فروش دروازه ثروت

فروش دروازه ثروت

چطور در مدت کوتاه تر درآمد خود را بیشتر کنم؟

سلام خدمت تمامی کاربران گرامی، سامان کرمی هستم ازآکادمی موفقیت ایران. دریافت پیام های متعددی از فارغ التحصیلان رشته های مختلف مانند برق، شیمی، مکانیک و …که از شرایط کاری خود ناراضی هستند و یا کاری برای انجام دادن ندارند، همچنین پیام هایی با مضمون نداشتن علاقه به حیطه کاری و یا بهره مالی پایین موجب شد که تصمیم بگیریم مطالبی در رابطه با مبحث فروش و اصلی ترین مولفه زندگی یعنی ” پول بیشتر به تحلیل این موضوع بپردازم.

 آموزش به دست آوردن پول

پول اصلی ترین مولفه های زندگی هر انسانی است. اما متاسفانه از بدو ورود به مدرسه تا دانشگاه از موضوعات مختلفی مانند دین، تاریخ، دیفرانسیل و … صحبت می شود ولی هیچگونه آموزشی در خصوص پول و چگونگی به دست آوردن آن ارائه نمی شود. واقعا پول مورد نیاز انسان ها قرار است از کجا به دست آن ها برسد؟

برای رسیدن به این هدف حتما باید در خصوص تولید پول و سرمایه گذاری و همچنین افزایش سطح مالی آموزش هایی در دوران تحصیل ارائه گردد.

چرا به دست آوردن پول در دانشگاه ها آموزش داده نمی شود؟

با وجود آنکه در تمامی رشته ها باید مباحثی را به نحوه تولید پول اختصاص دهند اما فقط در رشته هایی مانند مدیریت مالی، حسابداری، مدیریت منابع انسانی و … که به پول مربوط می شوند به مدیریت پول  و مدیریت هزینه ها پرداخته می شود.  در واقع دانشجویان برتر فارغ التحصیل این رشته ها نهایتا می توانند به یک مدیر هزینه موفق تبدیل شوند (IranSuccess.Com) اما نمی توانند مدیر درآمد خوبی باشند.

مدیریت درآمد ژنتیکی است یا اکتسابی؟

مدیر هزینه و مدیر درآمد کاملاً با یکدیگر متفاوت هستند. یک مدیر هزینه خوب باید مراحل بسیاری را طی کند تا بتواند به یک مدیر درآمد تبدیل شود.

در این رابطه مصاحبه های بسیاری با افراد ثروتمند دنیا مانند دونالد ترامپ انجام شده که چطور خود یا اجدادشان به این ثروت دست یافته اند؟ پاسخ افراد ثروتمند به این سوال پاسخی غیر قابل باور است. آن ها معمولاً می گویند که این امر ژنتیکی است. درصورتی که کاملاً نادرست است و اصلا موضوعی تحت عنوان آموزش ژنتیکی وجود ندارد.

اگر زندگینامه تعدادی از افراد موفق دنیا را مطالعه کنید می بینید که برخی از آن ها در نسل های قبل خود ثروت چندانی نداشته اند  و از یک برهه زمانی ثروت اندوزی آن ها آغاز شده است. مانند جناب ادیسون که در خانواده ای فقیر بزرگ شد که اوضاع مالی نامناسبی داشتند اما با آموزش، پشتکار و تلاش خود توانست به یکی از ثروتمند ترین افراد آمریکا تبدیل گردد. بنابراین همانطور که متوجه شدید مدیریت درآمد اکتسابی است نه ژنتیکی.

یادگیری مدیریت درآمد

این سوال ممکن است برای افراد زیادی به وجود آید که چگونه مدیریت درآمد را فراگیریم در صورتی که آموزشی در این رابطه ندیده ایم؟

اولین تصوری که در این زمینه وجود دارد آن است که در یک حوزه مانند تعمیرات کامپیوتر و … متخصص شویم و با ارائه خدمات به دیگران پول دریافت کنیم، که کاملا درست است.

