پاسخ به پرسش نقش تضاد باور ها و تمرین استفاده از باور های جدید
سوال : استاد سلام نقش تضاد را در باورها توضیح دهید و این تضاد را در باورها به چه صورت می توان تحلیل و تضعیف کرد؟
مهدی سبحانی
توجه : برای کسانی که با این مبحث آشنایی ندارند پیشنهاد می شود کلیپ مربوط به جلسه تضادها صحبت کردیم را در این جا ببینند. همچنین پیشنهاد میکنیم اگر فایل مربوط به نظام باورها را ندیده اید ابتدا با این مبحث آَشنا شوید زیرا پاسخ به این سوال نیازمند این دو پیش زمینه ذهنی است.
اما چطور می شود تضاد و باورها رو با هم ترکیب کنیم و به نتایجی عالی برسیم؟
ساختار باور ها و نظام باور ها
در ساختار نظام باورها چند سطح داریم: یکی سطح محیط است (جایی که در آن قرار داریم)، بخش مربوط به رفتارها و بخشی مربوط به مهارتها و … در نهایت به سطح باور میرسیم.
در مثالی که در کتابی « تئوری انتخاب گلاسر » آورده شده در تحقیقاتی در آمریکا تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان که در مقاطع تحصیلی دبیرستان و سالهای اول دانشگاه به مشروبات الکی و ماری جوانا و مواد مخدر روی آورده اند را مورد بررسی قرار دادند. متوجه شدند این افراد در محیطی آلوده قرار گرفتند، با دوستانی رفت و آمد داشته اند که این روند به صورت عادی در زندگی آنها وجود داشته است.
در ادامه تحقیقات طی پرسشنامه به عمل آمد، مشخص شد حدود نیمی ازاین افراد این کارها را دوست ندارند! صرفا بخاطر مقبولیت در گروهی که هستند و یا چون فکر میکنند این کار بهترین و مناسب ترین کار است آن را انجام می دهند. وقتی همین آمار را به آن ها دادند، این دسته از افراد دیگر کارشان را ادامه ندادند.
در فارسی ضرب المثلی وجود دارد (شعر آکادمی موفقیت ایران IranSuccess.Com) میگوید : “بیاموزمت کیمیای سعادت زِ هم صحبت بد جدایی، جدایی” که از دوران دبستان به ما آموزش داده می شد. اما از قدرت بالای این بیت غافل بودیم و نمیدانستیم چه آموزه ی عمیقی به ما گفته می شود.
محیط موثرترین عامل تغییر باور.
در همان محیط دو گونه اندیشه در ذهن ها وجود دارد، یکی فکر میکند که خوردن مشروب خوب است و دیگری فکر میکند که خوردن مشروب بد است.
وقتی باورها و اندیشه ها و تجربیات در محیطی که زندگی میکرده ایم خوب تلقی می شده و در محیط دیگری قرار میگیریم (مخصوصا وقتی در محیط جدیدی قرار میگیریم، مثل دانشجوی شهر دیگری شدن) در محیط جدید چیزهای دیگری خوب تلقی می شود! اینجاست که در روند زندگی دچار تضاد می شویم.
و در این شرایط چند حالت پیش می آید:
باورهای قبلی را که تا قبل این وجود داشته تخریب می شود (مثلا تا قبل این معتقد بوده ایم مشروبات الکلی بد است اما در محیط جدید و شرایط جدید به این نتیجه برسیم که مشروب خوب بوده و در این چندسال اشتباه می کرده ایم)
در این حالت دچار تضاد نمیشویم بلکه دچار تخریب باور میشویم! این حالت بخودیه خود بد نیست. تکنیک تخریب باور استفاده از مثالهای نقض و تکرار است که آرام آرام باور قبلی ما تخریب می شود و باورهای جدید در ما شکل می گیرد.
بدترین حالت ممکن (که در اجتماع امروز می بینیم) مسئله ی مواجه شدن با تضادها است، گیر کردن در تضاد و خیلی از افراد نمی توانند مسیر بعد از ان را طی کنند.
کسی که سیگار میکشد یا مشروبات الکلی مصرف می کند یا … ولی خجالت می کشد که به خانواده خود در این باره چیزی بگوید درگیر تضاد است و درگیر بخشی است که با باور قبلیش در تضاد است.
وظیفه ما در تضاد باور ها چیست؟
بدترین تضادها، تضادی است که ما در آن گیر کنیم. متاسفانه کلاسهای انگیزشی و موفقیتی که در تهران و شهرستان ها شاهد آن هستیم عموماً این تضاد را برای دوستان ایجاد می کنند. زیرا فرد در محیطی بزرگ شده که سالها گفته شده پول چرک کف دست است، بدرد نمیخورد، عنصر شیطانی است، اعمه ما ساده زیست بوده اند : یک باور مبنی بر این که فقر و بی پولی از ثروت بهتر استدر ذهن فرد نهادینه شده است. وقتی در کلاس انگیزشی شرکت می کند مخالف این حرف ها را می شنود و چون یک باور یک روزه و یک ساعته ساخته نمی شود. مغز از همان اول دچار چالش تضاد می شود. (باور و شرایط جدید به شما القا می کند که کاری خوب است درحالی که باور قبلی شما با آن مخالف است) و قدرت مغز به اندازه ای نیست که بتواند این تضادها را سنجش و استدلال کند.
مثالی ازین نوع تضاد که در جامعه امروز رواج دارد (سال 97) : مانتویی مد شده است با عنوان مانتو جلو باز
بعضی از خانم ها در خانواده ای رشد کرده اند که باور ذهنی آن ها به شکلی بوده است که پوشش زن باید کامل باشد و عده ای در خانواده و محیطی رشد یافته اند که از لحاظ پوشش آزادتر بوده و برایشان عادی است که با پوشش آزاد در محیط های عمومی ظاهر شوند.
حال وقتی خانم های دسته اول از پوشش مانتو جلوباز استفاده می کنند با این استدلال که همه دارن می پوشند(قرار گرفتن در محیط) اما وقتی در خیابان مردی از روبروی آن ها وارد شود. جلوی مانتو خود را می گیرند (ایجاد حجاب) و اینجاست که بنیاد تفکر و باور قبلی شان پدیدار می شود. (به این معنی که من هنوز آمادگی جلوه به این شکل را ندارم) این همان برخورد متقابل دو باور (تضاد) در ذهن است.
حال اگر ازین افراد بپرسید چرا ازین مانتو استفاده میکنی پاسخ میدهند کلاس دارد!
اگر در این لحظات به چهره افراد دقیق شویم متوجه می شویم حالت لبخند یا ریلکسیشن شان تبدیل به یک حالت آشفته ای که طیف انرژی شان کم می شود و تمرکز آن ها سمت جمع کردن لباس و تضادش میرود. در این مدت راحتی از آن خانم گرفته می شود. (قانون حس خوب برای موفقیت را از مجموعه ویدئو های آکادمی موفقیت ببینید IranSuccess.Com)
این لحظات در زندگی باید تلنگری برای ما باشد. در مورد سلسله مراتب روح،احساس،منطق و محیط در جلسه مربوط به فرهنگسرای اندیشه صحبت شده است که میتوانید آن را در این لینک ببینید. بنابراین در لحظاتی که شما از سطح بالا به سطح پایین می روید و احساستان منفی می شود و انرژی احساس شما کم می شود، به تضاد برخورد کرده اید و وقت آن است که تضاد را در همانجا نگه دارید!
متن جلسه تضاد باور ها و نظام باورها را با صدای استاد سامان کرمی را در فایل زیر بشونید
مثال دیگری از برخورد افراد با تضاد ها
فردی به نام امیر به من مراجعه کرد که در زندگیش به تضادی برخورد کرده بود. امیر در محیط و شرایطی رشد یافته بود که حفظ خود و پرهیز از ارتباط با نامحرم یک ارزش محسوب می شد.رعایت حریم ها مرسوم بوده درحالی که اکنون در شرایطی قرار گرفته بود که دختر و پسرها براحتی با هم ارتباط گرفته و حتی ازدواج سفید نیز مرسوم است.
امیر در این تضاد که باور قبلش او را از هرگونه ارتباطی منع می کرد در حالی که شرایط این ارتباط را به او القا می کرد. تا اینجا ما تضادها را فهمیدیم و نقش باورها را نیز در تضاد متوجه شدیم.
هیچ وقت هیچ کس آن احساس منفی ناشی از تضادهای ذهنی را دوست ندارد (لحظه ای که دل و شرایط چیزی را می طلبد ولی باوری در ذهن موجب عذاب وجدان می شود و فرد را از انجام کاری بازمی دارد).
افتادن در تضاد بدترین لحظات احساسی زندگی هر فرد است.
خانمی به نام پروانه می گفت : که عاشق هنر بوده ولی باوری که از کودکی در او شکل گرفته بود. توسط حرف پدر و مادر را باید تحت هر شراطی گوش داد، بنابراین طبق خواسته والدینش در دانشگاه رازی رشته مهندسی می خواند، و در حالی که هنر را نیز دنبال می کرد، هر وقت در کلاس ها حاضرمی شد با خود فکر می کرد که می توانست این زمان را برای یادگیری هنر بگذارد (دچار تضاد میشد) و این باعث میشد حس و حال خوبی را تجربه نکند و این حال خوش نبودن بدترین چیز دنیاست …
نمونه تضاد در کسب و کار
سال ها به ما القا شده دنیای کسب و کار دنیای خطرناکی است و بهتر است یک آب باریکه ای داشته باشی و در یک کار کارمندی استخدام شوی. در مورد پول نیز همانطور که قبل از این گفته شد در باور قبلی پول چیز خوبی نیست ولی باور کنونی می گوید پول مهم و با ارزش است و وقتی به سمت آن حرکت می کنید، ناتوانی شما نیست که موجب ناکامی می شود بیشتر این احساس منفی ناشی از تضاد ذهنی است که شما را از پیشرفت باز می دارد.
اگر در ذهن تضاد وجود نداشته باشد حتی دزدی بانک هم حس و حال بدی را القا نمیکند (برای کسی که بدست آوردن پول به هر روشی را در ذهن خود قبول و باور دارد) این فرد در این راه حتی اگر کشته هم بشود خوشحال از دنیا رفته !!
همانطور افرادی که در زمان جنگ به میل و رغبت خود به جبهه رفتند. تمام ایده آل و خواسته و ذهنشان در جهت یک چیز بود،” حفظ خاک و حفظ استقلال” حتی در آن لحظه ای جانباز یا شهید می شدند، خوشحال بودند 🙂
در فایل های بعدی بیشتر راجع به تضادها خواهیم گفت و اینکه آیا تضاد بوجود آمده درست است؟ و چرااین تضاد برایمان به وجود آمد؟ با ما در ادامه نوشتار ها همراه باشید
در گام سوم (دوره توسعه فردی) توضیح می دهیم چگونه این تضاد حل کنیمو باورمان را تغییر دهیم تا بتوانیم به موفقیت برسیم.
اسم شهرتان را به سامانه پیامکی 10003715 را ارسال کنید
دوستان عزیزم سلام سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت با پاسخ به یکی از پرسش های شما. توضیحی مربوط به فایل تکمیلی جلسه برج آزادی تهران، دوستان سوالی داشتند راجع به این که، شما گفته اید تفکیک وقایع از انسان ها که یکی از راه های رسیدن به آرامش فکری و عدم تکرار خطاهای رفتاری است را چطور انجام دهیم. بخش سوم که ورود نعمت به زندگی می باشد به چه صورت عمل می کند.
حدود 2 ساعت توضیح کامل این تمرین را که چطور می توانیم با پاکسازی و تطهیر خودمان و تذکیه نفس و … انسان ها را از وقایع پیش آمده در زندگی تفکیک کنیم توضیح داده شد.
اتفاق عالی که رخ می دهد این است که ( توضیحات آن را می توانید دانلود کنید ) شما مسئولیت پذیر می شوید. یعنی مسئولیت بخش بزرگی از زندگیتان را خودتان برعهده می گیرید و حسن این اتفاق این است که تلاش و ذهنیت شما در جهت رسیدن به هدف هایتان تغییر بسیار خودبی را خواهد داشت و به شما کمک میکند.
تمرینی که خانم استرهیکس آن را معرفی کرده و راجع به آن توضیح داده است و من به زبان ساده برای شما بازگو میکنم این است که شما نمایش نامه زندگی خود را بنویسید.
مثلاً : اینکه دوست دارم برم بیرون و شخصی با فلان برخورد به من لبخند بزند یا گل بدهد. یا اینکه وقتی منظر تاکسی هستم بدون معطلی یک تاکسی پیدا شود. یا این که وقتی با اتومبیلم به جایی قرار است بروم ترافیک یا چراغ قرمز نباشد …. و به طور خلاصه نمایشنامه ای از زندگی مورد علاقه تان بنویسید. این تکنیک، تکنیک بسیار قوی است و اگر آن را در زندگیتان پیاده سازی کنید قطعاً جوابهای عالی خواهید گرفت.
چطور نمایش نامه زندگی خود را بنویسیم؟ ( گام قانون جذب )
اگر بلد نیستید چطور نمایشنامه بنویسید و چطور از این تکنیک استفاده کنید همبن الآن یک کاغذ و خودکار بیاورید و اتفاقات دیروزتان را که رخ داده بنویسید. این کار فقط برای تمرین بیشتر است. دو حسن اساسی دارد
اول این که این تمرین باعث تقویت حافظه نیز می شود ( یکی از تمرین های تقویت حافظه که قبلاً بیان کرده ایم مرور اتفاقات روزگذشته است ) به این صورت که صبح زود از خواب بیدار شدم و دست و صورتم را شستم و … اینجا میخواهم در نمایشنامه تان اسمی از افراد نبرید و در ادامه باقی نمایشنامه را به این صورت می نویسید:
در کوچه به یکی از همسایه ها سلام کردم. لزومی به ذکر اسم شخص نیست. من تعدادی از دوستانم را ملاقات کردم (باز هم لزومی به ذکر اسم افراد نیست). با یک شهروند در مترو آشنا شدم و باهم به جایی رفتیم. به همین منوال باقی وقایع اتفاق افتاده در زندگیتان را بدون ذکر نام افراد یادداشت کنید، و دلیل آن هم این است که ذهن شما آرام آرام به تفکیک انسان ها از وقایع عادت می کند.
شما وقایعی را برای خود شرح می دهید که انسان ها می توانند در آن جایگزین شوند.
مثلا وقتی که مینویسید: من به همسایه ام سلام کردم و او پاسخ من را داد، ذهن شما به سلام کردن به دیگران و گرفتن پاسخ عادت میکند. گرفتن پاسخ هم رخ خواهد داد؛ پس دیگر ذهن شما روی شمسی خانم یا اقدس خانم نیست که ذهنتان پاسخ منفی بدهد، دراین صورت هم حافظه تان قوی میشود و ذهنتان مثبت می شود. به تفکیک وقایع از انسان ها عادت می کند؛ در این بخش سوم تمرین ها معجزه میکنند. باعث میشود که شما در زندگیتان یک بخشی را تحت عنوان مسئولیت پدیری بسیار تقویت کند، وقتی که مطمئن هستید یک شخص خاص به این اتفاق ربطی ندارد. شما مسئولیت اتفاقات را 100% می پذیرید و وقتی شما مسئولیت یک کار را تماماً بپدیرید دیگر حستان بد نمیشود، این یکی از بخش های اصلی اساسی مربوط به تفکیک وقایع است. (آکادمی موفقیت ایران IranSuccess.Com)
پس این تمرین چند دلیل دارد.
حسمان همیشه خوبباشد و قبلش نیاز بود که بتوانیم افراد و وقایع را از هم تفکیک کنیم.
این تمرین باعث میشد که ما مسئولیت پذیر شویم
تقویت حافظه با مرور روز گذشته بر روی کاغذ
به دست اوردن آرامش در نهایت اجرای این تمرین ها می شود؛
این تمرین ها بهبود یافته نمایش نامه خانم استرهیکس (سامان کرمی) را می توانید 40 روز انجام دهید.
پس از آن هر چقدر که این تمرین ها را بیشتر انجام دهید حس و حالتان بهتر می شود.
یک موضوع خیلی اساسی و پایه ای در کسب و کار. اما این موضوع چقدرمی تواند در زندگی شما اهمیت داشته باشد و در بیزینس و کسب و کارتان به شما انگیزه یا انحراف بدهد؟
نکته ی اصلی :خیلی از کلاسها و سخنرانان موفقیت و انگیزشی همگی جمله ای رابه مامی گویند آنهم اینکه شما باید برای کسب و کارتان یک وبسایت داشته باشید و نیز یک فروشگاه داشته باشید و به یک کسب و کاربرپایه ی دیجیتال برای موفقیتتان نیازدارید!
امایک نکته ی خیلی خیلی مهم که بهتون گفته نمی شود این است که شما اول بایدیک کسب و کارداشته باشید!داشتن یک وبسایت به تنهایی شما را در کسب ثروت شتاب نمی دهد. چون اصلاً کسب و کاری ندارید تا به آن شتاب دهد!
یکی از دوستانم بنام کاوه بمن می گفت: من درحیطه ی مربوط به شبکه های مجازی چندین هزار دنبال کننده دارم. در کانال تلگرامش نیز نزدیک به سیصدهزار فالوور دارد. همچنین دنبال کنندگان زیادی در اینستاگرام داشت. اما این دوست عزیز به این فکر نکرده بود که تمام الفاظ غمگین، اشعارغمگین و تصاویرغمگین راجمع آوری کرده ….
