هاله درمانی یکی از قدیمی ترین مفاهیم مربوط به علوم و فنون طبی در گذشته های دور باز می گردد. این علم که به صورت سینه به سینه و منقول انتقال یافته در سالیان پیاپی در گیر انوال و انحراف قرار گرفته است.
اما امروزه با پیشرفت های علمی که در این زمینه صورت گرفته این تصورات نا درست از این اطلاعات رخت بربسته و به علمی مفید جهت تشخیص و درمان بسیاری از بیماری ها که غالباً نیز ریشه روانی دارد را در پی داشته است.
هاله چه کار بردی دارد؟
هاله ها در تمام اشخاص وجود داشته و دارد و می توان گفت انسان بدون هاله های وجود ندارد! اما چطور می توان از این هاله ها در مسیر موفقیت خود بهره گرفت برای این منظور ابتدا باید هاله ها را بشناسیم و نحوه برخورد با آن را بیاموزیم. برای این کار توصیه می شود که کتاب جامع در این بخش را که برداشت های شخصی بوده نه اقتباس از کتب دیگر
مهمترین عناوین این کتاب عبارت است از
هاله هاي دسته جمعی
تعریف غیر ارگانیک ها و ضرورت عدم وابستگی به آن ها
اشتباهات عظیم در مورد کار کردن با غیر ارگانیک ها
همزاد ( قرین ) یک غیر ارگانیک منفی دیگر
چرا ارتباط و استفاده از غیر ارگانیک ها بدون تسلط چشم سوم بسیار مضر است؟
مکانیزم هیپنوتیزم و آفت هاي آن
مکانیزم خواب
مکانیزم علوم غریبه (ذکر، دعا، طلسم و …)
ماهیت راهنماهاي درونی
نقشه ي جنگ یک سالک مبارز
مراحل تکمیلی بیداري نیروهاي درونی
تولد
مرگ
نظر دون خوان (سالک مبارز روشن بین) در مورد چگونگی فریب انسان ها توسط دیگران
هدف تمامی ما در زندگی رسیدن به موفقیتاست. اما هاله ها چگونه می تواند ما را در موفقیت همراهی نماید، باید بدانیم که یکی از منابع اصلی انرژی طبیعت می باشد. و برای رسیدن به موفقیت همنوا شدن با فرکانس های طبیعت و یکنوا شدن با جهان هستی است. بخش عظیمی از این انرژی ها در هاله های انسانی قابل جابجایی است. اگر چه ما این هاله ها را با چشم نمی بینیم اما توسط دستگاه های جدید میتوان همچون سایر دستگاه های پزشکی این هاله ها را دید و به درستی عملکرد آن پی برد.
در مقاله های بعدی راجع به سایر راه های دستیابی و افزایش انرژی صحبت خواهیم نمود.
هوش هیجانی شامل توانایی درک هیجان و آگاهی از هیجان ها، توانایی دست یابی و ایجاد احساسات، تسهیل فعالیت های شناختی و عمل سازگارانه و توانایی تنظیم هیجان ها در خود و دیگران می باشد. EQ در آمیگدال واقع در قسمت بالای ساقه ی مغز و نزدیک به انتهای حلقه ی لیمبیک است. آمیگدال مخزن خاطرات هیجانی است. هیپوکامپ صرفا” حقایق را به خاطر می سپارد و آمیگدال چاشنی هیجانی آن حقایق را در خود نگه می دارد.
آموزش هوش هیجانی به کودک:
قبل از آموزش توجه کنید که در تمام مراحل می توانید از طریق بازی ، نمایش ، نقاشی و کارهای سرگرم کننده آموزش دهید.
مرحله ی 1: آموزش مهارت های خود آگاهی
1- شناخت ویژگی های خود: 2- آشنا کردن کودک با ویژگی های ظاهری(مثلا” موهای تو چه رنگی است؟و …) 3- فهماندن تفاوت خود با دیگران(مثلا” قد تو بلندتر است یا دوستت؟) 4- بعد از اعضای ظاهری می توانید اعضای داخلی را نیز به او یاد بدهید(مثلا” کودک با شنیدن صدای قلب شما یا دوستش با قلب آشنا شود) 5- بعد از آشنایی کودک با اعضای بدنش باید کودک را متوجه تغییرات رشد کنید (مثلا” مقایسه ی عکس های کودک در سنین مختلف)
مرحله ی 2: آشنا کردن کودک با نیازها
آموزش دهیم هر فردی نیازهایی دارد و برای رشد و برطرف کردن نیازهایش باید تلاش کند(مثلا” کاشتن یک دانه با کودک و مشاهده ی مراحل رشد آن و نشان دادن نیازهای گیاه برای رشد). مرحله ی 3: آموزش توانایی ها به کودک 1- کودک را با توانایی هایش آشنا کنید(مثلا” آیا غذایت را خودت می خوری؟ یا آیا می توانی اتاقت را مرتب کنی؟ و…) 2- فهماندن این نکته به کودک که توانایی های او با دیگران متفاوت است.
