تمام قابلیت­هایش پی ببرد. در این روند مرد هم به زن کمک کرده تا او نیز به تمام قابلیت­هایش پی ببرد.

به دنبال کسی بگردید که هدف­ها و برنامه­های روشن و واضحی داشته باشد و بداند به کجا می­رود. کسی که در گذشته تلاش کرده، درس­های ارزشمندی یاد گرفته و ویژگی پشتکار را کسب کرده است. در جست و جوی فردی با یک نگرش ذهنی مثبت باشید که مصمم باشد زندگی­اش را صرف کار با  ارزشی کند.

یکی از بهترین راه­ها برای تضمین یک ازدواج با دوام و سعادتمندانه این است که با یک انسان موفق آشنا بشوید و او را رها نکنید.

گام دهم: در خودتان سطح بالایی از خودباوری و اعتماد به نفس ایجاد کنید

هرچه بیشتر به خودتان احترام بگذارید، به دیگران هم بیشتر احترام خواهید گذاشت و آن­ها هم بیشتر نسبت به شما احترام خواهند گذاشت. هرچه بیشتر خودتان را دوست داشته باشید، دیگران را هم بیشتر دوست خواهید داشت و آنها هم بیشتر شما را دوست خواهند داشت و خواهند خواست که پیش­تان باشند.

روان­شناسان به ما می­گویند که شما دوست دارید کسی را جذب خودتان بکنید که تقریباً به اندازه خودتان خوشبخت باشد:

کبوتر با کبوتر، باز با باز

کند همجنس با همجنس پرواز

خودانگاره­ی شما مهم­ترین بخش خلق و خو و شخصیت­تان است. خودانگاره­ی شما از تمام باورهایی تشکیل می­شو که درباره­ی خود و دنیای­تان دارید. افرادی که خودانگاره­ی عالی و مثبت دارند، معمولاً شخصیت کامل و کارآمدی دارند، به خودشان علاقه دارند و از زندگی­شان لذت می­برند.

خوشبختانه می­توانید با کار کردن روی خودتان به صورت روزانه، خودانگاره­تان را تقویت کنید. اساس خودانگاره­تان عبارت است از خودباوری و احساسات­تان و احساسی که هر لحظه نسبت به خودتان دارید. بهترین تعریف خودباوری این است که «چقدر به خودتان علاقه دارید»

یکی از کلیدهای ایجاد و حفظ سطوح بالای خودباوری و اعتماد به نفس، این است که بفهمید و بپذیرید واقعاً شخص با ارزش و ارزنده­ای هستید. شما بی­نظیر و متفاوت هستید. در تمام دنیا، هرگز هیچ­کس کاملاً مثل شما نبوده و هرگز هم نخواهد بود. شما مهم هستید؛ هم برای خودتان و هم برای دیگران. هرچه هم بیشتر احساس کنید که مهم هستید، به خودتان علاقه بیشتری داشته، و احترام بیشتری خواهید گذاشت و از خودتان مطمئن­تر خواهید بود. خبر خوش این است که هرچه بیشتر روی بهبود خود و زندگی­تان کار کنید، خودباوری شما افزایش می­یابد و خودانگاره­تان بهتر می­شود. وقتی از درون روی خودتان کار می­کنید، در بیرون هم همه زندگی­تان بهتر می­شود. هرچه هم بیشتر به خودتان علاقه داشته باشید، سریعتر مردی را به زندگی­تان جذب خواهید کرد که دوستش خواهید داشت و او هم شما را دوست خواهد داشت.

گام یازدهم: یک خوش­بین تزلزل ناپذیر باشید

به خود، شرایط و دنیای اطراف­تان، یک نگرش ذهنی مثبت داشته باشید. بشاش باشید، حتی اگر اوضاع زیاد هم خوب پیش نمی­رود. ویژگی خوش­بینی، شاید مهمترین خصلتی است که می­توانید در خودتان ایجاد کنید تا برایتان یک زندگی طولانی سرشار از عشق، شادکامی و کامیابی فردی را تضمین کند. هر چه خوش­بین­تر و بشاش­تر باشید، روی تمام اطرافیان تاثیر مثبت­تری می­گذارید و احتمالش بیشتر می­شود که آن نوع افرادی را که می­خواهید، به زندگی­تان جذب کنید.

مدت بیش از بیست سال به طور مفصل با خوش­بین­ها مصاحبه و روی آنها تحقیق کردند تا معلوم شود بیشتر اوقات به چه چیزی فکر می­کنند و نحوه­ی تفکر آنها در مورد آن چگونه است. نتیجه­ی اصلی این تحقیق ساده است:

خوش­بین­ها در بیشتر مواقع درباره­ی آنچه می­خواهند و نحوه­ی رسیدن به آن فکر و صحبت می­کنند. خوش­بین­ها به آینده فکر می­کنند و اینکه به کجا می­روند، به چه چیزی می­خواهند برسند و چطور می­توانند به آن دست پیدا کنند. خوش­بین­ها به جای مشکل­گرا بودن راه حل­گرا هستند. اگر مانع یا مشکلی در زندگی­شان داشته باشند، پیوسته به این فکر می­کنند که چطور از روی آن، از کنار آن یا از میان آن عبور کنند. بالاخره این که خوش­بین­ها به جای اینکه فقط عکس­العمل نشان بدهند، اهل عمل هستند. به جای اینکه صبر کنند تا اتفاق­ها پیش بیایند خودشان آنها را ایجاد می­کنند. هرچه درباره­ی اینکه چه می­خواهید باشید، چه می­خواهید داشته باشید و چه می­خواهید بکنید و اینکه چطور می­توانید به خواسته­هایتان برسید، بیشتر فکر و صحبت کنید، مثبت­تر، خوش­بین­تر و سازنده­تر می­شوید. هرچه بیشتر در مورد راه حل بیندیشید، به همان میزان راه حل­های بیشتری کشف خواهید کرد. هرچه بیشتر به هدف­ها، رویاها و آرزوهایتان فکر کنید، بیشتر به آنها دست پیدا می­کنید. هرچه هم بیشتر به آنها برسید، خوش­بین­تر می­شوید. نگرش شما منجر به موفقیت می­شود و موفقیت هم منجر به یک نگرش مثبت­تر می­شود و چرخه­ای به وجود می­آید که به طور مرتب خودش را تقویت می­کند. علامت مشخصه­ی یک شخص خوشبخت و جذاب این است که در بیشتر اوقات، خوش­بین است. هرچه هم خوش­بین­تر باشید، احتمال اینکه یک شخص خوش­بین، مطمئن و مثبت را به زندگی­تان جذب کنید، بیشتر است.

گام دوازدهم: در خودتان یک احساس جهت­دار بودن ایجاد کنید

خصوصیتی که بیشتر از هر چیز دیگری به شما اعتماد به نفس و قدرت شخصی می­دهد، احساس کنترل داشتن بر زندگی­تان است. هرچه هم بیشتر در هر زمینه از زندگی برای خودتان هدف­های روشن تعیین کنید، احساس قدرت و کنترل بیشتری خواهید داشت. در نتیجه خلاقیت، اعتماد به نفس، خودباوری و عزت نفس بالاتری خواهید داشت.