با وجود اینکه فالوور و دنبال کنندگان زیادی هم داشت. اما محصولی برای فروش نداشت. می گفت دراین یکی دو سالی که من کار و کاسبی روی شبکه های مجازی فوکوس دادم مخاطبین زیادی بدست آوردم. اما مخاطبینم سود مالی و ریالی برای من نداشتند. من به ایشان عرض کردم بله مشخص است که این سود برای شما نخواهد بود، بخاطراینکه هدف و محصولی ندارید. کلی ازمخاطبینش دارای فاز غمگین و دپرس بودند یعنی یکسری از افراد افسرده و شکست خورده ی عشقی:( شماهایی که می خواهید کسب و کارداشته باشید چه با
یک پیج اینستاگرام
یک صفحه وبسایت
یا هرچیزی دردنیای مجازی، باید محصولی برای فروش و عرضه داشته باشید. شمادرنهایت بایدبتوانید بابت یک خدمات یا کالا از مشتری هایتان پول دریافت کنید. خیلی ها نمونه فیسبوک رامثال می زنند و می گویند آقای کرمی شما می گویید که بایدحتما از مشتری پول بگیریم!! اما شرکت فیسبوک چطور توانسته بدون اینکه پولی بگیرد برند شود؟
در جواب باید بگویم شرکت فیسبوک هم پول می گیرد اما مشتریانش مردم عادی نیستند: کمپانی های بزرگ هستند. که درقبال آن، فیسبوک اطلاعات آماری می دهد که مثلاً در این فصل دختران از رنگ صورتی استفاده می کنند و درفصل بعدی از رنگ آبی روشن و اینکه درصدهاش نیز به چه نسبتی هستند. کمپانی ها این اطلاعات رامی خرند و روی این اصل تولید لباسهایشان را انجام می دهند و ازفروش اطلاعات،پول،هزینه ها،اعتبار و قدرت خودشان رابدست می آورند.
اگر می خواهید در کسب و کار دیجیتال فعالیت کنید در دوشرط اینکار را انجام دهید:
شرط اول : بیزینسی را که دردنیای فیزیکی بهش علاقه دارید را انتخاب کنید. ممکن است این بیزینس کتاب، لباس، دوچرخه و یا حتی فروش عطر باشد و هر چیزی که بهش علاقه یا آشناییت دارید.
شرط دوم : انتظار نداشته باشیدثانیه یا روز اول معجزه ببینید. بطور مثال شما پیج و بسایتتان را راه انداختید و انتظار داریدکه از لحظه اول فروش داشته باشید. قطعاً به این صورت نخواهد بود. (آکادی موفقیت IranSuccess.Com)
آنهایی که درحیطه ی مجازی یا فیزیکی کسب و کار راه اندازی کردند، می دانند که چه می گویم. روند رشد کسب و کار یک روند تصاعدی ست. شما ممکن است در یک ماه اصلاً مشتری نداشته باشید و فقط اقوام شما از تون خرید کنند. ماه دوم وبخش بعدی دوستان، آشنایان و ماه سوم و چهارم و سال اول شایدفقط بتوانیدهزینه های جاری تان را تامین کنید و سال اول فقط برایتان سر به سر بشود و سود مثبتی اصلاً حاصل نشود.
کسانیکه حسابدار هستند می دانند که اداره مالیات به شما اجازه می دهدکه دو سال پشت سرهم یعنی سال اول کسب و کار و سال دوم کسب و کار، کسب وکارخودتان را زیانده اعلام کنید. یعنی حتی اداره مالیات هم این رابخوبی می داندکه یک کسب وکارممکن است دو سال اول سود مثبت نداشته باشد. ( بخاطر چالشهایی که وجود دارد و ریتم هایی که باید در کسب و کار رعایت شود و رشدهایی که انجام می گیرد). پس اگر دو سال هست که کسب و کارتان را استارت زده اید و سود کسب و کارتان نسبت به سرمایه داخل کسب و کارتان به 40 الی 50 درصد سالانه نرسد، مطمئن باشید که یک جای کارتان می لنگد!
از لحاظ ریالی بهتون می گویم اگر شما دوست عزیز در کسب و کارت که ممکنه فیزیکی باشد، یک میلیارد تومان هزینه کرده و اگرمجازی باشد 500 میلیون تومان هزینه کرده باشید فرقی نمی کند، درحالت اول که یک میلیارد سرمایه گذاری و دو سال بیشتر گذشته و مثلاً سال سوم یا چهارم کسب و کارت است. در ازای یک میلیارد سرمایه اگر این یک میلیارد برای شما چهارصد میلیون تومان سالانه یاحدود 30 الی 40 میلیون تومان ماهانه سود ندارد مطمئن باشید این کسب و کار شما رو به افول و ورشکستگی است.
همچنین در کسب و کار مجازی 600 یا 500 میلیون سرمایه گذاشتید و الان 15 الی 20 میلیون ماهانه سودندارید، این کسب و کار شما بزودی رو به افول و ورشکستگی خواهدرفت. پس با این توضیحاتی که دادیم همین الان برآوردکنید. اگر سال اول و دوم هست مشکلی ندارد. یعنی یک میلیارد سرمایه در گردش داشته باشید اما کسب و کارتان حتی ماهی 5 میلیون تومان سود نداشته باشد این برای سال اول و دوم اشکال ندارد. اما اگر سال سوم و چهارم هست با خودتان دو دو تا چهارتا بکنید.
در تهران پایینتر از تجریش یک مغازه فروش خشکبار وجود دارد. با یک حساب سر انگشتی متوجه شدم که این دوستان چیزی حدود 3 الی 4 درصدسود در ماه دارند. اما آنها می خواستند مغازه را ببندند و متوجه این سود نبودند و بنظرشان می آمد که این سود خیلی کم است. من برایشان حساب کردم که اگر این سود را با این روند و روش، نظام مند کنند و تکنیک فروش را هم برای کارشان اعمال کردم و به 5 درصد سود در ماه رسید. سالانه 60 درصد سود فروش داشت و خیلی هم عالی بود.
خیلی از کسب و کارها خودشان رانمی سنجند و این نسنجیدن ها یکی از عوامل مهم و اصلی نا کارآمدی کسب و کارهاست. اگر در آیات و روایات نیز دقت کنیم این حدیث امام علی (ع) به وضوح می فرماید :
حاسبوا قبل اَن تُحاسِبُوا
( به حساب خود برسید قبل از این که به حسابتان برسند)
همه ما فکر می کنیم که این حدیث فقط مربوط به آخرت و زمانی که فرشته ها نامه اعمال ما را می پیچند و حسابرسی می کنند. اما در واقع چنین نیست. این حدیث به همه چیز اشاره می کند! اینکه میفرماید به حساب خود برسیم منظور حساب مالی هم هست حساب مشتری هایمان هم هست، که باید بهشون رسیدگی کنیم قبل از اینکه هر اتفاق دیگری در زندگی مان بیفتد.
ریشه مشکلات چطور حل می شود؟
یک جمله معروفی از انشتین : با همان مغز و اطلاعاتی که مشکل را بوجود آوردیم نمی توانیم مشکل راحل کنیم. این یک قانون است. در یکی از کمپانی های مربوط به خدمات اسکان دریکی ازشهرستانها که رفته بودم مسئول آنجا می گفت که من حدود سه هفته است که بر روی موضوعی فکر می کنم!! من به ایشان گفتم که نحوه ی فکر کردن شما چطور بوده؟
گفت : پشت میز می نشستم و فکر می کردم. خیلی جالبه، فکر می کنیم توی یک گوشه نشستن و به نقطه ای خیره شدن و نظم دادن به آن رشته افکار، مسئله راحل خواهیم کرد!! اما هیچوقت این اتفاق نخواهد افتاد. می خواهم یک تلنگر کوچک به شما بزنم. یادتان هست در دوران مدرسه در بحث محاسبات و ریاضیات همه سوالات را جواب می دادیم جز یک سوال که نیاز به فرمول یا پاسخ محاسباتی داشت. ومدام به مغزمان فشار می آوردیم اما باز هم نمی توانستیم آنرا حل کنیم. چرا؟
چون اطلاعاتمان برای حل آن مسئله کافی نبود. اما تنها کافی بود به برگه بغل دستی نگاه بندازیم یا راهنمایی معلم، یا رجوع به متن سوال، نکته کلیدی را پیدا می کردیم و با آن نکته کلیدی، مسئله را تا آخر حل می کردیم. از مشورت گرفتن، از دریافت اطلاعات، از الگوبرداری کردن، از نحوه ی اجرای همان امور توسط دیگران غافل نشوید. این گزینه ها، گزینه های واجبی برای فکر کردن هستند.
گرفتن مشاوره از افرادی که قبلاً اینکار را انجام داده اند، یک گزینه خیلی خوب برای استفاده از آن طیف گستره ی تفکرات هست. همیشه دو تا فکر بیشتر از یک فکر ارزش دارد. ژاپنی ها یک ضرب المثل دارند که می گوید: (فکر شما به اضافه ی فکر من بهتر یا نهایتاً مساوی با فکر من است) در قرآن سوره ای بنام شورا داریم که همه رادعوت به شورا یا مشورت گرفتن می کند، از این گزینه هم غافل نشوید.
پس اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی داشته باشیم باید بگویم: دوستان عزیزی که درحیطه ی کسب وکار هستید چه کسب و کار دیجیتال، چه کسب و کار فیزیکی، اگر کسب و کار را شروع نکردید بدانید سال اول و دوم کسب و کاربرای شما ممکن است سود آور نباشد.
آیا با این حال حاضرید کسب و کارتان را استارت بزنید؟ اگر یک تا دو سال هست که کسب وکارتان را استارت زده اید، چه مجازی و چه فیزیکی. ( کسب و کار استارت زدن به این معنی نیست که شما مثلاً یک شرکتی را ثبت کنید اما فقط روی کاغذ باشد یا یک وبسایتی را فقط دامین آنرا خریده باشید و این کسب وکارتان باشد!! نه) کسب و کاری که حداقل در روز 6 ساعت زمان مفید بابتش صرف می کنید، این همان کسب و کاریست که بابتش تلاش کردید و قطعاً نتیجه می گیرید، شک نداشته باشید.
ایجاد کسب و کار سود آور دیجیتال و فروش آنلاین
وبسایتی را دیدم از یک نویسنده ی جوان، دو تا کتاب نوشته بود و بابت این دو تا کتاب یک وبسایت تاسیس کرده بود. فقط این دو کتاب خودش را در وبسایت برای فروش گذاشته بود. وبسایتش حدود 5 الی 6 سال کار می کرد، اما آخرین محتوایی که در سایت گذاشته بود مربوط به سال 2015 بود یعنی 4 سال پیش! وبسایت را راه اندازی کرده بود این مطالب را در آن قرار داده بود. اما دیگر تغییراتی ( آپدیت ) در آن قرار نداده بود. جالبه شکایت می کرد فروشگاه های آنلاین اصلاً جواب نمی دهد، می گفت من از 5 سال پیش تا الان اینقدر هزینه نگهداری وبسایت را دادم و با این اوصاف هنوز فروش خاصی ازوبسایت نداشتم.
به ایشان عرض کردم شمایی که اینقدر هزینه ی نگهداری را دادید آیا زحمت کشیدید هزینه ی تولید محتوا راهم بدهید؟ گفت : نه. به ایشون گفتم یک کسب و کار فقط یک رکن ندارد. شما نمی توانید کسب و کار را با یک حسابدار مدیریت کنید! همچنین نمی توانید کسب و کار را فقط با یک تیم فروش مدیریت کنید! هیچوقت هم نمی توانید کسب و کار را فقط با یک تیم اجرایی مدیریت کنید. کسب و کار نقاط و اجزای مختلفی دارد.
در نتیجه مدیریت مختلفی هم دارد اگر نتوانید پایه های آن را باهم مدیریت کنید، ارتقاء دهید من به شما قول می دهم یا خیلی کند پیشرفت می کنید یا اگر پیشرفت کنید بر می گردید. خیلی از تیم ها را دیده ام که خیلی خوب استارت می زنند، خیلی خوب کار می کنند اما فقط به یکی از این دلایلی که بهتون گفتم برمی گردند به عقب. تیم بسیار عالی کار می کند اما توی یک نقطه ای در حسابهای مالی به اختلاف می خورند. یکی می گوید من باید 27 درصد بردارم دیگری می خواهد 34 درصد بردارد و چون از اول شفاف سازی انجام نگرفته است، آن تیم کلاً ازهم می پاشد.
عکس این قضیه یک تیم دارد کاری را انجام می دهد به یک نقطه ای میرسد که باید یک مسئولیت جدید تعریف شود. در این تیم این کار را مدیر انجام نمی دهد و مسئولیت و وظایف را بین 4 تا آدم تقسیم می کند. این از نمونه مثالهایی ست که من دیدم. یعنی به هر 4 نفر وظایف یکسان می دهد برای مثال اگر نامه ای ازطرف کارگزینی آمد هر 4 تا وظیفه دارید پاسخ یکسان بدهید. نامه می آید اما هیچگدام پاسخ نمی دهند. یا هر 4 تا یکسان پاسخ می دهند. این از عدم کارآمدی یک مدیر است. باید وظایف مشترک تا حد امکان کاسته و یا تفکیک بشود. شمایی که تا دیروز این وظایف را داشتید، یکی از وظایف شما کسر می شود که شبیه به وظایف خانم یا آقای فلانی ست و به ایشون واگذارمی شود و شما این وظیفه جدید را کامل به عهده بگیرید.
وقتی اتفاقی می افتد مسئولیت پذیری مشخص شده است. به صاحب آن فرایند ارجاع می دهید باید به من پاسخگو باشید. من خودم این اشتباه را اوایل که تازه بیزینسم را راه انداخته بودم در بخش حسابداری باهاش دست به گریبان بودم. مشکل این بود که من به هر کدام از حسابدارهای جدید می گفتم باید این فرایند را انجام بدهد و وقتی به مشکل بر می خوردند به آنها می گفتم که این چرا مشکل دارد؟ می گفتند که این داده هامربوط بمن نیست و مربوط به حسابدار قبلی هست.
یک روز این مشکل را برای همیشه ریشه کن کردم. یک حسابرس آوردم و به ایشان گفتم شما در این فرایند کلاً حسابهای مرا تراز کنید، آنجا که خطا دارد دربیاورید و آنجایی که خطا نداردجوری با هم همگام سازی کنید تا حسابها با هم درست بشوند. بعد از اینکه حسابها باهم ست شد حسابدار را دوباره سر جای قبلی گذاشتم و گفتم از امروز هرگونه مشکلی پیش آید مسئولیتش باشخص شماست.
امیدوارم که آگاه باشیم و بدانیم که در کسب و کارها برای رشد، زمان نیاز هست و درکسب وکارها ارکان مختلفی وجوددارد که باید با هم رشد کنند و اینکه اگر شما سال اول و دوم کسب و کارتان هست و تاحدود 40 درصد سود سالانه ندارید و ماهانه حداقل 4 درصد، نگهداری کسب و کار از نظر مالی و ریالی به صرفه نیست و باید تغییراتی در کسب و کار داده شود. با این اوصاف امیدوارم این نکات رادرزندگیتان بکاربگیرید.
عضویت باشگاه آکادمی موفقیت
نام | نام خانوادگی | نام شهر
10003715
و یا در وبسایت iransuccess.com خودتان نام نویسی را انجام دهید. تا از همایش ها و دوره ها مطلع شوید.
اگر شما هم دارید این مطالب را می خوانید بی گمان 10 یا 20 سال پیش را به یاد می آورید. زمانی را که برای خرید خانه یا ماشین به روزنامه ما مراجعه می کردیم. زمانی که با درج یک آگهی در روزنامه و با یک خط تلفن ثابت (ان زمان ها تلفن همراه نبود!) آنقدر مشتری و مخاطب پیدا می کردید که دیگر نیازی به هیچ یک از بخش های مربوط به تبلیغات دیگر احساس نمی شد.
با فراگیر تر شدن رسانه های متنوع ، یکی دیگر از کارهایی که در سطح شهرها مشاهده می شد امر بیلبورد های تبلیغاتی بود.
چرا؟ چون مردم مجبور بودند برای هر کار کوچیکی سفر کنند! از خرید یک قوطی رب گرفته تا خرید حتی همان روزنامه! اما با گسترش فعالیت خدمات آنلاین و همه گیر شدن بخش های داخلی اکنون تنها کاری که افراد برای اولین بار انجام می دهند استفاده از جناب GOOGLE بزرگ است!!
شروع کسب وکار دیجیتال
بله دوران تبلیغات به صورت فیزیکی تقریبا به پایان رسیده است. اگر هنوز هم بیلبورد های بزرگ را با عنوان برند های بزرگ در شهر می بینید، این به آن معنی نیست که شما هم باید راه این برند ها را دنبال کنید. دوران کسب و کار دیجیتال به وجود آمدن بستر اینترنت در پلت فرم های گوشی های تلفن همراه از حدود 10 سال پیش شروع شد. و با افزایش ضریب دستیابی افراد به محتوا و میزان ارتباط مستقیم مشتریان کاهش یافت. و امروزه اگر می خواهید یک خودرو بفروشید و آنرا در چندین روزنامه آگهی کنید باز هم احتمال فروش خودرو شما تقریبا کمتر از 10% است. پس چه کنیم؟؟
با هر میزان هزینه و درآمد از دنیای دیجیتال بهره مند شویم
شاید با اولین نگاه به خودتان و کسب و کار خود و پرس و جویی در زمینه مروبط به کسب وکار آنلاین نا امید شوید. چون شرکت های بسیار زیادی در زمینه طراحی و تبلیغات آنلاین حضور دارند و هر یک به نحوی به دنبال سود مستقیم خود نیز می باشند. البته هزینه کردن در دنیای دیجیتال هزینه نیست!! سرمایه گذاریست.
