کلینیک کسب و کار

تفاوت این موارد را بدانیم تا موشکی پولدار شویم

اینبار با موضوع بسیار جذاب کلینیک کسب و کار  در خدمت شما هستم. اگر می خواهید با کلینیک کسب و کار، تفاوت های آن با مشاوره کسب و کار و نحوه بهبود شرایط شغلی به کمک کلینیک کسب و کار بیشتر آشنا شوید پس تا پایان با ما همراه باشید.

آشنایی با کلینیک کسب و کار

برای درک و شناخت بهتر یک کلینیک کسب و کار و خدماتی که ارائه می دهد بهتر است با مثال کلینیک دندانپزشکی به بررسی آن بپردازیم. کلینیک دندانپزشکی یکی از مراکزی است که معمولاً تمامی افراد هر چند مدت یکبار به آن مراجعه می کنند. در زمان مراجعه به کلینیک دنداپزشکی پس از معاینه ممکن است دندان شما سالم باشد و هیچگونه مشکلی نداشته باشد، اما در صورتی که مشخص شود دندان شما دچار پوسیدگی و خرابی شده باید با پیشنهادهایی که ارائه می شود دندان را پر کنید، عصب کشی نمایید و یا بکشید که هزینه هر کدام متفاوت است. یک کلینیک کسب و کار نیز همانند کلینیک دنداپزشکی از بخش های مختلفی تشکیل شده که هر بخش خدمات متفاوتی را ارائه می دهد.

نحوه عملکرد کلینیک کسب و کار

کلینیک کسب و کار پذیرای تمامی افراد می باشد و همه صاحبان کسب و کار و سایر افراد می توانند به کلینیک های کسب و کار مراجعه نمایند واز تکنیک ها و راهکارهایی که کلینیک ارائه می دهد استفاده نمایند. روش های مختلفی برای برقراری ارتباط با کلینیک کسب و کار وجود دارد مانند تماس تلفنی، ارسال پیامک، مطالعه محتوای وب سایت کلینیک و…

هنگامی که شما به کلینیک مراجعه می کنید مجموعه کلینیک با بررسی بیزینس شما مشخص می کند که آیا نیروهای کسب و کارشما متخصص هستند؟ آیا کسب و کار از نقطه درستی استارت خورده؟ آیا نشان درستی برای آن انتخاب شده است یا خیر؟ به این ترتیب شما متوجه خواهید شد که نقاط ضعف و قوت کسب و کارتان کجاست. بنابراین اگر برای مشاوره با کلینیک کسب و کار تماس بگیرید کارشناسان کلینیک ما کانال تلگرامی، پیج اینستاگرام، سایت. در صورت حضوری بودن کسب و کار شما شرایط آن را بررسی می کنند و راهکارهای اجرایی لازم را ارائه می دهند.

چرا لازم است به کلینیک کسب و کار مراجعه کنیم؟

همانطور که توصیه می شود هر شش ماه یکبار به دندانپزشکی بروید تا از وضعیت سلامت دندانهایتان آگاه شوید و در صورت خراب بودن زودتر به درمان آنها بپردازید تا درد کمتری را تحمل کنید و مجبور به پرداخت هزینه زیادی نشوید.
در کلینیک های کسب و کار هم همین شرایط وجود دارد، یعنی هر کسب و کاری می تواند درگیر مشکلاتی شود. از جمله این مشکلات می تواند کمبود نقدینگی، بازدهی نامناسب، مجهز نبودن به یک سیستم ارتباط با مشتری مناسب، از دست دادن مشتری، جذب مشتری و … اشاره نمود.

در صورتی که فرد چه سریعتر برای رفع این مشکلات به کلینیک کسب و کار مراجعه نماید قطعاً بهتر می تواند روند کاری کسب و کار خود را با استفاده از پیشنهادات کلینیک تغییر دهد و روند رو به رشدی را در پیش بگیرد. موارد بسیاری وجود دارد که فرد پس از گذشت مدت زیادی برای نجات کسب و کار خود به کلینیک های کسب و کار مراجعه کرده و به دلیل حجم انبوه مشکلات و نقاط ضعف کار عملا نمی توان کاری برای بهبود اوضاع کسب و کار انجام داد. مانند زمانی که فرد خیلی دیر به دندانپزشکی مراجعه نموده و دندان کاملا خراب شده و مجبور به کشیدن آن و تحمل درد بیشتر می باشد.

استفاده از خدمات کلینیک کسب و کار

پس از مراجعه به کلینیک کسب و کار و انجام بررسی های لازم و مشخص شدن عیوب و نقاط ضعف و قوت کسب وکار نوبت به مرحله رفع آن مشکل با استفاده از پیشنهادهای ارائه شده از سوی کلینیک کسب و کار می گردد. مجموعه کلینیک پس از بررسی شرایط کسب و کار شما می تواند پیشنهادات های بسیار جذاب و کاربردی داشته باشد که از جمله آن می توان به تبلیغات در وب سایت، تبلیغات در گوگل، ایجاد فروشگاه اینترنتی، سئو و یا هر اقدام دیجیتال دیگری اشاره کرد. هر یک از این نوع تبلیغات هزینه های متفاوتی دارند که شما می توانید با توجه به بودجه و بخش های مالی که برای این کار در نظر گرفته اید استفاده از این تبلیغات را اولویت بندی کنید. برای اجرایی نمودن هر کدام یک بازه زمانی مشخص را اختصاص دهید. با اجرایی نمودن پیشنهادات کلینیک شاهد افزایش درآمد و نقدینگی حاصل از آن خواهید بود و می توانید مجدداً بخشی از درآمد خود را به  پیشرفت و توسعه کسب و کار خود اختصاص دهید.

تفاوت کلینیک کسب و کار و مشاوره کسب و کار

همانطور که در با مراجعه به کلینیک دندانپزشکی پس از تشخیص مشکل بیماری دهان و دندان شما تمامی اقدامات لازم مانند عصب کشی، پر شدن و … انجام می شود. در کلینیک های کسب و کار نیز همین پروسه طی می شود. یعنی زمانی که فردی برای مشاوره و حل مشکل کسب و کار خود به کلینیک مراجعه می کند تیم تخصصی کلینیک که در زمینه بررسی کسب و کارها فعالیت دارند به تحلیل کسب و کار او می پردازند و یا حتی مواردی که فرد می خواهد به تازگی کسب و کار جدیدی را استارت بزند و تا کنون هیچگونه اقدامی را انجام نداده باشد، کلینیک نقاظ ضعف کار و مشکلات آن را می یابد و راهکارهایی با کمترین هزینه ممکن که قابلیت اجرایی نمودن داشته باشد را ارائه می هد.

در صورتی که مشاوره کسب و کار با بررسی عیوب کسب و کار شما فقط به شما راهکارهایی مانند طراحی  یک وب سایت خوب و … را ارائه می دهد و هیچگونه اطلاعاتی در رابطه با اجرایی نمودن این راهکارها ارائه نمی دهد. به عنوان مثال فردی که هیچ دانشی در رابطه با طراحی سایت ندارد در واقع نمی داند که چه فرآیند طولانی را باید طی نماید و اطلاعاتی در رابطه بهترین طراح سایت، نحوه عقد قرار داد با او، امکاناتی که سایت نیاز دارد و … ندارد.
بنابراین می توان گفت با مراجعه به کلینیک کسب و کارمشکلات کسب و کار پیدا می شود، راهکارهایی متناسب با آن پیشنهاد می گردد و بهترین راهکارها اجرایی و عملی می شوند. در واقع کلینیک  نتایج حاصل از راهکارهای پیشنهادی خود را تضمین می کند و قطعا با تفاوت های بسیار اندکی کسب و کار به نتیجه مورد انتظار دست خواهد یافت.

کانون های تبلیغاتی

برخلاف کلینیک های کسب و کار و مشاوره های کسب و کار، کانون های تبلیغاتی تنها بر روی انواع تبلیغات تمرکز دارند و به شما روش های تبلیغاتی به منظور پیشرفت و توسعه کسب و کارتان پیشنهاد می کنند، این تبلیغات می تواند بنری، تلویزیونی و … باشد و در انتها بازدهی تبلیغات و میزان سود شما و میزان تاثیر لازم را در رونق کسب و کارتان دارد یا خیر،هیچگونه ارتباطی با کانون تبلیغاتی ندارد!!
کانون تبلیغاتی هیچگونه مسئولیتی در قبال آن نخواهد داشت. بنابراین توصیه می شود که در انتخاب کانون تبلیغاتی بیشتر دقت کنید و سعی کنید که کانونی را انتخاب نمایید که رزومه کاری درخشانی داشته باشد، در واقع این همان تفاوت کانون تبلیغاتی در مقایسه با کلینیک کسب و کارمی باشد.

حرف آخر

کلینیکهای کسب و کار در مقایسه با مشاوره های کسب و کار و کانون های تبلیغاتی می توانند انتخاب های مناسب تری جهت مشاوره و راه اندازی یک کسب و کار باشند. کلینیک ها تمامی جوانب کار را به درستی می سنجند و راهکارهایی در زمینه های مختلف مانند تامین مالی، تامین نیروی انسانی، نحوه فروش، نحوه مشتری مداری، نحوه انبار داری و … ارائه می دهند و کمک  می کنند که فرد بتوانند با اجرایی  نمودن این راهکارها کسب و کار خود را رونق بخشد و توسعه دهد.

آکادمی موفقیت ایران

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

چگونه نقطه ضعف خود را به نقطه قوت بدل کنیم؟

(بر اساس داستان واقعی)

سلام سامان کرمی هستم از آکادمی موفقیت ایران، در این پست قصد دارم داستانی در رابطه  با نقاط ضعف و تبدیل آن ها به نقاط قوت با شما به اشتراک بگذارم. در هر انسانی نقاط ضعف و قوت بسیاری وجود دارد. شناخت نقاط ضعف و توجه به آن ها و نیز انجام کارهایی در جهت از بین بردن این نقاط ضعف می تواند تاثیر مهمی در موفقیت افراد در زندگی و تبدیل نقاظ ضعف به قوت داشته باشد. با مطالعه این مطالب شما می آموزید که چگونه یک معضل سطح پایین و ابتدایی می تواند موفقیت شما را در پی داشته باشد، پس تا پایان با ما همراه باشید.

 

چگونه خوش نویس شدم؟

سال ها پیش که دانشجو بودم همانند بسیاری از آقایان دیگر خط خوبی نداشتم! در واقع این موضوع اصلاً برایم اهمیتی نداشت. تا اینکه یک روز که سر کلاس با بی حوصلگی تمام مشغول نوشتن مطالبی که استاد تدریس می کرد بودم یکی از همکلاسی های خانم که در ردیف پشت سر من نشسته بود از من دفترم را خواست تا بخش هایی که جا مانده و نتوانسته است بنویسد را تکمیل کند. اما پس از چند دقیقه صداهای خنده و پچ پچ از ردیف های عقب به گوش من می رسید و کاملاً در جریان بودم که دلیل خنده ها و صداها دست خط ناخوانا و بدم بود و این مسئله خیلی برای من سخت بود بود. همین مسئله موجب شد که تصمیم بگیرم  روی خطم کار کنم.