روند تعیین اهداف و رسیدن به آنها بسیار ساده است، از هفت قدم تشکیل می­شود که باید بارها و بارها تکرار شود که به ترتیب ذیل است:

اول: تصمیم بگیرید که در زندگی دقیقاً چه می­خواهید.

  دوم: آن را به طور واضح و به تفصیل بنویسید.

سوم: برای هدف­تان مهلت تعیین کنید و اگر هدف­تان به اندازه کافی بزرگ است، برای هر بخش آن مهلت­های فرعی تعیین کنید.

چهارم: هر کاری را که فکر می­کنید باید برای رسیدن به هدف­تان انجام بدهید، فهرست کنید.

پنجم: فهرست­تان را بر اساس توالی و اولویت مرتب کرده و به شکل یک برنامه درآورید. چه کاری باید اول انجام بدهید؟ چه کاری را بعد از آن انجام بدهید؟ و به همین ترتیب …

ششم: بلافاصله برای عملی کردن برنامه­تان اقدامی کنید؛ کاری انجام بدهید، هر کاری که شد! مهم این است که شروع کنید.

در آخر هفتمین روش برای تعیین و رسیدن به هدف این است که خودتان را منضبط کنید که هر روز برای رسیدن به هدف­تان کاری انجام دهید. وقتی هر روز کاری انجام دهید، روحیه­ای پیدا می­کنید که به شما احساس برنده بودن می­دهد، اعتماد به نفس و انرژی شما را بالا می­برد و شما را تبدیل به فردی خوشبخت­تر و خوشبخت­تر می­کند.

این تمرینی برای شماست که می­تواند زندگی­تان را عوض کند:

یک برگ کاغذ سفید بردارید و در بالای آن، کلمه­ی «هدف­ها» را همراه تاریخ امروز بنویسید؛ سپس ده هدفی را بنویسید که می­خواهید در دوازده ماه آینده به آنها برسید. وقتی فهرست ده هدف­تان را نوشتید، ببینید کدام هدف است که اگر به آن برسید، می­تواند بزرگ­ترین تاثیر مثبت را روی زندگی­تان بگذارد و دور آن هدف یک دایره بکشید. از این پس همیشه درباره­ی آن هدف فکر کنید و حرف بزنید. در این باره فکر کنید و حرف بزنید که چطور می­توانید به این هدف برسید. هر روز روی آن کار کنید.

همین تمرین ساده، واقعاً تفکر و احساس­تان را درباره خود و دنیای­تان دگرگون می­کند و شما را تبدیل به فردی بسیار مثبت­تر، جذاب­تر، و مطمئن­تر می­کند. تبدیل شدن به یک شخص هدف­گرا، کاملا شخصیت و منش­تان را عوض می­کند؛ در نتیجه مردانی را به زندگی­تان جذب خواهید کرد که آنها هم مثبت، خوش­بین و هدف­گرا باشند. همین کار به تنهایی می­تواند بیش از هر کار دیگری، شما را قادر سازد که با مرد دلخواه­تان آشنا شوید و ازدواج کنید.

گام سیزدهم: از خودتان انتظارات مثبتی داشته باشید.

یکی از ویژگی­های یک شخص واقعاً سالم و خوشبخت، این است که نگرش کلی او داشتن انتظارات مثبت از خود و زندگی­اش است. انتظارات شما بر اطرافیان­تان و چیزهایی که برایتان اتفاق می­افتد، تاثیر زیادی دارد. در واقع به نظر می­آید هر چیزی را که با اطمینان انتظار داشته باشید، به نحوی به زندگی­تان راه پیدا می­کند.

افراد موفق و خوشبخت، بهترین انتظارات را از خودشان و دیگران دارند. همیشه در چیزهایی که در اطراف­شان اتفاق می­افتد به دنبال یک جنبه­ی مثبت می­گردند؛ حتی اگر این اتفاقات فعلی، به صورت مشکل و دردسر باشد. نکته­ی عالی این است که اگر همیشه در افراد و موقعیت­های اطراف­تان به دنبال جنبه­ای خوب بگردید، ذهن­تان مثبت و خوش­بین خواهد شد، خلاق­تر و بشاش­تر و گرم­تر و صمیمی­تر خواهید بود و احساس تسلط برخورد و قدرت شخصی بیشتری هم خواهید داشت.

یکی از مهمترین مهارت­هایی که در زندگی یاد می­گیرید، عادت به این است که در هر شکست و مانعی که برایتان پیش می­آید، دنبال یک درس با ارزش بگردید. باید تصور کنید هر مشکلی که برایتان پیش می­آید، به این دلیل است که درس مهمی را به شما بیاموزد. درسی که لازم است یاد بگیرید تا در آینده خوشبخت­تر و موفق­تر باشید. در واقع بزرگ­ترین مشکل زندگی امروزتان احتمالاً به این دلیل در این زمان برایتان پیش آمده که به شما مطلب مهمی را بیاموزد که لازم است یاد بگیرید تا به هدف­هایتان برسید و سرنوشت­تان را محقق کنید.

یک زن برتر، در هر مشکلی دنبال جنبه­ای می­گردد که از آن مشکل بهره ببرد. یک زن معمولی، اجازه می­دهد مشکلاتش بر او غلبه کنند. زن برتر پیوسته در هر مانع و شکستی، دنبال یک درس ارزشمند است. زن معمولی وقتی که مشکلی داشته باشد، عصبانی و افسرده می­شود و تقصیر را گردن دیگران می­اندازد.

برای اینکه در زندگی­تان یک میدان نیرو از انتظارات مثبت ایجاد کنید، باید هر روزتان را با تکرار این کلمات آغاز کنید: «مطمئن­ام که امروز اتفاقی عالی برایم خواهد افتاد. مطمئنم که امروز اتفاقی عالی برایم خواهد افتاد.» وقتی هر روز صبح اولین کارتان این باشد که بارها و بارها این کلمات را تکرار کنید، از همه­ی اتفاقات خوبی که در طول روز برایتان پیش می­آید، حیرت خواهید کرد، از جمله اینکه سرانجام با مرد دلخواهتان آشنا می­شوید و ازدواج می­کنید.

گام چهاردهم: به او احساس مهم بودن بدهید

یک قانون عالی دو طرفه در روابط داریم که می­گوید: «اگر به فرد دیگری احساس مهم بودن و با ارزش بودن بدهید، او هم به شما احساس مهم بودن و با ارزش بودن خواهد داد.»

این قانون کاشت و برداشت است که در مورد زنان و مردان استفاده شده است: «هرچه یک زن در رابطه­اش بکارد، همان را هم برداشت خواهد کرد.»

چهار کار وجود دارد که می­توانید در تعاملات­تان با یک مرد انجام دهید تا به او احساس مهم بودن بدهید، اعتماد به نفس­اش را افزایش بدهید و این احساس را در او ایجاد کنید که یک شخص با ارزش و ارزنده است:

اولی پذیرش است. همه­ی افراد، یک نیاز عمیق درونی دارند که بدون هیچ قید و شرطی توسط دیگران پذیرفته شوند. شما می­توانید خیلی ساده و با لبخند زدن- چه حضوری و چه پشت تلفن – نشان بدهید که او را می­پذیرید. هر زمان که به او لبخند می­زنید، اعتماد به نفس­اش را بالا می­برید و به او احساس مهم بودن می­دهید. خبر خوش این است که لبخند زدن، اعتماد به نفس خودتان را هم بالا می­برد و به شما احساس مهم بودن می­دهد.