یا این اوصاف به اصلی ترین مرحله می رسیم. چطور به مشتریان خود دست پیدا کنیم؟ تا به تبع آن به پول و سود دست پیدا کنیم؟
این مرحله مرحله حساس شروع فعالیت است.
با هر میزان هزینه و درآمد می توانید به دنیای دیجیتال قدم بگذارید.
برای مثال اگر شما هنوز نمی توانید یک وبساط مستقل چند هزار دلاری داشته باشید
می توانید یک وبسایت کوچک غیر سفارشی را با کمتر از هزار دلار راه اندازی کنید.
اگر هم این امر برای شما امکان ندارد می توانید به بخش اشتراک گذاری راه اندازی یک وبسایت فکر کنید
اگر باز هم مشکل مالی دارید، با در نظر گرفتن یک هدف مالی و فعالیتی شروع به ساخت یک وبلاگ کنید و خود و محصولاتتان را آنجا معرفی نمایید.
اگر با این شرایط هم نمی توانید فعالیت کنید از شبکه های اجتماعی موجود شروع کنید!!
بله در حد یک بخش از شبکه های اجتماعی هم می توانید شروع کنید و مخاطبین خود را همراه کنید. برخی از محصولات را با استفاده از یک کانال و یا یک پیج در اینستاگرام با محصولات و ارائه خدمات خود آشنا کنید.
با فراگیر شدن شبکه های اجتماعی امروزه، هم فرصتی برای مشتریان و هم فروشندگان فراهم شده تا در کنار سایر سرگرمی های روزانه و به دور از فضای رسمی به مشاهده و مقایسه انواع محصولات بپردازند.
اما این آغاز راه است…..
شما با داشتن یک زیر ساخت در دنیای مجازی فقط گام اول را برداشته اید…
یعنی در دنیای مجازی بستری فراهم کردید که بتوانید مشتریان جدیدی را به صورت بالقوه با شما آشنا کند. گام بعدی ارائه خدمات با کیفیت و قابل رقابت است. اگر شما در بهترین شرایط تبلیغ کنید اما کیفیت ارائه خدمات شما همانند محصولات سایپا باشد انتظار نداشته باشید از شرکت بنز هم پول بیشتری دریافت کنید!!
پس فرایند همراهی با مشتری یکی از ارکان اصلی و اساسی است که در تمام رند تبلیغات بازار یابی و بازار سازی باید به آن توجه بسیار زیادی را داشته باشیم.
تهدید های کسب و کار مجازی
هر بخش که برای شما به صورت یک امکان است برای رقیبان شما هم وجود دارد. اگر شما به درستی استفاده نکنید، رقیب شما پر قدرت تر از آن بهره خواهد گرفت. در این عصر واجب است تا در عرصه ارائه خدمات آنلاین به مشتریان حتما برنامه ریزی بلند مدتی را در نظر داشته باشیم.
شما که هم اکنون این متن را مطالعه می کنید. بی شک نیازی را در خود احساس کرده اید. برای برطرف کردن این نیاز به دنبال راه حل گشته اید. بعد از اطلاعات قبلی خود کمک گرفته اید. به اطلاعات موتور های جستجو رجوع کرده اید و حالا بخش هایی از نیاز خود را که با آن همراستا بوده اید را (آکادمی موفقیت) مطالعه می کنید.
دقیقا این همان روندی است که مشتری شما طی می کند. ابتدا یک نیاز در او به وجود می آید. برای رفع این نیاز اندیشه می کند. شروع به جمع آوری اطلاعات و سنجش این اطلاعات (وظیفه دنیای دیجیتال) می کند. فرایند خرید و تبدیل شدن به یک مشتری را انجام می دهد.
بهترین بازده هدف گذاری در کنار دوستان به صورت کارگاهی می باشد. اما در صورتی که این امر برایتان فراهم نیست هم موردی ندارد با ما همراه باشید تا اصول اصلی کارگاه هدف گذاری را خودتان کشف کنید.
نکته اول : اهداف شفاهی ارزش بسیار پایینی دارند. شاید پیش خودتان بگویید که اهدافم را در ذهن تکرار می کنم. اما اولین نکته طبق تحقیقات اهداف مکتوب بیست هـــــــــــــزار برابر قدرت بیشتری دارند. این همان معجزه است. یعنی شما با داشتن هدف خرید یک خودرو بنز 600 هزار دلاری و دوستتان با درآمد یکسان ، شانس شما برای خرید این خودرو در صورتی که شما هدف مکتوب داشته و دوست شما تنها هدف ذهنی بیست هزار برابر بیشتر می شود. برای همین هست که خیلی از افراد خیلی از آرزو ها را صرفا دارند اما تا زمانی که آنها را روی کاغذ مکتوب ننمایید. آرزو هستند، و آرزو تنها در دنیای رویاست. برای تبدیل از عالم رویا به عالم ماده باید آنها را مکتوب کرد. فقط همین!!
حالا که بیست هزار برابر از خودمان جلوتر زدیم. نوبت می رسد به پیشی گرفتن از خود جدیدمان!
نکته دوم : اهداف را خرد کنید.
اگر باز هم هدف خرید یک خودرو 600 هزار دلاریست و اگر امروز شما قصد خرید آنرا داشته باشید و کل سرمایه و دارایی نقدی و غیر نقدی شما تنها 6 هزار دلار است. باز هم ناامید نشوید….
قرار نیست شما یک شبه به این هدف برسید، اهداف مالی باید با جامعه رشد اقتصادی و … همخوانی داشته باشد. خیلی ها می گویند که
«من می خواهم درآمد میلیاردی داشته باشم»
اول از همه باید من خود را تعریف کنید: این من دارای چه توانایی هاییست چه تواناییی هایی را باید کسب کند ، از چه اهدافی باید بگذرد (بله دقیقا از تعدادی از اهداف در زندگی باید بگذریم) برخی اهداف چون از طریق جامعه و یا خانواده به ما تحمیل شده و در راستای هدفهای جدید ما نیست باید رهایشان کنیم. همان طور که دارن هاردی در کتابش می نویسد “”من از دفتر کارم خارج شدم و به منشی تلفن زدم و گفتم تمام آنجا مال تو و من دیگر به آنجا باز نخواهم گشت!! “” یعنی اینکه با داشتن هدف جدید حتی شاید لازم باشید تمام مسیری را که تا کنون پیموده اید را نیز ترک کنید. این سخت ترین کار در دست یابی به اهداف بزرگ زندگیست. تغییـــــــــــــــــــــــــــــر
پس از تعریف خود جدیدتان برای هدف جدیدتان نیاز به بخش دوم یا درآمد دارید.
حال من از چه طریقی می توانم درآمدی بالا داشته باشم، در واقع از هیچ طریقی!! راه آن مشخص است و در برنامه های متعدد به آن اشاره شده است. شما با درآمد بالا میلیاردر نمی شوید. زیرا هیچ شغلی درجهان وجود ندارد که به شما به صورت میلیاردی حقوق داده شود (البته دوستانی هم که اختلاس می کنند سالها در پشت پرده انتظار کشیده اند) پس با این اوصاف باز هم دستیابی به درآمد میلیاردی امکان پذیر نیست.
نکته چهارم : پس ما باید با درآمد میلیونی شروع کنیم!! البته درآمد میلیون تومانی، خب برای مثال ما در نظر می گیریم که ما هر سال بتوانیم بدون در نظر گرفتن تورم میزان درآمد خود را دو برابر کنیم. (این بخش را در کارگاه های هوش مالی توضیح داده ایم).
با دارا بودن جریان نقدینگی که در جلسات مدیریت مالی توضیح داده شد شما ماهانه فقط 5 درصد به اصل سرمایه خود سود غیر فعال می افزایید که یعنی به عبارتی سالانه تا 60 درصد که ما آنرا همان 50 درصد در نظر می گیریم. البته بانکها و موسسات تا 20 درصد این مبلغ را پرداخت می کنند.
با این مثال روند بالا را پیش می گیریم. با فرض اینکه شما حقوق پایه کارگری را دریافت نموده و تنها ماهانه یک میلیون تومان داشته باشید.
سال اول تنها 12 میلیون تومان
سال دوم 24 میلیون تومان + 12 میلیون تومان + 6 میلیون تومان سود = 42 میلیون تومان
سال سوم 48 میلیون تومان + 42 میلون تومان + 21 میلیون تومان سود = 111 میلیون تومان
سال سوم 96 میلیون تومان + 111 میلیون تومان + 55 میلیون تومان سود = 262 میلیون تومان
سال چهارم 192 میلیون تومان + 262 میلیون تومان + 131 میلیون تومان سود = 585 میلیون تومان
سال پنجم 384 میلیون تومان + 585 میلیون تومان + 292 میلیون تومان سود = 1261 میلیون تومان
سال ششم 762 مییون تومان + 1261 میلیون تومان + 630 میلیون تومان سود = 2653 میلیون تومان
سال هفتم 1521 میلیون تومان + 2653 میلیون تومان + 1327 میلیون تومان سود = 5.5 میلیارد
بله شگفت انگیز است!! هیچ جادویی در کار نیست شما با ریتمی که از ما خواهید آموخت در شش سال یک میلیاردر می شوید و در کمتر از 8 سال به دارایی یک میلیون دلار خواهید رسید.
نکته سوم : تمام داستان دست نیافتن ندیدن مسیر بود….
حال مسیر کاملا واضح در مقابل شماست. فرض کنیم مسیر به این سادگی نباشد. و سه برابر سختی و یا کندی داشته باشد. آیا باز هم برای دستیابی به یک میلیون دلار 12 سال زمان زیادیست!؟
خواه یا ناخواه زمان می گذرد. پس این ما هستیم که 10 سال دیگر چه جایگاهی را برای خودمان در نظر می گیریم که بدان دست یابیم. بله هدف گذاری امروز شما را به جایگاهی که در ذهن دارید خواهد رساند.
چرا ما به این روند که در بالا ذکر شد دست پیدا نمی کنیم!؟
نکته چهارم : به سود 4 تا 5 درصدی ماهانه اعتقاد نداریم.
چون همچین سودی رو ندیدیم. برای این کار باید پیش اشخاصی برویم که در کسب و کار خود عالی عمل می کنند و این سود رو دارند به راحتی کسب می کنند. این سود در کسب و کار کارمندی وجود نداره، حتماً باید این سود رو در کسب و کارهای مرتبط با فروش دنبال کنیم. به دلیل نداشتن قدرت ریسک پذیری و عادت به ناحیه امن خودمان سعی و تلاش نمی کنیم و این بخش از زندگی ما همچنان مثل سابق به فعالیت خود ادامه می دهد. پس از امروز برای باور به وجود یک همچنین سودی باید پیش یک کاسب حرفه ای مدتی کار کنیم تا به باور سور 5 درصد ماهانه برسیم.
نکته پنجم : پس انداز رو جدی نمی گیریم!؟
همان طور که اشاره شد با همون ماهی یک میلیون تومان شروع کردیم.
ولی این پول باید پس انداز و سرمایه گذاری می شد. نه خرج! خیلی از مواردی که باعث میشه این نقطه استارت هیچ وقت به وجود نیاد رو در زیر نام می بریم.
درس خوندن در دانشگاه های پولی بدون داشتن منبع درآمد
گرفتن وام برای ادامه تحصیل
گرفتن وام برای رفتن به سفر های تفریحی
گرفتن وام برای ازدواج و مخارج اولیه زندگی
گرفتن قرض برای خرید ماشین (خرید اقساطی)
اجاره نشین بودن سالهای متوالی
استفاده از امکانات بیش از توان مالی (استفاده از امکانات رفاهی مثل هتل چند ستاره در مسافرتها)
خرید از برند ها و لوازم لوکس و طلا و جواهر (پیش از استقال مالی «ادای آدم پول دارها رو درآوردن»)
به تعویق انداختن شروع به کار به امید مدرک تحصیلی (دکترا تا ده سال!)
و ….
بله درسته همه دوست دارند ماشین خوب سوار شوند، سفر تفریحی خارجی بروند، یا در دانشگاه های تاپ علم بیاموزند. ما هم مخالف این مسئله نیستیم. اما به جای خودش. زمانش کی است؟؟ در زمانی که شما اگر هزینه یک سفر تفریحی به چین یا حتی آمریکا را در نظر بگیریم 4 هزار دلار و این مبلغ از کل درآمد یک سال شما بیشتر باشد خب این یک کار غیر عقلانیست.
اما زمانی که شما همین 4 هزار دلار را در یک هفته یا کمتر به دست می آورید این سفر برای شما هم جذاب و هم بسیار خوش آیند است. پس فعلا فعالیت ها، تفریحات و خرج کردها را به حد اقل برسانیم تا از درآمد ماهانه مرز دو هزار دلار عبور کنیم. اکنون زمان لذت بردن از دست آورد های ماست. آری به سرعت نه ولی قطعاً در پیش روی ما توانگری و ثروت نهفته است. آن هم نه با شانس و اقبال با حساب دو دوتا چهار تا.
در کلاس های برنامه ریزی مالی و هدف گذاری با عنوان هوش مالی در خدمت شما دوستان هستیم. جهت آگاهی از این کارگاه ها می توانید در پیام رسان تلگرام و یا سایر راه های ارتباطی با ما همراه باشید.
آیا تا کنون اندیشیده اید که شما جزو کدام یکی از دسته افراد زیر هستید؟
بیکار به دنبال راه اندازی کسب و کار
دارای کار با بازده و درآمد نامناسب
دارای کار با بازده مناسب باشید
حال که دریافتید در هر صورت در یکی از این سه دسته جای گرفته اید، بنابراین استفاده از مشاوره کسب و کار چه میزان میتواند در رفع نیازهای ما مفید باشد؟
اگر در دسته اول قرار می گیرید: یعنی بیکار و به دنبال راه اندازی کسب و کار
اولین سوالی که به ذهن شما می رسد این است چرا برای دیگران کار نکنم؟ چرا یک شغل ثابت و با درآمد مطمئن را پیشه نکنم؟ و آیا چرا به دنبال راه های استخدام نباشم؟
ما به سوالات شما در این زمینه به این شکل پاسخ می گوییم. در چند ساله اخیر با توجه به ازدیاد مدارک تحصیلی که غالبا در زمینه های غیر فنی و مدارک تخصصی می باشند. جذب نیروی بسیار پایین ادارات دولتی، و آنهم به صورت بسیار محدود در حد نیم درصد و کمتر آیا باید به انتظار معجزه ای بنشینیم؟ مسلماً خیر. * آیا باید برای شرکت های خصوصی کار کنیم؟ شرکت های خصوصی کوچک و بزرگ یکی از پایه های اصلی ما برای یاد گیری اولیه بازار کار به شمار می آیند. این شرکت ها از سویی می توانند منبع آموزشی مناسب و از سویی می توانند بازار با امنیت شغلی پایین به حساب بیایند. اگر در ابتدا شما خود را نشناسید و بازار مورد علاقه خود را به صورت روانشناسی درک ننمایید، ممکن از پس از چند سال کار در شرکتی نیاز های مورد نظرتان برآورده نشده باشد. حال چه باید کرد؟ اگر هنوز شغلی را انتخاب نکرده اید. بهترین کار اینست تا با مراجعه به یکی از مراکز مشاوره کسب و کار به صورت تخصصی در زمینه شغل مورد نظر کسب اطلاعات نمایید. این مراکز به شما بهترین راهکار را در زمینه کسب مهارت، مکان کسب، هزینه، زمان و ….. راهنمایی کرده و با این کار کمک بزرگی در جهت اشتغال سودمند شما خواهند داشت. این کار به شما این امکان را می دهد، تا علاوه بر لذت بردن از کار خود در شرایطی که برای مجموعه ای مشغول فعالبت هستید. به سرعت در کارخود پله های ترقی را طی نمایید.
اگر در دسته افرادی قرار دارید که کارمند هستید، یا کسب و کارهای خویش فرما را دارید
این دسته از افراد مهارت های خود را بهتر می شناسیند. بهتر به بازاری که در آن فعالند تسلط دارند. اما همواره با آموزش می توان مسیر موفقیت را تا کوتاه تر و هموارتر ساخت. از این رو اگر درآمد ماهیانه شما در حال حاضر (مهر ماه سال 1396) کمتر از 2000 دلار در ماه یا ( هشت میلیون تومان ) می باشد شما در دسته خویش فرمایان و کارمندان با درآمد پایین قرار دارید ( بیش از 90 درصد افراد شاغل در این دسته اند). باید هر چه زودتر به این بیندیشید که چگونه می توانید در آمد خود را توسط توسعه کسب و کار خود و یا خلاقیت در آن به این حد برسانید.
سوالی که پیش می آید اینست من چطور می توانم در کسب و کار خود توسعه ایجاد نمایم؟
برا تحول در کسب و کار خود و رونق آن ابتدا باید بازار، سرمایه ها، امکانات جامعه، تامین نقدینگی و …. را بیاموزیم. که این بخش را می توانیم با دریافت اطلاعات مطالعه و استفاده از تجارب افراد موفق در این زمینه تکمیل نماییم. در این بخش نیز یکی از موثرتزین موارد استفاده از مشاوره کسب و کار می باشد. با این وجود برخی های در این زمینه دچار تردید هستند، که آیا مشاوره می تواند در کسب و کار من رونقی ایجاد نماید یا پول هدر دادن است.