در واقع یکی از 16 اصل اساسی دوره های بیاندیشید و ثروتمند شوید نیز ” تخصص” است. اما متاسفانه مشکلی که در این زمینه وجود دارد آن است که در هیچ کدام از دانشگاه های ایران و حتی خارج از ایران آموزش هایی در رابطه گران تر، در دسترس تر، یا به عبارتی در سطح بالاتر ارائه دادن تخصص داده نمی شود که افراد بتوانند تخصص خود را فراگیرتر عرضه نمایند.

به طور کلی ما برای داشتن درآمد به تخصص نیازمندیم و هرگز نمی توانیم به صورت اتفاقی پولی را به دست آوریم. تفاوتی ندارد که کارمند باشیم یا کارگر در هر صورت باید متخصص باشیم که پولی به ما داده شود و به میزانی که در حوزه خود تخصص بیشتری داشته باشیم قطعا درآمد بیشتری خواهیم داشت. 

ادامه تحصیل دهیم یا نه؟

یکی از سوالاتی که ممکن است در ذهن افراد مختلفی شکل بگیرد این است که ادامه تحصیل چه میزان سطح درآمد ما موثر است؟

در پاسخ به این سوال باید گفت که تخصص ربطی به تحصیلات ندارد. به عنوان مثال فردی که با مدرک کارشناسی یا کارشناسی ارشد توانایی مدیریت یک کارخانه 2000 نفره را دارد قطعاً دارای مهارت و تخصص بیشتری است نسبت به فردی که با مدرک دکتری (PHD) در یک آموزشگاه تدریس می کند. بنابراین برای داشتن درآمد بیشتر نیاز است که تخصص خود را عمیق تر کنید.

تفاوتی ندارد که تخصص شما در چه زمینه ای است. فردی را در نظر بگیرید که نویسنده است. این فرد اگر 100 صفحه مطالب سطحی  با موضوعات پراکنده بنویسد و به عبارتی نوشته های او عمیق نباشد نمی تواند درآمد و بهره مالی خاصی از این کار داشته باشد. در صورتی که اگر زمان بیشتری صرف کند و مطالب تخصصی تری بنویسد حتی می تواند یک مولف کتاب شود و بهره مالی بسیار مناسبی داشته باشد. بنابراین فردی که دارای تخصص سطحی است اگر تخصص خود را عمیق تر نمایند قطعا می تواند به بهره مالی بیشتر برسد.

چگونگی فراگیر شدن و ارائه تخصص به دیگران

نحوه ارائه تخصص به دیگران و فراگیر شدن آن بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال چه کارهایی می توانید انجام دهید تا تخصص خود را به دیگران ارائه دهید؟ تکنیک هایی که استفاده می کنید و کارهایی که انجام می دهید  تا خدمات بیشتری را ارائه دهید بسیار اهمیت دارد. به عنوان مثال می توانید مانند مک دونالد نیروهایی را آموزش دهید و شعبات مختلفی راه اندازی کنید و ثروتمند شوید.

بنابراین برای ثروتمند شدن باید تخصص داشته باشید و فروش مهم ترین تخصص برای پولدار شدن می باشد. به طوری که اگر فروش از چرخه زندگی هر فردی حذف شود قطعا نمی تواند پولدار شود.

ما باید بفروشیم تا به ثروت دست یابیم. اما ممکن است که کارمند اداره ای مانند اداره آموزش پرورش بگوید من چیزی برای فروش ندارم، چگونه بفروشم؟ یک معلم می تواند اطلاعات بفروشد و به میزانی که در حوزه علمی خود تخصص بیشتری داشته باشد قطعاً می تواند درآمد بیشتری داشته باشد. بنابراین معلم می توانید از طریق برگزاری کلاس های خصوصی و یا ارائه جزوه درآمد از فروش برسد.

همانطور که اشاره کردیم یکی از 16 اصل بیاندیشید و ثروتمند شوید تخصص است و بدون تخصص و با استفاده از قانون جذب و… نمی توان ثروتمند شد.

تداوم آموزش و یادگیری

همان اندازه که داشتن تخصص اهمیت دارد، استمرار آموزش و یادگیری تخصص نیز نباید متوقف شود. برند های بسیاری وجود دارد که طی چند سال به خوبی می درخشند اما ناگهان ناپدید می شوند، در واقع چنین برندهایی تخصص خود را بروز نمی کنند و چرخه یادگیری مستمر را قطع می کنند.