دومین روش برای افزایش احساس مهم بودن در مرد ابراز قدردانی­تان، به هر روش ممکن، به اوست. روش این کار هم این است که هر کجا و هر وقت که توانستید، به او بگویید: «متشکرم» هر چه از او به دلیل کارهایش بیشتر تشکر کنید، بیشتر احساس مهم بودن می­کند و بیشتر به شما عشق می­ورزد. هر وقت می­گویید: «متشکرم» خودباوری خودتان هم بالا می­رود.

سومین روش برای افزایش احساس مهم بودن در مرد، تحسین موفقیت­ها، خصلت­ها و دارایی اوست. همان­طور که آبراهام لینکن گفته: «همه از تحسین، خوششان می­آید». وقتی به دلیل کاری که انجام داده یا به دست آورده او را تحسین می­کنید، به او از درون احساس خوشحالی و غرور می­دهید. هرچه هم به او احساس بهتری بدهید، بیشتر دوست دارد با شما باشد، حتی تا آخر عمر.

در انتها می­توان از مهم­ترین و قوی­ترین سازنده­ی خودباوری که تایید است استفاده کرد. هرچه بیشتر به دلیل کارها و دستاوردهایش او را تایید کنید، خودش را بیشتر دوست خواهد داشت و شما را هم بیشتر دوست خواهد داشت.

مردی که در کنار یک زن احساس مهم بودن بکند، نیمی از عشق در وجود او راه می­یابد.

گام پانزدهم: شنوندۀ خوبی باشید

در هنر گوش دادن خاصیتی هست که قدرت زیادی در ایجاد روابط عاشقانه بین مردان و زنان دارد. وقتی دو نفر برای اولین بار با هم آشنا می­شوند و در تمام مواقع بعد از آن، گوش دادن سریع­ترین راه ایجاد اعتماد و اعتبار است. به دلیل تاثیری که گوش دادن بر ذهن و دل افراد دارد، معمولاً به آن «جادوی سفید» گفته می­شود.

شما احتمالاً همین حالا هم یک شنونده­ی عالی هستید. زن­ها به طور کلی شنونده­های خیلی بهتری از مردان هستند. با وجود این، چهار کلید برای موفقیت در گوش دادن وجود دارد که می­توانید در تعامل با هر مردی به کار بگیرید:

وقتی صحبت می­کند، با حواس جمع گوش بدهید و در حرفش نپرید. به سویش برگردید، به طوری که کاملاً روی­تان به سمت او باشد. با تکان دادن سرتان به نشانه­ی تایید، با لبخند زدن و موافقت کردن در هنگام صحبتش، در مکالمه فعالیت و مشارکت کنید. اگر امکانش هست، به جلو خم بشوید. یک زن خردمند گفته است: «توجه با تمام وجود برترین شکل اهمیت قایل شدن برای دیگران است.» وقتی با حواس جمع به او گوش می­دهید و هیچ تلاشی برای پریدن در حرفش نمی­کنید، خودباوری­اش بالا می­رود و خودش را بیشتر دوست خواهد داشت، در نتیجه شما را هم بیشتر دوست خواهد داشت. هرچه احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد، وقتی در کنار شما است، احساس بهتری نسبت به شما خواهد داشت.

دومین کلید گوش دادن این است که قبل از پاسخ دادن، مکث کنید. قبل از جواب دادن به چیزی که طرف مقابل­تان گفته، چند لحظه وقت صرف کنید. وقتی قبل از جواب دادن مکث کنید، به او نشان می­دهید که با دقت به حرف­هایش توجه می­کنید. این کار باعث می­شود بیشتر احساس ارزش و اهمیت بکند؛ همچنین اگر او در حال تنظیم افکار خود برای ادامه­ی صحبتش هست، با این مکث­تان جلوی پریدن در حرفش را گرفته­اید. حسن دیگرش این است که در واقع با مکث کردن اجازه می­دهید که صحبت­هایش برای چند لحظه در ذهن­تان جذب شوند و به این ترتیب او را عمیق­تر درک کنید.

سومین کلید برای شنونده­ی عالی شدن، سوال پرسیدن برای روشن کردن مطلب است. به طور مرتب از این سوال استفاده کنید: «منظورت چیست؟» و «منظورت دقیقاً چیست؟» به یاد داشته باشید که اختیار دست کسی است که سوال می­پرسد. وقتی سوال می­پرسید و با حواس جمع گوش می­دهید، اختیار مکالمه، کاملاً به دست شماست.

در نهایت، چهارمین کلید این است که وقتی که صحبتش تمام شد، حرف­هایش را با بیان خودتان دوباره برایش بازگو کنید. حرف­هایش را خلاصه کنید تا نشان بدهید که واقعاً دارید توجه می­کنید و واقعاً حرفش را می­فهمید. هر چه بیشتر تلاش کنید قبل از شروع صحبت خود او را درک کنید، او بیشتر خواهد خواست شما را بشناسد و درک کند و بفهمد افکار و احساسات درونی­تان چگونه است. کلیدش، گوش دادن است.

گام شانزدهم: دنبال یک رابطه ­ی سازگار باشید

سازگاری مهم­ترین جزء یک رابطه سعادتمندانه است. از طرف دیگر، ناسازگاری، نابود کننده اصلی رابطه­ها و خوشبختی افراد است. حتما شنیده­اید که می­گویند: «قطب­های مخالف، همدیگر را جذب می­کنند.» اما این حرف فقط در مورد خلق و خو درست است. طبیعت، خواهان تعادل است؛ طبیعت می­خواهد که دو شخص از نظر روحیه متعادل باشند یا برعکس همدیگر باشند طوری که دو نیمه همدیگر را کامل کنند.

وقتی با کسی سازگاری داشته باشید، در گفتگوی­تان یک رفت و برگشت و جزر و مد روان و آسانی ایجاد می­شود. هر طرف فرصت پیدا می­کند که حرف بزند و گوش بدهد و هر دو راضی هستند. این «آزمون گفت­وگو» نشانه خوبی از سازگاری یا عدم سازگاری شما است، به ویژه در نگرش نسبت به مسائل مهم زندگی، باید دنبال سازگاری باشید، در مورد خانواده و فرزند، پول، مذهب، مورد سیاست و اعتقادات معنوی. باید در مورد فعالیت های اوقات فراغت، عادت­های غذایی، عادت­های خواب و عادت­های کاری، پول و نحوه­ی خرج کردن آن در جست و جوی سازگاری باشید.

وقتی با یک مرد سازگار باشید، در هر کدام از این زمینه­ها احساس آسودگی خواهید کرد و به ندرت به ذهن­تان خطور خواهند کرد. وقتی که در یکی از این زمینه­ها ناسازگار باشید، تنش و ناراحتی به سراغ­تان می­آید.

باید سازگاری را به عنوان یک یا از بارزترین اهداف­تان تعیین کنید و در رابطه­تان از آن چشم پوشی نکنید.