مرحله ی 4: آشنا کردن کودک با علایقش
1- کودک را با چیزهایی که دوست دارد و حتی دوست ندارد آشنا کنیم. 2- کودک را با علایق خود نسبت به خانواده، دوستان، غذاها، بازی ها و… آگاه کنیم(مثلا” چه غذایی را بیشتر دوست داری؟ یا دوست داری در چه کاری به والدینت کمک کنی؟ و…)
مرحله ی 5:آشنا کردن کودک با آرزوها و اهداف
مفاهیمی چون آرزو و هدف ممکن است برای کودک قابل درک نباشد، بهتر است با بیان داستان ها و گفتن مثال هایی به کودک این مفاهیم را یاد بدهید و سپس فعالیت را شروع کنید. برای این کار می توانید از آرزوهایی که خودتان در کودکی داشته اید و اکنون به آن رسیده اید استفاده کنید یا از چیزهایی که خود کودک قبلا” آرزو داشته و اکنون به آن رسیده استفاده کنید، حتی داشتن یک اسباب بازی. 1- می خواهی در آینده چه کاره شوی؟ 2- چه آرزویی داری؟ می توانید جعبه ای به نام جعبه ی آرزوها درست کنید و کودک آرزوهایش را بنویسد یا نقاشی کند و در آن قرار دهد.3- چه کارهایی می خواهی انجام دهی؟
مرحله ی 6: آگاه کردن کودک با مسؤلیت ها
1- آگاه کردن کودک از وظایفی که در هر مکانی دارد(مثلا” وقتی چیزی در خیابان می خورد آشغال آن را کجا می ریزد؟چرا این کار را انجام می دهد؟ و…) 2- به کودک یاد دهیم که هر فردی عضوی از گروه های مختلف است و نقش های مختلفی دارد(چه کارهایی را برای کمک به مادرتان انجام می دهید؟ و…) 3- کودک را با وظایفش آشنا کنیم و به او یاد دهیم که هر کس موظف است کارهایی که در قبالش مسؤلیت دارد را انجام دهد. کودک را به این پاسخ هدایت کنید که مراقبت از بدن نیز نوعی احترام و وظیفه است(حالا که مراقبت از بدن نوعی احترام است چگونه به بدنمان احترام بگذاریم؟ مثلا” با مسواک زدن و …)
مرحله ی 7: آشنا کردن کودک با هیجان ها
1- داستان گم شدن بچه ای را تعریف کنید و از او بپرسید که آن بچه چه حسی دارد؟ 2- اگر مامان مریض بشه تو چه حسی داری؟ و…
مرحله ی 8: مهارت های تصمیم گیری
به او یاد دهیم که کارهایی را که او در طول روز انجام می دهد نوعی تصمیم گیری است و این تصمیم ها را بر اساس علایق و توانایی ها و نیازهای خود انجام می دهد (مثلا” تو داری کارتون می بینی دوستت میاد بهت میگه بیا بریم بازی کنیم تو چه کار می کنی؟میری بازی می کنی یا کارتون می بینی؟ بعد ازپاسخ به کودک بگویید چیزی که تو انتخاب کردی تصمیم توست و ..)
مرحله ی 9: مهارت پذیرش خود و احترام به خود
به کودک کمک کنید که خود را با تمام نقاط ضعف و قوت و تمام احساس های مثبت و منفی که دارد بپذیرد و سعی کند آن ها را نادیده بگیرد.
مرحله ی 10: کنترل درست هیجان ها و احساست و ابراز درست آن ها
کودک را با سؤالاتی به هیجانات و احساسات او و شدت هیجانات در موقعیت های مختلف آگاه کنید(مثلا” اگر دوستت وسایلشو به تو نده بیشتر عصبانی میشی یا وقتی سر تو فریاد بزنه؟ و…)
با تشکر از همراهی شما خوبان (آکادمی موفقیت با همکاری موسسه روانشناختی هاتف)
پژوهشهای تازه نشان میدهد گروههای خونی مختلف افراد میتواند باعث ایجاد ویژگیهای جسمی خاص در آنها شود. افرادی که گروههای خونی مشابه دارند به غذاهای خاصی گرایش دارند و سیستم ایمنی بدنشان شبیه هم عمل میکند تاحدی که در ژاپن رستورانهایی تاسیس شده که به افراد براساس گروهخونیشان غذاهای خاصی را پیشنهاد میکند. اما فقط این نیست. افراد با داشتن گروههای خونی مشابه ویژگیهای شخصیتی خاصی هم از خود بروز میدهند. رفتار این افراد در محیطهای متفاوت رفتارهای خاص و مشابهی است. در این شماره چیزهایی درباره رفتار افراد با گروههای خونی متفاوت در محل کار خواهید خواند.
گروه خونی O
افراد دارای گروه خونی O رقابتجو و فردگرا هستند و همین موضوع باعث میشود آنها با ساختار محیطهای کاری کاملا راحت هماهنگ شوند. با انگیزههای پولدرآور این افراد باانگیزه و هدفگرا هستند و مسیرشان برای خودشان کاملا روشن است. آنها معمولا به ردههای بالا در شغلشان خواهند رسید. جالب است بدانید ملکه الیزابت دوم هم این گروه خونی را داشته است. این نکته را هم درباره آنها باید بدانید که برخلاف گروههای خونی دیگر این افراد نمیتوانند خودشان از پیشرفت خودشان خشنود باشند. آنها برای خوشحال بودن بهشدت به تایید دیگران، تحسین اجتماعی و ترقی مقام نیاز دارند، برای همین است که معمولا مایل هستند خودشان را به رخ دیگران بکشند. افراد دارای گروه خونی O بیشتر از همه در زمینههای فروش و راهبری مناسب هستند. در تحقیقی که در دو موسسه فروش اتومبیل انجام شده به این نتیجه رسیدهاند که بهترین فروشندگان گروه خونی O دارند. این افراد سخنرانان خوب و بسیار خوشبیان هستند. یک ویژگی مهم افراد دارای گروه خونی O این است که میتوانند اهداف حرفهای شغلشان را با رؤیاها و مقاصد فردی خودشان ادغام کنند و از کارشان لذت ببرند. اگر دیدید این اشخاص مخصوصا در اوایل کار دائم شغل عوض میکنند نباید نگران باشید. آنها بهزودی شغل مناسب خود را پیدا خواهند کرد. در واقع آنها ممکن است دیرتر به شغل مورد علاقه خود دست پیدا کنند اما وقتی شغل مورد نظرشان را پیدا کردند چندین سال در آن دوام میآورند. افراد دارای گروه خونی O حس ششم خوبی برای مالاندوزی دارند و به نظر میرسد پول درآوردن در خون آنهاست، بنابراین هر شغلی که سرمایهگذاری یا شم مالی داشته باشد برای آنها مناسب است. آنها میتوانند فرصت خوب را برای سود مالی پیدا کنند. همچنين میتوانند بفهمند چگونه نقشهشان را اجرا کنند که به نتیجه برسد. تحقیقات نشان داده بیشتر افرادی که در بورس موفق بودهاند گروه خونی O دارند.
