احتمالاً با شنیدن اسم ایران دخت یاد ایام قدیم و زمان قاجار یا دختر احمد شاه بیفتید و شاید هم به یاد یک اسم خیلی قدیمی مثل شاه دخت ، پری دخت و … که دیگه جایی استفاده نمی شه بیفتید.
خب تا اینجای کار حق با شماست اما اتفاق قشنگی که الان می خوام یه توضیح براتون بدم شروع میشه از ایده اصلی (Snapp Box) اسنپ باکس (یا همون اسنپ موتور)!!
این داستان کاملاً واقعیه و هیچ ربطی به هیچ مجموعه ای نداره فقط ارائه شده که شما مراحل ساخت یک برند و مجموعه رو باهاش آشنا بشید. بدونید که برای رسیدن به یک طرح نهایی لازم نیست همه چیز رو از ابتدا تا انتها بدونید (ما توی بخش آموزشی بهش می گیم Lean StartUp )!!
جالبه بدونید که بیش از 70 درصد از مجموعه های بزرگ در مسیری که شروع کردند به موفقیت نرسیدن اما به موفقیت بزرگی رسیدن!! چون در هر لحظه تغییر کردن و بهتر و بهتر شدن و جهتشون رو مثل یک هواپیمای در حال پرواز تغییر دادن و تغییر دادن تا به اوج رسیدن و به سمت مقصد حرکت خودشونو ادامه دادند!
سالها پیش با ایده پپک موتوری ( اسنپ باکس )
شاید حدود 15 سال پیش بود. چون داخل یک کلان شهر زندگی می کردم. صرف بیهوده وقت و ترافیک سنگین همیشه برای من آزار دهنده بود. مثلاً بشینی توی ماشین بری و بعد برگردی که حالا مثلاً یک کتاب جابجا کنی و یا مثلا یدونه قابلمه آش مادر بزرگتو پس بدی بهش! خلاصه از این کارهایی که الان هم خیلی از زمان های مفید افراد رو می گیره درگیری ذهنی شده بود که چرا و چطور واسپاری بشه؟؟
تجربه اولین شکست! شروع یک ایده در زمان نا مناسب!
زمانی که من طرح اسنپ باکس رو با خودم حلاجی کردم و ضرورت پیاده سازی شو در ذهن داشتم. هنوز از یاهو مسنجر استفاده می شد! شاید خیلی هاتون یاهو مسنجر رو یادتون نیاد!! پس عملاً زیر ساختی برای پیاده سازی این ایده توسط اپلیکیشن و یا بستر وبسایت فراهم نبود. چون کاربران نهایی هم اینترنت نداشتن یا در دسترس آنها نبود. بنابراین شبیه به آژانس های قدیمی روی بستر تلفن ثابت این کار صورت گرفت. اما به خاطر نبود تلفن همراه رانندگان موتور این طرح با چند بار اصلاحات به حالت تعلیق رفت. البته کلی تجربه مدیریتی ازش یاد گرفتیم 🙂
در همین جا اشاره کنم که هیچ ادعایی برای اسنپ باکس نداریم، خیلی هم خوشحال هستیم که یک بستر خدمت رسانی به جامعه اضافه شده که خود ما نیز این بستر بارها و بارها استفاده کرده ایم.
ایده مدیریت اسناد و نیاز مدیریت اطلاعات
سال ها قبل از به وجود آمدن اینستاگرام و … ما برای بیمارهایی که به یک پزشک خاص مراجعه می کردند، یک نرم افزار شبیه گالری ساخته بودیم که هم پزشک می توانست به راحتی تمام اطاعات بیمار را بصورت تصویری سال ها و ماه ها مدیریت کند و هم جهت صحت سنجی در اختیار مخاطبین خود قرار دهد و … ( اگر شما هم پزشک هستید می توانید از این نرم افزار مدیریتی در مطب خود استفاده کنید ) اما خب این نرم افزار بصورت خیلی صنعتی بر پایه ویندز روی سرور و لبتاب کار می کند و طیف تمرکز روی پزشکان بود.
سالها این بخش به قدرت خود باقی بود اما ایده بعدی گستره بیشتری داشت گستره ای به بزرگی تمامی اصناف …
نمایشگاهی دیجیتال برای محصولات غیر دیجیتالی
بعد از سال ها کم کم گوشی های هوشمند شروع به فعالیت کردند. ما هم در بستر اندروید یک سری فعالیت های تجاری را شروع کردیم که البته بیشتر بر پایه شبکه سازی صنعتی بود درست مثل نمایشگاه های بین المللی، اما با این تفاوت که در این نمایشگاه ها ارتباط و زمان نمایشگاه می توانست شما را در دسته بندی های خاص خودش حمایت و پشتیانی کند. این محصول به صورت تجاری برای شما در دسترس می باشد. این زمینه ای شد برای ایده بزرگ تر و البته کارا برای ایرانیان عزیز.
هوشمند سازی رستوران مدیریت تا گالری
بعد از صنعتی شدن برنامه ها در بستر اینترنت و سایر رسانه ها مانند گوشی های هوشمند و … یک نرم افزار تخصصی مربوط به رستوران ها که باعث حذف کامل گارسون برای گرفتن اطلاعات، مدیریت صندوق برای محاسبه و همچنین دریافت اطلاعات از کالری هر غذا تا رزرو میز هوشمند و … بدون کارمند حتی حسابدار انجام می شود. البته این نمونه هم بصورت صنعتی با بیش از 5 سال سابقه در رستوران های بزرگ در اختیار شما عزیزان می باشد.
ایده نوبت دهی و خدمات تخصصی بانوان
همون طور که همیشه گفته شده در لغت نامه زاپنی ها چیزی به نام مشکلات تعریف نشده
بحران = فرصت+تهدید
یکی از مشکلاتی که خودم با اون درگیر بودم انتظار در صف آرایشگاه برای دریافت خدمات بود! دلیل اون هم وقت محدود و کم بودن آرایشگاه های حرفه ای بود. من هم که وقت نداشتم همه رو دونه دونه تست کنم آخه !!
بنابراین یک ایده کلی نوبت دهی هوشمند برای صنف ارایشگاه مطرح شد. البته ایده برای کلیه اصناف در دانشگاه رازی کرمانشاه مطرح و پیاده شد. که به دلایل کلی بودن و عدم تمرکز مخاطب های زیادی را به دست نیاورد. همین ایده بعدها با تجمیع خدمات و بازار سنجی بخش های فروشگاهی و … تکمیل و بهینه شد. اکنون نرم افزار ایران دخت یکی از کامل ترین و محبوب ترین نرم افزار ها در زمینه مزون ها، سالن های زیبایی و خدمات مروبط به بانوان می باشد. البته این نرم افزار به دست مهندسین عزیز و فرزندان ایران زمین بصورت کاملاً حرفه ای با امکان ارائه هر گونه سفارشی سازی اکنون با هزاران کاربر مشغول فعالیت است. امید که با همکاری و دریافت نظرات شما هر روز بهتر و پر قدرت تر شود.
برای دریافت اطلاعات تخصصی ایراندخت و نصب این محصول ارزشمند به وبسایت اختصاصی ایراندخت مراجعه نمایید
پاسخ به پرسش نقش تضاد باور ها و تمرین استفاده از باور های جدید
سوال : استاد سلام نقش تضاد را در باورها توضیح دهید و این تضاد را در باورها به چه صورت می توان تحلیل و تضعیف کرد؟
مهدی سبحانی
توجه : برای کسانی که با این مبحث آشنایی ندارند پیشنهاد می شود کلیپ مربوط به جلسه تضادها صحبت کردیم را در این جا ببینند. همچنین پیشنهاد میکنیم اگر فایل مربوط به نظام باورها را ندیده اید ابتدا با این مبحث آَشنا شوید زیرا پاسخ به این سوال نیازمند این دو پیش زمینه ذهنی است.
اما چطور می شود تضاد و باورها رو با هم ترکیب کنیم و به نتایجی عالی برسیم؟
ساختار باور ها و نظام باور ها
در ساختار نظام باورها چند سطح داریم: یکی سطح محیط است (جایی که در آن قرار داریم)، بخش مربوط به رفتارها و بخشی مربوط به مهارتها و … در نهایت به سطح باور میرسیم.
در مثالی که در کتابی « تئوری انتخاب گلاسر » آورده شده در تحقیقاتی در آمریکا تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان که در مقاطع تحصیلی دبیرستان و سالهای اول دانشگاه به مشروبات الکی و ماری جوانا و مواد مخدر روی آورده اند را مورد بررسی قرار دادند. متوجه شدند این افراد در محیطی آلوده قرار گرفتند، با دوستانی رفت و آمد داشته اند که این روند به صورت عادی در زندگی آنها وجود داشته است.
در ادامه تحقیقات طی پرسشنامه به عمل آمد، مشخص شد حدود نیمی ازاین افراد این کارها را دوست ندارند! صرفا بخاطر مقبولیت در گروهی که هستند و یا چون فکر میکنند این کار بهترین و مناسب ترین کار است آن را انجام می دهند. وقتی همین آمار را به آن ها دادند، این دسته از افراد دیگر کارشان را ادامه ندادند.
در فارسی ضرب المثلی وجود دارد (شعر آکادمی موفقیت ایران IranSuccess.Com) میگوید : “بیاموزمت کیمیای سعادت زِ هم صحبت بد جدایی، جدایی” که از دوران دبستان به ما آموزش داده می شد. اما از قدرت بالای این بیت غافل بودیم و نمیدانستیم چه آموزه ی عمیقی به ما گفته می شود.
محیط موثرترین عامل تغییر باور.
در همان محیط دو گونه اندیشه در ذهن ها وجود دارد، یکی فکر میکند که خوردن مشروب خوب است و دیگری فکر میکند که خوردن مشروب بد است.
وقتی باورها و اندیشه ها و تجربیات در محیطی که زندگی میکرده ایم خوب تلقی می شده و در محیط دیگری قرار میگیریم (مخصوصا وقتی در محیط جدیدی قرار میگیریم، مثل دانشجوی شهر دیگری شدن) در محیط جدید چیزهای دیگری خوب تلقی می شود! اینجاست که در روند زندگی دچار تضاد می شویم.
و در این شرایط چند حالت پیش می آید:
باورهای قبلی را که تا قبل این وجود داشته تخریب می شود (مثلا تا قبل این معتقد بوده ایم مشروبات الکلی بد است اما در محیط جدید و شرایط جدید به این نتیجه برسیم که مشروب خوب بوده و در این چندسال اشتباه می کرده ایم)
در این حالت دچار تضاد نمیشویم بلکه دچار تخریب باور میشویم! این حالت بخودیه خود بد نیست. تکنیک تخریب باور استفاده از مثالهای نقض و تکرار است که آرام آرام باور قبلی ما تخریب می شود و باورهای جدید در ما شکل می گیرد.
بدترین حالت ممکن (که در اجتماع امروز می بینیم) مسئله ی مواجه شدن با تضادها است، گیر کردن در تضاد و خیلی از افراد نمی توانند مسیر بعد از ان را طی کنند.
کسی که سیگار میکشد یا مشروبات الکلی مصرف می کند یا … ولی خجالت می کشد که به خانواده خود در این باره چیزی بگوید درگیر تضاد است و درگیر بخشی است که با باور قبلیش در تضاد است.
وظیفه ما در تضاد باور ها چیست؟
بدترین تضادها، تضادی است که ما در آن گیر کنیم. متاسفانه کلاسهای انگیزشی و موفقیتی که در تهران و شهرستان ها شاهد آن هستیم عموماً این تضاد را برای دوستان ایجاد می کنند. زیرا فرد در محیطی بزرگ شده که سالها گفته شده پول چرک کف دست است، بدرد نمیخورد، عنصر شیطانی است، اعمه ما ساده زیست بوده اند : یک باور مبنی بر این که فقر و بی پولی از ثروت بهتر استدر ذهن فرد نهادینه شده است. وقتی در کلاس انگیزشی شرکت می کند مخالف این حرف ها را می شنود و چون یک باور یک روزه و یک ساعته ساخته نمی شود. مغز از همان اول دچار چالش تضاد می شود. (باور و شرایط جدید به شما القا می کند که کاری خوب است درحالی که باور قبلی شما با آن مخالف است) و قدرت مغز به اندازه ای نیست که بتواند این تضادها را سنجش و استدلال کند.