جهان در حال پیشرفت است و موفقیت نیز همانند یک جاده سر بالا با شیب ملایم می باشد و به میزانی که ما بتوانیم در این جاده سر بالا حرکت کنیم و تخصص خود را بروز کنیم رشد خواهیم داشت. اما به محض متوقف نمودن یادگیری نمی توانیم با جهان همگام شویم و به عبارتی جا می مانیم . پس برای آنکه بتوانیم ثروتمند شویم باید سه اصل زیر را به خاطر بسپاریم.

  • متخصص شدن
  • یادگیری فروش
  • استمرار در یادگیری آموزش و تخصص

بنابراین اگر می خواهیم روند روبه رشدی داشته باشیم  تا پایان عمر با ما همراه باشد باید به مصرع  ” زگهواره تا گور دانش بجوی” عمل نماییم.

چگونه افراد غیر متخصص وارد مسیر کسب درآمد شوند؟

افرادی که هیچگونه تخصص ویا سابقه کاری ندارند و می خواهند وارد مسیر کسب و کار شوند باید دقت کنند که هر چقدر پول درشت تر و گردش مالی بیشتر باشد قطعا سود بیشتری نیز خواهد داشت. به عنوان مثال اگر فردی بتواند منزلی به قیمت ده میلیارد تومان را بفروشد سود حاصل از این معامله 100 میلیون تومان خواهد بود. حال اگر فردی بخواهد کتاب بفروشد چون دارای قیمت پایین تری است فروش راحت تر و سود حاصل نیز کمتر می شود.

در این میان افرادی وجود دارند که نه پول دارند نه تخصص. آیا چنین افرادی باید پولدار شدن را فراموش کنند؟

در پاسخ به این سوال باید گفت بهتر است این افراد نزد فردی که در یک صنف مشغول به کار است در کنار او کار کنند و در فروش نیزبه او کمک کنند. به عبارتی در کنار یادگیری تخصص به امر فروش نیز بپردازد. در واقع با این کارمی توانند نیازهای مردم را بشناسند و متناسب با آن ها برای کسب درآمد تلاش کنند.

سخن پایانی ثروت سازی

همانطور که متوجه شدید قلب تپینده هر کاری فروش است، زیرا با حذف فروش از هر چرخه کاری آموزش، رشد و سود آوری متوقف خواهد شد. بنابراین اگر می خواهید فروش داشته باشید و ثروتمند شوید در هر جا و مکانی که هستید فقط به فروش و ایده های فروش بیشتر بیاندیشید تا بتوانید سود مالی خود را افزایش دهید. بنابراین هرگز نمی توان یک شبه سود مالی خود را افزایش داد بلکه نیاز به طی نمودن پروسه ای طولانی می باشد تا رشد کنید وبه میزان درآمد مورد نظر خود برسید.

با ما همراه باشید.

آکادمی موفقیت ایران

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

(بر اساس داستان واقعی)

سلام سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت ایران، در این پست قصد دارم داستانی در رابطه  با نقاط ضعف و تبدیل آن ها به نقاط قوت با شما به اشتراک بگذارم. در هر انسانی نقاط ضعف و قوت بسیاری وجود دارد. شناخت نقاط ضعف و توجه به آن ها و نیز انجام کارهایی در جهت از بین بردن این نقاط ضعف می تواند تاثیر مهمی در موفقیت افراد در زندگی و تبدیل نقاظ ضعف به قوت داشته باشد. با مطالعه این مطالب شما می آموزید که چگونه یک معضل سطح پایین و ابتدایی می تواند موفقیت شما را در پی داشته باشد، پس تا پایان با ما همراه باشید.

