فروش دروازه ثروت

فروش دروازه ثروت

چطور در مدت کوتاه تر درآمد خود را بیشتر کنم؟

سلام خدمت تمامی کاربران گرامی، سامان کرمی هستم ازآکادمی موفقیت ایران. دریافت پیام های متعددی از فارغ التحصیلان رشته های مختلف مانند برق، شیمی، مکانیک و …که از شرایط کاری خود ناراضی هستند و یا کاری برای انجام دادن ندارند، همچنین پیام هایی با مضمون نداشتن علاقه به حیطه کاری و یا بهره مالی پایین موجب شد که تصمیم بگیریم مطالبی در رابطه با مبحث فروش و اصلی ترین مولفه زندگی یعنی ” پول بیشتر به تحلیل این موضوع بپردازم.

 آموزش به دست آوردن پول

پول اصلی ترین مولفه های زندگی هر انسانی است. اما متاسفانه از بدو ورود به مدرسه تا دانشگاه از موضوعات مختلفی مانند دین، تاریخ، دیفرانسیل و … صحبت می شود ولی هیچگونه آموزشی در خصوص پول و چگونگی به دست آوردن آن ارائه نمی شود. واقعا پول مورد نیاز انسان ها قرار است از کجا به دست آن ها برسد؟

برای رسیدن به این هدف حتما باید در خصوص تولید پول و سرمایه گذاری و همچنین افزایش سطح مالی آموزش هایی در دوران تحصیل ارائه گردد.

چرا به دست آوردن پول در دانشگاه ها آموزش داده نمی شود؟

با وجود آنکه در تمامی رشته ها باید مباحثی را به نحوه تولید پول اختصاص دهند اما فقط در رشته هایی مانند مدیریت مالی، حسابداری، مدیریت منابع انسانی و … که به پول مربوط می شوند به مدیریت پول  و مدیریت هزینه ها پرداخته می شود.  در واقع دانشجویان برتر فارغ التحصیل این رشته ها نهایتا می توانند به یک مدیر هزینه موفق تبدیل شوند (IranSuccess.Com) اما نمی توانند مدیر درآمد خوبی باشند.

مدیریت درآمد ژنتیکی است یا اکتسابی؟

مدیر هزینه و مدیر درآمد کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند. یک مدیر هزینه خوب باید مراحل بسیاری را طی کند تا بتواند به یک مدیر درآمد تبدیل شود.

در این رابطه مصاحبه های بسیاری با افراد ثروتمند دنیا مانند دونالد ترامپ انجام شده که چطور خود یا اجدادشان به این ثروت دست یافته اند؟ پاسخ افراد ثروتمند به این سوال پاسخی غیر قابل باور است. آن ها معمولاً می گویند که این امر ژنتیکی است. درصورتی که کاملاً نادرست است و اصلا موضوعی تحت عنوان آموزش ژنتیکی وجود ندارد.

اگر زندگینامه تعدادی از افراد موفق دنیا را مطالعه کنید می بینید که برخی از آن ها در نسل های قبل خود ثروت چندانی نداشته اند  و از یک برهه زمانی ثروت اندوزی آن ها آغاز شده است. مانند جناب ادیسون که در خانواده ای فقیر بزرگ شد که اوضاع مالی نامناسبی داشتند اما با آموزش، پشتکار و تلاش خود توانست به یکی از ثروتمند ترین افراد آمریکا تبدیل گردد. بنابراین همانطور که متوجه شدید مدیریت درآمد اکتسابی است نه ژنتیکی.

یادگیری مدیریت درآمد

این سوال ممکن است برای افراد زیادی به وجود آید که چگونه مدیریت درآمد را فراگیریم در صورتی که آموزشی در این رابطه ندیده ایم؟

اولین تصوری که در این زمینه وجود دارد آن است که در یک حوزه مانند تعمیرات کامپیوتر و … متخصص شویم و با ارائه خدمات به دیگران پول دریافت کنیم، که کاملا درست است.

در واقع یکی از 16 اصل اساسی دوره های بیاندیشید و ثروتمند شوید نیز ” تخصص” است. اما متاسفانه مشکلی که در این زمینه وجود دارد آن است که در هیچ کدام از دانشگاه های ایران و حتی خارج از ایران آموزش هایی در رابطه گران تر، در دسترس تر، یا به عبارتی در سطح بالاتر ارائه دادن تخصص داده نمی شود که افراد بتوانند تخصص خود را فراگیرتر عرضه نمایند.

به طور کلی ما برای داشتن درآمد به تخصص نیازمندیم و هرگز نمی توانیم به صورت اتفاقی پولی را به دست آوریم. تفاوتی ندارد که کارمند باشیم یا کارگر در هر صورت باید متخصص باشیم که پولی به ما داده شود و به میزانی که در حوزه خود تخصص بیشتری داشته باشیم قطعا درآمد بیشتری خواهیم داشت. 

ادامه تحصیل دهیم یا نه؟

یکی از سوالاتی که ممکن است در ذهن افراد مختلفی شکل بگیرد این است که ادامه تحصیل چه میزان سطح درآمد ما موثر است؟

در پاسخ به این سوال باید گفت که تخصص ربطی به تحصیلات ندارد. به عنوان مثال فردی که با مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد توانایی مدیریت یک کارخانه 2000 نفره را دارد قطعاً دارای مهارت و تخصص بیشتری است نسبت به فردی که با مدرک دکتری (PHD) در یک آموزشگاه تدریس می کند. بنابراین برای داشتن درآمد بیشتر نیاز است که تخصص خود را عمیق تر کنید.

تفاوتی ندارد که تخصص شما در چه زمینه ای است. فردی را در نظر بگیرید که نویسنده است. این فرد اگر 100 صفحه مطالب سطحی  با موضوعات پراکنده بنویسد و به عبارتی نوشته های او عمیق نباشد نمی تواند درآمد و بهره مالی خاصی از این کار داشته باشد. در صورتی که اگر زمان بیشتری صرف کند و مطالب تخصصی تری بنویسد حتی می تواند یک مولف کتاب شود و بهره مالی بسیار مناسبی داشته باشد. بنابراین فردی که دارای تخصص سطحی است اگر تخصص خود را عمیق تر نمایند قطعا می تواند به بهره مالی بیشتر برسد.