مثالی ازین نوع تضاد که در جامعه امروز رواج دارد (سال 97) : مانتویی مد شده است با عنوان مانتو جلو باز
بعضی از خانم ها در خانواده ای رشد کرده اند که باور ذهنی آن ها به شکلی بوده است که پوشش زن باید کامل باشد و عده ای در خانواده و محیطی رشد یافته اند که از لحاظ پوشش آزادتر بوده و برایشان عادی است که با پوشش آزاد در محیط های عمومی ظاهر شوند.
حال وقتی خانم های دسته اول از پوشش مانتو جلوباز استفاده می کنند با این استدلال که همه دارن می پوشند(قرار گرفتن در محیط) اما وقتی در خیابان مردی از روبروی آن ها وارد شود. جلوی مانتو خود را می گیرند (ایجاد حجاب) و اینجاست که بنیاد تفکر و باور قبلی شان پدیدار می شود. (به این معنی که من هنوز آمادگی جلوه به این شکل را ندارم) این همان برخورد متقابل دو باور (تضاد) در ذهن است.
حال اگر ازین افراد بپرسید چرا ازین مانتو استفاده میکنی پاسخ میدهند کلاس دارد!
اگر در این لحظات به چهره افراد دقیق شویم متوجه می شویم حالت لبخند یا ریلکسیشن شان تبدیل به یک حالت آشفته ای که طیف انرژی شان کم می شود و تمرکز آن ها سمت جمع کردن لباس و تضادش میرود. در این مدت راحتی از آن خانم گرفته می شود. (قانون حس خوب برای موفقیت را از مجموعه ویدئو های آکادمی موفقیت ببینید IranSuccess.Com)
این لحظات در زندگی باید تلنگری برای ما باشد. در مورد سلسله مراتب روح،احساس،منطق و محیط در جلسه مربوط به فرهنگسرای اندیشه صحبت شده است که میتوانید آن را در این لینک ببینید. بنابراین در لحظاتی که شما از سطح بالا به سطح پایین می روید و احساستان منفی می شود و انرژی احساس شما کم می شود، به تضاد برخورد کرده اید و وقت آن است که تضاد را در همانجا نگه دارید!
متن جلسه تضاد باور ها و نظام باورها را با صدای استاد سامان کرمی را در فایل زیر بشونید
مثال دیگری از برخورد افراد با تضاد ها
فردی به نام امیر به من مراجعه کرد که در زندگیش به تضادی برخورد کرده بود. امیر در محیط و شرایطی رشد یافته بود که حفظ خود و پرهیز از ارتباط با نامحرم یک ارزش محسوب می شد.رعایت حریم ها مرسوم بوده درحالی که اکنون در شرایطی قرار گرفته بود که دختر و پسرها براحتی با هم ارتباط گرفته و حتی ازدواج سفید نیز مرسوم است.
امیر در این تضاد که باور قبلش او را از هرگونه ارتباطی منع می کرد در حالی که شرایط این ارتباط را به او القا می کرد. تا اینجا ما تضادها را فهمیدیم و نقش باورها را نیز در تضاد متوجه شدیم.
هیچ وقت هیچ کس آن احساس منفی ناشی از تضادهای ذهنی را دوست ندارد (لحظه ای که دل و شرایط چیزی را می طلبد ولی باوری در ذهن موجب عذاب وجدان می شود و فرد را از انجام کاری بازمی دارد).
افتادن در تضاد بدترین لحظات احساسی زندگی هر فرد است.
خانمی به نام پروانه می گفت : که عاشق هنر بوده ولی باوری که از کودکی در او شکل گرفته بود. توسط حرف پدر و مادر را باید تحت هر شراطی گوش داد، بنابراین طبق خواسته والدینش در دانشگاه رازی رشته مهندسی می خواند، و در حالی که هنر را نیز دنبال می کرد، هر وقت در کلاس ها حاضرمی شد با خود فکر می کرد که می توانست این زمان را برای یادگیری هنر بگذارد (دچار تضاد میشد) و این باعث میشد حس و حال خوبی را تجربه نکند و این حال خوش نبودن بدترین چیز دنیاست …
نمونه تضاد در کسب و کار
سال ها به ما القا شده دنیای کسب و کار دنیای خطرناکی است و بهتر است یک آب باریکه ای داشته باشی و در یک کار کارمندی استخدام شوی. در مورد پول نیز همانطور که قبل از این گفته شد در باور قبلی پول چیز خوبی نیست ولی باور کنونی می گوید پول مهم و با ارزش است و وقتی به سمت آن حرکت می کنید، ناتوانی شما نیست که موجب ناکامی می شود بیشتر این احساس منفی ناشی از تضاد ذهنی است که شما را از پیشرفت باز می دارد.
اگر در ذهن تضاد وجود نداشته باشد حتی دزدی بانک هم حس و حال بدی را القا نمیکند (برای کسی که بدست آوردن پول به هر روشی را در ذهن خود قبول و باور دارد) این فرد در این راه حتی اگر کشته هم بشود خوشحال از دنیا رفته !!
همانطور افرادی که در زمان جنگ به میل و رغبت خود به جبهه رفتند. تمام ایده آل و خواسته و ذهنشان در جهت یک چیز بود،” حفظ خاک و حفظ استقلال” حتی در آن لحظه ای جانباز یا شهید می شدند، خوشحال بودند 🙂
در فایل های بعدی بیشتر راجع به تضادها خواهیم گفت و اینکه آیا تضاد بوجود آمده درست است؟ و چرااین تضاد برایمان به وجود آمد؟ با ما در ادامه نوشتار ها همراه باشید
در گام سوم (دوره توسعه فردی) توضیح می دهیم چگونه این تضاد حل کنیمو باورمان را تغییر دهیم تا بتوانیم به موفقیت برسیم.
اسم شهرتان را به سامانه پیامکی 10003715 را ارسال کنید
دوستان عزیزی که بارها درباره آکادمی موفقیت سوال هایی را پرسیده بودند. که به چه صورت فعالیت های ما می تواند برای ایشان سودمند باشد.
فعالیت های ما به صورت آکادمی می باشد یعنی به صورت کامل دارای سرفصل و موضوع می باشد. اساتید مطالب را با استفاده از سر فصل های علمی به صورت تمرین های عملی تبدیل شده است تا دست یابی به نتیجه ارائه شده قطعی باشد. شاید برایتان جالب باشد که فقط کمتر از « 4 صدم درصد» از افرادی که در کلاس های انگیزشی شرکت می کنند می توانند به موفقیت و استقلال مالی یا همان توانگری دست یابند.
شاید حالا برایتان جالب باشد که بدانید صرفاً کلاس های انگیزشی موجب موفقیت شما نمی شوند. کلاس ها و جلسات انگیزشی برای حفظ انگیزه در مسیر طی نمودن هدف می باشند. بلی این تفاوت بزرگ کلاس های آکادمیک و انگیزشی می باشد. البته برخی از افراد نیز خود در زمینه موفقیت های معرفی شده افراد گوناگون را از داخل و خارج از ایران را برایتان مثال می زنند.
از این به بعد در هر کارگاه و یا سمینار ابتدا دست آورد ها و سابقه مدرس را بررسی نمایید تا ببینید در این حوزه دارای توانمندی و دست آوردی مناسب با وضعیت شما می باشد یا خیر؟
برای مثال اگر در کلاس موفقیت شرکت کردید؟ و مدرس به شما راهکاری برای سرمایه گذاری در سهام ارائه داد از او بخواهید نمونه های فعالیت موفق خود را در این زمینه به شما نشان دهد. یعنی به شما بگوید که در این بخش با این راهکار چه میزان بهتر از سایرین عمل نموده و چه میزان دست آورد را داشته است. یا اگر در کلاس های انگیزشی که در ایران باب شده و همه از ثروت مند شدن صحبت می کنند. پیشینه مدرس را پیش از برگزاری کلاس ها از او بخواهید!!
آیا او صرفا از راه انگیزه دادن به دیگران و اخذ پول از آن ها به توانگری مالی رسیده است یا خیر!؟ اگر هنر او تنها همین است از او دوری جویید چون تنها راه رسیدن به دست آورد او یکی است. اما اگر او در زمینه های مالی نیز فعایت های تجاری و کارآفرینی ها شخصی خود را دارد بی گمان باید به راه کار های او در زمینه های اجرا شده توسط شخص او اعتماد نمود. این همان مسیری است که شما را به منزل مقصود می رساند. قرار گیری در مسیر صحیح از سرعت حرکت در مسیر بسیار با ارزش می باشد.
یعنی شما می دانید با قرار گرفتن در مسیری که یک صاحب هتل به شما برنامه کاری می دهد. خواه یا ناخواه 10 سال بعد به جایگاهی که در ذهن برای صاحب هتل شدن هست خواهید رسید. اما اگر فردی در این زمینه حدس و گمان های خود را وارد نماید. بی شک در طی مسیری که طی نکرده و آن را به شما پیشنهاد می دهد چه بسا از دست یابی به هتل و حتی از دست یابی به هدف ها و برنامه ها با دانش و تجربه اندوخته شده صحیح خود شما نیز لطمه وارد نماید.
پس بیاییم از این به بعد مخاطب خود را پیش از اعتماد بسنجیم.
در تمام زمینه ها اگر او مشاور تحصیلی است : آیا رتبه برتری دارد؟
اگر یک کارشناس املاک است : آیا خودش در املاک سرمایه گذاری می کند؟ درکجا؟
اگر شخصی مربی ورزشی است : آیا دارای موفقیت یا عنوان قهرمانی در چه سطحی است؟
اگر ….
این اگر ها را به راحتی نسبت به فعالیت های خود می توانید خودتان بسازید و از آنها بهره ببرید.
یکی از تمرین های اساسی موفقیت یعنی :
آموزش دیدن توسط فردی که در زمینه هدف شما موفق ترین است
آری این یک اصل است اما متاسفانه بسیاری از افراد موفق به خاطر گرانبها بودن زمان خود و نداشتن تجربه کافی در امور تدریس اطلاعات آموزشی را در اختیار مخاطبین و یا علاقه مندان به این حیطه قرار نمی دهند.
آکادمی موفقیت سعی کرده تا هر یک از اساتید را که در زمینه کاری خود دارای دست آوردی چشم گیر می باشند. صرفا در همان حوزه فعالیتی خود به امر مشاوره و تدریس آن هم با سرفصل های بین المللی و به صورت آزموده شده توسط خود این اساتید باشد.
از این رو آکادمی موفقیت تنها در حوزه هایی که دارای تخصص می باشد ارائه خدمات می نماید و در سایر حوزه ها ارائه خدمات منوط به داشتن استاد مسلط در زمینه مورد تقاضا می باشد. و یا شما را به دوستان و عزیزان توانمند در حوزه کاری شما معرفی می نماید.
لیست اساتید و تخصص های ایشان را می توانید در بخش ها مختلف معرفی وبسایت آکادمی موفقیت ایران مشاهده نمایید.
بهترین بازده هدف گذاری در کنار دوستان به صورت کارگاهی می باشد. اما در صورتی که این امر برایتان فراهم نیست هم موردی ندارد با ما همراه باشید تا اصول اصلی کارگاه هدف گذاری را خودتان کشف کنید.