 

چگونه خوش نویس شدم؟

سال ها پیش که دانشجو بودم همانند بسیاری از آقایان دیگر خط خوبی نداشتم! در واقع این موضوع اصلاً برایم اهمیتی نداشت. تا اینکه یک روز که سر کلاس با بی حوصلگی تمام مشغول نوشتن مطالبی که استاد تدریس می کرد بودم یکی از همکلاسی های خانم که در ردیف پشت سر من نشسته بود از من دفترم را خواست تا بخش هایی که جا مانده و نتوانسته است بنویسد را تکمیل کند. اما پس از چند دقیقه صداهای خنده و پچ پچ از ردیف های عقب به گوش من می رسید و کاملاً در جریان بودم که دلیل خنده ها و صداها دست خط ناخوانا و بدم بود و این مسئله خیلی برای من سخت بود بود. همین مسئله موجب شد که تصمیم بگیرم  روی خطم کار کنم.

شروع تمرین خطاطی

تصمیمم برای آموزش خط کاملا جدی بود! با یکی از دوستانم که کلاس خط می رفت در میان گذاشتم. او به من گفت که حتما باید به انجمن خوشنویسان مراجعه کنم و نوشتن را آغاز نمایم. در آن موقع من زمان کافی و شرایط مالی مناسبی برای شرکت در کلاس خط نداشتم، به همین علت یک کتاب  به نام “تعلیم خط” را از او به امانت گرفتم تا خودم برای رسیدن به هدفم تلاش کنم. با توجه به اینکه معلمی نداشتم مرتبا سرمشق های کتاب را تمرین می کردم تا اینکه پس از 2 الی 3 ماه خطم همانند بقیه خوانا شد و کتاب را پس دادم! اما همچنان تمرینات خط و خوش نویسی را ادامه می دادم. این روال آنقدر ادامه پیدا کرد که پس 8 الی 10 ماه دیگر به یکی از سرگرمی های هر روزه من تبدیل شده بود و صرفا برای بهتر شدن خطم نوشتن را ادامه نمی دادم.

تغییر از حالت نا مطلوب به مطلوب

حدود یک سال از این ماجرا گذشت و من همچنان نوشتن را ادامه می دادم  و خطم به قدری خوب شده بود که می توانستم چند بیتی را بر روی کاغذ ابروباد بنویسم و به دوستانم هدیه دهم. دراین دوره نوع نگرش من به خط کاملا تغییر کرد و دیگر آن حالت ابزاری را نداشت و به یک هنر تبدیل شده بود که از آن لذت می بردم. یک روز که به مغازه پارچه نویسی رفتم اتفاق جالبی افتاد ( اون زمان هنوز بنر چاپی وجود نداشت) .اون روز پارچه نویس مغازه حضور نداشت و نمی توانست درخواست ها را انجام دهد، از طرفی شخص صاحب عزا نیز پارچه های نوشته شده را لازم داشت!

 من به صاحب مغازه پیشنهاد دادم که اجازه بدهد از وسایل پارچه نویس استفاده کنم و در صورت خراب شدن پارچه هزینه مواد اولیه و پارچه را بپردازم (مسولیت پدیری) صاحب مغازه پذیرفت و من برای اولین بار قلمو پارچه نویسی را به دست گرفتم. پس از پایان کارو خشک شدن پارچه خیلی زیبا شده بود به طوری که صاحب مغازه از من خواست که تمامی پارچه هایی که برای این مراسم ترحیم نیاز بود را بنویسم. من از این موضوع خیلی لذت بردم، زیرا فعالیتی که من حدود 2 سال بدون هدف تجاری و به دلیل علاقمندی انجام داده بودم به یک محصول قابل ارائه تبدیل شده بود که خواهان داشت!

با این اتفاق تصمیم گرفتم که به اصلاح مشکلات جزیی کارم مانند حاشیه ها، کنارها و … بپردازم ( از خطاط مغازه کمک گرفتم). در این زمان خطم به قدری تغییر کرده بود که می توانستم آن را قاب بگیرم و داخل اتاقم نصب کنم. بعد از این ماجرا تمرین خط شکسته، نستعلیق و سایر خطوط را بر روی کاغذ مناسب ادامه دادم و هنوز می آموزم …