دو راه حل برای این سوال پیش روست :
1- پرسش از سایر مشتریان در این زمینه که از خدمات آن مرکز بهره برده و نتایج مناسبی را کسب کرده اند
2- درخواست تضمین از موسسه جهت بازپرداخت وجه در صورت عدم سود آوری در حسابداری سالانه
با این دو راهکار دیگر نباید نگران سرمایه گذاری مالی روی کسب و کارتان باشید.
دسته سوم که خود شامل مشاغل سود آور مستقیم و سرمایه گذارها می باشد.
این گروه از افراد درآمدی بالا تر از دسته قبل و کمتر از 100 میلیون تومان در ماه را دارند و نیرو های کار آنها نیز کمتر از 500 نفر می باشد.
حال به نکته بیاندیشید با هدایت درست مجموعه خود حتی به میزان چند درصد رشد هدفمندتر در 10 سال آینده چه میزان کسب و کار شما گسترده تر خواهد بود و به دسته آخر یعنی در آمد های بدون محدودیت خواهید رسید. شما با افزایش میزان درآمد که علاوه بر سود مادی دارای سود معنوی مانند کمک به افراد بیکار، اشتغال زایی و رونق اقتصادی کشور را منتج می شوید. با این حال شما باید به این نکته دقت داشته باشید. مسیر ترقی شما عظیم تر و دشوارتر است. شما برای سرعت بخشیدن به این مسیر باید مواردی مانند. سرمایه گذاری ترکیبی، شناخت عوامل منطقه ای، امکان صادرات محصول، تبلیغات بین المللی، زیرساخت سازی آموزی و از همه مهم تر شما باید تبدیل به یک مدیر تمام عیار برای مجموعه خود شوید.
دست یابی به تمام این موارد به تنهایی ممکن نیست و کسب و کارهای بزرگ در کنار تیم های تولید و فروش تیم هایی مانند مشاوه کسب و کار (مشاوران مالی مشاوران تحلیل بازار و …. ) را در تراز های مختلف دارند. اگر تمایل دارید که تیمی قوی را تشکیل دهید و یا از تجربه های افراد حرفه ای در این زمینه بهره مند شوید کافیست به مراکز تخصصی مشاوره کسب و کار بروید. ( آکادمی موفقیت ایران)
پس از اینکه شما در این مورد به نتیجه مطلوب برسید بازده سرمایه گذاری و فروش شما به صورت چشم گیری افزوده خواهد شد. تا آنجا که در دسته افراد با درآمد بسیار بالای جامعه خواهید رسید.
دسته سرمایه گذاران و کارآفرینان بزرگ
این دسته از افراد که امیدوارم شما روزی جزئی از آنان باشید و یا الان که این متن را مطالعه می نمایید جزئی از آنان باشید.
این افراد تعداد پرسنل بیش از 500 نفر و درآمد روزانه بیش از 10 میلیون تومان به صورت خالص را دارند. این یک رویا نیست اما هدفی کوچک هم نیست این کار مستلزم برنامه ریز و رشد و توسعه فردی و سازمانی از دسته های قبل می باشد. البته کسانی که در این دسته قرار می گیرند. خود می دانند که به چه صورت از علم مشاوران و سایر متخصصین در این زمینه بهره مند شوند. برای همین به این افراد نیازی به توصیه استفاده از خدمات مشاوره کسب و کار نیست. چون این افراد خود درک مناسبی از میزان تاثیر این بخش در کسبو کار توانمند را دارند.
خدمات آکادمی موفقیت ایران در جهت مشاوره های کسب و کار
بسیار خرسندیم تا خدماتی را برای شما عزیزان در جهت پیشرفت و ارتقاء ایران اسلامی ارائه نماییم. از آنجا که استفاده از خدمات به هر نحو می تواند به شما کمک نماید. توصیه اکید می شود تا در صورت عدم دسترسی به گروه آکادمی موفقیت از سایر عزیزان فعال در این حوزه مشاوره های خود را دریافت نمایید. داشنش کلید موفقیت است
اما خدمات مشاوره ای آکادمی موفقیت در زمینه های
توسعه فردی
مشاوره حقوقی
مشاوره مالی
راه اندازی کسب و کار
شناسایی بازار هدف
ارائه تبلیغات موثر
ارائه آموزش به پرسنل ( خرید/ فروش / پاسخگویی / تولید )
طرح توجیهی کسب و کارهای نو
برند سازی کسب و کارهای موجود
ساخت و ارائه برنامه های توسعه سالانه
بازیابی واحدهای صنعتی راکد
جذب سرمایه شما جهت سود مناسب
ارائه راهکارهای حسابداری و مالی
ارائه راهکارهای جذب نیرو
برگزاری دوره های آموزشی ویژه
کوچ به کسب و کارهای آنلاین
فروشگاه های اینترنتی
تبلیغات در فضاهای مجازی
و ……….
چنانچه در هر یکی از شهرستان های غرب یا مرکز ایران زندگی می کنید می توانید به دفاتر ما در تهران یا کرمانشاه مراجعه نمایید. و یا اینکه جهت جضور کارشناسان ما در فعالیت اقتصادی شما با ما در تماس باشید. آن دسته از عزیزانی که امکان حضور فیزیکی در دفاتر کاری آنان به خاطر بعد مسافت و یا زمان امکان پذیر نمی باشد. به صورت تلفنی و یا ویدئو کنفرانس نیز امکان ارائه خدمات فراهم می باشد. با توجه به این موضوع رزرو زمان پیش از تماس جهت بالا رفتن کیفیت ارائه خدمات الزامیست.
هزینه های انجام مشاوره های تلفنی به صورت ضرائب نیم ساعه در نظر گرفته می شود ( برای مثال 47 دقیقه = یک ساعت محاسبه می شود) و کمتر از نیم ساعت مبلغ پایه محاسبه می گردد.
هزینه های انجام مشاوره های شهرستان ها (غیر از مراکز استانها) که به صورت حضوری انجام شود. به صورت حد اقل 5 ساعت محاسبه و در صورت تمایل تقسیط می شود.
در صورت تمایل به آگاهی از نحوه مشاوره ها همه روزه در ساعات اداری ( 8 صبخ تا 5 بعد از ظهر) با شماره های آکادمی تماس حاصل فرمایید.
در صورت عدم در دسترس بودن مشاورین آکادمی به دلیل حجم بالای درخواست ها مشاوره کسب و کار در زمان های خاص، مانند ماههای پایانی سال توصیه می نمایید، از سایر افراد مشاوره فعال و دانا در این زمینه که از بزرگان کسب و کار ایران می باشند بهره مند شوید.
هدف آکادمی موفقیت ایران خدمت به افزایش و رونق کسب و کار کشور عزیزمان ایران می باشد. / به امید روزی که بیکاری نباشید.
۲۱ روش عالی برای ازدواج با مرد دلخواهتان – برایان تریسی
الان بهترین زمان برای زندگی کردن است. هیچ زمانی بیشتر از امروز تا به این حد فرصتهای موفقیت و شادی برای مردم وجود نداشته است. در آن واحد، مهمترین تصمیم در زندگی شما، شخصی است که با او ازدواج و سازش میکنید. تصمیم درست در این زمینه، بیش از هر عامل دیگر، بر خوشبختیتان تاثیر دارد. برایان تریسی اطلاعات زیادی در این زمینه در اختیار شما قرار میدهد. برایان با باربارا ازدواج موفقی دارد. آنها چهار فرزند زیبا دارند، دو دختر و دو پسر.
هر ساله صدها هزار و حتی میلیونها زن با هر سن و سال و هر پیشینهای، با مرد ایدهآلشان آشنا میشوند و ازدواج میکنند و شما هم میتوانید این کار را بکنید.
مقدمه
سلام، من برایان تریسی هستم. من تا ۳۵ سالگی مجرد بودم. در این زمان بود که با بانوی رویاهایم آشنا شدم و ازدواج کردم. ما حالا چهار فرزند زیبا داریم. بعدها فهمیدم که او بسیاری از قدمهایی که در این مقاله یاد خواهید گرفت را دنبال کرده تا با من آشنا شود و ازدواج کند.
من سالهاست که برای هزاران زن از سراسر دنیا، سمینارهای عمومی و جلسات مشاورهی خصوص برگزار کردهام. تقریبا تمام زنهایی که ملاقات کردهام، دوست داشتند یاد بگیرند چه باید بکنند تا با مرد دلخواهشان آشنا شوند و ازدواج کنند. در طول سالیان متمادی، بر اساس تجربههای خودم و تجربههای هزاران نفر دیگر، شروع کردم به در میان گذاشتن این ایدههایی که یاد خواهید گرفت و نتایج این کار شگفتانگیز بود. زنان مجرد، بیوه و مطلقه بسیاری که خیلی از آنها سالها بود که تنها بودند در مدت کمی بعد از اینکه شروع به استفاده از این ایدهها کردند، با مرد ایدهآلشان آشنا شدند و طولی نکشید که ازدواج کردند و بعد از آن نیز با خوشبختی به زندگی ادامه دادند. و آنچه را که دیگران انجام دادهاند، شما نیز میتوانید به خوبی انجام دهید.
خبر خوب این است که شما هم اکنون تمام چیزهای لازم برای آشنایی و ازدواج با مرد دلخواهتان را در خود دارید. مانند این است که شما یک آشپز در آشپزخانهای با تجهیزات کامل، هستید و همه نوع ادویه، مواد اولیه و لوازم آشپزخانهای که بخواهید، در اختیارتان است. آنچه که اکنون لازم دارید، یک دستور پخت غذا است تا برای خودتان یک رابطهی عالی و یک زندگی عالی درست کنید.
من در سمینارهایم با زنان زیادی ملاقات کردهام که سالها مجرد بودهاند. در بسیاری از موارد متوجه شدهام که بزرگترین مانع برای آشنا شدن و ازدواج با مرد ایدهالشان این است که در عمق وجودشان احساس بیلیاقتی میکنند. به علت تجربههای کودکی، به ویژه سرزنش یا بدرفتاری والدین و تجربیات ناخوشایند دوران رشد و برقراری اولین رابطه، این زنان احساس میکنند به اندازه کافی خوب نیستند یا به اندازهی کافی لیاقت ندارند که با کسی که واقعا مورد علاقهشان هست، خوشبخت بشوند. اما واقعیت این است که شما حقیقتا فرد خوبی هستید. باید در اعماق قلبتان اعتقاد داشته باشید که جدای از هر چه در گذشته برایتان پیش آمده، شما یک انسان استثنایی هستید و کاملا لیاقت دارید با کسی که از هر نظر دوستتان دارد، برایتان اهمیت قائل است و به شما احترام میگذارد، یک رابطهی عالی داشته باشید.
برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان، باید از درون، همان چیزی بشوید که میخواهید در بیرون تجربه کنید و از آن لذت ببرید. برای آشنا شدن و ازدواج با یک شخص موفق و سعادتمند، شما باید خودتان یک شخص موفق و سعادتمند شوید. در همان حال که روی خودتان کار میکنید و خودتان را بهبود میبخشید، بر اساس قانون جذب، همان مردی را که میخواهید به زندگیتان جذب میکنید.
اینجا یک قانون عالی وجود دارد: «مهم نیست که از کجا میآیید. تنها چیزی که مهم است این است که به کجا میروید.» هر زمانی که بخواهید میتوانید روی قسمتهایی از گذشتهتان خط بکشید و تصمیم بگیرید که آیندهتان از گذشته متفاوت شود. شما میتوانید تصمیم بگیرید که در دنیای خارج همان شخص فوق العادهای شوید که درونتان وجو د دارد. مطالبی را خواهید آموخت و به کار خواهید بست که هزاران و میلیونها زن دیگر، پیش از این یاد گرفته و به کار بستهاند تا با مرد دلخواهشان آشنا شوند و ازدواج کنند. وقتی شروع میکنید به برداشتن این ۲۱ گام برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان، تمام زندگیتان در جهت بهتر شدن پیش میرود روابطتان بهبود مییابد، احساس بسیار خوبی در مورد خودتان پیدا میکنید و افراد و اتفاقاتی را به زندگیتان جذب میکنید که هم اکنون حتی تصورش را هم نمیتوانید بکنید. تمام زندگیتان همانند یک طلوع تابستانی روشن خواهد شد. پس اجازه دهید شروع کنیم.
گام اول: مشخص کنید چه خصوصیاتی را میخواهید.
اولین گام برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان این است: مشخص کنید دقیقا چه خصوصیاتی را در یک مرد میخواهید.
وقتی به رابطهای عالی برای خود فکر میکنید، از آرمانیسازی استفاده کنید. با ایدهآل سازی به خودتان اجازه میدهید در مورد مردی که میخواهید، خیال پردازی و رویاپردازی کنید. تصور کنید در مورد مردی که میتوانید داشته باشید، هیچ محدودیتی ندارید. در حال حاضر هر مشکل، بهانه یا مسئلهای را کنار بگذارید و به ذهنتان اجازه دهید آزادانه پرواز کند چونانکه شما قویترین زن در دنیا هستید و میتوانید هر مردی را با هر خصوصیتی که بخواهید، داشته باشید.
افکارتان را روی کاغذ بنویسید. بنشینید و تمام مواردی که میخواهید در مرد ایدهآلتان باشد، به طور مفصل فهرست کنید. گویا نقشهی خانهی دلخواهتان را با تمام جزئیات میکشید. به یاد داشته باشید نمیتوانید هدفی را بزنید که آن را نمیبینید.
بسیاری از زنان وقتی این توصیه را میشنوند، متعجب و حیرتزده میشوند. همین زنان امکان ندارد بدون داشتن فهرست خرید به فروشگاه بروند، اما به نظرشان عادی میآید که با این آرزو زندگی کنند که به نحوی در جایی به شخصی مناسب بربخورند و بعد هم خیلی اتفاقی تشخیص بدهند که همسر مناسبی برای همدیگر هستند و به خوشبختی برسند! این روش برای گرفتن مهمترین تصمیم زندگیتان چندان هوشمندانه نیست.
از طرف دیگر، هر زنی که تاکنون به این توصیهی من عمل کرده و ویژگیهای مرد ایدهآلش را نوشته، در مدت کوتاهی، شخص کاملا مناسبی را پیدا کرده است. به عنوان مثال، دوست من، دایان، پس از یک طلاق ناراحت کننده و چند ماه تنهایی، این توصیهی من را پذیرفت و نشست و ویژگیهای مردی را که میخواست نوشت. سه روز بعد، این مرد چنان وارد زندگیاش شد که گویا دقیقا از روی یک کاتالوگ سفارش داده شده است! ویژگیها و شخصیتش دقیقا همانی بود که دایان، سه روز قبل نوشته بود.
برای شروع، هر خصلت و ویژگی که مرد ایدهآلتان در زمینههای مختلف خواهد داشت را فهرست کنید. پیشینه، سابقه خانواده و میزان تحصیلاتش را شرح دهید. بعد خلق و خو، عقاید، ارزشها، خوبیها و میزان شوخ طبعیاش را توصیف کنید. به ویژه باید شرح دهید که میخواهید چه نوع رفتاری با شما، فرزندان و دوستانتان داشته باشد. چه عکسالعملی در مقابل مشکلات و شکستها نشان خواهد داد. چه روحیاتی خواهد داشت و آیا همواره آسانگیر، صمیمی و بشاش خواهد بود؟
سپس خواستهها و اهدافش را شرح دهید. دوست دارد در زندگی به چه چیزهایی برسد؟ تا چه اندازه بلندپرواز است؟ چقدر هدفگرا است؟ چقدر احتمال دارد که در مشکلات دوام بیاورد و به موفقیت برسد؟ اینها جزو مهمترین جنبههای شخصیتی هر فرد برای پیشبینی آیندهی اوست. همچنین باید روشهای مختلفی را که او دوست دارد اوقات فراغتش را با شما بگذراند، بنویسید. از انجام چه کارهایی در کنار هم لذت میبرید؟ آیا دوست دارید با هم به رستوران بروید؟ به مناطق استوایی مسافرت کنید؟ در کوهستان اسکی کنید؟ صبحها بدوید؟ به دیدن دوستان و اعضای فامیل بروید؟ کارهایی که در کنار هم در اوقات فراغتتان انجام میدهید، اهمیت زیادی در ایجاد رابطهی ایدهال دارند.
سپس چارچوب کلی افکار او را تشریح کنید؛ فلسفهی زندگیاش، باورها و عقایدش در مورد سیاست و مذهب و هرگونه اعتقاد محکم دیگری که ممکن است داشته باشد. چون در این مرحله در حال ایدهآل سازی و خیال پردازی هستید، میتوانید برای شخصی که میخواهید به زندگیتان جذبش کنید، بالاترین معیارهای قابل تصور را تعیین کنید.
دیدگاهش در مورد روابط چیست؟ در مورد خانواده چطور؟ در مورد روابط زناشویی و بچهدار شدن چطور؟ زنان زیادی را دیدهام که پس از ازدواج، هنگامی که شوهرشان به آنها گفته که هیچ تمایلی به بچهدار شدن ندارد، زندگیشان به شدت زیر و رو شد. آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود. این زنان دیگر گرفتار شده بودند و هیچ وقت بچهدار نشدند و هرگز واقعا احساس خوشبختی نکردند. این مسئلهای است که باید آن را از قبل مشخص کنید.
دوست دارید مرد ایدهآلتان از نظر ظاهری چگونه باشد؟ قدش چقدر باشد؟ وزنش چقدر باشد؟ چه میزان تناسب اندام داشته باشد؟ اگر بخواهید، میتوانید حتی تا رنگ چشم و رنگ مو هم دقیق بشوید. این به این معنی نیست که بعدا نمیتوانید از چیزی چشم پوشی کنید، اما وقتی فهرستتان را مینویسید، در مورد چیزهایی که شما را بیشتر از همه راضی میکند کاملا خودخواهانه رفتار کنید.