نکته اول : اهداف شفاهی ارزش بسیار پایینی دارند. شاید پیش خودتان بگویید که اهدافم را در ذهن تکرار می کنم. اما اولین نکته طبق تحقیقات اهداف مکتوب بیست هـــــــــــــزار برابر قدرت بیشتری دارند. این همان معجزه است. یعنی شما با داشتن هدف خرید یک خودرو بنز 600 هزار دلاری و دوستتان با درآمد یکسان ، شانس شما برای خرید این خودرو در صورتی که شما هدف مکتوب داشته و دوست شما تنها هدف ذهنی بیست هزار برابر بیشتر می شود. برای همین هست که خیلی از افراد خیلی از آرزو ها را صرفا دارند اما تا زمانی که آنها را روی کاغذ مکتوب ننمایید. آرزو هستند، و آرزو تنها در دنیای رویاست. برای تبدیل از عالم رویا به عالم ماده باید آنها را مکتوب کرد. فقط همین!!
حالا که بیست هزار برابر از خودمان جلوتر زدیم. نوبت می رسد به پیشی گرفتن از خود جدیدمان!
نکته دوم : اهداف را خرد کنید.
اگر باز هم هدف خرید یک خودرو 600 هزار دلاریست و اگر امروز شما قصد خرید آنرا داشته باشید و کل سرمایه و دارایی نقدی و غیر نقدی شما تنها 6 هزار دلار است. باز هم ناامید نشوید….
قرار نیست شما یک شبه به این هدف برسید، اهداف مالی باید با جامعه رشد اقتصادی و … همخوانی داشته باشد. خیلی ها می گویند که
«من می خواهم درآمد میلیاردی داشته باشم»
اول از همه باید من خود را تعریف کنید: این من دارای چه توانایی هاییست چه تواناییی هایی را باید کسب کند ، از چه اهدافی باید بگذرد (بله دقیقا از تعدادی از اهداف در زندگی باید بگذریم) برخی اهداف چون از طریق جامعه و یا خانواده به ما تحمیل شده و در راستای هدفهای جدید ما نیست باید رهایشان کنیم. همان طور که دارن هاردی در کتابش می نویسد “”من از دفتر کارم خارج شدم و به منشی تلفن زدم و گفتم تمام آنجا مال تو و من دیگر به آنجا باز نخواهم گشت!! “” یعنی اینکه با داشتن هدف جدید حتی شاید لازم باشید تمام مسیری را که تا کنون پیموده اید را نیز ترک کنید. این سخت ترین کار در دست یابی به اهداف بزرگ زندگیست. تغییـــــــــــــــــــــــــــــر
پس از تعریف خود جدیدتان برای هدف جدیدتان نیاز به بخش دوم یا درآمد دارید.
حال من از چه طریقی می توانم درآمدی بالا داشته باشم، در واقع از هیچ طریقی!! راه آن مشخص است و در برنامه های متعدد به آن اشاره شده است. شما با درآمد بالا میلیاردر نمی شوید. زیرا هیچ شغلی درجهان وجود ندارد که به شما به صورت میلیاردی حقوق داده شود (البته دوستانی هم که اختلاس می کنند سالها در پشت پرده انتظار کشیده اند) پس با این اوصاف باز هم دستیابی به درآمد میلیاردی امکان پذیر نیست.
نکته چهارم : پس ما باید با درآمد میلیونی شروع کنیم!! البته درآمد میلیون تومانی، خب برای مثال ما در نظر می گیریم که ما هر سال بتوانیم بدون در نظر گرفتن تورم میزان درآمد خود را دو برابر کنیم. (این بخش را در کارگاه های هوش مالی توضیح داده ایم).
با دارا بودن جریان نقدینگی که در جلسات مدیریت مالی توضیح داده شد شما ماهانه فقط 5 درصد به اصل سرمایه خود سود غیر فعال می افزایید که یعنی به عبارتی سالانه تا 60 درصد که ما آنرا همان 50 درصد در نظر می گیریم. البته بانکها و موسسات تا 20 درصد این مبلغ را پرداخت می کنند.
با این مثال روند بالا را پیش می گیریم. با فرض اینکه شما حقوق پایه کارگری را دریافت نموده و تنها ماهانه یک میلیون تومان داشته باشید.
سال اول تنها 12 میلیون تومان
سال دوم 24 میلیون تومان + 12 میلیون تومان + 6 میلیون تومان سود = 42 میلیون تومان
سال سوم 48 میلیون تومان + 42 میلون تومان + 21 میلیون تومان سود = 111 میلیون تومان
سال سوم 96 میلیون تومان + 111 میلیون تومان + 55 میلیون تومان سود = 262 میلیون تومان
سال چهارم 192 میلیون تومان + 262 میلیون تومان + 131 میلیون تومان سود = 585 میلیون تومان
سال پنجم 384 میلیون تومان + 585 میلیون تومان + 292 میلیون تومان سود = 1261 میلیون تومان
سال ششم 762 مییون تومان + 1261 میلیون تومان + 630 میلیون تومان سود = 2653 میلیون تومان
سال هفتم 1521 میلیون تومان + 2653 میلیون تومان + 1327 میلیون تومان سود = 5.5 میلیارد
بله شگفت انگیز است!! هیچ جادویی در کار نیست شما با ریتمی که از ما خواهید آموخت در شش سال یک میلیاردر می شوید و در کمتر از 8 سال به دارایی یک میلیون دلار خواهید رسید.
نکته سوم : تمام داستان دست نیافتن ندیدن مسیر بود….
حال مسیر کاملا واضح در مقابل شماست. فرض کنیم مسیر به این سادگی نباشد. و سه برابر سختی و یا کندی داشته باشد. آیا باز هم برای دستیابی به یک میلیون دلار 12 سال زمان زیادیست!؟
خواه یا ناخواه زمان می گذرد. پس این ما هستیم که 10 سال دیگر چه جایگاهی را برای خودمان در نظر می گیریم که بدان دست یابیم. بله هدف گذاری امروز شما را به جایگاهی که در ذهن دارید خواهد رساند.
چرا ما به این روند که در بالا ذکر شد دست پیدا نمی کنیم!؟
نکته چهارم : به سود 4 تا 5 درصدی ماهانه اعتقاد نداریم.
چون همچین سودی رو ندیدیم. برای این کار باید پیش اشخاصی برویم که در کسب و کار خود عالی عمل می کنند و این سود رو دارند به راحتی کسب می کنند. این سود در کسب و کار کارمندی وجود نداره، حتماً باید این سود رو در کسب و کارهای مرتبط با فروش دنبال کنیم. به دلیل نداشتن قدرت ریسک پذیری و عادت به ناحیه امن خودمان سعی و تلاش نمی کنیم و این بخش از زندگی ما همچنان مثل سابق به فعالیت خود ادامه می دهد. پس از امروز برای باور به وجود یک همچنین سودی باید پیش یک کاسب حرفه ای مدتی کار کنیم تا به باور سور 5 درصد ماهانه برسیم.
نکته پنجم : پس انداز رو جدی نمی گیریم!؟
همان طور که اشاره شد با همون ماهی یک میلیون تومان شروع کردیم.
ولی این پول باید پس انداز و سرمایه گذاری می شد. نه خرج! خیلی از مواردی که باعث میشه این نقطه استارت هیچ وقت به وجود نیاد رو در زیر نام می بریم.
درس خوندن در دانشگاه های پولی بدون داشتن منبع درآمد
گرفتن وام برای ادامه تحصیل
گرفتن وام برای رفتن به سفر های تفریحی
گرفتن وام برای ازدواج و مخارج اولیه زندگی
گرفتن قرض برای خرید ماشین (خرید اقساطی)
اجاره نشین بودن سالهای متوالی
استفاده از امکانات بیش از توان مالی (استفاده از امکانات رفاهی مثل هتل چند ستاره در مسافرتها)
خرید از برند ها و لوازم لوکس و طلا و جواهر (پیش از استقال مالی «ادای آدم پول دارها رو درآوردن»)
به تعویق انداختن شروع به کار به امید مدرک تحصیلی (دکترا تا ده سال!)
و ….
بله درسته همه دوست دارند ماشین خوب سوار شوند، سفر تفریحی خارجی بروند، یا در دانشگاه های تاپ علم بیاموزند. ما هم مخالف این مسئله نیستیم. اما به جای خودش. زمانش کی است؟؟ در زمانی که شما اگر هزینه یک سفر تفریحی به چین یا حتی آمریکا را در نظر بگیریم 4 هزار دلار و این مبلغ از کل درآمد یک سال شما بیشتر باشد خب این یک کار غیر عقلانیست.
اما زمانی که شما همین 4 هزار دلار را در یک هفته یا کمتر به دست می آورید این سفر برای شما هم جذاب و هم بسیار خوش آیند است. پس فعلا فعالیت ها، تفریحات و خرج کردها را به حد اقل برسانیم تا از درآمد ماهانه مرز دو هزار دلار عبور کنیم. اکنون زمان لذت بردن از دست آورد های ماست. آری به سرعت نه ولی قطعاً در پیش روی ما توانگری و ثروت نهفته است. آن هم نه با شانس و اقبال با حساب دو دوتا چهار تا.
در کلاس های برنامه ریزی مالی و هدف گذاری با عنوان هوش مالی در خدمت شما دوستان هستیم. جهت آگاهی از این کارگاه ها می توانید در پیام رسان تلگرام و یا سایر راه های ارتباطی با ما همراه باشید.
رفتار مناسب با کودکان یکی از عوامل اصلی رفتار های نا مناسب آنها در محیط ها اجتماعی و خانوادگی می باشد. با در نظر داشتن این موضوع می توانیم پی ببریم که اولین الگو برداری کودکان از والدین بوده و ما با تغییر بخش هایی از رفتار خود در واقع کودکان خود را تربیت می کنیم. پس بیاییم خودمان را تربیت کنیم.
مرحله اول: هدف گذاشتن برای تغییر
در مورد تغییراتی که میخواهید در رفتار کودک و نیز رفتار خودتان بدهید فکر کنید. فکر کنید که میخواهید چه کارهایی را بیشتر انجام دهد. مثلاً: مؤدبانه صحبت کردن همچنین توجه کنید میخواهید چه کارهایی را کمتر انجام دهد. مثلاً: داد و فریاد زدن
نکته : توجه کنید چه تغییراتی را میخواهید در رفتار خودتان ایجاد کنید. در نظر داشته باشید چه چیزهایی میتواند در رفتار مشکلدار فرزندتان سهمی داشته باشند برای خودتان نیز اهدافی بگذارید، ببینید چه کارهایی را میخواهید بیشتر انجام دهید{مثلا آرام ماندن. دستورات روشن و مستقیم دادن، ارتباط صمیمانه برقرارکردن، توجه بیشتر به رفتارهای مثبت فرزند و….} چه کارهایی را میخواهید کمتر انجام دهید{مثل تهدید کردن یا تنبیه کردن-داد زدن و دستور دادن از اتاق دیگر}.
مرحله دوم: تغییراتی را که میخواهید در رفتارفرزندتان و خودتان ببینیدد بنویسید.
اهدافی برای تغییر رفتار فرزندم اهدافی برای تغییر رفتار خودم
مرحله سوم: ردگیری رفتار کودکان
ردگیری یا ثبت کردن به چند دلیل مفید است: *به شما این شانس را میدهد که بررسی کنید آنچه در مورد رفتار فرزندتان فکر میکنید، درست است یا خیر{مثلا آیا فرزندتان از همه دستوراتی که شما میدهید سر باز میزند؟} *به شما کمک میکند واکنش خود را به فرزندتان وارسی کنید و مشخص کنید چه وقتی و چرا آن را رفتار رخ میدهد. *به شما امکان میدهد ارزیابی کنید آن رفتار در حال تغییر است یا خیر{برای مثال در حال بهتر شدن در حال بدتر شدن است یا همانطور مانده.} *به شما میگوید به هدف خود رسیده اید یا خیر. برای ردگیری از یک جدول رفتاری استفاده کنید در این جدول بنویسید، چه وقت و کجا رفتار مشکلدار رخ داد و چه چیز قبل از رفتار اتفاق افتاد{چه چیز باعث آن شد}و بعد از آن چه اتفاقی افتاد {شما چه واکنشی نشان دادید}.این به شما کمک میکند موارد زیر را مشخص کنید:
*الگوهای رفتار فرزندتان *چقدر رفتار رخ میدهد *چقدر با ثبات با رفتار فرزندتان مقابله میکنید *زمانها یا موقعیتهای پر خطر *راه اندازیها یا علل احتمالی *پاداشهای تصادفی احتمالی
جدول رفتاری نمونه
دستورالعمل :رفتار مشکلدار را بنویسید همچنین اینکه چه وقت و کجا رخ داد و چه چیز قبل و بعد از آن اتفاق افتاد.