گام هفدهم: خود درونی­تان را پرورش دهید

به یاد داشته باشیدکه دنیای بیرون­تان همواره بازتاب یا نمودی از دنیای درون­تان خواهد بود. هرچه بیشتر روی خودتان کار کنید و خودتان را از درون رشد بدهید، از بیرون هم گرم­تر، مهربان­تر، بشاش­تر و شادتر خواهید بود.

من شخصاً اعتقاد دارم که پرورش معنوی برای یک زندگی سعادتمند و روابط عاشقانه، ضروری است. دین و مسلک معنوی­تان هر چه هست، باید هر روز چند دقیقه در سکوت با خودتان تنها شوید تا در مورد مسائل معنوی به مطالعه، تفکر و تعمق بپردازید. پرورش معنوی، رویکردی والاتر برای رسیدن به آرامش درونی و رضایت از زندگی است.

در حالی که با مطالعه و تعمق خودتان را از نظر معنوی رشد می­دهید، دنیای اطراف­تان هم به جالب­ترین نحو تغییر می­کند و بهتر می­شود. هرچه از نظر معنوی بیشتر رشد کرده باشید، خود و دیگران را بیشتر دوست خواهید داشت و دیگران هم شما را بیشتر دوست خواهند داشت.

در حالی که باطن­تان را رشد می­دهید، نسبت به خودتان محبت و احترام بیشتری پیدا می­کنید و احساس می­کنید که شخص مهم­تر و با ارزش­تری هستید، در نتیجه این احساس درونی را در روابط­تان با دیگران هم بروز داده، به آنها هم احساس مهمتر بودن و باارزش بودن می­دهید. از بیرون شروع می­کنید به جذب افرادی که از درون بسیار شبیه شما هستند.

گام هجدهم: مسئولیت کامل زندگی­تان را بپذیرید

پذیرش مسئولیت زندگی­تان، گامی عظیم در رشد شخصی و موفقیت شخصی است. هرچه مسئولیت بیشتری بپذیرید، درباره­ی زندگی و روابط­تان، احساس اطمینان و قدرت بیشتری خواهید کرد و هرچه مسئولیت بیشتری بپذیرید اعتماد به نفس بیشتری در هر کاری که می­کنید، خواهید داشت. اعتماد به نفس هم یکی از منابع اساسی جاذبه­ی جنسی و شخصی در روابط بین زن و مرد است.

مردها به شدت جذب زن­های دارای اعتماد به نفس، مسئولیت پذیر و متکی به خود می­شوند. زنی که خودش کامل به نظر می­رسد خاصیتی دارد که برای یک مرد، تقریباً غیرقابل مقاومت است. به یاد داشته باشید که هر کجا هستید و هر که هستید، به خاطر خودتان است، به دلیل انتخاب­ها و تصمیم­های خودتان در گذشته است. شما مسئول هستید. اگر به هر دلیلی از هر بخشی از زندگی­تان ناراضی هستید، دست خودتان است که تغییرش بدهید. اختیار به دست شماست.

احتمالاً کوته­ترین حرف انگیزه بخشی که می­توانید به خودتان بگویید، این جمله است: «اگر قرار است بشود، فقط کار خودم است.» از هیچ کس به هیچ دلیلی ایراد نگیرید، کسی را مقصر ندانید یا از کسی شاکی نباشید. خودتان را نیروی اصلی سازنده­ی زندگی­تان ببینید. هرچه هم مسئولیت بیشتری برای خودتان بپذیرید، مرد زندگی­تان هم بیشتر علاقه­مند می­شود که به خاطر شما مسئولیت بپذیرد.

گام نوزدهم: کنترل کامل زمان و زندگی­تان را به دست بگیرید

هرچه بیشتر به نظر بیاید که در زندگی­تان مستقل، متکی به خود و مسلط هستید، برای آن نوع مردی که می­خواهید با او آشنا شوید و ازدواج کنید، جذاب­تر خواهید بود. وقتی دقیقاً بدانید که چه می­خواهید و به کجا می­روید، خیلی بیشتر از مواقعی که به نظر بیاید نمی­دانید چه می­خواهید، مورد تحسین و احترام دیگران قرار می­گیرید.

هدف­تان در مورد زمان­تان این است که کاملاً با برنامه بوده، صاحب اختیار زندگی­تان باشید. هدف­تان این است که کارهای زیادی انجام بدهید و به صورت یک شخص بسیار شایسته و مفید دیده شوید.

برای اینکه هر روز بهره­وری بالایی داشته باشید، کلیدهای ساده­ای وجود دارد که این پنج قدم است:

۱- هر روزتان را با فهرستی از همه­ی کارهایی که باید انجام بدهید، شروع کنید. این فهرست را قبل از شروع به کار – و ترجیحاً از شب قبل – آماده کنید.

۲- فهرست­تان را بر اساس اولویت مرتب کرده، موارد اولویت­دار را از موارد کم الویت جدا کنید.

۳- به عنوان اولین کارتان در صبح، کاری را انجام بدهید که بالاترین اولویت را دارد. هرگز تسلیم این وسوسه نشوید که ابتدا موارد کم اهمیت و جزئی را رفع و رجوع کنید.

۴- خودتان را منضبط کنید که به طور مداوم، روی همان مهم­ترین کارتان تمرکز کنید و آن را رها نکنید تا کامل شود. همین یک عادت به تنهایی می­تواند زندگی­تان را تغییر دهد.

۵- در خودتان احساس اضطرار ایجاد کنید. تعصب نسبت به کار داشته باشید. مصمم شوید که وقتی یک مشکل یا یک فرصت خودش را نشان داد، به سرعت عمل کنید. به این عنوان معروف شوید که یکی از سریع­ترین و سخت کوش­ترین افراد در رشته­ی خودتان هستید.

این کار بیشتر از هر مهارت دیگری شما را مورد توجه کسانی قرار می­دهد که می­توانند کمک­تان کنند.

هرچه بهره­وری­تان بیشتر باشد، در شغل­تان سریع­تر به جلو می­روید. وقتی پیشرفت می­کنید و بالا می­روید، بیشتر حقوق می­گیرید و سریع­تر ارتقاء رتبه پیدا می­کنید، مسئولیت­های بزرگ­تری به شما داده می­شود و بیشتر و بیشتر با آن نوع از مردانی تماس پیدا می­کنید که به طور ایده­آل دوست دارید با آنها آشنا شوید و ازدواج کنید.

گام بیستم: آرامش خاطر را بالاترین هدف­تان قرار دهید.

آرامش خاطر، بزرگ­ترین سعادت انسان است و هدف نهایی تمام ادیان، فلسفه­ها، ماوراء الطبیعه و مکاتب روان شناسی است. در واقع شما در زندگی، دقیقاً همانقدر خوشبخت هستید که می­توانید به آرامش خاطر برسید. اگر هم آن را هدف­تان قرار دهید، می­توانید به آن برسید. واقعیت این است که اگر آرامش خاطر را بالاترین هدف­تان قرا ردهید و همه­ی زندگی را حول آن سازمان بدهید، احتمالاً دیگر اشتباهی نخواهید کرد.