چگونگی فراگیر شدن و ارائه تخصص به دیگران

نحوه ارائه تخصص به دیگران و فراگیر شدن آن بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال چه کارهایی می توانید انجام دهید تا تخصص خود را به دیگران ارائه دهید؟ تکنیک هایی که استفاده می کنید و کارهایی که انجام می دهید  تا خدمات بیشتری را ارائه دهید بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال می توانید مانند مک دونالد نیروهایی را آموزش دهید و شعبات مختلفی راه اندازی کنید و ثروتمند شوید.

بنابراین برای ثروتمند شدن باید تخصص داشته باشید و فروش مهم ترین تخصص برای پولدار شدن می باشد. به طوری که اگر فروش از چرخه زندگی هر فردی حذف شود قطعا نمی تواند پولدار شود.

ما باید بفروشیم تا به ثروت دست یابیم. اما ممکن است که کارمند اداره ای مانند اداره آموزش پرورش بگوید من چیزی برای فروش ندارم، چگونه بفروشم؟ یک معلم می تواند اطلاعات بفروشد و به میزانی که در حوزه علمی خود تخصص بیشتری داشته باشد قطعاً می تواند درآمد بیشتری داشته باشد. بنابراین معلم می توانید از طریق برگزاری کلاس های خصوصی و یا ارائه جزوه درآمد از فروش برسد.

همانطور که اشاره کردیم یکی از 16 اصل بیاندیشید و ثروتمند شوید تخصص است و بدون تخصص و با استفاده از قانون جذب و… نمی توان ثروتمند شد.

تداوم آموزش و یادگیری

همان اندازه که داشتن تخصص اهمیت دارد، استمرار آموزش و یادگیری تخصص نیز نباید متوقف شود. برند های بسیاری وجود دارد که طی چند سال به خوبی می درخشند اما ناگهان ناپدید می شوند، در واقع چنین برندهایی تخصص خود را بروز نمی کنند و چرخه یادگیری مستمر را قطع می کنند.

جهان در حال پیشرفت است و موفقیت نیز همانند یک جاده سر بالا با شیب ملایم می باشد و به میزانی که ما بتوانیم در این جاده سر بالا حرکت کنیم و تخصص خود را بروز کنیم رشد خواهیم داشت. اما به محض متوقف نمودن یادگیری نمی توانیم با جهان همگام شویم و به عبارتی جا می مانیم . پس برای آنکه بتوانیم ثروتمند شویم باید سه اصل زیر را به خاطر بسپاریم.

  • متخصص شدن
  • یادگیری فروش
  • استمرار در یادگیری آموزش و تخصص

بنابراین اگر می خواهیم روند روبه رشدی داشته باشیم  تا پایان عمر با ما همراه باشد باید به مصرع  ” زگهواره تا گور دانش بجوی” عمل نماییم.

چگونه افراد غیر متخصص وارد مسیر کسب درآمد شوند؟

افرادی که هیچگونه تخصص ویا سابقه کاری ندارند و می خواهند وارد مسیر کسب و کار شوند باید دقت کنند که هر چقدر پول درشت تر و گردش مالی بیشتر باشد قطعا سود بیشتری نیز خواهد داشت. به عنوان مثال اگر فردی بتواند منزلی به قیمت ده میلیارد تومان را بفروشد سود حاصل از این معامله 100 میلیون تومان خواهد بود. حال اگر فردی بخواهد کتاب بفروشد چون دارای قیمت پایین تری است فروش راحت تر و سود حاصل نیز کمتر می شود.

در این میان افرادی وجود دارند که نه پول دارند نه تخصص. آیا چنین افرادی باید پولدار شدن را فراموش کنند؟

در پاسخ به این سوال باید گفت بهتر است این افراد نزد فردی که در یک صنف مشغول به کار است در کنار او کار کنند و در فروش نیزبه او کمک کنند. به عبارتی در کنار یادگیری تخصص به امر فروش نیز بپردازد. در واقع با این کارمی توانند نیازهای مردم را بشناسند و متناسب با آن ها برای کسب درآمد تلاش کنند.

سخن پایانی ثروت سازی

همانطور که متوجه شدید قلب تپینده هر کاری فروش است، زیرا با حذف فروش از هر چرخه کاری آموزش، رشد و سود آوری متوقف خواهد شد. بنابراین اگر می خواهید فروش داشته باشید و ثروتمند شوید در هر جا و مکانی که هستید فقط به فروش و ایده های فروش بیشتر بیاندیشید تا بتوانید سود مالی خود را افزایش دهید. بنابراین هرگز نمی توان یک شبه سود مالی خود را افزایش داد بلکه نیاز به طی نمودن پروسه ای طولانی می باشد تا رشد کنید وبه میزان درآمد مورد نظر خود برسید.

با ما همراه باشید.

آکادمی موفقیت ایران

ایران دُخت

ایران دخت

احتمالاً با شنیدن اسم ایران دخت یاد ایام قدیم و زمان قاجار یا دختر احمد شاه بیفتید و شاید هم به یاد یک اسم خیلی قدیمی مثل شاه دخت ، پری دخت و … که دیگه جایی استفاده نمی شه بیفتید.

خب تا اینجای کار حق با شماست اما اتفاق قشنگی که الان می خوام یه توضیح براتون بدم شروع میشه از ایده اصلی (Snapp Box) اسنپ باکس (یا همون اسنپ موتور)!!

این داستان کاملاً واقعیه و هیچ ربطی به هیچ مجموعه ای نداره فقط ارائه شده که شما مراحل ساخت یک برند و مجموعه رو باهاش آشنا بشید. بدونید که برای رسیدن به یک طرح نهایی لازم نیست همه چیز رو از ابتدا تا انتها بدونید (ما توی بخش آموزشی بهش می گیم Lean StartUp )!!

