دوره موفقیت آکادمی

دوره های موفقیت و کلاس های موفقیت

دوست عزیزم سلام، با نکته ای بسیار کلیدی، حساس و مهم در خدمت شما هستیم

چرا از کلاس ها و دوره های موفقیت نتیجه نمی گیریم؟

ما این همه کلاس های موفقیت، سمینار ها، دوره های انگیزشی، دوره های مربوط به دستیابی سریع به موفقیت و هدف را داریم سپری می کنیم. اما نتیجه نمی گیریم و نتیجه ای که گرفته میشه بسیار ضعیف هست، غالبا جمله ی معروفی رو میگن (همون که به ناپلئون هیل هم گفتن) : اینها همش کلاهبرداریه، اینها همش مردم رو گول زدنه و …

چرا بعضی ها نتیجه می گیرند بعضی ها سمینار های زیادی شرکت نکردند و حتی یک سمینار، اصلا نمیدونند سمینار چیه و به موفقیت های بسیار بزرگی رسیدند؟ همین الان دارن به موفقیت هایی می رسند. کجای کار می لنگه که درصد بسیار پایینی از افرادی که در دوره، سمینار و کلاس شرکت می کنند نتیجه می گیرند.

دوره ای که میگم منظور دوره ی آقای سامان کرمی نیست منظور دوره ی تمام مدرسین داخل و خارج از ایرانه. این رو تعمیم ندید که دوره ی آقای کرمی ضعیفه یا دوره ی آقای کرمی قویه! صرفاً یک شخصی هستم که به شما فقط اطلاعات میدم، این که چطور از این اطلاعات استفاده کنید برمیگرده به شخص شما.

خیلی از افراد موفق هیچ دوره ای شرکت نکرده اند!

یکی از بخش هایی که آخر سمینارها از من پرسیده می شود که من فلان شخص موفق را میشناسم اما دوره و سمینار شرکت نکرده. تا سی چهل سال پیش داخل همین دانشگاه هایی که الان من و شما تدریس می کنیم، تحصیل می کنیم سمیناری برگزار نمی شد. هیچ دوره ای به جز سرفصل های آموزشی تدریس نمی شد. خوب در همون زمان ها یه سری افراد موفق بودند. افرادی که من براتون نمیخواد مثال بزنم نمونش رو خودتون تو ذهنتون داشتید در زمینه موسیقی، سینما، ثروت آفرینی، ورزش و …

همه ی این افراد گزینه ی اول بیش از سایر افراد در زمان خودشون دانش و تخصص داشتند.

من بهتون قول میدم این گزینه اوله! ممکنه شما سمینار نروید و کتاب بخوانید. کتاب نخونید! اما یک مرشد (مربی) و یک راهنمای خوب داشته باشید یا یک کسی رو داشته باشید که ازش الگو برداری کنید. یا این که نحوه ی رسیدن آموزه ها به شما از طریق مشاهده مستقیم باشد. باید اطلاعات رو دریافت کنید. که بتوانید استفاده کنید. گروه خیلی خیلی اندکی هم از بازاری ها و اونهایی که موفقیت های بسیار چشمگیری رو داشتند، از طریق آزمون خطا و استارت کسب و کار در کودکی موفقیت خود را در سنین بالا بدست آورده اند.

زمان بر بودن موفقیت بدون آموزش با آزمون و خطا

یک فردی توی پنج، شش سالگی وردست پدرش یا آشنایی، کسی تو بازار کار کرده، تجربیاتش توی یک زمینه ی خاص تا بیست و پنج سالگی کامل شده یعنی بیست سال تجربه ی مفید. درخشش کسب و کارش بوده و بیست سال هم به صورت درخشان کار کرده توی سن چهل و پنج، پنجاه سالگی توی یک نقطه ی اوج بسیار بالا بوده که شما این فرد رو به عنوان یک اسطوره در ورزش، یا کسب و کار پیدا می کنید می شناسید.

چرا سمینار و کلاس های حضوری موفقیت رو از افراد موفق توصیه می کنند؟

وقت نداریم آزمون و خطا کنیم بیست سال زمان بگذاریم. میخواهیم ظرف چند سال به نقطه اوج برسیم. چند سال در نقطه  اوج کار کنیم و به صورت اون ایده آلی که توی ذهن ما هست به موفقیت برسیم. این جواب سوالیست که پس چرا نمیشه پس چرا این برای من جواب نمیده راهکار کجاست؟ باید بهتر از دیگران یا بیشتر از دیگران اطلاعات داشته باشیم. این مرحله ی اوله.

