ما شرکت های بسیاری را دیده ایم که در حال پیشرفت و یا پس رفت می باشند در واقع یک سیر یکنواخت و ساکن برای هیچ فعالیتی وجود ندارد!!یا یک فعالیت در حال پیشرفت می باشد و یا پسرفت ، حال بیایم دلایل این پیشرفت و یا پس رفت را با هم بررسی نماییم.
یکی از این دلایل اساسی وجود چیزیست تحت عنوان مدیریت
سالها پیش تعریف مدیریت بدین صورت بود : انجام کار یا عملی توسط دیگران
شاید تصور شما هم از یک مدیر این چنین باشد!؟ اما این تعریف در دنیال امروز به خوبی پاسخ نمی دهد. یعنی باید به دنبال تعریفی جایگزین برای آن باشیم. مدیریت الگو برداری از مدیران بسیار موفق و بسیار بزرگ شرکت های چند بیلیون دلاری نوع جدیدی را از تعریف مدیریت ایجاد نموده است.
توانایی رهبری و همکاری با سایرین در دستیابی به اهداف
با این تعریف مدیر نیز وظایفی دارد. نه آنکه مدیر در سایه ای دور از محل فعالیت در بخش های مختلف در انتظار دست آورد های عظیم باشد. این سلسله رخداد پیشینه تاریخی دارد. چه بسیار شاهان بزرگ در سراسر دنیال بخشی را به دیگری واگذار نموده و در جنگ ها شرکت نکرده و به کارهای جانبی پرداخته و عنان کشور آرام آرام گسیخته شده و کشور توسط فرد لایق دیگری تصاحب گردیده است. این روند در تمامی کسب و کارها و فعالیت ها نیز قابل تعمیم است. برای مثال شما در یک گروه تولیدی مشغول به فعالیت هستید. دیر یا زود رقبای شما محصولات با درجه بهتر تولید کرده و یا بازار بزرگتری را برای محصولات پیدا کرده و در نهایت هزینه نهایی را کاهش می دهند اگر شما پیش از آنها این کار را انجام ندهید ، برند شما تبدیل به گزینه دوم انتخاب مشتریان می شود. این یعنی همان زنگ خطر رکود بازار شما پس همواره باید در کسب و کار خود حاضر و در همکاری با کارمندان خود به سمت پیشرفت باشید.
چطور با کارمندان خود همراه شویم؟
برای همراه شدن با کارمندان خود ، باید سعی در داشتن حداقل دانش پایه در زمینه های کار کارمندان خود باشیم. قرار نیست در حسابداری استاد باشیم! قرار نیست مدیر منابع انسانی باشیم و یا مدیریت ای تی یک تیم قوی باشید. در حدی که چهار چوب فعالیت به سمت دلخواه هدایت کنید را باید از آنها پرسیده و دانش آن را در خود پرورش دهید.
باید هدف برای شما از همه کارمندان و زیر دستانتان بیشتر اولویت داشته باشد و در راستای دستیابی به آن شوق را در رفتار شما مشاهده کنند. تا آنها نیز طبق قانون انرژی هم راستا با انرژی فزون اهداف را برای شما دنبال کنند. این راز کارآفرینان و مدیران موفق است. از امروز باید ابتدا هدف را برای خودتان و همه مجموعه مشخص کنید و سپس اشتیاق سوزان خود را برای دستیابی به آن هدف نمایان کنید.
این اشتیاق باید به حدی باشد که پس از مدتی برای تمامی افرار مجموعه این هدف تبدیل به راه اسطوره شدن شود. یعنی آنقدر هدف والایی را برایشان ترسیم و تکرار کنید. که دست یابی به آن را نهایت دست آورد بدانند. برای مثال بزرگترین رستوران در ایران یا بزرگترین تولید کننده ظروف سفالی یا اولین صادر کننده لوازم اداری به اروپا و یا ….. کارهایی که تا کنون نظیر نداشته اند. این کارها باعث به وجود آمدن مدار سیر گردشی در افراد می شود. یعنی تنها پس از گذشت مدت چند ما اگر شما هم این هدف را یاد آوری ننمایید در کارمندانتان نهادینه شده و خود به دنبال گسترش و ارتقاء جهت دست یابی به آن هدف نهایی است.
آری این روشی است که من خود بارها و بار ها در کسب و کارهای خود و در کسب و کارهایی که در آنها مشغول به پیاده سازی بوده ام به کار گرفته و نتایج درخشان آن را مشاهده کرده ام.
حال خیلی از ادارات را می بینیم که تولیدی هستند! منظور تولید پول واقعی است نه تولید کالا این بخش ها را تولید کننده و بخش ها یا اداراتی هستند که تولید کننده نیستند و مدیر هزینه اند 😐
مانند خیلی از ادارات و …. در کشور عزیزمان ایران، باراها شنیده ایم که فلان بخش بودجه ندارد. یا برای اجرای فلان طرح یا اجرایی کردن این برنامه بودجه نداریم. یعنی ما منتظریم که به ما پول برسد تا آن را خرج کنیم!!!!!! این یعنی بدترین نوع مدیریت ، مدیریت هزینه شما پول بدهید تا ما خرج کنیم و تازه پول کم هم بیاوریم این تفکر در دنیال امروز دیگر جوابگوی کسب و کار ها و حتی ادارات و …. نیز نمی باشد.
پس بیایید با شرکت در دوره ها و کلاس های مناسب از مدیر هزینه به مدیر در آمد تبدیل شویم.
تغییر و اصلاح رفتار کودک روشی است که هدف آن ارتقای رشد کودک و اداره کردن رفتار کودک به روشی سازنده و غیر آسیب زننده است
اصول تغییر الگوی رفتار
1) ثبات رفتاری : به این معنی است که هر زمان کودک یک رفتار را نشان داد، یک پاسخ ثابت دریافت نماید و پاسخی که امروز به او می دهیم با پاسخ چند روز یا چند هفته بعد تفاوتی نکند. 2) ثبات مکانی : به این معنی است که در هر مکان که کودک یک رفتار را نشان داد، یک پاسخ ثابت دریافت نماید و پاسخی که در منزل به او می دهیم با پاسخی که در اجتماع یا در منزل دیگران به او می دهیم تفاوتی نکند. 3) ثبات فردی : بی این معنی است که هر فرد اعم از پدر، مادر یا دیگر تربیت کنندگان کودک در پاسخ به رفتار کودک، پاسخ حتی الامکان مشابه و ثابتی نشان دهند و پاسخی که پدر، مادر، پرستار یا آموزگار به او می دهند باهم تفاوتی نکند. 4) در هر زمان بر روی یک رفتار خاص تأکید شود ) بهتر است یک دفترچه رابط بین والدین و مشاور وجود داشته باشد( 5) برای انجام هر فعالیت، قوانینی را تنظیم کرده و دسته بندی نمایید. 6) قبل از شروع هر کار باید قوانین آن کار با کودک مرور شود. 7) لیست قوانین هر کار را بنویسید و در محل مخصوص همان فعالیت قرار دهید. می توانید قوانین را روی مقواهای بزرگ بنویسید و روی دیوار بزنید یا روی کارت هایی چاپ کنید و در اختیار بچه ها قرار دهید یا حتی روی نوار ضبط کنید تا با گوشی گوش دهند.
