دوستان عزیز سلام نکته بسیار کلیدی و طلایی در زندگی وجود دارد و آن نکته هدف است. این سوال پیش می آید که ما این را می دانستیم. اما در برنامه ریزی و موفقیت خیلی از ما انسان ها مسیر را با هدفاشتباه می گیریم.
نکته ی کلیدی این است که انقدر بر روی مسیر تمرکز کردیم از هدف دور شده ایم، که مسیر برای ما تبدیل به هدف شده است! هیچ وقت در این موقعیت قرار نگیرید و سعی نکنید آن را حفظ کنید. این اتفاق زمانی می افتد که ما خودمان را ارزیابی نمی کنیم.
امام علی (ع) می فرماید : به حساب خود برسید قبل از این که به حساب شما رسیدگی شود.
منظور از این حدیث این نیست که تا زمان مرگ و روز حساب صبرکنیم. ما وظیفه داریم در این دنیا با در نظر گرفتن هدف هم زمان که توانستیم خود را ارزیابی کنیم.
زمانی که به برخی اشخاص مشاوره میدهم، با آن ها صحبت میکنم متوجه می شوم : که دگرگون شده اند به این دلیل که مسیر برایشان مشخص و تبدیل به هدف می شود.
دو نمونه مثال برای واضح تر شدن توضیحات :
خیلی از آدم ها این مشکل را دارند مثل تحصیلات تکمیلی. انسان ها معمولا زمانی که در سنین 16 یا 17 سالگی هستند برای خود یکسری آمال و آرزوها را مشخص می کنند. به خصوص افرادی که در خانواده هایی با سطح مالی پایین به دنیا آمده اند دنبال این هستند که بعد از تحصیلات به یک شغل مناسب و درامد و رفاه اقتصادی دست پیدا کنند.
پس در نهایت یکی از اهداف رسیدن به رفاه مالی با استفاده از تحصیلات است.
یکی دیگر از فرایندهایی که ممکن است در ذهن شما هم باشد رسیدن به جایگاه اجتماعی با استفاده از تحصیلات است خیلی از انسان ها زمانی که تحصیلات را شروع می کنند در طول دوران تحصیل خود از هدف خارج می شوند.
شخصی برایم از چای سازخانه اش که خراب شده بود صحبت می کرد! می گفت خرابی چای سازش باعث شده که 2 روز است چای ننوشیده!! دایم از تعمیر چای سازش سخن میگفت او هدف اصلی را که چای خوردن بود فراموش کرده بود. و من به او پیشنهاد کردم که از کتری استفاده کند!! بسیار متعجب شد دلیل این اتفاق بسیار ساده است ما آنقدر که روی مسیر متمرکز شده ایم هدف را فراموش کرده ایم متاسفانه مشغله و روزمرگی باعث می شود عادت به تکرار مسائل کنیم. این باعث می شود که در زندگیمان مسیر جای هدف را بگیرد.
از همین امروز شروع کنید در یک تکه کاغذ ارزیابی کنید. معمولاً ما انسان ها بعد از ارزیابی این سوال برایمان پیش می اید که بعدش چه؟ جواب این سوال بستگی به نوع پرسش خودتان دارد.
می توانید ویدئوی تبلیغ نویسی موثر را دانلود کنید. در آن ویدئو راجبع به این مسائل به طور مفصل توضیح داده شده است اما اگر با این تفاسیر بخواهیم به آن اشاره کنیم. همان مثال تحصیلات تکمیلی را در نظر بگیرید. من میخواهم مدرک بگیرم که … ؟
بعدش بسیار مهم است برای مثال میخواهیم پس از دریافت مدرک در اداره ای مشغول به کار شویم یا این که بخواهیم کسب و کاری را تاسیس کنیم. باز این سوال پیش می آید که بعدش چه؟
این بسیار مهم است پس از رسیدن به شغل مورد نظر از طرق استخدام و یا تاسیس شرکت ما به رفاه و استقلال مالی و پرستیژ شخصیتی و … می رسیم.
اما باز هم این سوال پیش می آید که بعد از آن چه اتفاقی می افتد …؟ و این سوال انقدر تکرار می شود تا به ریشه برسیم. در اینجا نکته ی کلیدی این است وقتی جواب همه ی این سوالات را می دهیم و در همه ی امور به ریشه می رسیم و این که متوجه میشویم باورمان چیست؟
خوب بعد از آن که به پول رسیدیم میخواهیم آن را چگونه خرج کنیم؟ و این بسیار مهم است ممکن است بخواهید با آن پول کارخانه بسازید یا این که با آن مهاجرت کنید و یا سرمایه گزاری کید و … این تصمیم ها باورهای شما هستند و این لحظه ی کلیدی زندگی شما است و حال دوباره به صورت دوره ای بررسی کنید.
انیشتن در این باره جمله ای دارد که میگوید اطلاعات و دانشی که مشکل را به وجود اورده است قطعاً نمیتواند آن مشکل را حل کند. اگر می توانستید که به مشکلات دچار نمی شدید و آن را حل می کردید سپس به صورت دوره ای یعنی هر زمان که دانشتان افزوده شد از طریق مطالعه یا مشاهده یا تفکر یا … سپس همان لحظه هم نمی توانید پاسخ دهید. چون اهدافتان از مسیر تفکیک شده است و امروز به یک مرحله ی جدید از زندگیتان رسیده اید می توانید مسیرهای دیگری را برای رسیدن به همان هدف پیدا کنید.
برای مثال همان هدف مالی که به آن در بالا اشاره کردیم ممکن است شخصی هدفی مثل دانشگاه رفتن و استخدام شدن و … در نهایت به پول رسیدن و با آن خرید اتومبیل یا هرخواسته ی ذهنی خود را داشته باشد. همه ی شما بدون شک روزی به این هدف خواهید رسید اما آیا راه کوتاه تری وجود ندارد؟ آبا می شود به جای 4 یا 10 سال تحصیل راه یکساله را پیدا کنید؟ آیا فرایند سریع تری برای رسیدن به این مسیر وجود ندارد؟ قطعا وجود دارد و این یک احتمال نیست.
من به شما این قول را می دهم که اگر اهدافتان را مشخص کنید راه های ساده تری را برای دستیابی به آن هدف پیدا خواهید کرد. سپس این نکته را به یاد داشته باشید که اهدافتان را از مسیرتفکیک کنید و برای رسیدن به هدف هایتان مسیر های ساده تر و سریع تر را می توانید پیدا کنید که مسیر سختی نداشته باشد بیش از 95% انسان ها آدم های زندگی روزمره هستند و نمی توانند هدفهایشان را از مسیر تفکیک کنند.
من در دانشگاه از دانشجویان ارشد هدف آن ها را از درس خواندن پرسیدم و بسیاری از آن ها پاسخ دادند که میخواهم مدرک دریافت کنم و از آن ها پرسیدم بعدش چی؟ پاسخ دادند که با آن به کار مشغول شوم و باز می پرسم بعد از مشغول کار شدن چه هدفی دارید و درآخر به کجا میخواهی برسی؟ این بسیار جالب است که خیلی از انسان ها به این درک نمی رسند که هدف نهاییشان چیست؟ اما افراد موفق این را خیلی سریع درک میکنند و روی آن متمرکز می شوند.
شاید اولین سؤالی که در حوزه برندشخصی مطرح میشود این است که آیا واقعاً مردم میتواند عملاً بهعنوان برندهای تجاری در نظر گرفته شوند و یا اینکه این واژه انحصاراً به چیزهای مادی محدود گشته است. در پاسخ به این سؤال میتوان اظهار داشت که مفهوم برند امروزه خیلی بیشتر از خاستگاه اصلیاش عمومیتیافته و برندسازی مفهوم و معنای گستردهتری پیداکرده و دیگر تنها ابزار و استراتژی نیست که سازمانها بهمنظور ارتقا برند خود از آن بهره برند بلکه چیزی است که افراد نیز میتوانند از آن برای بهبود برند خود بهرهمند گردند. این چیزی است که از آن بهعنوان برند سازی شخصی یاد میشود و اگر نگوییم ضروری به امری حیاتی بهمنظور موفقیت در کسبوکارها تبدیلشده است.
در این مقاله برای آشنایی با پدیده برندشخصی ابتدا با تعاریف مرتبط با برندشخصی آشنا خواهیم شد و در ادامه ضرورت ایجاد و توسعه برندشخصی بهعنوان یک مؤلفه اثرگذار بر روند موفقیت افراد را بیان خواهیم نمود و درنهایت به بررسی مزایای برندسازی شخصی برای افراد خواهیم پرداخت.
برندشخصی چیست؟
تعاریف بسیاری در مورد اینکه یک برندشخصی چیست وجود دارد. به عبارتی میتوان اظهار داشت که تعریف واحدی از برندشخصی وجود ندارد و نظریههایی که در حوزه برندشخصی ارائهشده است بهنوعی بسط دادهشده از نظریه برند هستند. بهزعم رمپرساد درک مشترکی که در این موضوع وجود دارد عبارت است از اینکه اعتمادبهنفس فرد به چه میزان بوده؟ و فرد خود را چطور میبیند و درک میکند؟ و همچنین، دیگران او و برندشخصی او را چگونه میبینند و درک میکنند؟ در واقع برندشخصی ترکیبی از تمام ادراکات، انتظارات و تصویرهایی است که هنگامیکه افراد نام شخص را میشنوند یا میبینند در ذهنشان تداعی میشود. به تعبیری دیگر تعریف برندشخصی در ارتباط است بااینکه یک برندشخصی چگونه جایگاهی مجزا در اذهان مشتریان، بر اساس تجارب گذشته و انتظارات آینده ایجاد میکند و یک میانبر برای تمایز ویژگی، مزایا، باورها و ارزشها است که روند تصمیمگیری را ساده میسازد و پیچیدگی آن را کاهش میدهد ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، برندشخصی میتواند بهعنوان ﺷﻮد ﭼﻬﺮه ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻓﺮد در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ شود و اﯾﻦ مسئله ﺑﺪان ﻣﻌﻨﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺮاد ﻧﯿﺎز دارﻧﺪ ﺷﺨﺼﯿﺖ دروﻧﯽ ﺧﻮد را ﺑﺎ آﻧﭽﻪ ﺑﻪ دﯾﮕﺮان اﺑﺮاز میکنند، همتراز ﺳﺎزﻧﺪ. اﮔﺮ آنها ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺠﺎم ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺎري را ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ، میتوانند ﮐﻨﺘﺮل ﻃﺮز فکر دیگران درﺑﺎره ﺧﻮد را ﺑﻪ دﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ.
