دوستان عزیزی که بارها درباره آکادمی موفقیت سوال هایی را پرسیده بودند. که به چه صورت فعالیت های ما می تواند برای ایشان سودمند باشد.
فعالیت های ما به صورت آکادمی می باشد یعنی به صورت کامل دارای سرفصل و موضوع می باشد. اساتید مطالب را با استفاده از سر فصل های علمی به صورت تمرین های عملی تبدیل شده است تا دست یابی به نتیجه ارائه شده قطعی باشد. شاید برایتان جالب باشد که فقط کمتر از « 4 صدم درصد» از افرادی که در کلاس های انگیزشی شرکت می کنند می توانند به موفقیت و استقلال مالی یا همان توانگری دست یابند.
شاید حالا برایتان جالب باشد که بدانید صرفاً کلاس های انگیزشی موجب موفقیت شما نمی شوند. کلاس ها و جلسات انگیزشی برای حفظ انگیزه در مسیر طی نمودن هدف می باشند. بلی این تفاوت بزرگ کلاس های آکادمیک و انگیزشی می باشد. البته برخی از افراد نیز خود در زمینه موفقیت های معرفی شده افراد گوناگون را از داخل و خارج از ایران را برایتان مثال می زنند.
از این به بعد در هر کارگاه و یا سمینار ابتدا دست آورد ها و سابقه مدرس را بررسی نمایید تا ببینید در این حوزه دارای توانمندی و دست آوردی مناسب با وضعیت شما می باشد یا خیر؟
برای مثال اگر در کلاس موفقیت شرکت کردید؟ و مدرس به شما راهکاری برای سرمایه گذاری در سهام ارائه داد از او بخواهید نمونه های فعالیت موفق خود را در این زمینه به شما نشان دهد. یعنی به شما بگوید که در این بخش با این راهکار چه میزان بهتر از سایرین عمل نموده و چه میزان دست آورد را داشته است. یا اگر در کلاس های انگیزشی که در ایران باب شده و همه از ثروت مند شدن صحبت می کنند. پیشینه مدرس را پیش از برگزاری کلاس ها از او بخواهید!!
آیا او صرفا از راه انگیزه دادن به دیگران و اخذ پول از آن ها به توانگری مالی رسیده است یا خیر!؟ اگر هنر او تنها همین است از او دوری جویید چون تنها راه رسیدن به دست آورد او یکی است. اما اگر او در زمینه های مالی نیز فعایت های تجاری و کارآفرینی ها شخصی خود را دارد بی گمان باید به راه کار های او در زمینه های اجرا شده توسط شخص او اعتماد نمود. این همان مسیری است که شما را به منزل مقصود می رساند. قرار گیری در مسیر صحیح از سرعت حرکت در مسیر بسیار با ارزش می باشد.
یعنی شما می دانید با قرار گرفتن در مسیری که یک صاحب هتل به شما برنامه کاری می دهد. خواه یا ناخواه 10 سال بعد به جایگاهی که در ذهن برای صاحب هتل شدن هست خواهید رسید. اما اگر فردی در این زمینه حدس و گمان های خود را وارد نماید. بی شک در طی مسیری که طی نکرده و آن را به شما پیشنهاد می دهد چه بسا از دست یابی به هتل و حتی از دست یابی به هدف ها و برنامه ها با دانش و تجربه اندوخته شده صحیح خود شما نیز لطمه وارد نماید.
پس بیاییم از این به بعد مخاطب خود را پیش از اعتماد بسنجیم.
در تمام زمینه ها اگر او مشاور تحصیلی است : آیا رتبه برتری دارد؟
اگر یک کارشناس املاک است : آیا خودش در املاک سرمایه گذاری می کند؟ درکجا؟
اگر شخصی مربی ورزشی است : آیا دارای موفقیت یا عنوان قهرمانی در چه سطحی است؟
اگر ….
این اگر ها را به راحتی نسبت به فعالیت های خود می توانید خودتان بسازید و از آنها بهره ببرید.
یکی از تمرین های اساسی موفقیت یعنی :
آموزش دیدن توسط فردی که در زمینه هدف شما موفق ترین است
آری این یک اصل است اما متاسفانه بسیاری از افراد موفق به خاطر گرانبها بودن زمان خود و نداشتن تجربه کافی در امور تدریس اطلاعات آموزشی را در اختیار مخاطبین و یا علاقه مندان به این حیطه قرار نمی دهند.
آکادمی موفقیت سعی کرده تا هر یک از اساتید را که در زمینه کاری خود دارای دست آوردی چشم گیر می باشند. صرفا در همان حوزه فعالیتی خود به امر مشاوره و تدریس آن هم با سرفصل های بین المللی و به صورت آزموده شده توسط خود این اساتید باشد.
از این رو آکادمی موفقیت تنها در حوزه هایی که دارای تخصص می باشد ارائه خدمات می نماید و در سایر حوزه ها ارائه خدمات منوط به داشتن استاد مسلط در زمینه مورد تقاضا می باشد. و یا شما را به دوستان و عزیزان توانمند در حوزه کاری شما معرفی می نماید.
لیست اساتید و تخصص های ایشان را می توانید در بخش ها مختلف معرفی وبسایت آکادمی موفقیت ایران مشاهده نمایید.
تغییر و اصلاح رفتار کودک روشی است که هدف آن ارتقای رشد کودک و اداره کردن رفتار کودک به روشی سازنده و غیر آسیب زننده است
اصول تغییر الگوی رفتار
1) ثبات رفتاری : به این معنی است که هر زمان کودک یک رفتار را نشان داد، یک پاسخ ثابت دریافت نماید و پاسخی که امروز به او می دهیم با پاسخ چند روز یا چند هفته بعد تفاوتی نکند. 2) ثبات مکانی : به این معنی است که در هر مکان که کودک یک رفتار را نشان داد، یک پاسخ ثابت دریافت نماید و پاسخی که در منزل به او می دهیم با پاسخی که در اجتماع یا در منزل دیگران به او می دهیم تفاوتی نکند. 3) ثبات فردی : بی این معنی است که هر فرد اعم از پدر، مادر یا دیگر تربیت کنندگان کودک در پاسخ به رفتار کودک، پاسخ حتی الامکان مشابه و ثابتی نشان دهند و پاسخی که پدر، مادر، پرستار یا آموزگار به او می دهند باهم تفاوتی نکند. 4) در هر زمان بر روی یک رفتار خاص تأکید شود ) بهتر است یک دفترچه رابط بین والدین و مشاور وجود داشته باشد( 5) برای انجام هر فعالیت، قوانینی را تنظیم کرده و دسته بندی نمایید. 6) قبل از شروع هر کار باید قوانین آن کار با کودک مرور شود. 7) لیست قوانین هر کار را بنویسید و در محل مخصوص همان فعالیت قرار دهید. می توانید قوانین را روی مقواهای بزرگ بنویسید و روی دیوار بزنید یا روی کارت هایی چاپ کنید و در اختیار بچه ها قرار دهید یا حتی روی نوار ضبط کنید تا با گوشی گوش دهند.