گروه خونی A
افراد دارای گروه خونی A سخنرانان بسیار بد و کسلکنندهای هستند. آنها محسنات زیادی دارند که سخنرانی جزء آنها نیست. یا پلیس یا آتشنشان بهترین شغل برای افرادی با این گروه خونی شغلی است که بتوانند در آن از تواناییشان در تمرکز بر جزئیات استفاده کنند. آنها خیلی کم اشتباه میکنند و به ندرت پیش میآید دقت و تمرکزشان را از دست بدهند. همچنين میتوانند حسابدار، نویسنده، تدوینگر یا کتابدار خوبی باشند. این افراد تخیل قویاي دارند که معمولا آنها را وادار میکند خیالبافی کنند. این تخیل به آنها در موارد گوناگون کمک میکند اما اگر قرار باشد تمرکزشان به هم بخورد تنها میتواند بهخاطر داشتن این تخیل قوی باشد. این افراد روی صحنه و مقابل دوربین هم خوب هستند و در نمایشنامه نویسی استعداد دارند. اما یادتان باشد هیچوقت آنها را مجری یا سخنران نکنید. آنها نمیتوانند دستور بدهند. اگر در موضع مدیریت قرار بگیرند همه را کلافه میکنند. اما به دليل جزئینگری و مسئولیتپذیری بهراحتی میتوانند درکنار یک مدیرعامل قرار بگیرند و تمام کارهای او را مدیریت کنند. آنها بسیار سختگیر هستند، میتوانند منشیهایی عالی باشند و در کنار افرادی که گروهخونیAB و B دارند و بلندپرواز هستند بهخوبی عمل کنند. در مواجهه با این افراد اصلا لازم نیست نگران کمکاریشان باشید. آنها آنقدر مسئولیتپذیر هستند که بتوانند به تنهایی و بدون نیاز به تذکر کسی کارشان را انجام دهند. تحقیقات نشان داده علاوه بر منشیها و حسابدارها و شغلهای دیگر گفته شده، بهترین پلیسها، آتشنشانها و مسئولان تحقیق گروه خونی A دارند. به نظر میرسد آنها ساخته شدهاند تا به این جهان بینظم کمی نظم اهدا کنند. اگر خودتان این گروه خونی را دارید بهتر است به دنبال کارهایی بروید که نیاز به تمرکز داشته باشد. شما در آنها عالی خواهید بود و بهتر است شغلهای مدیریتی را کنار بگذارید. اگر به دنبال استخدام یک منشی یا حسابدار خوب هستید میتوانید از این افراد کمک بگیرید.
گروه خونی B
افراد دارای گروه خونی B معمولا بااستعدادترین هنرمندها هستند و در کارهای هنری از بقیه کارها موفقترند. آنها استعداد هنر را از کودکی با خود همراه دارند. البته معمولا در ریاضی، علوم و درسهای دیگر به خوبی آنچه در هنر هستند، نیستند. هنرمند و فراموشکار آنها همیشه به دنبال هیجان هستند و هرگز در زندگی برنامهریزی نمیکنند. این را میتوانید در لباس پوشیدن آنها هم ببینید. آنها چیزهایی را با هم هماهنگ میکنند و میپوشند که تصورش برای افراد عادی بسیار مشکل است. این افراد با اعتماد به نفس بالایی که دارند میتوانند همین مدل لباس پوشیدن را همهگیر کنند. افرادB اصلا با چارچوبها راحت نیستند. به هیچعنوان نمیتوانید از آنها توقع قانونمداری به شکل معمولش را داشته باشید. بهراحتی قرارهای ملاقاتشان را فراموش میکنند، پس اگر با آنها کار میکنید باید این ویژگی را در آنها بپذیرید و از آن دلگیر نشوید. آنها از وراجی و چاپلوسی متنفرند پس به هیچعنوان تملق آنها را نگویید. خودشان هم متملق نیستند. همیشه بیپرده و رک حرف میزنند و این ویژگی آنها در محل کار معمولا برایشان مشکل درست میکند. آنها نمیتوانند احساسات خود را پنهان کنند و آدمهایی بسیار حساس هستند. به هیچعنوان نمیتوان از آنها انتظار پیروی کورکورانه داشت. باید دلیل کار را برای آنها توضیح بدهید و آنها را مجاب کنید، در غیر این صورت نمیتوانید آنها را به انجام کاری که میخواهید مجبور کنید. این افراد معمولا ولخرج هستند. ناتوانی در کنترل اوضاع مالی از ویژگیهای آنهاست، پس بهتر است سراغ شغلهایی مثل حسابداری که به دقت نیاز دارد، نروند. این افراد یکدنده هستند. معمولا نظر دیگران برایشان مهم نیست و آن را به حساب نمیآورند. آنها سخت میتوانند بقیه را هدایت کنند و مجبورکردن آنها به انجام کاری که دوست ندارند بسیار دشوار است. آنها بهتر است بهطور مستقل و برای خودشان کار کنند تا شریکی و برای دیگران. آنها به سختی میتوانند فرمان بدهند یا فرمان ببرند.