روش صحیح تنبیه کودکان چیست؟
• تنبیه punishment به معنای کینه توزی و آزار رساندن نیست، تنبیه یک اصل رفتاری برای کنترل کردن رفتار است و باید حس مسئولیت پذیری را در فرد به وجود آورد نه انتقام و پرخاشگری. • انواع تنبیه های نادرست شامل موارد زیر است: تنبیه فیزیکی: کتک زدن. تنبیه کلامی: دیگه اصلاً دوستت ندارم. من دیگه مادر تو نیستم. تنبیه روانی: تحقیر کردن، مقایسه کردن و تبعیض قائل شدن. پیامدهای تنبیه نادرست: • واکنش عاطفی: گریه کردن، گستاخی و احساس انزجار و تنفر نسبت به فرد تنبیه گر • اجتناب از فرد تنبیه گر و یا موقعیت تنبیه • افزایش شدت عمل و یا جایگزینی رفتار نامطلوب دیگر • پرخاشگری، لجبازی و یا رفتار انفعالی و در نهایت رفتار تنبیه شده پس از پایان یافتن تنبیه در خزانه رفتار فرد باقی می ماند و تنها به صورت موقت و در حضور فرد تنبیه گر حذف می شود. شرایط تنبیه صحیح روانشناختی: • ملایم باشد و به اندازه باشد • تنبیه موردنظر باید فوراً و بلافاصله بعد از وقوع رفتار صورت گیرد • رفتار جانشین مشخص شود • کودک بداند چرا تنبیه می شود یعنی با ذکر علت تنبیه باشد ( در غیر اینصورت اصلاح صورت نمی گیرد) • همراه با قاطعیت باشد نه خشونت • رعایت شئونات انسانی صورت بگیرد
انواع روش های صحیح تنبیه از نظر روانشناسی:
1) خاموشی یعنی هیچ تماس فیزیکی نباید برقرار شود. هیچ تماس یا ارتباط کلامی نباید برقرار شود. هیچ تماس چشمی با کودک برقرار نشود. مواردی که می توان نادیده گرفت: • پافشاری بر انجام کاری که والدین موافق نیستند • جلب توجه به شکل نامناسب/ گریه کردن و قشقرق راه انداختن/ جیغ زدن و نق زدن/ بحث کردن مواردی که نمی توان نادیده گرفت: • رفتارهای خطرساز (برای خود و دیگران) • عدم اطاعت زیرا اگر عدم اطاعت نادیده گرفته شود، کودک یاد میگیرد که میتواند از انجام کاری که به او گفته اید شانه خالی کند. 2) تنبیه کلامی: هشدار دادن و اخطار دادن، با قاطعیت نه گفتن. (همراه با دلایل منطقی) توجه داشته باشید تهدیدهای غیرقابل اجرا نشانه عدم قاطعیت است. 3) تنبیه عملی: محروم کردن، جریمه کردن، جبران کردن، خلوت کردن. ادامه دارد….
رفتار مناسب با کودکان یکی از عوامل اصلی رفتار های نا مناسب آنها در محیط ها اجتماعی و خانوادگی می باشد. با در نظر داشتن این موضوع می توانیم پی ببریم که اولین الگو برداری کودکان از والدین بوده و ما با تغییر بخش هایی از رفتار خود در واقع کودکان خود را تربیت می کنیم. پس بیاییم خودمان را تربیت کنیم.
مرحله اول: هدف گذاشتن برای تغییر
در مورد تغییراتی که میخواهید در رفتار کودک و نیز رفتار خودتان بدهید فکر کنید. فکر کنید که میخواهید چه کارهایی را بیشتر انجام دهد. مثلاً: مؤدبانه صحبت کردن همچنین توجه کنید میخواهید چه کارهایی را کمتر انجام دهد. مثلاً: داد و فریاد زدن
نکته : توجه کنید چه تغییراتی را میخواهید در رفتار خودتان ایجاد کنید. در نظر داشته باشید چه چیزهایی میتواند در رفتار مشکلدار فرزندتان سهمی داشته باشند برای خودتان نیز اهدافی بگذارید، ببینید چه کارهایی را میخواهید بیشتر انجام دهید{مثلا آرام ماندن. دستورات روشن و مستقیم دادن، ارتباط صمیمانه برقرارکردن، توجه بیشتر به رفتارهای مثبت فرزند و….} چه کارهایی را میخواهید کمتر انجام دهید{مثل تهدید کردن یا تنبیه کردن-داد زدن و دستور دادن از اتاق دیگر}.
مرحله دوم: تغییراتی را که میخواهید در رفتارفرزندتان و خودتان ببینیدد بنویسید.
اهدافی برای تغییر رفتار فرزندم اهدافی برای تغییر رفتار خودم
مرحله سوم: ردگیری رفتار کودکان
ردگیری یا ثبت کردن به چند دلیل مفید است: *به شما این شانس را میدهد که بررسی کنید آنچه در مورد رفتار فرزندتان فکر میکنید، درست است یا خیر{مثلا آیا فرزندتان از همه دستوراتی که شما میدهید سر باز میزند؟} *به شما کمک میکند واکنش خود را به فرزندتان وارسی کنید و مشخص کنید چه وقتی و چرا آن را رفتار رخ میدهد. *به شما امکان میدهد ارزیابی کنید آن رفتار در حال تغییر است یا خیر{برای مثال در حال بهتر شدن در حال بدتر شدن است یا همانطور مانده.} *به شما میگوید به هدف خود رسیده اید یا خیر. برای ردگیری از یک جدول رفتاری استفاده کنید در این جدول بنویسید، چه وقت و کجا رفتار مشکلدار رخ داد و چه چیز قبل از رفتار اتفاق افتاد{چه چیز باعث آن شد}و بعد از آن چه اتفاقی افتاد {شما چه واکنشی نشان دادید}.این به شما کمک میکند موارد زیر را مشخص کنید:
*الگوهای رفتار فرزندتان *چقدر رفتار رخ میدهد *چقدر با ثبات با رفتار فرزندتان مقابله میکنید *زمانها یا موقعیتهای پر خطر *راه اندازیها یا علل احتمالی *پاداشهای تصادفی احتمالی
جدول رفتاری نمونه
دستورالعمل :رفتار مشکلدار را بنویسید همچنین اینکه چه وقت و کجا رخ داد و چه چیز قبل و بعد از آن اتفاق افتاد.
1)رفتار مشکلدار چیست؟ 2)کی و کجا رخ داد؟ 3)چه چیز قبل از آن اتفاق افتاد؟ 4)چه چیز بعداز آن اتفاق افتاد؟
مثال 1: جیغ زدن مشت کوبیدن به زمین ساعت۱۲:۳۰ اتاق نشیمن از اوخواسته شد قبل از ناهار اسباب بازیش جمع شود. به اتاقش فرستاده شد.
خودم اسباب بازی را جمع کردم. ۳۵دقیقه در اتاقش گریه کرد و جیغ کشید.
مثال2: داد و فریاد زدن ناسزا گفتن ساعت ۱۸ منزل خودمان به او گفته شده بود بازی را تمام کندو برای خوردن شام بیاید.سیلی خورد به اتاقش فرستاده شد. شام به او داده نشد.