اهمیت و ضرورت ایجاد و توسعه برندشخصی برای افراد
امروزه اهمیت داشتن یک برندشخصی با توجه به افزایش فشار جهانیشدن و رسانههای اجتماعی در حال ظهور بهخوبی درک شده است، بهطورکلی ایده داشتن یک برندشخصی به سال 1997 و زمانی برمیگردد که تام پیترز که بهعنوان یکی از مطرحترین و بانفوذترین متفکرانی که در حوزه مدیریت و کسبوکار در طبقهبندی جهانی شناخته میشود مفهوم آن را در مقالهای به نام “برندی به نام شما” در چاپ اوت/ سپتامبر در فست کمپانی مطرح کرد او توضیح داد که برای به دست آوردن هر چیزی که در زندگی میخواهیم باید بتوانیم مردم را قانع کنیم که ما یک انتخاب قابلاعتماد هستیم. او در این مقاله بیان میکند که هر کاری را که ما انجام میدهیم بخشی از برندمان را میسازد چه بخواهیم و چه نخواهیم بدون در نظر گرفتن سن، جنس، موقعیت و صرفنظر از کسبوکار اما اکثر مردم از این امر آگاه نیستند و آن را بهطور استراتژیک، مداوم و مؤثر مدیریت نمیکنند. و اینکه یک برندشخصی میتواند بهعنوان یک مزیت رقابتی در نظر گرفته شود که به ما کمک میکند تا به اهداف شخصی خود دستیابیم. در این راستا پیتر مونتویا نیز که یکی دیگر از پژوهشگران و مشاوران مطرح و برجسته در حوزه برندشخصی است بیان میکند یک برندشخصی جوهر اصلی و شرح ناب شما است و نشانگر نقاط قوت، ارزشها، اهداف و شخصیت شما بوده و بیان میکند که شما چه کسی هستید؟ چهکاری انجام میدهید؟ چرا منحصربهفرد هستید؟ دارای چه ارزشهایی هستید؟ و درنهایت برای شما مزیت رقابتی فراهم میکند؟ و شما را به شیوهای جذاب و قانعکننده در بازار شلوغ امروزی مطرح میکند. ازاینرو در سالهای اخیر، برندسازی شخصی به یک فعالیت بازاریابی مهم روزانه برای مردم عادی تبدیلشده است.
برندسازی شخصی کلید توسعه کسبوکار
باید در نظر داشته باشیم که در دنیای امروز، حریم خصوصی و گمنامی به موضوعی مربوط به گذشته تبدیلشده است. بدین دلیل هر فرد حرفهای با هر تخصصی در هر حرفهای که فعالیت دارد بدون توجه به تخصص باید کمپین بازاریابی قوی و یکپارچهای برای خود داشته باشد. این کمپین بایستی موقعیت وی را روشن کند و او را واجد شرایط موردنظر مشتریان خدمات این زمینهی تخصصی سازد. در این راستا ذکر این نکته لازم است که برندشخصی چیزی است که فرد را از گمنامی حرفهای نجات می دهد و وی را در دایرهای خاص یا به علتی خاص نمایان میسازد. به بیانی بهتر برندسازی شخصی فرایندی است که توسط آن، افراد و تخصصشان مثل برندهای تجاری علامتگذاری میشوند. همچنین همانند دنیای کسبوکار با ساختن یک برندشخصی، میتوان در بازار شلوغ و پررقابت کاری و کسبوکاری امروز جایگاه مناسب خود را یافت و با سرعت بیشتری پیش رفت و رشد کرد. بدین دلیل بحث برند و برندسازی شخصی به یکی از مباحث جذاب و رایج روز و به یک پدیده در حال رشد تبدیلشده است. بطوریکه دامنه کاربرد آن در میان بسیاری از افراد با جایگاههای متفاوت و افرادی که در پی برجستهسازی و پدیدار کردن خود در حرفه و زمینه موردنظر هستند توسعهیافته است. برندشخصی این امکان را برای افراد فراهم میکند که خود را در زمینه کاری خویش بهعنوان متخصص معرفی کرده و برای خود ایجاد شهرت و اعتبار کنند.
مزایای برندسازی شخصی
ازجمله مزایایی که یک برندسازی شخصی میتواند داشته باشد این است که زمانی که یک برندشخصی میسازید میتوانید به شخصیت خود اجازه دهید که دیده شود. طبق نظر مونتویا و وندهی تأثیرگذاری تمام چیزی است که برندشخصی در مورد آن است. در این زمینه مک نالی و اسپیکس نیز بیان کردند که منافع ابتدایی برندشخصی این است که شما به این حقیقت دست مییابید که شما کی هستید و چه میخواهید و شما با چه ارزشهایی زندگی میکنید، دانش میآموزید و اعتبار کسب میکنید نهتنها برای آنچه انجام میدهید بلکه برای آنچه اعتقاددارید. بهطورکلی پژوهشگران مختلف در این حوزه بیان میکنند که ساختن و پرورش یک برند محبوب در بسیاری از مواقع به نفع شماست؛ که به شما اجازه میدهد: خودتان را بهتر بشناسید، اعتمادبهنفس خود را افزایش دهید، حضور خود را افزایش دهید و جبران کنید، در دوره رکود اقتصادی رشد کنید و به شغلها و فرصتهای جذاب بیشتری دستیابید.
موسسه نسل جوان به عنوان یک کارگروه مستقل (کانون فرهنگی هنری نسل جوان و موسسه علمی آموزشی جوان امروز ایرانیان) سابقه چند سالهمکاری با آکادمی موفقیت را دارد، در زمینه فرهنگی هنری و اقتصادی دارای فعالیت های گسترده ای بوده که در ذیل برای آشنایی همراهان ذکر گردیده است:
فعالیت های مجموعه نسل جوان امروز
عضویت اعضای اصلی کانون و هیئت مدیره موسسه در مجمع ملی هنرمندان صنایع دستی و بنیاد ملی نخبگان ( دارای گواهی ثبت اختراع)
اعضای تحصیلکرده در دانشگاه های معتبر کشور و دانش آموختگان دوره های مختلف آموزشی داخلی و خارجی با دریافت گواهینامه های معتبر بین المللی
برگزاری ورکشاپ های آموزشی کارآفرینی و توانمندسازی(توسعه فردی) از سال 95تاکنون در مراکزاستان ها و مناطق مختلف ایران
حضور ، مشارکت و همکاری در جشنواره کارآفرینی و مشاغل خانگی (95)
شرکت در المپیاد ملی مشتری مداری پیشرفته و کسب مقام چهارم در مسابقات کشوری(95)
نماینده رسمی اولین اجلاس ملی چهره های ماندگار مدیریت و کارآفرینی کشور و دریافت نشان ویژه مراسم(96)
دعوت از مدیران این مجموعه و حضور در جلسات مرکز معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری با حضور مهمانان خارجی(96)
برگزار ی جشن نیمه شعبان اردیبهشت سال97 در کانون فرهنگی تربیتی فجر
برپایی همایش کسب و کار و کارآفرینی در سالن کوثر میدا ن فلسطین تیرماه با مشارکت موسسه آموزشی دنیای تحول (97)
همکاری و مشارکت در برنامه گذر مهارت و کارآفرینی و حضور در جشن ضیافت خوبان ماه مبارک رمضان معاونت فرهنگی اجتماعی منطقه 6تهران(97)
اجرای جشن محبوبه آفرینش به مناسبت ولادت حضرت معصومه س با حضور و استقبال رئیس سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران(97)
مسئول اداره نمایشگاه و فروشگاه محصولات قرآنی فرهنگسرای رازی تهران به مدت یکسال با قرارداد رسمی(97 الی 98)
نشست تخصصی کارآفرینی استارتاپی در دانشگاه فنی و حرفه ای شمسی پور و دانشگاه امیرکبیر با حضور مدیران کسب و کارهای استارتاپی (97)
حضور ، مشارکت و همکاری در جشن کارآفرینان ایران هنر در فرهنگسرای رازی تهران(97)
کارگاه آموزشی مبانی کارآفرینی با همکاری معاونت اجتماعی شهرداری منطقه 11 تهران مرداد(97)
کلاس های آموزشی توسعه کسب و کار و کارآفرینی بدون سرمایه با همکاری مرکز رشد و فناوری های نوین شهری (97)
برگزاری جشن فارغ التحصیلان دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب (97)
عضو مجتمع فرهنگی هنری دست آفرین و فعالیت در مجموعه به مدت حدود 6 ماه در غرفه تولید و عرضه محصولات فرهنگی هنری و صنایع دستی(97)
تیم اجرایی برگزارکننده کنفرانس ملی الگوهای نوین مدیریت کسب و کارو کارآفرینی در دانشگاه تربیت مدرس(شهریور97)
حضور ، مشارکت و همکاری در جشنواره فرهنگ و هنر اقوام ایرانی دانشگاه صنعتی شریف ودریافت لوح تقدیرازمعاونت(آبان97)
برگزاری سمینار هوش مالی در سرمایه گذاری با همکاری مجموعه فرهنگی هنری برج آزادی تهران (آذر97)
دعوت از اعضای مجموعه جهت حضور و شرکت در برنامه رادیویی شبکه اقتصاد و سخنرانی در رادیو مرکز صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (97)
حضور ، همکاری و مشارکت در نمایشگاه فرهنگی نقطه رهایی به مناسبت هفته دفاع مقدس و دریافت لوح سپاس(97)
برگزاری کلاس های آموزشی و کارگاه های موفقیت با همکاری سرای محله های مناطق مختلف شهرداری تهران(97)
همکاری وشرکت در جشنواره کانون های مراکز مشارکتی و دریافت لوح سپاس از معاون فرهنگی سازمان(اسفند97)
دعوت از اعضای مجموعه توسط دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران به عنوان کارآفرینان برتر و سخنرانی برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد(98)
مجری و برگزارکننده ویژه برنامه اولین سالروز مدرسه صنایع دستی ایران(اردیبهشت98)
دعوت و حضور در فرهنگسرای کتاب در نمایشگاه کتاب مصلی تهران و دریافت لوح سپاس(98)
حضور در نمایشگاه بین المللی قرآن و مدیریت غرفه عرضه محصولات قرآنی (98)
همکاری در دوره های مختلف آموزشی جهاد دانشگاهی با مشارکت سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران(98)
عضو تیم اجرایی برگزارکننده همایش کارآفرینی استارتاپی و رونمایی از کتاب استارتاپسی نوشته دکترحسن زارعی (تیر98)
مراسم رونمایی و بررسی دو کتاب مهم در زمینه موفقیت ؛اسرار ذهن ثروتمند و قورباغه را غورت بده! با حضور اساتید و بزرگان صنعت آموزش(98)_حضور در برنامه تلویزیونی پول کجاست؟ و مصاحبه با کارآفرینان و کارشناسان کسب و کاردر شبکه ایران کالا (تیر ماه 98)
این توضیحات توسط مدیریت محترم جناب مهندس مهدی باقری ارسال گردیده و در سایت آکادمی موفقیت اطلاع رسانی گردیده است. مستندات این عناوین در دفتر مجموعه نسل جوان قابل دسترسی می باشد.