شروع تمرین خطاطی

تصمیمم برای آموزش خط کاملا جدی بود! با یکی از دوستانم که کلاس خط می رفت در میان گذاشتم. او به من گفت که حتما باید به انجمن خوشنویسان مراجعه کنم و نوشتن را آغاز نمایم. در آن موقع من زمان کافی و شرایط مالی مناسبی برای شرکت در کلاس خط نداشتم، به همین علت یک کتاب  به نام “تعلیم خط” را از او به امانت گرفتم تا خودم برای رسیدن به هدفم تلاش کنم. با توجه به اینکه معلمی نداشتم مرتبا سرمشق های کتاب را تمرین می کردم تا اینکه پس از 2 الی 3 ماه خطم همانند بقیه خوانا شد و کتاب را پس دادم! اما همچنان تمرینات خط و خوش نویسی را ادامه می دادم. این روال آنقدر ادامه پیدا کرد که پس 8 الی 10 ماه دیگر به یکی از سرگرمی های هر روزه من تبدیل شده بود و صرفا برای بهتر شدن خطم نوشتن را ادامه نمی دادم.

تغییر از حالت نا مطلوب به مطلوب

حدود یک سال از این ماجرا گذشت و من همچنان نوشتن را ادامه می دادم  و خطم به قدری خوب شده بود که می توانستم چند بیتی را بر روی کاغذ ابروباد بنویسم و به دوستانم هدیه دهم. دراین دوره نوع نگرش من به خط کاملا تغییر کرد و دیگر آن حالت ابزاری را نداشت و به یک هنر تبدیل شده بود که از آن لذت می بردم. یک روز که به مغازه پارچه نویسی رفتم اتفاق جالبی افتاد ( اون زمان هنوز بنر چاپی وجود نداشت) .اون روز پارچه نویس مغازه حضور نداشت و نمی توانست درخواست ها را انجام دهد، از طرفی شخص صاحب عزا نیز پارچه های نوشته شده را لازم داشت!

 من به صاحب مغازه پیشنهاد دادم که اجازه بدهد از وسایل پارچه نویس استفاده کنم و در صورت خراب شدن پارچه هزینه مواد اولیه و پارچه را بپردازم (مسولیت پدیری) صاحب مغازه پذیرفت و من برای اولین بار قلمو پارچه نویسی را به دست گرفتم. پس از پایان کارو خشک شدن پارچه خیلی زیبا شده بود به طوری که صاحب مغازه از من خواست که تمامی پارچه هایی که برای این مراسم ترحیم نیاز بود را بنویسم. من از این موضوع خیلی لذت بردم، زیرا فعالیتی که من حدود 2 سال بدون هدف تجاری و به دلیل علاقمندی انجام داده بودم به یک محصول قابل ارائه تبدیل شده بود که خواهان داشت!

با این اتفاق تصمیم گرفتم که به اصلاح مشکلات جزیی کارم مانند حاشیه ها، کنارها و … بپردازم ( از خطاط مغازه کمک گرفتم). در این زمان خطم به قدری تغییر کرده بود که می توانستم آن را قاب بگیرم و داخل اتاقم نصب کنم. بعد از این ماجرا تمرین خط شکسته، نستعلیق و سایر خطوط را بر روی کاغذ مناسب ادامه دادم و هنوز می آموزم …

یادگیری خط شکسته لاتین

با وارد شدن به دوران تحصیلات تکمیلی خیلی علاقمند بودم مطالبی که تدریس می شد وغالبا به صورت لاتین بودند را با خط شکسته بنویسم اما متاسفانه مدرسی که خط لاتین شکسته آموزش دهد را نتوانستم پیدا کنم. در آن زمان دسترسی به اینترنت برای فایل های آموزشی وجود نداشت ( یوتوب نبود 🙁 ) و با استفاده از یک PDF نحوه اتصال خطوط لاتین به یکدیگر، تمرین خط لاتین شکسته را شروع کردم و توانستم در یک بازه زمانی 20 روزه خط لاتین شکسته را یاد بگیرم! ( دقت کنید ؛ نه کاربردی داشت ، نه فایده ای فقط علاقه) اینجا بود که متوجه شدم انجام دادن کارهای مختلف خیلی دشوار نیست به شرط آنکه برای انجام آن ها برنامه ریزی و پشت کار داشته باشیم.

تحلیل و توجه به نقاط ضعف

مدت ها به این موضوع فکر می کردم

«اگر من هم مثل بقیه یک خط معمولی داشتم آن روز دفترم را به همکلاسی ام می دادم و دوباره تحویل می گرفتم»

دیگر مورد تمسخر قرار نمی گرفتم و به نقطه ضعف خود پی نمی بردم، علاوه بر این کسی از من حمایت نمی کرد و کتابی امانت به من نمی داد و من نیز تلاشی نمی کردم که تغییر کنم و این مراحل را طی کنم. اکنون واقعاً از داشتن مهارت خوشنویسی خوشحال هستم، زیرا از یک نقطه ضعف و ناتوانی این مهارت و پیشرفت در من ایجاد شد که اگر این نقطه ضعف را نداشتم هرگز نمی توانستم به این اندازه پیشرفت داشته باشم. این بیت شعر را همیشه به یاد داشه باشید :

گر خواهی شوی خوشنویس     بنویس و بنویس و بنویس

نمایشگاه آثار خوشنویسی سال 93 دانشگاه رازی کرمانشاه

حرف آخر

به شما توصیه می کنم که ابتدا نقاط ضعف خود را بشناسید زیرا در آینده به نقاط قوت شما تبدیل خواهند شد. به عنوان مثال اگر:

  • ترسو هستید
  • خجالت می کشید
  • وزن بالایی دارید
  • استرس بسیار به سراغ شما می آید
  •  نمی توانید به خوبی پول دربیاورید و …

این ها می توانند سکوی پرتاب شما برای رسیدن به یک توانایی در سطح بالا هستند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که تبدیل نقاط ضعف به قوت خیلی ساده تر ازتقویت یک نقطه نرمال خواهد بود ( قانون دانینگ کروگر) ، زیرا انگیزه ای به نام دوری ازحالت ناخوشایند پشت این کار نهفته است. امیدوارم با خواندن این داستان متوجه شده باشید که چرا باید به سمت تغییر حالت از حالت نا مطلوب به مطلوب بروید.

با ما همراه باشید.

آکادمی موفقیت ایران

برند سازی شخصی

برندسازی شخصی Personal Branding

خودتان را برند کنید تا یک پیشنهاد رد نشدنی باشید

شاید اولین سؤالی که در حوزه برندشخصی مطرح می‌شود این است که آیا واقعاً مردم می‌تواند عملاً به‌عنوان برندهای تجاری در نظر گرفته شوند و یا اینکه این واژه انحصاراً به چیزهای مادی محدود گشته است. در پاسخ به این سؤال می‌توان اظهار داشت که مفهوم برند امروزه خیلی بیشتر از خاستگاه اصلی‌اش عمومیت‌یافته و برندسازی مفهوم و معنای گسترده‌تری پیداکرده و دیگر تنها ابزار و استراتژی نیست که سازمان‌ها به‌منظور ارتقا برند خود از آن بهره برند بلکه چیزی است که افراد نیز می‌توانند از آن برای بهبود برند خود بهره‌مند گردند. این چیزی است که از آن به‌عنوان برند سازی شخصی یاد می‌شود و اگر نگوییم ضروری به امری حیاتی به‌منظور موفقیت در کسب‌وکارها تبدیل‌شده است.

در این مقاله برای آشنایی با پدیده برندشخصی ابتدا با تعاریف مرتبط با برندشخصی آشنا خواهیم شد و در ادامه ضرورت ایجاد و توسعه برندشخصی به‌عنوان یک مؤلفه اثرگذار بر روند موفقیت افراد را بیان خواهیم نمود و درنهایت به بررسی مزایای برندسازی شخصی برای افراد خواهیم پرداخت.

 

  • برندشخصی چیست؟

تعاریف بسیاری در مورد اینکه یک برندشخصی چیست وجود دارد. به عبارتی می‌توان اظهار داشت که تعریف واحدی از برندشخصی وجود ندارد و نظریه‌هایی که در حوزه برندشخصی ارائه‌شده است به‌نوعی بسط داده‌شده از نظریه برند هستند. به‌زعم رمپرساد درک مشترکی که در این موضوع وجود دارد عبارت است از اینکه اعتمادبه‌نفس فرد به چه میزان بوده؟ و فرد خود را چطور می‌بیند و درک می‌کند؟ و همچنین، دیگران او و برندشخصی او را چگونه می‌بینند و درک می‌کنند؟ در واقع برندشخصی ترکیبی از تمام ادراکات، انتظارات و تصویرهایی است که هنگامی‌که افراد نام شخص را می‌شنوند یا می‌بینند در ذهنشان تداعی می‌شود. به تعبیری دیگر تعریف برندشخصی در ارتباط است بااینکه یک برندشخصی چگونه جایگاهی مجزا در اذهان مشتریان، بر اساس تجارب گذشته و انتظارات آینده ایجاد میکند و یک میانبر برای تمایز ویژگی، مزایا، باورها و ارزش­ها است که روند تصمیمگیری را ساده میسازد و پیچیدگی آن را کاهش میدهد ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، برندشخصی می‌تواند به‌عنوان ﺷﻮد ﭼﻬﺮه ﻋﻤﻮﻣﯽ ﻓﺮد در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ شود و اﯾﻦ مسئله ﺑﺪان ﻣﻌﻨﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ اﻓﺮاد ﻧﯿﺎز دارﻧﺪ ﺷﺨﺼﯿﺖ دروﻧﯽ ﺧﻮد را ﺑﺎ آﻧﭽﻪ ﺑﻪ دﯾﮕﺮان اﺑﺮاز می‌کنند، هم‌تراز ﺳﺎزﻧﺪ. اﮔﺮ آن‌ها ﺑﺘﻮاﻧﻨﺪ اﻧﺠﺎم ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺎري را ﻣﺪﯾﺮﯾﺖ ﮐﻨﻨﺪ، می‌توانند ﮐﻨﺘﺮل ﻃﺮز فکر دیگران درﺑﺎره ﺧﻮد را ﺑﻪ دﺳﺖ ﺑﮕﯿﺮﻧﺪ.