احساس گناه داشتم.بعدا”به او بستنی دادم.
وقتی یک برنامه جدید را شروع میکنید بهتر است آن را به مدت ۷ تا ۱۰ روز آزمایش کنید. در پایان مدت آزمایش میتوانید تصمیم بگیرید که آن را به همان روش ادامه دهید یا تغییراتی در آن ایجاد نمایید. به یاد داشته باشید بهترین راه تغییر رفتار کودکان و رفتار خود شما این است که آن را به تدریج انجام دهید. وقتی قواعد و رفتارهای تازه خوب جا افتاد میتوانید ردگیری را به میزان کمتری انجام دهید مثلا” هفته ای یک بار به جای هر روز. وقتی در مورد پیشرفت خود مطمئن شدید ثبت کردن رفتار را متوقف کنید.
فرمول جادویی برای انتخاب یک نام تجاری وجود ندارد. بدتر از همه، زمانی است که فکر می کنی یه نام خوب برای کسب و کار خودت کشف کردی و این نام کامل است، بعد از از آن حس های متعددی به سراغ شما می آید که این نام از این بهتر هم میشد!
برای همین در اینجا می خواهیم بخش هایی را توضیح دهیم که به این مشکل گرفتار نشویم. با توضیحاتی که در اینجا خواهید خواند در می یابیم که اصول تشکیل دهنده یک نام تجاری به یاد ماندنی چه چیز هایی است:
با استفاده از همین اصول ساده می توانیم اسم برند خود را درست بسازیم! مهم ترین عناصر نام برند عبارت است از ساده، کوتاه، منحصر به فرد، انعطاف پذیر به همراه قابلیت تلفظ آسان. اما پس از بررسی هر بخشی شک و تردید به شما رو خواهد کرد، شما نباید تفکر سیاه و سفید داشته باشید، سعی کنید تفکر خود را خاکستری کنی! تفکر خاکستری یعنی نمی توان همه چیز را با هم داشته باشیم، بنابراین باید اولویت های خود را داشته باشیم.
پس سوالات زیر را از خود می پرسیم، آیا این نام باید توصیفی یا توضیحی از برندم؟ نام دارای ریشه ای از قبل باشید یا ترکیبی؟ چند پهلو باشد یا کلا تا کنون معنایی را نداشته باشد؟ یا شاید یک کلمه واقعی باشد، مانند کلمه های اپل (سیب) یا آمازون(جنگل)؟
قبل از اینکه هر کاری را برای نامگذاری خود شروع کنید، مطمئن شوید این نام نویسی هدف نهایی شما را پوشش می دهد و بدانید چه چیز هایی باعث تبدیل شدن یک نام خوب به یک نام بد شود.
در کار خود ابتدا ایجاد خلاقیت کنید و سپس افکار خود را سازماندهی کنید. شما در طول مسیر از زوایای ذهنی این نام را بررسی می کنید (این نام ها را بالا پایین کنید) بعد از تعداد نام های دارای اولویت کم می شوید، این یک موضوع اجتناب ناپذیر است، امیدواریم که این الهام های ذهنی باعث شود خلاقیت خوانندگان عزیز جهت برند سازی تحریک شود. و دیگر موارد جزئی شما را تحت تاثیر نخواهد کرد.
1.نام گذاری دسته جمعی نام تجاری
اگر شما هم در یک نامگذاری گیر کردین یا فقط نیاز به یک نقطه استارت دارین، راه اندازی یه مسابقه نامگذاری یک راه عالی و مقرون به صرفه برای دست یابی به یک نام یا طرح خلاقانه ست.
من خودم به تازگی در بین چهار شرکت مختلف این کار را انجام دادم.
اولین بخشی که باید به آن توجه داشت هدف گذاری در نامگذاری تجاری است.
سطوح هزینه و قیمت گذاری هر سرویس را باید با توجه به اهداف سازمان تعیین کنیم.
تا می توانیم کوتاه ترین نام ممکن را پیشنهاد دهید.
به هر کدام از نام ها یک امتیاز نسبت دهیم.
نام برند برای هر شرکت به صورت هر کدام جدا برگزار شود.
و دو نکته برای کسانی که مسابقه را اجرا نکرده اند.
طبق یک ضرب المثل ژاپنی عقل کل بزرگتر یا مساوی دانش من است. بنابراین قبل از اینکه دکمه سفارش خرید را خریداری کنم، توصیه می کنیم که ادامه مطلب را بخوانید.
2.دامنه مهم نیست!!
وجود دامنه دات کام (.Com)، خوب است اما بسیاری از دامنه های دات کام در دسترس نیست. در یک دنیای کامل، نام دامنه شما باید با نام تجاری شما مطابقت داشته باشد، اما نمی تواند به سادگی دامنه شما باشد. طبق اطلاعات پایگاه اطلاع رسانی تمامی دامنه های 4 حرفی در جهان ثبت شده اند، حتی کلمات هم ساخته شده اند. با استفاده از API دامنه خود، WhoAPI به دنبال هر ترکیب ممکن از AAAA.com به ZZZZ.com برای مجموع 456،976 ترکیب که وجود دارد هیچ چیز برای خرید وجود ندارد. شما احتمالا حدس زدید، اما کلمات 2 و 3 نیز موجود نیستند.
خود من و بسیاری از بنیانگذاران برندها اعتبار بخشی را محدود به نام دامنه نمی بینم. چیزی که من آموخته ام و با نامگذاری شروع به کار خودم آشنا شدم این است که نام دامنه به هیچ وجه مهم نیست! نام خودم خیلی بیشتر از داشتن نام دامنه مشابهت دارد. پس از نام خودتان برای برند سازی استفاده نکنید.
جوئل Gascoigne، بنیانگذار Buffer می گوید: یک نام عالی را انتخاب کنید، با نام دامنه ای که بهینه شده است، بروید.بقیه مقاله نامگذاری جوئل را می توانید از اینترنت دانلود کنید.
3.انتخاب نام برند از آرشیو های موجود
ریچارد بارتون، بنیان گذار Expedia ، Zillow و Glassdoor در یک نقطه مسئول ایجاد راهنماهای سفر CD-ROM در مایکروسافت بود. در حالی که بازار CD-ROM شروع به فروپاشی کرد، به تیم چند رسانه ای منتقل شد و ایده فروش سفر آنلاین را توسعه داد ( چیزی شبیه به اسنپ در ایران). به عنوان یک حقیقت، او مردی است که ایده پردازی بیل گیتس را برعهده داشت.
بارتون هنگام انتخاب یک نام تجاری با استفاده از یک تاکتیک ساده اما بسیار موثر، با استفاده از حروف امتیاز دهی با نمره بالا استفاده می کند. “همسرم و من و من همسرم هر دو عاشق بازی امتیاز دهی هستیم (نام تجاری عالی، یعنی امتیاز ذهنی بالا در زمان حال).
بالاترین امتیاز اعداد حروف (اغلب در زبان انگلیسی در نظر گرفته می شود) بر اساس این اولویت حروف عبارتند از
Z، Q، X، J K
این نامهای به یاد ماندنی ترند زیرا به ندرت مورد استفاده قرار می گیرند. پس بیایید و از مارک های خود استفاده کنید.