جالبه بدونید که بیش از 70 درصد از مجموعه های بزرگ در مسیری که شروع کردند به موفقیت نرسیدن اما به موفقیت بزرگی رسیدن!! چون در هر لحظه تغییر کردن و بهتر و بهتر شدن و جهتشون رو مثل یک هواپیمای در حال پرواز تغییر دادن و تغییر دادن تا به اوج رسیدن و به سمت مقصد حرکت خودشونو ادامه دادند!

سالها پیش با ایده پپک موتوری ( اسنپ باکس )

شاید حدود 15 سال پیش بود. چون داخل یک کلان شهر زندگی می کردم. صرف بیهوده وقت و ترافیک سنگین همیشه برای من آزار دهنده بود. مثلاً بشینی توی ماشین بری و بعد برگردی که حالا مثلاً یک کتاب جابجا کنی و یا مثلا یدونه قابلمه آش مادر بزرگتو پس بدی بهش! خلاصه از این کارهایی که الان هم خیلی از زمان های مفید افراد رو می گیره درگیری ذهنی شده بود که چرا و چطور واسپاری بشه؟؟

تجربه اولین شکست! شروع یک ایده در زمان نا مناسب!

زمانی که من طرح اسنپ باکس رو با خودم حلاجی کردم و ضرورت پیاده سازی شو در ذهن داشتم. هنوز از یاهو مسنجر استفاده می شد! شاید خیلی هاتون یاهو مسنجر رو یادتون نیاد!! پس عملاً زیر ساختی برای پیاده سازی این ایده توسط اپلیکیشن و یا بستر وبسایت فراهم نبود. چون کاربران نهایی هم اینترنت نداشتن یا در دسترس آنها نبود. بنابراین شبیه به آژانس های قدیمی روی بستر تلفن ثابت این کار صورت گرفت. اما به خاطر نبود تلفن همراه رانندگان موتور این طرح با چند بار اصلاحات به حالت تعلیق رفت. البته کلی تجربه مدیریتی ازش یاد گرفتیم 🙂

در همین جا اشاره کنم که هیچ ادعایی برای اسنپ باکس نداریم، خیلی هم خوشحال هستیم که یک بستر خدمت رسانی به جامعه اضافه شده که خود ما نیز این بستر بارها و بارها استفاده کرده ایم.

ایده مدیریت اسناد و نیاز مدیریت اطلاعات

سال ها قبل از به وجود آمدن اینستاگرام و … ما برای بیمارهایی که به یک پزشک خاص مراجعه می کردند، یک نرم افزار شبیه گالری ساخته بودیم که هم پزشک می توانست به راحتی تمام اطاعات بیمار را بصورت تصویری سال ها و ماه ها مدیریت کند و هم جهت صحت سنجی در اختیار مخاطبین خود قرار دهد و … ( اگر شما هم پزشک هستید می توانید از این نرم افزار مدیریتی در مطب خود استفاده کنید ) اما خب این نرم افزار بصورت خیلی صنعتی بر پایه ویندز روی سرور و لبتاب کار می کند و طیف تمرکز روی پزشکان بود.

سالها این بخش به قدرت خود باقی بود اما ایده بعدی گستره بیشتری داشت گستره ای به بزرگی تمامی اصناف …

نمایشگاهی دیجیتال برای محصولات غیر دیجیتالی

بعد از سال ها کم کم گوشی های هوشمند شروع به فعالیت کردند. ما هم در بستر اندروید یک سری فعالیت های تجاری را شروع کردیم که البته بیشتر بر پایه شبکه سازی صنعتی بود درست مثل نمایشگاه های بین المللی، اما با این تفاوت که در این نمایشگاه ها ارتباط و زمان نمایشگاه می توانست شما را در دسته بندی های خاص خودش حمایت و پشتیانی کند. این محصول به صورت تجاری برای شما در دسترس می باشد. این زمینه ای شد برای ایده بزرگ تر و البته کارا برای ایرانیان عزیز.

هوشمند سازی رستوران مدیریت تا گالری

بعد از صنعتی شدن برنامه ها در بستر اینترنت و سایر رسانه ها مانند گوشی های هوشمند و … یک نرم افزار تخصصی مربوط به رستوران ها که باعث حذف کامل گارسون برای گرفتن اطلاعات، مدیریت صندوق برای محاسبه و همچنین دریافت اطلاعات از کالری هر غذا تا رزرو میز هوشمند و … بدون کارمند حتی حسابدار انجام می شود. البته این نمونه هم بصورت صنعتی با بیش از 5 سال سابقه در رستوران های بزرگ در اختیار شما عزیزان می باشد.

 

ایده نوبت دهی و خدمات تخصصی بانوان

همون طور که همیشه گفته شده در لغت نامه زاپنی ها چیزی به نام مشکلات تعریف نشده

بحران = فرصت+تهدید

یکی از مشکلاتی که خودم با اون درگیر بودم انتظار در صف آرایشگاه برای دریافت خدمات بود! دلیل اون هم وقت محدود و کم بودن آرایشگاه های حرفه ای بود. من هم که وقت نداشتم همه رو دونه دونه تست کنم آخه !!

بنابراین یک ایده کلی نوبت دهی هوشمند برای صنف ارایشگاه مطرح شد. البته ایده برای کلیه اصناف در دانشگاه رازی کرمانشاه مطرح و پیاده شد. که به دلایل کلی بودن و عدم تمرکز مخاطب های زیادی را به دست نیاورد. همین ایده بعدها با تجمیع خدمات و بازار سنجی بخش های فروشگاهی و … تکمیل و بهینه شد. اکنون نرم افزار ایران دخت یکی از کامل ترین و محبوب ترین نرم افزار ها در زمینه مزون ها، سالن های زیبایی و خدمات مروبط به بانوان می باشد. البته این نرم افزار به دست مهندسین عزیز و فرزندان ایران زمین بصورت کاملاً حرفه ای با امکان ارائه هر گونه سفارشی سازی اکنون با هزاران کاربر مشغول فعالیت است. امید که با همکاری و دریافت نظرات شما هر روز بهتر و پر قدرت تر شود.