  • اهمیت و ضرورت ایجاد و توسعه برندشخصی برای افراد

امروزه اهمیت داشتن یک برندشخصی با توجه به افزایش فشار جهانی‌شدن و رسانه‌های اجتماعی در حال ظهور به‌خوبی درک شده است، به‌طورکلی ایده داشتن یک برندشخصی به سال 1997 و زمانی برمی‌گردد که تام پیترز که به‌عنوان یکی از مطرح‌ترین و بانفوذترین متفکرانی که در حوزه مدیریت و کسب‌وکار در طبقه‌بندی جهانی شناخته میشود مفهوم آن را در مقاله‌ای به نام “برندی به نام شما” در چاپ اوت/ سپتامبر در فست کمپانی مطرح کرد او توضیح داد که برای به دست آوردن هر چیزی که در زندگی می‌خواهیم باید بتوانیم مردم را قانع کنیم که ما یک انتخاب قابل‌اعتماد هستیم. او در این مقاله بیان می‌کند که هر کاری را که ما انجام می‌دهیم بخشی از برندمان را می‌سازد چه بخواهیم و چه نخواهیم بدون در نظر گرفتن سن، جنس، موقعیت و صرف‌نظر از کسب‌وکار اما اکثر مردم از این امر آگاه نیستند و آن را به‌طور استراتژیک، مداوم و مؤثر مدیریت نمی‌کنند. و اینکه یک برندشخصی می‌تواند به‌عنوان یک مزیت رقابتی در نظر گرفته شود که به ما کمک می‌کند تا به اهداف شخصی خود دست‌یابیم. در این راستا پیتر مونتویا نیز که یکی دیگر از پژوهشگران و مشاوران مطرح و برجسته در حوزه برندشخصی است بیان می‌کند یک برندشخصی جوهر اصلی و شرح ناب شما است و نشانگر نقاط قوت، ارزش‌ها، اهداف و شخصیت شما بوده و بیان می‌کند که شما چه کسی هستید؟ چه‌کاری انجام می‌دهید؟ چرا منحصربه‌فرد هستید؟ دارای چه ارزش‌هایی هستید؟ و درنهایت برای شما مزیت رقابتی فراهم می‌کند؟ و شما را به شیوه‌ای جذاب و قانع‌کننده در بازار شلوغ امروزی مطرح می‌کند. ازاین‌رو در سال‌های اخیر،  برندسازی شخصی به یک فعالیت بازاریابی مهم روزانه برای مردم عادی تبدیل‌شده است.

 

  • برندسازی شخصی کلید توسعه کسب‌وکار

باید در نظر داشته باشیم که در دنیای امروز، حریم خصوصی و گمنامی به موضوعی مربوط به گذشته تبدیل‌شده است. بدین دلیل هر فرد حرفه‌ای با هر تخصصی در هر حرفه‌ای که فعالیت دارد بدون توجه به تخصص باید کمپین بازاریابی قوی و یکپارچه‌ای برای خود داشته باشد. این کمپین بایستی موقعیت وی را روشن کند و او را واجد شرایط موردنظر مشتریان خدمات این زمینه‌ی تخصصی سازد. در این راستا ذکر این نکته لازم است که برندشخصی چیزی است که فرد را از گمنامی حرفه‌ای نجات می‏ دهد و وی را در دایره‌ای خاص یا به علتی خاص نمایان می‌سازد. به بیانی بهتر برندسازی شخصی فرایندی است که توسط آن، افراد و تخصصشان مثل برندهای تجاری علامت‌گذاری می‌شوند. همچنین همانند دنیای کسب‌وکار با ساختن یک برندشخصی، می‌توان در بازار شلوغ و پررقابت کاری و کسب‌وکاری امروز جایگاه مناسب خود را یافت و با سرعت بیش‌تری پیش رفت و رشد کرد. بدین دلیل بحث برند و برندسازی شخصی به یکی از مباحث جذاب و رایج روز و به یک پدیده در حال رشد تبدیل‌شده است. بطوریکه دامنه کاربرد آن در میان بسیاری از افراد با جایگاه‌های متفاوت و افرادی که در پی برجسته‌سازی و پدیدار کردن خود در حرفه و زمینه موردنظر هستند توسعه‌یافته است. برندشخصی این امکان را برای افراد فراهم می‌کند که خود را در زمینه کاری خویش به‌عنوان متخصص معرفی کرده و برای خود ایجاد شهرت و اعتبار کنند.

  • مزایای برندسازی شخصی

ازجمله مزایایی که یک برندسازی شخصی می‌تواند داشته باشد این است که زمانی که یک برندشخصی می‌سازید می‌توانید به شخصیت خود اجازه دهید که دیده شود. طبق نظر مونتویا و وندهی تأثیرگذاری تمام چیزی است که برندشخصی در مورد آن است. در این زمینه مک نالی و اسپیکس نیز بیان کردند که منافع ابتدایی برندشخصی این است که شما به این حقیقت دست می‌یابید که شما کی هستید و چه می‌خواهید و شما با چه ارزش‌هایی زندگی می‌کنید، دانش می‌آموزید و اعتبار کسب می‌کنید نه‌تنها برای آنچه انجام می‌دهید بلکه برای آنچه اعتقاددارید. به‌طورکلی پژوهشگران مختلف در این حوزه بیان می‌کنند که ساختن و پرورش یک برند محبوب در بسیاری از مواقع به نفع شماست؛ که به شما اجازه می‌دهد: خودتان را بهتر بشناسید، اعتمادبه‌نفس خود را افزایش دهید، حضور خود را افزایش دهید و جبران کنید، در دوره رکود اقتصادی رشد کنید و به شغل‌ها و فرصت‌های جذاب بیشتری دست‌یابید.

نگارنده: سحربهادری فر

با ما تماس بگیرید

آکادمی موفقیت ایران 

کسب و کار شبکه های مجازی

کسب درآمد از شبکه های مجازی

پس از پرسش های فراوانی که در زمینه کسب درآمد و الاخصوص کسب درآمد از دنیای مجازی به این نتیجه رسیدیم که نکاتی را برای شما توضیح دهیم.اگر می خواهید از دنیای مجازی کسب درآمد داشته باشید باید به نکات زیر توجه کنید.

 

خیلی از افرادی که به سمینارها و همایش ها مراجعه میکنند یک نکته را فراموش می کنند:

اگرآن ها ازوقت، انرژی و زمانی را که صرف شبکه های مجازی می کنند را مانند تمام بخش های زندگی مدیریت و برنامه ریزی صحیح کنند می توانند براحتی از شبکه های مجازی کسب درآمد و پیشرفت چشمگیری داشته باشند.

همانطور ما انسان ها در زندگی به برنامه ریزی نیاز داریم، در دنیای مجازی هم به برنامه ریزی احتیاج داریم. اگر برنامه ریزی درستی برای دنیای مجازی خود نداشته باشیم، مانند خیلی ار افرادی که ۹ ساعت در روز را در شبکه های مجازی برای تفریح سپری می کنند و هیچ فایده و سودی را برایشان نخواهد داشت ( حتی کلی ضرر و زیان هم به روح و روان آنها به خاطر تبلیغات پوچ می رسد).

بعضی ها میگویند «ما اخبار را دنبال میکنیم و اطلاعات مفید کسب می کنیم!»

بله! اما سوال این است که: آیا برای کسب چند خبر و اطلاعات خیلی کوچک لازم است که شما ۹ ساعت از زمان با ارزشتان را صرف دنیای مجازی کنید؟

راهکار های مدیریت کردن دنیای مجازی …

اگر میخواهید خود و دنیای مجازی را که به عنوان شخصی‌ که میخواهد از بخش مجازی کسب درآمد داشته باشد و بهترین سود را از لحاظ  زمانی ببرد باید به توصیه ها و پیشنهادات که به شما ارائه میدهیم توجه کنید.

 

۱ همانند یک دهه گذشته که گوشی های هوشمند نبودند و تمام گوشی ها ساده بودند، ما با صدای زنگ تماس، صدای SMS متوجه می شدیم که کسی با ما کار واحب دارد. در زمان حال هم که تمام گوشی ها هوشمند هستند اگر کسی با ما کار واجب داشته باشد با ما تماس می گیرد یا پیامک می دهد. پس اگر شما دوست عزیز در برنامه های مختلف، گروه ها و کانال های مختلف دارید بهتر است که فقط یکی از بهترینان آن ها نگه دارید.

چگونه از بین کانال ها و گروه های مختلف یکی از بهترین آن ها را نگه داریم؟

کانال و گروه های خوب کانال و گروه هایی هستند که

۱ مطالب حاشیه ای و خارج از موضوع کانال نمی گذارند

۲ در طی روز۴ الی ۵ پست می گذارد

۳ پست ها صرفاً کاربردی هستند

۲ تمام کانال ها و گروه ها را در حالی بی صدا میگذاریم و تمام کانال ها گروهایی را که به آن ها نیاز نداریم را حذف می کنیم زیرا در طی روز زمانی را برای پرداختن به موضوعات متفرقه و پرحاشیه ای که به اهداف ما نزدیک نیستند را نداریم.

با توجه به این رویکرد میتوانیم بازه زمانی را که صرف دریافت پیام ها می کنیم مدیریت زمان کرده و اطلاعات دریافتی بیهوده را کم کنیم.

نکته مدیریت شبکه های مجازی

چه زمانی را برای ارتباط بر قرار کردن و یا چت کردن با دوستان و آشنایان معین کنیم؟

۱ باید برای گوشی خودتان آلارم بگذارید یعنی آن زمانی را که کاری برای انجام دادن ندارید را صرف چک کردن دنیای مجازی خود کنید!

برای مثال؛ شما هر روز با مترو یا اتوبوس به محل کارتان می روید آن بازه زمانی را که منتظر اتوبوس و یا مترو هستید را صرف چک کردن شبکه های مجازی بکنید.

۲ در طی روز ۴ آلارم ۱۵ دقیقه ای را برای چک کردن شبکه های مجازی معین کنید صبح ظهر عصر و شب (اگر برایتان مقدور است این تعداد را هم کمتر کنید).

 

اگر شغلتان در بستر شبکه های مجازی است چه باید بکنید؟

 

برا شبکه های مجازی مربوط به شغلتان یک آلارم خاص و جدا از شبکه های مجازی شخصی خود بگذارید تا متوجه بشید که این صدای خاص مربوط به بخش های شغلی شما هستند و نیاز به پایخ گویی سریع دارد.

با توجه به این نکات یاد گرفتیم که چطور خودمان را در دنیای مجازی از بزرگترین دزد زمان (شبکه های مجازی) ایمن کنیم.

یعنی به جای اینکه ۹ ساعت در روز را بدون فایده ای صرف شبکه های مجازی کنیم ۱ ساعت یا کمتر را در روز را که به چهار بازه زمانی ۱۵ دقیقه ای تقسیم کردیم  را برای فضای مجازی اختصاص دادیم .

 

چطورمیتوانیم  بازدهی شبکه های مجازی خود را بالا ببریم واز آن کسب در آمد کنیم؟

 

همه ها به دنبال راهی برای کسب درآمد هستیم اما اگر بخواهیم ازشبکه های مجازی و همین گوشی همراه خودمان کسب درآمد داشته باشیم باید چند مولفه زیر را رعایت کنیم :

۱ شما باید یک کالا برای فروش داشته باشید و تبلیغ کالای خودتان را با محتوای با کیفیت انجام بدهید.

محتوای با کیفیت در شبکه های مجازی یعنی چه؟

یعنی که شما محتوای تبلیغ کالا خودتان را کپی نکرده باشید و خودتان آن را بسازید. درآن اطلاعات جالب و کاربردی به مخاطب ارائه کنید.

۲ اگر کالایی برای فروش ندارید احتمالا خدماتی برای ارائه دادن دارید.