4.آنچه را که معلم کلاس چهارم به شما گفت، انجام دهید!!!
به جای درخواست بیایید خانواده، دوستان (و یا حیوان خانگی خود را!) برای بازخورد امتحان کنید.
یک آزمایش انجام دهید و فرضیه خود را آزمایش کنید. در اینجا یکی از راه های اعتبار یک نام تجاری آوای آن است. ایجاد دو صفحه با شمارنده های یکسان، تغییر اسم های نام تجاری و شروع به هدایت ترافیک هدفمند به سایت با استفاده از تبلیغات فیس بوک کنید. اکنون صبر کنید،صبر کنید … و سپس مقایسه معیارهای تعامل را ببینید و ببینید که چگونه این نام با توانایی بالقوه خود هر نام تجاری مشتریان را جذب می کنند. لازم نیست پول تان را بر باد دهید، از صفحه های رایگاننیز برای این کار می توانید استفاده کنید.
نکته ویژه: حتی از ابزار بررسی Google Consumer Survey نیز برای جمع آوری تحقیقات بیشتر در مورد بازار و مشتریان می توان استفاده کرد.
5.ببینید می توانید Siri، Crotona، یا Alexa اسم برندتان را پیدا کنید؟
ماه پیش مقاله ای در مورد رشد جستجوی صوتی خواندم و تصمیم گرفتم عبارات کلیدی چند کلمه ای را خودم آزمایش کنم. شما هم لغتی را امتحان کنید اگر این لغت موتور جستجو های صوتی را گمراه کند، ممکن است انسان هم گمراه شود.
6.آزمون نوار
گسترش دادن اسم برند در حد تلفظ و املای، «آزمون نوار» را امتحان کنید، اما با این کارها نیز ما هنوز یک برند نداریم اما می توانیم لیستی از نام های تجاری داشته باشید. یک نکته این است که چگونه مارک باروس، آن را توصیف می کند:
بیرون بروید در روی یک نوار در محیط پر سر و صدا اطلاعات خود را ضبط کنید
هنگامی که کسی از شما چه چیزی می پرسد، به او بگویید نام شرکت را تنها با “یک جمله” توصیف آنچه که شرکت انجام می دهد ارائه کند.
اگر آنها نمیتوانند اسم برند شما را درست تلفظ کنند، یا آنها همچنان از شما میپرسند که چطور نوشته شده است، یا نمیدانید چطور به آنچه که انجام میدهید مربوط می شود، شما شکست خوردید.
7.چرا این چنین نامیده می شود؟
برای چند سال گذشته، ما در سراسر صنایع مختلف، داستان های نامگذاری در پشت برخی از بزرگترین شرکت های فن آوری در جهان را آشکار کرده ایم. کاوش بیش از 100 مارک فن آوری و یاد بگیرند که چه چیزی باعث شده و تحت تاثیر اسامی مانند: Uber، SnapChat، Instagram، Redfin، DuckDuckGo، WhatsApp و بسیاری دیگر و اخیرا ما یک راهنمای گام به گام نامگذاری، یک ابزار فهرست کوتاه برای کمک به شما در مقایسه با قدرت نام های بالقوه در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک گذاشتیم. ارجاء کنید به شبکه اجتماعی گوگل پلاس آکادمی موفقیت.
8.روی ‘Z’ تمرکز کنید
کریستوفر جانسون، یک ابرقهرمان مارک تجاری کلامی در سیاتل است. در صفحه شخصی خود اعلام کرده که نام مشتریان را در سراسر جهان از خطرات نام های بد و تجربیات ناامید کننده توانسته تنها با تغییر نام بر طرف کند.
او یک طرفداربزرگ نام های دارای حرف Z است. “مردم فقط عاشق Z با صدای زنگ زنگ و زنگ پویا هستند. به همین دلیل شما می توانید یک کلمه کاملا عادی، را انتخاب کنید و اولین حرف خود را با Z جایگزین کنید! به همین سادگی شما یک نام شرکت دارید برای اولین بار این روند در وب سایت غذایی به نام Zomato مورد استفاده قرار گرفت.
نام های تجاری دیگر با این روند عبارتند از: Zite، Zervant، Zolvers، Zycamore، Zirtual، Zazzle، Zattoo .
9.هر نام دارای ضعف است
Catchword یک سازمان نامگذاری حرفه ای است که ابزار های نام گذاری فراوان و مفیدی، از جمله نام تجارتی ، کتابخانه نامگذاری ویدیوهای مفید، راهنمای نامگذاری قابل توجهی ایجاد کرده است. با چندین دفتر فیزیکی در اوکلند و نیویورک، آنها به مشتریان کمک می کنند تا نام شرکت، نام محصول، برچسب ها و نام های تجاری مانند مارک های Starbucks، Fitbit، Allstate و والت دیزنی را با ترکیب کامل هجاها ترکیب کنند.
با توجه به تیم Catchword، “خوب است که می خواهیم یک نام کوتاه، آسان تلفظ، اصلی، کاملا تخصصی، معنی مربوط به کار، با همکاری چند انجمن حرفه ای در دسترس است. (اکثر ما می خواهیم قرعه کشی رقابتی “سهم بازار” را نیز ببریم). اما فهرست خواسته های خود را اولویت بندی کنید و آماده باشید که با نامی که تنها با معیارهای بالا مطابقت دارد، بروید. اگر در ایران به دنبال همچنین مراکزی می گردید با ما تماس بگیرید (آکادمی موفقیت ایران)
نکته این است که هیچ نام کامل نیست. بنابراین در مورد چیزهایی که بیشتر اهمیت دارند اولویت بندی کنیم.
10.برای یک شگفتی تهیه کنید
جرمی میلر، نمایندگی مشاور استراتژیک نام تجاری و کسب و کار است. چند سال پیش، او و تیم بین دو نام تجاری در هنگام تلاش برای انتخاب یک نام برای شرکت استخدام بازاریابی و بازاریابی به بن بست رسیدند. با توجه به میلر، خود او هویت Fox Hunt را دوست داشت. این امری تجربی بود، که به صورت عامیانه درباره استخدام صحبت می کرد، و خود من هم تلفظ آن را دوست داشتم. هم راحت تلفظ می شد و هم راحت به خاطر سپرده می شد. اما فقط این نظر کافی نبود ما باید آن را آزمایش می کردیم.
در نهایت، فاکس هانت چند نکته منفی غیرمنتظره را مطرح کرد:
خون و سرگیجه
خشونت و ظلم و ستم!
برای مردان خوب بود، اما زنان به شدت با آن مخالف بودند. در تست یادآوری نام، یک تعجب دیگر داشتیم. به جای یادآوری کلمات شبیه جهش، مردم قورباغه را به یاد می آوردند. بخش خنده دار زمانی بود که ما آنها را تصحیح کردیم که این نام را به یاد ماندنی ساخت.
امیدوارم این نکات نامگذاری الهام بخشیدن به تفکر خلاقانه باشد و شما احساس راحتی می کنید …
در اینجا سه نظریه در خصوص استرس و خود-کنترلی ( سرسختی، خود-کارآمدی و احساس شایستگی) خواهیم پرداخت.