حضور در دوره و کلاس موفقیت برای رسیدن به گام تغییر پذیری

مرحله ی دوم قابلیت تغییر: یعنی چقدر اطلاعات گرفتم، چقدر می تونم خودم را تغییر بدم. عالم بی عمل به چه ماند به زنبور بی عسل! هیچ فرقی نمیکنه شما صد تا کتاب بخونید و بهش عمل نکنید و یک کتاب هم نخونید باز بهش عمل نکنید… در نتیجه حالت دوم که هیچ کتابی رو نخونید شاید براتون بهتر باشه چون زمانتون رو هدر ندادید … به جای صد تا کتاب پانصد ساعت از عمرتون رو درکنار یک فرد قرار می گرفتید. نکته های کاربردی را مشاهده می کردید.

پس یادتون باشه اگر قابلیت تغییر در خودتون ایجاد نکنید انتظار دستاورد متفاوتی تو زندگیتون  نداشته باشید.

سخت ترین کارها و اعمال برای انسان ها دو چیز هست یکی فکر کردن هست و یکی تغییر کردن.

دوتا از عوامل دشوار برای انسان هاست و هرچقدر ما توی روزمرگی غرق میشیم هرچقدر ما توی زندگی ماشینیمون قرار میگیریم قابلیت تفکر کردنمون کمتر میشه و هرچقدر تکرار زندگی روزمرمون یکنواخت تر میشه بعضیا بهش میگن انضباط شخصی اما افراد خیلی موفق این انضباط شخصی رو به این صورت که شما مد نظرتون هست ندارند.

مثال بزنم دو روز در هفته در نظر گرفتم برای تفریح و ایجاد تنوع، اما این تفریحات اسم روشون گذاشته نشده ممکنه من استخر و شنا رو انتخاب کنم، ممکنه جنگل رو انتخاب کنم ممکنه رفتن به یک موزه یا یک بخش تاریخی … تنوع توی این بخش خیلی زیاده پس اینکه انضباط شخصی داشته باشید با اینکه تکرار پذیر باشید متفاوته.

زمان رو برای ورزش درنظر بگیرید اما این زمان دقیقا هر روز ساعت دو بعدازظهر باشه یا چهار بعدازظهر باشه میتوانید یک شب مثلاً یازده تا دوازده شب ورزش کنید ولی این که توی اون روز زمان ورزش رو لحاظ کردید اینه که هم قدرت انضباط شخصی رو برای شما افزایش میده و هم گزینه دوم تغییر رو برای شما آسون میکنه و اینها باهم منافاتی ندارند.

فقط دو درصد افراد فکر میکنند شما جزو اون دو درصد باشید

همین الان گوشی موبایلتون یا چیزهایی که ممکنه حواستون رو پرت کنه رو کنار بگذارید و چند لحظه فکر کنید. واقعاً میگم فکر کنید حالا به هرمسئله ای که خودتون دوست داشتید. میفهمید که فکر کردن چقدر کار دشواریست!
قسمت دوم تغییر هست. دوست عزیزی که این مطالب رو شنیدی از فردا یک مدل دیگه لباس بپوش کت شلوار بپوش کروات بزن اگر محیط کارت رسمی هست. تا انجا که میتوانید ایده آل برید سرکار، ایده آل رفتار کنید. به عنوان یک تمرین کوچیک بهتون ارائه شد.

پس یک منبع برای دریافت اطلاعتتون باید پیدا کنین که این منبع دارای دستاورد باشه و منبعتون رو عوض نکنید. تغییر منبع باعث میشه که اطلاعاتی گاها متضاد به شما داده بشه راجع به این کامل تضاد اطلاعاتی صحبت کردیم. یک شخصی میگه  شما باید اینجوری اهدافت رو بنویسی یه شخصی میگه نه شما باید اینجوری اهدافت رو بنویسی جالب اینجاست به زندگی همون اشخاص از نزدیک آشنا میشی میفهمی که هیچ کدومشون اصلا به اهدافشون نرسیدن چه حالت اول چه حالت دوم پس باید هدف گذاری رو از شخصی یاد بگیرین که خودش به اهدافش رسیده و شما دستاورد هاشو ببینید.

جزو درصد اندک افراد موفق باشیم!

فقط چهار صدم درصد از افرادی که توی سمینارها شرکت می کنند افراد فوق العاده ای میشن، یعنی اگر دوهزار نفر آدم یه سمینار رو شرکت میکنن یک دوره ای رو شرکت میکنن یک نفرشون از استاد هم بهتر میشه! اگه میخواید جزو این چهارصدم درصد باشید اگه میخواید جزو نخبه ها باشید. ازتون یه خواهش دارم تمریناتی رو که توی کلاس ها گفته میشه به صورت کامل انجام بدید. قول میدم اگه فقط یه جلسه اومدید سمینار، دوره یا کلاس و به اندازه ی یه تمرین و یه نکته با ما همراه بودین به اندازه همون تغییر پیشرفت رو تو زندگیتون حس میکنید.