به شم­تان اعتماد کنید. به صدای آرام و خفیف درون­تان گوش بدهید. همیشه کار درست یا حرف درست را در زمان درست به شما خواهد گفت. هرچه بیشتر به ندای درون­تان اعتماد کنید، دقیق­تر خواهد شد و برایتان بهتر کار خواهد کرد. هرچه بیشتر به شم­تان اعتماد کنید، احساس آرامش بیشتری خواهید کرد و در تمام روابط­تان، موثرتر خواهید بود.

در همه­ی امور با خودتان کاملاً صادق باشید. برای هیچ چیزی حاضر نشوید از آرامش خاطرتان چشم پوشی کنید. تجربه ثابت کرده که اگر برای یک شغل، یک رابطه یا هر چیز دیگری آرامش خاطرتان را نادیده بگیرید، معمولاً در نهایت نه به آرامش خاطر می­رسید و نه به آن رابطه.

یادتان باشد که شما شخصی واقعاً باارزش و مهم هستید. آرامش خاطرتان بهترین راهنمای شما در انجام کار درست و گفتن حرف درست است. وقتی با مرد دلخواه­تان آشنا شوید، احساس عمیقی از آرامش و رضایت درونی خواهید داشت. خواهید فهمید که این همان فرد مناسب شماست، زیرا هنگامی که با او هستید، احساس بسیار خوبی درباره­ی خودتان خواهید داشت.

گام بیست و یکم: در هر کاری که می­کنید، خودتان باشید.

هدف بزرگ شما در زندگی این است که با مرد دلخواهتان آشنا بشوید و ازدواج کنید. برای شما هیچ چیز مهم­تر از این نیست که رابطه­ای عالی، سعادتمند و عاشقانه با کسی داشته باشید که در تمام روزهای زندگی­تان شما را دوست داشته باشد، به شما اهمیت بدهد و برایتان احترام قائل باشد.

مایه­ی دلگرمی است که برای جذب مردی که می­خواهید لازم نیست سعی کنید کسی بشوید که نیستید. لازم نیست متفاوت از کسی باشید که هستید. در عوض لازم است آنچه هستید را تقویت کنید. باید آینه­ی تمام نمای آن چیزی باشید که واقعاً در درون­تان هستید. به خودتان و به بهترین چیزهایی که در درون­تان است، اعتماد کنید. در زندگی، با خود و با همه­ی افراد دیگر صداقت داشته باشید. در هر شرایطی، فقط کاری کنید که به نظرتان درست، خوب و قابل قبول باشد.

شما همین حالا در درون­تان، پاسخ تمام سوالات­تان و راه حل تمام مشکلات­تان را دارید. شما همین حالا در درون­تان منابع عمیقی از قابلیت­ها، قدرت­ها و توانایی­هایی را دارید تا در زندگی به هر شخصی که می­خواهید تبدیل شوید، هرآنچه را می­خواهید، صاحب شوید و هر کاری را که می خواهید انجام دهید.

به یاد داشته باشید که هر کاری را که فرد دیگری کرده باشد، شما هم می­توانید انجام بدهید. کلید آشنایی و ازدواج با مرد دلخواه­تان این است که بهترین شخصی باشید که می­توانید باشید و با این کارتان، شما هم زن ایده­آلی برای مرد دلخواه­تان خواهید شد.

اجازه بدهید این کتاب را با چند نکته­ی کلیدی خلاصه کنم:

اول دنیایی که امروز در آن زندگی می­کنیم، دنیای فوق­العاده­ایست. امروز می­توانید بیشتر و بهتر از هرچه تا به حال ممکن بوده، زندگی کنید. می­توانید کارهای بیشتری انجام بدهید، اموال بیشتری داشته باشید، شخصیت بهتری داشته باشید، بیشتر سفر کنید و بیشتر تجربه کنید و بیشتر از آنچه انسان­ها در طول تاریخ بشریت رویایش را داشته­اند، یک زندگی عالی داشته باشید.

در میان تمام این نعمت­ها و فرصت­ها، توانایی شما برای ورود به یک رابطه­ی عاشقانه و صمیمانه بلندمدت با مرد دلخواه­تان، احتمالاً مهم­ترین چیزی است که می­تواند سلامتی، خوشبختی و آرامش خیال­تان را تعیین کند.

خوشبختانه لازم نیست آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواه­تان یک تجربه­ی تصادفی و شانسی باشد. شما می­توانید با به کارگیری ۲۱ روش اصلی که در این کتاب یاد گرفتید، تاثیر عظیمی بر مسیر زندگی و روابط­تان بگذارید.

مهم­ترین قدم این است که تعیین کنید دقیقاً چه چیزی را در مورد مرد ایده­آل­تان می­خواهید؛ سپس باید خودتان و زندگی­تان را طوری تنظیم کنید که آن مرد را به زندگی­تان جذب کنید. هر کاری که می­کنید تا شرایط لازم برای آشنا شدن و ازدواج با مرد ایده­آل­تان ایجاد کنید. این احتمال را بالا می­برد که بسیار سریع­تر از آنچه که امروز فکرش را می­کنید، به هدف­تان برسید.

وظیفه شما این است که تا جایی که می­توانید، زودتر این ۲۱ قدم را در زندگی­تان عملی کنید. باید ایمان کامل داشته باشید که این قدم­ها برای شما نتیجه خواهد داد، همان طور که پیش از این برای میلیون­ها زن دیگر نتیجه داده است.

باید ایمان کامل داشته باشید که دقیقاً در زمان مناسب و مکان مناسب، مرد مناسب، وارد زندگی­تان خواهد داشت. وقتی هم این کار را بکنید، شخص فوق­العاده­ای که هستید و شده­اید را تشخیص خواهد داد.

موفق باشید.

نتیجه­ گیری

اگر از خواندن این مطالب لذت بردید احتمالاً برای حرکت به مرحله بعدی از ارتقاء شخصی در زمینه­ی ارتباطات و هم در زمینه­های دیگر زندگیتان آماده خواهید بود. چندین سال پیش بعد از مطالعه­ی طولانی مدت افراد موفق و شاد، من در طول چندیدن ماه نشستم و سمیناری دو روزه، که آن را روان شناسی موفقیت (The Psychology of Achievement) نامیدم را طراحی کردم. من قبل از آن هیچ سمیناری نداده بودم اما به این نتیجه رسیدم که این ایده­ها برای شادی و موفقیت شخصی بسیار مهم­اند پس آن را شروع کردم. من این سمینار را در  ابتدا برای دوستان و خانواده­ام که شامل دو تن از برادرانم و همسرانشان، والدین باربارا و نه برادرش و خواهرانش بودند ارائه دادم. به زودی من شروع به ارائه سمینار روان شناسی موفقیت به هزاران و بعد صدها و بعد دهها هزار نفر در سمینارهای بزرگ و کوچک در سراسر کشور کردم. به دلیل تقاضای در حال افزایش برای این ایده­ها و این برنامه، من کل این سمینار را به صورت صوتی ضبط کردم و به فروختن آن در سراسر کشور پرداختم.