مدل تبادلی استرس ( نقش ارزیابی)
در سال 1970 کارهای لازاروس بر روی استرس موجب شد روانشناسی پاسخ های استرس را بهتر درک کند (لازاروس و کوهن،1973، 1977؛ لازاروس، 1975؛ لازاروس و فولکمن، 1987). این موضوع موجب شکل گیری مفهوم ارزیابی در روانشناسی شد. لازاروس معتقد بود که استرس یک تعامل بین فرد و محیط بیرونی اوست و اینکه پاسخ های استرس زمانی رخ می دهند که افراد یک موقعیت بالقوه پر استرس را واقعا پراسترس ارزیابی کنند. مدل لازاروس از ارزیابی، افراد را به عنوان موجوداتی روانشناختی توصیف می کند که جهان بیرونی را ارزیابی می کنند نه اینکه صرفا پاسخ های منفعلانه به آن می دهند.
لازاروس دو شکل ارزیابی را مطرح کرد:
ارزیابی اولیه: بر اساس نظر لازاروس افراد در ابتدا رویداد را ارزیابی می کنند. چهار روش ممکن برای ارزیابی رویداد ها وجود دارد: 1-رویداد نامربوط است، 2-رویداد مثبت و بی خطر است، 3-رویداد آسیب زا و تهدید کننده است و 4-رویداد آسیب زا و چالشی است.
ارزیابی ثانویه: شامل ارزیابی افراد از جنبه های مثبت و منفی استراتژی های سازگاری خودشان است.
شکل ارزیابی اولیه و ثانوی تعیین کننده این موضوع است که آیا یک پاسخ استرس نشان داده شود یا خیر؟ بر اساس مدل لازاروس، این پاسخ های استرس به شکل های مختلفی بروز می کنند: 1- واکنش مستقیم، 2- جستجوی اطلاعات، 3- عدم واکنش، 4- توسعه یک ابزار سازگاری با استرس از طریق روش های تن آرامی و یا استفاده از مکانیزم های دفاعی.
مدل ارزیابی لازاروس و تبادل بین فرد و محیط یک روش جدید برای نگریستن به پاسخ های استرس است؛ این اعتقاد که افراد در ارتباط با محیط بیرونی خود منفعل نیستند، بلکه با آن تعامل دارند.
کدام رویداد ها استرس زا ارزیابی می شوند
لازاروس معتقد است یک رویداد قبل از اینکه پاسخ استرس را ایجاد کند باید استرس زا ارزیابی شود.
از این موضوع می توان اینگونه استنباط کرد که ماهیت رویداد به تنهایی تعیین کننده نیست و در واقع این موضوع کاملا به ادراک افراد از رویداد مرتبط است. با این وجود تحقیقات نشان می دهند که برخی رویداد ها بیشتر احتمال دارد که منجر به بروز پاسخ های استرس گردند:
1.وقایع برجسته: اغلب افراد در خیلی از حوزه ها از جمله شغل، خانواده و دوستان فعالیت دارند. برای برخی ممکن است کار مهمتر باشد برای برخی خانواده و … . اسویندل و موس (1992) معتقدند که حوزه های مهمتر برای افراد بیشتر استرس زا هستند.
بار اضافی: به نظر می رسد انجام چند تکلیف همزمان در مقایسه با تمرکز بر روی تکالیف کمتر در یک زمان، منجر به استرس بیشتری می شود. بنابر این زمانی که یک استرسور به استرسوری دیگر اضافه می شود در مقایسه با زمانی که به تنهایی رخ می دهد بیشتر استرس ایجاد می کند.
رویداد های مبهم: اگر رویدادی به خوبی تعریف شده باشد، فرد به نحو موثری می تواند یک استراتژی سازگاری برای آن در نظر بگیرد. اما اگر رویداد مبهم و نامشخص باشد، فرد ابتدا باید زمان و انرژی زیادی صرف کند تا تصمیم بگیرد کدام استراتژی سازگاری، بهترین است.
رویداد های غیر قابل کنترل: اگر استرسوری قابل پیش بینی و قابل کنترل باشد، کمتر استرس زا ارزیابی می شود. در مقایسه، رویداد های غیر قابل کنترل و تصادفی استرس بیشتری ایجاد می کنند.
کنترل خود و استرس
نظریه های جدید استرس بر خود کنترلی به عنوان یک مفهوم مهم در درک استرس تاکید می کنند. این موضوع در نظریه های خود-کارآمدی، سر سختی و احساس شایستگی برجسته شده است.
خود-کارآمدی:در سال 1987، لازاروس و فولکمن پیشنهاد دادند که به نظر می رسد خود-کارآمدی عامل قدرتمندی است که پاسخ های استرس را میانجیگری می کند.
خودکارآمدی به احساس شایستگی افراد در این خصوص که می توانند عمل مطلوبی را انجام دهند مرتبط است. تحقیقات نشان می دهند که خودکارآمدی ممکن است نقشی در میانجیگری پیامد های استرس بر سرکوب سیستم ایمنی و تغییرات فیزیولوژیکی مانند فشار خون، ضربان قلب، و هورمون های استرس داشته باشد (باندورا و همکاران،1982، 1988؛ واید فیلد و همکاران، 1990). بنابراین این عقیده که فرد توانایی کنترل رفتارهای خود را دارد یا خیر؟، می تواند در تبدیل یک رویداد بالقوه استرس زا به پاسخ های استرس نقش داشته باشد.
سرسختی:تاکید بر کنترل خود همچنین در مفهوم سرسختی که توسط کوباسا شرح داده شده است، مورد توجه قرار گرفته است(کوباسا و همکاران، 1982؛ مدی و کوباسا، 1984). سرسختی اینگونه توصیف شده است: 1- داشتن احساس فردی کنترل،2- میل پذیرفتن چالش ها و 3- تعهد. استدلال شده است که درجه سرسختی، ارزیابی افراد را از استرسور های بالقوه و پاسخ های استرس مورد انتظار تحت تاثیر قرار می دهد. بنابراین احساس تحت کنترل بودن شرایط (کنترل پذیری) ممکن است فرایند ارزیابی اولیه را تحت تاثیر قرار دهد.
3.تسلط:کاراسک و تئورل (1990) اصطلاح ” احساس تسلط” که منعکس کننده ی کنترل فرد بر پاسخ های استرس خود است را تعریف کردند. آنها استدلال می کنند که میزان تسلط ممکن است با پاسخ های استرس رابطه داشته باشد.
به طور خلاصه از آنچه در بالا اشاره شد می توان اینگونه بیان کرد که اغلب محققان استرس را به عنوان نتیجه ی میزان تطابق فرد – محیط می دانند و بر نقش ارزیابی اولیه و ثانویه در بروز پاسخ های استرس تاکید دارند. محققان معتقدند که مولفه های روانشناختی به عنوان مولفه های مرکزی پاسخ های استرس تلقی می شوند، اگر چه این مولفه ها به تغییرات همزمان مولفه های فیزیولوژیکی وابسته اند.
جزوه کامل ویژه شرکت کنندگان کارگاه مربیگری مهارت های زندگی (*پاور پوینت کارگاه دکتر سعیدی*) را می توانید از این بخشدانلود نمایید.