شما ممکن است هر مدل خدماتی برای ارائه دادن داشته باشید

برای مثال خانم امینی عزیز که در سمینار شرکت کرده بودند دست خط بسیار زیبایی داشتند ایشان فارسی و انگلیسی را به صورت بسیار زیبا می نوشتند. کار و خدمات تخصصی خود را به بخش های مختلف و به دوستان و عزیزانی که به این خدمات در کسب و کار و یا به صورت دکوری احتیاج داشتند ارائه می دهند.

 

۳  اگر شما کالایی برای فروش ندارید و خدماتی هم برای ارائه ندارین چگونه کسب درآمد داشته باشید؟

شما کالایی برای فروش و خدماتی برای ارائه ندارید اما اگر شما در فضای مجازی (تگرام.اینستاگرام،Facebook و….)

یک مسیر خاصی را دنبال میکنید و درآن مسیر مخاطبین زیادی دارید و این مخاطبین شما را دنبال می کنند و پیام های شما را دوست دارند، شما می توانید با ارائه دادن کالا و خدمات دیگران در آن بخش مجازی خودتان کسب درآمد داشته باشید.

شاید برای شما جالب باشد که در دنیای مجازی خیلی از افراد کالا و خدمات ندارند اما کارشان معرفی کالا و خدمات دیگران است .

با گذشتن بنرهای تبلیغاتی در صفحه شخصی خودشان، فیلم گرفتن از مجموعه و کسب و کار آنها و تولید محتوای انحصاری برای مخاطبین که از آن مجموعه و یا کالا خریداری کنند و در واقع باعث یک گردش مالی می شوند.

ضرب المثلی هست که می گه : از قدیم گفتن « بی مایه فطیره »

اگر شما برای من نوعی ایجاد پول و سود نکنید من هم نمیتوانم برای شما ایجاد پول و سود بکنم (به شما پولی پرداخت کنم).

پس شما با توجه به این سه شرط :

  1. داشتن کالا
  2. داشتن خدمات
  3. معرفی کالا و خدمات دیگران

با تولید محتوای انحصاری یک شبکه مجازی پر قدرت بسازید و از آن کسب در آمد داشته باشید و چند اصل دیگر هم در قسمت های بعد برای شما توضیح داده خواهد شد.

 

با ما در ارتباط باشید ، آکادمی موفقیت ایران

 

قیمت مشاوره کسب و کار 98

هزینه مشاوره کسب و کار

هزینه مشاوره کسب و کار در واقع سرمایه گذاری محسوب می گردد. زیرا طبق توضیحات ارائه شده آقای برایان تریسی میزان سود ناشی از سرمایه گذاری آموزش یا همان سرمایه گذاری هزینه مشاوره X30 (سی برابر هزینه پراخت شده) به جیب شما پول خواهد رساند.

این سرمایه گذاری باعث می شود که برخلاف اسمی که روی آن گذاشته می شود بسیار سود آور است. برای جزئیات بیشتر مثال هایی را بیان می کنیم که به روشن شدن تفکرات شما بینجامد.

چرا باید برای کسب و کار مشاوره کنیم؟

اگر می خواهیم یک کارآفرین موفق باشیم، باید دو عامل پیشروی را در نظر بگیریم. نحوه تفکر صحیح و نحوه سرمایه گذاری. این دو عامل، نقاط کلیدی مشاوره های می باشند. برای یادگیری تفکر صحیح یا شیوه سرمایه گذاری یک کارآفرین تجربه ها و آموزش های پیچیده ای زمان بسیار زیاد نیاز است. پس اگر شما تمام این نکات را خودتان با تجربه بیاموزید. دیگر زمانی برای راه اندازی کسب و کار برای شما باقی نمی ماند!؟

مدیران موفق ارزش مشاور را می دانند و همواره به دنبال مشاوره های حرفه ای می گردند برای مثال آقای بیل گیتس بیش از 18 مشاوره دارد. آیا این نشان از اهمیت این موضوع ندارد. اگر از تجربه های یک مشاوره حرفه ای استفاده کنید احتمال رکود و یا ورشکستگی کسب و کار خود را بیمه می کنید. پس مشاوره کسب و کار سرمایه گذاری با بازدهی بسیار بالاست.

 

چه ضمانتی بابت هزینه مشاوره کسب و کار وجود دارد؟

قبل از این که مشاوره ای انجام شود، باید از توانایی مشاور و میزان اطلاعات او اطمینان حاصل نمایید. بهترین راه برای اعتماد سازی این است که فرد مشاور خود به گفته های اکنون خود عمل کرده باشد و دارای دست آورد قابل ارائه باشد. برای مثال اگر اصول سرمایه گذاری در بیمه عمر را مطرح می کند : خود او بیمه عمر داشته باشد.

هنگامی که توضیح می دهد باید به این صورت تیم سازی کرد، باید خودش تیم داشته باشد و تیم ساخته باشد.

برای برخی از موارد که امکان اجرای آن در مشاغل خاص صرفاً مانند فروشگاه لنت ترمز یا روسری امکان پذیر است. می توان به این صورت در نظر داشت که آیا این فرد می تواند فرد مفیدی در کنار من باشد؟

در شرایط ایده ال به شما در مدت زمان 15 دقیقه فرصت داده می شود تا با 4 سوال کلیدی که در ذهن خود دارید میزان تسلط مشاور را سنجیده و به صورت مقدماتی در حوزه خود متوجه شوید که آیا آین مشاوره می تواند درخواست های شما را برطرف نماید یا اینکه باید به نزد فرد دیگری روید؟ یا می توانید چندین مشکل را مطرح کنید و چندین راهکار دریافت نمایید اما چون پاسخ ها پخته نیستند باید روی آنها کار شوند. اما دارای سرنخ های مناسبی برای ادامه مشاوره می باشند.

این بخش از جلسه برای این است که اطمینان حاصل کنید این هزینه های پرداختی فقط دور ریختن پول نیست.

کار مار 100 % گارانتی دارد، یعنی تا پایان سال جاری میلادی می توانید صرفا با پیامک کردن شماره کارت به نام خودتان به سامانه پیامک آکادمی موفقیت 10003715 تمام هزینه ها به صورت آنی به شما همراه آکادمی مسترد می گردد. امکان تشخیص صرفا خود شما می باشید. 

هزینه مشاوره کسب و کار چقدر است؟

عوامل مختلفی در مشاوره کسب و کار موثر است :

موضوع مورد مشاوره :

موضوعات بسیار زیاد هستند: از سرمایه گذاری چند میلیونی تا چند میلیاردی، شروع یک کسب و کار کوچک تا راه اندازی یک شرکت چند ملیتی همه و همه از تامین نیروی انسانی تا تامین مالی و مشاوره های مدیریتی و شاید مشاوره توسعه فردی را نیاز باشد. مشاوره بازرگانی یا مشاوره تبلیغات موثر تهیه مدل برای کسب و کار شما و … را می توان در جای جای کسب و کار در نظر گرفت.

مشاوره های کسب و کار چطور اجرا می شوند؟

مشاروه های کسب وکار شکل های مختلفی می تواند داشته باشد که برخی از آنها به صورت مستقیم و برخی دیگر از راه دور برای مخاطبین قابل ارائه است :

  • مشاوره به صورت ایمیلی یا مکاتبه ای
  • مشاوره آنلاین یا بصورت چت های پیامرسان
  • مشاوره تلفنی کسب و کار
  • مشاوره حضوری در محل دفتر آکادمی موفقیت
  • مشاوره حضوری در محل کسب و کار متقاضیمشاوره
  • مشاوره بصورت پروژه ای و یک باره

سطح دانش مشاور :

مشاوره صرفاً باید بهترین نتیجه را برای شما به ارمغان بیاورد. داشتن تحصیلات دانشگاهی مرتبط یا نامرتبط تاثیر بالایی در نتیجه گیری شما از مشاوره ندارد اما در روند ارائه مطالب به شما موثر است.

تجربه یک مشاوره در ارائه کسب و کار :

حتی یک دانش آموز هم می تواند مشاوره در زمینه تحصیلی خود به دوستانش مشاوره دهد. اما هر چه میزان تجربه و توانایی های یک فرد بیشتر و میزان تسلط او بر کارها بیشتر باشد وقت او گران بهاتر شده و بنابراین هزینه ها و کیفیت کار ارائه شده نیز بیشتر می شود.

تجربه برتر از مدرک تحصیلی دکترای غیر کاربردی است. برای مثال شما کدام یک از دو مورد زیر را برای مشاوره انتخاب می کنید؟

1-کسی که خود صاحب کسب و کار بزرگی است. کارخانه های بزرگی را راه اندازی و مدیریت کرده و تجربه های متعدد است و به شما می گوید که با این روش خاص برای مثال در خرید های خود می توانید 2% تا 4% صرفه جویی داشته باشید. از شما مبلغ 5 میلیون تومان برای ارائه همین یک تکنیک در 10 دقیقه طلب کند.

2-شخصی که مدرک دکترای خود را گرفته و بدون تجربه آماده است که شما را همراهی کند که کدام یک از روش ها با آزمون و خطا به نتیجه مناسب تری خواهد رسید؟ شاید هم نتیجه معکوسی را برای شما به ارمغان بیاورد! البته هزینه ای روش شاید در حد چند صد هزار تومان باشد.

3-ایده آل ترین حالت این است که هم مشاور دارای مدرک تخصصی هم سابقه فعالیت مرتبط و هم دارای تجربه و مهارت باشد. که در این حالت زمان های در دسترس داشتن مشاور بسیار بالا و نیز هزینه هایی که با اختصاص وقت به مراجعه از دست خواهد داد با میزان هزینه های دریافتی قابل مقایسه نمی باشد!!

ایده آل این است که مشاور هم تحصیلات بالا و هم تجربه بالایی داشته باشد که گاه یافتن چنین فردی بسیار دشوار است. بنابراین بهتر است ایده آل فکر نکنیم و بیشتر بر کارآیی فرد مشاور تمرکز کنیم تا مسایل حاشیه ای.

طبیعی است شما فردی را که به شما سود بیشتری می رساند انتخاب کنید. یعنی پنج میلیون یا بیشتر را پرداخت می کنید تا چندین برابر این مبلغ را به دست آورید.

جلسات و ساعات مورد نیاز مشاوره کسب و کار:

تعداد ساعات بالاتر = هزینه کسب و کار مشاوره پایینتر

این یک معادله دو سر سود است. چون در ابتدا یک سربار اطلاعاتی وجود دارد که مشاور باید برای کسب و آنها زمان بیشتری صرف کند و جلسات بعدی فقط اشاره به بازرسی جلسات و یا چک کردن کارهای اجرایی منوط می شود. اجرا و نتیجه گیری را راحت تر می کند.

استخدام یک کوچ یا مشاور کسب و کار:

شما نیاز به یک کوچ دارید که در هر مرحله از اجرای کار که نیاز باشد شما را همراهی کند؟ یا تنها در یک ساعت مشخص احتیاج به ارائه راهکار دارید؟ این دو هزینه هایی به نسبت هایی متفاوت را خواهند داشت.