برای دریافت اطلاعات تخصصی ایراندخت و نصب این محصول ارزشمند به وبسایت اختصاصی ایراندخت مراجعه نمایید

وبسایت ایراندخت

برای تماس با آکادمی هم از بخش تماس با ما استفاده کنید

چطور در دنیای مجازی کسب درآمد کنیم؟

چطور از دنیای مجازی کسب در آمد داشته باشیم؟

در نوشته پیشین در مورد اینکه چگونه زمان استفاده از شبکه های مجازی را کاهش دهیم صحبت کردیم. زمان استفاده از شبکه های محازی را به یک ساعت رساندیم.بخش دوم صحبت ها به این موضوع اشاره دارد که: چطور یک الی دو ساعت زمان برای شبکه های مجازی معین کنیم و یک باز خورد مناسب و عالی هم داشته باشیم؟

چهار تا یک ربع در روز حداقل نیاز است که یک شبکه اجتماعی را مدیریت کنیم

مخاطبینی که به دنبال یک شبکه اجتماعی خوب هستند، دنبال یک محتوای خوب نیز هستند. اما چگونه پست بگذاریم تا بهتر دیده شویم؟

شاید بپرسید که برند سازی یعنی چی؟ Jeff Brazos  یکی از بزرگترین افراد در زمینه فروش و مالک آمازون و ثروتمند ترین فرد کره ی زمین با 138 بیلیون دلار دارایی در سال ۲۰۱۹ می گوید: برند آن چیزی است که وقتی شما در یک اتاق نیستید راجب شما گفته میشود.

در اینجا منظوراز شما محصول و کسب و کار شما است نه شخص خود شما. البته برند سازی شخصی به شخص خود شما هم ابلاغ خواهد شد. زمانی که شما نیستید مردم درمورد برند شما چه میگویند؟ برای مثال بگویند: فلان مزون تاج عروس های بسیار شیکی وجود دارد، فلان مزون شلوار های خوبی دارد و …

مدیریت تخصصی شبکه های مجازی

باید مشخص کنیم که می خواهیم دیگران درمورد ما و برند ما چه چیزی بگویند؟ مثلاً بگویند قیمت ها مناسبی داریم و یا چه وجه تمایزی؟!

اول هدفمان را از راه اندازی پیج اینستاگرام، کانال تلگرام و آن بستر مجازی مشخص می کنیم. ما نمی توانیم در کسب و کار سریع، ارزان و با کیفیت باشیم اما میتوانیم یک صفت را مهمتر جلوه بدهیم. شما برای کسب و کارتان نیاز به یک عنصر دارید. این عنصر یک نام و یک لوگو مرتبط با کسب و کار شما است برای مثال اگر شما نام صفحه کاری خود را grstu2244 بگذارید. قطعا یک پیج تجاری نخواهید داشت!!

شما با یک نام با تلفظ صریح داشته باشید در مورد تلفظ اسم ها و قومیت ها و مذهب ها قبلا در بخش برند سازی صحبت کرده ایم. پس باید یک نام و از همه مهمتر یک لوگوی اختصاصی برای کسب و کارتان داشته باشید. داشتن یک لوگو به این دلیل مهم است چون اسم ها کمتر در ذهن نقش می بندند اما یک لوگو تاثیر گذاری بسیار بیشتر دارد. اگر شما یک نام و یک لوگو بسیار عالی دارید ۲ برابر بیشتر نسبت به زمانی که لوگو و نام مشخصی نداشتید درآمد داشته باشید.

اگر این دو مورد برایتان سخت است می توانید همین الان با ما تماس بگیرید تا در کوتاه ترین زمان به شما راهنمایی دهیم.

بعد از این ها می رسیم به بخش‌ دوم یعنی زمانی که شما نام و لوگو دارید اما چگونه پست انتشار بدهیم؟ شما نباید پست هایی با موضوعات مختلف بگذارید مخاطبین به دنبال یک هدف می گردند اگر شما یک صفحه ی مجازی کسب وکار دارید و در این بخش فروش لوازم الکترونیک انجام میدهید، بهتر است فقط لوازم الکترونیک بفروشید این کار قابلیت اعتماد مخاطب به شما را بیشتر می کند. اگر شما در زمینه های مختلفی مهارت دارید که هیچ پوششی با هم ندارند. نباید تمام مهارت هایتان را در یک پیج معرفی کنید. شرکت های بزرگ برای محصولات جدیدشان یک برند جدید می سازند برای مثال اگر شرکتی یک محصول جدید تولید کند و این محصول جدید با محصول قبلی تفاوت زیادی هم نداشته باشد باز هم یک برند جدید است و آن را ثبت می کند برای فروش بیشتر باید:

  1. یک نام برای صفحه شبکه مجازی انتخاب کنید.
  2. یک لوگوی اختصاصی داشته باشید
  3. یک برند برای محصولتان داشته باشید
  4. باید به مخاطبانتان احترام بگذارید

یعنی اگر شخصی درخواست خدمات کالای شما را دارد باید به بهترین نحو پاسخگو باشید تا بتوانید محتوای بهتر و بیشتری ارائه بدهید. نکته ی بعدی که باید مدنظرتان باشد کیوردها (کلمات کلیدی) هستند تا به حال هوش مصنوعی خیلی پیشرفت نکرده است که بفهمد ما واقعا دنبال چه چیزی هستیم اگر شما سری به گوگل زده باشید می دانید که گوگل چند حالت برای جست و‌جو‌ دارد در حالت اول شما خودتان متن مورد نظرتان را می نویسید و گوگل (موتور جستجو) به دنبالش خواهد گشت در حالت دوم هم شما به دنبال هر چه باشید آن را می گویید و گوگل آن را می نویسد و باز هم به دنبال آن خواهد گشت. این اساس و پایه موتورهای جست و جو‌ است ما نمی توانیم به همه ی افراد رو در رو محصولاتمان را معرفی کنیم زیرا در بستر اینترنت نمیتوانیم با افراد زیادی به صورت مستقیم صحبت کنیم و محصولمان را معرفی کنیم.