_______________________________________________
” دوره مربیگری مهارت های زندگی ToT ”
🌀 مهارت تفکر خلاق و تفکر نقاد 🌀
📜 با ارائه گواهینامه معتبر از مؤسسه روانشناسی دانشگاه تهران در استان کرمانشاه
🕰زمان : جمعه 20 بهمن (ساعت 9 الی 14) 🏢 مکان : چهار راه گلستان، ساختمان فرید، واحد 22
🔻 ساعت پاسخگویی به تماس ها 🔻 10 الی 12 و 17 الی 19
این کتاب با نام اصلی The Instant Millionaire – a Tale of Wisdom And Wealth که به حکایت دولت و فرزانگی ترجمه شده است از معروف ترین آثار مارک فیشر است، خلاصه ی کتاب حکایت دولت و فرزانگی به شرح زیر است :
داستان مربوط به جوانی سی و دو ساله است که در یک شرکت تبلیغاتی کار می کند و به شدت از کارش بیزار و دلزده است و
به دنبال راهی برای افزایش درآمد خود می باشد. در همین حین به توصیه عموی بسیار پولدارش که از جوانی ثروت زیادی کسب کرده است به ملاقات یک پیرمرد میلیونر می رود. که یک میلیونر و ثروتمند خودساخته است و پیرمرد میلیونر در خلال اتفاقاتی بسیار جالب و غیر منتظره نکاتی را به جوان گوشزد می کند که افراد موفق و ثروتمند با رعایت این نکات همواره در هر شرایطی می توانند به مسیر خود ادامه دهند و به اهداف خود دست یابند.
این داستان در پایان یک پرش به آینده و زمانی دارد که جوان داستان به هدفش رسیده است و به ترتیب در کتاب های راه و رسم میلیونر ها و معبد میلیونر ها اثر مارک فیشر که ادامه ی حکایت دولت فرزانگی و به گونه ای جلد های بعدی آن هستند
درس هایی که جوان تا رسیدن به هدف می آموزد با جزئیات بیان شده اند.
تجربه خودم از کتاب حکایت دولت و فرزانگی
این کتاب اولین کتابی بود که من در زمینه روانشناسی ثروت و موفقیت مطالعه کردم و در واقع درب ورود من به مطالعه در این زمینه و تحول تمام جنبه های زندگی ام بود.
این کتاب باعث شد از درون حال و هوای منفی بافی و یاسی که جامعه ی اطراف بصورت غیر ارادای برای من ایجاد کرده بود راهی پیدا کنم برای رهایی و رفتن به دنیای تازه ای با مثبت گرایی و سرشار از انگیزه و موفقیت و شادی درونی. پس از این کتاب به سراغ خواندن کتاب های دیگر این نویسنده – مارک فیشر – کردم و موفق به خواندن کتاب های فروشنده و میلیونر ، گلف باز و میلیونر ، حکایت آنکه دلسر نشد ، حکایت عشق و خوشبختی ، چگونه مانند میلیونر ها فکر کنیم شدم که در تمام آن ها به جز مورد آخر یک شخصیت پیرمرد میلیونر که یک ثروتمند خود ساخته است در شرایط گوناگون و برای افراد مختلف درس های تازه ای از شخصیت یک میلیونر را بیان می کند که در انتها و در مجموع شخصیت یکپارچه ی یک فرد موفق و خودساخته را نشان می دهد و برخورد یک فرد موفق را در مواجهه با بسیاری از چالش ها، اتفاقات و شرایط زندگی بیان می کند.
فصلهای کتاب حکایت دولت و فرزانگی
فصل ۱ : حکایت مشاوره مرد جوان با خویشاوندی دولتمند
فصل ۲ : حکایت دیدار جوان با باغبانی سالمند
فصل ۳ : حکایت آموزش جوان، برای غنیمت شمردن فرصت و خطر
بسیاری از والدین وقتی کودک معمولا بین ۳ تا ۵ سالشان یک دوست خیالی خلق میکنند، دچار نگرانی میشوند. والدین میپرسند چرا او به چنین دوستی نیاز دارد؟ آیا او نمیتواند تفاوت یک انسان واقعی و یک موجود خیالی را درک کند؟ هر چند که آنها گاهی با این کارهای کودک سرگرم میشوند اما اغلب از این کارهای کودک پریشان میشوند. حضور یک دوست خیالی یکی از بخش های مهم و خلاق رشد برای بسیاری از کودکان است. این دوست به کودک کمک میکند با عواطف و مشکلاتی کنار بیاید که شاید در غیر اینصورت نمیتوانست آنها را تحمل کند. مثلا ممکن است دوست خیالی کودک هنگام نقل مکان به یک خانه جدید و ترک دوستان واقعی اش، تنهایی او را تسکین دهد یا شاید دوست خیالی به او کمک کند تا خود را با به دنیا آمدن یک نوزاد تازه در خانواده، شروع رفتن به مهد کودک، یادگیری های خانه وفق دهد. گاهی او یک حیوان خیالی مثل سگ را خلق میکندتا بتواند بر ترسش از سگ غلبه کند، یا آرزو میکند که یک سگ داشته باشد. اگر کودک احساس کند بیش از حد توسط والدینش کنترل میشود یا این کارش مورد تایید آنها نیست، شاید دوستی را خلق کند که کاملا برای او قابل پذیرش است و همیشه او را دوست دارد. شاید خودش تبدیل به والدی پر توقع برای او شود. گاهی کودک از دوست خیالی اش کمک میکیرد تا احساس گناهش را تسکین دهد. زیرا کودکی که کار اشتباهی انجام داده از تنبیه و از دست دادن عشق والدینش میترسد. اکر او عمیقا
از طرد شدن میترسد در این صورت این دوست خیالی اوست که متهم میشود. اگر کودکتان یک دوست خیالی دارد شاید سوال کنید که در این مورد چه کاری را میتوانید انجام دهید؟ سازش بهترین راه است. اگر فکر میکنید فرزندتان به خاطر احساس عجز درگیر خیالبافی شده میزان آزادی در نظر گرفته شده برای او را بررسی کنید. شاید بتوانید برای او فرصت های بیشتری قرار دهید تا احساساتش را بیان و کشف کند. اکر به نظر میرسد که کودکتان بدلیل نقل مکانی که اخیرا داشته یا عدم حضور همبازیهایش در کنار او تنها مانده، به او کمک کنید دوستان خوبی پیدا کند. همچنان که کودک بزرگتر میشود از دوست خیالی خود دست میکشد و بتدریج خصوصیات و مسولیتهایی را که به دوست خیالی خود نسبت میداد را میپذیرد. سر انجام، شما و او به این دوره کوتاه به عنوان مرحله جالبی از رشد نگاه خواهید کرد که آنرا پشت سر گذاشته اید.
در ابتدا بايد تشخيص داد كه در حال حاضر چگونه زندگي ميكنم، يعني ليست كارها و زمان آنها را آن طوري كه بايد تهيه كنم. يك هفته تمام كارهاي روزمره را يادداشت ميكنم. يادداشتها را بررسي ميكنم و كارهايي كه از روي بيهدفي بوده و ضرورتي براي زندگي من ندارد را مشخص مينمايم، خصوصاً اموري كه براي تلف كردن وقت است.