1)رفتار مشکلدار چیست؟ 2)کی و کجا رخ داد؟ 3)چه چیز قبل از آن اتفاق افتاد؟ 4)چه چیز بعداز آن اتفاق افتاد؟
مثال 1: جیغ زدن مشت کوبیدن به زمین ساعت۱۲:۳۰ اتاق نشیمن از اوخواسته شد قبل از ناهار اسباب بازیش جمع شود. به اتاقش فرستاده شد.
خودم اسباب بازی را جمع کردم. ۳۵دقیقه در اتاقش گریه کرد و جیغ کشید.
مثال2: داد و فریاد زدن ناسزا گفتن ساعت ۱۸ منزل خودمان به او گفته شده بود بازی را تمام کندو برای خوردن شام بیاید.سیلی خورد به اتاقش فرستاده شد. شام به او داده نشد.
احساس گناه داشتم.بعدا”به او بستنی دادم.
وقتی یک برنامه جدید را شروع میکنید بهتر است آن را به مدت ۷ تا ۱۰ روز آزمایش کنید. در پایان مدت آزمایش میتوانید تصمیم بگیرید که آن را به همان روش ادامه دهید یا تغییراتی در آن ایجاد نمایید. به یاد داشته باشید بهترین راه تغییر رفتار کودکان و رفتار خود شما این است که آن را به تدریج انجام دهید. وقتی قواعد و رفتارهای تازه خوب جا افتاد میتوانید ردگیری را به میزان کمتری انجام دهید مثلا” هفته ای یک بار به جای هر روز. وقتی در مورد پیشرفت خود مطمئن شدید ثبت کردن رفتار را متوقف کنید.
شاید شما هم از آن دسته از افراد هستید که برای هدیه دادن و یا هدیه گرفتن به مشکل بر می خوردی! شاید هم تا حالا اصلا هیچ هدیه ای در زندگی خود دریافت نکرده باشید! شاید از بس از دیگران دارید هیچی به چشمتون نمی آد!
اول از همه باید بگیم که هدیه دادن ها رو از این به بعد فقط در جنبه دوست داشتن بدونیم، نباید انتظاری از فرد خاصی برای یک هدیه بسیار گران و یا بسیار خاص داشته باشیم.
نکته اول برای هدیه دادن: به این دقت کنید که فردی که می خواهیم به او هدیه بدهیم زن است یا مرد؟ این شاید یکی از کلیدی ترین نکاتی است که باید در هدیه دادن مورد توجه قرار دهیم. هدیه ای که یک بانو را خرسند می کند به ندرت می تواند یک آقا را خوشحال کند. به خاطر ذات افراد سلیقه های افراد نیز متفاوت می باشد.
هدیه مناسب آقایان :
آقایان دوست دارند هدیه ای که دریافت می کنند دو خصوصیت ماندگاری و کاربردی را داشته باشد. از این جمله از هدایا می توان : ساعت ، آچار بکس ، فندک ، خودرو و هر چیز کاربردی و با دوام را در زمره هدیه آقایان می توان گنجاند.
هدیه مناسب خانم ها :
خانم ها از آن رو که روح لطیفی دارند بر روی دو طیف از خصوصیات کالاها تمرکز دارند، ابتدا به تعدد (یعنی اگر 5 هدیه به ارزش یک میلیون دریافت کنند بیشتر خوشحال می شوند تا یک هدیه ی 2 میلیونی!) و بخش بعدی که بر می گردد به طبع لطیف خانم ها، هدیه های خاص هست. هدیه هایی مانند یک شاخه گل، یک بیت شعر ، و یا حتی کشیدن یک نقاشی ، اما برترین هدیه به خانم ها ایجاد حس تنوع و خروج از یکنواختی زندگی است. مثلا سورپرایز شدن در یک محیط جدید و یا دریافت هدیه ای که به هیچ وجه در اون لحظه انتظار دریافت هدیه را نداشته باشد.
حال که فهمیدیم که یک خانم یا آقا بیشتر به چه هدایایی واکنش مثبت خواهند داشت. نوبت می رسد به لحاظ کردن سن و شغل افراد و یا شرایط محیطی آنها که باز هم به نوبه خود بسیار تخصصی می باشد. سعی کنید هدایایی را به دوستان یا عزیزانتان بدهید که با سایر امکانات و وسایل فعلی او همخوانی داشته باشد. یعنی با توجه به روند زندگی فعلی او هدیه ای را انتخاب نمایید تا نیاز به تغییر در سایر بخش های زندگی او را نداشته باشد. برای مثال هنگامی که یک خانم از وسایل صورتی استفاده نمی کند برای او کالا به رنگ صورتی را تهیه نکنید. یا هنگامی که یک آقا از وسایل و یا شرایط متوسط مالی استفاده می کند هیچ وقت برای او هدیه ای که امکان استفاده کردن آن در عالم خارج وجود ندارد مانند خرید یک کفش چند میلیونی برای کارمندی که حقوق ماهیانه اون از پول اون کفش کمتره یک هدیه نا مناسب محسوب می شود.
ماندگار ترین هدیه چیست؟
از آن رو که در عصر اطلاعات و ارتباطات زندگی می کنیم، مناسب ترین هدیه برای هر فرد شاید اطلاعات باشد. اما شما می توانید یک منبع اطلاعات را به او بدهید تا اطلاعات غیر کاربردی! ابتدا سعی کنید حیطه کاری و شغلی طرف مقابل را بررسی نموده و از ساختار آن اطلاعات مربوط به نیاز های با اولویت بالاتر او مطلع شوید. برای مثال خانمی که در صنف آرایشگری مشغول به فعالیت می باشد بهترین مسیر کسب اطلاعات تخصصی می تواند شرکت در یک گردهمایی و یا آشنایی با شیوه های جدید و یا مواد و لوازم خاص شغلی خود او در یک گردهمایی و یا یک سمینار خارجی و یا داخلی باشد. اما هر چه فرایند آموزش تخصصی تر باشد ارزش بازگشت سرمایه برای شما و شخصی که هدیه را دریافت نموده بیشتر خواهد بود.
جالب است بدانیم بازگشت سرمایه گذاری ناشی از بخش آموزش برابر با سی برابر x30هزینه ای است که بابت آن پرداخت شده است. این نکته طلایی در پیشرفت مالی تمام افراد موفق را می توانید ببینید. یعنی اگر به من هدیه ای آموزشی تخصصی به ارزش یک میلیون بدهید در واقع به من یک هدیه ی مالی سی میلیونی داده اید.
برای آنکه آموزش ها برای شما مفید تر باشد سعی کنید با روش های گفته شده در کتاب ها یا مقالات موجود در سایت انسان ها را تحلیل کنید که در کدام یک از دسته های سمعی، بصری یا جنبشی قرار می گیرند.
اگر انسان سمعی است، برنامه های آموزشی صوتی را از سایت دانلود کنید و در اختیار انها قرار دهید.
اگر از گروه بصری ها هستند هم می توانید به آنها کتاب هدیه دهید. البته دسته بیشتر افراد در این جایگاه قرار می گیرند. بنابراین اگر کتابی با مطالب بالا تهیه کنید مطمئناً مورد توجه قرار می گیرد.
اما اگر از گروه آدمهای جنبشی هستند، توصیه می کنیم به یکی از سمینار های کاربردی ما و هر یک از عزیزان فعال در حوزه کاری خود بروید و در آنجا اطلاعات مفید را به جای تجربه و صرف زمان به دست بیاورید.
هدیه های مناسبتی
سعی کنید به هنگام هدیه دادن حتماً اسم فرد گیرند در روی هدیه با خطی زیبا نوشته شده باشد. این کار ارزش هدیه را دو چندان می کند، یعنی این هدیه از جانب شما از پیش با اهمیت بیشتر تدارک دیده شده. مثلاً روی آن نوشته شده باشد «تقدیم به عزیزترینم سامان »
چطور هدیه دهیم؟
دومین بخش از هدیه دادن نحوه ارائه هدیه می باشد، اگر هدیه ای که به فرد مورد نظر می دهید، به صورت دسته جمع است بهتر است از فردی که بزرگتر از لحاظ سنی است خواهش کنید که ضمن بیان خوشحالی و … آن را به فرد دهد.
اگر هدیه ای که می دهید بصورت انفرادی هست. معمولاً در هنگام خوردن میوه و شیرینی به فرد داده خواهد شد. اگر هدیه شما بصورت یک نفر به یک نفر می باشد. سعی کنی کمتر از سه دقیقه پس از ملاقات با شخص مقابل هدیه را به او بدهید. البته برای گل استثناء باید در لحظه اول این کار انجام پذیرد.
در تمام موارد فوق باید بعد از گرفتن هدیه سعی کنیم هدیه را باز کنیم، از آن استفاده کنیم یا به میزان اهمیت و کاربرد آن در زندگی اشاره کنیم با این کار علاوه بر القای حس مفید بودن اهمیت دوست داشتن و مهم بودن را برای شما تداعی می کند.
برخی از اصول در فرهنگ ایرانی از دیرباز در رابطه با هدیه و تعامل های اجتماعی و جود داشته و دارد. که نمونه هایی از این رسوم می توان به کادو دادن متقابل یا پس فرستادن ظرف هدیه همراه با هدیه (ته ظرفی) یاد کرد که نشان از قدر شناسی ایرانیان می باشد.
اما هدیه ای که از دل گفتار شخص باشد تاثیر گذاری بیشتری بر دل دارد تا هدیه ای که تنها ارزش مالی داشته باشد. با این سخن بسیار سنجیده را باید در نظر داشت
[سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند.]
به خودمان هدیه دهیم:
یکی از عاداتی که در برخی از زوج های جوان مشاهده می شود کم توجهی نسبت به دادن هدیه به همسران می باشد. به دلیل با هم بودن نیاز به توجه کم کم فراموش می شود. که باید بیشتر مد نظر قرار بگیرد. یکی از هدیه های مهمی که شاید هیچ وقت به اون فکر نکرده باشید، بسیار هم عالیست
هدیه دادن به خودتان است!!
بله هدیه دادن یا جایزه دادن به خود یکی از راه های مفید جهت بالا بردن سطح علاقه به خویشتن می باشد. در این مورد در نوشتار های قبل و در ویدئو های آکادمی موفقیت ایران توضیحات ارائه گردید.
با همین ترتیب ساده هر روز می توانیم خودمان و اطرافیانمان را شاد کنیم.
همهی ما معمولاً در معرض مشکلات و مسائلی قرار میگیریم که به دلیل محدود بودن دانش و تجربیاتمان به همفکری با دیگران نیاز پیدا میکنیم. میدانید که حتی با ثباتترین افراد نیز گاهی از بحرانهای عاطفی مصون نیستند. تحولات و تغییراتی که در زندگی رخ میدهد، مانند قبولی در دانشگاه، ازدواج، دور شدن از خانواده و دوستان، بیماری و از دست دادن آنهایی که دوستشان داریم، گاهی ما را دچار اضطراب، تردید، نگرانی، تعارض و حتی بحران میسازد. یکی از مهم ترین زمینه هایی که نیاز به دریافت راهنمایی و مشاوره وجود دارد در زمینه تحصیلی می باشد. این نوع از مشاوره اختصاص به دانشآموزان مدارس و دانشجویان دارد که برای کمک و راهنمایی آنها در زمینههای گوناگونی مانند برنامهریزی درسی و تحصیلی، امتحان و مسائل مربوط به آن، افت تحصیلی و علل آن، روشهای بهسازی حافظه، تمرکز و مطالعه، مدیریت زمان، انتخاب رشتهی تحصیلی در دورهی دبیرستان، انتخاب رشتهی تحصیلی دانشگاهی، اطلاع از مقررات و شرایط و قوانین مدرسه یا دانشگاه و یا هر مشکلی که ممکن است در تحصیل پیش بیاید فعالیت میکند و رفع این نوع مشکلات به عهدهی مشاوران تحصیلی است. البته تصمیمگیری اختیار و انتخاب و مسئولیت تام خود مراجع است و یک مشاور فقط میکوشد مسألهی انتخاب و تصمیمگیری را که کاری بسیار دشوار و گاهی دردناک است، برای وی آسان سازد. در حقیقت یک مشاور در حل مشکل، فقط میتواند با همدلی و همفکری به بررسی راهحلها بپردازد. او هرگز به جای شما فکر نمیکند و تصمیم نمیگیرد. تصمیمگیری مسئولیت فردی دانش آموز است. مشاوره، فکر کردن با مراجع است نه برای مراجع.