یادگیری خط شکسته لاتین

با وارد شدن به دوران تحصیلات تکمیلی خیلی علاقمند بودم مطالبی که تدریس می شد وغالبا به صورت لاتین بودند را با خط شکسته بنویسم اما متاسفانه مدرسی که خط لاتین شکسته آموزش دهد را نتوانستم پیدا کنم. در آن زمان دسترسی به اینترنت برای فایل های آموزشی وجود نداشت ( یوتوب نبود 🙁 ) و با استفاده از یک PDF نحوه اتصال خطوط لاتین به یکدیگر، تمرین خط لاتین شکسته را شروع کردم و توانستم در یک بازه زمانی 20 روزه خط لاتین شکسته را یاد بگیرم! ( دقت کنید ؛ نه کاربردی داشت ، نه فایده ای فقط علاقه) اینجا بود که متوجه شدم انجام دادن کارهای مختلف خیلی دشوار نیست به شرط آنکه برای انجام آن ها برنامه ریزی و پشت کار داشته باشیم.

تحلیل و توجه به نقاط ضعف

مدت ها به این موضوع فکر می کردم

«اگر من هم مثل بقیه یک خط معمولی داشتم آن روز دفترم را به همکلاسی ام می دادم و دوباره تحویل می گرفتم»

دیگر مورد تمسخر قرار نمی گرفتم و به نقطه ضعف خود پی نمی بردم، علاوه بر این کسی از من حمایت نمی کرد و کتابی امانت به من نمی داد و من نیز تلاشی نمی کردم که تغییر کنم و این مراحل را طی کنم. اکنون واقعاً از داشتن مهارت خوشنویسی خوشحال هستم، زیرا از یک نقطه ضعف و ناتوانی این مهارت و پیشرفت در من ایجاد شد که اگر این نقطه ضعف را نداشتم هرگز نمی توانستم به این اندازه پیشرفت داشته باشم. این بیت شعر را همیشه به یاد داشه باشید :

گر خواهی شوی خوشنویس     بنویس و بنویس و بنویس

نمایشگاه آثار خوشنویسی سال 93 دانشگاه رازی کرمانشاه

حرف آخر

به شما توصیه می کنم که ابتدا نقاط ضعف خود را بشناسید زیرا در آینده به نقاط قوت شما تبدیل خواهند شد. به عنوان مثال اگر:

  • ترسو هستید
  • خجالت می کشید
  • وزن بالایی دارید
  • استرس بسیار به سراغ شما می آید
  •  نمی توانید به خوبی پول دربیاورید و …

این ها می توانند سکوی پرتاب شما برای رسیدن به یک توانایی در سطح بالا هستند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تبدیل نقاط ضعف به قوت خیلی ساده تر ازتقویت یک نقطه نرمال خواهد بود ( قانون دانینگ کروگر) ، زیرا انگیزه ای به نام دوری ازحالت ناخوشایند پشت این کار نهفته است. امیدوارم با خواندن این داستان متوجه شده باشید که چرا باید به سمت تغییر حالت از حالت نا مطلوب به مطلوب بروید.

با ما همراه باشید.

آکادمی موفقیت ایران

آکادمی موفقیت

آکادمی موفقیت

به نام خدایی که انسان را برای موفقیت آفرید

دوستان عزیزی که بارها درباره آکادمی موفقیت سوال هایی را پرسیده بودند. که به چه صورت فعالیت های ما می تواند برای ایشان سودمند باشد.

فعالیت های ما به صورت آکادمی می باشد یعنی به صورت کامل دارای سرفصل و موضوع می باشد. اساتید مطالب را با استفاده از سر فصل های علمی به صورت تمرین های عملی تبدیل شده است تا دست یابی به نتیجه ارائه شده قطعی باشد. شاید برایتان جالب باشد که فقط کمتر از « 4 صدم درصد» از افرادی که در کلاس های انگیزشی شرکت می کنند می توانند به موفقیت و استقلال مالی یا همان توانگری دست یابند.

شاید حالا برایتان جالب باشد که بدانید صرفاً کلاس های انگیزشی موجب موفقیت شما نمی شوند. کلاس ها و جلسات انگیزشی برای حفظ انگیزه در مسیر طی نمودن هدف می باشند. بلی این تفاوت بزرگ کلاس های آکادمیک و انگیزشی می باشد. البته برخی از افراد نیز خود در زمینه موفقیت های معرفی شده افراد گوناگون را از داخل و خارج از ایران را برایتان مثال می زنند.