گروه خونی AB
آنها همیشه درباره کاری که انجام میدهند تردید دارند، هیچوقت از کار خود راضی نیستند حتی اگر به بالاترین موفقیتها برسند. بهترین پرستارها و معلمان افراد با گروه خونی AB آنها نمیتوانند کاری را انجام دهند که در آن لازم باشد خودشان تصمیم اصلی را بگیرند چون تردید تصمیمگیری آنها را به شدت آزار خواهد داد. آنها همیشه خود را در انتخابها آزار میدهند و فکر میکنند هیچوقت به چیزی که میخواهند، نخواهند رسید. آنها بهتر است بیشتر از هر چیزی به میل درونی خود نگاه کنند و کاری را قبول کنند که با انجام دادن آن لذت میبرند. بهتر است این نکته را بیشتر از بقیه نکات کار مدنظر قرار دهند. این افراد میتوانند رهبران تیمی عالی باشند به شرطی که اهداف از قبل برای آنها تعریف شده باشد. اگر تصمیمگیری را از عهده آنها خارج کنید آنها بسیار عالی ظاهر خواهند شد. این افراد هم از انتقاد بیزارند و این کار آنها را دچار نگرانی و اضطراب میکند. صداقت با این اشخاص اصلا درست نیست. آنها دوست دارند مورد تمجید قرار بگیرند. البته به دروغ تظاهر به چاپلوسی نکنيد چون آنها آنقدر باهوش هستند که بتوانند بهراحتی دروغ را از رفتار عادی تمیز دهند. اگر در محل کار با افراد دارای گروه خونی AB درگیر شدید، سعی کنید قبل از هر کاری آنها را قانع کنید. یادتان باشد که آنها بسیار زیرک هستند و بهراحتی میتوانند استدلال شما را مخدوش کنند. بهتر است با آنها طوری رفتار کنید که احساس کنند در محل کار مفید هستند. این به آنها انگیزه میدهد و تردیدهایشان را کم میکند. اگر مجبور شدید از آنها انتقاد کنید بهتر است منطقی این کار را انجام دهید و آنها را قانع کنید. بهترین گروههای کاری حول این افراد شکل میگیرد. آنها اگر شغلشان را دوست داشته باشند مدتها و بهراحتی آن را انجام میدهند. آنها توانایی بسیار خوبی در انجام کارهای پرتنش و مهم دارند. در شغلهایی که ارتباط با دیگران را میطلبد مثل مددکاری، پرستاری و معلمی بسیار خوب هستند. مکمل ایدهآل برای افراد دارای این گروه خونی افراد دارای گروه خونی B است.
آکادمی موفقیت ایران به همراه موسسه روانشناختی هاتف
در این کتاب به بیان روش های نوین مدیریتی با همین عنوان پرداخته می شود.
یعنی می توان روش های جیم پلاسکو را با عنوان های زیبایی که تحلیل نموده را در اینجا پیدا کنیم. چها سال تجربه کاری خود را در اختیار ما قرار می دهد تا بتوانیم با آن بهتر در دنیای اقتصادی و کسب و کار عمل کنیم. این را به فال نیک می گیریم. و با رهنمود های این کتاب برگی ارشمند به دانش خود اضافه می نماییم.
در دنیای کنونی به شکل چشم گیری باقی ماندن در کسب و کار تاثیر گذاری و روش های برخورد برای باقی ماندن در قرن بیست و یکم به یکی از عوامل موثر تبدیل گشته است.
وظیفه مدیران شرکت ها به عنوان راهبر و رهبر تیم به این صورت در بیان می شود که اقدامات صحیح و در زمان مناسب انجام نگردد موجب یک ضرر بسیار زیاد می شود.
روش های سنتی در سی سال پیش ممکن بود که پاسخ مناسبی را برای شما در پی داشته باشد اما امروزه باید روش های نوین را مطرح نمود تا بتوان در کنار سایر رقیبان توانایی حرکت به سمت پیشرفت را خواهیم داشت.
«بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهرهوری بیشتر از مطالعه» شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت . در واقع این شرایط به شما یاد می دهند چگونه از زمانهای مطالعه ، بهرهوری بالاتری داشته باشید . به شما می آموزند قبل از شروع مطالعه چه اصولی…
• مقدمات و شرایط اولیه لازم برای آغاز مطالعه چیست؟
چگونه می توان پرورش مناسبی برای آغاز مطالعه یافت؟ برای مطالعه بهتر لازم است پاسخ مناسبی برای این پرسشها بیابید. مقدمات و شرایط اولیه لازم برای آغاز مطالعه چیست؟ آیا تا کنون دقت کردهاید که هر جلسه مطالعه شما چگونه شروع می شود؟ برای آن که بتوانید بهتر مطالعه کنید…
• مطالعه و تکرار
چرا باید مطالبی را که می خوانیم مرور کنیم؟ زیرا بدون مرور نمی توان انتظار داشت که در جلسه امتحان مطالب خوانده شده را به یاد آورد. کجا بایستی عمل مرور را انجام داد؟ در اتاقی ساکت که در آن میز و یک ساعت وجود داشته باشد و از گرما و نور مناسب برخوردار باشد. چراغ مطالعه را نیز توصیه می کنیم زیرا باعث می شود تا بتوانیم روی…
• تکنیک یادگیری یک بار برای همیشه
چکیده: این روش که یکی از قویترین روشهای یادگیری است در سال 1996 توسط فردی به نام رابینسون ابداع شد. در این روش سعی بر این است تا با ایجاد زمینه ای در ذهن قبل از مطالعه، روند یادگیری فعال تر و آسان تر گردد. (SQ3R) مخفف این کلمات است: پیش خوانی (Survey)، سؤال سازی (Question)، خواندن (Read)، بازگویی و تعریف (Recite) و…
• مطالعه به سبکی دیگر!