حضور در محل شما :
هزینه های مربوط به مشاوره با افزایش مسافت بالاتر خواهد بود. اگر قرار باشد مشاوره در یک شهرستان و یا حتی در یک شهر کوچک باشد باید هزینه های رفت و آمد و اقامت را هم در نظر داشت.

بزرگی و ابعاد یک پروژه و مشاوره :

هزینه ها به نسبت ایده و سرمایه ها با هم متفاوت است. کسی با سرمایه چند میلیونی و یک کسب و کار خویش فرما یا شراکتی به نسبت شخصی با سرمایه میلیون دلاری و کسب و کار بین المللی دارای نیازهای مختلف و انتظارات، ریسک ها و سودهای متفاوت می باشد بنابراین هزینه ها نیز متغیر خواهد بود.

انتظاری که از یک مشاوره دارید را ابتدا می توانید برای خودتان دسته بندی کنید و سپس برای نتیجه گیری آن انتظارات برنامه ریزی و مشاوره ای را انجام داده شود. می تواند در حد یک سوال و یک مشاوره تلفنی باشد. می تواند به صورت حضوری و در جلسات برای رفع یک مورد کوچک در کسب و کار و یا بسیار بزرگ برای یک برنامه ریزی ده ساله و برندسازی مجدد یک کسب و کار قدیمی باشد. چون راه کارها متفاوت است، زمان و هزینه ها متغیر خواهد بود.

در مقابل هزینه مشاوره چه چیزی بدست می آوریم؟

اگر از افراد بی پول و ورشکسته بپرسید که چه چیزی باعث شد ورشکست شوی؟ می گویند : محیط، شرایط ، بازار ، بد شانسی و … اما مثل همه تکنیک های درون کاوی با کنکاش در توضیحات این افراد به نتایج بسیار جالی می رسیم.

کسانی که کسب و کار خود را استارت می زنند فکر می کنند نظر آنها نظر مردم است!

و با دانستن مسیر اشتباه نمی توانند تغییر را برای خود و کسب و کارشان بسازند.

اگر طرح های مختلف را برای اجرا نداشته باشید با اولین مشکل پیش آمده نقشه جایگزین نداشته و شکست می خوریم!! باطرح جایگزین شبیه یک فرمانده دفاع از کسب و کار خود را به عهده دارید. یک کارآفرین حرفه ای با افراد مختلف مشورت می کند و طرح های مختلفی را برای شرایط متفاوت دارد. پس سرمایه گذاری در مشاوره کسب و کار یک نکته اصلی و اساسی است.

فواید مشاوره کسب و کار چیست؟

یک مشاور خوب یک راهنمای خوب است یک انگیزه دهنده و یک حامی است. یعنی ایده اولیه شما را بررسی می کند ضعف و قوت آن را به شما می گوید به شما انگیزه اجرا می دهد به شما جرات می دهد تا مسیر پر فراز و نشیب کسب و کار را با هم بپیمایید.

کار مشاور، ارائه راه کارهایی برای انجام سریعتر و راحت تر مسیری برای ایده اصلی است. پس هزینه مشاوره یک سرمایه گذاری است. مشاور کسب و کار فقط ایده شما را نمی شنود. گاهی ایده شما را می گیرد و برای شما ایده را تبدیل به یک ایده اجرایی می کند. شاید بخشی را برای شما برون سپاری کند و از صفر تا صد با خطرات آشنا کند. گاهی یک برون سپاری باعث اضافه شدن زمان و کاهش هزینه و نجات یک کسب و کار می شود.

آیا من توان پرداخت هزینه های مشاوره کسب و کار را دارم؟

همان طور که قبلا هم توضیح داده شد یک معادله است. یعنی در مقابل هر کسب دست آوردی شما باید هزینه ای را پرداخت کنید. هزینه استفاده از مشاوره یا کسب دانش به اندازه همان مشاوره !؟

هزینه استفاده از تجهزیات مناسب و یا ورشکستی و بدهکاری و زندان

خسارت ناشی از استخدام فرد نامناسب یا استفاده از فرد متخصص و پرداخت هزینه

مهمترین دلیل شکست استارت آپ ها (کسب و کارها)

  • ایده نا مناسب
  • مجری نا مناسب
  • اجرای نا مناسب

یک مشاور خوب در تمامی این مراحل به شما یادآوری هایی را می کند تا از بروز اتفاق های نامناسب احتمالی را بگیرد. حالا اگر می خواهید بفهمید که مشاوره خوب چه نقشی در پیشرفت دارد. باید به شما بگویم که همه افراد موفق و بزرگ دارای وکیل یا مشاور حقوقی هستند. همه افراد موفق دارای مشاور یا دکتر خانوادگی هستند و …

البته شاید از نزدیک این افراد را ندیده باشید می توانید فیلم های زندگی این افراد یا زندگی نامه یا از نزدیکان این افراد بپرسید تا اطمینان حاصل کنید.

مثال : با دو برادر درباره مدیریت داخلی مجموعه لوازم یدکی صحبت می کردم. متوجه شدم از ضعف مدیریت داخلی و شرح وظایف افراد رنج می برند. شاید چند میلیارد تومان ماهانه درآمد داشتند اما آرامش کاری نه!

پس از مشخص شدن وظایف و تامین نیرو اتفاق جالبی افتاد نیروها بیشتر شد. کارها آسان تر انجام شد و درگیری های فکری کارفرما به صفر رسید و حتی افزایش فروش را نیز داشتیم. این یعنی یک معامله چند سر سود.

با این اوضاع اقتصادی از مشاور کاری هم بر می آید؟

  1. کاهش ریسک مالی ورشکستگی
  2. کاهش هزینه جذب و تعدیل نیرو
  3. تبدیل ایده به ایده های پول ساز
  4. ایجاد انگیزه در شرایط مالی نامناسب
  5. اشتباهات احتمالی رایج را اشاره می کند
  6. پیدا کردن راهکار جذب سرمایه گذار جدید
  7. معرفی بازار های جدید فروش کالا یا خدمات
  8. تحلیل رقبا برای پیشی از آنان
  9. ارزش خدمات شرکت های مشاوره کسب و کار

مشاوره کسب و کار برای شما چقدر هزینه دارد و چقدر سود؟

همین الان به این فکر کنید که چه میزان درآمد و چه میزان سود ماهانه دارید؟

برای مثال ماهانه فقط 5 میلیون تومان سود در کسب و کار شما وجود دارد. حالا 5 درصد این مبلغ مبلغی است که می توان با چند تکنیک ساده مدیریتی بدون هزینه برای شما سود آور باشد. که می شود 250 هزار تومان ماهانه جلوگیری از ضرر یا سود بیشتر. حالا برای یک سال همین مبلغ به اندازه بیشتر از نصف سود یک ماه کسب و کار شماست!!

پس اگر سود ماهانه شما هر چه باشد با مراجعه به یک مشاور و گرفتن ایده های خوب می توانید به اندازه نصف یک ماه را حداقل انتظار سود داشته باشید. حالا آیا این سود سود کمی است!؟

می توانید برای استفاده از خدمات مشاوره ای با کانال های ارتباطی در تماس باشید.

یا لغت « مشاوره » را به سامانه پیام کوتاه آکادمی ارسال فرمایید 10003715

با تشکر از همراهی شما تیم تحقیقاتی آکادمی موفقیت ایران (سامان کرمی)

تور آموزشی تفریحی آکادمی موفقیت

برای اولین بار تور آموزشی تفریحی آکادمی موفقیت در کاخ سعدآباد

ویژه اعضای باشگاه ایرانیان موفق آکادمی موفقیت ایران در اردیبهشت ماه سال 1398 برگزار می گردد.

این تور آموزشی برای اعضای باشگاه ( کسانی که در وبسایت آکادمی موفقیت IranSuccess.Com ) نام نویسی کرده اند رایگان می باشد.

هم اکنون نیز می توانید نام و نام خانوادگی خود را به 10003715 ارسال کنید

این تور کوتاه آموزشی از ساعت 15 شروع می شود حرکت به سمت مجموعه کاخ ها 15.30 می باشد.

در زمان بازدید از محوطه های تاریخی پرسش های مربوط به مباحث موفقیت به صورت گروهی و پرسش های موردی پاسخ داده می شود.

مباحث عمده ای که هر یک به صورت کوتاه پاسخ داده می شود :

    • قانون جذب و احساس
    • قوانین ثروت سازی یهودیان
    • قوانین مالی ایرانی
    • آرامش درون و آرامش برون
    • موفقیت فردی و موفقیت مالی

لازم به یاد آوری است که به دلیل ماه رمضان امکان پذیرایی جهت رعایت حال سایر همراهان بصورت نظام مند انجام نمی گیرد.

اما دوستانی که عذر موجه دارند می توانند با خود مواد خوراکی همراه داشته باشند.

جهت هماهنگی با شماره های زیر در تماس باشید

09120044718

09354101820

لطفا ساعت 15 تاریخ 28 اردیبهشت در ورودی مجموعه تاریخی سعد آباد حضور داشته باشید. اتمام زمان بازدید تا پیش از اذان مغرب خواهد بود.

 

نام نویسی آنلاین تور آموزشی تفریحی

 

مدیریت روابط عمومی آکادمی موفقیت ایران 

تضاد باور

تضاد در باورها

پاسخ به پرسش نقش تضاد باور ها و تمرین استفاده از باور های جدید

سوال : استاد سلام نقش تضاد را در باورها توضیح دهید و این تضاد را در باورها به چه صورت می توان تحلیل و تضعیف کرد؟

مهدی سبحانی

توجه : برای کسانی که با این مبحث آشنایی ندارند پیشنهاد می شود کلیپ مربوط به جلسه تضادها صحبت کردیم را در این جا ببینند.
همچنین پیشنهاد میکنیم اگر فایل مربوط به نظام باورها را ندیده اید ابتدا با این مبحث آَشنا شوید زیرا پاسخ به این سوال نیازمند این دو پیش زمینه ذهنی است.

اما چطور می شود تضاد و باورها رو با هم ترکیب کنیم و به نتایجی عالی برسیم؟

ساختار باور ها و نظام باور ها

در ساختار نظام باورها چند سطح داریم: یکی سطح محیط است (جایی که در آن قرار داریم)، بخش مربوط به رفتارها و بخشی مربوط به مهارتها و … در نهایت به سطح باور میرسیم.

در مثالی که در کتابی « تئوری انتخاب گلاسر » آورده شده در تحقیقاتی در آمریکا تعداد زیادی از جوانان و نوجوانان که در مقاطع تحصیلی دبیرستان و سالهای اول دانشگاه به مشروبات الکی و ماری جوانا و مواد مخدر روی آورده اند را مورد بررسی قرار دادند. متوجه شدند این افراد در محیطی آلوده قرار گرفتند، با دوستانی رفت و آمد داشته اند که این روند به صورت عادی در زندگی آنها وجود داشته است.

در ادامه تحقیقات طی پرسشنامه به عمل آمد، مشخص شد حدود نیمی ازاین افراد این کارها را دوست ندارند! صرفا بخاطر مقبولیت در گروهی که هستند و یا چون فکر میکنند این کار بهترین و مناسب ترین کار است آن را انجام می دهند. وقتی همین آمار را به آن ها دادند، این دسته از افراد دیگر کارشان را ادامه ندادند.