مشاورهی تحصیلی در زمینهی انتخاب رشته و راهنمایی شغلی
در این زمینه مشاور به دانشآموز کمک میکند تا با اطلاع از ویژگیها و شرایط خود، رشتهها و شرایط جامعه تصمیم مناسبی در مورد انتخاب رشتهی تحصیلیاش اتخاذ کند. چنین فرآیندی چه در دبیرستان و برای انتخاب رشتهی تحصیلی و چه برای انتخاب رشتهی دانشگاهی تفاوت چندانی نمیکند. آشنایی مشاور با ویژگیها و مقررات موجود مربوط به هر دوره بسیار حائز اهمیت است. مشاور تلاش میکند علاوه بر اینکه مراجع را از جنبههای مختلف هوشی، استعداد و علایق شناسایی کند، این شناخت را با شناختهای خود دانشآموز در هم آمیزد و با در نظر گرفتن مقررات بیرونی و شرایط ویژهی جامعه اقدام به تصمیمگیری کند. ویژگیهای خود دانشآموز که باید شناسایی شوند عبارتند از: میزان بهرهی هوشی، نمرات تحصیلی او، تعیین نقاط قوت و ضعف او در دروس مختلف، بررسی علایق و استعدادهای او در زمینهی رشتهها و مشاغل. برای این کار گاهی مشاور از آزمونهایی چون تست هوش، آزمون رغبت سنج و آزمونهای سنجش استعداد کمک میگیرد. از سوی دیگر باید دانشآموز شناخت کاملی نیز از خود رشتهی تحصیلی به دست آورد. اینکه چه دروسی در آن مطالعه میشوند، آیندهی شغلی آن چیست؟ و….
مشاورهی تحصیلی در زمینهی بررسی افت تحصیلی
برخی از دانشآموزان ممکن است دچار افت تحصیلی شوند. برخی از این دانشآموزان خود به مشاورهی تحصیلی مراجع میکنند و برخی توسط مسئولین مدرسه به مشاور مدرسه معرفی میشوند. در هر حال مشاور تحصیلی به بررسی عمل مختلف افت تحصیلی میپردازد. برای بررسی احتمال وجود عمل خانوادگی از خود دانشآموز و خانواده او کمک میگیرد. عوامل مدرسه را نیز مورد بررسی قرار میدهد و همچنین به بررسی سلامت جسمیو روانی دانشآموز میپردازد. شناخت و پیدا کردن علت افت تحصیلی در گام اول قرار دارد. بعد از پیدا کردن علت، مشاور به کمک دانشآموز و در صورت لزوم خانواده او و مسئولین مدرسه به رفع آن علت اقدام میکنند. یا اینکه راهنماییهایی به دانشآموزان برای رفع علت ارائه میشود و پیشرفت او مورد پیگیری قرار میگیرد. این راهنمایی شامل شیوهی افزایش انگیزش دانشآموز، آموزش شیوههای صحیح مطالعه، آموزش شیوههای مواجهه با تغییرات اساسی و … خواهد بود.
مشاورهی تحصیلی در زمینهی مطالعه و حافظه
برخی از دانشآموزان با وجود اینکه افت تحصیلی نشان نمیدهند، اما ممکن است نیاز به آموزش شیوههای صحیح مطالعه و روشهای بهسازی حافظه داشته باشند. آموزش چنین روشهایی میتواند به جلوگیری از اتلاف وقت دانشآموز و بالا بردن بهرهوری او کمک کند. برنامهریزی برای مطالعه، رعایت اصول یادگیری در برنامهریزی برای مطالعه، رعایت ویژگیهای حافظههای مختلف میتواند به دانشآموز کمک کند تا روش مطالعه صحیحی داشته باشد و نتیجهی بهتری به دست آورند.
مشاورهی تحصیلی در زمینهی کاهش اضطراب امتحان
اغلب افراد در جلسهی امتحان و یا قبل از آن درجاتی از اضطراب را دارند. داشتن مقداری اضطراب در شرایط امتحانی کاملاً طبیعی و گاهی حتی ضروری است؛ چون موجب بالا نگه داشته شدن سطح انگیختگی فرد شده و عملکرد او را بهبود میبخشد. اما در صورتی که میزان این اضطراب از حد طبیعی بالا برود، باعث مختل شدن عملکرد فرد خواهد شد. بنابراین مشاور تحصیلی تلاش میکند تا با آموزش شیوهی صحیح مطالعه، بالا بردن کارآیی حافظه و استفادهی بهینه از زمان، دانشآموز نسبت به خود اطمینان و یقین پیدا کند. به عبارتی تلاش میکند اعتماد به نفس او را بالا ببرد تا از پیدا شدن افکاری که باعث اضطراب در او میشوند جلوگیری کند. چنین دانشآموزانی افکاری از این قبیل دارند. نمرهی کمیخواهم گرفت، خوب نخواندهام، همیشه شکست میخورم و… . مشاورهی تحصیلی کمک میکند تا دانشآموز با تسلط بیشتری به مطالب مورد نظر سر جلسهی امتحان حاضر شود و علاوه بر این به خود اعتماد به نفس داشته باشد. همچنین ممکن است روشهای اختصاصی مثل آموزش روشهای آرامشورزی مورد استفاده قرار بگیرید. در صورت حاد بودن میزان اضطراب دانشآموز به مراکز اختصاصیتر ارجاع داده
تحلیل رفتار متقابل تئوریای است، که توسط دکتر اریک برن در سال 1950 میلادی ارایه گردید و به لحاظ کاربرد آن در حل مشکلات احساسی و رفتاری، مورد قبول جامعه روانشناسی قرار گرفته و تدریجاً در زمینههای، روانکاوی، گروه درمانی، مدیریت، جامعهشناسی، توسعه سازمانی و آموزش، نظریههای جدیدی ارایه نموده و گسترش پیدا کرده است. ابهام و پیچیدگی در مفاهیم، تخصصی بودن و زمان طولانی درمان در دیگر روشهای روان درمانی باعث شد تا تحلیل رفتار متقابل با مفاهیم اساسی و واژههای ساده سریعاً جایگزین روشهای روان درمانی قدیمی گردید. به همین جهت تحلیل رفتار متقابل عمومیت یافته و هر جا که انسانها حضور داشته و با یکدیگر ایجاد رابطه مینمودند کاربرد عملی پیدا کرد و ابزاری برای تغییر و حل مشکلات قرارگرفت. تحلیل رفتار یک مکتب علمی کاربردی میباشد که در آن از به کار بردن مفاهیم پیچیده اجتناب شده است و نظریات آن به صورتی مطرح شدهاند که به راحتی میتوان آنها را مشاهده و تجربه نمود. اریک برن با فهمیدن اینکه شخصیت انسان از سه حالت “خودآگاه” تشکیل شده رفتارهای پیچیده بین انسانها را قابل فهم کرد.هر حالت “خودآگاه” یک مجموعه کامل از احساسات و فکرها و رفتار هایی است که ما با استفاده از آنها واکنش نشان می دهیم.سه حالت “خودآگاه” والد و بالغ و کودک و فعل و انفعال بین آنها پایه نظریه تحلیل رفتار متقابل را تشکیل می دهند.
والد
قسمتی از رفتارها، افکار و احساسات انسان است که به دلیل تقلید نا خودآگاه از کارهایی که پدر و مادر انجام می دادند و یا برداشت ما از رفتار آنها است.والد از دو قسمت والد کنترل کننده(مثبت و منفی) و والد حمایتگر مهربان(مثبت و منفی) تشکیل شده است.
بالغ
قسمتی از رفتار ها که بصورت مکانی و زمانی است را شامل میشود.مثلاً اگر ما در حال رانندگی قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنیم یعنی شرایط زمان و مکان را دریافت و بر اساس آن تصمیم به درست رانندگی کردن گرفته ایم.و یا همان افکار و احساسات انسان است که شبیه پردازش کامپیوتری است و پاسخ ما به اتفاقات حال حاضر است.تقویت بالغ یکی از اهداف تحلیل رفتار متقابل است.
کودک
قسمتی از رفتار ها، افکار و احساسات انسان است که تکرار دوران کودکی است.مثلاً کسی که نتیجه خوبی در کارش می گیرد با یک لبخند درخشان پاسخ می دهد. کودک به چند قسمت از قبیل طبیعی، منزوی، تربیت شده و پرخاشگر تقسیم میشود.
رفتارهای متقابل (تراکنش)
رفتارهای متقابل به ارتباطهای انتظاری دوگانه بین انسانها گفته می شود. مثلاً سلام کردن یک تراکنش است، چون که از طرف انتظار پاسخ میرود. این پاسخ با توجه به حالت “خود” طرف متقابل متغیر میشود و در این مورد خاص -سلام کردن- میتواند از یک جواب سلام کوتاه تا یک احوالپرسی درازمدت متغیر باشد. تحلیل گران رفتارهای متقابل این توانایی را دارند که تشخیص دهند که انسان با کدام حالت “خود” رفتار میکند و رفتارهای بعدی او را پیش بینی کند و با مداخله کردن باعث بهبود کیفیت و موثر تر شدن ارتباط شوند.
۲۱ روش عالی برای ازدواج با مرد دلخواهتان – برایان تریسی
الان بهترین زمان برای زندگی کردن است. هیچ زمانی بیشتر از امروز تا به این حد فرصتهای موفقیت و شادی برای مردم وجود نداشته است. در آن واحد، مهمترین تصمیم در زندگی شما، شخصی است که با او ازدواج و سازش میکنید. تصمیم درست در این زمینه، بیش از هر عامل دیگر، بر خوشبختیتان تاثیر دارد. برایان تریسی اطلاعات زیادی در این زمینه در اختیار شما قرار میدهد. برایان با باربارا ازدواج موفقی دارد. آنها چهار فرزند زیبا دارند، دو دختر و دو پسر.
هر ساله صدها هزار و حتی میلیونها زن با هر سن و سال و هر پیشینهای، با مرد ایدهآلشان آشنا میشوند و ازدواج میکنند و شما هم میتوانید این کار را بکنید.
مقدمه
سلام، من برایان تریسی هستم. من تا ۳۵ سالگی مجرد بودم. در این زمان بود که با بانوی رویاهایم آشنا شدم و ازدواج کردم. ما حالا چهار فرزند زیبا داریم. بعدها فهمیدم که او بسیاری از قدمهایی که در این مقاله یاد خواهید گرفت را دنبال کرده تا با من آشنا شود و ازدواج کند.
من سالهاست که برای هزاران زن از سراسر دنیا، سمینارهای عمومی و جلسات مشاورهی خصوص برگزار کردهام. تقریبا تمام زنهایی که ملاقات کردهام، دوست داشتند یاد بگیرند چه باید بکنند تا با مرد دلخواهشان آشنا شوند و ازدواج کنند. در طول سالیان متمادی، بر اساس تجربههای خودم و تجربههای هزاران نفر دیگر، شروع کردم به در میان گذاشتن این ایدههایی که یاد خواهید گرفت و نتایج این کار شگفتانگیز بود. زنان مجرد، بیوه و مطلقه بسیاری که خیلی از آنها سالها بود که تنها بودند در مدت کمی بعد از اینکه شروع به استفاده از این ایدهها کردند، با مرد ایدهآلشان آشنا شدند و طولی نکشید که ازدواج کردند و بعد از آن نیز با خوشبختی به زندگی ادامه دادند. و آنچه را که دیگران انجام دادهاند، شما نیز میتوانید به خوبی انجام دهید.