روش صحیح تنبیه کودکان چیست؟
• تنبیه punishment به معنای کینه توزی و آزار رساندن نیست، تنبیه یک اصل رفتاری برای کنترل کردن رفتار است و باید حس مسئولیت پذیری را در فرد به وجود آورد نه انتقام و پرخاشگری. • انواع تنبیه های نادرست شامل موارد زیر است: تنبیه فیزیکی: کتک زدن. تنبیه کلامی: دیگه اصلاً دوستت ندارم. من دیگه مادر تو نیستم. تنبیه روانی: تحقیر کردن، مقایسه کردن و تبعیض قائل شدن. پیامدهای تنبیه نادرست: • واکنش عاطفی: گریه کردن، گستاخی و احساس انزجار و تنفر نسبت به فرد تنبیه گر • اجتناب از فرد تنبیه گر و یا موقعیت تنبیه • افزایش شدت عمل و یا جایگزینی رفتار نامطلوب دیگر • پرخاشگری، لجبازی و یا رفتار انفعالی و در نهایت رفتار تنبیه شده پس از پایان یافتن تنبیه در خزانه رفتار فرد باقی می ماند و تنها به صورت موقت و در حضور فرد تنبیه گر حذف می شود. شرایط تنبیه صحیح روانشناختی: • ملایم باشد و به اندازه باشد • تنبیه موردنظر باید فوراً و بلافاصله بعد از وقوع رفتار صورت گیرد • رفتار جانشین مشخص شود • کودک بداند چرا تنبیه می شود یعنی با ذکر علت تنبیه باشد ( در غیر اینصورت اصلاح صورت نمی گیرد) • همراه با قاطعیت باشد نه خشونت • رعایت شئونات انسانی صورت بگیرد
انواع روش های صحیح تنبیه از نظر روانشناسی:
1) خاموشی یعنی هیچ تماس فیزیکی نباید برقرار شود. هیچ تماس یا ارتباط کلامی نباید برقرار شود. هیچ تماس چشمی با کودک برقرار نشود. مواردی که می توان نادیده گرفت: • پافشاری بر انجام کاری که والدین موافق نیستند • جلب توجه به شکل نامناسب/ گریه کردن و قشقرق راه انداختن/ جیغ زدن و نق زدن/ بحث کردن مواردی که نمی توان نادیده گرفت: • رفتارهای خطرساز (برای خود و دیگران) • عدم اطاعت زیرا اگر عدم اطاعت نادیده گرفته شود، کودک یاد میگیرد که میتواند از انجام کاری که به او گفته اید شانه خالی کند. 2) تنبیه کلامی: هشدار دادن و اخطار دادن، با قاطعیت نه گفتن. (همراه با دلایل منطقی) توجه داشته باشید تهدیدهای غیرقابل اجرا نشانه عدم قاطعیت است. 3) تنبیه عملی: محروم کردن، جریمه کردن، جبران کردن، خلوت کردن. ادامه دارد….
رفتار مناسب با کودکان یکی از عوامل اصلی رفتار های نا مناسب آنها در محیط ها اجتماعی و خانوادگی می باشد. با در نظر داشتن این موضوع می توانیم پی ببریم که اولین الگو برداری کودکان از والدین بوده و ما با تغییر بخش هایی از رفتار خود در واقع کودکان خود را تربیت می کنیم. پس بیاییم خودمان را تربیت کنیم.
مرحله اول: هدف گذاشتن برای تغییر
در مورد تغییراتی که میخواهید در رفتار کودک و نیز رفتار خودتان بدهید فکر کنید. فکر کنید که میخواهید چه کارهایی را بیشتر انجام دهد. مثلاً: مؤدبانه صحبت کردن همچنین توجه کنید میخواهید چه کارهایی را کمتر انجام دهد. مثلاً: داد و فریاد زدن
نکته : توجه کنید چه تغییراتی را میخواهید در رفتار خودتان ایجاد کنید. در نظر داشته باشید چه چیزهایی میتواند در رفتار مشکلدار فرزندتان سهمی داشته باشند برای خودتان نیز اهدافی بگذارید، ببینید چه کارهایی را میخواهید بیشتر انجام دهید{مثلا آرام ماندن. دستورات روشن و مستقیم دادن، ارتباط صمیمانه برقرارکردن، توجه بیشتر به رفتارهای مثبت فرزند و….} چه کارهایی را میخواهید کمتر انجام دهید{مثل تهدید کردن یا تنبیه کردن-داد زدن و دستور دادن از اتاق دیگر}.
مرحله دوم: تغییراتی را که میخواهید در رفتارفرزندتان و خودتان ببینیدد بنویسید.
اهدافی برای تغییر رفتار فرزندم اهدافی برای تغییر رفتار خودم
مرحله سوم: ردگیری رفتار کودکان
ردگیری یا ثبت کردن به چند دلیل مفید است: *به شما این شانس را میدهد که بررسی کنید آنچه در مورد رفتار فرزندتان فکر میکنید، درست است یا خیر{مثلا آیا فرزندتان از همه دستوراتی که شما میدهید سر باز میزند؟} *به شما کمک میکند واکنش خود را به فرزندتان وارسی کنید و مشخص کنید چه وقتی و چرا آن را رفتار رخ میدهد. *به شما امکان میدهد ارزیابی کنید آن رفتار در حال تغییر است یا خیر{برای مثال در حال بهتر شدن در حال بدتر شدن است یا همانطور مانده.} *به شما میگوید به هدف خود رسیده اید یا خیر. برای ردگیری از یک جدول رفتاری استفاده کنید در این جدول بنویسید، چه وقت و کجا رفتار مشکلدار رخ داد و چه چیز قبل از رفتار اتفاق افتاد{چه چیز باعث آن شد}و بعد از آن چه اتفاقی افتاد {شما چه واکنشی نشان دادید}.این به شما کمک میکند موارد زیر را مشخص کنید:
*الگوهای رفتار فرزندتان *چقدر رفتار رخ میدهد *چقدر با ثبات با رفتار فرزندتان مقابله میکنید *زمانها یا موقعیتهای پر خطر *راه اندازیها یا علل احتمالی *پاداشهای تصادفی احتمالی
جدول رفتاری نمونه
دستورالعمل :رفتار مشکلدار را بنویسید همچنین اینکه چه وقت و کجا رخ داد و چه چیز قبل و بعد از آن اتفاق افتاد.
1)رفتار مشکلدار چیست؟ 2)کی و کجا رخ داد؟ 3)چه چیز قبل از آن اتفاق افتاد؟ 4)چه چیز بعداز آن اتفاق افتاد؟
مثال 1: جیغ زدن مشت کوبیدن به زمین ساعت۱۲:۳۰ اتاق نشیمن از اوخواسته شد قبل از ناهار اسباب بازیش جمع شود. به اتاقش فرستاده شد.
خودم اسباب بازی را جمع کردم. ۳۵دقیقه در اتاقش گریه کرد و جیغ کشید.
مثال2: داد و فریاد زدن ناسزا گفتن ساعت ۱۸ منزل خودمان به او گفته شده بود بازی را تمام کندو برای خوردن شام بیاید.سیلی خورد به اتاقش فرستاده شد. شام به او داده نشد.
احساس گناه داشتم.بعدا”به او بستنی دادم.
وقتی یک برنامه جدید را شروع میکنید بهتر است آن را به مدت ۷ تا ۱۰ روز آزمایش کنید. در پایان مدت آزمایش میتوانید تصمیم بگیرید که آن را به همان روش ادامه دهید یا تغییراتی در آن ایجاد نمایید. به یاد داشته باشید بهترین راه تغییر رفتار کودکان و رفتار خود شما این است که آن را به تدریج انجام دهید. وقتی قواعد و رفتارهای تازه خوب جا افتاد میتوانید ردگیری را به میزان کمتری انجام دهید مثلا” هفته ای یک بار به جای هر روز. وقتی در مورد پیشرفت خود مطمئن شدید ثبت کردن رفتار را متوقف کنید.
فرمول جادویی برای انتخاب یک نام تجاری وجود ندارد. بدتر از همه، زمانی است که فکر می کنی یه نام خوب برای کسب و کار خودت کشف کردی و این نام کامل است، بعد از از آن حس های متعددی به سراغ شما می آید که این نام از این بهتر هم میشد!