اگر بخواهید در فضای مجازی افراد زیادی با کسب و کار شما آشنا شوند باید لغات های کلیدی را که در کسب و کارتان وجود دارد را مشخص کنید. مثلاً اگر کسب و کار شما قالی شویی است این کلمات کلیدی شما میشود

  • قالی شویی تهران
  • قالی شویی سعدآباد
  • قالی شویی
  • شستشو قالی

و… که مخاطبان به دنبال این ها خواهند گشت. پس به تمام محصولات و تمام بخش هایی که نیاز است کلمات کلیدی را اضافه کنید تا شبکه اجتماعی شما توسط موتورهای جست و جو در دسترس مخاطبان قرار بگیرد.

استفاده از هشتگ # در شبکه های مجازی

وقتی شما این کیوردها را پیدا کردید، باید کلمات کلیدی را با محتوا یکی کنید. به این صورت که در اینستاگرام و تلگرام از هشتگ (#) استفاده می کنید. مثلا #قالی شویی #سعادت آباد و … این کار باعث می شود که اگر کسی در موتور های جست و جو‌ به دنبال کسب و کاری همانند کسب و کار شما باشد راحت و سریع تر شما را پیدا کند. مخاطبان زیادی براتان داشته باشد. اما اگر کسب و کار شما با دیگران در یک قالب است چگونه می توانیم اعتماد مخاطبان را کسب کنیم؟؟

شما باید با مخاطبانتان در تعامل باشید. برای مثال اگر به دایرکت یا pv شما می آیند و سوالی مطرح می کنند باید طی ۳ الی ۴ ساعت پاسخگو باشید. اگر کسی شما را دنبال کرد به او یک سلام و یا یک پیام خوش آمد بگویید. این باعث می شود که متوجه شود شما به مخطبانتان ارزش می دهید. این کار را با ربات هم می توانیم انجام دهیم. برای دیگران لایک و کامنت بگذارید و این کار هم باعث ایجاد حس صمیمیت بیشتری با مخاطب می شود. تمام این ها باعث ایجاد مرحله دوم می شود مرحله ای که مخاطب فقط از شما خرید می کند. تمام این نکات، نکات کلیدی در استفاده و راه اندازی شبکه های مجازی بود نکات بعدی را در ویدیو بعدی منشتر میشود می توانید ببینید.

گروه تحقیقاتی آکادمی موفقیت

با ما در تماس باشید

تضاد باور

تضاد در باورها

پاسخ به پرسش نقش تضاد باور ها و تمرین استفاده از باور های جدید

سوال : استاد سلام نقش تضاد را در باورها توضیح دهید و این تضاد را در باورها به چه صورت می توان تحلیل و تضعیف کرد؟

مهدی سبحانی

توجه : برای کسانی که با این مبحث آشنایی ندارند پیشنهاد می شود کلیپ مربوط به جلسه تضادها صحبت کردیم را در این جا ببینند.
همچنین پیشنهاد میکنیم اگر فایل مربوط به نظام باورها را ندیده اید ابتدا با این مبحث آَشنا شوید زیرا پاسخ به این سوال نیازمند این دو پیش زمینه ذهنی است.

اما چطور می شود تضاد و باورها رو با هم ترکیب کنیم و به نتایجی عالی برسیم؟

ساختار باور ها و نظام باور ها

در ساختار نظام باورها چند سطح داریم: یکی سطح محیط است (جایی که در آن قرار داریم)، بخش مربوط به رفتارها و بخشی مربوط به مهارتها و … در نهایت به سطح باور میرسیم.

در مثالی که در کتابی « تئوری انتخاب گلاسر » آورده شده در تحقیقاتی در آمریکا تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان که در مقاطع تحصیلی دبیرستان و سالهای اول دانشگاه به مشروبات الکی و ماری جوانا و مواد مخدر روی آورده اند را مورد بررسی قرار دادند. متوجه شدند این افراد در محیطی آلوده قرار گرفتند، با دوستانی رفت و آمد داشته اند که این روند به صورت عادی در زندگی آنها وجود داشته است.

در ادامه تحقیقات طی پرسشنامه به عمل آمد، مشخص شد حدود نیمی ازاین افراد این کارها را دوست ندارند! صرفا بخاطر مقبولیت در گروهی که هستند و یا چون فکر میکنند این کار بهترین و مناسب ترین کار است آن را انجام می دهند. وقتی همین آمار را به آن ها دادند، این دسته از افراد دیگر کارشان را ادامه ندادند.

در فارسی ضرب المثلی وجود دارد (شعر آکادمی موفقیت ایران IranSuccess.Com) میگوید : “بیاموزمت کیمیای سعادت زِ هم صحبت بد جدایی، جدایی” که از دوران دبستان به ما آموزش داده می شد. اما از قدرت بالای این بیت غافل بودیم و نمیدانستیم چه آموزه ی عمیقی به ما گفته می شود.

محیط موثرترین عامل تغییر باور.

در همان محیط دو گونه اندیشه در ذهن ها وجود دارد، یکی فکر میکند که خوردن مشروب خوب است و دیگری فکر میکند که خوردن مشروب بد است.

وقتی باورها و اندیشه ها و تجربیات در محیطی که زندگی میکرده ایم خوب تلقی می شده و در محیط دیگری قرار میگیریم (مخصوصا وقتی در محیط جدیدی قرار میگیریم، مثل دانشجوی شهر دیگری شدن) در محیط جدید چیزهای دیگری خوب تلقی می شود! اینجاست که در روند زندگی دچار تضاد می شویم.

و در این شرایط چند حالت پیش می آید:

 

باورهای قبلی را که تا قبل این وجود داشته تخریب می شود (مثلا تا قبل این معتقد بوده ایم مشروبات الکلی بد است اما در محیط جدید و شرایط جدید به این نتیجه برسیم که مشروب خوب بوده و در این چندسال اشتباه می کرده ایم)

در این حالت دچار تضاد نمیشویم بلکه دچار تخریب باور میشویم! این حالت بخودیه خود بد نیست. تکنیک تخریب باور استفاده از مثالهای نقض و تکرار است که آرام آرام باور قبلی ما تخریب می شود و باورهای جدید در ما شکل می گیرد.