اغلب دانش آموزان، دانشجویان و علاقهمندان آموزشی از مربیان و استادان خود بارها پرسش می کنند که چگونه مطالعه کنیم تا مطالب را بهتر در ذهن سازماندهی کنیم؟ صبح زود مطالعه کنیم یا شب هنگام؟ با صدای بلند مطالعه کنیم یا به آهستگی مطالب را مرور کنیم؟ پیشکسوتان فرهنگی نیز با توجه به تجربیات و روشهای علمی شیوههایی را توصیه…
• جعبه یادگیری لایتنر
یکی از روشهای مؤثر یادگیری مطالب ،استفاده از جعبه لایتنر است. در اینجا نحوه کار با این جعبه را توضیح می دهیم و امیدواریم شما با استفاده از این ابزار ساده و سودمند ، بر یادگیری خود بیافزایید و در زمان محدودتر با کیفیت بهتر مطالب بیشتری را به خاطر بسپارید. این وسیله توسط محقق اتریشی ” سباستین لایتنر” طراحی شده و مطالب…
• مهارتهای خواندن خود را پرورش دهیم
چکیده: حافظه انسان طوری است که پس از چند دقیقه قسمتی از مطالب را فراموش می کند، و بعد از یک شبانه روز فقط رئوس مطالب را به خاطر می آورد. اما اگر در روشهای مطالعه خود تجدید نظر کنید، می توانید بر این ضعف ذاتی حافظه غلبه کنید. در این مقاله شما را با تعدادی از این روشها آشنا خواهیم کرد. یک خواننده خوب کسی است که تا…
• چگونه درک مطلب خود را افزایش دهیم؟
چکیده: یکی از مهمترین مهارتهای یادگیری، درک مطلب می باشد. هر چه ادراک و دریافت بهتر باشد، یادگیری و یادآوری مطالب نیز آسان تر می شود. برای درک بهتر باید هدف و انگیزه داشت. به خاطر داشته باشید که مطالعه بدون هدف و پیش زمینه همچون گردابی است که فرد را در خود گرفتار می کند. هدف مطالعه هدف مطالعه ارتباط دادن مطالب جدید با مطالب قدیمی تر.
در لحظات آغازين تولد، هر پدر و مادري تنها به سالم بودن فرزند خود فکر ميکند و در سالهاي بعد از تولد است که افکاري مثل هوش، خلاقيت، استعداد، مسائل دوران بلوغ، انتخاب مدرسه، شغل و… به ذهنشان خطور ميکند و تمام زندگي پدر و مادر را دربرميگيرد.
بعضي از پدر و مادرها ميخواهند از همان ابتدا استعدادهاي فرزندان خود را به همان جهتي كه ميخواهند سوق دهند. البته شما ميتوانيد با قرار دادن كودك خود در هر محيطي كه ميخواهيد استعدادهاي او را سوق دهيد، اما درست مثل بچههاي چپ دستي كه مداد را به زور به دست راست آنها ميدهند و آنها را مجبور به نوشتن با دست راست ميكنند كودك شما ياد ميگيرد كه با دست راست بنويسد، اما هيچ وقت خوش خط نخواهد شد. در واقع شما نميتوانيد از كسي كه استعداد نقاشي ندارد يك نقاش ماهر بسازيد، اما شايد بتوانيد او را يك نقاش آماتور كنيد كه بدون خلاقيت تنها ياد گرفته كپيبرداري كند.
مشاهده دقيق رفتار بچهها در محيط خانه كمك زيادي به شناسايي استعدادهاي آنها ميكند.
واقعبيني در كشف استعدادها يكي از مهمترين وظايف والدين است. اكثر والدين به دليل اينكه دوست دارند فرزندشان بسيار باهوش باشد و در زمينههاي خاصي كه آنها ميخواهند مستعد نشان داده شوند، بسياري از استعدادهاي واقعي كودك را ناديده گرفته و تنها به خواستههاي خود توجه ميكنند و گاهي از كودك خود انتظارات واهي و نادرست دارند كه اين كارشان تنها به هرز رفتن استعدادهاي واقعي فرزندشان ميانجامد. خداوند در هر فردي استعدادهاي خاصي گذاشته است که او را منحصر به فرد مي کند پس سعي کنيد. استعدادهاي واقعي فرزندتان را بيابيد.
کودکاني هستند که ساعتها سرگرم ساختن و خراب کردن وسايلند، بعضي از بچهها علاقه شديدي به گوش دادن موسيقي،کتاب قصه و ديدن برنامههاي موزيکال تلويزيون دارند و بعضي نيز عاشق نقاشي کشيدن هستند. دقت داشته باشيد كه بچهها در هر آنچه استعداد دارند علاقه نشان ميدهند و به هر چه علاقه نشان ميدهند در آن توانمندتر ميشوند. در واقع علاقه و استعداد رابطه مستقيم با هم دارند.
شکوفائي استعداد به زندگي کيفيت ميدهد.
شناسايي و كشف استعدادهاي واقعي كودكان باعث بالا بردن عزت نفس آنها ميشود. بچه هايي که از عزت نفس بالايي برخوردارند به احتمال قوي در مدرسه بهتر از ساير بچهها عمل ميکنند، آنها ميتوانند به نحو احسن با مربيان خود ارتباط برقرار کنند و به راحتي تحت تعليم و تربيت قرار گيرند، آنها همچنين در زمينه خلاقيت و يادگيري و ارتباطاتشان با ديگران موفقتر عمل ميكنند.
اعمال سيستم مديريت استعدادها که شامل فرايندهاي زيراست، گامي جهت معنا بخشي به زندگيست:
3) بررسي راههاي رسيدن از وضع موجود زندگي به وضع مطلوب زندگي.
بدون اعمال سيستم مديريت استعدادها در زندگي چه بسا عمر طولاني داشته باشيم اما آنچه در زندگي مهم است کميت زندگي نيست بلکه کيفيت آن است، در واقع اگر آن قسمتي از زندگي که به تعالي و رشد و بالندگي اختصاص دارد را عمر فعال بناميم، هدف اعمال سيستم مديريت استعدادها، افزايش نسبت عمرفعال به کل عمراست.
موسسات كشف استعداد مكانهايي هستند كه ميتوانند در اين امر كمك كنند. آنها با ابزار و روشهايي كه به كار ميبرند ميتوانند تا حدودي به شما بگويند فرزندتان در چه زمينههايي مستعد است.
