بهترین کار برای من چه کاریست؟
شاید این سوالیست که بارها از خودتان پرسده باشید. اما شاید با طرح چند سوال و رسیدن به یک خود شناسی بتوانیم بیشتر درک کنیم که چه می خواهیم.
دنبال پول بیشتریم؟
کسب و کار بهتر، کسب و کاری است که درآمدش بیشتر باشد. به احتمال زیاد شما هم همین نظر را دارید.
اجازه دهید تصور کنیم که بیست میلیون تومان پول دارید. با این پول، میتوانید مغازهای کوچک برپا کنید، کارگاهی برای تولید قارچ بزنید، فستفودی کوچک و شیک برپا کنید و حتی مغازهای برای تولید و فروش ذرت بوداده بزنید! کدام یک از این کارها پول بیشتری برایتان خواهد داشت؟
حتما مغازههایی را دیدهاید که از چندمتر زیرپله شروع کردند و روز به روز بزرگتر شدند. مغازههایی هم بودهاند که درآمدشان از حقوق کارمندی معمولی کمتر باشد. تولیدیهای قارچ، یکی بعد از دیگری به وجود می ایند و از بین میروند. بعضیهایشان هم روز به روز پرسودتر و بزرگتر میشوند. تولید قارچ، لزوما به پول بیشتر نمیرسد.
به نظر میرسد که کار پردرآمد، به این سادگی مشخص نشود.
کسی که قرار است کار راه بیاندازد، خودت هستی!
همان بیست میلیون تومان را در بانک بگذارید. چه کاری ازش ساخته است؟ اگر شما سرمایهگذاریاش نکنید، چه چیزی پیش می آید؟ در نهایت تبدیل میشود به مقداری لباس، گوشی موبایل و تبلت!
ممکن است بیست میلیون تومان پول شما را به دوستتان بدهیم، طرح کسب و کار را هم برایش آماده کنیم و بعد از مدتی، ببینیم همهی پول بر باد رفته است. ممکن است دوستتان با همان پول و همان ایده، چندین برابر شما سود کند.
این که چه کسی کسب و کار را راه میاندازد، مهمترین موضوع است. اجازه دهید بیشتر توضیح دهیم.
کسی که قارچ تولید میکند، قرار است در سولهای خالی و دور از شهر باشد. مغازهدار باید روزانه با چندین نفر در ارتباط و همیشه آراسته و مودب باشد. صاحب یک فستفود، در کنار گشادهرو بودن باید در آشپزی خبره باشد. هرکسی را برای کاری ساختهاند. اگر میخواهید موفق شوید، بهتر است به خودتان برگردید و ببینید چه کاری برایتان بهتر است.
سرمایه،یکی از عوامل است
سرمایهی شروع به کار، یکی از عواملی است که میتواند کسب و کارتان را موفق کند. ولی اگر عوامل دیگر را نداشته باشید مطمئنا شکست خواهید خورد.
اگر به کاری که میخواهید انجامش دهید علاقه نداشته باشید، دیر یا زود انرژیتان را از دست میدهید. شاید هم کلک کارتان را بکنید. ابتدای کار انرژی زیادی نیاز دارد.
اگر ارتباطات لازم را نداشته باشید، کارتان شروع هم نمیشود. چه برسد به این که بخواهد پا بگیرد و رشد کند!
اگر استعدادتان جای دیگری باشد، نمیتوانید رقابت کنید.
چه کار کنیم؟
بهتر است تمام جوانب را در نظر بگیرید.
یک جدول تهیه کنید؛ جدولی که ایده، ارتباط، علاقه، استعداد، مهارت و سرمایه ستونهایش باشد. کارهایی که به ذهنتان میرسد را داخلش بنویسید و در ستونها، به آن نمرهای بین یک تا ۱۰ بدهید.
مطمئنا تاثیر بعضی از عوامل، بیشتر از بقیه است. پس میتوان به این عوامل وزن داد؛ باز هم از یک تا ۱۰.
وزنها را در نمرهها ضرب کنید.
دست آخر، معدل بگیرید. هر ایده معدلی دارد.
– حرف آخر این که…
از همین الآن با چشم و گوش باز جلو بروید. دنیای کارآفرینی، روی تصمیمهای منطقی میچرخد. تصمیم درست را بگیرید تا موفق شوید.
منبع : مدیراینفو