امروزه بیشتر از یک میلیون نسخه از روان شناسی موفقیت فروخته شده است و به ۲۰ زبان ترجمه شده است. این شاید در طول تاریخ مشهورترین برنامه­ی ارتقاء شخصی باشد. و شما هم اکنون می­توانید آن را برای شنیداری شخصی خودتان داشته باشید و از شنیدن شخصی آن لذت ببرید. روان شناسی موفقیت به شما نشان می­دهد که چگونه احترام شخصی و اعتماد به نفس­تان را تقویت کنید. این برنامه به شما می­آموزد که چگونه تصوری که از خودتان دارید را بهبود بخشید و احساس قدرت شخصی­تان را ارتقا بخشید. شما می­آموزید که چگونه در هر زمینه از زندگی­تان هدف گذاری کنید، زمانتان را چگونه مدیریت کنید، و چگونه به موانعی که می­توانند شما را عقب نگه دارند غلبه کنید و چگونه ذهنتان را برای موفقیت با ۲۱ روش متفاوت ثابت شده برنامه­ریزی کنید. شما می­آموزید که چگونه از ضمیر ناخودآگاه­تان استفاده کنید و چگونه قفل­های قدرت فوق العاده­ی ضمیر آگاه ذهنتان را باز کنید. به ویژه شما می­آموزید که چگونه شخصی مثبت، با اعتماد، مثبت اندیش و دوست داشتنی شوید و چگونه با مهم­ترین افراد زندگی­تان به طور شگفت­آوری کنار بیایید. روان شناسی موفقیت برای یک سال بدون قید و شرط ضمانت شده است. می­توانید آن را بخرید، به آن گوش دهید، آن را امتحان کنید و اگر مطلقاً از آن راضی نبودید اصرار دارم که آن را به من بازگردانید و پولتان را پس بگیرید. بنابراین تاخیر نکنید و روان شناسی موفقیت را سفارش دهید. این مقاله زندگی هزاران نفر را تغییر داده و می­تواند زندگی شما را نیز تغییر دهد.

به زودی کتاب به صورت کامل جهت دانلود قرار خواهد گرفت.
نویسنده :
آکادمی موفقیت ایران 

هاله درمانی

هاله درمانی

هاله درمانی یکی از قدیمی ترین مفاهیم مربوط به علوم و فنون طبی در گذشته های دور باز می گردد. این علم که به صورت سینه به سینه و منقول انتقال یافته در سالیان پیاپی در گیر انوال و انحراف قرار گرفته است.

اما امروزه با پیشرفت های علمی که در این زمینه صورت گرفته این تصورات نا درست از این اطلاعات رخت بربسته و به علمی مفید جهت تشخیص و درمان بسیاری از بیماری ها که غالباً نیز ریشه روانی دارد را در پی داشته است.

 

 

هاله چه کار بردی دارد؟

هاله ها در تمام اشخاص وجود داشته و دارد و می توان گفت انسان بدون هاله های وجود ندارد! اما چطور می توان از این هاله ها در مسیر موفقیت خود بهره گرفت برای این منظور ابتدا باید هاله ها را بشناسیم و نحوه برخورد با آن را بیاموزیم. برای این کار توصیه می شود که کتاب جامع در این بخش را که برداشت های شخصی بوده نه اقتباس از کتب دیگر

 

مهمترین عناوین این کتاب عبارت است از

  • هاله هاي دسته جمعی
  • تعریف غیر ارگانیک ها و ضرورت عدم وابستگی به آن ها
  • اشتباهات عظیم در مورد کار کردن با غیر ارگانیک ها
  • همزاد ( قرین ) یک غیر ارگانیک منفی دیگر
  • چرا ارتباط و استفاده از غیر ارگانیک ها بدون تسلط چشم سوم بسیار مضر است؟
  • مکانیزم هیپنوتیزم و آفت هاي آن
  • مکانیزم خواب
  • مکانیزم علوم غریبه (ذکر، دعا، طلسم و …)
  • ماهیت راهنماهاي درونی
  • نقشه ي جنگ یک سالک مبارز
  • مراحل تکمیلی بیداري نیروهاي درونی
  • تولد
  • مرگ
  • نظر دون خوان (سالک مبارز روشن بین) در مورد چگونگی فریب انسان ها توسط دیگران
  • خرافاتی در مورد ریکی
  • اکنکار سوداگري روحی
  • عرفان کیهانی ( عرفان حلقه ) و چالش ها
  • نقد عرفان سرخپوستی و نوشته هاي کاستاندا
  • جهان بینی سالک مبارز آگاهی

می توانید هم اکنون  از اینجا دانلود نمایید.

هدف از شناخت هاله؟

هدف تمامی ما در زندگی رسیدن به موفقیت است. اما هاله ها چگونه می تواند ما را در موفقیت همراهی نماید، باید بدانیم که یکی از منابع اصلی انرژی طبیعت می باشد. و برای رسیدن به موفقیت همنوا شدن با فرکانس های طبیعت و یکنوا شدن با جهان هستی است. بخش عظیمی از این انرژی ها در هاله های انسانی قابل جابجایی است. اگر چه ما این هاله ها را با چشم نمی بینیم اما توسط دستگاه های جدید میتوان همچون سایر دستگاه های پزشکی این هاله ها را دید و به درستی عملکرد آن پی برد.


در مقاله های بعدی راجع به سایر راه های دستیابی و افزایش انرژی صحبت خواهیم نمود.

با تشکر

افزایش هوش هیجانی کودک

چگونه به کودکان هوش هیجانی را آموزش دهیم؟

هوش هیجانی شامل توانایی درک هیجان و آگاهی از هیجان ها، توانایی دست یابی و ایجاد احساسات، تسهیل فعالیت های شناختی و عمل سازگارانه و توانایی تنظیم هیجان ها در خود و دیگران می باشد.
EQ در آمیگدال واقع در قسمت بالای ساقه ی مغز و نزدیک به انتهای حلقه ی لیمبیک است. آمیگدال مخزن خاطرات هیجانی است. هیپوکامپ صرفا” حقایق را به خاطر می سپارد و آمیگدال چاشنی هیجانی آن حقایق را در خود نگه می دارد.

آموزش هوش هیجانی به کودک:

قبل از آموزش توجه کنید که در تمام مراحل می توانید از طریق بازی ، نمایش ، نقاشی و کارهای سرگرم کننده آموزش دهید.

مرحله ی 1: آموزش مهارت های خود آگاهی

1- شناخت ویژگی های خود:
2- آشنا کردن کودک با ویژگی های ظاهری(مثلا” موهای تو چه رنگی است؟و …)
3- فهماندن تفاوت خود با دیگران(مثلا” قد تو بلندتر است یا دوستت؟)
4- بعد از اعضای ظاهری می توانید اعضای داخلی را نیز به او یاد بدهید(مثلا” کودک با شنیدن صدای قلب شما یا دوستش با قلب آشنا شود)
5- بعد از آشنایی کودک با اعضای بدنش باید کودک را متوجه تغییرات رشد کنید (مثلا” مقایسه ی عکس های کودک در سنین مختلف)

مرحله ی 2: آشنا کردن کودک با نیازها

آموزش دهیم هر فردی نیازهایی دارد و برای رشد و برطرف کردن نیازهایش باید تلاش کند(مثلا” کاشتن یک دانه با کودک و مشاهده ی مراحل رشد آن و نشان دادن نیازهای گیاه برای رشد).
مرحله ی 3: آموزش توانایی ها به کودک
1- کودک را با توانایی هایش آشنا کنید(مثلا” آیا غذایت را خودت می خوری؟ یا آیا می توانی اتاقت را مرتب کنی؟ و…)
2- فهماندن این نکته به کودک که توانایی های او با دیگران متفاوت است.