خبر خوب این است که شما هم اکنون تمام چیزهای لازم برای آشنایی و ازدواج با مرد دلخواهتان را در خود دارید. مانند این است که شما یک آشپز در آشپزخانهای با تجهیزات کامل، هستید و همه نوع ادویه، مواد اولیه و لوازم آشپزخانهای که بخواهید، در اختیارتان است. آنچه که اکنون لازم دارید، یک دستور پخت غذا است تا برای خودتان یک رابطهی عالی و یک زندگی عالی درست کنید.
من در سمینارهایم با زنان زیادی ملاقات کردهام که سالها مجرد بودهاند. در بسیاری از موارد متوجه شدهام که بزرگترین مانع برای آشنا شدن و ازدواج با مرد ایدهالشان این است که در عمق وجودشان احساس بیلیاقتی میکنند. به علت تجربههای کودکی، به ویژه سرزنش یا بدرفتاری والدین و تجربیات ناخوشایند دوران رشد و برقراری اولین رابطه، این زنان احساس میکنند به اندازه کافی خوب نیستند یا به اندازهی کافی لیاقت ندارند که با کسی که واقعا مورد علاقهشان هست، خوشبخت بشوند. اما واقعیت این است که شما حقیقتا فرد خوبی هستید. باید در اعماق قلبتان اعتقاد داشته باشید که جدای از هر چه در گذشته برایتان پیش آمده، شما یک انسان استثنایی هستید و کاملا لیاقت دارید با کسی که از هر نظر دوستتان دارد، برایتان اهمیت قائل است و به شما احترام میگذارد، یک رابطهی عالی داشته باشید.
برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان، باید از درون، همان چیزی بشوید که میخواهید در بیرون تجربه کنید و از آن لذت ببرید. برای آشنا شدن و ازدواج با یک شخص موفق و سعادتمند، شما باید خودتان یک شخص موفق و سعادتمند شوید. در همان حال که روی خودتان کار میکنید و خودتان را بهبود میبخشید، بر اساس قانون جذب، همان مردی را که میخواهید به زندگیتان جذب میکنید.
اینجا یک قانون عالی وجود دارد: «مهم نیست که از کجا میآیید. تنها چیزی که مهم است این است که به کجا میروید.» هر زمانی که بخواهید میتوانید روی قسمتهایی از گذشتهتان خط بکشید و تصمیم بگیرید که آیندهتان از گذشته متفاوت شود. شما میتوانید تصمیم بگیرید که در دنیای خارج همان شخص فوق العادهای شوید که درونتان وجو د دارد. مطالبی را خواهید آموخت و به کار خواهید بست که هزاران و میلیونها زن دیگر، پیش از این یاد گرفته و به کار بستهاند تا با مرد دلخواهشان آشنا شوند و ازدواج کنند. وقتی شروع میکنید به برداشتن این ۲۱ گام برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان، تمام زندگیتان در جهت بهتر شدن پیش میرود روابطتان بهبود مییابد، احساس بسیار خوبی در مورد خودتان پیدا میکنید و افراد و اتفاقاتی را به زندگیتان جذب میکنید که هم اکنون حتی تصورش را هم نمیتوانید بکنید. تمام زندگیتان همانند یک طلوع تابستانی روشن خواهد شد. پس اجازه دهید شروع کنیم.
گام اول: مشخص کنید چه خصوصیاتی را میخواهید.
اولین گام برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان این است: مشخص کنید دقیقا چه خصوصیاتی را در یک مرد میخواهید.
وقتی به رابطهای عالی برای خود فکر میکنید، از آرمانیسازی استفاده کنید. با ایدهآل سازی به خودتان اجازه میدهید در مورد مردی که میخواهید، خیال پردازی و رویاپردازی کنید. تصور کنید در مورد مردی که میتوانید داشته باشید، هیچ محدودیتی ندارید. در حال حاضر هر مشکل، بهانه یا مسئلهای را کنار بگذارید و به ذهنتان اجازه دهید آزادانه پرواز کند چونانکه شما قویترین زن در دنیا هستید و میتوانید هر مردی را با هر خصوصیتی که بخواهید، داشته باشید.
افکارتان را روی کاغذ بنویسید. بنشینید و تمام مواردی که میخواهید در مرد ایدهآلتان باشد، به طور مفصل فهرست کنید. گویا نقشهی خانهی دلخواهتان را با تمام جزئیات میکشید. به یاد داشته باشید نمیتوانید هدفی را بزنید که آن را نمیبینید.
بسیاری از زنان وقتی این توصیه را میشنوند، متعجب و حیرتزده میشوند. همین زنان امکان ندارد بدون داشتن فهرست خرید به فروشگاه بروند، اما به نظرشان عادی میآید که با این آرزو زندگی کنند که به نحوی در جایی به شخصی مناسب بربخورند و بعد هم خیلی اتفاقی تشخیص بدهند که همسر مناسبی برای همدیگر هستند و به خوشبختی برسند! این روش برای گرفتن مهمترین تصمیم زندگیتان چندان هوشمندانه نیست.
از طرف دیگر، هر زنی که تاکنون به این توصیهی من عمل کرده و ویژگیهای مرد ایدهآلش را نوشته، در مدت کوتاهی، شخص کاملا مناسبی را پیدا کرده است. به عنوان مثال، دوست من، دایان، پس از یک طلاق ناراحت کننده و چند ماه تنهایی، این توصیهی من را پذیرفت و نشست و ویژگیهای مردی را که میخواست نوشت. سه روز بعد، این مرد چنان وارد زندگیاش شد که گویا دقیقا از روی یک کاتالوگ سفارش داده شده است! ویژگیها و شخصیتش دقیقا همانی بود که دایان، سه روز قبل نوشته بود.
برای شروع، هر خصلت و ویژگی که مرد ایدهآلتان در زمینههای مختلف خواهد داشت را فهرست کنید. پیشینه، سابقه خانواده و میزان تحصیلاتش را شرح دهید. بعد خلق و خو، عقاید، ارزشها، خوبیها و میزان شوخ طبعیاش را توصیف کنید. به ویژه باید شرح دهید که میخواهید چه نوع رفتاری با شما، فرزندان و دوستانتان داشته باشد. چه عکسالعملی در مقابل مشکلات و شکستها نشان خواهد داد. چه روحیاتی خواهد داشت و آیا همواره آسانگیر، صمیمی و بشاش خواهد بود؟
سپس خواستهها و اهدافش را شرح دهید. دوست دارد در زندگی به چه چیزهایی برسد؟ تا چه اندازه بلندپرواز است؟ چقدر هدفگرا است؟ چقدر احتمال دارد که در مشکلات دوام بیاورد و به موفقیت برسد؟ اینها جزو مهمترین جنبههای شخصیتی هر فرد برای پیشبینی آیندهی اوست. همچنین باید روشهای مختلفی را که او دوست دارد اوقات فراغتش را با شما بگذراند، بنویسید. از انجام چه کارهایی در کنار هم لذت میبرید؟ آیا دوست دارید با هم به رستوران بروید؟ به مناطق استوایی مسافرت کنید؟ در کوهستان اسکی کنید؟ صبحها بدوید؟ به دیدن دوستان و اعضای فامیل بروید؟ کارهایی که در کنار هم در اوقات فراغتتان انجام میدهید، اهمیت زیادی در ایجاد رابطهی ایدهال دارند.
سپس چارچوب کلی افکار او را تشریح کنید؛ فلسفهی زندگیاش، باورها و عقایدش در مورد سیاست و مذهب و هرگونه اعتقاد محکم دیگری که ممکن است داشته باشد. چون در این مرحله در حال ایدهآل سازی و خیال پردازی هستید، میتوانید برای شخصی که میخواهید به زندگیتان جذبش کنید، بالاترین معیارهای قابل تصور را تعیین کنید.
دیدگاهش در مورد روابط چیست؟ در مورد خانواده چطور؟ در مورد روابط زناشویی و بچهدار شدن چطور؟ زنان زیادی را دیدهام که پس از ازدواج، هنگامی که شوهرشان به آنها گفته که هیچ تمایلی به بچهدار شدن ندارد، زندگیشان به شدت زیر و رو شد. آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود. این زنان دیگر گرفتار شده بودند و هیچ وقت بچهدار نشدند و هرگز واقعا احساس خوشبختی نکردند. این مسئلهای است که باید آن را از قبل مشخص کنید.
دوست دارید مرد ایدهآلتان از نظر ظاهری چگونه باشد؟ قدش چقدر باشد؟ وزنش چقدر باشد؟ چه میزان تناسب اندام داشته باشد؟ اگر بخواهید، میتوانید حتی تا رنگ چشم و رنگ مو هم دقیق بشوید. این به این معنی نیست که بعدا نمیتوانید از چیزی چشم پوشی کنید، اما وقتی فهرستتان را مینویسید، در مورد چیزهایی که شما را بیشتر از همه راضی میکند کاملا خودخواهانه رفتار کنید.
نقطهی شروع برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان این است که هر جزئیات کوچکی را که به فکرتان میرسد، از قبل روی کاغذ، کاملا روشن کنید. شما هم مثل بسیاری از زنان دیگر بسیار حیرتزده خواهید شد که وقتی مرد ایدهآلتان به زندگیتان وارد میشود، چقدر با توصیفاتی که نوشتهاید، هم خوانی خواهد داشت.
گام دوم: برای هر موقعیتی ظاهری مناسب آن موقعیت داشته باشید
وقتی تصمیم گرفتید که با چه نوع مردی میخواهید ازدواج کنید، باید مشخص کنید که باید چه جور آدمی باشید تا آن مرد را جذب کنید و نگه دارید. مردها نسبت به رویکردشان به زندگی، دنیا و به ویژه زنان بسیار ظاهرنگرند. در نتیجه ظاهرتان خیلی مهم است.
حقیقت امر این است که در بلندمدت، شخصیت و زیبایی درونیتان بسیار مهمتر از ظاهرتان است، اما تا اولین مانع را پشت سر نگذارید، که همان تاثیر بصری اولیهای است که در نخستین برخورد روی او میگذارید، حتی فرصت پیدا نمیکنید تا آنچه واقعا در درونتان است را به مرد دلخواهتان نشان دهید.
نود و پنج درصد تاثیر اولیهای که میگذارید در لباس، آراستگیتان نهفته است. طبق بررسی محققان، افراد در همان سی ثانیه اول ملاقات قضاوتشان را راجع به دیگران میکنند. سپس از آن برای توجیه برداشت اولیهی خود، به دنبال شواهدی برای تایید قضاوتشان در رفتار و کردار او میگردند.
زنی به نام ربکا که ۲۳ سال داشت، برای استخدام به عنوان یک فروشندهی تازهکار در یک شرکت بزرگ، درخواست ارائه داد. او در مصاحبهی استخدامی، لباس مناسبی نپوشیده بود. مصاحبه کننده نزدیک بود او را رد کند که یکی از آنها دربارهی تجربههای قبلی او سوال کرد. معلوم شد که پدرش وقتی که او سیزده ساله بوده، فوت کرده است و او بزرگترین فرزند خانواده در میان چهار فرزند است. مادرش هم خیلی مریض بوده و ربکا از سیزده سالگی از سه بچهی دیگر مراقبت کرده؛ هر روز صبح آنها را به مدرسه برده، از مادرش مراقبت کرده و بعد از مدرسه هم کار کرده تا خانوادهاش را تامین کند. سالها به این کار ادامه داده تا اینکه کوچکترین خواهرش هم از دبیرستان فارغ التحصیل شده بنابراین اکنون به دنبال یک کار تمام وقت میگشت که برای یک آدم بزرگسال مناسب باشد.