برای همین در اینجا می خواهیم بخش هایی را توضیح دهیم که به این مشکل گرفتار نشویم. با توضیحاتی که در اینجا خواهید خواند در می یابیم که اصول تشکیل دهنده یک نام تجاری به یاد ماندنی چه چیز هایی است:
با استفاده از همین اصول ساده می توانیم اسم برند خود را درست بسازیم! مهم ترین عناصر نام برند عبارت است از ساده، کوتاه، منحصر به فرد، انعطاف پذیر به همراه قابلیت تلفظ آسان. اما پس از بررسی هر بخشی شک و تردید به شما رو خواهد کرد، شما نباید تفکر سیاه و سفید داشته باشید، سعی کنید تفکر خود را خاکستری کنی! تفکر خاکستری یعنی نمی توان همه چیز را با هم داشته باشیم، بنابراین باید اولویت های خود را داشته باشیم.
پس سوالات زیر را از خود می پرسیم، آیا این نام باید توصیفی یا توضیحی از برندم؟ نام دارای ریشه ای از قبل باشید یا ترکیبی؟ چند پهلو باشد یا کلا تا کنون معنایی را نداشته باشد؟ یا شاید یک کلمه واقعی باشد، مانند کلمه های اپل (سیب) یا آمازون(جنگل)؟
قبل از اینکه هر کاری را برای نامگذاری خود شروع کنید، مطمئن شوید این نام نویسی هدف نهایی شما را پوشش می دهد و بدانید چه چیز هایی باعث تبدیل شدن یک نام خوب به یک نام بد شود.
در کار خود ابتدا ایجاد خلاقیت کنید و سپس افکار خود را سازماندهی کنید. شما در طول مسیر از زوایای ذهنی این نام را بررسی می کنید (این نام ها را بالا پایین کنید) بعد از تعداد نام های دارای اولویت کم می شوید، این یک موضوع اجتناب ناپذیر است، امیدواریم که این الهام های ذهنی باعث شود خلاقیت خوانندگان عزیز جهت برند سازی تحریک شود. و دیگر موارد جزئی شما را تحت تاثیر نخواهد کرد.
1.نام گذاری دسته جمعی نام تجاری
اگر شما هم در یک نامگذاری گیر کردین یا فقط نیاز به یک نقطه استارت دارین، راه اندازی یه مسابقه نامگذاری یک راه عالی و مقرون به صرفه برای دست یابی به یک نام یا طرح خلاقانه ست.
من خودم به تازگی در بین چهار شرکت مختلف این کار را انجام دادم.
اولین بخشی که باید به آن توجه داشت هدف گذاری در نامگذاری تجاری است.
سطوح هزینه و قیمت گذاری هر سرویس را باید با توجه به اهداف سازمان تعیین کنیم.
تا می توانیم کوتاه ترین نام ممکن را پیشنهاد دهید.
به هر کدام از نام ها یک امتیاز نسبت دهیم.
نام برند برای هر شرکت به صورت هر کدام جدا برگزار شود.
و دو نکته برای کسانی که مسابقه را اجرا نکرده اند.
طبق یک ضرب المثل ژاپنی عقل کل بزرگتر یا مساوی دانش من است. بنابراین قبل از اینکه دکمه سفارش خرید را خریداری کنم، توصیه می کنیم که ادامه مطلب را بخوانید.
2.دامنه مهم نیست!!
وجود دامنه دات کام (.Com)، خوب است اما بسیاری از دامنه های دات کام در دسترس نیست. در یک دنیای کامل، نام دامنه شما باید با نام تجاری شما مطابقت داشته باشد، اما نمی تواند به سادگی دامنه شما باشد. طبق اطلاعات پایگاه اطلاع رسانی تمامی دامنه های 4 حرفی در جهان ثبت شده اند، حتی کلمات هم ساخته شده اند. با استفاده از API دامنه خود، WhoAPI به دنبال هر ترکیب ممکن از AAAA.com به ZZZZ.com برای مجموع 456،976 ترکیب که وجود دارد هیچ چیز برای خرید وجود ندارد. شما احتمالا حدس زدید، اما کلمات 2 و 3 نیز موجود نیستند.
خود من و بسیاری از بنیانگذاران برندها اعتبار بخشی را محدود به نام دامنه نمی بینم. چیزی که من آموخته ام و با نامگذاری شروع به کار خودم آشنا شدم این است که نام دامنه به هیچ وجه مهم نیست! نام خودم خیلی بیشتر از داشتن نام دامنه مشابهت دارد. پس از نام خودتان برای برند سازی استفاده نکنید.
جوئل Gascoigne، بنیانگذار Buffer می گوید: یک نام عالی را انتخاب کنید، با نام دامنه ای که بهینه شده است، بروید.بقیه مقاله نامگذاری جوئل را می توانید از اینترنت دانلود کنید.
3.انتخاب نام برند از آرشیو های موجود
ریچارد بارتون، بنیان گذار Expedia ، Zillow و Glassdoor در یک نقطه مسئول ایجاد راهنماهای سفر CD-ROM در مایکروسافت بود. در حالی که بازار CD-ROM شروع به فروپاشی کرد، به تیم چند رسانه ای منتقل شد و ایده فروش سفر آنلاین را توسعه داد ( چیزی شبیه به اسنپ در ایران). به عنوان یک حقیقت، او مردی است که ایده پردازی بیل گیتس را برعهده داشت.
بارتون هنگام انتخاب یک نام تجاری با استفاده از یک تاکتیک ساده اما بسیار موثر، با استفاده از حروف امتیاز دهی با نمره بالا استفاده می کند. “همسرم و من و من همسرم هر دو عاشق بازی امتیاز دهی هستیم (نام تجاری عالی، یعنی امتیاز ذهنی بالا در زمان حال).
بالاترین امتیاز اعداد حروف (اغلب در زبان انگلیسی در نظر گرفته می شود) بر اساس این اولویت حروف عبارتند از
Z، Q، X، J K
این نامهای به یاد ماندنی ترند زیرا به ندرت مورد استفاده قرار می گیرند. پس بیایید و از مارک های خود استفاده کنید.
4.آنچه را که معلم کلاس چهارم به شما گفت، انجام دهید!!!
به جای درخواست بیایید خانواده، دوستان (و یا حیوان خانگی خود را!) برای بازخورد امتحان کنید.
یک آزمایش انجام دهید و فرضیه خود را آزمایش کنید. در اینجا یکی از راه های اعتبار یک نام تجاری آوای آن است. ایجاد دو صفحه با شمارنده های یکسان، تغییر اسم های نام تجاری و شروع به هدایت ترافیک هدفمند به سایت با استفاده از تبلیغات فیس بوک کنید. اکنون صبر کنید،صبر کنید … و سپس مقایسه معیارهای تعامل را ببینید و ببینید که چگونه این نام با توانایی بالقوه خود هر نام تجاری مشتریان را جذب می کنند. لازم نیست پول تان را بر باد دهید، از صفحه های رایگاننیز برای این کار می توانید استفاده کنید.
نکته ویژه: حتی از ابزار بررسی Google Consumer Survey نیز برای جمع آوری تحقیقات بیشتر در مورد بازار و مشتریان می توان استفاده کرد.
5.ببینید می توانید Siri، Crotona، یا Alexa اسم برندتان را پیدا کنید؟
ماه پیش مقاله ای در مورد رشد جستجوی صوتی خواندم و تصمیم گرفتم عبارات کلیدی چند کلمه ای را خودم آزمایش کنم. شما هم لغتی را امتحان کنید اگر این لغت موتور جستجو های صوتی را گمراه کند، ممکن است انسان هم گمراه شود.
6.آزمون نوار
گسترش دادن اسم برند در حد تلفظ و املای، «آزمون نوار» را امتحان کنید، اما با این کارها نیز ما هنوز یک برند نداریم اما می توانیم لیستی از نام های تجاری داشته باشید. یک نکته این است که چگونه مارک باروس، آن را توصیف می کند:
بیرون بروید در روی یک نوار در محیط پر سر و صدا اطلاعات خود را ضبط کنید
هنگامی که کسی از شما چه چیزی می پرسد، به او بگویید نام شرکت را تنها با “یک جمله” توصیف آنچه که شرکت انجام می دهد ارائه کند.