بدترین حالت ممکن (که در اجتماع امروز می بینیم)  مسئله ی مواجه شدن با تضادها است، گیر کردن در تضاد و خیلی از افراد نمی توانند مسیر بعد از ان را طی کنند.

کسی که سیگار میکشد یا مشروبات الکلی مصرف می کند یا … ولی خجالت می کشد که به خانواده خود در این باره چیزی بگوید درگیر تضاد است و درگیر بخشی است که با باور قبلیش در تضاد است.

وظیفه ما در تضاد باور ها چیست؟

بدترین تضادها، تضادی است که ما در آن گیر کنیم. متاسفانه کلاسهای انگیزشی و موفقیتی که در تهران و شهرستان ها شاهد آن هستیم عموماً این تضاد را برای دوستان ایجاد می کنند. زیرا فرد در محیطی بزرگ شده که سالها گفته شده پول چرک کف دست است، بدرد نمیخورد، عنصر شیطانی است، اعمه ما ساده زیست بوده اند : یک باور مبنی بر این که فقر و بی پولی از ثروت بهتر است در ذهن فرد نهادینه شده است. وقتی در کلاس انگیزشی شرکت می کند مخالف این حرف ها را می شنود و چون یک باور یک روزه و یک ساعته ساخته نمی شود. مغز از همان اول دچار چالش تضاد می شود. (باور و شرایط جدید به شما القا می کند که کاری خوب است درحالی که باور قبلی شما با آن مخالف است) و قدرت مغز به اندازه ای نیست که بتواند این تضادها را سنجش و استدلال کند.

مثالی ازین نوع تضاد که در جامعه امروز رواج دارد (سال 97) : مانتویی مد شده است با عنوان مانتو جلو باز

بعضی از خانم ها در خانواده ای رشد کرده اند که باور ذهنی آن ها به شکلی بوده است که پوشش زن باید کامل باشد و عده ای در خانواده و محیطی رشد یافته اند که از لحاظ پوشش آزادتر بوده و برایشان عادی است که با پوشش آزاد در محیط های عمومی ظاهر شوند.

حال وقتی خانم های دسته اول از پوشش مانتو جلوباز استفاده می کنند با این استدلال که همه دارن می پوشند(قرار گرفتن در محیط) اما وقتی در خیابان مردی از روبروی آن ها وارد شود. جلوی مانتو خود را می گیرند (ایجاد حجاب) و اینجاست که بنیاد تفکر و باور قبلی شان پدیدار می شود.
(به این معنی که من هنوز آمادگی جلوه به این شکل را ندارم) این همان برخورد متقابل دو باور (تضاد) در ذهن است.

حال اگر ازین افراد بپرسید چرا ازین مانتو استفاده میکنی پاسخ میدهند کلاس دارد!

اگر در این لحظات به چهره افراد دقیق شویم متوجه می شویم حالت لبخند یا ریلکسیشن شان تبدیل به یک حالت آشفته ای که طیف انرژی شان کم می شود و تمرکز آن ها سمت جمع کردن لباس و تضادش میرود. در این مدت راحتی از آن خانم گرفته می شود. (قانون حس خوب برای موفقیت را از مجموعه ویدئو های آکادمی موفقیت ببینید IranSuccess.Com) 

این لحظات در زندگی باید تلنگری برای ما باشد. در مورد سلسله مراتب روح،احساس،منطق و محیط در جلسه مربوط به فرهنگسرای اندیشه صحبت شده است که میتوانید آن را در این لینک ببینید. بنابراین در لحظاتی که شما از سطح بالا به سطح پایین می روید و احساستان منفی می شود و انرژی احساس شما کم می شود، به تضاد برخورد کرده اید و وقت آن است که تضاد را در همانجا نگه دارید!

 

متن جلسه تضاد باور ها و نظام باورها را با صدای استاد سامان کرمی را در فایل زیر بشونید

 

مثال دیگری از برخورد افراد با تضاد ها

فردی به نام امیر به من مراجعه کرد که در زندگیش به تضادی برخورد کرده بود. امیر در محیط و شرایطی رشد یافته بود که حفظ خود و پرهیز از ارتباط با نامحرم یک ارزش محسوب می شد.رعایت حریم ها مرسوم بوده درحالی که اکنون در شرایطی قرار گرفته بود که دختر و پسرها براحتی با هم ارتباط گرفته و حتی ازدواج سفید نیز مرسوم است.

امیر در این تضاد که باور قبلش او را از هرگونه ارتباطی منع می کرد در حالی که شرایط این ارتباط را به او القا می کرد. تا اینجا ما تضادها را فهمیدیم و نقش باورها را نیز در تضاد متوجه شدیم.

هیچ وقت هیچ کس آن احساس منفی ناشی از تضادهای ذهنی را دوست ندارد (لحظه ای که دل و شرایط چیزی را می طلبد ولی باوری در ذهن موجب عذاب وجدان می شود و فرد را از انجام کاری بازمی دارد).

افتادن در تضاد بدترین لحظات احساسی زندگی هر فرد است.

خانمی به نام پروانه می گفت : که عاشق هنر بوده ولی باوری که از کودکی در او شکل گرفته بود. توسط حرف پدر و مادر را باید تحت هر شراطی گوش داد، بنابراین طبق خواسته والدینش در دانشگاه رازی رشته مهندسی می خواند، و در حالی که هنر را نیز دنبال می کرد، هر وقت در کلاس ها حاضرمی شد با خود فکر می کرد که می توانست این زمان را برای یادگیری هنر بگذارد (دچار تضاد میشد) و این باعث میشد حس و حال خوبی را تجربه نکند و این حال خوش نبودن بدترین چیز دنیاست …

نمونه تضاد در کسب و کار

سال ها به ما القا شده دنیای کسب و کار دنیای خطرناکی است و بهتر است یک آب باریکه ای داشته باشی و در یک کار کارمندی استخدام شوی. در مورد پول نیز همانطور که قبل از این گفته شد در باور قبلی پول چیز خوبی نیست ولی باور کنونی می گوید پول مهم و با ارزش است و وقتی به سمت آن حرکت می کنید، ناتوانی شما نیست که موجب ناکامی می شود بیشتر این احساس منفی ناشی از تضاد ذهنی است که شما را از پیشرفت باز می دارد.