نقطهی شروع برای آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان این است که هر جزئیات کوچکی را که به فکرتان میرسد، از قبل روی کاغذ، کاملا روشن کنید. شما هم مثل بسیاری از زنان دیگر بسیار حیرتزده خواهید شد که وقتی مرد ایدهآلتان به زندگیتان وارد میشود، چقدر با توصیفاتی که نوشتهاید، هم خوانی خواهد داشت.
گام دوم: برای هر موقعیتی ظاهری مناسب آن موقعیت داشته باشید
وقتی تصمیم گرفتید که با چه نوع مردی میخواهید ازدواج کنید، باید مشخص کنید که باید چه جور آدمی باشید تا آن مرد را جذب کنید و نگه دارید. مردها نسبت به رویکردشان به زندگی، دنیا و به ویژه زنان بسیار ظاهرنگرند. در نتیجه ظاهرتان خیلی مهم است.
حقیقت امر این است که در بلندمدت، شخصیت و زیبایی درونیتان بسیار مهمتر از ظاهرتان است، اما تا اولین مانع را پشت سر نگذارید، که همان تاثیر بصری اولیهای است که در نخستین برخورد روی او میگذارید، حتی فرصت پیدا نمیکنید تا آنچه واقعا در درونتان است را به مرد دلخواهتان نشان دهید.
نود و پنج درصد تاثیر اولیهای که میگذارید در لباس، آراستگیتان نهفته است. طبق بررسی محققان، افراد در همان سی ثانیه اول ملاقات قضاوتشان را راجع به دیگران میکنند. سپس از آن برای توجیه برداشت اولیهی خود، به دنبال شواهدی برای تایید قضاوتشان در رفتار و کردار او میگردند.
زنی به نام ربکا که ۲۳ سال داشت، برای استخدام به عنوان یک فروشندهی تازهکار در یک شرکت بزرگ، درخواست ارائه داد. او در مصاحبهی استخدامی، لباس مناسبی نپوشیده بود. مصاحبه کننده نزدیک بود او را رد کند که یکی از آنها دربارهی تجربههای قبلی او سوال کرد. معلوم شد که پدرش وقتی که او سیزده ساله بوده، فوت کرده است و او بزرگترین فرزند خانواده در میان چهار فرزند است. مادرش هم خیلی مریض بوده و ربکا از سیزده سالگی از سه بچهی دیگر مراقبت کرده؛ هر روز صبح آنها را به مدرسه برده، از مادرش مراقبت کرده و بعد از مدرسه هم کار کرده تا خانوادهاش را تامین کند. سالها به این کار ادامه داده تا اینکه کوچکترین خواهرش هم از دبیرستان فارغ التحصیل شده بنابراین اکنون به دنبال یک کار تمام وقت میگشت که برای یک آدم بزرگسال مناسب باشد.
مصاحبه کنندهها حیرتزده شده بودند. آنها میدانستند کسی که با بزرگ کردن خواهر و برادرها و نگهداری از مادر مریضش چنین شخصیتی از خود نشان داده است، اگر ظاهرش تغییر کند، میتواند یک کارمند عالی باشد. به همین دلیل یک مشاور آراستگی آوردند و زن با تجربهای را هم مسئول او کردند تا هرچه که لازم بود؛ در مورد لباس مناسب، آراستگی مناسب به او یاد بدهد. او در عرض شش ماه دگرگون شد و طی دو سال، به یکی از فروشندههای برتر در این سازمان ملی تبدیل شد. دو سال بعد از آن هم با یکی از معاونان شرکت آشنا شد و ازدواج کرد و حالا زندگی سعادتمندانهای در یک خانه زیبا در آتلانتا دارد.
برای ایجاد یک تاثیر اولیه خوب، هیچگاه یک فرصت دوباره به دست نخواهید آورد. اگر نسبت به ظاهرتان شک دارید، از دوستان صمیمیتان بخواهید تا یک ارزیابی صادقانه از لباس و آراستگیتان انجام بدهند. در صورت امکان، یک مشاور آراستگی داشته باشید تا در مورد لباس و ظاهری که برای شغل یا زمینهی کاریتان مناسب است، شما را راهنمایی کند. دست کم چند کتاب در مورد لباس پوشیدن مناسب برای موفقیت در کار بخرید و آنها را بدقت مطالعه کنید.
مایهی دلگرمی است که هر چه بهتر به نظر بیایید، احساس بهتری خواهید داشت. هر چه احساس بهتری داشته باشید شادتر و مطمئنتر خواهید بود و در نتیجه بیشتر خواهید توانست مرد مورد علاقهی خود را به زندگی جذب کنید.
گام سوم: از نیروهای ذهنیتان استفاده کنید.
شما نیروی ذهنی فوقالعادهای دارید و میتوانید برای جذب مرد ایدهآلتان به زندگی، از آنها استفاده کنید. ذهن شما بسیار قدرتمند است و میتواند هر چیزی را که واقعا میخواهید، برایتان به ارمغان بیاورد، به شرطی که آن را با شدت و به مدت کافی بخواهید. تنها محدودیت واقعی برای آنچه در زندگی میتوانید به دست بیاورید، خواستههای خودتان است.
قانون همخوانی میگوید: «دنیای بیرونتان، بازتابی از دنیای درونتان است.» این قانون میگوید دنیای بیرونتان در نهایت با آنچه بیشتر وقتها به آن میاندیشید، هم خوان میشود. چهار راه برای آزاد کردن تواناییهای ذهنی وجود دارد تا هدفهایتان را محقق و مردی که میخواهید را نصیبتان کند:
اول از هم این است که به زبان بیاورید؛ یعنی آنچه را میخواهید، با کلمات و ترجیحا به صورت مکتوب، شرح بدهید. و بعد با خودتان به طور مثبت حرف بزنید و فکر کنید. با دیگران هم به طور مثبت صحبت کنید. به طور مداوم به خودتان جملاتی شبیه این را بگویید: «میتوانم انجامش بدهم. میتوانم انجامش بدهم.» به دیگران هم بگویید: «تو میتوانی انجامش بدهی. تو میتوانی انجامش بدهی»
راه دیگری برای فعال کردن نیروهای ذهنیتان که قبلا هم در مورد آن صحبت کردم، ایدهآلسازی به طور مداوم است. پیوسته زندگی ایدهآل، همسر ایدهآل و موقعیت ایدهآلتان را مجسم کنید و سپس از خودتان بپرسید: «چگونه؟» چگونه میتوانید زندگیای را ایجاد کنید که از هر لحاظ، برایتان ایدهآل باشد؟ دست کم ۸۰% موفقیت در زندگی، در کلمهی «وضوح» نهفته است. کسانی که در زندگیشان به اهداف عالی میرسند خواستههایشان برایشان بسیار واضح و روشن است. از طرف دیگر افرادی که ناموفق هستند، معمولا هدفها و ایدهآلهایشان برایشان مبهم است. پس هرچه مرد ایدهآلی که میخواهید، برایتان واضحتر باشد، احتمال اینکه شما او را پیدا کنید و او هم شما را پیدا کند، بیشتر میشود.
سومین راه برای فعال کردن نیروهای ذهنیتان این است که تجسم کنید. به طور مداوم یک تصویر ذهنی روشن از خودتان ایجاد کنید که در هر کاری که انجام میدهید، آرام، مطمئن، جذاب، راضی و اثرگذار هستید. خودتان را در چشم ذهنتان به صورت شخصی محبوب، دوست داشتنی، تاثیرگذار و خواستنی ببینید. به یاد داشته باشید که همان شخصی خواهید شد که او را در ذهنتان میبینید.
چهارمین راه برای فعال کردن نیروهای ذهنیتان این است که احساسات هم اضافه کنید. لازمه این کار این است که به آن احساسی برسید که اگر همین حالا در رابطهی ایدهآلتان بودید، آن را داشتید. خود را خوشحال، راضی، خوشنود، ایمن، مطمئن و واقعا مورد علاقه، تجسم و احساس کنید.
وقتی ایدهآلسازی میکنید، به زبان میآورید، تجسم میکنید و احساسات را اضافه میکنید، این گونه اتفاق فوقالعادهای برای شما و زندگیتان میافتد. فکر و احساستان نسبت به خودتان و دیگران شروع به تغییر میکند. رفتارتان شروع به تغییر میکند. با بهتر شدن شما از درون همه چیز زندگیتان هم در بیرون بهتر خواهد شد.
آخرین کلید استفاده از نیروهای ذهنیتان این است که تصاویر ذهنیتان را کاملا آزاد و رها کنید. بگذارید رویاها و هدفهایتان دقیقا در زمانی که برایتان مناسب است، نصیبتان بشود و قطعا همینطور خواهد شد. در طول روز، افکار، کلمات و احساساتتان را روی چیزهایی که میخواهید، نگه دارید و از چیزهایی که نمیخواهید دوری کنید. خانم پیس پلگرام گفته: «اگر میدانستید که ذهنتان تا چه اندازه قوی است، هیچگاه هیچ فکر منفی ای را به ذهنتان راه نمیدادید.»
اطرافتان در هر زمینه و هر بخش از زندگی، زنانی هستند که با امتیازات بسیار کمی شروع کردهاند، اما در اثر ایدهآلسازی، به زبان آوردن، تجسم و همراه کردن احساسات، زندگی ایدهآل و روابط دلخواهشان را به واقعیت تبدیل کردهاند. شما هم میتوانید این کار را بکنید.
گام چهارم: در جای مناسب جست و جو کنید
یکی از مهمترین قانونهای زندگی، قانون احتمالات است. این قانون میگوید که احتمال وقوع هر چیزی وجود دارد. احتمال اینکه خورشید از شرق طلوع و در غرب غروب کند، صد در صد است. احتمال اینکه در این دوره و زمانه، شما در طول زندگی کاریتان به استقلال مالی برسید، حدود پنج درصد است. احتمال اینکه با مرد دلخواهتان آشنا شوید و ازدواج کنید، متغیر است و بستگی به کارهایی دارد که انجام میدهید تا این شانس را افزایش بدهد که شما شخص مناسب در زمان مناسب باشید که در شرایط مناسب با شخص مناسب آشنا میشوید.
یکی از کلیدهای بزرگ موفقیت در عشق و روابط این است که با افزایش دادن احتمالات، شانس پیدا کردن رابطهی مناسب را بالا ببرید. برای انجام دادن این کار، تعداد دفعات حضورتان در مکانهایی را افزایش بدهید که مرد ایدهآلتان هم ممکن است آنجا باشد.
با برداشتن سه قدم اول، تا حد خوبی میدانید که به دنبال چه نوع مردی هستید و وقتی در رابطهی ایدهآلتان باشید، چه احساسی خواهید داشت. حالا از خودتان بپرسید: «احتمال پیدا کردن مرد ایدهآل من کجا بیشتر است؛ هم در زمان کاری و هم بعد از کار؟» اگر تصمیم گرفتهاید که با شخصی با گرایشهای مذهبی آشنا بشوید که به طور منظم به مکانهای مذهبی میرود، باید به مکانهای مذهبی بروید، در مراسمهای معنوی بیشتر شرکت کنید و به جلسههای مذهبی بروید. باید عضو انجمنهای مذهبی بشوید و فعالیت کنید. داوطلبانه وقت بگذارید تا با افراد دیگر آشنا شوید که او هم در فعالیتهای معنوی شرکت میکند. افراد زیادی بدین روش با زوج ایدهآلشان آشنا شده و ازدواج کردهاند.
اگر یکی از معیارهایتان این است که با مردی آشنا شوید و ازدواج کنید که همین حالا از نظر مالی موفق است یا در آینده به موفقیت مالی میرسد. در این زمینه هم باید در جای مناسب جست و جو کنید. ممکن است به این فکر بیفتید که در یک شرکت یا در صنعتی که رشد سریعی دارد، مشغول به کار شوید. اگر در محل کارتان افراد زیادی در مسیر پیشرفت سریع قرار داشته باشند، احتمال آشنا شدنتان با یک فرد خوش آتیه بسیار زیاد خواهد شد. کسانی که در زمینهی رسیدن به پول فراوان جدی هستند، همان افرادی هستند که در سمینارهای برنامهریزی مالی شرکت میکنند، سمینارهایی که تبلیغ بسیاری از آنها به طور مرتب در روزنامهها چاپ میشد. این افراد همچنین در سمینارهای مربوط به املاک، سمینارهای فروش و سمینارهای موفقیت شرکت میکنند. باید حواستان به اینگونه سمینارها باشد، هنگامی که برگزار میشوند، ثبت نام کنید و حتما در آنها شرکت کنید با این کار، احتمال آشنا شدن و جذب مردان جالبی را که علایق مشترکی با شما دارند، افزایش میدهید. وانگهی، بعضی وقتها مردم میگویند که این راه، روش زیاد عاشقانهای برای پیدا کردن رابطهی ایدهال نیست، اما آشنا شدن و ازدواج با یک شخص موفق، همانند آشنا شدن و ازدواج با یک شخص شکست خورده، آسان است. شما شخص بسیار مهمی هستید و زندگیتان خیلی با ارزش است. عشق و توجهتان احتمالا با ارزشترین چیزهایی هستند که میتوانید به فرد دیگری هدیه کنید. وقتی که حق انتخاب دارید، باید هر کاری که ممکن است انجام بدهید تا مطمئن شوید که عشق و توجهتان در جایی صرف شده که بیشتر از همه قدرش دانسته میشود و به خودتان هم بیشترین سود میرسد.
اگر یکی از خواستههایتان این است که فرد مورد نظرتان تندرست، سالم و علاقهمند به فعالیتهای ورزشی باشد، باید عضو یک باشگاه ورزشی بشوید و هفتهای دو تا سه بار سر تمرین بروید؛ ترجیهاً در طول هفته عصرها و شنبهها (روز تعطیل در آمریکا) بعد از ظهرها. در این زمانها احتمال آشنایی با فرد دلخواهتان که میتوان رابطهای بلند مدت با او داشته باشید، بیشتر است. همچنین میتوانید عضو باشگاههای فرهنگی – تفریحی شوید. با این عضویت میتوانید از امکاناتشان استفاده کنید، یک یا دو بار در ماه گلف بازی کنید، تنیس بازی کنید و در کمیتههای اجرایی باشگاه فعالیت کنید. به علاوه هر باشگاه فرهنگی تفریحی کمیتههایی دارد که اعضای آن مرتباً برای برنامهریزی و اجرای برنامههای مختلف در راستای هدف انجمن دور هم جمع میشوند. شما میتوانید خدمات خود را به آنها ارائه دهید و با این کار شما در آن انجمن با کسانی آشنا میشوید که با شخصیت و هدفی که شما دارید، اشتراکات زیادی دارند.
مکان دیگری که میتوانید با افراد جالب آشنا شوید، عضویت در حزب سیاسی و شرکت در گردهماییهای دورهای است. داوطلب بشوید که در ستادهای انتخاباتی فعالیت کنید. با سایر کسانی که در حزب سیاسیشان فعال هستند، تعامل داشته باشید. معمولاً این افراد در کارهای دیگری هم فعال هستند.
بسیاری از زنان با مشارکت در سازمانهای موزهها، هنری، خیریهها و سازمانهای متنوع موجود در جامعه، زندگیشان را به طور کلی تغییر دادهاند. چنین فعالیتهایی بسیار مطلوبتر در جامعه، زندگیشان را به طور کلی تغییر دادهاند. چنین فعالیتهایی بسیار مطلوبتر از وقت تلف کردن در کافی شاپها یا در خانه ماندن و تلویزیون تماشا کردن و کتاب خواندن است.
یکی از پیشرفتهای جدید امروز در آشنایی و ازدواج با مرد دلخواهتان اینترنت است. بعضی از سایتهای اینترنتی طوری طراحی شدند که مردان و زنان را به هم معرفی میکنند. این سایتها بسیار عالیاند. بسیار با کلاس و سطح بالا هستند. کسانی که از اینترنت برای جستجو و اجتماعی بودن استفاه میکنند معمولاً تحصیلات بهتری دارند، در کارشان جدیترند، حقوق بالاتری دارند و بلندپروازتر از افراد معمولیاند. سایتهای مخصوص قرار گذاشتن بسیار عالی نیز وجود دارد که زنان و مردانی که سرشان شلوغ است را با هم آشنا میکند. بیشتر اوقات به خاطر اتفاقات زیادی که در اطراف و زندگی شما رخ میدهد، در اجتماع بودن سخت است. این سازمانها و سایتهای اینترنتی سطح بالا، با حفظ حریم شخصیتان و ایجاد محیطی امن، باعث میشود با افراد بسیاری آشنا شوید، از میان آنها یکی را انتخاب کنید و با او رابطه برقرار کنید.
نکتهی آخر در مورد جست و جو در جای مناسب این است که هرچه تورتان را گستردهتر بیندازید، احتمالش بیشتر میشود که با شخص ایدهآلتان آشنا بشوید و مطمئناً خیلی زودتر از فرد دیگری که فعالیتها و دایره اجتماعیاش را محدود میکند، به نتیجه میرسید.
گام پنجم: پیوسته آشناییهای جدید ایجاد کنید تا روابطتان گسترش یابد
به نظر میآید که بیشتر افراد موفق امروز، کسانی هستند که همواره آشناییهای جدید ایجاد میکنند. همیشه تلاش میکنند به جاهایی بروند که میتوانند با افراد دیگری با علایق، پیشینه و اهداف مشترک آشنا بشوند؛ در نتیجه زندگی اجتماعی بسیار فعالتری دارند و با افراد بسیار بیشتری ارتباط برقرار میکنند که قادرند به آنها در شغل و در زندگی شخصیشان کمک کنند.