برای مقابله با هر یک از عوامل فوق که هر کدام به گونه ای مانع تمرکز حواس می شود – باید به راه کار خاص و مناسب با آن توجه نمود. در عین حال نکات زیر می تواند به عنوان راه کارهای کلی، مؤثر واقع شود:
1. در ابتدا و قبل از هر چیز، برای تمام فعالیت های درسی و غیردرسی برنامه ریزی کنید.
اوقات شبانه روز را در یک جدول زمان بندی شده از هنگام بیداری تا موقع خواب، یادداشت نموده و برای هر کاری، زمان خاصی و مناسب آن را معین نمایید، سعی کنید طبق همان برنامه تنظیم شده به انجام دادن همان فعالیت مشخص (کلاس، مطالعه، استراحت، عبادت، ورزش و…) بپردازید. حتی زمان معین و مشخصی را در طول روز، برای اندیشیدن درباره موضوعات مختلف با تخیلات و افکار مزاحم، اختصاص دهید. این کار حداقل دو فایده مهم دارد: الف. نظم و انضباط در تمام فعالیت ها حتی در اندیشه ها و افکارتان – راه پیدا می کند که خود بسیار ارزشمند است.
ب. اگر افکار مزاحم در غیر زمان معین، به سراغتان آمد و باعث حواس پرتی شما شد، می توانید به خود وعده بدهید که زمان اندیشیدن در این باره، فلان زمان خاص و معین است. تأکید می کنیم برای هر کار و فعالیتی وقت مشخص معین کنید و در آن وقت به هیچ امری غیر از آن کار نپردازید.
2. اصول و قوانین لازم برای یک مطالعه سودمند را بشناسید
و آن را به دقت رعایت فرمایید. ما نیز در اینجا به چند مورد اشاره می کنیم: الف. با مد نظر قرار دادن هدف خویش از مطالعه و درس خواندن، احساس نیاز به مطالعه را در خودتان شعله ور سازید.
ب. به هنگام مطالعه یا حضور در کلاس، از افکار ناامیدکننده، کسل کننده و غیرمنطقی بپرهیزید و همواره امید، قدرت و توانایی را در ذهن خود حفظ کنید. ج. همیشه برای مطالعه یا سر کلاس، کاغذ و قلمی داشته باشید و نت برداری کنید یا خلاصه ای از مطالب را یادداشت کنید تا در فضای روانی درس و مطالعه قرار داشته باشید، نه اینکه به دنبال افکار و ذهنیات خود باشید. د. با پیش مطالعه وارد کلاس شوید و پرسش هایی که درباره درس به ذهنتان می رسد، بلافاصله از استاد بپرسید و به خود اجازه ندهید سؤال مطرح شده، ذهنتان را به خود مشغول دارد و به تدریج از فضای روانی کلاس خارج شوید. با این روش ساده، می توانید فرایند تدریجی و محتوای درسی کلاس را پی گیری کنید و خود را در فضای درسی یا مطالعه قرار دهید. ه. زمان و مکان مطالعه، باید از نظر فیزیکی و روانی از شرایط مناسب ب رخوردار باشد و هرگونه عاملی را که می تواند باعث حواس پرتی شود (نظیر سر و صداها، سرما و گرما، نور کم یا خیلی شدید و…) از محیط مطالعه خود حذف کنید.
3. در صورتی که تعدد کارها و فعالیت های غیردرسی، باعث عدم تمرکز می شود،
آنها را به حداقل ممکن برسانید و به خود بگویید: در این دوره و زمان، مهم ترین وظیفه و کار من مطالعه و درس خواندن و ارتقای سطح علمی است و فعالیت های جانبی متعدد، مزاحم وظیفه اصلی من است.
4. اگر مشکلات شخصی، اجتماعی، خانوادگی و… باعث عدم تمرکز حواستان می شود؛
بدانید که: الف. زندگی فردی هیچ کس، خالی از مشکل نیست و ذهن هیچ فردی خالی محض نیست. از طرف دیگر با صرف فکر کردن و مشغولیت ذهنی درباره چنین مشکلاتی، هیچ دردی دوا نخواهد شد. پس به خود تلقین کنید که هنگام درس یا مطالعه، ذهن خود را از آن مسائل برهانید. ب. به هنگام مزاحمت آن افکار، به خود قول بدهید در این باره خواهم اندیشید (و زمانی را برای این کار در شبانه روز اختصاص دهید). ج. در صورت امکان به اتفاق یکی از دوستان خود، مطالعه یا مباحثه کنید.
5. در صورتی که موضوع یا موضوعات خاص و محدودی، باعث حواس پرتی شما می شود، به دنبال راه حل مناسب آن باشید؛
چرا که آن موضوع خاص، در حکم علت عدم تمرکز حواس شما است. پس برای مقابله با آن باید ابتدا علت و عامل اصلی را شناسایی کنید و در پی حذف یا تقلیل آن برآیید، ولی اگر موضوعات متعدد مختلف باعث حواس پرتی می شود. به نکات بالا توجه نمایید.
خلاقیت زیباترین و شگفت انگیزترین خصیصهی انسان است. غنا، پویایی و بقای هر فرهنگ و تمدنی به خلاقیت مردمان آن بستگی دارد و این واقعیت را تاریخ بارها به اثبات رسانده است. اکنون در آغاز هزاره سوم به جرأت می توان گفت خلاقیت همان چیزی است که زندگی مدرن بشر متمدن را از زندگی ابتدایی انسان نخستین جدا می کند. اگر اکنون در شروع قرن بیست ویکم مشاهده می کنیم که در قسمتی از دنیا انسان هایی رؤیایی دست یابی به کرات دور دست و سکونت در فضا را به واقعیتی عینی بدل کرده اند ، برای لحظه ای بیندیشیم که در همین لحظه در گوشه های دیگری از دنیا ، انسان های دیگری نیز زندگی می کنند که شیوه ی زیستن آنها همانند بشر هزاران سال پیش است ، به راز خلاقیت ، این موهبت منحصر به فرد انسان ، پی خواهیم برد.