برای کسب اطلاعات و ارتباطات بیشتر با ما در تماس باشید
در نوشته پیشین در مورد اینکه چگونه زمان استفاده از شبکه های مجازی را کاهش دهیم صحبت کردیم. زمان استفاده از شبکه های محازی را به یک ساعت رساندیم.بخش دوم صحبت ها به این موضوع اشاره دارد که: چطور یک الی دو ساعت زمان برای شبکه های مجازی معین کنیم و یک باز خورد مناسب و عالی هم داشته باشیم؟
چهار تا یک ربع در روز حداقل نیاز است که یک شبکه اجتماعی را مدیریت کنیم
مخاطبینی که به دنبال یک شبکه اجتماعی خوب هستند، دنبال یک محتوای خوب نیز هستند. اما چگونه پست بگذاریم تا بهتر دیده شویم؟
شاید بپرسید که برند سازی یعنی چی؟ Jeff Brazos یکی از بزرگترین افراد در زمینه فروش و مالک آمازون و ثروتمند ترین فرد کره ی زمین با 138 بیلیون دلار دارایی در سال ۲۰۱۹ می گوید: برند آن چیزی است که وقتی شما در یک اتاق نیستید راجب شما گفته میشود.
در اینجا منظوراز شما محصول و کسب و کار شما است نه شخص خود شما. البته برند سازی شخصی به شخص خود شما هم ابلاغ خواهد شد. زمانی که شما نیستید مردم درمورد برند شما چه میگویند؟ برای مثال بگویند: فلان مزون تاج عروس های بسیار شیکی وجود دارد، فلان مزون شلوار های خوبی دارد و …
مدیریت تخصصی شبکه های مجازی
باید مشخص کنیم که می خواهیم دیگران درمورد ما و برند ما چه چیزی بگویند؟ مثلاً بگویند قیمت ها مناسبی داریم و یا چه وجه تمایزی؟!
اول هدفمان را از راه اندازی پیج اینستاگرام، کانال تلگرام و آن بستر مجازی مشخص می کنیم. ما نمی توانیم در کسب و کار سریع، ارزان و با کیفیت باشیم اما میتوانیم یک صفت را مهمتر جلوه بدهیم. شما برای کسب و کارتان نیاز به یک عنصر دارید. این عنصر یک نام و یک لوگو مرتبط با کسب و کار شما است برای مثال اگر شما نام صفحه کاری خود را grstu2244 بگذارید. قطعا یک پیج تجاری نخواهید داشت!!
شما با یک نام با تلفظ صریح داشته باشید در مورد تلفظ اسم ها و قومیت ها و مذهب ها قبلا در بخش برند سازی صحبت کرده ایم. پس باید یک نام و از همه مهمتر یک لوگوی اختصاصی برای کسب و کارتان داشته باشید. داشتن یک لوگو به این دلیل مهم است چون اسم ها کمتر در ذهن نقش می بندند اما یک لوگو تاثیر گذاری بسیار بیشتر دارد. اگر شما یک نام و یک لوگو بسیار عالی دارید ۲ برابر بیشتر نسبت به زمانی که لوگو و نام مشخصی نداشتید درآمد داشته باشید.
اگر این دو مورد برایتان سخت است می توانید همین الان با ما تماس بگیرید تا در کوتاه ترین زمان به شما راهنمایی دهیم.
بعد از این ها می رسیم به بخش دوم یعنی زمانی که شما نام و لوگو دارید اما چگونه پست انتشار بدهیم؟ شما نباید پست هایی با موضوعات مختلف بگذارید مخاطبین به دنبال یک هدف می گردند اگر شما یک صفحه ی مجازی کسب وکار دارید و در این بخش فروش لوازم الکترونیک انجام میدهید، بهتر است فقط لوازم الکترونیک بفروشید این کار قابلیت اعتماد مخاطب به شما را بیشتر می کند. اگر شما در زمینه های مختلفی مهارت دارید که هیچ پوششی با هم ندارند. نباید تمام مهارت هایتان را در یک پیج معرفی کنید. شرکت های بزرگ برای محصولات جدیدشان یک برند جدید می سازند برای مثال اگر شرکتی یک محصول جدید تولید کند و این محصول جدید با محصول قبلی تفاوت زیادی هم نداشته باشد باز هم یک برند جدید است و آن را ثبت می کند برای فروش بیشتر باید:
یک نام برای صفحه شبکه مجازی انتخاب کنید.
یک لوگوی اختصاصی داشته باشید
یک برند برای محصولتان داشته باشید
باید به مخاطبانتان احترام بگذارید
یعنی اگر شخصی درخواست خدمات کالای شما را دارد باید به بهترین نحو پاسخگو باشید تا بتوانید محتوای بهتر و بیشتری ارائه بدهید. نکته ی بعدی که باید مدنظرتان باشد کیوردها (کلمات کلیدی) هستند تا به حال هوش مصنوعی خیلی پیشرفت نکرده است که بفهمد ما واقعا دنبال چه چیزی هستیم اگر شما سری به گوگل زده باشید می دانید که گوگل چند حالت برای جست وجو دارد در حالت اول شما خودتان متن مورد نظرتان را می نویسید و گوگل (موتور جستجو) به دنبالش خواهد گشت در حالت دوم هم شما به دنبال هر چه باشید آن را می گویید و گوگل آن را می نویسد و باز هم به دنبال آن خواهد گشت. این اساس و پایه موتورهای جست و جو است ما نمی توانیم به همه ی افراد رو در رو محصولاتمان را معرفی کنیم زیرا در بستر اینترنت نمیتوانیم با افراد زیادی به صورت مستقیم صحبت کنیم و محصولمان را معرفی کنیم.
اگر بخواهید در فضای مجازی افراد زیادی با کسب و کار شما آشنا شوند باید لغات های کلیدی را که در کسب و کارتان وجود دارد را مشخص کنید. مثلاً اگر کسب و کار شما قالی شویی است این کلمات کلیدی شما میشود
قالی شویی تهران
قالی شویی سعدآباد
قالی شویی
شستشو قالی
و… که مخاطبان به دنبال این ها خواهند گشت. پس به تمام محصولات و تمام بخش هایی که نیاز است کلمات کلیدی را اضافه کنید تا شبکه اجتماعی شما توسط موتورهای جست و جو در دسترس مخاطبان قرار بگیرد.
استفاده از هشتگ # در شبکه های مجازی
وقتی شما این کیوردها را پیدا کردید، باید کلمات کلیدی را با محتوا یکی کنید. به این صورت که در اینستاگرام و تلگرام از هشتگ (#) استفاده می کنید. مثلا #قالی شویی #سعادت آباد و … این کار باعث می شود که اگر کسی در موتور های جست و جو به دنبال کسب و کاری همانند کسب و کار شما باشد راحت و سریع تر شما را پیدا کند. مخاطبان زیادی براتان داشته باشد. اما اگر کسب و کار شما با دیگران در یک قالب است چگونه می توانیم اعتماد مخاطبان را کسب کنیم؟؟
شما باید با مخاطبانتان در تعامل باشید. برای مثال اگر به دایرکت یا pv شما می آیند و سوالی مطرح می کنند باید طی ۳ الی ۴ ساعت پاسخگو باشید. اگر کسی شما را دنبال کرد به او یک سلام و یا یک پیام خوش آمد بگویید. این باعث می شود که متوجه شود شما به مخطبانتان ارزش می دهید. این کار را با ربات هم می توانیم انجام دهیم. برای دیگران لایک و کامنت بگذارید و این کار هم باعث ایجاد حس صمیمیت بیشتری با مخاطب می شود. تمام این ها باعث ایجاد مرحله دوم می شود مرحله ای که مخاطب فقط از شما خرید می کند. تمام این نکات، نکات کلیدی در استفاده و راه اندازی شبکه های مجازی بود نکات بعدی را در ویدیو بعدی منشتر میشود می توانید ببینید.
پس از پرسش های فراوانی که در زمینه کسب درآمد و الاخصوص کسب درآمد از دنیای مجازی به این نتیجه رسیدیم که نکاتی را برای شما توضیح دهیم.اگر می خواهید از دنیای مجازی کسب درآمد داشته باشید باید به نکات زیر توجه کنید.
خیلی از افرادی که به سمینارها و همایش ها مراجعه میکنند یک نکته را فراموش می کنند:
اگرآن ها ازوقت، انرژی و زمانی را که صرف شبکه های مجازی می کنند را مانند تمام بخش های زندگی مدیریت و برنامه ریزی صحیح کنند می توانند براحتی از شبکه های مجازی کسب درآمد و پیشرفت چشمگیری داشته باشند.
همانطور ما انسان ها در زندگی به برنامه ریزی نیاز داریم، در دنیای مجازی هم به برنامه ریزی احتیاج داریم. اگر برنامه ریزی درستی برای دنیای مجازی خود نداشته باشیم، مانند خیلی ار افرادی که ۹ ساعت در روز را در شبکه های مجازی برای تفریح سپری می کنند و هیچ فایده و سودی را برایشان نخواهد داشت ( حتی کلی ضرر و زیان هم به روح و روان آنها به خاطر تبلیغات پوچ می رسد).
بعضی ها میگویند «ما اخبار را دنبال میکنیم و اطلاعات مفید کسب می کنیم!»
بله! اما سوال این است که: آیا برای کسب چند خبر و اطلاعات خیلی کوچک لازم است که شما ۹ ساعت از زمان با ارزشتان را صرف دنیای مجازی کنید؟
راهکار های مدیریت کردن دنیای مجازی …
اگر میخواهید خود و دنیای مجازی را که به عنوان شخصی که میخواهد از بخش مجازی کسب درآمد داشته باشد و بهترین سود را از لحاظ زمانی ببرد باید به توصیه ها و پیشنهادات که به شما ارائه میدهیم توجه کنید.
۱ همانند یک دهه گذشته که گوشی های هوشمند نبودند و تمام گوشی ها ساده بودند، ما با صدای زنگ تماس، صدای SMS متوجه می شدیم که کسی با ما کار واحب دارد. در زمان حال هم که تمام گوشی ها هوشمند هستند اگر کسی با ما کار واجب داشته باشد با ما تماس می گیرد یا پیامک می دهد. پس اگر شما دوست عزیز در برنامه های مختلف، گروه ها و کانال های مختلف دارید بهتر است که فقط یکی از بهترینان آن ها نگه دارید.