در فارسی ضرب المثلی وجود دارد (شعر آکادمی موفقیت ایران IranSuccess.Com) میگوید : “بیاموزمت کیمیای سعادت زِ هم صحبت بد جدایی، جدایی” که از دوران دبستان به ما آموزش داده می شد. اما از قدرت بالای این بیت غافل بودیم و نمیدانستیم چه آموزه ی عمیقی به ما گفته می شود.

محیط موثرترین عامل تغییر باور.

در همان محیط دو گونه اندیشه در ذهن ها وجود دارد، یکی فکر میکند که خوردن مشروب خوب است و دیگری فکر میکند که خوردن مشروب بد است.

وقتی باورها و اندیشه ها و تجربیات در محیطی که زندگی میکرده ایم خوب تلقی می شده و در محیط دیگری قرار میگیریم (مخصوصا وقتی در محیط جدیدی قرار میگیریم، مثل دانشجوی شهر دیگری شدن) در محیط جدید چیزهای دیگری خوب تلقی می شود! اینجاست که در روند زندگی دچار تضاد می شویم.

و در این شرایط چند حالت پیش می آید:

 

باورهای قبلی را که تا قبل این وجود داشته تخریب می شود (مثلا تا قبل این معتقد بوده ایم مشروبات الکلی بد است اما در محیط جدید و شرایط جدید به این نتیجه برسیم که مشروب خوب بوده و در این چندسال اشتباه می کرده ایم)

در این حالت دچار تضاد نمیشویم بلکه دچار تخریب باور میشویم! این حالت بخودیه خود بد نیست. تکنیک تخریب باور استفاده از مثالهای نقض و تکرار است که آرام آرام باور قبلی ما تخریب می شود و باورهای جدید در ما شکل می گیرد.

بدترین حالت ممکن (که در اجتماع امروز می بینیم)  مسئله ی مواجه شدن با تضادها است، گیر کردن در تضاد و خیلی از افراد نمی توانند مسیر بعد از ان را طی کنند.

کسی که سیگار میکشد یا مشروبات الکلی مصرف می کند یا … ولی خجالت می کشد که به خانواده خود در این باره چیزی بگوید درگیر تضاد است و درگیر بخشی است که با باور قبلیش در تضاد است.

وظیفه ما در تضاد باور ها چیست؟

بدترین تضادها، تضادی است که ما در آن گیر کنیم. متاسفانه کلاسهای انگیزشی و موفقیتی که در تهران و شهرستان ها شاهد آن هستیم عموماً این تضاد را برای دوستان ایجاد می کنند. زیرا فرد در محیطی بزرگ شده که سالها گفته شده پول چرک کف دست است، بدرد نمیخورد، عنصر شیطانی است، اعمه ما ساده زیست بوده اند : یک باور مبنی بر این که فقر و بی پولی از ثروت بهتر است در ذهن فرد نهادینه شده است. وقتی در کلاس انگیزشی شرکت می کند مخالف این حرف ها را می شنود و چون یک باور یک روزه و یک ساعته ساخته نمی شود. مغز از همان اول دچار چالش تضاد می شود. (باور و شرایط جدید به شما القا می کند که کاری خوب است درحالی که باور قبلی شما با آن مخالف است) و قدرت مغز به اندازه ای نیست که بتواند این تضادها را سنجش و استدلال کند.

مثالی ازین نوع تضاد که در جامعه امروز رواج دارد (سال 97) : مانتویی مد شده است با عنوان مانتو جلو باز

بعضی از خانم ها در خانواده ای رشد کرده اند که باور ذهنی آن ها به شکلی بوده است که پوشش زن باید کامل باشد و عده ای در خانواده و محیطی رشد یافته اند که از لحاظ پوشش آزادتر بوده و برایشان عادی است که با پوشش آزاد در محیط های عمومی ظاهر شوند.

حال وقتی خانم های دسته اول از پوشش مانتو جلوباز استفاده می کنند با این استدلال که همه دارن می پوشند(قرار گرفتن در محیط) اما وقتی در خیابان مردی از روبروی آن ها وارد شود. جلوی مانتو خود را می گیرند (ایجاد حجاب) و اینجاست که بنیاد تفکر و باور قبلی شان پدیدار می شود.
(به این معنی که من هنوز آمادگی جلوه به این شکل را ندارم) این همان برخورد متقابل دو باور (تضاد) در ذهن است.

حال اگر ازین افراد بپرسید چرا ازین مانتو استفاده میکنی پاسخ میدهند کلاس دارد!

اگر در این لحظات به چهره افراد دقیق شویم متوجه می شویم حالت لبخند یا ریلکسیشن شان تبدیل به یک حالت آشفته ای که طیف انرژی شان کم می شود و تمرکز آن ها سمت جمع کردن لباس و تضادش میرود. در این مدت راحتی از آن خانم گرفته می شود. (قانون حس خوب برای موفقیت را از مجموعه ویدئو های آکادمی موفقیت ببینید IranSuccess.Com) 

این لحظات در زندگی باید تلنگری برای ما باشد. در مورد سلسله مراتب روح،احساس،منطق و محیط در جلسه مربوط به فرهنگسرای اندیشه صحبت شده است که میتوانید آن را در این لینک ببینید. بنابراین در لحظاتی که شما از سطح بالا به سطح پایین می روید و احساستان منفی می شود و انرژی احساس شما کم می شود، به تضاد برخورد کرده اید و وقت آن است که تضاد را در همانجا نگه دارید!

 

متن جلسه تضاد باور ها و نظام باورها را با صدای استاد سامان کرمی را در فایل زیر بشونید

 

مثال دیگری از برخورد افراد با تضاد ها

فردی به نام امیر به من مراجعه کرد که در زندگیش به تضادی برخورد کرده بود. امیر در محیط و شرایطی رشد یافته بود که حفظ خود و پرهیز از ارتباط با نامحرم یک ارزش محسوب می شد.رعایت حریم ها مرسوم بوده درحالی که اکنون در شرایطی قرار گرفته بود که دختر و پسرها براحتی با هم ارتباط گرفته و حتی ازدواج سفید نیز مرسوم است.

امیر در این تضاد که باور قبلش او را از هرگونه ارتباطی منع می کرد در حالی که شرایط این ارتباط را به او القا می کرد. تا اینجا ما تضادها را فهمیدیم و نقش باورها را نیز در تضاد متوجه شدیم.

هیچ وقت هیچ کس آن احساس منفی ناشی از تضادهای ذهنی را دوست ندارد (لحظه ای که دل و شرایط چیزی را می طلبد ولی باوری در ذهن موجب عذاب وجدان می شود و فرد را از انجام کاری بازمی دارد).

افتادن در تضاد بدترین لحظات احساسی زندگی هر فرد است.

خانمی به نام پروانه می گفت : که عاشق هنر بوده ولی باوری که از کودکی در او شکل گرفته بود. توسط حرف پدر و مادر را باید تحت هر شراطی گوش داد، بنابراین طبق خواسته والدینش در دانشگاه رازی رشته مهندسی می خواند، و در حالی که هنر را نیز دنبال می کرد، هر وقت در کلاس ها حاضرمی شد با خود فکر می کرد که می توانست این زمان را برای یادگیری هنر بگذارد (دچار تضاد میشد) و این باعث میشد حس و حال خوبی را تجربه نکند و این حال خوش نبودن بدترین چیز دنیاست …

نمونه تضاد در کسب و کار

سال ها به ما القا شده دنیای کسب و کار دنیای خطرناکی است و بهتر است یک آب باریکه ای داشته باشی و در یک کار کارمندی استخدام شوی. در مورد پول نیز همانطور که قبل از این گفته شد در باور قبلی پول چیز خوبی نیست ولی باور کنونی می گوید پول مهم و با ارزش است و وقتی به سمت آن حرکت می کنید، ناتوانی شما نیست که موجب ناکامی می شود بیشتر این احساس منفی ناشی از تضاد ذهنی است که شما را از پیشرفت باز می دارد.

اگر در ذهن تضاد وجود نداشته باشد حتی دزدی بانک هم حس و حال بدی را القا نمیکند (برای کسی که بدست آوردن پول به هر روشی را در ذهن خود قبول و باور دارد) این فرد در این راه حتی اگر کشته هم بشود خوشحال از دنیا رفته !!

همانطور افرادی که در زمان جنگ به میل و رغبت خود به جبهه رفتند. تمام ایده آل و خواسته و ذهنشان در جهت یک چیز بود،” حفظ خاک و حفظ استقلال” حتی در آن لحظه ای جانباز یا شهید می شدند، خوشحال بودند 🙂

در فایل های بعدی بیشتر راجع به تضادها خواهیم گفت و اینکه آیا تضاد بوجود آمده درست است؟ و چرااین تضاد برایمان به وجود آمد؟ با ما در ادامه نوشتار ها همراه باشید

در گام سوم (دوره توسعه فردی) توضیح می دهیم چگونه این تضاد حل کنیم و باورمان را تغییر دهیم تا بتوانیم به موفقیت برسیم.

اسم شهرتان را به سامانه پیامکی 10003715 را ارسال کنید

منتظر ادامه این مقاله باشید (آکادمی موفقیت ایران)

همیشه بر مدار ثروت و سلامت باشید.

سامان کرمی

سود کسب و کار

سود کسب و کار من چقدر است ؟

انتظاری که ازسود کسب و کار داریم

دوست عزیزم سلام

یک موضوع خیلی اساسی و پایه ای در کسب و کار. اما این موضوع چقدرمی تواند در زندگی شما اهمیت داشته باشد و در بیزینس و کسب و کارتان به شما انگیزه یا انحراف بدهد؟

نکته ی اصلی : خیلی از کلاسها و سخنرانان موفقیت و انگیزشی همگی جمله ای رابه مامی گویند آنهم اینکه شما باید برای کسب و کارتان یک وبسایت داشته باشید و نیز یک فروشگاه داشته باشید و به یک کسب و کاربرپایه ی دیجیتال برای موفقیتتان نیازدارید!

امایک نکته ی خیلی خیلی مهم که بهتون گفته نمی شود این است که شما اول بایدیک کسب و کارداشته باشید!داشتن یک وبسایت به تنهایی شما را در کسب ثروت شتاب نمی دهد. چون اصلاً کسب و کاری ندارید تا به آن شتاب دهد!

 

 

یکی از دوستانم بنام کاوه بمن می گفت: من درحیطه ی مربوط به شبکه های مجازی چندین هزار دنبال کننده دارم. در کانال تلگرامش نیز نزدیک به سیصدهزار فالوور دارد. همچنین دنبال کنندگان زیادی در اینستاگرام داشت. اما این دوست عزیز به این فکر نکرده بود که تمام الفاظ غمگین، اشعارغمگین و تصاویرغمگین راجمع آوری کرده ….