از این به بعد در هر کارگاه و یا سمینار ابتدا دست آورد ها و سابقه مدرس را بررسی نمایید تا ببینید در این حوزه دارای توانمندی و دست آوردی مناسب با وضعیت شما می باشد یا خیر؟

برای مثال اگر در کلاس موفقیت شرکت کردید؟ و مدرس به شما راهکاری برای سرمایه گذاری در سهام ارائه داد از او بخواهید نمونه های فعالیت موفق خود را در این زمینه به شما نشان دهد. یعنی به شما بگوید که در این بخش با این راهکار چه میزان بهتر از سایرین عمل نموده و چه میزان دست آورد را داشته است. یا اگر در کلاس های انگیزشی که در ایران باب شده و همه از ثروت مند شدن صحبت می کنند. پیشینه مدرس را پیش از برگزاری کلاس ها از او بخواهید!!

آیا او صرفا از راه انگیزه دادن به دیگران و اخذ پول از آن ها به توانگری مالی رسیده است یا خیر!؟ اگر هنر او تنها همین است از او دوری جویید چون تنها راه رسیدن به دست آورد او یکی است. اما اگر او در زمینه های مالی نیز فعایت های تجاری و کارآفرینی ها شخصی خود را دارد بی گمان باید به راه کار های او در زمینه های اجرا شده توسط شخص او اعتماد نمود. این همان مسیری است که شما را به منزل مقصود می رساند. قرار گیری در مسیر صحیح از سرعت حرکت در مسیر بسیار با ارزش می باشد.

یعنی شما می دانید با قرار گرفتن در مسیری که یک صاحب هتل به شما برنامه کاری می دهد. خواه یا ناخواه 10 سال بعد به جایگاهی که در ذهن برای صاحب هتل شدن هست خواهید رسید. اما اگر فردی در این زمینه حدس و گمان های خود را وارد نماید. بی شک در طی مسیری که طی نکرده و آن را به شما پیشنهاد می دهد چه بسا از دست یابی به هتل و حتی از  دست یابی به هدف ها و برنامه ها با دانش و تجربه اندوخته شده صحیح خود شما نیز لطمه وارد نماید.

پس بیاییم از این به بعد مخاطب خود را پیش از اعتماد بسنجیم.

  • در تمام زمینه ها اگر او مشاور تحصیلی است : آیا رتبه برتری دارد؟
  • اگر یک کارشناس املاک است : آیا خودش در املاک سرمایه گذاری می کند؟ درکجا؟
  • اگر شخصی مربی ورزشی است : آیا دارای موفقیت یا عنوان قهرمانی در چه سطحی است؟
  • اگر ….

این اگر ها را به راحتی نسبت به فعالیت های خود می توانید خودتان بسازید و از آنها بهره ببرید.

یکی از تمرین های اساسی موفقیت یعنی :

آموزش دیدن توسط فردی که در زمینه هدف شما موفق ترین است

آری این یک اصل است اما متاسفانه بسیاری از افراد موفق به خاطر گرانبها بودن زمان خود و نداشتن تجربه کافی در امور تدریس اطلاعات آموزشی را در اختیار مخاطبین و یا علاقه مندان به این حیطه قرار نمی دهند.

آکادمی موفقیت سعی کرده تا هر یک از اساتید را که در زمینه کاری خود دارای دست آوردی چشم گیر می باشند. صرفا در همان حوزه فعالیتی خود به امر مشاوره و تدریس آن هم با سرفصل های بین المللی و به صورت آزموده شده توسط خود این اساتید باشد.

از این رو آکادمی موفقیت تنها در حوزه هایی که دارای تخصص می باشد ارائه خدمات می نماید و در سایر حوزه ها ارائه خدمات منوط به داشتن استاد مسلط در زمینه مورد تقاضا می باشد. و یا شما را به دوستان و عزیزان توانمند در حوزه کاری شما معرفی می نماید.

لیست اساتید و تخصص های ایشان را می توانید در بخش ها مختلف معرفی وبسایت آکادمی موفقیت ایران مشاهده نمایید.