چگونه از بین کانال ها و گروه های مختلف یکی از بهترین آن ها را نگه داریم؟
کانال و گروه های خوب کانال و گروه هایی هستند که
۱ مطالب حاشیه ای و خارج از موضوع کانال نمی گذارند
۲ در طی روز۴ الی ۵ پست می گذارد
۳ پست ها صرفاً کاربردی هستند
۲ تمام کانال ها و گروه ها را در حالی بی صدا میگذاریم و تمام کانال ها گروهایی را که به آن ها نیاز نداریم را حذف می کنیم زیرا در طی روز زمانی را برای پرداختن به موضوعات متفرقه و پرحاشیه ای که به اهداف ما نزدیک نیستند را نداریم.
با توجه به این رویکرد میتوانیم بازه زمانی را که صرف دریافت پیام ها می کنیم مدیریت زمان کرده و اطلاعات دریافتی بیهوده را کم کنیم.
نکته مدیریت شبکه های مجازی
چه زمانی را برای ارتباط بر قرار کردن و یا چت کردن با دوستان و آشنایان معین کنیم؟
۱ باید برای گوشی خودتان آلارم بگذارید یعنی آن زمانی را که کاری برای انجام دادن ندارید را صرف چک کردن دنیای مجازی خود کنید!
برای مثال؛ شما هر روز با مترو یا اتوبوس به محل کارتان می روید آن بازه زمانی را که منتظر اتوبوس و یا مترو هستید را صرف چک کردن شبکه های مجازی بکنید.
۲ در طی روز ۴ آلارم ۱۵ دقیقه ای را برای چک کردن شبکه های مجازی معین کنید صبح ظهر عصر و شب (اگر برایتان مقدور است این تعداد را هم کمتر کنید).
اگر شغلتان در بستر شبکه های مجازی است چه باید بکنید؟
برا شبکه های مجازی مربوط به شغلتان یک آلارم خاص و جدا از شبکه های مجازی شخصی خود بگذارید تا متوجه بشید که این صدای خاص مربوط به بخش های شغلی شما هستند و نیاز به پایخ گویی سریع دارد.
با توجه به این نکات یاد گرفتیم که چطور خودمان را در دنیای مجازی از بزرگترین دزد زمان (شبکه های مجازی) ایمن کنیم.
یعنی به جای اینکه ۹ ساعت در روز را بدون فایده ای صرف شبکه های مجازی کنیم ۱ ساعت یا کمتر را در روز را که به چهار بازه زمانی ۱۵ دقیقه ای تقسیم کردیم را برای فضای مجازی اختصاص دادیم .
چطورمیتوانیم بازدهی شبکه های مجازی خود را بالا ببریم واز آن کسب در آمد کنیم؟
همه ها به دنبال راهی برای کسب درآمد هستیم اما اگر بخواهیم ازشبکه های مجازی و همین گوشی همراه خودمان کسب درآمد داشته باشیم باید چند مولفه زیر را رعایت کنیم :
۱ شما باید یک کالا برای فروش داشته باشید و تبلیغ کالای خودتان را با محتوای با کیفیت انجام بدهید.
محتوای با کیفیت در شبکه های مجازی یعنی چه؟
یعنی که شما محتوای تبلیغ کالا خودتان را کپی نکرده باشید و خودتان آن را بسازید. درآن اطلاعات جالب و کاربردی به مخاطب ارائه کنید.
۲ اگر کالایی برای فروش ندارید احتمالا خدماتی برای ارائه دادن دارید.
شما ممکن است هر مدل خدماتی برای ارائه دادن داشته باشید
برای مثال خانم امینی عزیز که در سمینار شرکت کرده بودند دست خط بسیار زیبایی داشتند ایشان فارسی و انگلیسی را به صورت بسیار زیبا می نوشتند. کار و خدمات تخصصی خود را به بخش های مختلف و به دوستان و عزیزانی که به این خدمات در کسب و کار و یا به صورت دکوری احتیاج داشتند ارائه می دهند.
۳ اگر شما کالایی برای فروش ندارید و خدماتی هم برای ارائه ندارین چگونه کسب درآمد داشته باشید؟
شما کالایی برای فروش و خدماتی برای ارائه ندارید اما اگر شما در فضای مجازی (تگرام.اینستاگرام،Facebook و….)
یک مسیر خاصی را دنبال میکنید و درآن مسیر مخاطبین زیادی دارید و این مخاطبین شما را دنبال می کنند و پیام های شما را دوست دارند، شما می توانید با ارائه دادن کالا و خدمات دیگران در آن بخش مجازی خودتان کسب درآمد داشته باشید.
شاید برای شما جالب باشد که در دنیای مجازی خیلی از افراد کالا و خدمات ندارند اما کارشان معرفی کالا و خدمات دیگران است .
با گذشتن بنرهای تبلیغاتی در صفحه شخصی خودشان، فیلم گرفتن از مجموعه و کسب و کار آنها و تولید محتوای انحصاری برای مخاطبین که از آن مجموعه و یا کالا خریداری کنند و در واقع باعث یک گردش مالی می شوند.
ضرب المثلی هست که می گه : از قدیم گفتن « بی مایه فطیره »
اگر شما برای من نوعی ایجاد پول و سود نکنید من هم نمیتوانم برای شما ایجاد پول و سود بکنم (به شما پولی پرداخت کنم).
پس شما با توجه به این سه شرط :
داشتن کالا
داشتن خدمات
معرفی کالا و خدمات دیگران
با تولید محتوای انحصاری یک شبکه مجازی پر قدرت بسازید و از آن کسب در آمد داشته باشید و چند اصل دیگر هم در قسمت های بعد برای شما توضیح داده خواهد شد.
هزینه مشاوره کسب و کار در واقع سرمایه گذاری محسوب می گردد. زیرا طبق توضیحات ارائه شده آقای برایان تریسی میزان سود ناشی از سرمایه گذاری آموزش یا همان سرمایه گذاری هزینه مشاوره X30 (سی برابر هزینه پراخت شده) به جیب شما پول خواهد رساند.
این سرمایه گذاری باعث می شود که برخلاف اسمی که روی آن گذاشته می شود بسیار سود آور است. برای جزئیات بیشتر مثال هایی را بیان می کنیم که به روشن شدن تفکرات شما بینجامد.
چرا باید برای کسب و کار مشاوره کنیم؟
اگر می خواهیم یک کارآفرین موفق باشیم، باید دو عامل پیشروی را در نظر بگیریم. نحوه تفکر صحیح و نحوه سرمایه گذاری. این دو عامل، نقاط کلیدی مشاوره های می باشند. برای یادگیری تفکر صحیح یا شیوه سرمایه گذاری یک کارآفرین تجربه ها و آموزش های پیچیده ای زمان بسیار زیاد نیاز است. پس اگر شما تمام این نکات را خودتان با تجربه بیاموزید. دیگر زمانی برای راه اندازی کسب و کار برای شما باقی نمی ماند!؟
مدیران موفق ارزش مشاور را می دانند و همواره به دنبال مشاوره های حرفه ای می گردند برای مثال آقای بیل گیتس بیش از 18 مشاوره دارد. آیا این نشان از اهمیت این موضوع ندارد. اگر از تجربه های یک مشاوره حرفه ای استفاده کنید احتمال رکود و یا ورشکستگی کسب و کار خود را بیمه می کنید. پس مشاوره کسب و کار سرمایه گذاری با بازدهی بسیار بالاست.
چه ضمانتی بابت هزینه مشاوره کسب و کار وجود دارد؟
قبل از این که مشاوره ای انجام شود، باید از توانایی مشاور و میزان اطلاعات او اطمینان حاصل نمایید. بهترین راه برای اعتماد سازی این است که فرد مشاور خود به گفته های اکنون خود عمل کرده باشد و دارای دست آورد قابل ارائه باشد. برای مثال اگر اصول سرمایه گذاری در بیمه عمر را مطرح می کند : خود او بیمه عمر داشته باشد.
هنگامی که توضیح می دهد باید به این صورت تیم سازی کرد، باید خودش تیم داشته باشد و تیم ساخته باشد.
برای برخی از موارد که امکان اجرای آن در مشاغل خاص صرفاً مانند فروشگاه لنت ترمز یا روسری امکان پذیر است. می توان به این صورت در نظر داشت که آیا این فرد می تواند فرد مفیدی در کنار من باشد؟
در شرایط ایده ال به شما در مدت زمان 15 دقیقه فرصت داده می شود تا با 4 سوال کلیدی که در ذهن خود دارید میزان تسلط مشاور را سنجیده و به صورت مقدماتی در حوزه خود متوجه شوید که آیا آین مشاوره می تواند درخواست های شما را برطرف نماید یا اینکه باید به نزد فرد دیگری روید؟ یا می توانید چندین مشکل را مطرح کنید و چندین راهکار دریافت نمایید اما چون پاسخ ها پخته نیستند باید روی آنها کار شوند. اما دارای سرنخ های مناسبی برای ادامه مشاوره می باشند.
این بخش از جلسه برای این است که اطمینان حاصل کنید این هزینه های پرداختی فقط دور ریختن پول نیست.
کار مار 100 % گارانتی دارد، یعنی تا پایان سال جاری میلادی می توانید صرفا با پیامک کردن شماره کارت به نام خودتان به سامانه پیامک آکادمی موفقیت 10003715 تمام هزینه ها به صورت آنی به شما همراه آکادمی مسترد می گردد. امکان تشخیص صرفا خود شما می باشید.
هزینه مشاوره کسب و کار چقدر است؟
عوامل مختلفی در مشاوره کسب و کار موثر است :
موضوع مورد مشاوره :
موضوعات بسیار زیاد هستند: از سرمایه گذاری چند میلیونی تا چند میلیاردی، شروع یک کسب و کار کوچک تا راه اندازی یک شرکت چند ملیتی همه و همه از تامین نیروی انسانی تا تامین مالی و مشاوره های مدیریتی و شاید مشاوره توسعه فردی را نیاز باشد. مشاوره بازرگانی یا مشاوره تبلیغات موثر تهیه مدل برای کسب و کار شما و … را می توان در جای جای کسب و کار در نظر گرفت.
مشاوره های کسب و کار چطور اجرا می شوند؟
مشاروه های کسب وکار شکل های مختلفی می تواند داشته باشد که برخی از آنها به صورت مستقیم و برخی دیگر از راه دور برای مخاطبین قابل ارائه است :
مشاوره به صورت ایمیلی یا مکاتبه ای
مشاوره آنلاین یا بصورت چت های پیامرسان
مشاوره تلفنی کسب و کار
مشاوره حضوری در محل دفتر آکادمی موفقیت
مشاوره حضوری در محل کسب و کار متقاضیمشاوره
مشاوره بصورت پروژه ای و یک باره
سطح دانش مشاور :
مشاوره صرفاً باید بهترین نتیجه را برای شما به ارمغان بیاورد. داشتن تحصیلات دانشگاهی مرتبط یا نامرتبط تاثیر بالایی در نتیجه گیری شما از مشاوره ندارد اما در روند ارائه مطالب به شما موثر است.