هفته دوم برنامه ریزی
با توجه به شرايط زندگي و برنامههاي از پيش تعيين شده و مفيد، تعيين ميكنم كه ميخواهم چه تغييراتي را در زندگي خويش ايجاد كنم و هدفم از اين تغييرات بايد بهبود وضعيت قبلي و يا كيفيت بهتر باشد. در مرحله بعد پيشبيني ميكنم كه بايد چه تغييراتي را ايجاد كنم آنها را ليست ميكنم، به عبارتي با توجه به هدفم خواستههايم را از خودم مشخص ميكنم، مثلاً ميخواهم پايه درس رياضيام بهتر شود و يا تغيير مثبتي در اخلاقم ايجاد شود، تمام خواستهها را مشخص و ميزان آن را معلوم ميكنم.
هفته سوم برنامه ریزی
بر اساس خواستههايم براي خود برنامهريزي ميكنم، و قبل از آن خواستهها را تعديل ميكنم، با زبان سادهتر از كم شروع ميكنم و كمكم سعي ميكنم به خواستههاي حقيقي خود برسم. اكثر كساني كه نميتوانند به برنامه خود عمل كنند كساني هستند كه از همان ابتدا برنامه سنگيني براي خود تدارك ميبينند و چون در عمل احساس ناتواني ميكنند از برنامه داشتن منصرف ميشوند و تا دو هفته اين برنامه را ادامه ميدهم. در اين مرحله زمان را مشخص نميكنم و فقط كارهاي خوب و پيشبينيهاي خود را بين روزهاي هفته تقسيم ميكنم، مثلاً روز شنبه بايد يك ساعت ادبيات و يكونيم ساعت زبان انگليسي و دو ساعت رياضي بخوانم و براي روزهاي ديگر هفته با توجه به شرايطم مقدار زماني و يا مقدار درسي كه بايد خوب بفهمم را معين ميكنم.برنامه را به اجرا ميگذارم. هر شب قبل از خواب بر كارهاي خود نظارت كرده و در مقابل خواستههاي روزانهام، ميزان عملكرد خود را مشخص ميكنم، مثلاً در مثال قبلي، قبل از خواب روز شنبه بررسي ميكنم كه چه قدر ادبيات يا زبان و يا…خواندهام. ممكن است درس ادبيات نياز به چهل و پنج دقيقه مطالعه باشد و درس زبان نياز به دو ساعت و همينطور براي كارهاي ديگر، آن چه انجام دادهام را صادقانه و با دقت يادداشت ميكنم. در پايان هفته عملكرد خود را جمعبندي كرده با هدف و خواستههايم و پيشبيني ابتداي هفته مقايسه ميكنم. هدفم از اين كار داشتن برنامه است و عادتكردن به برنامه داشتن.
در مرحله بعد خواستههاي دقيقتر و واقعبينانهتري را پيشبيني نموده و هفته بعد را مصممتر به برنامهام عمل ميكنم.
هفته چهارم برنامه ریزی
اين عملكرد را بررسي كرده اگر در پايان هفته از آن نسبتاً راضي بودهام و احساس خوبي از عمل كردن به آن داشتم برنامه را صرفاً براي عادت شدن ادامه ميدهم و اگر راضي نبودم سعي ميكنم برنامه هفته بعد را واقعبينانهتر در نظر بگيرم تا به رضايت نسبي برسم. حالا من ديگر برنامه دارم ميخواهم وضعيت خود را بهبود بخشم. بهتر است كم كم خواستههاي پيشبيني شده ابتداي هر هفته را متناسب هدفم كنم تا به هدف برسم. ميدانم كه از برنامه داشتن مهمتر عمل كردن به آن است. بر خود نظارت دقيق ميكنم، اهدافم را مينويسم و در جايي كه مدام جلوي نظرم باشد قرار ميدهم، خودم خودم را تشويق ميكنم، از خدا مدد ميخواهم، از اعضاي خانواده ميخواهم قبل از برنامهريزي جمعي در خانه برنامه من را هم در نظر داشته باشند. حالا كه چهار هفته است با برنامه عمل ميكنم با توجه به توانم دو نكته ديگر را وارد برنامهام ميكنم؛ اول خواستههايي كه براي بهترشدن دارم، يعني كمكم برنامهام را سنگينتر و خواستههاي بيشتري را از خود طلب ميكنم. مسلماً اكنون قادر خواهم بود كمي به خودم سختي هم بدهم. دوم غنصر زمان را هم بايد در برنامههايم بياورم، مثلاً مشخص كنم كه از ساعت پنج تا پنج وچهل و پنج دقيقه به مطالعه و يادگيري عربي ميپردازم و حداقل سه هفته اين برنامه را ادامه داده و هر تغييري كه باعث بهبود شرايط من ميشود ايجاد ميكنم.
اكنون من موفق شدهام كه به بهترين شكل ممكن براي خود برنامهريزي درسي انجام دهم و به آن عمل كنم. اين زماني است كه ميتوانم از خود انتظار داشته باشم كه نه تنها براي درس بلكه براي بهترين شدنها در زندگي برنامه داشته باشم، براي مطالعات غير درسيام، ديدن فيلم و ارتباط با دوستانم، همه حساب شده است. برنامه اوقات فراغتم برنامه خودسازي است نه… ديگر بيهدف در خيابانها پرسه نميزنم، همين طوري با تلفن حرف نميزنم، كنار كامپيوتر و… حالا حتي تفريح و سرگرمي من هم براي تقويت قواي ذهني و نشاط روحيام است و توسط خودم انتخاب ميشود و براي همه كارهايم با فكر انتخاب ميكنم كه چه كنم؟
من ميتوانم سر رشته زندگي خويش را در دست بگيرم. من ميدانم تنها راه موفقيت اول خودشناسي و بعد بر اساس آن خودسازي است و داشتن برنامه و عمل كردن به آن و نظارت و كنترل خود يعني قدرتمند شدن و پيروز شدن بر تمام موانع راهم.
جهت نوشتار یک برنامه تخصصی می توانید از مشاوره های متخصصین آکادمی موفقیت نیز بهره مند شوید. برای گرفتن وقت مشاوره می توانید در کرمانشاه به صورت حضوری و یا در سایر مناطق از طیق شماره تلفن همراه زیر اقدام به هماهنگی نمایید. 09354240426
استاد عزیز سرکار خانم بنت الهدی امیری مدرس و استاد دانشگاه با همکاری مدرسه شناختی مهرگان در سال 2018 – 1396 در کرمانشاه برگزار می کند. سر فصل های این دوره
✔️در موقع اختلاف و تعارض زناشویی چطور با همسرمان دعوا کنیم! ✔️نحوه بیان اعتراض به همسر چگونه باشد؟ ✔️روش های حل تعارض در زندگی مشترک چیست؟ ✔️تکنیک های غنی سازی روابط زوجین کدام است؟ ✔️زبان عشق همسر ما چیست؟
در پایان دوره به شرکت کننده گان گواهینامه از طرف مرکز روانشناختی هاتف زیر نظر سازمان بهزیستی ارائه خواهد شد. جهت حضور و نام نویسی می توانید هم اکنون تماس بیگیرد.