یک راه دیگر برای ایجاد آشناییهای جدید این است که در دورههای تکمیلیای شرکت کنید که میتوانند به شما کمک کنند، تا در رشتهی خود پیشرفت کنید. این دورهها در آموزشگاهها، دپارتمان رشد و توسعه در دانشگاهها و موسسات و سازمانهای برگزار کنندهی سمینارها ارائه میشوند. دو امتیاز عالی برای بالا بردن مهارتهایتان بوسیله شرکت در این سمینارها وجود دارد:
اولی این است: یکی از سریعترین راهها برای جلو رفتن و ارتقاء پیدا کردن در شغلتان است. هرچه ارتقاء پیدا کنید درآمدتان بیشتر میشود. هرچه حقوقتان بالا برود و بیشتر ارتقا پیدا کنید، احتمالا با مردهای بهتر و جالبتری آشنا خواهید شد.
دومین دلیل برای شرکت در دورهها و سمینارها این است که کسانی که دوست دارید با آنها آشنا شوید، در همان دورهها و سمینارها شرکت میکنند و معمولا هم دلیلشان برای این کار با شما یکی است. وقتی در یکی از این سمینارها اطرافتان را نگاه میکنید، از میزان افرادی که جذب آنها میشوند، حیرت میکنید. من سالهاست که سمینار برگزار میکنم و همیشه از سطح بالای افرادی که وقت میگذراند و سختیها را متحمل میشوند تا تجربههای آموزشی بیشتری کسب کنند، متعجب میشوم.
راه دیگری برای ایجاد آشناییهای جدید، این است که عضو یک انجمن یا گروه در کسب و کار یا صنعت خودتان بشوید. بهترین افراد در هر کسب و کاری، تمایل دارند عضو انجمنهایی بشوند که برای ارتقاء و پشتیبانی از آن کسب و کار تشکیل شدهاند. دست کم عضو حجره بازرگانی محلیتان شوید – از طرف خود یا شرکتتان – و به طور مرتب، در جلساتشان شرکت کنید. وقتی در این جلسات شرکت میکنید، مثل اکثر افراد نباشید که فقط در جلسه شرکت میکنند و سپس به خانه میروند. به جای این کار، کتابچهای که سازمان را شرح میدهد، را بگیرید، کمیتههای سازمان را که برای عملکردش حیاتی هستند، شناسایی کنید و داوطلب خدمت در یکی از آن کمیتهها بشوید. تمام سازمانهای غیرانتفاعی، کاملا پذیرای داوطلبانی هستند که حاضرند به آنها در رسیدن به هدفهایشان یاری برسانند.
نکتهی عالی این است که همیشه این بهترین افراد هستند که بیشتر از همه آمادهاند تا از خودشان مایه بگذارند و به سازمانهایی که عضوشان هستند، کمک کنند. در این کمیتهها اطرافتان را نگاه کنید و میبینید که اطرافتان پر از برترین افراد در زمینهی کسب و کار شماست.
وقتی در انجمنهای کاری، خدمتتان را ارائه میکنید و داوطلبانه، مسئولیتی را میپذیرید، متوجه مثبتترین افراد در آن سازمان قرار میگیرید. آنها در غیابتان با نظر مثبت در مورد شما صحبت و فکر میکنند. به یاد داشته باشید با هر کسی که آشنا بشوید، دست کم سیصد نفر دیگر را به اسم کوچک میشناسد. هرچه بیشتر در انجمنهای حرفهایتان مشارکت کنید، احتمال اینکه با مردی که دنبالش هستید آشنا یا به او معرفی بشوید، بیشتر است.
گام ششم: دانشجوی مادام العمر باشید
ما وارد عصر اطلاعات شدهایم و قرن بیست و یکم متعلق به کسانی است که اهل یاد گرفتن هستند. قرن بیست و یکم متعلق به کسانی است که به طور مداوم تلاش میکنند معلومات، مهارتها و تواناییهایشان را به روز میکنند تا از تغییرات سریعی که در اطلاعات فنآوری و رقابتها رخ میدهد، عقب نمانند.
میدانید که اگر همیشه غذاهای پاک، سالم و مغذی بخورید، همیشه از نظر جسمی احساس سلامتی، انرژی و سرحال بودن خواهید کرد. به همین ترتیب اگر ذهنتان را با جریان مداومی از ایدههای جدید تغذیه کنید که بتواند به شما کمک کند زندگی کاری و شخصیتان را بهبود ببخشید، فردی شادتر، مثبتتر، مطمئنتر و شایستهتر خواهید شد.
سه کار وجود دارد که میتوانید انجام بدهید تا یک دانشجوی مادامالعمر باشید و خودتان را در مسیر بهبود شخصی و کاری دائمی قرار دهید:
اولین کار این است که هر روز در مورد رشته و رشد شخصیتان مطالعه کنید. به یاد داشته باشید مطالعه برای ذهن همان تاثیری را دارد که ورزش برای جسم دارد. با کمی مطالعه در هر روز، انباشته شدن دانش در حال رشد شما نیز میتواند تاثیر شگفت انگیزی داشته باشد. هرچه در درونتان شخص بهتری بشوید، در بیرون هم اشخاص بهتری را به خودتان جذب خواهید کرد. وقتی به جای روزنامه خواندن یا تماشای تلویزیون، روزی یک ساعت در مورد رشتهی خودتان مطالعه کنید، یک کتاب در هفته میشود. از آنجایی که میانگین کتاب خوانی افراد در آمریکا، کمتر از یک کتاب در سال است، اگر هفتهای یک کتاب بخوانید که به نحوی زندگیتان را بهبود بخشد، به شما مزیتی قطعی نسبت به سایر افراد خواهد داد.
همانطور که قبلا هم صحبت کردیم، باید در هر فرصتی در سمینارها و دورهها شرکت کنید. یک سمینار خوب، میتواند زندگی یا حرفهتان را عوض کند. بر اساس تجربهی من در ارائه سمینارهای رشد شخصی یا کاری، معمولا مواردی را دیدهام که زنان و مردان در سمینارهای من با هم آشنا شدهاند و متوجه شدهاند که برای هم کاملا مناسب هستند و در نتیجه، به ازدواج سعادتمندانهای دست پیدا کردهاند.
کار دیگری که میتوانید برای رشد شخصی مادامالعمرتان بکنید، این است که در اتومبیلتان به برنامههای صوتی گوش بدهید. اتومبیلتان را به یک دانشگاه یادگیری و یک کلاس درس متحرک تبدیل کنید. به قول ما، در دانشگاه اتومبیلتان ثبت نام کرده و تا پایان دوره کاریتان، به طور تمام وقت در آن شرکت کنید.
یکی از دانشجویان من، زنی به نام گیل بود که در ابتدا به عنوان یک تایپیست در یک شرکت بزرگ مشغول به کار شد. به سختی کار میکرد و عصرها هم به کلاس میرفت تا مهارتهایش را افزایش دهد. به زودی ترفیع گرفت و منشی یک مدیر جوان شد. این مدیر خیلی بلندپرواز بود و طی دو سال بعد مرتب مقامش بالا رفت. گیل خیلی تنگاتنگ با او همکاری میکرد تا کمکش کند در مسیر رشد سریع باقی بماند. رئیس او در نهایت معاون شد و دو سال بعد هم به مدیریت رسید. در هر مرحله، گیل هم همراه او ارتقا مییافت و دورههای تکمیلی را میگذراند و از رشد شرکت عقب نمیماند.
یک سال بعد از اینکه رئیس گیل، مدیر شرکت او شد، او را به عنوان معاون انتخاب کرد و مسئولیت یکی از واحدهای شرکت را به او سپرد. امروز گیل ارج و قرب زیادی دارد، حقوق بسیار خوبی میگیرد و با یک مدیر ارشد که در هنگام داشتن پست معاونت با او آشنا شد، ازدواج سعادتمندانهای کرده است.
گام هفتم: مدیریت پول را یاد بگیرید
یکی از هدفهای شما در زندگی این است که به استقلال مالی برسید و آن را حفظ کنید. این مسئله را باید به عنوان یک هدف برای خودتان تعیین کنید. برنامه بریزید و به طور مداوم روی آن کار کنید. هرگز نباید استقلال مالی را به شانس و اقبال واگذار کنید یا به امید فرد دیگری باشید که از راه برسد و مسئولیت آن را به عهده بگیرد.
خبر خوب این است که در روند تعیین هدفهای مالی و رسیدن به آنها، تفاوت زیادی با افراد عادی پیدا میکنید که وقتی حقوق میگیرند، همهی آن و یا حتی بیشتر از آن را خرج میکنند. داشتن پول در بانک موجب میشود فردی مطمئنتر و شادتر شوید. اطرافیانتان متوجه این اطمینان خواهند شد و تا حد زیادی روی نحوهی برخوردشان با شما تاثیر خواهند گذاشت.
امروزه زنان زیادی مبتلا به مسئلهای هستند که روان شناسان به آن «عقدهی سیندرلا» میگویند. آنها زندگی کاریشان را با این فکر و آرزو میگذرانند که یک نفر از راه خواهد رسید و آنها را از لحاظ مالی نجات خواهد داد. این نوع تفکر، بسیار مضر است، زیرا به احساس انفعال و درماندگی منجر میشود. شما قرار نیست این طور باشید.
از آنجا که شما میخواهید با مردی ازدواج کنید که در مورد پول جدی و مسئولیتپذیر باشد، خودتان هم باید در مورد پول جدی و مسئولیتپذیر باشید. مایهی دلگرمی است که رسیدن به استقلال مالی، هیچ گاه به اندازهی امروز، ساده نبوده است.
اگر میخواهید در هنگام بازنشستگی استقلال مالی داشته باشید، فرمول سادهای وجود دارد که میتوانید تا آخر عمرتان از آن استفاده کنید: «کمتر از مبلغی که در میآورید، خرج کنید.» تا آخر دوران کاریتان و هر حقوقی که میگیرید، کمتر از درآمدتان خرج کنید و باقی ماندهی آن را پسانداز و سرمایهگذاری کنید.
خودتان را عادت بدهید که ده درصد یا بیشتر از حقوقتان را بردارید و پسانداز کنید و بعد هم عادت کنید با باقیماندهی درآمدتان زندگی کنید. هر بار که از جایی پولی به شما میرسد، اول سهم خودتان را بردارید. شما مخلوقاتی وابسته به عادت هستید. اگر خودتان را عادت بدهید که با نود درصد درآمدتان زندگی کنید، خیلی زود برایتان عادی و ساده میشود. نبود مبلغ پسانداز شده را حتی احساس هم نمیکنید و این مبلغ شروع میشود به رشد کردن و رشد کردن و رشد کردن.
اگر شما هم امروز مثل اغلب مردم بدهکار هستید، شروع کنید به پسانداز کردن یک درصد از درآمدتان به صورت ماهیانه و با ۹۹ درصد دیگر زندگی کنید. حتی قبل از اینکه شروع به بازپرداخت بدهیهایتان بکنید، شروع کنید به پسانداز کردن یک درصد از درآمدتان. تعهد به پسانداز و سرمایهگذاری، ویژگی معجزه آسایی دارد که باعث میشود حواستان در مورد مخارجتان خیلی جمعتر باشد و در نهایت تقریبا بدون هیچ زحمتی از زیر بار بدهیهایتان خلاص میشوید. وقتی پسانداز کردن یک درصد از درآمدتان و زندگی با ۹۹ درصد دیگر برایتان آسان شد، میزان پساندازتان را به دو، سه، و در نهایت ده درصد یا بیشتر افزایش دهید.
در مورد پول و اینکه چطور میتوانید بهترین سرمایهگذاری را برای رشد بلند مدت بکنید، کتاب، مجله و مقاله بخوانید. وقتی شروع میکنید به کسب استقلال مالی، همزمان، همهی نگرشتان نسبت به خود، زندگی، دیگران و به ویژه مردان تغییر میکند. احساس خوشی و اطمینان بیشتری میکنید و در نتیجه، مردانی را به زندگیتان جذب خواهید کرد که آن ها هم در مورد پول باملاحظه، قابل اتکا و مسئول هستند. این میتواند یکی از مهمترین چیزهایی باشد که انجام میدهید.
گام هشتم: یاد بگیرید که چگونه به شکلی هوشمندانه، در مورد موضوعات کلیدی مورد علاقهی مردان صحبت کنید.
برای آشنایی و ازدواج با مرد دلخواهتان، باید تا جایی که ممکن است، با او مشترکات زیادی داشته باشید. همانگونه که میدانید، مردان و زنان از جنبههای زیادی با هم تفاوت دارند، به ویژه در مورد موضوعاتی که دوست دارند در موردشان بحث و گفت و گو کنند. برای مثال زنان بیشتر اوقات دوست دارند در مورد خانواده، روابط، مشکلات شخصی، مد، بچهها، شوهرشان، نامزدشان، خرید و احساسات صحبت کنند. از طرف دیگر، مردان دوست دارند بیشتر وقتها در مورد کسب و کار، ورزش، پول، سیاست، اتومبیل و موضوعات مربوط به دارایی، موفقیت و اشیاء مادی صحبت کنند.
هدف شما باید این باشد که خودتان را به اندازه کافی با موضوعاتی آشنا کنید که بیشتر از همه، مورد علاقهی آن مردی است که میخواهید به زندگیتان جذب کنید. خوشبختانه میتوانید خیلی سریع، اطلاعات خود را در این زمینهها افزایش دهید.
اول از همه آن بخشهایی از روزنامه را بخوانید که در مورد موضوعاتی باشد که مردان دوست دارند دربارهاش حرف بزنند و فکر کنند. سرمقالهها و صفحههای مربوط به تجارت را بخوانید. صفحههای ورزشی را هم بخوانید. لازم نیست مطالب را به صورت عمیق مطالعه کنید. تنها لازم است در هر یک از این زمینهها، اطلاعات کلی از اتفاقات روی داده را پیدا کنید.
وقتی با مردی آشنا شدید که از او خوشتان میآید، بپرسید از مطالعه و خواندن در مورد چه موضوعاتی لذت میبرد، سپس بروید و در مورد آن موضوعات، مطلب بخوانید و یاد بگیرید. افراد بیش از همه جذب افرادی میشوند که علایق، معلومات و پیشینهی مشابهی داشته باشند. برای اینکه نشان بدهید به این موضوعات توجه دارید، میتوانید نظر و عقیدهاش را دربارهی آنها بپرسید و بعد هم وقتی نظرش را میگوید، بسیار با دقت گوش بدهید.
بسیاری از مردان فقط به این دلیل که اعتقاد پیدا میکنند زنی به همان چیزهای مورد علاقهی آنها علاقمند است، عاشق او میشوند.
یکی از دوستان من به نام سوزان، در یک جلسهی کاری با مرد مورد علاقهاش آشنا شد. او به شدت طرفدار و حامی تیم فوتبال محلیاش بود. سوزان پس از تنظیم قراری برای ناهار، هر چه که میتوانست در مورد آن تیم، بازیکنانش و آن ورزش یاد گرفت. وقتی ملاقات کردند او توانست انواع سوالات را دربارهی تیم بپرسد و مرد هم با اشتیاق تمام و به طور مفصل، جوابش را میداد. آنها حال ازدواج کردهاند و با دو فزرندشان، زندگی سعادتمندانهای در خانهشان در آناهایم کالیفرنیا دارند.
گام نهم: یاد بگیرید که چطور یک برنده را از قبل تشخیص بدهید
دو نوع مرد وجود دارد که میتوانید با آنها آشنا بشوید و ازدواج کنید. اول کسی که قبلاً به استقلال مالی رسیده، پخته و از هر نظر ایدهآل است. متاسفانه این نوع از مردان، خیلی کمیاب هستند و معمولاً از قبل با فرد دیگری ازدواج کردهاند!
نوع دوم از مردان، افرادی هستند که اگر فردی مثل شما داشته باشند که آنها را پشتیبانی کند به استقلال مالی میرسند، پخته میشوند و شوهری عالی خواهند بود. هیچ مردی تا وقتی که تحت تاثیر یک زن خوب قرار نگیرد، نمیتواند به تمام قابلیتهایش برسد. در بیشتر ازدواجهای موفق، داستان در مورد یک زن زرنگ است که یک برنده را از قبل تشخیص داده و بعد به او کمک کرده تا به تمام قابلیتهایش پی ببرد. در این روند مرد هم به زن کمک کرده تا او نیز به تمام قابلیتهایش پی ببرد.
به دنبال کسی بگردید که هدفها و برنامههای روشن و واضحی داشته باشد و بداند به کجا میرود. کسی که در گذشته تلاش کرده، درسهای ارزشمندی یاد گرفته و ویژگی پشتکار را کسب کرده است. در جست و جوی فردی با یک نگرش ذهنی مثبت باشید که مصمم باشد زندگیاش را صرف کار با ارزشی کند.
یکی از بهترین راهها برای تضمین یک ازدواج با دوام و سعادتمندانه این است که با یک انسان موفق آشنا بشوید و او را رها نکنید.
گام دهم: در خودتان سطح بالایی از خودباوری و اعتماد به نفس ایجاد کنید
هرچه بیشتر به خودتان احترام بگذارید، به دیگران هم بیشتر احترام خواهید گذاشت و آنها هم بیشتر نسبت به شما احترام خواهند گذاشت. هرچه بیشتر خودتان را دوست داشته باشید، دیگران را هم بیشتر دوست خواهید داشت و آنها هم بیشتر شما را دوست خواهند داشت و خواهند خواست که پیشتان باشند.