اگر آنها نمیتوانند اسم برند شما را درست تلفظ کنند، یا آنها همچنان از شما میپرسند که چطور نوشته شده است، یا نمیدانید چطور به آنچه که انجام میدهید مربوط می شود، شما شکست خوردید.
7.چرا این چنین نامیده می شود؟
برای چند سال گذشته، ما در سراسر صنایع مختلف، داستان های نامگذاری در پشت برخی از بزرگترین شرکت های فن آوری در جهان را آشکار کرده ایم. کاوش بیش از 100 مارک فن آوری و یاد بگیرند که چه چیزی باعث شده و تحت تاثیر اسامی مانند: Uber، SnapChat، Instagram، Redfin، DuckDuckGo، WhatsApp و بسیاری دیگر و اخیرا ما یک راهنمای گام به گام نامگذاری، یک ابزار فهرست کوتاه برای کمک به شما در مقایسه با قدرت نام های بالقوه در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک گذاشتیم. ارجاء کنید به شبکه اجتماعی گوگل پلاس آکادمی موفقیت.
8.روی ‘Z’ تمرکز کنید
کریستوفر جانسون، یک ابرقهرمان مارک تجاری کلامی در سیاتل است. در صفحه شخصی خود اعلام کرده که نام مشتریان را در سراسر جهان از خطرات نام های بد و تجربیات ناامید کننده توانسته تنها با تغییر نام بر طرف کند.
او یک طرفداربزرگ نام های دارای حرف Z است. “مردم فقط عاشق Z با صدای زنگ زنگ و زنگ پویا هستند. به همین دلیل شما می توانید یک کلمه کاملا عادی، را انتخاب کنید و اولین حرف خود را با Z جایگزین کنید! به همین سادگی شما یک نام شرکت دارید برای اولین بار این روند در وب سایت غذایی به نام Zomato مورد استفاده قرار گرفت.
نام های تجاری دیگر با این روند عبارتند از: Zite، Zervant، Zolvers، Zycamore، Zirtual، Zazzle، Zattoo .
9.هر نام دارای ضعف است
Catchword یک سازمان نامگذاری حرفه ای است که ابزار های نام گذاری فراوان و مفیدی، از جمله نام تجارتی ، کتابخانه نامگذاری ویدیوهای مفید، راهنمای نامگذاری قابل توجهی ایجاد کرده است. با چندین دفتر فیزیکی در اوکلند و نیویورک، آنها به مشتریان کمک می کنند تا نام شرکت، نام محصول، برچسب ها و نام های تجاری مانند مارک های Starbucks، Fitbit، Allstate و والت دیزنی را با ترکیب کامل هجاها ترکیب کنند.
با توجه به تیم Catchword، “خوب است که می خواهیم یک نام کوتاه، آسان تلفظ، اصلی، کاملا تخصصی، معنی مربوط به کار، با همکاری چند انجمن حرفه ای در دسترس است. (اکثر ما می خواهیم قرعه کشی رقابتی “سهم بازار” را نیز ببریم). اما فهرست خواسته های خود را اولویت بندی کنید و آماده باشید که با نامی که تنها با معیارهای بالا مطابقت دارد، بروید. اگر در ایران به دنبال همچنین مراکزی می گردید با ما تماس بگیرید (آکادمی موفقیت ایران)
نکته این است که هیچ نام کامل نیست. بنابراین در مورد چیزهایی که بیشتر اهمیت دارند اولویت بندی کنیم.
10.برای یک شگفتی تهیه کنید
جرمی میلر، نمایندگی مشاور استراتژیک نام تجاری و کسب و کار است. چند سال پیش، او و تیم بین دو نام تجاری در هنگام تلاش برای انتخاب یک نام برای شرکت استخدام بازاریابی و بازاریابی به بن بست رسیدند. با توجه به میلر، خود او هویت Fox Hunt را دوست داشت. این امری تجربی بود، که به صورت عامیانه درباره استخدام صحبت می کرد، و خود من هم تلفظ آن را دوست داشتم. هم راحت تلفظ می شد و هم راحت به خاطر سپرده می شد. اما فقط این نظر کافی نبود ما باید آن را آزمایش می کردیم.
در نهایت، فاکس هانت چند نکته منفی غیرمنتظره را مطرح کرد:
خون و سرگیجه
خشونت و ظلم و ستم!
برای مردان خوب بود، اما زنان به شدت با آن مخالف بودند. در تست یادآوری نام، یک تعجب دیگر داشتیم. به جای یادآوری کلمات شبیه جهش، مردم قورباغه را به یاد می آوردند. بخش خنده دار زمانی بود که ما آنها را تصحیح کردیم که این نام را به یاد ماندنی ساخت.
امیدوارم این نکات نامگذاری الهام بخشیدن به تفکر خلاقانه باشد و شما احساس راحتی می کنید …
در ابتدا بايد تشخيص داد كه در حال حاضر چگونه زندگي ميكنم، يعني ليست كارها و زمان آنها را آن طوري كه بايد تهيه كنم. يك هفته تمام كارهاي روزمره را يادداشت ميكنم. يادداشتها را بررسي ميكنم و كارهايي كه از روي بيهدفي بوده و ضرورتي براي زندگي من ندارد را مشخص مينمايم، خصوصاً اموري كه براي تلف كردن وقت است.
هفته دوم برنامه ریزی
با توجه به شرايط زندگي و برنامههاي از پيش تعيين شده و مفيد، تعيين ميكنم كه ميخواهم چه تغييراتي را در زندگي خويش ايجاد كنم و هدفم از اين تغييرات بايد بهبود وضعيت قبلي و يا كيفيت بهتر باشد. در مرحله بعد پيشبيني ميكنم كه بايد چه تغييراتي را ايجاد كنم آنها را ليست ميكنم، به عبارتي با توجه به هدفم خواستههايم را از خودم مشخص ميكنم، مثلاً ميخواهم پايه درس رياضيام بهتر شود و يا تغيير مثبتي در اخلاقم ايجاد شود، تمام خواستهها را مشخص و ميزان آن را معلوم ميكنم.
هفته سوم برنامه ریزی
بر اساس خواستههايم براي خود برنامهريزي ميكنم، و قبل از آن خواستهها را تعديل ميكنم، با زبان سادهتر از كم شروع ميكنم و كمكم سعي ميكنم به خواستههاي حقيقي خود برسم. اكثر كساني كه نميتوانند به برنامه خود عمل كنند كساني هستند كه از همان ابتدا برنامه سنگيني براي خود تدارك ميبينند و چون در عمل احساس ناتواني ميكنند از برنامه داشتن منصرف ميشوند و تا دو هفته اين برنامه را ادامه ميدهم. در اين مرحله زمان را مشخص نميكنم و فقط كارهاي خوب و پيشبينيهاي خود را بين روزهاي هفته تقسيم ميكنم، مثلاً روز شنبه بايد يك ساعت ادبيات و يكونيم ساعت زبان انگليسي و دو ساعت رياضي بخوانم و براي روزهاي ديگر هفته با توجه به شرايطم مقدار زماني و يا مقدار درسي كه بايد خوب بفهمم را معين ميكنم.برنامه را به اجرا ميگذارم. هر شب قبل از خواب بر كارهاي خود نظارت كرده و در مقابل خواستههاي روزانهام، ميزان عملكرد خود را مشخص ميكنم، مثلاً در مثال قبلي، قبل از خواب روز شنبه بررسي ميكنم كه چه قدر ادبيات يا زبان و يا…خواندهام. ممكن است درس ادبيات نياز به چهل و پنج دقيقه مطالعه باشد و درس زبان نياز به دو ساعت و همينطور براي كارهاي ديگر، آن چه انجام دادهام را صادقانه و با دقت يادداشت ميكنم. در پايان هفته عملكرد خود را جمعبندي كرده با هدف و خواستههايم و پيشبيني ابتداي هفته مقايسه ميكنم. هدفم از اين كار داشتن برنامه است و عادتكردن به برنامه داشتن.