تجربه یک مشاوره در ارائه کسب و کار :
حتی یک دانش آموز هم می تواند مشاوره در زمینه تحصیلی خود به دوستانش مشاوره دهد. اما هر چه میزان تجربه و توانایی های یک فرد بیشتر و میزان تسلط او بر کارها بیشتر باشد وقت او گران بهاتر شده و بنابراین هزینه ها و کیفیت کار ارائه شده نیز بیشتر می شود.
تجربه برتر از مدرک تحصیلی دکترای غیر کاربردی است. برای مثال شما کدام یک از دو مورد زیر را برای مشاوره انتخاب می کنید؟
1-کسی که خود صاحب کسب و کار بزرگی است. کارخانه های بزرگی را راه اندازی و مدیریت کرده و تجربه های متعدد است و به شما می گوید که با این روش خاص برای مثال در خرید های خود می توانید 2% تا 4% صرفه جویی داشته باشید. از شما مبلغ 5 میلیون تومان برای ارائه همین یک تکنیک در 10 دقیقه طلب کند.
2-شخصی که مدرک دکترای خود را گرفته و بدون تجربه آماده است که شما را همراهی کند که کدام یک از روش ها با آزمون و خطا به نتیجه مناسب تری خواهد رسید؟ شاید هم نتیجه معکوسی را برای شما به ارمغان بیاورد! البته هزینه ای روش شاید در حد چند صد هزار تومان باشد.
3-ایده آل ترین حالت این است که هم مشاور دارای مدرک تخصصی هم سابقه فعالیت مرتبط و هم دارای تجربه و مهارت باشد. که در این حالت زمان های در دسترس داشتن مشاور بسیار بالا و نیز هزینه هایی که با اختصاص وقت به مراجعه از دست خواهد داد با میزان هزینه های دریافتی قابل مقایسه نمی باشد!!
ایده آل این است که مشاور هم تحصیلات بالا و هم تجربه بالایی داشته باشد که گاه یافتن چنین فردی بسیار دشوار است. بنابراین بهتر است ایده آل فکر نکنیم و بیشتر بر کارآیی فرد مشاور تمرکز کنیم تا مسایل حاشیه ای.
طبیعی است شما فردی را که به شما سود بیشتری می رساند انتخاب کنید. یعنی پنج میلیون یا بیشتر را پرداخت می کنید تا چندین برابر این مبلغ را به دست آورید.
جلسات و ساعات مورد نیاز مشاوره کسب و کار:
تعداد ساعات بالاتر = هزینه کسب و کار مشاوره پایینتر
این یک معادله دو سر سود است. چون در ابتدا یک سربار اطلاعاتی وجود دارد که مشاور باید برای کسب و آنها زمان بیشتری صرف کند و جلسات بعدی فقط اشاره به بازرسی جلسات و یا چک کردن کارهای اجرایی منوط می شود. اجرا و نتیجه گیری را راحت تر می کند.
استخدام یک کوچ یا مشاور کسب و کار:
شما نیاز به یک کوچ دارید که در هر مرحله از اجرای کار که نیاز باشد شما را همراهی کند؟ یا تنها در یک ساعت مشخص احتیاج به ارائه راهکار دارید؟ این دو هزینه هایی به نسبت هایی متفاوت را خواهند داشت.
حضور در محل شما : هزینه های مربوط به مشاوره با افزایش مسافت بالاتر خواهد بود. اگر قرار باشد مشاوره در یک شهرستان و یا حتی در یک شهر کوچک باشد باید هزینه های رفت و آمد و اقامت را هم در نظر داشت.
بزرگی و ابعاد یک پروژه و مشاوره :
هزینه ها به نسبت ایده و سرمایه ها با هم متفاوت است. کسی با سرمایه چند میلیونی و یک کسب و کار خویش فرما یا شراکتی به نسبت شخصی با سرمایه میلیون دلاری و کسب و کار بین المللی دارای نیازهای مختلف و انتظارات، ریسک ها و سودهای متفاوت می باشد بنابراین هزینه ها نیز متغیر خواهد بود.
انتظاری که از یک مشاوره دارید را ابتدا می توانید برای خودتان دسته بندی کنید و سپس برای نتیجه گیری آن انتظارات برنامه ریزی و مشاوره ای را انجام داده شود. می تواند در حد یک سوال و یک مشاوره تلفنی باشد. می تواند به صورت حضوری و در جلسات برای رفع یک مورد کوچک در کسب و کار و یا بسیار بزرگ برای یک برنامه ریزی ده ساله و برندسازی مجدد یک کسب و کار قدیمی باشد. چون راه کارها متفاوت است، زمان و هزینه ها متغیر خواهد بود.
در مقابل هزینه مشاوره چه چیزی بدست می آوریم؟
اگر از افراد بی پول و ورشکسته بپرسید که چه چیزی باعث شد ورشکست شوی؟ می گویند : محیط، شرایط ، بازار ، بد شانسی و … اما مثل همه تکنیک های درون کاوی با کنکاش در توضیحات این افراد به نتایج بسیار جالی می رسیم.
کسانی که کسب و کار خود را استارت می زنند فکر می کنند نظر آنها نظر مردم است!
و با دانستن مسیر اشتباه نمی توانند تغییر را برای خود و کسب و کارشان بسازند.
اگر طرح های مختلف را برای اجرا نداشته باشید با اولین مشکل پیش آمده نقشه جایگزین نداشته و شکست می خوریم!! باطرح جایگزین شبیه یک فرمانده دفاع از کسب و کار خود را به عهده دارید. یک کارآفرین حرفه ای با افراد مختلف مشورت می کند و طرح های مختلفی را برای شرایط متفاوت دارد. پس سرمایه گذاری در مشاوره کسب و کار یک نکته اصلی و اساسی است.
فواید مشاوره کسب و کار چیست؟
یک مشاور خوب یک راهنمای خوب است یک انگیزه دهنده و یک حامی است. یعنی ایده اولیه شما را بررسی می کند ضعف و قوت آن را به شما می گوید به شما انگیزه اجرا می دهد به شما جرات می دهد تا مسیر پر فراز و نشیب کسب و کار را با هم بپیمایید.
کار مشاور، ارائه راه کارهایی برای انجام سریعتر و راحت تر مسیری برای ایده اصلی است. پس هزینه مشاوره یک سرمایه گذاری است. مشاور کسب و کار فقط ایده شما را نمی شنود. گاهی ایده شما را می گیرد و برای شما ایده را تبدیل به یک ایده اجرایی می کند. شاید بخشی را برای شما برون سپاری کند و از صفر تا صد با خطرات آشنا کند. گاهی یک برون سپاری باعث اضافه شدن زمان و کاهش هزینه و نجات یک کسب و کار می شود.
آیا من توان پرداخت هزینه های مشاوره کسب و کار را دارم؟
همان طور که قبلا هم توضیح داده شد یک معادله است. یعنی در مقابل هر کسب دست آوردی شما باید هزینه ای را پرداخت کنید. هزینه استفاده از مشاوره یا کسب دانش به اندازه همان مشاوره !؟
هزینه استفاده از تجهزیات مناسب و یا ورشکستی و بدهکاری و زندان
خسارت ناشی از استخدام فرد نامناسب یا استفاده از فرد متخصص و پرداخت هزینه
مهمترین دلیل شکست استارت آپ ها (کسب و کارها)
ایده نا مناسب
مجری نا مناسب
اجرای نا مناسب
یک مشاور خوب در تمامی این مراحل به شما یادآوری هایی را می کند تا از بروز اتفاق های نامناسب احتمالی را بگیرد. حالا اگر می خواهید بفهمید که مشاوره خوب چه نقشی در پیشرفت دارد. باید به شما بگویم که همه افراد موفق و بزرگ دارای وکیل یا مشاور حقوقی هستند. همه افراد موفق دارای مشاور یا دکتر خانوادگی هستند و …
البته شاید از نزدیک این افراد را ندیده باشید می توانید فیلم های زندگی این افراد یا زندگی نامه یا از نزدیکان این افراد بپرسید تا اطمینان حاصل کنید.
مثال : با دو برادر درباره مدیریت داخلی مجموعه لوازم یدکی صحبت می کردم. متوجه شدم از ضعف مدیریت داخلی و شرح وظایف افراد رنج می برند. شاید چند میلیارد تومان ماهانه درآمد داشتند اما آرامش کاری نه!
پس از مشخص شدن وظایف و تامین نیرو اتفاق جالبی افتاد نیروها بیشتر شد. کارها آسان تر انجام شد و درگیری های فکری کارفرما به صفر رسید و حتی افزایش فروش را نیز داشتیم. این یعنی یک معامله چند سر سود.
با این اوضاع اقتصادی از مشاور کاری هم بر می آید؟
کاهش ریسک مالی ورشکستگی
کاهش هزینه جذب و تعدیل نیرو
تبدیل ایده به ایده های پول ساز
ایجاد انگیزه در شرایط مالی نامناسب
اشتباهات احتمالی رایج را اشاره می کند
پیدا کردن راهکار جذب سرمایه گذار جدید
معرفی بازار های جدید فروش کالا یا خدمات
تحلیل رقبا برای پیشی از آنان
ارزش خدمات شرکت های مشاوره کسب و کار
مشاوره کسب و کار برای شما چقدر هزینه دارد و چقدر سود؟
همین الان به این فکر کنید که چه میزان درآمد و چه میزان سود ماهانه دارید؟
برای مثال ماهانه فقط 5 میلیون تومان سود در کسب و کار شما وجود دارد. حالا 5 درصد این مبلغ مبلغی است که می توان با چند تکنیک ساده مدیریتی بدون هزینه برای شما سود آور باشد. که می شود 250 هزار تومان ماهانه جلوگیری از ضرر یا سود بیشتر. حالا برای یک سال همین مبلغ به اندازه بیشتر از نصف سود یک ماه کسب و کار شماست!!