با وجود اینکه فالوور و دنبال کنندگان زیادی هم داشت. اما محصولی برای فروش نداشت. می گفت دراین یکی دو سالی که من کار و کاسبی روی شبکه های مجازی فوکوس دادم مخاطبین زیادی بدست آوردم. اما مخاطبینم سود مالی و ریالی برای من نداشتند. من به ایشان عرض کردم بله مشخص است که این سود برای شما نخواهد بود، بخاطراینکه هدف و محصولی ندارید. کلی ازمخاطبینش دارای فاز غمگین و دپرس بودند یعنی یکسری از افراد افسرده و شکست خورده ی عشقی:( شماهایی که می خواهید کسب و کارداشته باشید چه با

  • یک پیج اینستاگرام
  • یک صفحه وبسایت

یا هرچیزی دردنیای مجازی، باید محصولی برای فروش و عرضه داشته باشید. شمادرنهایت بایدبتوانید بابت یک خدمات یا کالا از مشتری هایتان پول دریافت کنید. خیلی ها نمونه فیسبوک رامثال می زنند و می گویند آقای کرمی شما می گویید که بایدحتما از مشتری پول بگیریم!! اما شرکت فیسبوک چطور توانسته بدون اینکه پولی بگیرد برند شود؟

 

در جواب باید بگویم شرکت فیسبوک هم پول می گیرد اما مشتریانش مردم عادی نیستند: کمپانی های بزرگ هستند. که درقبال آن، فیسبوک اطلاعات آماری می دهد که مثلاً در این فصل دختران از رنگ صورتی استفاده می کنند و درفصل بعدی از رنگ آبی روشن و اینکه درصدهاش نیز به چه نسبتی هستند. کمپانی ها این اطلاعات رامی خرند و روی این اصل تولید لباسهایشان را انجام می دهند و ازفروش اطلاعات،پول،هزینه ها،اعتبار و قدرت خودشان رابدست می آورند.

اگر می خواهید در کسب و کار دیجیتال فعالیت کنید در دوشرط اینکار را انجام دهید:

شرط اول : بیزینسی را که دردنیای فیزیکی بهش علاقه دارید را انتخاب کنید. ممکن است این بیزینس کتاب، لباس، دوچرخه و یا حتی فروش عطر باشد و هر چیزی که بهش علاقه یا آشناییت دارید.

شرط دوم : انتظار نداشته باشیدثانیه یا روز اول معجزه ببینید. بطور مثال شما پیج و بسایتتان را راه انداختید و انتظار داریدکه از لحظه اول فروش داشته باشید. قطعاً به این صورت نخواهد بود. (آکادی موفقیت IranSuccess.Com)

آنهایی که درحیطه ی مجازی یا فیزیکی کسب و کار راه اندازی کردند، می دانند که چه می گویم. روند رشد کسب و کار یک روند تصاعدی ست. شما ممکن است در یک ماه اصلاً مشتری نداشته باشید و فقط اقوام شما از تون خرید کنند. ماه دوم وبخش بعدی دوستان، آشنایان و ماه سوم و چهارم و سال اول شایدفقط بتوانیدهزینه های جاری تان را تامین کنید و سال اول فقط  برایتان سر به سر بشود و سود مثبتی اصلاً حاصل نشود.

کسانیکه حسابدار هستند می دانند که اداره مالیات به شما اجازه می دهدکه دو سال پشت سرهم یعنی سال اول کسب و کار و سال دوم کسب و کار، کسب وکارخودتان را زیانده اعلام کنید. یعنی حتی اداره مالیات هم این رابخوبی می داندکه یک کسب وکارممکن است دو سال اول سود مثبت نداشته باشد. ( بخاطر چالشهایی که وجود دارد و ریتم هایی که باید در کسب و کار رعایت شود و رشدهایی که انجام می گیرد). پس اگر دو سال هست که کسب و کارتان را استارت زده اید و سود کسب و کارتان نسبت به سرمایه داخل کسب و کارتان به 40 الی 50 درصد سالانه نرسد، مطمئن باشید که یک جای کارتان می لنگد!

از لحاظ ریالی بهتون می گویم اگر شما دوست عزیز در کسب و کارت که ممکنه فیزیکی باشد، یک میلیارد تومان هزینه کرده و اگرمجازی باشد 500 میلیون تومان هزینه کرده باشید فرقی نمی کند، درحالت اول که یک میلیارد سرمایه گذاری و دو سال بیشتر گذشته و مثلاً سال سوم یا چهارم کسب و کارت است. در ازای یک میلیارد سرمایه اگر این یک میلیارد برای شما چهارصد میلیون تومان سالانه یاحدود 30 الی 40 میلیون تومان ماهانه سود ندارد مطمئن باشید این کسب و کار شما رو به افول و ورشکستگی است.

همچنین در کسب و کار مجازی 600 یا 500 میلیون سرمایه گذاشتید و الان 15 الی 20 میلیون ماهانه سودندارید، این کسب و کار شما بزودی رو به افول و ورشکستگی خواهدرفت. پس با این توضیحاتی که دادیم همین الان برآوردکنید. اگر سال اول و دوم هست مشکلی ندارد. یعنی یک میلیارد سرمایه در گردش داشته باشید اما کسب و کارتان حتی ماهی 5 میلیون تومان سود نداشته باشد این برای سال اول و دوم اشکال ندارد. اما اگر سال سوم و چهارم هست با خودتان دو دو تا چهارتا بکنید.

در تهران پایینتر از تجریش یک مغازه فروش خشکبار وجود دارد. با یک حساب سر انگشتی متوجه شدم که این دوستان چیزی حدود 3 الی 4 درصدسود در ماه دارند. اما آنها می خواستند مغازه را ببندند و متوجه این سود نبودند و بنظرشان می آمد که این سود خیلی کم است. من برایشان حساب کردم که اگر این سود را با این روند و روش، نظام مند کنند و تکنیک فروش را هم برای کارشان اعمال کردم و به 5 درصد سود در ماه رسید. سالانه 60 درصد سود فروش داشت و خیلی هم عالی بود.

خیلی از کسب و کارها خودشان رانمی سنجند و این نسنجیدن ها یکی از عوامل مهم و اصلی نا کارآمدی کسب و کارهاست. اگر در آیات و روایات نیز دقت کنیم این حدیث امام علی (ع) به وضوح می فرماید :

حاسبوا قبل اَن تُحاسِبُوا

( به حساب خود برسید قبل از این که به حسابتان برسند)

همه ما فکر می کنیم که این حدیث فقط مربوط به آخرت و زمانی که فرشته ها نامه اعمال ما را می پیچند و حسابرسی می کنند. اما در واقع چنین نیست. این حدیث به همه چیز اشاره می کند! اینکه میفرماید به حساب خود برسیم منظور حساب مالی هم هست حساب مشتری هایمان هم هست، که باید بهشون رسیدگی کنیم قبل از اینکه هر اتفاق دیگری در زندگی مان بیفتد.

ریشه مشکلات چطور حل می شود؟

یک جمله معروفی از انشتین : با همان مغز و اطلاعاتی که مشکل را بوجود آوردیم نمی توانیم مشکل راحل کنیم. این یک قانون است. در یکی از کمپانی های مربوط به خدمات اسکان دریکی ازشهرستانها که رفته بودم مسئول آنجا می گفت که من حدود سه هفته است که بر روی موضوعی فکر می کنم!! من به ایشان گفتم که نحوه ی فکر کردن شما چطور بوده؟

گفت : پشت میز می نشستم و فکر می کردم. خیلی جالبه، فکر می کنیم توی یک گوشه نشستن و به نقطه ای خیره شدن و نظم دادن به آن رشته افکار، مسئله راحل خواهیم کرد!! اما هیچوقت این اتفاق نخواهد افتاد. می خواهم یک تلنگر کوچک به شما بزنم. یادتان هست در دوران مدرسه در بحث محاسبات و ریاضیات همه سوالات را جواب می دادیم جز یک سوال که نیاز به فرمول یا پاسخ محاسباتی داشت. ومدام به مغزمان فشار می آوردیم اما باز هم نمی توانستیم آنرا حل کنیم. چرا؟

چون اطلاعاتمان برای حل آن مسئله کافی نبود. اما تنها کافی بود به برگه بغل دستی نگاه بندازیم یا راهنمایی معلم، یا رجوع به متن سوال، نکته کلیدی را پیدا می کردیم و با آن نکته کلیدی، مسئله را تا آخر حل می کردیم. از مشورت گرفتن، از دریافت اطلاعات، از الگوبرداری کردن، از نحوه ی اجرای همان امور توسط دیگران غافل نشوید. این گزینه ها، گزینه های واجبی برای فکر کردن هستند.

گرفتن مشاوره از افرادی که قبلاً اینکار را انجام داده اند، یک گزینه خیلی خوب برای استفاده از آن طیف گستره ی تفکرات هست. همیشه دو تا فکر بیشتر از یک فکر ارزش دارد. ژاپنی ها یک ضرب المثل دارند که می گوید: (فکر شما به اضافه ی فکر من بهتر یا نهایتاً مساوی با فکر من است) در قرآن سوره ای بنام شورا داریم که همه رادعوت به شورا یا مشورت گرفتن می کند، از این گزینه هم غافل نشوید.

پس اگر بخواهیم یک جمع بندی کلی داشته باشیم باید بگویم: دوستان عزیزی که درحیطه ی کسب وکار هستید چه کسب و کار دیجیتال، چه کسب و کار فیزیکی، اگر کسب و کار را شروع نکردید بدانید سال اول و دوم کسب و کاربرای شما ممکن است سود آور نباشد.

آیا با این حال حاضرید کسب و کارتان را استارت بزنید؟ اگر یک تا دو سال هست که کسب وکارتان را استارت زده اید، چه مجازی و چه فیزیکی. ( کسب و کار استارت زدن به این معنی نیست که شما مثلاً یک شرکتی را ثبت کنید اما فقط روی کاغذ باشد یا یک وبسایتی را فقط دامین آنرا خریده باشید و این کسب وکارتان باشد!! نه) کسب و کاری که حداقل در روز 6 ساعت زمان مفید بابتش صرف می کنید، این همان کسب و کاریست که بابتش تلاش کردید و قطعاً نتیجه می گیرید، شک نداشته باشید.

ایجاد کسب و کار سود آور دیجیتال و فروش آنلاین

وبسایتی را دیدم از یک نویسنده ی جوان، دو تا کتاب نوشته بود و بابت این دو تا کتاب یک وبسایت تاسیس کرده بود. فقط این دو کتاب خودش را در وبسایت برای فروش گذاشته بود. وبسایتش حدود 5 الی 6 سال کار می کرد، اما آخرین محتوایی که در سایت گذاشته بود مربوط به سال 2015 بود یعنی 4 سال پیش! وبسایت را راه اندازی کرده بود این مطالب را در آن قرار داده بود. اما دیگر تغییراتی ( آپدیت ) در آن قرار نداده بود. جالبه شکایت می کرد فروشگاه های آنلاین اصلاً جواب نمی دهد، می گفت من از 5 سال پیش تا الان اینقدر هزینه نگهداری وبسایت را دادم و با این اوصاف هنوز فروش خاصی ازوبسایت نداشتم.