همهی ما معمولاً در معرض مشکلات و مسائلی قرار میگیریم که به دلیل محدود بودن دانش و تجربیاتمان به همفکری با دیگران نیاز پیدا میکنیم. میدانید که حتی با ثباتترین افراد نیز گاهی از بحرانهای عاطفی مصون نیستند. تحولات و تغییراتی که در زندگی رخ میدهد، مانند قبولی در دانشگاه، ازدواج، دور شدن از خانواده و دوستان، بیماری و از دست دادن آنهایی که دوستشان داریم، گاهی ما را دچار اضطراب، تردید، نگرانی، تعارض و حتی بحران میسازد. یکی از مهم ترین زمینه هایی که نیاز به دریافت راهنمایی و مشاوره وجود دارد در زمینه تحصیلی می باشد. این نوع از مشاوره اختصاص به دانشآموزان مدارس و دانشجویان دارد که برای کمک و راهنمایی آنها در زمینههای گوناگونی مانند برنامهریزی درسی و تحصیلی، امتحان و مسائل مربوط به آن، افت تحصیلی و علل آن، روشهای بهسازی حافظه، تمرکز و مطالعه، مدیریت زمان، انتخاب رشتهی تحصیلی در دورهی دبیرستان، انتخاب رشتهی تحصیلی دانشگاهی، اطلاع از مقررات و شرایط و قوانین مدرسه یا دانشگاه و یا هر مشکلی که ممکن است در تحصیل پیش بیاید فعالیت میکند و رفع این نوع مشکلات به عهدهی مشاوران تحصیلی است. البته تصمیمگیری اختیار و انتخاب و مسئولیت تام خود مراجع است و یک مشاور فقط میکوشد مسألهی انتخاب و تصمیمگیری را که کاری بسیار دشوار و گاهی دردناک است، برای وی آسان سازد. در حقیقت یک مشاور در حل مشکل، فقط میتواند با همدلی و همفکری به بررسی راهحلها بپردازد. او هرگز به جای شما فکر نمیکند و تصمیم نمیگیرد. تصمیمگیری مسئولیت فردی دانش آموز است. مشاوره، فکر کردن با مراجع است نه برای مراجع.
مشاورهی تحصیلی در زمینهی انتخاب رشته و راهنمایی شغلی
در این زمینه مشاور به دانشآموز کمک میکند تا با اطلاع از ویژگیها و شرایط خود، رشتهها و شرایط جامعه تصمیم مناسبی در مورد انتخاب رشتهی تحصیلیاش اتخاذ کند. چنین فرآیندی چه در دبیرستان و برای انتخاب رشتهی تحصیلی و چه برای انتخاب رشتهی دانشگاهی تفاوت چندانی نمیکند. آشنایی مشاور با ویژگیها و مقررات موجود مربوط به هر دوره بسیار حائز اهمیت است. مشاور تلاش میکند علاوه بر اینکه مراجع را از جنبههای مختلف هوشی، استعداد و علایق شناسایی کند، این شناخت را با شناختهای خود دانشآموز در هم آمیزد و با در نظر گرفتن مقررات بیرونی و شرایط ویژهی جامعه اقدام به تصمیمگیری کند. ویژگیهای خود دانشآموز که باید شناسایی شوند عبارتند از: میزان بهرهی هوشی، نمرات تحصیلی او، تعیین نقاط قوت و ضعف او در دروس مختلف، بررسی علایق و استعدادهای او در زمینهی رشتهها و مشاغل. برای این کار گاهی مشاور از آزمونهایی چون تست هوش، آزمون رغبت سنج و آزمونهای سنجش استعداد کمک میگیرد. از سوی دیگر باید دانشآموز شناخت کاملی نیز از خود رشتهی تحصیلی به دست آورد. اینکه چه دروسی در آن مطالعه میشوند، آیندهی شغلی آن چیست؟ و….
مشاورهی تحصیلی در زمینهی بررسی افت تحصیلی
برخی از دانشآموزان ممکن است دچار افت تحصیلی شوند. برخی از این دانشآموزان خود به مشاورهی تحصیلی مراجع میکنند و برخی توسط مسئولین مدرسه به مشاور مدرسه معرفی میشوند. در هر حال مشاور تحصیلی به بررسی عمل مختلف افت تحصیلی میپردازد. برای بررسی احتمال وجود عمل خانوادگی از خود دانشآموز و خانواده او کمک میگیرد. عوامل مدرسه را نیز مورد بررسی قرار میدهد و همچنین به بررسی سلامت جسمیو روانی دانشآموز میپردازد. شناخت و پیدا کردن علت افت تحصیلی در گام اول قرار دارد. بعد از پیدا کردن علت، مشاور به کمک دانشآموز و در صورت لزوم خانواده او و مسئولین مدرسه به رفع آن علت اقدام میکنند. یا اینکه راهنماییهایی به دانشآموزان برای رفع علت ارائه میشود و پیشرفت او مورد پیگیری قرار میگیرد. این راهنمایی شامل شیوهی افزایش انگیزش دانشآموز، آموزش شیوههای صحیح مطالعه، آموزش شیوههای مواجهه با تغییرات اساسی و … خواهد بود.
مشاورهی تحصیلی در زمینهی مطالعه و حافظه
برخی از دانشآموزان با وجود اینکه افت تحصیلی نشان نمیدهند، اما ممکن است نیاز به آموزش شیوههای صحیح مطالعه و روشهای بهسازی حافظه داشته باشند. آموزش چنین روشهایی میتواند به جلوگیری از اتلاف وقت دانشآموز و بالا بردن بهرهوری او کمک کند. برنامهریزی برای مطالعه، رعایت اصول یادگیری در برنامهریزی برای مطالعه، رعایت ویژگیهای حافظههای مختلف میتواند به دانشآموز کمک کند تا روش مطالعه صحیحی داشته باشد و نتیجهی بهتری به دست آورند.
مشاورهی تحصیلی در زمینهی کاهش اضطراب امتحان
اغلب افراد در جلسهی امتحان و یا قبل از آن درجاتی از اضطراب را دارند. داشتن مقداری اضطراب در شرایط امتحانی کاملاً طبیعی و گاهی حتی ضروری است؛ چون موجب بالا نگه داشته شدن سطح انگیختگی فرد شده و عملکرد او را بهبود میبخشد. اما در صورتی که میزان این اضطراب از حد طبیعی بالا برود، باعث مختل شدن عملکرد فرد خواهد شد. بنابراین مشاور تحصیلی تلاش میکند تا با آموزش شیوهی صحیح مطالعه، بالا بردن کارآیی حافظه و استفادهی بهینه از زمان، دانشآموز نسبت به خود اطمینان و یقین پیدا کند. به عبارتی تلاش میکند اعتماد به نفس او را بالا ببرد تا از پیدا شدن افکاری که باعث اضطراب در او میشوند جلوگیری کند. چنین دانشآموزانی افکاری از این قبیل دارند. نمرهی کمیخواهم گرفت، خوب نخواندهام، همیشه شکست میخورم و… . مشاورهی تحصیلی کمک میکند تا دانشآموز با تسلط بیشتری به مطالب مورد نظر سر جلسهی امتحان حاضر شود و علاوه بر این به خود اعتماد به نفس داشته باشد. همچنین ممکن است روشهای اختصاصی مثل آموزش روشهای آرامشورزی مورد استفاده قرار بگیرید. در صورت حاد بودن میزان اضطراب دانشآموز به مراکز اختصاصیتر ارجاع داده