در مرحله بعد خواستههاي دقيقتر و واقعبينانهتري را پيشبيني نموده و هفته بعد را مصممتر به برنامهام عمل ميكنم.
هفته چهارم برنامه ریزی
اين عملكرد را بررسي كرده اگر در پايان هفته از آن نسبتاً راضي بودهام و احساس خوبي از عمل كردن به آن داشتم برنامه را صرفاً براي عادت شدن ادامه ميدهم و اگر راضي نبودم سعي ميكنم برنامه هفته بعد را واقعبينانهتر در نظر بگيرم تا به رضايت نسبي برسم. حالا من ديگر برنامه دارم ميخواهم وضعيت خود را بهبود بخشم. بهتر است كم كم خواستههاي پيشبيني شده ابتداي هر هفته را متناسب هدفم كنم تا به هدف برسم. ميدانم كه از برنامه داشتن مهمتر عمل كردن به آن است. بر خود نظارت دقيق ميكنم، اهدافم را مينويسم و در جايي كه مدام جلوي نظرم باشد قرار ميدهم، خودم خودم را تشويق ميكنم، از خدا مدد ميخواهم، از اعضاي خانواده ميخواهم قبل از برنامهريزي جمعي در خانه برنامه من را هم در نظر داشته باشند. حالا كه چهار هفته است با برنامه عمل ميكنم با توجه به توانم دو نكته ديگر را وارد برنامهام ميكنم؛ اول خواستههايي كه براي بهترشدن دارم، يعني كمكم برنامهام را سنگينتر و خواستههاي بيشتري را از خود طلب ميكنم. مسلماً اكنون قادر خواهم بود كمي به خودم سختي هم بدهم. دوم غنصر زمان را هم بايد در برنامههايم بياورم، مثلاً مشخص كنم كه از ساعت پنج تا پنج وچهل و پنج دقيقه به مطالعه و يادگيري عربي ميپردازم و حداقل سه هفته اين برنامه را ادامه داده و هر تغييري كه باعث بهبود شرايط من ميشود ايجاد ميكنم.
اكنون من موفق شدهام كه به بهترين شكل ممكن براي خود برنامهريزي درسي انجام دهم و به آن عمل كنم. اين زماني است كه ميتوانم از خود انتظار داشته باشم كه نه تنها براي درس بلكه براي بهترين شدنها در زندگي برنامه داشته باشم، براي مطالعات غير درسيام، ديدن فيلم و ارتباط با دوستانم، همه حساب شده است. برنامه اوقات فراغتم برنامه خودسازي است نه… ديگر بيهدف در خيابانها پرسه نميزنم، همين طوري با تلفن حرف نميزنم، كنار كامپيوتر و… حالا حتي تفريح و سرگرمي من هم براي تقويت قواي ذهني و نشاط روحيام است و توسط خودم انتخاب ميشود و براي همه كارهايم با فكر انتخاب ميكنم كه چه كنم؟
من ميتوانم سر رشته زندگي خويش را در دست بگيرم. من ميدانم تنها راه موفقيت اول خودشناسي و بعد بر اساس آن خودسازي است و داشتن برنامه و عمل كردن به آن و نظارت و كنترل خود يعني قدرتمند شدن و پيروز شدن بر تمام موانع راهم.
جهت نوشتار یک برنامه تخصصی می توانید از مشاوره های متخصصین آکادمی موفقیت نیز بهره مند شوید. برای گرفتن وقت مشاوره می توانید در کرمانشاه به صورت حضوری و یا در سایر مناطق از طیق شماره تلفن همراه زیر اقدام به هماهنگی نمایید. 09354240426
مدل رفتاری دیسک (DISC) که به عنوان “مدل رفتاری برتر” شناخته می شود، یکی از معتبرترین ابزارهای رفتار شناسی در جهان است. DISC استاندارد یا زبان مشترکی است برای شناخت و بازگشایی رموز رفتاری افراد و پیش بینی رفتارهایی که به طور معمول از آنان مشاهده می شود. اطلاعات کسب شده بر اساس مدل DISC کمک می کند تا با دانستن این که افراد چه تمایلات فکری دارند و زبان بدن آنها چگونه است، بتوان مدل رفتاری ایشان را حدس زد و بهتر با آنان رابطه برقرار کرد.
این مدل اولین بار در سال 1928 میلادی توسط دکتر ویلیام مولتون مارستون(William Moulton Marston) بر اساس مطالعات روانشناسی کارل گوستاو یونگ(Carl Gustav Jung) معرفی شد.
رفتار هر فرد تلفیقی از هر ۴ بُعد رفتاری است که این تلفیق همانند اثر انگشت منحصر بفرد است. تلفیق رفتاری هیچ دو نفری دقیقا یکی نیست. سبک رفتاری افراد در طول زمان تغییر می کند و ارتباطی با جنسیت ندارد.
یک فرد عادی می تواند یکی از بُعدهای DISC را داشته باشد. یک فرد قدرتمند می تواند دو بُعد از بُعدهای DISC را داشته باشد. و یک فرد شگفت انگیز می تواند سه بُعد از بُعدهای DISC را داشته باشد. ولی هیچ کس نمی تواند هر چهار بُعد DISC را همزمان داشته باشد. اینجاست که متوجه اهمیت کار تیمی می شویم. موفقیت در کارهای بزرگ نیازمند جمع شدن توانایی های هر چهار بُعد رفتاری در یک نقطه است و این ممکن نیست مگر با یک گروه متعادل.
مدل DISC پانزده الگوی رفتاری را معرفی می کند. هیچ یک از الگوها نسبت به الگوی دیگری برتری ندارد. به کمک DISC می توان متوجه شد که افراد در موقعیتهای متفاوت و با سایرین، چگونه رفتار می نمایند و چگونه می توانند تعاملی موثرتر و موفقیت آمیز داشته باشند
ابزار DISC به ما کمک می کند تا:
* رفتارهای خود را بشناسیم * رفتارهای دیگران را بشناسیم * روشهای مؤثر برقراری ارتباط با دیگران را بشناسیم * قابلیت تطبیق با دیگران را بیاموزیم
◽️ DISC کاربردهای بسیاری دارد از جمله:
* ارتباط موفق تر * بهبود همکاری ها و کاهش تعارضات * ساخت تیمهای با عملکرد بالا * تبدیل شدن به یک رهبر موثر * افزایش فروش و موفقیت خدمات
تحلیل رفتار متقابل تئوریای است، که توسط دکتر اریک برن در سال 1950 میلادی ارایه گردید و به لحاظ کاربرد آن در حل مشکلات احساسی و رفتاری، مورد قبول جامعه روانشناسی قرار گرفته و تدریجاً در زمینههای، روانکاوی، گروه درمانی، مدیریت، جامعهشناسی، توسعه سازمانی و آموزش، نظریههای جدیدی ارایه نموده و گسترش پیدا کرده است. ابهام و پیچیدگی در مفاهیم، تخصصی بودن و زمان طولانی درمان در دیگر روشهای روان درمانی باعث شد تا تحلیل رفتار متقابل با مفاهیم اساسی و واژههای ساده سریعاً جایگزین روشهای روان درمانی قدیمی گردید. به همین جهت تحلیل رفتار متقابل عمومیت یافته و هر جا که انسانها حضور داشته و با یکدیگر ایجاد رابطه مینمودند کاربرد عملی پیدا کرد و ابزاری برای تغییر و حل مشکلات قرارگرفت. تحلیل رفتار یک مکتب علمی کاربردی میباشد که در آن از به کار بردن مفاهیم پیچیده اجتناب شده است و نظریات آن به صورتی مطرح شدهاند که به راحتی میتوان آنها را مشاهده و تجربه نمود. اریک برن با فهمیدن اینکه شخصیت انسان از سه حالت “خودآگاه” تشکیل شده رفتارهای پیچیده بین انسانها را قابل فهم کرد.هر حالت “خودآگاه” یک مجموعه کامل از احساسات و فکرها و رفتار هایی است که ما با استفاده از آنها واکنش نشان می دهیم.سه حالت “خودآگاه” والد و بالغ و کودک و فعل و انفعال بین آنها پایه نظریه تحلیل رفتار متقابل را تشکیل می دهند.