مرحله ی 4: آشنا کردن کودک با علایقش

1- کودک را با چیزهایی که دوست دارد و حتی دوست ندارد آشنا کنیم.
2- کودک را با علایق خود نسبت به خانواده، دوستان، غذاها، بازی ها و… آگاه کنیم(مثلا” چه غذایی را بیشتر دوست داری؟ یا دوست داری در چه کاری به والدینت کمک کنی؟ و…)

مرحله ی 5:آشنا کردن کودک با آرزوها و اهداف

مفاهیمی چون آرزو و هدف ممکن است برای کودک قابل درک نباشد، بهتر است با بیان داستان ها و گفتن مثال هایی به کودک این مفاهیم را یاد بدهید و سپس فعالیت را شروع کنید. برای این کار می توانید از آرزوهایی که خودتان در کودکی داشته اید و اکنون به آن رسیده اید استفاده کنید یا از چیزهایی که خود کودک قبلا” آرزو داشته و اکنون به آن رسیده استفاده کنید، حتی داشتن یک اسباب بازی.
1- می خواهی در آینده چه کاره شوی؟ 2- چه آرزویی داری؟ می توانید جعبه ای به نام جعبه ی آرزوها درست کنید و کودک آرزوهایش را بنویسد یا نقاشی کند و در آن قرار دهد.3- چه کارهایی می خواهی انجام دهی؟

مرحله ی 6: آگاه کردن کودک با مسؤلیت ها

1- آگاه کردن کودک از وظایفی که در هر مکانی دارد(مثلا” وقتی چیزی در خیابان می خورد آشغال آن را کجا می ریزد؟چرا این کار را انجام می دهد؟ و…)
2- به کودک یاد دهیم که هر فردی عضوی از گروه های مختلف است و نقش های مختلفی دارد(چه کارهایی را برای کمک به مادرتان انجام می دهید؟ و…)
3- کودک را با وظایفش آشنا کنیم و به او یاد دهیم که هر کس موظف است کارهایی که در قبالش مسؤلیت دارد را انجام دهد.
کودک را به این پاسخ هدایت کنید که مراقبت از بدن نیز نوعی احترام و وظیفه است(حالا که مراقبت از بدن نوعی احترام است چگونه به بدنمان احترام بگذاریم؟ مثلا” با مسواک زدن و …)

مرحله ی 7: آشنا کردن کودک با هیجان ها

1- داستان گم شدن بچه ای را تعریف کنید و از او بپرسید که آن بچه چه حسی دارد؟
2- اگر مامان مریض بشه تو چه حسی داری؟ و…

مرحله ی 8: مهارت های تصمیم گیری

به او یاد دهیم که کارهایی را که او در طول روز انجام می دهد نوعی تصمیم گیری است و این تصمیم ها را بر اساس علایق و توانایی ها و نیازهای خود انجام می دهد (مثلا” تو داری کارتون می بینی دوستت میاد بهت میگه بیا بریم بازی کنیم تو چه کار می کنی؟میری بازی می کنی یا کارتون می بینی؟ بعد ازپاسخ به کودک بگویید چیزی که تو انتخاب کردی تصمیم توست و ..)

مرحله ی 9: مهارت پذیرش خود و احترام به خود

به کودک کمک کنید که خود را با تمام نقاط ضعف و قوت و تمام احساس های مثبت و منفی که دارد بپذیرد و سعی کند آن ها را نادیده بگیرد.

مرحله ی 10: کنترل درست هیجان ها و احساست و ابراز درست آن ها

کودک را با سؤالاتی به هیجانات و احساسات او و شدت هیجانات در موقعیت های مختلف آگاه کنید(مثلا” اگر دوستت وسایلشو به تو نده بیشتر عصبانی میشی یا وقتی سر تو فریاد بزنه؟ و…)

 

با تشکر از همراهی شما خوبان (آکادمی موفقیت با همکاری موسسه روانشناختی هاتف)

استعدادیابی

استعداد و استعدادیابی

نقش استعداد و استعداد یابی در موفقیت چیست؟

در لحظات آغازين تولد، هر پدر و مادري تنها به سالم بودن فرزند خود فکر مي‌کند و در سال‌هاي بعد از تولد است که افکاري مثل هوش، خلاقيت، استعداد، مسائل دوران بلوغ، انتخاب مدرسه، شغل و… به ذهنشان خطور مي‌کند و تمام زندگي پدر و مادر را دربرمي‌گيرد.

بعضي از پدر و مادر‌ها مي‌خواهند از همان ابتدا استعدادهاي فرزندان خود را به همان جهتي كه مي‌خواهند سوق دهند. البته شما مي‌توانيد با قرار دادن كودك خود در هر محيطي كه مي‌خواهيد استعدادهاي او را سوق دهيد، اما درست مثل بچه‌هاي چپ دستي كه مداد را به زور به دست راست آنها مي‌دهند و آنها را مجبور به نوشتن با دست راست مي‌كنند كودك شما ياد مي‌گيرد كه با دست راست بنويسد، اما هيچ وقت خوش خط نخواهد شد. در واقع شما نمي‌توانيد از كسي كه استعداد نقاشي ندارد يك نقاش ماهر بسازيد، اما شايد بتوانيد او را يك نقاش آماتور كنيد كه بدون خلاقيت تنها ياد گرفته كپي‌برداري كند.

استعداد یابی

مشاهده دقيق رفتار بچه‌ها در محيط خانه كمك زيادي به شناسايي استعدادهاي آنها مي‌كند.

واقع‌بيني در كشف استعدادها يكي از مهم‌ترين وظايف والدين است. اكثر والدين به دليل اين‌كه دوست دارند فرزندشان بسيار باهوش باشد و در زمينه‌هاي خاصي كه آنها مي‌خواهند مستعد نشان داده شوند، بسياري از استعدادهاي واقعي كودك را ناديده گرفته و تنها به خواسته‌هاي خود توجه مي‌كنند و گاهي از كودك خود انتظارات واهي و نادرست دارند كه اين كارشان تنها به هرز رفتن استعدادهاي واقعي فرزندشان مي‌انجامد. خداوند در هر فردي استعدادهاي خاصي گذاشته است که او را منحصر به فرد مي کند پس سعي کنيد. استعدادهاي واقعي فرزندتان را بيابيد.

کودکاني هستند که ساعت‌ها سرگرم ساختن و خراب کردن وسايلند، بعضي از بچه‌ها علاقه شديدي به گوش دادن موسيقي،کتاب قصه و ديدن برنامه‌هاي موزيکال تلويزيون دارند و بعضي نيز عاشق نقاشي کشيدن هستند. دقت داشته باشيد كه بچه‌ها در هر آنچه استعداد دارند علاقه نشان مي‌دهند و به هر چه علاقه نشان مي‌دهند در آن توانمندتر مي‌شوند. در واقع علاقه و استعداد رابطه مستقيم با هم دارند.

شکوفائي استعداد به زندگي کيفيت مي‌دهد.