روانشناسان به ما میگویند که شما دوست دارید کسی را جذب خودتان بکنید که تقریباً به اندازه خودتان خوشبخت باشد:
کبوتر با کبوتر، باز با باز
کند همجنس با همجنس پرواز
خودانگارهی شما مهمترین بخش خلق و خو و شخصیتتان است. خودانگارهی شما از تمام باورهایی تشکیل میشو که دربارهی خود و دنیایتان دارید. افرادی که خودانگارهی عالی و مثبت دارند، معمولاً شخصیت کامل و کارآمدی دارند، به خودشان علاقه دارند و از زندگیشان لذت میبرند.
خوشبختانه میتوانید با کار کردن روی خودتان به صورت روزانه، خودانگارهتان را تقویت کنید. اساس خودانگارهتان عبارت است از خودباوری و احساساتتان و احساسی که هر لحظه نسبت به خودتان دارید. بهترین تعریف خودباوری این است که «چقدر به خودتان علاقه دارید»
یکی از کلیدهای ایجاد و حفظ سطوح بالای خودباوری و اعتماد به نفس، این است که بفهمید و بپذیرید واقعاً شخص با ارزش و ارزندهای هستید. شما بینظیر و متفاوت هستید. در تمام دنیا، هرگز هیچکس کاملاً مثل شما نبوده و هرگز هم نخواهد بود. شما مهم هستید؛ هم برای خودتان و هم برای دیگران. هرچه هم بیشتر احساس کنید که مهم هستید، به خودتان علاقه بیشتری داشته، و احترام بیشتری خواهید گذاشت و از خودتان مطمئنتر خواهید بود. خبر خوش این است که هرچه بیشتر روی بهبود خود و زندگیتان کار کنید، خودباوری شما افزایش مییابد و خودانگارهتان بهتر میشود. وقتی از درون روی خودتان کار میکنید، در بیرون هم همه زندگیتان بهتر میشود. هرچه هم بیشتر به خودتان علاقه داشته باشید، سریعتر مردی را به زندگیتان جذب خواهید کرد که دوستش خواهید داشت و او هم شما را دوست خواهد داشت.
گام یازدهم: یک خوشبین تزلزل ناپذیر باشید
به خود، شرایط و دنیای اطرافتان، یک نگرش ذهنی مثبت داشته باشید. بشاش باشید، حتی اگر اوضاع زیاد هم خوب پیش نمیرود. ویژگی خوشبینی، شاید مهمترین خصلتی است که میتوانید در خودتان ایجاد کنید تا برایتان یک زندگی طولانی سرشار از عشق، شادکامی و کامیابی فردی را تضمین کند. هر چه خوشبینتر و بشاشتر باشید، روی تمام اطرافیان تاثیر مثبتتری میگذارید و احتمالش بیشتر میشود که آن نوع افرادی را که میخواهید، به زندگیتان جذب کنید.
مدت بیش از بیست سال به طور مفصل با خوشبینها مصاحبه و روی آنها تحقیق کردند تا معلوم شود بیشتر اوقات به چه چیزی فکر میکنند و نحوهی تفکر آنها در مورد آن چگونه است. نتیجهی اصلی این تحقیق ساده است:
خوشبینها در بیشتر مواقع دربارهی آنچه میخواهند و نحوهی رسیدن به آن فکر و صحبت میکنند. خوشبینها به آینده فکر میکنند و اینکه به کجا میروند، به چه چیزی میخواهند برسند و چطور میتوانند به آن دست پیدا کنند. خوشبینها به جای مشکلگرا بودن راه حلگرا هستند. اگر مانع یا مشکلی در زندگیشان داشته باشند، پیوسته به این فکر میکنند که چطور از روی آن، از کنار آن یا از میان آن عبور کنند. بالاخره این که خوشبینها به جای اینکه فقط عکسالعمل نشان بدهند، اهل عمل هستند. به جای اینکه صبر کنند تا اتفاقها پیش بیایند خودشان آنها را ایجاد میکنند. هرچه دربارهی اینکه چه میخواهید باشید، چه میخواهید داشته باشید و چه میخواهید بکنید و اینکه چطور میتوانید به خواستههایتان برسید، بیشتر فکر و صحبت کنید، مثبتتر، خوشبینتر و سازندهتر میشوید. هرچه بیشتر در مورد راه حل بیندیشید، به همان میزان راه حلهای بیشتری کشف خواهید کرد. هرچه بیشتر به هدفها، رویاها و آرزوهایتان فکر کنید، بیشتر به آنها دست پیدا میکنید. هرچه هم بیشتر به آنها برسید، خوشبینتر میشوید. نگرش شما منجر به موفقیت میشود و موفقیت هم منجر به یک نگرش مثبتتر میشود و چرخهای به وجود میآید که به طور مرتب خودش را تقویت میکند. علامت مشخصهی یک شخص خوشبخت و جذاب این است که در بیشتر اوقات، خوشبین است. هرچه هم خوشبینتر باشید، احتمال اینکه یک شخص خوشبین، مطمئن و مثبت را به زندگیتان جذب کنید، بیشتر است.
گام دوازدهم: در خودتان یک احساس جهتدار بودن ایجاد کنید
خصوصیتی که بیشتر از هر چیز دیگری به شما اعتماد به نفس و قدرت شخصی میدهد، احساس کنترل داشتن بر زندگیتان است. هرچه هم بیشتر در هر زمینه از زندگی برای خودتان هدفهای روشن تعیین کنید، احساس قدرت و کنترل بیشتری خواهید داشت. در نتیجه خلاقیت، اعتماد به نفس، خودباوری و عزت نفس بالاتری خواهید داشت.
روند تعیین اهداف و رسیدن به آنها بسیار ساده است، از هفت قدم تشکیل میشود که باید بارها و بارها تکرار شود که به ترتیب ذیل است:
اول: تصمیم بگیرید که در زندگی دقیقاً چه میخواهید.
دوم: آن را به طور واضح و به تفصیل بنویسید.
سوم: برای هدفتان مهلت تعیین کنید و اگر هدفتان به اندازه کافی بزرگ است، برای هر بخش آن مهلتهای فرعی تعیین کنید.
چهارم: هر کاری را که فکر میکنید باید برای رسیدن به هدفتان انجام بدهید، فهرست کنید.
پنجم: فهرستتان را بر اساس توالی و اولویت مرتب کرده و به شکل یک برنامه درآورید. چه کاری باید اول انجام بدهید؟ چه کاری را بعد از آن انجام بدهید؟ و به همین ترتیب …
ششم: بلافاصله برای عملی کردن برنامهتان اقدامی کنید؛ کاری انجام بدهید، هر کاری که شد! مهم این است که شروع کنید.
در آخر هفتمین روش برای تعیین و رسیدن به هدف این است که خودتان را منضبط کنید که هر روز برای رسیدن به هدفتان کاری انجام دهید. وقتی هر روز کاری انجام دهید، روحیهای پیدا میکنید که به شما احساس برنده بودن میدهد، اعتماد به نفس و انرژی شما را بالا میبرد و شما را تبدیل به فردی خوشبختتر و خوشبختتر میکند.
این تمرینی برای شماست که میتواند زندگیتان را عوض کند:
یک برگ کاغذ سفید بردارید و در بالای آن، کلمهی «هدفها» را همراه تاریخ امروز بنویسید؛ سپس ده هدفی را بنویسید که میخواهید در دوازده ماه آینده به آنها برسید. وقتی فهرست ده هدفتان را نوشتید، ببینید کدام هدف است که اگر به آن برسید، میتواند بزرگترین تاثیر مثبت را روی زندگیتان بگذارد و دور آن هدف یک دایره بکشید. از این پس همیشه دربارهی آن هدف فکر کنید و حرف بزنید. در این باره فکر کنید و حرف بزنید که چطور میتوانید به این هدف برسید. هر روز روی آن کار کنید.
همین تمرین ساده، واقعاً تفکر و احساستان را درباره خود و دنیایتان دگرگون میکند و شما را تبدیل به فردی بسیار مثبتتر، جذابتر، و مطمئنتر میکند. تبدیل شدن به یک شخص هدفگرا، کاملا شخصیت و منشتان را عوض میکند؛ در نتیجه مردانی را به زندگیتان جذب خواهید کرد که آنها هم مثبت، خوشبین و هدفگرا باشند. همین کار به تنهایی میتواند بیش از هر کار دیگری، شما را قادر سازد که با مرد دلخواهتان آشنا شوید و ازدواج کنید.
گام سیزدهم: از خودتان انتظارات مثبتی داشته باشید.
یکی از ویژگیهای یک شخص واقعاً سالم و خوشبخت، این است که نگرش کلی او داشتن انتظارات مثبت از خود و زندگیاش است. انتظارات شما بر اطرافیانتان و چیزهایی که برایتان اتفاق میافتد، تاثیر زیادی دارد. در واقع به نظر میآید هر چیزی را که با اطمینان انتظار داشته باشید، به نحوی به زندگیتان راه پیدا میکند.
افراد موفق و خوشبخت، بهترین انتظارات را از خودشان و دیگران دارند. همیشه در چیزهایی که در اطرافشان اتفاق میافتد به دنبال یک جنبهی مثبت میگردند؛ حتی اگر این اتفاقات فعلی، به صورت مشکل و دردسر باشد. نکتهی عالی این است که اگر همیشه در افراد و موقعیتهای اطرافتان به دنبال جنبهای خوب بگردید، ذهنتان مثبت و خوشبین خواهد شد، خلاقتر و بشاشتر و گرمتر و صمیمیتر خواهید بود و احساس تسلط برخورد و قدرت شخصی بیشتری هم خواهید داشت.
یکی از مهمترین مهارتهایی که در زندگی یاد میگیرید، عادت به این است که در هر شکست و مانعی که برایتان پیش میآید، دنبال یک درس با ارزش بگردید. باید تصور کنید هر مشکلی که برایتان پیش میآید، به این دلیل است که درس مهمی را به شما بیاموزد. درسی که لازم است یاد بگیرید تا در آینده خوشبختتر و موفقتر باشید. در واقع بزرگترین مشکل زندگی امروزتان احتمالاً به این دلیل در این زمان برایتان پیش آمده که به شما مطلب مهمی را بیاموزد که لازم است یاد بگیرید تا به هدفهایتان برسید و سرنوشتتان را محقق کنید.
یک زن برتر، در هر مشکلی دنبال جنبهای میگردد که از آن مشکل بهره ببرد. یک زن معمولی، اجازه میدهد مشکلاتش بر او غلبه کنند. زن برتر پیوسته در هر مانع و شکستی، دنبال یک درس ارزشمند است. زن معمولی وقتی که مشکلی داشته باشد، عصبانی و افسرده میشود و تقصیر را گردن دیگران میاندازد.
برای اینکه در زندگیتان یک میدان نیرو از انتظارات مثبت ایجاد کنید، باید هر روزتان را با تکرار این کلمات آغاز کنید: «مطمئنام که امروز اتفاقی عالی برایم خواهد افتاد. مطمئنم که امروز اتفاقی عالی برایم خواهد افتاد.» وقتی هر روز صبح اولین کارتان این باشد که بارها و بارها این کلمات را تکرار کنید، از همهی اتفاقات خوبی که در طول روز برایتان پیش میآید، حیرت خواهید کرد، از جمله اینکه سرانجام با مرد دلخواهتان آشنا میشوید و ازدواج میکنید.
گام چهاردهم: به او احساس مهم بودن بدهید
یک قانون عالی دو طرفه در روابط داریم که میگوید: «اگر به فرد دیگری احساس مهم بودن و با ارزش بودن بدهید، او هم به شما احساس مهم بودن و با ارزش بودن خواهد داد.»
این قانون کاشت و برداشت است که در مورد زنان و مردان استفاده شده است: «هرچه یک زن در رابطهاش بکارد، همان را هم برداشت خواهد کرد.»
چهار کار وجود دارد که میتوانید در تعاملاتتان با یک مرد انجام دهید تا به او احساس مهم بودن بدهید، اعتماد به نفساش را افزایش بدهید و این احساس را در او ایجاد کنید که یک شخص با ارزش و ارزنده است:
اولی پذیرش است. همهی افراد، یک نیاز عمیق درونی دارند که بدون هیچ قید و شرطی توسط دیگران پذیرفته شوند. شما میتوانید خیلی ساده و با لبخند زدن- چه حضوری و چه پشت تلفن – نشان بدهید که او را میپذیرید. هر زمان که به او لبخند میزنید، اعتماد به نفساش را بالا میبرید و به او احساس مهم بودن میدهید. خبر خوش این است که لبخند زدن، اعتماد به نفس خودتان را هم بالا میبرد و به شما احساس مهم بودن میدهد.
دومین روش برای افزایش احساس مهم بودن در مرد ابراز قدردانیتان، به هر روش ممکن، به اوست. روش این کار هم این است که هر کجا و هر وقت که توانستید، به او بگویید: «متشکرم» هر چه از او به دلیل کارهایش بیشتر تشکر کنید، بیشتر احساس مهم بودن میکند و بیشتر به شما عشق میورزد. هر وقت میگویید: «متشکرم» خودباوری خودتان هم بالا میرود.
سومین روش برای افزایش احساس مهم بودن در مرد، تحسین موفقیتها، خصلتها و دارایی اوست. همانطور که آبراهام لینکن گفته: «همه از تحسین، خوششان میآید». وقتی به دلیل کاری که انجام داده یا به دست آورده او را تحسین میکنید، به او از درون احساس خوشحالی و غرور میدهید. هرچه هم به او احساس بهتری بدهید، بیشتر دوست دارد با شما باشد، حتی تا آخر عمر.
در انتها میتوان از مهمترین و قویترین سازندهی خودباوری که تایید است استفاده کرد. هرچه بیشتر به دلیل کارها و دستاوردهایش او را تایید کنید، خودش را بیشتر دوست خواهد داشت و شما را هم بیشتر دوست خواهد داشت.
مردی که در کنار یک زن احساس مهم بودن بکند، نیمی از عشق در وجود او راه مییابد.
گام پانزدهم: شنوندۀ خوبی باشید
در هنر گوش دادن خاصیتی هست که قدرت زیادی در ایجاد روابط عاشقانه بین مردان و زنان دارد. وقتی دو نفر برای اولین بار با هم آشنا میشوند و در تمام مواقع بعد از آن، گوش دادن سریعترین راه ایجاد اعتماد و اعتبار است. به دلیل تاثیری که گوش دادن بر ذهن و دل افراد دارد، معمولاً به آن «جادوی سفید» گفته میشود.
شما احتمالاً همین حالا هم یک شنوندهی عالی هستید. زنها به طور کلی شنوندههای خیلی بهتری از مردان هستند. با وجود این، چهار کلید برای موفقیت در گوش دادن وجود دارد که میتوانید در تعامل با هر مردی به کار بگیرید:
وقتی صحبت میکند، با حواس جمع گوش بدهید و در حرفش نپرید. به سویش برگردید، به طوری که کاملاً رویتان به سمت او باشد. با تکان دادن سرتان به نشانهی تایید، با لبخند زدن و موافقت کردن در هنگام صحبتش، در مکالمه فعالیت و مشارکت کنید. اگر امکانش هست، به جلو خم بشوید. یک زن خردمند گفته است: «توجه با تمام وجود برترین شکل اهمیت قایل شدن برای دیگران است.» وقتی با حواس جمع به او گوش میدهید و هیچ تلاشی برای پریدن در حرفش نمیکنید، خودباوریاش بالا میرود و خودش را بیشتر دوست خواهد داشت، در نتیجه شما را هم بیشتر دوست خواهد داشت. هرچه احساس بهتری نسبت به خودش داشته باشد، وقتی در کنار شما است، احساس بهتری نسبت به شما خواهد داشت.
دومین کلید گوش دادن این است که قبل از پاسخ دادن، مکث کنید. قبل از جواب دادن به چیزی که طرف مقابلتان گفته، چند لحظه وقت صرف کنید. وقتی قبل از جواب دادن مکث کنید، به او نشان میدهید که با دقت به حرفهایش توجه میکنید. این کار باعث میشود بیشتر احساس ارزش و اهمیت بکند؛ همچنین اگر او در حال تنظیم افکار خود برای ادامهی صحبتش هست، با این مکثتان جلوی پریدن در حرفش را گرفتهاید. حسن دیگرش این است که در واقع با مکث کردن اجازه میدهید که صحبتهایش برای چند لحظه در ذهنتان جذب شوند و به این ترتیب او را عمیقتر درک کنید.
سومین کلید برای شنوندهی عالی شدن، سوال پرسیدن برای روشن کردن مطلب است. به طور مرتب از این سوال استفاده کنید: «منظورت چیست؟» و «منظورت دقیقاً چیست؟» به یاد داشته باشید که اختیار دست کسی است که سوال میپرسد. وقتی سوال میپرسید و با حواس جمع گوش میدهید، اختیار مکالمه، کاملاً به دست شماست.
در نهایت، چهارمین کلید این است که وقتی که صحبتش تمام شد، حرفهایش را با بیان خودتان دوباره برایش بازگو کنید. حرفهایش را خلاصه کنید تا نشان بدهید که واقعاً دارید توجه میکنید و واقعاً حرفش را میفهمید. هر چه بیشتر تلاش کنید قبل از شروع صحبت خود او را درک کنید، او بیشتر خواهد خواست شما را بشناسد و درک کند و بفهمد افکار و احساسات درونیتان چگونه است. کلیدش، گوش دادن است.