والد
قسمتی از رفتارها، افکار و احساسات انسان است که به دلیل تقلید نا خودآگاه از کارهایی که پدر و مادر انجام می دادند و یا برداشت ما از رفتار آنها است.والد از دو قسمت والد کنترل کننده(مثبت و منفی) و والد حمایتگر مهربان(مثبت و منفی) تشکیل شده است.
بالغ
قسمتی از رفتار ها که بصورت مکانی و زمانی است را شامل میشود.مثلاً اگر ما در حال رانندگی قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت میکنیم یعنی شرایط زمان و مکان را دریافت و بر اساس آن تصمیم به درست رانندگی کردن گرفته ایم.و یا همان افکار و احساسات انسان است که شبیه پردازش کامپیوتری است و پاسخ ما به اتفاقات حال حاضر است.تقویت بالغ یکی از اهداف تحلیل رفتار متقابل است.
کودک
قسمتی از رفتار ها، افکار و احساسات انسان است که تکرار دوران کودکی است.مثلاً کسی که نتیجه خوبی در کارش می گیرد با یک لبخند درخشان پاسخ می دهد. کودک به چند قسمت از قبیل طبیعی، منزوی، تربیت شده و پرخاشگر تقسیم میشود.
رفتارهای متقابل (تراکنش)
رفتارهای متقابل به ارتباطهای انتظاری دوگانه بین انسانها گفته می شود. مثلاً سلام کردن یک تراکنش است، چون که از طرف انتظار پاسخ میرود. این پاسخ با توجه به حالت “خود” طرف متقابل متغیر میشود و در این مورد خاص -سلام کردن- میتواند از یک جواب سلام کوتاه تا یک احوالپرسی درازمدت متغیر باشد. تحلیل گران رفتارهای متقابل این توانایی را دارند که تشخیص دهند که انسان با کدام حالت “خود” رفتار میکند و رفتارهای بعدی او را پیش بینی کند و با مداخله کردن باعث بهبود کیفیت و موثر تر شدن ارتباط شوند.
مشکلات خواندن از اساسی ترین مشکلاتی است که کودکان با نارسایی های ویژه یادگیری با آن مواجه اند زیرا کودکی که نمی تواند بخواند شانس بسیارکمی جهت موفقیت در مدرسه دارد. واژه دیسلکسیا (Dyslexia) که با عنوان نارساخوانی ترجمه می شود، برای اولین بار در سال 1886 میلادی توسط رادلف برلین به ثبت رسید. این کلمه یک واژه مرکب یونانی است که از دو جزء dys به معنی اختلال و lexiaبه معنی کلمه ها ترکیب یافته است.
نارساخوانی طبق تعریف DSM-IR چنین تعریف شده است: حالتی که درآن پیشرفت خواندن پایین تر از حد مورد انتظار برحسب سن، آموزش و هوش کودک است. در DSM-IR ملاک های تشخیص زیر برای اختلال خواندن ذکر شده است:
1-پیشرفت در زمینه خواندن با در نظرگرفتن سن زمانی، هوش سنجیده شده است و آموزش متناسب با سن به طور قابل توجه پایین تر از سطوح مورد انتظار است. 2- اختلال موجود در بند1 به طور قابل ملاحظه ای در پیشرفت تحصیلی یا فعالیت های روزمره زندگی که مستلزم مهارت های خواندن است تداخل کند. 3- اگر نقص حسی وجود داشته باشد، مشکلات خواندن فراتر از آن حدی است که معمولاً با نقص همراه است.
به طورکلی برای مفهوم اختلال در خواندن هر تعریفی که بیان کنیم در چهارنکته زیر توافق کلی وجود دارد:
1-اختلال در خواندن احتمالاً به علت وضعیت عصب شناختی مادرزادی است. 2-این مشکل تا دوران نوجوانی و بزرگسالی ادامه می یابد. 3-این مشکل دارای ابعاد ادراکی، شناختی، زبانی است که شاخه های فرعی اختلال در خواندن یا نارساخوانی وجود دارد. 4-اختلال خواندن همراه با رشد و تحول منجر به نارسایی هایی در مهارت های دیگر می شود.
افراد نارساخوان درهنگام خواندن مرتکب اشتباهات متعددی می شوند ازجمله حذف، افزودن یا دگرگون کردن کلمات. این افراد در تفکیک بین حروف از نظر شکل و اندازه دچار اشکال هستند به خصوص حروفی که فقط ازنظر جهت یابی فضایی و درطول خطوط باهم تفاوت دارند( مانند bو dدر انگلیسی). سرعت خواندن آنها کم و غالباً با حداقل درک و فهم همراه است، این افراد در هجی کردن ضعیف هستند و گاه حروفی که باید خوانده شود پس وپیش می خوانند که علت آن عدم تثبیت کامل حرکات تعقیبی چشم به سمت راست یا چپ است. اکثر این افراد به علت اضطراب بالایی که دارند از خواندن و نوشتن پرهیز می کنند چراکه شکست های پیاپی در امر خواندن یا نوشتن سبب احساس شرم و پایین آمدن احساس عزت نفس در این افراد می شود. به طورکلی می توان مشکلات نارساخوانی را به گونه ای دیگر نیز تقسیم بندی کرد:
1-تشخیص شنیداری : این کودکان ممکن است در تشخیص صداهای گفتار مشکلاتی داشته باشند. مثلاً در تشخیص کلمات هم وزن (تانک و بانک) مشکل دارند. 2-ترکیب صدا : بعضی کودکان در ترکیب صداهای گوناگون برای ساختن کلمات اشکال دارند مثلاً نمی توانند صداهای”ب. آ. ر” را برای ساختن کلمه “بار” مورد استفاده قرار دهند. 3-مهارت های حافظه : بعضی از کودکان به علت اشکال در حافظه قادر به خواندن نیستند اشکال در حافظه شنیداری می تواند توانایی کودک را در به یادآوردن صداهای حروف وکلمات، حافظه دیداری شناخت حروف و کلمات و حافظه توالی ترتیب حروف و کلمات را تحت تأثیر قرار دهد. 4-کلمات دیداری : بعضی کلمات به اندازه ای در مطالب خواندنی تکرار می شوند که فرد آنها را به عنوان یک کل، نه مرکب از حروف گوناگونی که برای ساختن آنها باید دوباره زحمت کشید، یاد می گیرد و چون کلمه بلافاصله و بدون کوشش تشخیص داده می شود به مهارت خواندن سرعت می بخشد بعضی از کودکان نارساخوان این کلمات را نیز مانند کلمات دیگر می سازند و درنتیجه در زمینه خواندن و سرعت آن مشکل دارند. 5-مهارت های ادراکی نویسندگی : مهارت هایی چون توجه به حقایق و جزئیات، درک کلمات و جملات، به یادآوردن توالی وقایع، پی گیری کردن جهت مطلب ، خواندن سطحی برای تعیین جای اطلاعات معین، کسب نظر و ایده اصلی مطلب ومانند آن از مواردی است که معمولاً کودکان با نارسایی های ویژه یادگیری در آنها مشکل دارند. این کودکان ممکن است در درک معنی یک کلمه یا انتخاب معنی مناسب برای کلماتی که دارای چندین معنی هستند اشکال داشته باشند. 6-مهارت های ادراکی تعبیر و تفسیر : این مهارت ها شامل توانایی هایی همچون استنباط کردن، پیش بینی کردن نتایج، تشکیل یک نظریه و مانند آن است که به نظر می رسد بعضی از کودکان با نارسایی های یادگیری به تشخیص کلمات و جنبه های مکانیکی آن بیش از اندازه توجه می کنند و درنتیجه از درک نظریات ابراز شده باز می مانند.