مصاحبه کنندهها حیرتزده شده بودند. آنها میدانستند کسی که با بزرگ کردن خواهر و برادرها و نگهداری از مادر مریضش چنین شخصیتی از خود نشان داده است، اگر ظاهرش تغییر کند، میتواند یک کارمند عالی باشد. به همین دلیل یک مشاور آراستگی آوردند و زن با تجربهای را هم مسئول او کردند تا هرچه که لازم بود؛ در مورد لباس مناسب، آراستگی مناسب به او یاد بدهد. او در عرض شش ماه دگرگون شد و طی دو سال، به یکی از فروشندههای برتر در این سازمان ملی تبدیل شد. دو سال بعد از آن هم با یکی از معاونان شرکت آشنا شد و ازدواج کرد و حالا زندگی سعادتمندانهای در یک خانه زیبا در آتلانتا دارد.
برای ایجاد یک تاثیر اولیه خوب، هیچگاه یک فرصت دوباره به دست نخواهید آورد. اگر نسبت به ظاهرتان شک دارید، از دوستان صمیمیتان بخواهید تا یک ارزیابی صادقانه از لباس و آراستگیتان انجام بدهند. در صورت امکان، یک مشاور آراستگی داشته باشید تا در مورد لباس و ظاهری که برای شغل یا زمینهی کاریتان مناسب است، شما را راهنمایی کند. دست کم چند کتاب در مورد لباس پوشیدن مناسب برای موفقیت در کار بخرید و آنها را بدقت مطالعه کنید.
مایهی دلگرمی است که هر چه بهتر به نظر بیایید، احساس بهتری خواهید داشت. هر چه احساس بهتری داشته باشید شادتر و مطمئنتر خواهید بود و در نتیجه بیشتر خواهید توانست مرد مورد علاقهی خود را به زندگی جذب کنید.
گام سوم: از نیروهای ذهنیتان استفاده کنید.
شما نیروی ذهنی فوقالعادهای دارید و میتوانید برای جذب مرد ایدهآلتان به زندگی، از آنها استفاده کنید. ذهن شما بسیار قدرتمند است و میتواند هر چیزی را که واقعا میخواهید، برایتان به ارمغان بیاورد، به شرطی که آن را با شدت و به مدت کافی بخواهید. تنها محدودیت واقعی برای آنچه در زندگی میتوانید به دست بیاورید، خواستههای خودتان است.
قانون همخوانی میگوید: «دنیای بیرونتان، بازتابی از دنیای درونتان است.» این قانون میگوید دنیای بیرونتان در نهایت با آنچه بیشتر وقتها به آن میاندیشید، هم خوان میشود. چهار راه برای آزاد کردن تواناییهای ذهنی وجود دارد تا هدفهایتان را محقق و مردی که میخواهید را نصیبتان کند:
اول از هم این است که به زبان بیاورید؛ یعنی آنچه را میخواهید، با کلمات و ترجیحا به صورت مکتوب، شرح بدهید. و بعد با خودتان به طور مثبت حرف بزنید و فکر کنید. با دیگران هم به طور مثبت صحبت کنید. به طور مداوم به خودتان جملاتی شبیه این را بگویید: «میتوانم انجامش بدهم. میتوانم انجامش بدهم.» به دیگران هم بگویید: «تو میتوانی انجامش بدهی. تو میتوانی انجامش بدهی»
راه دیگری برای فعال کردن نیروهای ذهنیتان که قبلا هم در مورد آن صحبت کردم، ایدهآلسازی به طور مداوم است. پیوسته زندگی ایدهآل، همسر ایدهآل و موقعیت ایدهآلتان را مجسم کنید و سپس از خودتان بپرسید: «چگونه؟» چگونه میتوانید زندگیای را ایجاد کنید که از هر لحاظ، برایتان ایدهآل باشد؟ دست کم ۸۰% موفقیت در زندگی، در کلمهی «وضوح» نهفته است. کسانی که در زندگیشان به اهداف عالی میرسند خواستههایشان برایشان بسیار واضح و روشن است. از طرف دیگر افرادی که ناموفق هستند، معمولا هدفها و ایدهآلهایشان برایشان مبهم است. پس هرچه مرد ایدهآلی که میخواهید، برایتان واضحتر باشد، احتمال اینکه شما او را پیدا کنید و او هم شما را پیدا کند، بیشتر میشود.
سومین راه برای فعال کردن نیروهای ذهنیتان این است که تجسم کنید. به طور مداوم یک تصویر ذهنی روشن از خودتان ایجاد کنید که در هر کاری که انجام میدهید، آرام، مطمئن، جذاب، راضی و اثرگذار هستید. خودتان را در چشم ذهنتان به صورت شخصی محبوب، دوست داشتنی، تاثیرگذار و خواستنی ببینید. به یاد داشته باشید که همان شخصی خواهید شد که او را در ذهنتان میبینید.
چهارمین راه برای فعال کردن نیروهای ذهنیتان این است که احساسات هم اضافه کنید. لازمه این کار این است که به آن احساسی برسید که اگر همین حالا در رابطهی ایدهآلتان بودید، آن را داشتید. خود را خوشحال، راضی، خوشنود، ایمن، مطمئن و واقعا مورد علاقه، تجسم و احساس کنید.
وقتی ایدهآلسازی میکنید، به زبان میآورید، تجسم میکنید و احساسات را اضافه میکنید، این گونه اتفاق فوقالعادهای برای شما و زندگیتان میافتد. فکر و احساستان نسبت به خودتان و دیگران شروع به تغییر میکند. رفتارتان شروع به تغییر میکند. با بهتر شدن شما از درون همه چیز زندگیتان هم در بیرون بهتر خواهد شد.
آخرین کلید استفاده از نیروهای ذهنیتان این است که تصاویر ذهنیتان را کاملا آزاد و رها کنید. بگذارید رویاها و هدفهایتان دقیقا در زمانی که برایتان مناسب است، نصیبتان بشود و قطعا همینطور خواهد شد. در طول روز، افکار، کلمات و احساساتتان را روی چیزهایی که میخواهید، نگه دارید و از چیزهایی که نمیخواهید دوری کنید. خانم پیس پلگرام گفته: «اگر میدانستید که ذهنتان تا چه اندازه قوی است، هیچگاه هیچ فکر منفی ای را به ذهنتان راه نمیدادید.»
اطرافتان در هر زمینه و هر بخش از زندگی، زنانی هستند که با امتیازات بسیار کمی شروع کردهاند، اما در اثر ایدهآلسازی، به زبان آوردن، تجسم و همراه کردن احساسات، زندگی ایدهآل و روابط دلخواهشان را به واقعیت تبدیل کردهاند. شما هم میتوانید این کار را بکنید.
گام چهارم: در جای مناسب جست و جو کنید
یکی از مهمترین قانونهای زندگی، قانون احتمالات است. این قانون میگوید که احتمال وقوع هر چیزی وجود دارد. احتمال اینکه خورشید از شرق طلوع و در غرب غروب کند، صد در صد است. احتمال اینکه در این دوره و زمانه، شما در طول زندگی کاریتان به استقلال مالی برسید، حدود پنج درصد است. احتمال اینکه با مرد دلخواهتان آشنا شوید و ازدواج کنید، متغیر است و بستگی به کارهایی دارد که انجام میدهید تا این شانس را افزایش بدهد که شما شخص مناسب در زمان مناسب باشید که در شرایط مناسب با شخص مناسب آشنا میشوید.
یکی از کلیدهای بزرگ موفقیت در عشق و روابط این است که با افزایش دادن احتمالات، شانس پیدا کردن رابطهی مناسب را بالا ببرید. برای انجام دادن این کار، تعداد دفعات حضورتان در مکانهایی را افزایش بدهید که مرد ایدهآلتان هم ممکن است آنجا باشد.
با برداشتن سه قدم اول، تا حد خوبی میدانید که به دنبال چه نوع مردی هستید و وقتی در رابطهی ایدهآلتان باشید، چه احساسی خواهید داشت. حالا از خودتان بپرسید: «احتمال پیدا کردن مرد ایدهآل من کجا بیشتر است؛ هم در زمان کاری و هم بعد از کار؟» اگر تصمیم گرفتهاید که با شخصی با گرایشهای مذهبی آشنا بشوید که به طور منظم به مکانهای مذهبی میرود، باید به مکانهای مذهبی بروید، در مراسمهای معنوی بیشتر شرکت کنید و به جلسههای مذهبی بروید. باید عضو انجمنهای مذهبی بشوید و فعالیت کنید. داوطلبانه وقت بگذارید تا با افراد دیگر آشنا شوید که او هم در فعالیتهای معنوی شرکت میکند. افراد زیادی بدین روش با زوج ایدهآلشان آشنا شده و ازدواج کردهاند.
اگر یکی از معیارهایتان این است که با مردی آشنا شوید و ازدواج کنید که همین حالا از نظر مالی موفق است یا در آینده به موفقیت مالی میرسد. در این زمینه هم باید در جای مناسب جست و جو کنید. ممکن است به این فکر بیفتید که در یک شرکت یا در صنعتی که رشد سریعی دارد، مشغول به کار شوید. اگر در محل کارتان افراد زیادی در مسیر پیشرفت سریع قرار داشته باشند، احتمال آشنا شدنتان با یک فرد خوش آتیه بسیار زیاد خواهد شد. کسانی که در زمینهی رسیدن به پول فراوان جدی هستند، همان افرادی هستند که در سمینارهای برنامهریزی مالی شرکت میکنند، سمینارهایی که تبلیغ بسیاری از آنها به طور مرتب در روزنامهها چاپ میشد. این افراد همچنین در سمینارهای مربوط به املاک، سمینارهای فروش و سمینارهای موفقیت شرکت میکنند. باید حواستان به اینگونه سمینارها باشد، هنگامی که برگزار میشوند، ثبت نام کنید و حتما در آنها شرکت کنید با این کار، احتمال آشنا شدن و جذب مردان جالبی را که علایق مشترکی با شما دارند، افزایش میدهید. وانگهی، بعضی وقتها مردم میگویند که این راه، روش زیاد عاشقانهای برای پیدا کردن رابطهی ایدهال نیست، اما آشنا شدن و ازدواج با یک شخص موفق، همانند آشنا شدن و ازدواج با یک شخص شکست خورده، آسان است. شما شخص بسیار مهمی هستید و زندگیتان خیلی با ارزش است. عشق و توجهتان احتمالا با ارزشترین چیزهایی هستند که میتوانید به فرد دیگری هدیه کنید. وقتی که حق انتخاب دارید، باید هر کاری که ممکن است انجام بدهید تا مطمئن شوید که عشق و توجهتان در جایی صرف شده که بیشتر از همه قدرش دانسته میشود و به خودتان هم بیشترین سود میرسد.
اگر یکی از خواستههایتان این است که فرد مورد نظرتان تندرست، سالم و علاقهمند به فعالیتهای ورزشی باشد، باید عضو یک باشگاه ورزشی بشوید و هفتهای دو تا سه بار سر تمرین بروید؛ ترجیهاً در طول هفته عصرها و شنبهها (روز تعطیل در آمریکا) بعد از ظهرها. در این زمانها احتمال آشنایی با فرد دلخواهتان که میتوان رابطهای بلند مدت با او داشته باشید، بیشتر است. همچنین میتوانید عضو باشگاههای فرهنگی – تفریحی شوید. با این عضویت میتوانید از امکاناتشان استفاده کنید، یک یا دو بار در ماه گلف بازی کنید، تنیس بازی کنید و در کمیتههای اجرایی باشگاه فعالیت کنید. به علاوه هر باشگاه فرهنگی تفریحی کمیتههایی دارد که اعضای آن مرتباً برای برنامهریزی و اجرای برنامههای مختلف در راستای هدف انجمن دور هم جمع میشوند. شما میتوانید خدمات خود را به آنها ارائه دهید و با این کار شما در آن انجمن با کسانی آشنا میشوید که با شخصیت و هدفی که شما دارید، اشتراکات زیادی دارند.