پس اگر سود ماهانه شما هر چه باشد با مراجعه به یک مشاور و گرفتن ایده های خوب می توانید به اندازه نصف یک ماه را حداقل انتظار سود داشته باشید. حالا آیا این سود سود کمی است!؟
یک موضوع خیلی اساسی و پایه ای در کسب و کار. اما این موضوع چقدرمی تواند در زندگی شما اهمیت داشته باشد و در بیزینس و کسب و کارتان به شما انگیزه یا انحراف بدهد؟
نکته ی اصلی :خیلی از کلاسها و سخنرانان موفقیت و انگیزشی همگی جمله ای رابه مامی گویند آنهم اینکه شما باید برای کسب و کارتان یک وبسایت داشته باشید و نیز یک فروشگاه داشته باشید و به یک کسب و کاربرپایه ی دیجیتال برای موفقیتتان نیازدارید!
امایک نکته ی خیلی خیلی مهم که بهتون گفته نمی شود این است که شما اول بایدیک کسب و کارداشته باشید!داشتن یک وبسایت به تنهایی شما را در کسب ثروت شتاب نمی دهد. چون اصلاً کسب و کاری ندارید تا به آن شتاب دهد!
یکی از دوستانم بنام کاوه بمن می گفت: من درحیطه ی مربوط به شبکه های مجازی چندین هزار دنبال کننده دارم. در کانال تلگرامش نیز نزدیک به سیصدهزار فالوور دارد. همچنین دنبال کنندگان زیادی در اینستاگرام داشت. اما این دوست عزیز به این فکر نکرده بود که تمام الفاظ غمگین، اشعارغمگین و تصاویرغمگین راجمع آوری کرده ….
با وجود اینکه فالوور و دنبال کنندگان زیادی هم داشت. اما محصولی برای فروش نداشت. می گفت دراین یکی دو سالی که من کار و کاسبی روی شبکه های مجازی فوکوس دادم مخاطبین زیادی بدست آوردم. اما مخاطبینم سود مالی و ریالی برای من نداشتند. من به ایشان عرض کردم بله مشخص است که این سود برای شما نخواهد بود، بخاطراینکه هدف و محصولی ندارید. کلی ازمخاطبینش دارای فاز غمگین و دپرس بودند یعنی یکسری از افراد افسرده و شکست خورده ی عشقی:( شماهایی که می خواهید کسب و کارداشته باشید چه با
یک پیج اینستاگرام
یک صفحه وبسایت
یا هرچیزی دردنیای مجازی، باید محصولی برای فروش و عرضه داشته باشید. شمادرنهایت بایدبتوانید بابت یک خدمات یا کالا از مشتری هایتان پول دریافت کنید. خیلی ها نمونه فیسبوک رامثال می زنند و می گویند آقای کرمی شما می گویید که بایدحتما از مشتری پول بگیریم!! اما شرکت فیسبوک چطور توانسته بدون اینکه پولی بگیرد برند شود؟
در جواب باید بگویم شرکت فیسبوک هم پول می گیرد اما مشتریانش مردم عادی نیستند: کمپانی های بزرگ هستند. که درقبال آن، فیسبوک اطلاعات آماری می دهد که مثلاً در این فصل دختران از رنگ صورتی استفاده می کنند و درفصل بعدی از رنگ آبی روشن و اینکه درصدهاش نیز به چه نسبتی هستند. کمپانی ها این اطلاعات رامی خرند و روی این اصل تولید لباسهایشان را انجام می دهند و ازفروش اطلاعات،پول،هزینه ها،اعتبار و قدرت خودشان رابدست می آورند.
اگر می خواهید در کسب و کار دیجیتال فعالیت کنید در دوشرط اینکار را انجام دهید:
شرط اول : بیزینسی را که دردنیای فیزیکی بهش علاقه دارید را انتخاب کنید. ممکن است این بیزینس کتاب، لباس، دوچرخه و یا حتی فروش عطر باشد و هر چیزی که بهش علاقه یا آشناییت دارید.
شرط دوم : انتظار نداشته باشیدثانیه یا روز اول معجزه ببینید. بطور مثال شما پیج و بسایتتان را راه انداختید و انتظار داریدکه از لحظه اول فروش داشته باشید. قطعاً به این صورت نخواهد بود. (آکادی موفقیت IranSuccess.Com)
آنهایی که درحیطه ی مجازی یا فیزیکی کسب و کار راه اندازی کردند، می دانند که چه می گویم. روند رشد کسب و کار یک روند تصاعدی ست. شما ممکن است در یک ماه اصلاً مشتری نداشته باشید و فقط اقوام شما از تون خرید کنند. ماه دوم وبخش بعدی دوستان، آشنایان و ماه سوم و چهارم و سال اول شایدفقط بتوانیدهزینه های جاری تان را تامین کنید و سال اول فقط برایتان سر به سر بشود و سود مثبتی اصلاً حاصل نشود.
کسانیکه حسابدار هستند می دانند که اداره مالیات به شما اجازه می دهدکه دو سال پشت سرهم یعنی سال اول کسب و کار و سال دوم کسب و کار، کسب وکارخودتان را زیانده اعلام کنید. یعنی حتی اداره مالیات هم این رابخوبی می داندکه یک کسب وکارممکن است دو سال اول سود مثبت نداشته باشد. ( بخاطر چالشهایی که وجود دارد و ریتم هایی که باید در کسب و کار رعایت شود و رشدهایی که انجام می گیرد). پس اگر دو سال هست که کسب و کارتان را استارت زده اید و سود کسب و کارتان نسبت به سرمایه داخل کسب و کارتان به 40 الی 50 درصد سالانه نرسد، مطمئن باشید که یک جای کارتان می لنگد!
از لحاظ ریالی بهتون می گویم اگر شما دوست عزیز در کسب و کارت که ممکنه فیزیکی باشد، یک میلیارد تومان هزینه کرده و اگرمجازی باشد 500 میلیون تومان هزینه کرده باشید فرقی نمی کند، درحالت اول که یک میلیارد سرمایه گذاری و دو سال بیشتر گذشته و مثلاً سال سوم یا چهارم کسب و کارت است. در ازای یک میلیارد سرمایه اگر این یک میلیارد برای شما چهارصد میلیون تومان سالانه یاحدود 30 الی 40 میلیون تومان ماهانه سود ندارد مطمئن باشید این کسب و کار شما رو به افول و ورشکستگی است.
همچنین در کسب و کار مجازی 600 یا 500 میلیون سرمایه گذاشتید و الان 15 الی 20 میلیون ماهانه سودندارید، این کسب و کار شما بزودی رو به افول و ورشکستگی خواهدرفت. پس با این توضیحاتی که دادیم همین الان برآوردکنید. اگر سال اول و دوم هست مشکلی ندارد. یعنی یک میلیارد سرمایه در گردش داشته باشید اما کسب و کارتان حتی ماهی 5 میلیون تومان سود نداشته باشد این برای سال اول و دوم اشکال ندارد. اما اگر سال سوم و چهارم هست با خودتان دو دو تا چهارتا بکنید.
در تهران پایینتر از تجریش یک مغازه فروش خشکبار وجود دارد. با یک حساب سر انگشتی متوجه شدم که این دوستان چیزی حدود 3 الی 4 درصدسود در ماه دارند. اما آنها می خواستند مغازه را ببندند و متوجه این سود نبودند و بنظرشان می آمد که این سود خیلی کم است. من برایشان حساب کردم که اگر این سود را با این روند و روش، نظام مند کنند و تکنیک فروش را هم برای کارشان اعمال کردم و به 5 درصد سود در ماه رسید. سالانه 60 درصد سود فروش داشت و خیلی هم عالی بود.
خیلی از کسب و کارها خودشان رانمی سنجند و این نسنجیدن ها یکی از عوامل مهم و اصلی نا کارآمدی کسب و کارهاست. اگر در آیات و روایات نیز دقت کنیم این حدیث امام علی (ع) به وضوح می فرماید :
حاسبوا قبل اَن تُحاسِبُوا
( به حساب خود برسید قبل از این که به حسابتان برسند)
همه ما فکر می کنیم که این حدیث فقط مربوط به آخرت و زمانی که فرشته ها نامه اعمال ما را می پیچند و حسابرسی می کنند. اما در واقع چنین نیست. این حدیث به همه چیز اشاره می کند! اینکه میفرماید به حساب خود برسیم منظور حساب مالی هم هست حساب مشتری هایمان هم هست، که باید بهشون رسیدگی کنیم قبل از اینکه هر اتفاق دیگری در زندگی مان بیفتد.
ریشه مشکلات چطور حل می شود؟
یک جمله معروفی از انشتین : با همان مغز و اطلاعاتی که مشکل را بوجود آوردیم نمی توانیم مشکل راحل کنیم. این یک قانون است. در یکی از کمپانی های مربوط به خدمات اسکان دریکی ازشهرستانها که رفته بودم مسئول آنجا می گفت که من حدود سه هفته است که بر روی موضوعی فکر می کنم!! من به ایشان گفتم که نحوه ی فکر کردن شما چطور بوده؟
گفت : پشت میز می نشستم و فکر می کردم. خیلی جالبه، فکر می کنیم توی یک گوشه نشستن و به نقطه ای خیره شدن و نظم دادن به آن رشته افکار، مسئله راحل خواهیم کرد!! اما هیچوقت این اتفاق نخواهد افتاد. می خواهم یک تلنگر کوچک به شما بزنم. یادتان هست در دوران مدرسه در بحث محاسبات و ریاضیات همه سوالات را جواب می دادیم جز یک سوال که نیاز به فرمول یا پاسخ محاسباتی داشت. ومدام به مغزمان فشار می آوردیم اما باز هم نمی توانستیم آنرا حل کنیم. چرا؟
چون اطلاعاتمان برای حل آن مسئله کافی نبود. اما تنها کافی بود به برگه بغل دستی نگاه بندازیم یا راهنمایی معلم، یا رجوع به متن سوال، نکته کلیدی را پیدا می کردیم و با آن نکته کلیدی، مسئله را تا آخر حل می کردیم. از مشورت گرفتن، از دریافت اطلاعات، از الگوبرداری کردن، از نحوه ی اجرای همان امور توسط دیگران غافل نشوید. این گزینه ها، گزینه های واجبی برای فکر کردن هستند.
گرفتن مشاوره از افرادی که قبلاً اینکار را انجام داده اند، یک گزینه خیلی خوب برای استفاده از آن طیف گستره ی تفکرات هست. همیشه دو تا فکر بیشتر از یک فکر ارزش دارد. ژاپنی ها یک ضرب المثل دارند که می گوید: (فکر شما به اضافه ی فکر من بهتر یا نهایتاً مساوی با فکر من است) در قرآن سوره ای بنام شورا داریم که همه رادعوت به شورا یا مشورت گرفتن می کند، از این گزینه هم غافل نشوید.
پس اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی داشته باشیم باید بگویم: دوستان عزیزی که درحیطه ی کسب وکار هستید چه کسب و کار دیجیتال، چه کسب و کار فیزیکی، اگر کسب و کار را شروع نکردید بدانید سال اول و دوم کسب و کاربرای شما ممکن است سود آور نباشد.