گام شانزدهم: دنبال یک رابطه ی سازگار باشید
سازگاری مهمترین جزء یک رابطه سعادتمندانه است. از طرف دیگر، ناسازگاری، نابود کننده اصلی رابطهها و خوشبختی افراد است. حتما شنیدهاید که میگویند: «قطبهای مخالف، همدیگر را جذب میکنند.» اما این حرف فقط در مورد خلق و خو درست است. طبیعت، خواهان تعادل است؛ طبیعت میخواهد که دو شخص از نظر روحیه متعادل باشند یا برعکس همدیگر باشند طوری که دو نیمه همدیگر را کامل کنند.
وقتی با کسی سازگاری داشته باشید، در گفتگویتان یک رفت و برگشت و جزر و مد روان و آسانی ایجاد میشود. هر طرف فرصت پیدا میکند که حرف بزند و گوش بدهد و هر دو راضی هستند. این «آزمون گفتوگو» نشانه خوبی از سازگاری یا عدم سازگاری شما است، به ویژه در نگرش نسبت به مسائل مهم زندگی، باید دنبال سازگاری باشید، در مورد خانواده و فرزند، پول، مذهب، مورد سیاست و اعتقادات معنوی. باید در مورد فعالیت های اوقات فراغت، عادتهای غذایی، عادتهای خواب و عادتهای کاری، پول و نحوهی خرج کردن آن در جست و جوی سازگاری باشید.
وقتی با یک مرد سازگار باشید، در هر کدام از این زمینهها احساس آسودگی خواهید کرد و به ندرت به ذهنتان خطور خواهند کرد. وقتی که در یکی از این زمینهها ناسازگار باشید، تنش و ناراحتی به سراغتان میآید.
باید سازگاری را به عنوان یک یا از بارزترین اهدافتان تعیین کنید و در رابطهتان از آن چشم پوشی نکنید.
گام هفدهم: خود درونیتان را پرورش دهید
به یاد داشته باشیدکه دنیای بیرونتان همواره بازتاب یا نمودی از دنیای درونتان خواهد بود. هرچه بیشتر روی خودتان کار کنید و خودتان را از درون رشد بدهید، از بیرون هم گرمتر، مهربانتر، بشاشتر و شادتر خواهید بود.
من شخصاً اعتقاد دارم که پرورش معنوی برای یک زندگی سعادتمند و روابط عاشقانه، ضروری است. دین و مسلک معنویتان هر چه هست، باید هر روز چند دقیقه در سکوت با خودتان تنها شوید تا در مورد مسائل معنوی به مطالعه، تفکر و تعمق بپردازید. پرورش معنوی، رویکردی والاتر برای رسیدن به آرامش درونی و رضایت از زندگی است.
در حالی که با مطالعه و تعمق خودتان را از نظر معنوی رشد میدهید، دنیای اطرافتان هم به جالبترین نحو تغییر میکند و بهتر میشود. هرچه از نظر معنوی بیشتر رشد کرده باشید، خود و دیگران را بیشتر دوست خواهید داشت و دیگران هم شما را بیشتر دوست خواهند داشت.
در حالی که باطنتان را رشد میدهید، نسبت به خودتان محبت و احترام بیشتری پیدا میکنید و احساس میکنید که شخص مهمتر و با ارزشتری هستید، در نتیجه این احساس درونی را در روابطتان با دیگران هم بروز داده، به آنها هم احساس مهمتر بودن و باارزش بودن میدهید. از بیرون شروع میکنید به جذب افرادی که از درون بسیار شبیه شما هستند.
گام هجدهم: مسئولیت کامل زندگیتان را بپذیرید
پذیرش مسئولیت زندگیتان، گامی عظیم در رشد شخصی و موفقیت شخصی است. هرچه مسئولیت بیشتری بپذیرید، دربارهی زندگی و روابطتان، احساس اطمینان و قدرت بیشتری خواهید کرد و هرچه مسئولیت بیشتری بپذیرید اعتماد به نفس بیشتری در هر کاری که میکنید، خواهید داشت. اعتماد به نفس هم یکی از منابع اساسی جاذبهی جنسی و شخصی در روابط بین زن و مرد است.
مردها به شدت جذب زنهای دارای اعتماد به نفس، مسئولیت پذیر و متکی به خود میشوند. زنی که خودش کامل به نظر میرسد خاصیتی دارد که برای یک مرد، تقریباً غیرقابل مقاومت است. به یاد داشته باشید که هر کجا هستید و هر که هستید، به خاطر خودتان است، به دلیل انتخابها و تصمیمهای خودتان در گذشته است. شما مسئول هستید. اگر به هر دلیلی از هر بخشی از زندگیتان ناراضی هستید، دست خودتان است که تغییرش بدهید. اختیار به دست شماست.
احتمالاً کوتهترین حرف انگیزه بخشی که میتوانید به خودتان بگویید، این جمله است: «اگر قرار است بشود، فقط کار خودم است.» از هیچ کس به هیچ دلیلی ایراد نگیرید، کسی را مقصر ندانید یا از کسی شاکی نباشید. خودتان را نیروی اصلی سازندهی زندگیتان ببینید. هرچه هم مسئولیت بیشتری برای خودتان بپذیرید، مرد زندگیتان هم بیشتر علاقهمند میشود که به خاطر شما مسئولیت بپذیرد.
گام نوزدهم: کنترل کامل زمان و زندگیتان را به دست بگیرید
هرچه بیشتر به نظر بیاید که در زندگیتان مستقل، متکی به خود و مسلط هستید، برای آن نوع مردی که میخواهید با او آشنا شوید و ازدواج کنید، جذابتر خواهید بود. وقتی دقیقاً بدانید که چه میخواهید و به کجا میروید، خیلی بیشتر از مواقعی که به نظر بیاید نمیدانید چه میخواهید، مورد تحسین و احترام دیگران قرار میگیرید.
هدفتان در مورد زمانتان این است که کاملاً با برنامه بوده، صاحب اختیار زندگیتان باشید. هدفتان این است که کارهای زیادی انجام بدهید و به صورت یک شخص بسیار شایسته و مفید دیده شوید.
برای اینکه هر روز بهرهوری بالایی داشته باشید، کلیدهای سادهای وجود دارد که این پنج قدم است:
۱- هر روزتان را با فهرستی از همهی کارهایی که باید انجام بدهید، شروع کنید. این فهرست را قبل از شروع به کار – و ترجیحاً از شب قبل – آماده کنید.
۲- فهرستتان را بر اساس اولویت مرتب کرده، موارد اولویتدار را از موارد کم الویت جدا کنید.
۳- به عنوان اولین کارتان در صبح، کاری را انجام بدهید که بالاترین اولویت را دارد. هرگز تسلیم این وسوسه نشوید که ابتدا موارد کم اهمیت و جزئی را رفع و رجوع کنید.
۴- خودتان را منضبط کنید که به طور مداوم، روی همان مهمترین کارتان تمرکز کنید و آن را رها نکنید تا کامل شود. همین یک عادت به تنهایی میتواند زندگیتان را تغییر دهد.
۵- در خودتان احساس اضطرار ایجاد کنید. تعصب نسبت به کار داشته باشید. مصمم شوید که وقتی یک مشکل یا یک فرصت خودش را نشان داد، به سرعت عمل کنید. به این عنوان معروف شوید که یکی از سریعترین و سخت کوشترین افراد در رشتهی خودتان هستید.
این کار بیشتر از هر مهارت دیگری شما را مورد توجه کسانی قرار میدهد که میتوانند کمکتان کنند.
هرچه بهرهوریتان بیشتر باشد، در شغلتان سریعتر به جلو میروید. وقتی پیشرفت میکنید و بالا میروید، بیشتر حقوق میگیرید و سریعتر ارتقاء رتبه پیدا میکنید، مسئولیتهای بزرگتری به شما داده میشود و بیشتر و بیشتر با آن نوع از مردانی تماس پیدا میکنید که به طور ایدهآل دوست دارید با آنها آشنا شوید و ازدواج کنید.
گام بیستم: آرامش خاطر را بالاترین هدفتان قرار دهید.
آرامش خاطر، بزرگترین سعادت انسان است و هدف نهایی تمام ادیان، فلسفهها، ماوراء الطبیعه و مکاتب روان شناسی است. در واقع شما در زندگی، دقیقاً همانقدر خوشبخت هستید که میتوانید به آرامش خاطر برسید. اگر هم آن را هدفتان قرار دهید، میتوانید به آن برسید. واقعیت این است که اگر آرامش خاطر را بالاترین هدفتان قرا ردهید و همهی زندگی را حول آن سازمان بدهید، احتمالاً دیگر اشتباهی نخواهید کرد.
به شمتان اعتماد کنید. به صدای آرام و خفیف درونتان گوش بدهید. همیشه کار درست یا حرف درست را در زمان درست به شما خواهد گفت. هرچه بیشتر به ندای درونتان اعتماد کنید، دقیقتر خواهد شد و برایتان بهتر کار خواهد کرد. هرچه بیشتر به شمتان اعتماد کنید، احساس آرامش بیشتری خواهید کرد و در تمام روابطتان، موثرتر خواهید بود.
در همهی امور با خودتان کاملاً صادق باشید. برای هیچ چیزی حاضر نشوید از آرامش خاطرتان چشم پوشی کنید. تجربه ثابت کرده که اگر برای یک شغل، یک رابطه یا هر چیز دیگری آرامش خاطرتان را نادیده بگیرید، معمولاً در نهایت نه به آرامش خاطر میرسید و نه به آن رابطه.
یادتان باشد که شما شخصی واقعاً باارزش و مهم هستید. آرامش خاطرتان بهترین راهنمای شما در انجام کار درست و گفتن حرف درست است. وقتی با مرد دلخواهتان آشنا شوید، احساس عمیقی از آرامش و رضایت درونی خواهید داشت. خواهید فهمید که این همان فرد مناسب شماست، زیرا هنگامی که با او هستید، احساس بسیار خوبی دربارهی خودتان خواهید داشت.
گام بیست و یکم: در هر کاری که میکنید، خودتان باشید.
هدف بزرگ شما در زندگی این است که با مرد دلخواهتان آشنا بشوید و ازدواج کنید. برای شما هیچ چیز مهمتر از این نیست که رابطهای عالی، سعادتمند و عاشقانه با کسی داشته باشید که در تمام روزهای زندگیتان شما را دوست داشته باشد، به شما اهمیت بدهد و برایتان احترام قائل باشد.
مایهی دلگرمی است که برای جذب مردی که میخواهید لازم نیست سعی کنید کسی بشوید که نیستید. لازم نیست متفاوت از کسی باشید که هستید. در عوض لازم است آنچه هستید را تقویت کنید. باید آینهی تمام نمای آن چیزی باشید که واقعاً در درونتان هستید. به خودتان و به بهترین چیزهایی که در درونتان است، اعتماد کنید. در زندگی، با خود و با همهی افراد دیگر صداقت داشته باشید. در هر شرایطی، فقط کاری کنید که به نظرتان درست، خوب و قابل قبول باشد.
شما همین حالا در درونتان، پاسخ تمام سوالاتتان و راه حل تمام مشکلاتتان را دارید. شما همین حالا در درونتان منابع عمیقی از قابلیتها، قدرتها و تواناییهایی را دارید تا در زندگی به هر شخصی که میخواهید تبدیل شوید، هرآنچه را میخواهید، صاحب شوید و هر کاری را که می خواهید انجام دهید.
به یاد داشته باشید که هر کاری را که فرد دیگری کرده باشد، شما هم میتوانید انجام بدهید. کلید آشنایی و ازدواج با مرد دلخواهتان این است که بهترین شخصی باشید که میتوانید باشید و با این کارتان، شما هم زن ایدهآلی برای مرد دلخواهتان خواهید شد.
اجازه بدهید این کتاب را با چند نکتهی کلیدی خلاصه کنم:
اول دنیایی که امروز در آن زندگی میکنیم، دنیای فوقالعادهایست. امروز میتوانید بیشتر و بهتر از هرچه تا به حال ممکن بوده، زندگی کنید. میتوانید کارهای بیشتری انجام بدهید، اموال بیشتری داشته باشید، شخصیت بهتری داشته باشید، بیشتر سفر کنید و بیشتر تجربه کنید و بیشتر از آنچه انسانها در طول تاریخ بشریت رویایش را داشتهاند، یک زندگی عالی داشته باشید.
در میان تمام این نعمتها و فرصتها، توانایی شما برای ورود به یک رابطهی عاشقانه و صمیمانه بلندمدت با مرد دلخواهتان، احتمالاً مهمترین چیزی است که میتواند سلامتی، خوشبختی و آرامش خیالتان را تعیین کند.
خوشبختانه لازم نیست آشنا شدن و ازدواج با مرد دلخواهتان یک تجربهی تصادفی و شانسی باشد. شما میتوانید با به کارگیری ۲۱ روش اصلی که در این کتاب یاد گرفتید، تاثیر عظیمی بر مسیر زندگی و روابطتان بگذارید.
مهمترین قدم این است که تعیین کنید دقیقاً چه چیزی را در مورد مرد ایدهآلتان میخواهید؛ سپس باید خودتان و زندگیتان را طوری تنظیم کنید که آن مرد را به زندگیتان جذب کنید. هر کاری که میکنید تا شرایط لازم برای آشنا شدن و ازدواج با مرد ایدهآلتان ایجاد کنید. این احتمال را بالا میبرد که بسیار سریعتر از آنچه که امروز فکرش را میکنید، به هدفتان برسید.
وظیفه شما این است که تا جایی که میتوانید، زودتر این ۲۱ قدم را در زندگیتان عملی کنید. باید ایمان کامل داشته باشید که این قدمها برای شما نتیجه خواهد داد، همان طور که پیش از این برای میلیونها زن دیگر نتیجه داده است.
باید ایمان کامل داشته باشید که دقیقاً در زمان مناسب و مکان مناسب، مرد مناسب، وارد زندگیتان خواهد داشت. وقتی هم این کار را بکنید، شخص فوقالعادهای که هستید و شدهاید را تشخیص خواهد داد.
موفق باشید.
نتیجه گیری
اگر از خواندن این مطالب لذت بردید احتمالاً برای حرکت به مرحله بعدی از ارتقاء شخصی در زمینهی ارتباطات و هم در زمینههای دیگر زندگیتان آماده خواهید بود. چندین سال پیش بعد از مطالعهی طولانی مدت افراد موفق و شاد، من در طول چندیدن ماه نشستم و سمیناری دو روزه، که آن را روان شناسی موفقیت (The Psychology of Achievement) نامیدم را طراحی کردم. من قبل از آن هیچ سمیناری نداده بودم اما به این نتیجه رسیدم که این ایدهها برای شادی و موفقیت شخصی بسیار مهماند پس آن را شروع کردم. من این سمینار را در ابتدا برای دوستان و خانوادهام که شامل دو تن از برادرانم و همسرانشان، والدین باربارا و نه برادرش و خواهرانش بودند ارائه دادم. به زودی من شروع به ارائه سمینار روان شناسی موفقیت به هزاران و بعد صدها و بعد دهها هزار نفر در سمینارهای بزرگ و کوچک در سراسر کشور کردم. به دلیل تقاضای در حال افزایش برای این ایدهها و این برنامه، من کل این سمینار را به صورت صوتی ضبط کردم و به فروختن آن در سراسر کشور پرداختم.
امروزه بیشتر از یک میلیون نسخه از روان شناسی موفقیت فروخته شده است و به ۲۰ زبان ترجمه شده است. این شاید در طول تاریخ مشهورترین برنامهی ارتقاء شخصی باشد. و شما هم اکنون میتوانید آن را برای شنیداری شخصی خودتان داشته باشید و از شنیدن شخصی آن لذت ببرید. روان شناسی موفقیت به شما نشان میدهد که چگونه احترام شخصی و اعتماد به نفستان را تقویت کنید. این برنامه به شما میآموزد که چگونه تصوری که از خودتان دارید را بهبود بخشید و احساس قدرت شخصیتان را ارتقا بخشید. شما میآموزید که چگونه در هر زمینه از زندگیتان هدف گذاری کنید، زمانتان را چگونه مدیریت کنید، و چگونه به موانعی که میتوانند شما را عقب نگه دارند غلبه کنید و چگونه ذهنتان را برای موفقیت با ۲۱ روش متفاوت ثابت شده برنامهریزی کنید. شما میآموزید که چگونه از ضمیر ناخودآگاهتان استفاده کنید و چگونه قفلهای قدرت فوق العادهی ضمیر آگاه ذهنتان را باز کنید. به ویژه شما میآموزید که چگونه شخصی مثبت، با اعتماد، مثبت اندیش و دوست داشتنی شوید و چگونه با مهمترین افراد زندگیتان به طور شگفتآوری کنار بیایید. روان شناسی موفقیت برای یک سال بدون قید و شرط ضمانت شده است. میتوانید آن را بخرید، به آن گوش دهید، آن را امتحان کنید و اگر مطلقاً از آن راضی نبودید اصرار دارم که آن را به من بازگردانید و پولتان را پس بگیرید. بنابراین تاخیر نکنید و روان شناسی موفقیت را سفارش دهید. این مقاله زندگی هزاران نفر را تغییر داده و میتواند زندگی شما را نیز تغییر دهد.
به زودی کتاب به صورت کامل جهت دانلود قرار خواهد گرفت. نویسنده : آکادمی موفقیت ایران
شروع
پرسشی دارید؟
پیش به سوی موفقیت!
سلام اگر سوالی داری این پایین تو واتس آپ پیام بده زود جواب می دیم :)