پژوهشهای تازه نشان میدهد گروههای خونی مختلف افراد میتواند باعث ایجاد ویژگیهای جسمی خاص در آنها شود. افرادی که گروههای خونی مشابه دارند به غذاهای خاصی گرایش دارند و سیستم ایمنی بدنشان شبیه هم عمل میکند تاحدی که در ژاپن رستورانهایی تاسیس شده که به افراد براساس گروهخونیشان غذاهای خاصی را پیشنهاد میکند. اما فقط این نیست. افراد با داشتن گروههای خونی مشابه ویژگیهای شخصیتی خاصی هم از خود بروز میدهند. رفتار این افراد در محیطهای متفاوت رفتارهای خاص و مشابهی است. در این شماره چیزهایی درباره رفتار افراد با گروههای خونی متفاوت در محل کار خواهید خواند.
گروه خونی O
افراد دارای گروه خونی O رقابتجو و فردگرا هستند و همین موضوع باعث میشود آنها با ساختار محیطهای کاری کاملا راحت هماهنگ شوند. با انگیزههای پولدرآور این افراد باانگیزه و هدفگرا هستند و مسیرشان برای خودشان کاملا روشن است. آنها معمولا به ردههای بالا در شغلشان خواهند رسید. جالب است بدانید ملکه الیزابت دوم هم این گروه خونی را داشته است. این نکته را هم درباره آنها باید بدانید که برخلاف گروههای خونی دیگر این افراد نمیتوانند خودشان از پیشرفت خودشان خشنود باشند. آنها برای خوشحال بودن بهشدت به تایید دیگران، تحسین اجتماعی و ترقی مقام نیاز دارند، برای همین است که معمولا مایل هستند خودشان را به رخ دیگران بکشند. افراد دارای گروه خونی O بیشتر از همه در زمینههای فروش و راهبری مناسب هستند. در تحقیقی که در دو موسسه فروش اتومبیل انجام شده به این نتیجه رسیدهاند که بهترین فروشندگان گروه خونی O دارند. این افراد سخنرانان خوب و بسیار خوشبیان هستند. یک ویژگی مهم افراد دارای گروه خونی O این است که میتوانند اهداف حرفهای شغلشان را با رؤیاها و مقاصد فردی خودشان ادغام کنند و از کارشان لذت ببرند. اگر دیدید این اشخاص مخصوصا در اوایل کار دائم شغل عوض میکنند نباید نگران باشید. آنها بهزودی شغل مناسب خود را پیدا خواهند کرد. در واقع آنها ممکن است دیرتر به شغل مورد علاقه خود دست پیدا کنند اما وقتی شغل مورد نظرشان را پیدا کردند چندین سال در آن دوام میآورند. افراد دارای گروه خونی O حس ششم خوبی برای مالاندوزی دارند و به نظر میرسد پول درآوردن در خون آنهاست، بنابراین هر شغلی که سرمایهگذاری یا شم مالی داشته باشد برای آنها مناسب است. آنها میتوانند فرصت خوب را برای سود مالی پیدا کنند. همچنين میتوانند بفهمند چگونه نقشهشان را اجرا کنند که به نتیجه برسد. تحقیقات نشان داده بیشتر افرادی که در بورس موفق بودهاند گروه خونی O دارند.
گروه خونی A
افراد دارای گروه خونی A سخنرانان بسیار بد و کسلکنندهای هستند. آنها محسنات زیادی دارند که سخنرانی جزء آنها نیست. یا پلیس یا آتشنشان بهترین شغل برای افرادی با این گروه خونی شغلی است که بتوانند در آن از تواناییشان در تمرکز بر جزئیات استفاده کنند. آنها خیلی کم اشتباه میکنند و به ندرت پیش میآید دقت و تمرکزشان را از دست بدهند. همچنين میتوانند حسابدار، نویسنده، تدوینگر یا کتابدار خوبی باشند. این افراد تخیل قویاي دارند که معمولا آنها را وادار میکند خیالبافی کنند. این تخیل به آنها در موارد گوناگون کمک میکند اما اگر قرار باشد تمرکزشان به هم بخورد تنها میتواند بهخاطر داشتن این تخیل قوی باشد. این افراد روی صحنه و مقابل دوربین هم خوب هستند و در نمایشنامه نویسی استعداد دارند. اما یادتان باشد هیچوقت آنها را مجری یا سخنران نکنید. آنها نمیتوانند دستور بدهند. اگر در موضع مدیریت قرار بگیرند همه را کلافه میکنند. اما به دليل جزئینگری و مسئولیتپذیری بهراحتی میتوانند درکنار یک مدیرعامل قرار بگیرند و تمام کارهای او را مدیریت کنند. آنها بسیار سختگیر هستند، میتوانند منشیهایی عالی باشند و در کنار افرادی که گروهخونیAB و B دارند و بلندپرواز هستند بهخوبی عمل کنند. در مواجهه با این افراد اصلا لازم نیست نگران کمکاریشان باشید. آنها آنقدر مسئولیتپذیر هستند که بتوانند به تنهایی و بدون نیاز به تذکر کسی کارشان را انجام دهند. تحقیقات نشان داده علاوه بر منشیها و حسابدارها و شغلهای دیگر گفته شده، بهترین پلیسها، آتشنشانها و مسئولان تحقیق گروه خونی A دارند. به نظر میرسد آنها ساخته شدهاند تا به این جهان بینظم کمی نظم اهدا کنند. اگر خودتان این گروه خونی را دارید بهتر است به دنبال کارهایی بروید که نیاز به تمرکز داشته باشد. شما در آنها عالی خواهید بود و بهتر است شغلهای مدیریتی را کنار بگذارید. اگر به دنبال استخدام یک منشی یا حسابدار خوب هستید میتوانید از این افراد کمک بگیرید.
گروه خونی B
افراد دارای گروه خونی B معمولا بااستعدادترین هنرمندها هستند و در کارهای هنری از بقیه کارها موفقترند. آنها استعداد هنر را از کودکی با خود همراه دارند. البته معمولا در ریاضی، علوم و درسهای دیگر به خوبی آنچه در هنر هستند، نیستند. هنرمند و فراموشکار آنها همیشه به دنبال هیجان هستند و هرگز در زندگی برنامهریزی نمیکنند. این را میتوانید در لباس پوشیدن آنها هم ببینید. آنها چیزهایی را با هم هماهنگ میکنند و میپوشند که تصورش برای افراد عادی بسیار مشکل است. این افراد با اعتماد به نفس بالایی که دارند میتوانند همین مدل لباس پوشیدن را همهگیر کنند. افرادB اصلا با چارچوبها راحت نیستند. به هیچعنوان نمیتوانید از آنها توقع قانونمداری به شکل معمولش را داشته باشید. بهراحتی قرارهای ملاقاتشان را فراموش میکنند، پس اگر با آنها کار میکنید باید این ویژگی را در آنها بپذیرید و از آن دلگیر نشوید. آنها از وراجی و چاپلوسی متنفرند پس به هیچعنوان تملق آنها را نگویید. خودشان هم متملق نیستند. همیشه بیپرده و رک حرف میزنند و این ویژگی آنها در محل کار معمولا برایشان مشکل درست میکند. آنها نمیتوانند احساسات خود را پنهان کنند و آدمهایی بسیار حساس هستند. به هیچعنوان نمیتوان از آنها انتظار پیروی کورکورانه داشت. باید دلیل کار را برای آنها توضیح بدهید و آنها را مجاب کنید، در غیر این صورت نمیتوانید آنها را به انجام کاری که میخواهید مجبور کنید. این افراد معمولا ولخرج هستند. ناتوانی در کنترل اوضاع مالی از ویژگیهای آنهاست، پس بهتر است سراغ شغلهایی مثل حسابداری که به دقت نیاز دارد، نروند. این افراد یکدنده هستند. معمولا نظر دیگران برایشان مهم نیست و آن را به حساب نمیآورند. آنها سخت میتوانند بقیه را هدایت کنند و مجبورکردن آنها به انجام کاری که دوست ندارند بسیار دشوار است. آنها بهتر است بهطور مستقل و برای خودشان کار کنند تا شریکی و برای دیگران. آنها به سختی میتوانند فرمان بدهند یا فرمان ببرند.