کلاه خودتون قاضی کنید می فهمید که هر یه موضوع و هر یه تمرین چقدر تغییر توی زندگیتون ایجاد خواهد کرد. گیر کار کجاست؟ گیرکار تو این دو تا نکته بود تفکر و تغییر پذیری این دوتا را تمریناتش رو بهتون دادیم و روش صحبت های زیادی کردیم توی دفترچه تمرین هم تمریناتش به اون افراد و عزیزانی که شرکت کردن توی کلاس ها داده شد.

اگر دوست دارید عضو کلوپ ایرانیان موفق بشید نام و نام خانوادگیتون رو به 10003715 پیامک کنید یا در وبسایت ما : iransuccess.com ثبت نام کنید از اطلاع رسانی های ما برای شرکت در دوره ها، همایش ها و سمینار ها بهره مند بشید، منتظر دیدنتون توی جایگاه هایی که لیاقت شماست در قله های موفقیت هستم.

گوش نیوش (MP3) همین فایل مخصوص استفاده صوتی در تلگرام

دوستدار شما سامان کرمی

هو اوپونوپونو ho oponopono پاکسازی کوانتومی

تمرین پاکسازی کوانتومی (هو اوپونوپونو)

دوستان عزیز سلام امروز یکی از پرسش های ارسالی به آکادمی موفقیت ایران را بررسی می کنیم.

سوال : استاد کرمی عزیز سلام، شما گفته اید که باید تمام مسئولیت های زندگی خود را برعهده بگیرید. من با گفتن جملات و این که من مقصر تمام وقایع زندگی خودم هستم دچار احساس گناه شده ام. چگونه از حس گناه خارج شوم؟

پاسخ : دوست عزیزی پس ازشنیدن صحبت های من دچار احساس منفی گناه شده است.

اولاً خیلی خوشحالیم که شما انقدر تمرین کرده اید که حستان تغییر کرده. این یعنی که شما صحبت های را با دل و جان شنیده اید و سعی در تغییر موقعیت فعلی خود داشته اید. سعی در تغییر موقعیت موجود مرحله ی اول این فرایند است، اما در سطح دوم شما به دلیل تصورات و تفکرات نامناسب دچار تشویش ذهنی شده اید.

ما در سمینار گذشته « برج آزادی تهران » گفته ایم که مسئول تمام اتفاق های زندگیتان خودتان هستید.

مثال : ممکن است شما در کوچه ی محل زندگیتان شخصی با اتومبیلتان تصادف کند، مقصر کسی است که با ماشینتان تصادف کرده و مبلغ خسارت وارد شده به شما را هم پرداخت میکند، اما مسئولیت تعمیر، مذاکره و این که از آن روز به بعد مکان امن تری را برای پارک اتومبلیتان انتخاب کنید با خودتان است. پس معنای کلمه ای مقصر با مسئول بسیار متفاوت است.

انسان مقصرهمچنان در عالم خسران و زیان می ماند اما « فرد مسئول بحران را مدیریت » میکند هرچند مسئولین ما با این تفاسیر قابل قیاس نیستند. روی صحبت من مسئولین ژاپنی و اروپایی که نمونه ی یک مسئول واقعی هستند می باشند. از این مهم ترمسئولیت شخصی، زندگی، کسب و کار کمپانی خوتان است.

اگراین مطالب را باهم جمع بندی کنیم :

شما در تمام ابعاد زندگیتان مسئول هستید نه مقصر

این دو لغت را در ذهن خود ارزیابی کنید :

    • مقصر :کسی است که قصوری را انجام داده ، یا کم کاری کرده باشد.
    • مسئول : کسی است که باید به سوالات پاسخگو باشد ؛ سوالاتی از قبیل چه کار کنم که این اتفاق دیگر پیش نیاید؟ چرا این اتفاق پیش آمده است…؟ جواب این سوالات را باید به خودتان بدهید نه هیچ شخص دیگری.

با این تعاریف جدید هر اتفاقی که درزندگی شما رخ بدهد ممکن است شما مقصر باشید یا این که نباشید. اما چیزی که واضح است : «مسئولیت آن اتفاق تماماً با شما است».