مکان دیگری که میتوانید با افراد جالب آشنا شوید، عضویت در حزب سیاسی و شرکت در گردهماییهای دورهای است. داوطلب بشوید که در ستادهای انتخاباتی فعالیت کنید. با سایر کسانی که در حزب سیاسیشان فعال هستند، تعامل داشته باشید. معمولاً این افراد در کارهای دیگری هم فعال هستند.
بسیاری از زنان با مشارکت در سازمانهای موزهها، هنری، خیریهها و سازمانهای متنوع موجود در جامعه، زندگیشان را به طور کلی تغییر دادهاند. چنین فعالیتهایی بسیار مطلوبتر در جامعه، زندگیشان را به طور کلی تغییر دادهاند. چنین فعالیتهایی بسیار مطلوبتر از وقت تلف کردن در کافی شاپها یا در خانه ماندن و تلویزیون تماشا کردن و کتاب خواندن است.
یکی از پیشرفتهای جدید امروز در آشنایی و ازدواج با مرد دلخواهتان اینترنت است. بعضی از سایتهای اینترنتی طوری طراحی شدند که مردان و زنان را به هم معرفی میکنند. این سایتها بسیار عالیاند. بسیار با کلاس و سطح بالا هستند. کسانی که از اینترنت برای جستجو و اجتماعی بودن استفاه میکنند معمولاً تحصیلات بهتری دارند، در کارشان جدیترند، حقوق بالاتری دارند و بلندپروازتر از افراد معمولیاند. سایتهای مخصوص قرار گذاشتن بسیار عالی نیز وجود دارد که زنان و مردانی که سرشان شلوغ است را با هم آشنا میکند. بیشتر اوقات به خاطر اتفاقات زیادی که در اطراف و زندگی شما رخ میدهد، در اجتماع بودن سخت است. این سازمانها و سایتهای اینترنتی سطح بالا، با حفظ حریم شخصیتان و ایجاد محیطی امن، باعث میشود با افراد بسیاری آشنا شوید، از میان آنها یکی را انتخاب کنید و با او رابطه برقرار کنید.
نکتهی آخر در مورد جست و جو در جای مناسب این است که هرچه تورتان را گستردهتر بیندازید، احتمالش بیشتر میشود که با شخص ایدهآلتان آشنا بشوید و مطمئناً خیلی زودتر از فرد دیگری که فعالیتها و دایره اجتماعیاش را محدود میکند، به نتیجه میرسید.
گام پنجم: پیوسته آشناییهای جدید ایجاد کنید تا روابطتان گسترش یابد
به نظر میآید که بیشتر افراد موفق امروز، کسانی هستند که همواره آشناییهای جدید ایجاد میکنند. همیشه تلاش میکنند به جاهایی بروند که میتوانند با افراد دیگری با علایق، پیشینه و اهداف مشترک آشنا بشوند؛ در نتیجه زندگی اجتماعی بسیار فعالتری دارند و با افراد بسیار بیشتری ارتباط برقرار میکنند که قادرند به آنها در شغل و در زندگی شخصیشان کمک کنند.
یک راه دیگر برای ایجاد آشناییهای جدید این است که در دورههای تکمیلیای شرکت کنید که میتوانند به شما کمک کنند، تا در رشتهی خود پیشرفت کنید. این دورهها در آموزشگاهها، دپارتمان رشد و توسعه در دانشگاهها و موسسات و سازمانهای برگزار کنندهی سمینارها ارائه میشوند. دو امتیاز عالی برای بالا بردن مهارتهایتان بوسیله شرکت در این سمینارها وجود دارد:
اولی این است: یکی از سریعترین راهها برای جلو رفتن و ارتقاء پیدا کردن در شغلتان است. هرچه ارتقاء پیدا کنید درآمدتان بیشتر میشود. هرچه حقوقتان بالا برود و بیشتر ارتقا پیدا کنید، احتمالا با مردهای بهتر و جالبتری آشنا خواهید شد.
دومین دلیل برای شرکت در دورهها و سمینارها این است که کسانی که دوست دارید با آنها آشنا شوید، در همان دورهها و سمینارها شرکت میکنند و معمولا هم دلیلشان برای این کار با شما یکی است. وقتی در یکی از این سمینارها اطرافتان را نگاه میکنید، از میزان افرادی که جذب آنها میشوند، حیرت میکنید. من سالهاست که سمینار برگزار میکنم و همیشه از سطح بالای افرادی که وقت میگذراند و سختیها را متحمل میشوند تا تجربههای آموزشی بیشتری کسب کنند، متعجب میشوم.
راه دیگری برای ایجاد آشناییهای جدید، این است که عضو یک انجمن یا گروه در کسب و کار یا صنعت خودتان بشوید. بهترین افراد در هر کسب و کاری، تمایل دارند عضو انجمنهایی بشوند که برای ارتقاء و پشتیبانی از آن کسب و کار تشکیل شدهاند. دست کم عضو حجره بازرگانی محلیتان شوید – از طرف خود یا شرکتتان – و به طور مرتب، در جلساتشان شرکت کنید. وقتی در این جلسات شرکت میکنید، مثل اکثر افراد نباشید که فقط در جلسه شرکت میکنند و سپس به خانه میروند. به جای این کار، کتابچهای که سازمان را شرح میدهد، را بگیرید، کمیتههای سازمان را که برای عملکردش حیاتی هستند، شناسایی کنید و داوطلب خدمت در یکی از آن کمیتهها بشوید. تمام سازمانهای غیرانتفاعی، کاملا پذیرای داوطلبانی هستند که حاضرند به آنها در رسیدن به هدفهایشان یاری برسانند.
نکتهی عالی این است که همیشه این بهترین افراد هستند که بیشتر از همه آمادهاند تا از خودشان مایه بگذارند و به سازمانهایی که عضوشان هستند، کمک کنند. در این کمیتهها اطرافتان را نگاه کنید و میبینید که اطرافتان پر از برترین افراد در زمینهی کسب و کار شماست.
وقتی در انجمنهای کاری، خدمتتان را ارائه میکنید و داوطلبانه، مسئولیتی را میپذیرید، متوجه مثبتترین افراد در آن سازمان قرار میگیرید. آنها در غیابتان با نظر مثبت در مورد شما صحبت و فکر میکنند. به یاد داشته باشید با هر کسی که آشنا بشوید، دست کم سیصد نفر دیگر را به اسم کوچک میشناسد. هرچه بیشتر در انجمنهای حرفهایتان مشارکت کنید، احتمال اینکه با مردی که دنبالش هستید آشنا یا به او معرفی بشوید، بیشتر است.
گام ششم: دانشجوی مادام العمر باشید
ما وارد عصر اطلاعات شدهایم و قرن بیست و یکم متعلق به کسانی است که اهل یاد گرفتن هستند. قرن بیست و یکم متعلق به کسانی است که به طور مداوم تلاش میکنند معلومات، مهارتها و تواناییهایشان را به روز میکنند تا از تغییرات سریعی که در اطلاعات فنآوری و رقابتها رخ میدهد، عقب نمانند.
میدانید که اگر همیشه غذاهای پاک، سالم و مغذی بخورید، همیشه از نظر جسمی احساس سلامتی، انرژی و سرحال بودن خواهید کرد. به همین ترتیب اگر ذهنتان را با جریان مداومی از ایدههای جدید تغذیه کنید که بتواند به شما کمک کند زندگی کاری و شخصیتان را بهبود ببخشید، فردی شادتر، مثبتتر، مطمئنتر و شایستهتر خواهید شد.
سه کار وجود دارد که میتوانید انجام بدهید تا یک دانشجوی مادامالعمر باشید و خودتان را در مسیر بهبود شخصی و کاری دائمی قرار دهید:
اولین کار این است که هر روز در مورد رشته و رشد شخصیتان مطالعه کنید. به یاد داشته باشید مطالعه برای ذهن همان تاثیری را دارد که ورزش برای جسم دارد. با کمی مطالعه در هر روز، انباشته شدن دانش در حال رشد شما نیز میتواند تاثیر شگفت انگیزی داشته باشد. هرچه در درونتان شخص بهتری بشوید، در بیرون هم اشخاص بهتری را به خودتان جذب خواهید کرد. وقتی به جای روزنامه خواندن یا تماشای تلویزیون، روزی یک ساعت در مورد رشتهی خودتان مطالعه کنید، یک کتاب در هفته میشود. از آنجایی که میانگین کتاب خوانی افراد در آمریکا، کمتر از یک کتاب در سال است، اگر هفتهای یک کتاب بخوانید که به نحوی زندگیتان را بهبود بخشد، به شما مزیتی قطعی نسبت به سایر افراد خواهد داد.
همانطور که قبلا هم صحبت کردیم، باید در هر فرصتی در سمینارها و دورهها شرکت کنید. یک سمینار خوب، میتواند زندگی یا حرفهتان را عوض کند. بر اساس تجربهی من در ارائه سمینارهای رشد شخصی یا کاری، معمولا مواردی را دیدهام که زنان و مردان در سمینارهای من با هم آشنا شدهاند و متوجه شدهاند که برای هم کاملا مناسب هستند و در نتیجه، به ازدواج سعادتمندانهای دست پیدا کردهاند.
کار دیگری که میتوانید برای رشد شخصی مادامالعمرتان بکنید، این است که در اتومبیلتان به برنامههای صوتی گوش بدهید. اتومبیلتان را به یک دانشگاه یادگیری و یک کلاس درس متحرک تبدیل کنید. به قول ما، در دانشگاه اتومبیلتان ثبت نام کرده و تا پایان دوره کاریتان، به طور تمام وقت در آن شرکت کنید.
یکی از دانشجویان من، زنی به نام گیل بود که در ابتدا به عنوان یک تایپیست در یک شرکت بزرگ مشغول به کار شد. به سختی کار میکرد و عصرها هم به کلاس میرفت تا مهارتهایش را افزایش دهد. به زودی ترفیع گرفت و منشی یک مدیر جوان شد. این مدیر خیلی بلندپرواز بود و طی دو سال بعد مرتب مقامش بالا رفت. گیل خیلی تنگاتنگ با او همکاری میکرد تا کمکش کند در مسیر رشد سریع باقی بماند. رئیس او در نهایت معاون شد و دو سال بعد هم به مدیریت رسید. در هر مرحله، گیل هم همراه او ارتقا مییافت و دورههای تکمیلی را میگذراند و از رشد شرکت عقب نمیماند.
یک سال بعد از اینکه رئیس گیل، مدیر شرکت او شد، او را به عنوان معاون انتخاب کرد و مسئولیت یکی از واحدهای شرکت را به او سپرد. امروز گیل ارج و قرب زیادی دارد، حقوق بسیار خوبی میگیرد و با یک مدیر ارشد که در هنگام داشتن پست معاونت با او آشنا شد، ازدواج سعادتمندانهای کرده است.
گام هفتم: مدیریت پول را یاد بگیرید
یکی از هدفهای شما در زندگی این است که به استقلال مالی برسید و آن را حفظ کنید. این مسئله را باید به عنوان یک هدف برای خودتان تعیین کنید. برنامه بریزید و به طور مداوم روی آن کار کنید. هرگز نباید استقلال مالی را به شانس و اقبال واگذار کنید یا به امید فرد دیگری باشید که از راه برسد و مسئولیت آن را به عهده بگیرد.
خبر خوب این است که در روند تعیین هدفهای مالی و رسیدن به آنها، تفاوت زیادی با افراد عادی پیدا میکنید که وقتی حقوق میگیرند، همهی آن و یا حتی بیشتر از آن را خرج میکنند. داشتن پول در بانک موجب میشود فردی مطمئنتر و شادتر شوید. اطرافیانتان متوجه این اطمینان خواهند شد و تا حد زیادی روی نحوهی برخوردشان با شما تاثیر خواهند گذاشت.
امروزه زنان زیادی مبتلا به مسئلهای هستند که روان شناسان به آن «عقدهی سین