آیا با این حال حاضرید کسب و کارتان را استارت بزنید؟ اگر یک تا دو سال هست که کسب وکارتان را استارت زده اید، چه مجازی و چه فیزیکی. ( کسب و کار استارت زدن به این معنی نیست که شما مثلاً یک شرکتی را ثبت کنید اما فقط روی کاغذ باشد یا یک وبسایتی را فقط دامین آنرا خریده باشید و این کسب وکارتان باشد!! نه) کسب و کاری که حداقل در روز 6 ساعت زمان مفید بابتش صرف می کنید، این همان کسب و کاریست که بابتش تلاش کردید و قطعاً نتیجه می گیرید، شک نداشته باشید.
ایجاد کسب و کار سود آور دیجیتال و فروش آنلاین
وبسایتی را دیدم از یک نویسنده ی جوان، دو تا کتاب نوشته بود و بابت این دو تا کتاب یک وبسایت تاسیس کرده بود. فقط این دو کتاب خودش را در وبسایت برای فروش گذاشته بود. وبسایتش حدود 5 الی 6 سال کار می کرد، اما آخرین محتوایی که در سایت گذاشته بود مربوط به سال 2015 بود یعنی 4 سال پیش! وبسایت را راه اندازی کرده بود این مطالب را در آن قرار داده بود. اما دیگر تغییراتی ( آپدیت ) در آن قرار نداده بود. جالبه شکایت می کرد فروشگاه های آنلاین اصلاً جواب نمی دهد، می گفت من از 5 سال پیش تا الان اینقدر هزینه نگهداری وبسایت را دادم و با این اوصاف هنوز فروش خاصی ازوبسایت نداشتم.
به ایشان عرض کردم شمایی که اینقدر هزینه ی نگهداری را دادید آیا زحمت کشیدید هزینه ی تولید محتوا راهم بدهید؟ گفت : نه. به ایشون گفتم یک کسب و کار فقط یک رکن ندارد. شما نمی توانید کسب و کار را با یک حسابدار مدیریت کنید! همچنین نمی توانید کسب و کار را فقط با یک تیم فروش مدیریت کنید! هیچوقت هم نمی توانید کسب و کار را فقط با یک تیم اجرایی مدیریت کنید. کسب و کار نقاط و اجزای مختلفی دارد.
در نتیجه مدیریت مختلفی هم دارد اگر نتوانید پایه های آن را باهم مدیریت کنید، ارتقاء دهید من به شما قول می دهم یا خیلی کند پیشرفت می کنید یا اگر پیشرفت کنید بر می گردید. خیلی از تیم ها را دیده ام که خیلی خوب استارت می زنند، خیلی خوب کار می کنند اما فقط به یکی از این دلایلی که بهتون گفتم برمی گردند به عقب. تیم بسیار عالی کار می کند اما توی یک نقطه ای در حسابهای مالی به اختلاف می خورند. یکی می گوید من باید 27 درصد بردارم دیگری می خواهد 34 درصد بردارد و چون از اول شفاف سازی انجام نگرفته است، آن تیم کلاً ازهم می پاشد.
عکس این قضیه یک تیم دارد کاری را انجام می دهد به یک نقطه ای میرسد که باید یک مسئولیت جدید تعریف شود. در این تیم این کار را مدیر انجام نمی دهد و مسئولیت و وظایف را بین 4 تا آدم تقسیم می کند. این از نمونه مثالهایی ست که من دیدم. یعنی به هر 4 نفر وظایف یکسان می دهد برای مثال اگر نامه ای ازطرف کارگزینی آمد هر 4 تا وظیفه دارید پاسخ یکسان بدهید. نامه می آید اما هیچگدام پاسخ نمی دهند. یا هر 4 تا یکسان پاسخ می دهند. این از عدم کارآمدی یک مدیر است. باید وظایف مشترک تا حد امکان کاسته و یا تفکیک بشود. شمایی که تا دیروز این وظایف را داشتید، یکی از وظایف شما کسر می شود که شبیه به وظایف خانم یا آقای فلانی ست و به ایشون واگذارمی شود و شما این وظیفه جدید را کامل به عهده بگیرید.
وقتی اتفاقی می افتد مسئولیت پذیری مشخص شده است. به صاحب آن فرایند ارجاع می دهید باید به من پاسخگو باشید. من خودم این اشتباه را اوایل که تازه بیزینسم را راه انداخته بودم در بخش حسابداری باهاش دست به گریبان بودم. مشکل این بود که من به هر کدام از حسابدارهای جدید می گفتم باید این فرایند را انجام بدهد و وقتی به مشکل بر می خوردند به آنها می گفتم که این چرا مشکل دارد؟ می گفتند که این داده هامربوط بمن نیست و مربوط به حسابدار قبلی هست.
یک روز این مشکل را برای همیشه ریشه کن کردم. یک حسابرس آوردم و به ایشان گفتم شما در این فرایند کلاً حسابهای مرا تراز کنید، آنجا که خطا دارد دربیاورید و آنجایی که خطا نداردجوری با هم همگام سازی کنید تا حسابها با هم درست بشوند. بعد از اینکه حسابها باهم ست شد حسابدار را دوباره سر جای قبلی گذاشتم و گفتم از امروز هرگونه مشکلی پیش آید مسئولیتش باشخص شماست.
امیدوارم که آگاه باشیم و بدانیم که در کسب و کارها برای رشد، زمان نیاز هست و درکسب وکارها ارکان مختلفی وجوددارد که باید با هم رشد کنند و اینکه اگر شما سال اول و دوم کسب و کارتان هست و تاحدود 40 درصد سود سالانه ندارید و ماهانه حداقل 4 درصد، نگهداری کسب و کار از نظر مالی و ریالی به صرفه نیست و باید تغییراتی در کسب و کار داده شود. با این اوصاف امیدوارم این نکات رادرزندگیتان بکاربگیرید.
عضویت باشگاه آکادمی موفقیت
نام | نام خانوادگی | نام شهر
10003715
و یا در وبسایت iransuccess.com خودتان نام نویسی را انجام دهید. تا از همایش ها و دوره ها مطلع شوید.
دوستان عزیز سلام امروز یکی از پرسش های ارسالی به آکادمی موفقیت ایران را بررسی می کنیم.
سوال : استاد کرمی عزیز سلام، شما گفته اید که باید تمام مسئولیت های زندگی خود را برعهده بگیرید. من با گفتن جملات و این که من مقصر تمام وقایع زندگی خودم هستم دچار احساس گناه شده ام. چگونه از حس گناه خارج شوم؟
پاسخ :دوست عزیزی پس ازشنیدن صحبت های من دچار احساس منفی گناه شده است.
اولاً خیلی خوشحالیم که شما انقدر تمرین کرده اید که حستان تغییر کرده. این یعنی که شما صحبت های را با دل و جان شنیده اید و سعی در تغییر موقعیت فعلی خود داشته اید. سعی در تغییر موقعیت موجود مرحله ی اول این فرایند است، اما در سطح دوم شما به دلیل تصورات و تفکرات نامناسب دچار تشویش ذهنی شده اید.
ما در سمینار گذشته « برج آزادی تهران » گفته ایم که مسئول تمام اتفاق های زندگیتان خودتان هستید.
مثال : ممکن است شما در کوچه ی محل زندگیتان شخصی با اتومبیلتان تصادف کند، مقصر کسی است که با ماشینتان تصادف کرده و مبلغ خسارت وارد شده به شما را هم پرداخت میکند، اما مسئولیت تعمیر، مذاکره و این که از آن روز به بعد مکان امن تری را برای پارک اتومبلیتان انتخاب کنید با خودتان است. پس معنای کلمه ای مقصر با مسئول بسیار متفاوت است.
انسان مقصرهمچنان در عالم خسران و زیان می ماند اما « فرد مسئول بحران را مدیریت » میکند هرچند مسئولین ما با این تفاسیر قابل قیاس نیستند. روی صحبت من مسئولین ژاپنی و اروپایی که نمونه ی یک مسئول واقعی هستند می باشند. از این مهم ترمسئولیت شخصی، زندگی، کسب و کار کمپانی خوتان است.
اگراین مطالب را باهم جمع بندی کنیم :
شما در تمام ابعاد زندگیتان مسئول هستید نه مقصر
این دو لغت را در ذهن خود ارزیابی کنید :
مقصر :کسی است که قصوری را انجام داده ، یا کم کاری کرده باشد.
مسئول : کسی است که باید به سوالات پاسخگو باشد ؛ سوالاتی از قبیل چه کار کنم که این اتفاق دیگر پیش نیاید؟ چرا این اتفاق پیش آمده است…؟ جواب این سوالات را باید به خودتان بدهید نه هیچ شخص دیگری.
با این تعاریف جدید هر اتفاقی که درزندگی شما رخ بدهد ممکن است شما مقصر باشید یا این که نباشید. اما چیزی که واضح است : «مسئولیت آن اتفاق تماماً با شما است».
مثال : اگر کودکتان خانه را بهم میریزد مقصرکودکتان است. اما مسئول شما هستید و شما می توانید تکنیک جدا کردن انسان ها از اتفاقات را به کار بگیرید. این موضوع را بهتر درک کنید که وقتی انسانی نباشد پس شما هم نمی توانید مسائل و اتفاقات پیش آمده را گردن کسی بیاندازید!! پس قبول می کنید که مسئولیت تمام اتفاقات پیش آمده با خودتان است. (این تکنیک را نیز در سایت آکادمی موفقیت می توانید دانلود کیند IranSuccess.Com).
تکنیک جدا کردن انسان ها از اتفاقات بسیار شبیه به تفکر ژاپنی ها درمدیریت است.
به همین دلیل فرهنگ عذرخواهی ژاپنی ها را بسیار دوست دارم، آنها به دلیل قطع اینترنت در ساعت 3 صبح به مدت30 ثانیه در یک هتل نامه ی عدر خواهی کتبی برای همه ی مشتریان می فرستند و به دلیل تاخیرقطارهای ژاپن مسئولین و تمام کارکنان خطوط ریلی ازمردم عذرخواهی می کنند. این فرهنگ، فرهنگ زیبایی است.
این یعنی مسئول تمام اتفاقات پیش آمده ما هستیم و یکی از دلایل پیشرفت ژاپن به دلیل رعایت اصول مسئولیت پذیری آنها است. در ایران مردم به دنبال مقصر و زندانی شدن او هستند تا تنبیه شود. آیا این راهکارمناسبی است!؟ خیر!