گروه خونی AB
آنها همیشه درباره کاری که انجام میدهند تردید دارند، هیچوقت از کار خود راضی نیستند حتی اگر به بالاترین موفقیتها برسند. بهترین پرستارها و معلمان افراد با گروه خونی AB آنها نمیتوانند کاری را انجام دهند که در آن لازم باشد خودشان تصمیم اصلی را بگیرند چون تردید تصمیمگیری آنها را به شدت آزار خواهد داد. آنها همیشه خود را در انتخابها آزار میدهند و فکر میکنند هیچوقت به چیزی که میخواهند، نخواهند رسید. آنها بهتر است بیشتر از هر چیزی به میل درونی خود نگاه کنند و کاری را قبول کنند که با انجام دادن آن لذت میبرند. بهتر است این نکته را بیشتر از بقیه نکات کار مدنظر قرار دهند. این افراد میتوانند رهبران تیمی عالی باشند به شرطی که اهداف از قبل برای آنها تعریف شده باشد. اگر تصمیمگیری را از عهده آنها خارج کنید آنها بسیار عالی ظاهر خواهند شد. این افراد هم از انتقاد بیزارند و این کار آنها را دچار نگرانی و اضطراب میکند. صداقت با این اشخاص اصلا درست نیست. آنها دوست دارند مورد تمجید قرار بگیرند. البته به دروغ تظاهر به چاپلوسی نکنيد چون آنها آنقدر باهوش هستند که بتوانند بهراحتی دروغ را از رفتار عادی تمیز دهند. اگر در محل کار با افراد دارای گروه خونی AB درگیر شدید، سعی کنید قبل از هر کاری آنها را قانع کنید. یادتان باشد که آنها بسیار زیرک هستند و بهراحتی میتوانند استدلال شما را مخدوش کنند. بهتر است با آنها طوری رفتار کنید که احساس کنند در محل کار مفید هستند. این به آنها انگیزه میدهد و تردیدهایشان را کم میکند. اگر مجبور شدید از آنها انتقاد کنید بهتر است منطقی این کار را انجام دهید و آنها را قانع کنید. بهترین گروههای کاری حول این افراد شکل میگیرد. آنها اگر شغلشان را دوست داشته باشند مدتها و بهراحتی آن را انجام میدهند. آنها توانایی بسیار خوبی در انجام کارهای پرتنش و مهم دارند. در شغلهایی که ارتباط با دیگران را میطلبد مثل مددکاری، پرستاری و معلمی بسیار خوب هستند. مکمل ایدهآل برای افراد دارای این گروه خونی افراد دارای گروه خونی B است.
آکادمی موفقیت ایران به همراه موسسه روانشناختی هاتف
«بکارگیری شرایط مطالعه یعنی بهرهوری بیشتر از مطالعه» شرایط مطالعه ، مواردی هستند که با دانستن ، بکارگیری و یا فراهم نمودن آنها ، می توان مطالعه ای مفیدتر و با بازدهی بالاتر داشت . در واقع این شرایط به شما یاد می دهند چگونه از زمانهای مطالعه ، بهرهوری بالاتری داشته باشید . به شما می آموزند قبل از شروع مطالعه چه اصولی…
• مقدمات و شرایط اولیه لازم برای آغاز مطالعه چیست؟
چگونه می توان پرورش مناسبی برای آغاز مطالعه یافت؟ برای مطالعه بهتر لازم است پاسخ مناسبی برای این پرسشها بیابید. مقدمات و شرایط اولیه لازم برای آغاز مطالعه چیست؟ آیا تا کنون دقت کردهاید که هر جلسه مطالعه شما چگونه شروع می شود؟ برای آن که بتوانید بهتر مطالعه کنید…
• مطالعه و تکرار
چرا باید مطالبی را که می خوانیم مرور کنیم؟ زیرا بدون مرور نمی توان انتظار داشت که در جلسه امتحان مطالب خوانده شده را به یاد آورد. کجا بایستی عمل مرور را انجام داد؟ در اتاقی ساکت که در آن میز و یک ساعت وجود داشته باشد و از گرما و نور مناسب برخوردار باشد. چراغ مطالعه را نیز توصیه می کنیم زیرا باعث می شود تا بتوانیم روی…
• تکنیک یادگیری یک بار برای همیشه
چکیده: این روش که یکی از قویترین روشهای یادگیری است در سال 1996 توسط فردی به نام رابینسون ابداع شد. در این روش سعی بر این است تا با ایجاد زمینه ای در ذهن قبل از مطالعه، روند یادگیری فعال تر و آسان تر گردد. (SQ3R) مخفف این کلمات است: پیش خوانی (Survey)، سؤال سازی (Question)، خواندن (Read)، بازگویی و تعریف (Recite) و…
• مطالعه به سبکی دیگر!
اغلب دانش آموزان، دانشجویان و علاقهمندان آموزشی از مربیان و استادان خود بارها پرسش می کنند که چگونه مطالعه کنیم تا مطالب را بهتر در ذهن سازماندهی کنیم؟ صبح زود مطالعه کنیم یا شب هنگام؟ با صدای بلند مطالعه کنیم یا به آهستگی مطالب را مرور کنیم؟ پیشکسوتان فرهنگی نیز با توجه به تجربیات و روشهای علمی شیوههایی را توصیه…
• جعبه یادگیری لایتنر
یکی از روشهای مؤثر یادگیری مطالب ،استفاده از جعبه لایتنر است. در اینجا نحوه کار با این جعبه را توضیح می دهیم و امیدواریم شما با استفاده از این ابزار ساده و سودمند ، بر یادگیری خود بیافزایید و در زمان محدودتر با کیفیت بهتر مطالب بیشتری را به خاطر بسپارید. این وسیله توسط محقق اتریشی ” سباستین لایتنر” طراحی شده و مطالب…
• مهارتهای خواندن خود را پرورش دهیم
چکیده: حافظه انسان طوری است که پس از چند دقیقه قسمتی از مطالب را فراموش می کند، و بعد از یک شبانه روز فقط رئوس مطالب را به خاطر می آورد. اما اگر در روشهای مطالعه خود تجدید نظر کنید، می توانید بر این ضعف ذاتی حافظه غلبه کنید. در این مقاله شما را با تعدادی از این روشها آشنا خواهیم کرد. یک خواننده خوب کسی است که تا…
• چگونه درک مطلب خود را افزایش دهیم؟
چکیده: یکی از مهمترین مهارتهای یادگیری، درک مطلب می باشد. هر چه ادراک و دریافت بهتر باشد، یادگیری و یادآوری مطالب نیز آسان تر می شود. برای درک بهتر باید هدف و انگیزه داشت. به خاطر داشته باشید که مطالعه بدون هدف و پیش زمینه همچون گردابی است که فرد را در خود گرفتار می کند. هدف مطالعه هدف مطالعه ارتباط دادن مطالب جدید با مطالب قدیمی تر.