 

مثال : اگر کودکتان خانه را بهم میریزد مقصرکودکتان است. اما مسئول شما هستید و شما می توانید تکنیک جدا کردن انسان ها از اتفاقات را به کار بگیرید. این موضوع را بهتر درک کنید که وقتی انسانی نباشد پس شما هم نمی توانید مسائل و اتفاقات پیش آمده را گردن کسی بیاندازید!! پس قبول می کنید که مسئولیت تمام اتفاقات پیش آمده با خودتان است. (این تکنیک را نیز در سایت آکادمی موفقیت می توانید دانلود کیند IranSuccess.Com).

 

تکنیک جدا کردن انسان ها از اتفاقات بسیار شبیه به تفکر ژاپنی ها درمدیریت است.

به همین دلیل فرهنگ عذرخواهی ژاپنی ها را بسیار دوست دارم، آنها به دلیل قطع اینترنت در ساعت 3 صبح به مدت30 ثانیه در یک هتل نامه ی عدر خواهی کتبی برای همه ی مشتریان می فرستند و به دلیل تاخیرقطارهای ژاپن مسئولین و تمام کارکنان خطوط ریلی ازمردم عذرخواهی می کنند. این فرهنگ، فرهنگ زیبایی است.

این یعنی مسئول تمام اتفاقات پیش آمده ما هستیم و یکی از دلایل پیشرفت ژاپن به دلیل رعایت اصول مسئولیت پذیری آنها است. در ایران مردم به دنبال مقصر و زندانی شدن او هستند تا تنبیه شود. آیا این راهکارمناسبی است!؟ خیر!

راهکار مناسب برای تغییر در یک جامعه چیست؟

به شما قول می دهم که راهکار مناسبی نیست! زیرا با زندانی کردن فرد مقصر چون انسان های مشابه او بسیار زیادند و می توانند آن کارها را مجددا انجام دهند. زیرساخت اصلاح نشده است و این روند درجامعه دوباره تکرار می شود؛ دلیل آن بسیار ساده است، آموزش های ما برمبنای یک اصل ساده (تنبیه شدن) است. یعنی مقصر اگر پیدا شود تنبیه می شود بنابراین شخصی که می خواهد مرتکب تخلف شود اول دنبال مرحله ی بعد می گردد که آیا تخلفی که می خواهد انجام دهد ارزش تنبیه شدن را دارد یا خیر!؟

مثال: آیا از لحاظ مالی می ارزد که ما در خیابان پارک دوبل انجام دهیم و 50 هزار تومن جریمه شویم؟ یا این که پارک معمولی انجام دهیم اما مقداری پول پارکینگ پرداخت کنیم؟

خوب با پرداخت 20 هزار تومان پول پارکینگ معلوم نیست که جریمه شویم یا خیر؟ با 5 بار تخلف ممکن است یکبار آن را گیربیفتیم. به جای 250 هزارتومان 50 تومان جریمه پرداخت می کنیم. اگر در پارکینگ برویم هزینه ی آن 100 هزار تومان می شود. با اندکی تامل متوجه میشویم که 50 هزار تومن از 100 هزار تومن کمتراست و انتخاب 50 هزار تومان انتخاب منطقی تری است!

 

در اینجا زمانی که مقصر پیدا شود جریمه میشود اما اگر بفهمدکه آن شخص کلاً یک شخص مسئول است یعنی اگرآنجا پارک کند باعث تشدید ترافیک، آلودگی، زشت شدن چهره ی شهر می شود. در بٌعد بیشتر فرهنگ ترافیکی و اقتصاد بین المللی اش به تک تک شهروندان هم مربوط می شود. هیچ وقت دیگر پارک دوبل انجام نمی دهد و هیچ وقت موجب بهم ریختن این سلسله مراتب نمی شود. این کاری است که اروپایی ها، ژاپنی ها بسیار بر روی آن در مدارس کار کرده اند. به نتایج عالی رسیده اند و نمونه های آن را در دستاورد های اجتماعی آنها قابل مشاهده است.

با این تعاریف جدید دوست عزیزی که دچار احساس گناه شده اید، اولاً این حس مقداری طبیعی است چون روح ما تا امروز احساس مسئولیت پذیری نداشته است. از امروز که شما تلاش کرده اید مسئولیت ها را به گردن خودتان بیاندازید یک مقدار احساس گناه طبیعی است. اما بخشی که شما در ذهنتان است این موضوع است که شما مقصرهستید؟ خیر. شما مقصر نیستید بلکه شما مسئول هستید.

و این موضوع کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند، خوشحالیم که سوال پیش آمده را مطرح کردید و امیدواریم که پاسخ ارائه شده به سوال شما بتواند شما را به آن ذهنیت مثبت که باید رسانده باشد.

منتظر ریافت پرسش های شما به آکادمی موفقیت ایران هستیم.

راه سریع ارسال پرسش ها در تلگرام