اگر در ذهن تضاد وجود نداشته باشد حتی دزدی بانک هم حس و حال بدی را القا نمیکند (برای کسی که بدست آوردن پول به هر روشی را در ذهن خود قبول و باور دارد) این فرد در این راه حتی اگر کشته هم بشود خوشحال از دنیا رفته !!

همانطور افرادی که در زمان جنگ به میل و رغبت خود به جبهه رفتند. تمام ایده آل و خواسته و ذهنشان در جهت یک چیز بود،” حفظ خاک و حفظ استقلال” حتی در آن لحظه ای جانباز یا شهید می شدند، خوشحال بودند 🙂

در فایل های بعدی بیشتر راجع به تضادها خواهیم گفت و اینکه آیا تضاد بوجود آمده درست است؟ و چرااین تضاد برایمان به وجود آمد؟ با ما در ادامه نوشتار ها همراه باشید

در گام سوم (دوره توسعه فردی) توضیح می دهیم چگونه این تضاد حل کنیم و باورمان را تغییر دهیم تا بتوانیم به موفقیت برسیم.

اسم شهرتان را به سامانه پیامکی 10003715 را ارسال کنید

منتظر ادامه این مقاله باشید (آکادمی موفقیت ایران)

همیشه بر مدار ثروت و سلامت باشید.

سامان کرمی

هو اوپونوپونو ho oponopono پاکسازی کوانتومی

تمرین پاکسازی کوانتومی (هو اوپونوپونو)

دوستان عزیز سلام امروز یکی از پرسش های ارسالی به آکادمی موفقیت ایران را بررسی می کنیم.

سوال : استاد کرمی عزیز سلام، شما گفته اید که باید تمام مسئولیت های زندگی خود را برعهده بگیرید. من با گفتن جملات و این که من مقصر تمام وقایع زندگی خودم هستم دچار احساس گناه شده ام. چگونه از حس گناه خارج شوم؟

پاسخ : دوست عزیزی پس ازشنیدن صحبت های من دچار احساس منفی گناه شده است.

اولاً خیلی خوشحالیم که شما انقدر تمرین کرده اید که حستان تغییر کرده. این یعنی که شما صحبت های را با دل و جان شنیده اید و سعی در تغییر موقعیت فعلی خود داشته اید. سعی در تغییر موقعیت موجود مرحله ی اول این فرایند است، اما در سطح دوم شما به دلیل تصورات و تفکرات نامناسب دچار تشویش ذهنی شده اید.

ما در سمینار گذشته « برج آزادی تهران » گفته ایم که مسئول تمام اتفاق های زندگیتان خودتان هستید.

مثال : ممکن است شما در کوچه ی محل زندگیتان شخصی با اتومبیلتان تصادف کند، مقصر کسی است که با ماشینتان تصادف کرده و مبلغ خسارت وارد شده به شما را هم پرداخت میکند، اما مسئولیت تعمیر، مذاکره و این که از آن روز به بعد مکان امن تری را برای پارک اتومبلیتان انتخاب کنید با خودتان است. پس معنای کلمه ای مقصر با مسئول بسیار متفاوت است.

انسان مقصرهمچنان در عالم خسران و زیان می ماند اما « فرد مسئول بحران را مدیریت » میکند هرچند مسئولین ما با این تفاسیر قابل قیاس نیستند. روی صحبت من مسئولین ژاپنی و اروپایی که نمونه ی یک مسئول واقعی هستند می باشند. از این مهم ترمسئولیت شخصی، زندگی، کسب و کار کمپانی خوتان است.

اگراین مطالب را باهم جمع بندی کنیم :

شما در تمام ابعاد زندگیتان مسئول هستید نه مقصر

این دو لغت را در ذهن خود ارزیابی کنید :

    • مقصر :کسی است که قصوری را انجام داده ، یا کم کاری کرده باشد.
    • مسئول : کسی است که باید به سوالات پاسخگو باشد ؛ سوالاتی از قبیل چه کار کنم که این اتفاق دیگر پیش نیاید؟ چرا این اتفاق پیش آمده است…؟ جواب این سوالات را باید به خودتان بدهید نه هیچ شخص دیگری.

با این تعاریف جدید هر اتفاقی که درزندگی شما رخ بدهد ممکن است شما مقصر باشید یا این که نباشید. اما چیزی که واضح است : «مسئولیت آن اتفاق تماماً با شما است».

 

مثال : اگر کودکتان خانه را بهم میریزد مقصرکودکتان است. اما مسئول شما هستید و شما می توانید تکنیک جدا کردن انسان ها از اتفاقات را به کار بگیرید. این موضوع را بهتر درک کنید که وقتی انسانی نباشد پس شما هم نمی توانید مسائل و اتفاقات پیش آمده را گردن کسی بیاندازید!! پس قبول می کنید که مسئولیت تمام اتفاقات پیش آمده با خودتان است. (این تکنیک را نیز در سایت آکادمی موفقیت می توانید دانلود کیند IranSuccess.Com).

 

تکنیک جدا کردن انسان ها از اتفاقات بسیار شبیه به تفکر ژاپنی ها درمدیریت است.

به همین دلیل فرهنگ عذرخواهی ژاپنی ها را بسیار دوست دارم، آنها به دلیل قطع اینترنت در ساعت 3 صبح به مدت30 ثانیه در یک هتل نامه ی عدر خواهی کتبی برای همه ی مشتریان می فرستند و به دلیل تاخیرقطارهای ژاپن مسئولین و تمام کارکنان خطوط ریلی ازمردم عذرخواهی می کنند. این فرهنگ، فرهنگ زیبایی است.

این یعنی مسئول تمام اتفاقات پیش آمده ما هستیم و یکی از دلایل پیشرفت ژاپن به دلیل رعایت اصول مسئولیت پذیری آنها است. در ایران مردم به دنبال مقصر و زندانی شدن او هستند تا تنبیه شود. آیا این راهکارمناسبی است!؟ خیر!