ویژگیهای شخصیت خلاق
هر چند خلاقیت یک توانایی همگانی است و همه ی انسان ها کمابیش از آن برخوردارند، اما افراد ی که خلاقیت بالایی دارند و به عنوان افرادی خلاق شناخته می شوند، دارای خصوصیات شخصیتی و رفتاری ویژه ای هستند که به وسیله ی این خصوصیات می توان آن ها را از سایر افرادی که از خلاقیت کم تری برخوردار هستند ، تشخیص داد. فایده ی اصلی آشنایی با ویژگی های افراد خلاق این است که می توانیداز آن ها به عنوان الگوهای رفتاری برای ایجاد و پرورش رفتارهای خلاقانه در کودکان استفاده کنید . از جمله مهمترین و بارزترین این ویژگی ها شامل :
موانع خلاقیت در محیط خانواده 1.تأکید بیش از حد والدین بر هوش و حافظه ی کودک 2. ایجاد رقابت میان کودکان 3.تأکید افراطی بر جنسیت کودک 4.قرار دادن قوانین خشک و دست وپاگیر 5. عدم آشنایی والدین با مفهوم واقعی خلاقیت 6.انتقاد مکرر از رفتارهای کودک 7.بیهوده شمردن تخیلات کودک 8.عدم شناسایی علائق درونی کودک 9. عدم وجود حس شوخ طبعی در محیط منزل 10.تحمیل نقش بزرگ سال به کودک.
راههاي پيشنهادي براي پرورش خلاقيت و رفتار خلاق در كودكان 1- فرصت هايي به امور پيش بيني نشده در برنامه ريزي خلاق اختصاص داده شود. 2- در گزينش و سازمان دهي برنامه ريزي آموزشي به تجارب اصيل، سيال و انعطاف پذير كه در اصل در برگيرنده سه اصل خلاقيت است، بيشتر توجه كنيم . 3- سؤالات «غريب» ، «غير معمول» و «عجيب» دانش آموزان را نبايد ناديده گرفت. 4- سعي كنيد در همه فكرها نكات مثبت را بيابيد. به فكرها، سؤالات، برچسب «احمقانه»، «بد» و «نا مربوط» نزنيد كه باعث مي شود دانش آموزان سؤالات بهتري مطرح نسازند. 6- از دانش آموزان خويش انتظار خلاقيت را داشته باشيد و آن را طلب كنيد. 7- استفاده از روشهاي حل مسئله حتّي در سنين پايين 8- يادگيري بسيار مهم، ولي تفريحي و جالب باشد. 9- فضاي یادگیری عاري از تنش و فشار باشد و كودكان در آن احساس آسايش و آرامش كنند. 10- همكاري هميشه بر رقابت ترجيح داشته باشد.. 11- تجارب يادگيري حتي الامكان به تجارب دنياي واقعي كودكان نزديك باشد. 12- عدم تكيه بر يادگيري حافظه اي و يادگيري كليشه اي.
در جزوات مهارت های ارتباطی زوجین به این سوالات پاسخ می دهیم: چگونه به شناختی از خودمان و همسرمان دست یابیم ؟ ۱۰ تصور خطرناک و متداول در روابط زناشویی چیست؟ چگونه در مورد احساسات بغرنج خود گفتگو کنیم؟ چطوری یاد گرفتیم تا ارتباط برقرار کنیم؟ نقش هوش هیجانی در ارتباط زناشویی چیست؟ احساساتمان را چگونه کنترل کنیم ؟
گاتمن طی دو دهه گذشته بیش از دویست زوج را با استفاده از بررسی تغییرات فیزیولوژیک به هنگام صحبت مورد مطالعه قرار داده است. او دریافت که انتقاد شدید میتواند ارتباط زوجین را دچار مخاطره کند. زوجین در جریان عصبانیت، انتقادات خود را در قالبی مخرب عنوان میکنند و به جاي انتقاد از اعمال یکدیگر، شخصیت یکدیگر را به زیر سوال میبرند. این نوع انتقاد، در شخص مقابل احساس شرمساري، مورد علاقه نبودن و عدم شایستگی میکند که به نوبه خود باعث میشوند که فرد پاسخی دفاعی بدهد.
تحقیر طرف مقابل باعث میشود که ضربان قلب مخاطب 2 یا 3 ضربه در دقیقه افزایش پیدا کند
اگه در خانواده اي بزرگ شدیم که قبلا ارتباطات صمیمانه و دوستانه اي دیده باشیم ، ارتباط موفقیت آمیز می تواند براي ما طبیعت دومی باشد.
اما در نسل هاي قبل معمولا داشتن یه رابطه ي دوستانه به این معنی بود که از احساسات منفی خود اجتناب کنیم !!
اغلب، داشتن این احساسات انگار یه مرض خجالت آوري بود… یا مثه چیزیکه باید در صندوقچه ي خانه اي گذاشته و درشو قفل کرد…
خانواده هایی که فقر فرهنگی داشتند رابطه ي دوستانه براي آنها با داد و بیداد ، کتک کاري و فحاشی و کمربند احساسات منفیشونو توجیه میکردند…
توجیهشون این بود که باعث میشه خوب رو از بد تشخیص بدن…
بعد از اینکه بلوغ رو پشت سر گذاشتیم از طریق آزمایشو خطا در مورد اینکه احساساتمون رو بروز ندیم به تدریج یاد گرفتیم تا به طرز محترمانه و مناسبی احساساتمونو بیان کنیم.
اگه زمانیکه بچه بودیم به احساسات درونی ما مکرراً با مهربانی گوش کرده بودند و به اون احساسات ما اعتبار داده بودند الان تو بزرگسالی درگیر این احساسات منفی نمیشدیم..
مادران ما به دخترانشان نیاموختند که چطوري ابراز احساسات کنند تا مردها حالت تدافعی به خود نگیرند!