شناسايي و كشف استعدادهاي واقعي كودكان باعث بالا بردن عزت نفس آن‌ها مي­شود. بچه هايي که از عزت نفس بالايي برخوردارند به احتمال قوي در مدرسه بهتر از ساير بچه‌ها عمل مي‌کنند، آنها مي­توانند به نحو احسن با مربيان خود ارتباط برقرار کنند و به راحتي تحت تعليم و تربيت قرار گيرند، آنها همچنين در زمينه خلاقيت و يادگيري و ارتباطاتشان با ديگران موفق‌تر عمل مي­كنند.

اعمال سيستم مديريت استعدادها که شامل فرايندهاي زيراست، گامي جهت معنا بخشي به زندگيست:

1) کشف استعدادهاي درون: وضع موجود زندگي.

2) تدوين افق زيبا فراوري استعدادمان (چشم انداز) : وضع مطلوب زندگی.

3) بررسي راههاي رسيدن از وضع موجود زندگي به وضع مطلوب زندگي.

بدون اعمال سيستم مديريت استعدادها در زندگي چه بسا عمر طولاني داشته باشيم اما آنچه در زندگي مهم است کميت زندگي نيست بلکه کيفيت آن است، در واقع اگر آن قسمتي از زندگي که به تعالي و رشد و بالندگي اختصاص دارد را عمر فعال بناميم، هدف اعمال سيستم مديريت استعدادها، افزايش نسبت عمرفعال به کل عمراست.

موسسات كشف‌ استعداد مكان‌هايي هستند كه مي‌توانند در اين امر كمك كنند. آن‌ها با ابزار و روش‌هايي كه به كار مي‌برند مي‌توانند تا حدودي به شما بگويند فرزندتان در چه زمينه‌‌هايي مستعد است.

چگونه به   استعدادهای  فرزندانمان بیشتر  توجه کنیم؟

راه های افزایش تمرکز هنگام مطالعه

مقابله با عوامل حواس پرتی و عدم تمرکز

برای مقابله با هر یک از عوامل فوق که هر کدام به گونه ای مانع تمرکز حواس می شود – باید به راه کار خاص و مناسب با آن توجه نمود. در عین حال نکات زیر می تواند به عنوان راه کارهای کلی، مؤثر واقع شود:

مطالعه متمرکز

1. در ابتدا و قبل از هر چیز، برای تمام فعالیت های درسی و غیردرسی برنامه ریزی کنید.

اوقات شبانه روز را در یک جدول زمان بندی شده از هنگام بیداری تا موقع خواب، یادداشت نموده و برای هر کاری، زمان خاصی و مناسب آن را معین نمایید، سعی کنید طبق همان برنامه تنظیم شده به انجام دادن همان فعالیت مشخص (کلاس، مطالعه، استراحت، عبادت، ورزش و…) بپردازید. حتی زمان معین و مشخصی را در طول روز، برای اندیشیدن درباره موضوعات مختلف با تخیلات و افکار مزاحم، اختصاص دهید. این کار حداقل دو فایده مهم دارد:
الف. نظم و انضباط در تمام فعالیت ها حتی در اندیشه ها و افکارتان – راه پیدا می کند که خود بسیار ارزشمند است.

ب. اگر افکار مزاحم در غیر زمان معین، به سراغتان آمد و باعث حواس پرتی شما شد، می توانید به خود وعده بدهید که زمان اندیشیدن در این باره، فلان زمان خاص و معین است. تأکید می کنیم برای هر کار و فعالیتی وقت مشخص معین کنید و در آن وقت به هیچ امری غیر از آن کار نپردازید.

2. اصول و قوانین لازم برای یک مطالعه سودمند را بشناسید

و آن را به دقت رعایت فرمایید. ما نیز در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم:
الف. با مد نظر قرار دادن هدف خویش از مطالعه و درس خواندن، احساس نیاز به مطالعه را در خودتان شعله ور سازید.

ب. به هنگام مطالعه یا حضور در کلاس، از افکار ناامیدکننده، کسل کننده و غیرمنطقی بپرهیزید و همواره امید، قدرت و توانایی را در ذهن خود حفظ کنید.
ج. همیشه برای مطالعه یا سر کلاس، کاغذ و قلمی داشته باشید و نت برداری کنید یا خلاصه ای از مطالب را یادداشت کنید تا در فضای روانی درس و مطالعه قرار داشته باشید، نه اینکه به دنبال افکار و ذهنیات خود باشید.
د. با پیش مطالعه وارد کلاس شوید و پرسش هایی که درباره درس به ذهنتان می رسد، بلافاصله از استاد بپرسید و به خود اجازه ندهید سؤال مطرح شده، ذهنتان را به خود مشغول دارد و به تدریج از فضای روانی کلاس خارج شوید. با این روش ساده، می توانید فرایند تدریجی و محتوای درسی کلاس را پی گیری کنید و خود را در فضای درسی یا مطالعه قرار دهید.
ه. زمان و مکان مطالعه، باید از نظر فیزیکی و روانی از شرایط مناسب ب رخوردار باشد و هرگونه عاملی را که می تواند باعث حواس پرتی شود (نظیر سر و صداها، سرما و گرما، نور کم یا خیلی شدید و…) از محیط مطالعه خود حذف کنید.

3. در صورتی که تعدد کارها و فعالیت های غیردرسی، باعث عدم تمرکز می شود،

آنها را به حداقل ممکن برسانید و به خود بگویید: در این دوره و زمان، مهم ترین وظیفه و کار من مطالعه و درس خواندن و ارتقای سطح علمی است و فعالیت های جانبی متعدد، مزاحم وظیفه اصلی من است.

4. اگر مشکلات شخصی، اجتماعی، خانوادگی و… باعث عدم تمرکز حواستان می شود؛

بدانید که:
الف. زندگی فردی هیچ کس، خالی از مشکل نیست و ذهن هیچ فردی خالی محض نیست. از طرف دیگر با صرف فکر کردن و مشغولیت ذهنی درباره چنین مشکلاتی، هیچ دردی دوا نخواهد شد. پس به خود تلقین کنید که هنگام درس یا مطالعه، ذهن خود را از آن مسائل برهانید.
ب. به هنگام مزاحمت آن افکار، به خود قول بدهید در این باره خواهم اندیشید (و زمانی را برای این کار در شبانه روز اختصاص دهید).
ج. در صورت امکان به اتفاق یکی از دوستان خود، مطالعه یا مباحثه کنید.

5. در صورتی که موضوع یا موضوعات خاص و محدودی، باعث حواس پرتی شما می شود، به دنبال راه حل مناسب آن باشید؛

چرا که آن موضوع خاص، در حکم علت عدم تمرکز حواس شما است. پس برای مقابله با آن باید ابتدا علت و عامل اصلی را شناسایی کنید و در پی حذف یا تقلیل آن برآیید، ولی اگر موضوعات متعدد مختلف باعث حواس پرتی می شود. به نکات بالا توجه نمایید.

استفاده از مطالب با ذکر منبع توصیه می گردد!!

شروع
پرسشی دارید؟
پیش به سوی موفقیت!
سلام
اگر سوالی داری این پایین تو واتس آپ پیام بده
زود جواب می دیم :)