راهکار مناسب برای تغییر در یک جامعه چیست؟
به شما قول می دهم که راهکار مناسبی نیست! زیرا با زندانی کردن فرد مقصر چون انسان های مشابه او بسیار زیادند و می توانند آن کارها را مجددا انجام دهند. زیرساخت اصلاح نشده است و این روند درجامعه دوباره تکرار می شود؛ دلیل آن بسیار ساده است، آموزش های ما برمبنای یک اصل ساده (تنبیه شدن) است. یعنی مقصر اگر پیدا شود تنبیه می شود بنابراین شخصی که می خواهد مرتکب تخلف شود اول دنبال مرحله ی بعد می گردد که آیا تخلفی که می خواهد انجام دهد ارزش تنبیه شدن را دارد یا خیر!؟
مثال: آیا از لحاظ مالی می ارزد که ما در خیابان پارک دوبل انجام دهیم و 50 هزار تومن جریمه شویم؟ یا این که پارک معمولی انجام دهیم اما مقداری پول پارکینگ پرداخت کنیم؟
خوب با پرداخت 20 هزار تومان پول پارکینگ معلوم نیست که جریمه شویم یا خیر؟ با 5 بار تخلف ممکن است یکبار آن را گیربیفتیم. به جای 250 هزارتومان 50 تومان جریمه پرداخت می کنیم. اگر در پارکینگ برویم هزینه ی آن 100 هزار تومان می شود. با اندکی تامل متوجه میشویم که 50 هزار تومن از 100 هزار تومن کمتراست و انتخاب 50 هزار تومان انتخاب منطقی تری است!
در اینجا زمانی که مقصر پیدا شود جریمه میشود اما اگر بفهمدکه آن شخص کلاً یک شخص مسئول است یعنی اگرآنجا پارک کند باعث تشدید ترافیک، آلودگی، زشت شدن چهره ی شهر می شود. در بٌعد بیشتر فرهنگ ترافیکی و اقتصاد بین المللی اش به تک تک شهروندان هم مربوط می شود. هیچ وقت دیگر پارک دوبل انجام نمی دهد و هیچ وقت موجب بهم ریختن این سلسله مراتب نمی شود. این کاری است که اروپایی ها، ژاپنی ها بسیار بر روی آن در مدارس کار کرده اند. به نتایج عالی رسیده اند و نمونه های آن را در دستاورد های اجتماعی آنها قابل مشاهده است.
با این تعاریف جدید دوست عزیزی که دچار احساس گناه شده اید، اولاً این حس مقداری طبیعی است چون روح ما تا امروز احساس مسئولیت پذیری نداشته است. از امروز که شما تلاش کرده اید مسئولیت ها را به گردن خودتان بیاندازید یک مقدار احساس گناه طبیعی است. اما بخشی که شما در ذهنتان است این موضوع است که شما مقصرهستید؟ خیر. شما مقصر نیستید بلکه شما مسئول هستید.
و این موضوع کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند، خوشحالیم که سوال پیش آمده را مطرح کردید و امیدواریم که پاسخ ارائه شده به سوال شما بتواند شما را به آن ذهنیت مثبت که باید رسانده باشد.
دوستان عزیز سلام سامان کرمی هستم از اکادمی موفقیت ایران با یک نکته بسیار کلیدی وطلایی هدف . معمولا این سوال پیش می آید، ما این نکته را می دانستیم. اما در برنامه ریزی عملی برای موفقیت خیلی از ما انسان ها مسیر را با هدف اشتباهمی گیریم. نکته ی کلیدی این است که آنچنان بر روی مسیر تمرکز کردیم از هدف دور شده ایم. اکنون مسیر برای ما تبدیل به هدف شده است. سعی کنید هیچ وقت در این موقعیت قرار نگیرید و سعی نکنید آن را حفظ کنید. این اتفاق زمانی می افتد که ما خودمان را ارزیابی نمیکنیم.بارها و بارها کارهای روزمره خود را تکرار می کنیم.
امام علی (ع) میفرماید: به حساب خود برسید قبل از این که به حساب شما رسیدگی شود. منظور از این حدیث این نیست که تا زمان مرگ و روز حساب صبرکنیم. ما وظیفه داریم در این دنیا با در نظر گرفتن هدف هم زمان که توانستیم خود را ارزیابی کنیم.
این همان تفکری است که به آن توصیه فراوان شده.
زمانی که به برخی اشخاص مشاوره میدهم و با آن ها صحبت میکنم متوجه می شوم که دگرگون شده اند فقط به این دلیل که مسیر برایشان تبدیل به هدف شده را تغییر می دهند.
دو نمونه مثال برای واضح تر شدن توضیحات را در زیر مشاهده می کنید:
خیلی از آدم ها این مشکل را دارند مثل هدف از تحصیلات تکمیلی! انسان ها معمولاً زمانی که در سنین 16 یا 17 سالگی هستند برای خود یکسری آمال و آرزو ها را مشخص می کنند. به خصوص افرادی که در خانواده هایی با سطح مالی پایین به دنیا آمده اند اهداف مالی مشخص تری ندارند. دنبال این هستند که بعد از تحصیلات به یک شغل مناسب و درآمد و رفاه در نهایت استقلال مالی دست پیدا کنند.(آکادمی موفقیت)
پس در نهایت یکی از اهداف رسیدن به رفاه مالی با استفاده از تحصیلات است.
یکی دیگر از فرایند هایی که ممکن است در ذهن شما هم باشد. رسیدن به جایگاه اجتماعی با استفاده از تحصیلات است. خیلی از انسان ها زمانی که تحصیلات را شروع میکنند در طول دوران تحصیلشان از هدف خارج میشوند.
روزی شخصی برایم از چای ساز خانه اش که خراب شده بود صحبت میکرد و میگفت خرابی چای سازش باعث شده که 2 روز تمام چای ننوشیده! و همش از تعمیر چای سازش و خرید یا جایگزینی اون می گفت. او هدف اصلی را که چای خوردن بود فراموش کرده بود. من به او پیشنهاد کردم که از کتری استفاده کند (کتری هم جلوی دید بود) و بسیار متعجب شد دلیل این اتفاق بسیارساده است! ما آنقدر که روی مسیر متمرکز شده ایم هدف را فراموش کرده ایم!
متاسفانه مشغله و روزمرگی باعث می شود عادت به تکرار مسائل کنیم و این باعث می شود که در زندگیمان مسیر جای هدف را بگیرد. از همین امروز شروع کنید در یک نکه کاغذ ارزیابی کنید. معمولا ما انسان ها بعد از ارزیابی این سوال برایمان پیش می اید که بعدش چه؟ جواب این سوال بستگی به نوع پرسش خودتان دارد!
اکنون رسیدن به ریشه خواسته ها را با یک تمرین توضیح می دهیم :
می توانید ویدئوی تبلیغ نویسی موثر را دانلود کنید در آن ویدئو راجب این مسائل به طور مفصل توضیح داده شده است اما اگر با این تفاسیربخواهیم به آن اشاره کنیم همان مثال تحصیلات تکمیلی را در نظر بگیرید. (IranSuccess.Com)
من میخواهم مدرک بگیرم که … ؟
پاسخ این پرسش بسیار مهم است. برای مثال میخواهیم پس از دریافت مدرک در اداره ای مشغول به کار شویم یا این که بخواهیم کسب وکاری را تاسیس کنیم. باز این سوال پیش می آید که بعدش چی …؟ این بسیار مهم است پس از رسیدن به شغل مورد نظراز طریق استخدام و یا تاسیس شرکت ما به رفاه و استقلال مالی و پرستیژ شخصیتی و … می رسیم.
اما باز هم این سوال پیش می آید که بعد از آن چه اتفاقی می افتد…؟
و این سوال انقدر تکرار می شود تا به ریشهبرسیم. در اینجا نکته ی کلیدی این است وقتی جواب همه ی این سوالات را میدهیم و در همه ی امور به ریشه می رسیم و این که متوجه میشویم باور واقعی ما چیست؟ خوب بعد از آن که به پول رسیدیم میخواهیم آن را چگونه خرج کنیم؟ و این بسیار مهم است ممکن است بخواهید با آن پول کارخانه بسازید یا این که با آن مهاجرت کنید و یا سرمایه گزاری و …. این تصمیم ها باور های شما هستند و این لحظه ی کلیدی زندگی شما است.
حال دوباره به صورت دوره ای بررسی کنید. انیشتن در این باره جمله ای دارد « اطلاعات و دانشی که مشکل را به وجود آورده است قطعا نمیتواند آن مشکل را حل کند» .اگر می توانستید که به مشکلات دچار نمی شدیم و آن را حل می کردیم. باید به صورت دوره ای یعنی هر زمان که دانشتان افزوده شد ( مطالعه، مشاهده، تفکر یا … ) مجدد تصمیم بگیرید.
اکنون می توانید پاسخ دهید چون اهدافتان از مسیرتفکیک شده است.
امروز به یک مرحله ی جدید از زندگیتان رسیده اید که می توانید مسیرهای دیگری را برای رسیدن به همان هدف پیدا کنید. مثلا همان هدف مالی که به آن در بالا به آن اشاره کردیم. ممکن است شخصی هدفی مثل دانشگاه رفتن و استخدام شدن، در نهایت به پول رسیدن : خرید اتومبیل یا هرخواسته ی ذهنی خود برسد.
همه ی شما بدون شک روزی به این هدف خواهید رسید.
اما آیا راه کوتاه تری وجود ندارد؟
آیا می شود به جای 4 یا 10 سال تحصیل راه یکساله را پیدا کنید؟
آیا فرایند سریع تری برای رسیدن به این مسیر وجود ندارد؟
قطعا وجود دارد و این یک احتمال نیست من به شما این قول را می دهم که اگر اهدافتان را مشخص کنید راه های ساده تری را برای دستیابی به آن هدف پیدا خواهید کرد. این نکته را به یاد داشته باشید که اهدافتان را از مسیرتفکیک کنید و برای رسیدن به هدف هایتان مسیر های ساده تر و سریع تر را پیدا کنید.
بیش از 95% انسان ها آدم های زندگی روزمره هستند و نمیتوانند هدفهایشان را از مسیر تفکیک کنند.
من در دانشگاه از دانشجویان ارشد و دکترا هدف آن ها را از درس خواندن پرسیدم و بسیاری از آن ها پاسخ دادند که میخواهم مدرک دریافت کنم و از آن ها پرسیدم بعدش چی؟ پاسخ دادند که با آن به کار مشغول شوم و باز میپرسم بعد از مشغول کار شدن چه هدفی دارید و درآخر به کجا میخواهی برسی؟ این بسیار جالب است که خیلی از انسان ها به این درک نمی رسند که هدف نهاییشان چیست؟
افراد موفق این را خیلی سریع درک میکنند هدف را مشخص و روی آن متمرکز می شوند.