به سه دسته توانایی ذهنی اشاره دارد که یک دسته آن، توانایی هاي بسیار اساسی است که دربرگیرنده ادراك و تشخیص عواطف خود و دیگران می باشد، به عبارت دیگر، افرادي که از هوش هیجانی بالایی برخوردارند، می دانند که خود یا دیگران در یک لحظه خاص، در چه نوع حالت هیجانی به سر می برند. بنابراین قادرند به دقت عواطف گوناگون و متفاوتی همچون خشم، ترس، احساس گناه و عشق را از هم تشخیص دهند. توانایی هاي هوش هیجانی بطور کلی عبارتند از:
توانایی دریافت و تشخیص دقیق عواطف خود و دیگران
توانایی استدلال کردن راجع به عواطف
توانایی اداره و تنظیم موثر عواطف
این توانایی هاي سه گانه، ظاهرا عوامل اساسی تشکیل دهنده یک زمینه غنی عاطفی براي داشتن یک زندگی زناشویی سعادتمندانه محسوب می شوند.
زمانیکه یکی از زوجین احساس می کند که به او ظلم شده است و یا به احساسات او توجه نمی شود و یا وقتی که احساس می کند همسرش به نظرات او اهمیت نمی دهد،بیان مستقیم هیجانات و نظرات بسیار مهم و تأثیر گذار است .
وقتی فضاي بین زن و شوهر ،فضاي بیان هیجانی نیست افراد سعی می کنند ناراحتی هاي خود را سرکوب کنند و یا سعی میکنند با موضوع منطقی برخورد کنند.
زندگی هیجانی، مانند یک کلیت است . وقتی قسمتی از این هیجانات تحت تأثیر قرار می گیرند دیگر قسمت ها نیز تحت تأثیر قرار می گیرند . براي همین است وقتی از کسی ناراحت می شویم و این احساس تنش را فرو می بریم و بروز نمی دهیم ، ناراحتی از مشکلی خاص به تمام هیجانات ما تسري پیدا می کند این زمانیست که ناراحتی ما از رفتار طرف مقابل به فردیت او تعمیم پیدا می کند و کل رابطه را تحت تأثیر قرار می دهد.
به عنوان مثال : بهانه می گیرید ، آستانه ي تحملتان کاهش پیدا می کند و یا سعی می کنید همسرتان را ناراحت کنید چون از درون احساس
زمانیکه ناراحت، مأیوس ، کلافه و یا عصبانی هستیم بسیار سخت است که گفتگویی دوستانه داشته باشیم. زمانیکه احساسات منفی به سراغمان می آید، میل داریم آن حالت محبت،اطمینان ،علاقه، درك ، پذیرش ، قدردانی و احترام را از دست بدهیم. در چنین مواقعی حتی با داشتن بهترین نیت، صحبت کردنمان حالت مشاجره به خود میگیرد.
در گرما گرم این لحظه یادمان می رود که به چه طریقی ارتباط برقرار کنیم که هم براي خود و هم براي همسرمان مفید واقع شویم.
راز ایجاد رابطه با احساسات مشکلمان، داشتن آگاهی وتعهد است که با نوشتن احساسات منفی خود آنها را بیان کرده تا بتوانیم آگاهی بیشتري از احساسات مثبت خود داشته باشیم و هرچه مهربان تر و آنطور که شایسته ي همسرمان است رابطه برقرار کنیم.
وقتی شما بتوانید احساسات آزاردهنده خود را به روشی محبت آمیز با همسرتان در میان بگذارید براي همسر شما نیز خیلی آسان تر است که در مقابل، از شما حمایت کند
در چنین شرایطی زن ها تمایل پیدا می کنند که مردها را مقصر دانسته، آنها را به خاطر رفتارشان سرزنش کنند.
به جاي اینکه به خاطر بیاورند که همسرشان به بهترین وجه ممکن می تواند رفتار کند.
زن بدترین وجه را تصور کرده انتقامجو و رنجیده به نظر می رسد.
زمانیکه موجی از احساسات منفی به سراغمان می آید خیلی برایش مشکل است تا به شکلی مطمئن، قابل قبول و قدرشناس حرف بزند. زن متوجه نیست که رفتار او با همسرش چقدر منفی و دردناك است .
زمانیکه مردها ناراحت می شوند تمایل دارند تا در مورد زن ها و رفتار آنها داوري کنند. به جاي اینکه به خاطر داشته باشد که همسرش حساس و آسیب پذیر است ممکن است نیازهاي او را فراموش کرده به نظر بدجنس و بی تفاوت به نظر بیاید.
توقع اینکه ارتباط همیشه به آسانی صورت بگیرد ، غیر منطقی است . بعضی از احساسات به قدري مشکلند که به سختی می توانیم بدون آزردن شنونده ي خود، در موردشان صحبت کنیم.
واقعاً مشکل است که عقیده ي یکدیگر را درك کنیم به خصوص زمانی که اظهارات طرفمان آنچه می خواهیم بشنویم نیست.
همچنین زمانیکه احساساتمان جریحه دار هستند ، بسیار سخت است که براي یکدیگر احترام قائل بشویم.
بعضی از زوج ها به اشتباه فکر می کنند که چون نمی توانند با محبت و موفقیت ، ارتباط برقرار نمایند پس حتماً همدیگر را به اندازه ي کافی دوست ندارند. مسلماً عشق نقش مهمی در این امر دارد.
ولی همین ارتباط برقرار کردن ، خود نقش مهمتري دارد . خوشبختانه این هنر قابل یادگیري است .
دوستان گرامی با سلام خوشحالیم که باز هم توفیقی دست داد که در کنار شما عزیزان قرار گیریم و با سمیناری دیگر مطالبی را جهت ارتقاء سطح علمی و فرهنگی کرمانشاهیان گرامی ارائه کنیم.
جهت نام نویسی علاوه بر روش های نام برده پیشین مانند کانال و سامانه پیامکی به صورت آنلاین نیز در این بخش نام نویسی خود را انجام دهید. با تشکر