راهکار مناسب برای تغییر در یک جامعه چیست؟

به شما قول می دهم که راهکار مناسبی نیست! زیرا با زندانی کردن فرد مقصر چون انسان های مشابه او بسیار زیادند و می توانند آن کارها را مجددا انجام دهند. زیرساخت اصلاح نشده است و این روند درجامعه دوباره تکرار می شود؛ دلیل آن بسیار ساده است، آموزش های ما برمبنای یک اصل ساده (تنبیه شدن) است. یعنی مقصر اگر پیدا شود تنبیه می شود بنابراین شخصی که می خواهد مرتکب تخلف شود اول دنبال مرحله ی بعد می گردد که آیا تخلفی که می خواهد انجام دهد ارزش تنبیه شدن را دارد یا خیر!؟

مثال: آیا از لحاظ مالی می ارزد که ما در خیابان پارک دوبل انجام دهیم و 50 هزار تومن جریمه شویم؟ یا این که پارک معمولی انجام دهیم اما مقداری پول پارکینگ پرداخت کنیم؟

خوب با پرداخت 20 هزار تومان پول پارکینگ معلوم نیست که جریمه شویم یا خیر؟ با 5 بار تخلف ممکن است یکبار آن را گیربیفتیم. به جای 250 هزارتومان 50 تومان جریمه پرداخت می کنیم. اگر در پارکینگ برویم هزینه ی آن 100 هزار تومان می شود. با اندکی تامل متوجه میشویم که 50 هزار تومن از 100 هزار تومن کمتراست و انتخاب 50 هزار تومان انتخاب منطقی تری است!

 

در اینجا زمانی که مقصر پیدا شود جریمه میشود اما اگر بفهمدکه آن شخص کلاً یک شخص مسئول است یعنی اگرآنجا پارک کند باعث تشدید ترافیک، آلودگی، زشت شدن چهره ی شهر می شود. در بٌعد بیشتر فرهنگ ترافیکی و اقتصاد بین المللی اش به تک تک شهروندان هم مربوط می شود. هیچ وقت دیگر پارک دوبل انجام نمی دهد و هیچ وقت موجب بهم ریختن این سلسله مراتب نمی شود. این کاری است که اروپایی ها، ژاپنی ها بسیار بر روی آن در مدارس کار کرده اند. به نتایج عالی رسیده اند و نمونه های آن را در دستاورد های اجتماعی آنها قابل مشاهده است.

با این تعاریف جدید دوست عزیزی که دچار احساس گناه شده اید، اولاً این حس مقداری طبیعی است چون روح ما تا امروز احساس مسئولیت پذیری نداشته است. از امروز که شما تلاش کرده اید مسئولیت ها را به گردن خودتان بیاندازید یک مقدار احساس گناه طبیعی است. اما بخشی که شما در ذهنتان است این موضوع است که شما مقصرهستید؟ خیر. شما مقصر نیستید بلکه شما مسئول هستید.

و این موضوع کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند، خوشحالیم که سوال پیش آمده را مطرح کردید و امیدواریم که پاسخ ارائه شده به سوال شما بتواند شما را به آن ذهنیت مثبت که باید رسانده باشد.

منتظر ریافت پرسش های شما به آکادمی موفقیت ایران هستیم.

راه سریع ارسال پرسش ها در تلگرام

سامان کرمی

سامان کرمی

متاسفانه عده ای با استفاده از نام استاد سامان کرمی اقدام به تبلیغات مشابه نموده اند. در روزهای اخیر گروهی از عزیزان با آکادمی موفقیت تماس گرفته و خواستار عودت وجه شدند. که این افراد عمدتاً توسط شخصی غیر از آقای سامان کرمی که خود را

کاوه کرمی بیلیونر شو (پکیج موفقیت)

معرفی شده بود انجام پذیرفته بود. هر چند که شماره کارت و ایدی های تلگرام به پلیس فتا جهت پیگیری های بیشتر ارسال گردید. لازم به ذکر است از این شخص هیچ گونه آدرس فیزیکی یا شماره تماسی در دسترس نیست ( البته امروز 8 دیماه 98 یک شخص که خواستار حذف این متن بودند با گروه تماس گرفته و شماره را جهت پشتیبانی معرفی کرده اند که در صورت نیاز فقط با این شماره 09923668647 تماس بگیرید و با خطوط مجموعه تماس حاصل نفرمایید). امیدواریم پاسخگوی شما عزیزان باشند. نمونه این تبلیغات فروش پکیج موفقیت و پولسازی، پولسازی در چند روز یا یکشبه بیلیونر شوید،سایت بزنید و پول پارو کنید با پیج اینستاگرام درآمد داشته باشید و … می باشد.

اگر خریدی را انجام داده اید و پس از پیگیری و جستجو در گوگل به سایت آکادمی برای عودت وجه رسیده اید. بدیهی است که آکادمی موفقیت ایران امکان عودت مطالبات شخص دیگری را نمی تواند بر عهده گیرد.

آقای کاوه کرمی (اگر واقعا اسمشان این باشد) هیچ نسبتی با استاد سامان کرمی نداشته و فعالیت های او به آکادمی موفقیت ارتباطی ندارد. هر گونه فروش پکیج یا محصول آموزشی و سمینار موفقیت از طریق وبسایت آکادمی و یا فروشگاه آکادمی به فروش می رسد.

امکان پرداخت آنلاین توسط درگاه شتاب کلیه بانکها نیز امکان پذیر می باشد.

در صورت استفاده از پرداخت کارت به کارت که در موارد خرابی درگاه یا تکمیل ظرفیت کلاس های تعریف شده ممکن است اتفاق بیفتد صرفا به نام موسسه «دانشسرای موفقیت» یا «سامان کرمی» بدون پیشوند یا پسوند پرداخت های شما دارای اعتبار و ارجاع رهگیری می باشند.

با تشکر از شما عزیزان همراه موفقیت

جهت جلوگیری از هر گونه سوء استفاده  … این متن را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید.

با تشکر گروه پشتیبانی آکادمی موفقیت

09359314985

تلگرام