به ایشان عرض کردم شمایی که اینقدر هزینه ی نگهداری را دادید آیا زحمت کشیدید هزینه ی تولید محتوا راهم بدهید؟ گفت : نه. به ایشون گفتم یک کسب و کار فقط یک رکن ندارد. شما نمی توانید کسب و کار را با یک حسابدار مدیریت کنید! همچنین نمی توانید کسب و کار را فقط با یک تیم فروش مدیریت کنید! هیچوقت هم نمی توانید کسب و کار را فقط با یک تیم اجرایی مدیریت کنید. کسب و کار نقاط و اجزای مختلفی دارد.

در نتیجه مدیریت مختلفی هم دارد اگر نتوانید پایه های آن را باهم مدیریت کنید، ارتقاء دهید من به شما قول می دهم یا خیلی کند پیشرفت می کنید یا اگر پیشرفت کنید بر می گردید. خیلی از تیم ها را دیده ام که خیلی خوب استارت می زنند، خیلی خوب کار می کنند اما فقط به یکی از این دلایلی که بهتون گفتم برمی گردند به عقب. تیم بسیار عالی کار می کند اما توی یک نقطه ای در حسابهای مالی به اختلاف می خورند. یکی می گوید من باید 27 درصد بردارم دیگری می خواهد 34 درصد بردارد و چون از اول شفاف سازی انجام نگرفته است، آن تیم کلاً ازهم می پاشد.

عکس این قضیه یک تیم دارد کاری را انجام می دهد به یک نقطه ای میرسد که باید یک مسئولیت جدید تعریف شود. در این تیم این کار را مدیر انجام نمی دهد و مسئولیت و وظایف را بین 4 تا آدم تقسیم می کند. این از نمونه مثالهایی ست که من دیدم. یعنی به هر 4 نفر وظایف یکسان می دهد برای مثال اگر نامه ای ازطرف کارگزینی آمد هر 4 تا وظیفه دارید پاسخ یکسان بدهید. نامه می آید اما هیچگدام پاسخ نمی دهند. یا هر 4 تا یکسان پاسخ می دهند. این از عدم کارآمدی یک مدیر است. باید وظایف مشترک تا حد امکان کاسته و یا تفکیک بشود. شمایی که تا دیروز این وظایف را داشتید، یکی از وظایف شما کسر می شود که شبیه به وظایف خانم یا آقای فلانی ست و به ایشون واگذارمی شود و شما این وظیفه جدید را کامل به عهده بگیرید.

وقتی اتفاقی می افتد مسئولیت پذیری مشخص شده است. به صاحب آن فرایند ارجاع می دهید باید به من پاسخگو باشید. من خودم این اشتباه را اوایل که تازه بیزینسم را راه انداخته بودم در بخش حسابداری باهاش دست به گریبان بودم. مشکل این بود که من به هر کدام از حسابدارهای جدید می گفتم باید این فرایند را انجام بدهد و وقتی به مشکل بر می خوردند به آنها می گفتم که این چرا مشکل دارد؟ می گفتند که این داده هامربوط بمن نیست و مربوط به حسابدار قبلی هست.

یک روز این مشکل را برای همیشه ریشه کن کردم. یک حسابرس آوردم و به ایشان گفتم شما در این فرایند کلاً حسابهای مرا تراز کنید، آنجا که خطا دارد دربیاورید و آنجایی که خطا نداردجوری با هم همگام سازی کنید تا حسابها با هم درست بشوند. بعد از اینکه حسابها باهم ست شد حسابدار را دوباره سر جای قبلی گذاشتم و گفتم از امروز هرگونه مشکلی پیش آید مسئولیتش باشخص شماست.

امیدوارم که آگاه باشیم و بدانیم که در کسب و کارها برای رشد، زمان نیاز هست و درکسب وکارها ارکان مختلفی وجوددارد که باید با هم رشد کنند و اینکه اگر شما سال اول و دوم کسب و کارتان هست و تاحدود 40 درصد سود سالانه ندارید و ماهانه حداقل 4 درصد، نگهداری کسب و کار از نظر مالی و ریالی به صرفه نیست و باید تغییراتی در کسب و کار داده شود. با این اوصاف امیدوارم این نکات رادرزندگیتان بکاربگیرید.

عضویت باشگاه آکادمی موفقیت

نام | نام خانوادگی | نام شهر

10003715

و یا در وبسایت iransuccess.com خودتان نام نویسی را انجام دهید. تا از همایش ها و دوره ها مطلع شوید.

بر مدار ثروت و آرامش باشید / سامان کرمی

چه کاری مناسب منه؟

تفاوت مسیر و هدف؟

چطور مسیر درست کار خودمان را پیدا کنیم؟

دوستان عزیز سلام سامان کرمی هستم از اکادمی موفقیت ایران با یک نکته بسیار کلیدی وطلایی هدف .
معمولا این سوال پیش می آید، ما این نکته را می دانستیم. اما در برنامه ریزی عملی برای موفقیت خیلی از ما انسان ها مسیر را با هدف اشتباه می گیریم.
نکته ی کلیدی این است که آنچنان بر روی مسیر تمرکز کردیم از هدف دور شده ایم. اکنون مسیر برای ما تبدیل به هدف شده است. سعی کنید هیچ وقت در این موقعیت قرار نگیرید و سعی نکنید آن را حفظ کنید. این اتفاق زمانی می افتد که ما خودمان را ارزیابی نمیکنیم.بارها و بارها کارهای روزمره خود را تکرار می کنیم.


امام علی (ع) میفرماید: به حساب خود برسید قبل از این که به حساب شما رسیدگی شود. منظور از این حدیث این نیست که تا زمان مرگ و روز حساب صبرکنیم. ما وظیفه داریم در این دنیا با در نظر گرفتن هدف هم زمان که توانستیم خود را ارزیابی کنیم.

این همان تفکری است که به آن توصیه فراوان شده.

زمانی که به برخی اشخاص مشاوره میدهم و با آن ها صحبت میکنم متوجه می شوم که دگرگون شده اند فقط به این دلیل که مسیر برایشان تبدیل به هدف شده را تغییر می دهند.

دو نمونه مثال برای واضح تر شدن توضیحات را در زیر مشاهده می کنید:

خیلی از آدم ها این مشکل را دارند مثل هدف از تحصیلات تکمیلی! انسان ها معمولاً زمانی که در سنین 16 یا 17 سالگی هستند برای خود یکسری آمال و آرزو ها را مشخص می کنند. به خصوص افرادی که در خانواده هایی با سطح مالی پایین به دنیا آمده اند اهداف مالی مشخص تری ندارند. دنبال این هستند که بعد از تحصیلات به یک شغل مناسب و درآمد و رفاه در نهایت استقلال مالی دست پیدا کنند.(آکادمی موفقیت)


پس در نهایت یکی از اهداف رسیدن به رفاه مالی با استفاده از تحصیلات است.


یکی دیگر از فرایند هایی که ممکن است در ذهن شما هم باشد. رسیدن به جایگاه اجتماعی با استفاده از تحصیلات است. خیلی از انسان ها زمانی که تحصیلات را شروع میکنند در طول دوران تحصیلشان از هدف خارج میشوند.

روزی شخصی برایم از چای ساز خانه اش که خراب شده بود صحبت میکرد و میگفت خرابی چای سازش باعث شده که 2 روز تمام چای ننوشیده! و همش از تعمیر چای سازش و خرید یا جایگزینی اون می گفت. او هدف اصلی را که چای خوردن بود فراموش کرده بود. من به او پیشنهاد کردم که از کتری استفاده کند (کتری هم جلوی دید بود) و بسیار متعجب شد دلیل این اتفاق بسیارساده است! ما آنقدر که روی مسیر متمرکز شده ایم هدف را فراموش کرده ایم!

متاسفانه مشغله و روزمرگی باعث می شود عادت به تکرار مسائل کنیم و این باعث می شود که در زندگیمان مسیر جای هدف را بگیرد. از همین امروز شروع کنید در یک نکه کاغذ ارزیابی کنید. معمولا ما انسان ها بعد از ارزیابی این سوال برایمان پیش می اید که بعدش چه؟ جواب این سوال بستگی به نوع پرسش خودتان دارد!

اکنون رسیدن به ریشه خواسته ها را با یک تمرین توضیح می دهیم :


می توانید ویدئوی تبلیغ نویسی موثر را دانلود کنید در آن ویدئو راجب این مسائل به طور مفصل توضیح داده شده است اما اگر با این تفاسیربخواهیم به آن اشاره کنیم همان مثال تحصیلات تکمیلی را در نظر بگیرید. (IranSuccess.Com)

  • من میخواهم مدرک بگیرم که … ؟

پاسخ این پرسش بسیار مهم است. برای مثال میخواهیم پس از دریافت مدرک در اداره ای مشغول به کار شویم یا این که بخواهیم کسب وکاری را تاسیس کنیم. باز این سوال پیش می آید که بعدش چی …؟ این بسیار مهم است پس از رسیدن به شغل مورد نظراز طریق استخدام و یا تاسیس شرکت ما به رفاه و استقلال مالی و پرستیژ شخصیتی و … می رسیم.

  • اما باز هم این سوال پیش می آید که بعد از آن چه اتفاقی می افتد…؟

و این سوال انقدر تکرار می شود تا به ریشه برسیم. در اینجا نکته ی کلیدی این است وقتی جواب همه ی این سوالات را میدهیم و در همه ی امور به ریشه می رسیم و این که متوجه میشویم باور واقعی ما چیست؟ خوب بعد از آن که به پول رسیدیم میخواهیم آن را چگونه خرج کنیم؟ و این بسیار مهم است ممکن است بخواهید با آن پول کارخانه بسازید یا این که با آن مهاجرت کنید و یا سرمایه گزاری و …. این تصمیم ها باور های شما هستند و این لحظه ی کلیدی زندگی شما است.

حال دوباره به صورت دوره ای بررسی کنید. انیشتن در این باره جمله ای دارد « اطلاعات و دانشی که مشکل را به وجود آورده است قطعا نمیتواند آن مشکل را حل کند» .اگر می توانستید که به مشکلات دچار نمی شدیم و آن را حل می کردیم. باید به صورت دوره ای یعنی هر زمان که دانشتان افزوده شد ( مطالعه، مشاهده، تفکر یا … ) مجدد تصمیم بگیرید.

اکنون می توانید پاسخ دهید چون اهدافتان از مسیرتفکیک شده است.

امروز به یک مرحله ی جدید از زندگیتان رسیده اید که می توانید مسیرهای دیگری را برای رسیدن به همان هدف پیدا کنید. مثلا همان هدف مالی که به آن در بالا به آن اشاره کردیم. ممکن است شخصی هدفی مثل دانشگاه رفتن و استخدام شدن، در نهایت به پول رسیدن : خرید اتومبیل یا هرخواسته ی ذهنی خود برسد.

  • همه ی شما بدون شک روزی به این هدف خواهید رسید.
  • اما آیا راه کوتاه تری وجود ندارد؟
  • آیا می شود به جای 4 یا 10 سال تحصیل راه یکساله را پیدا کنید؟
  • آیا فرایند سریع تری برای رسیدن به این مسیر وجود ندارد؟

قطعا وجود دارد و این یک احتمال نیست من به شما این قول را می دهم که اگر اهدافتان را مشخص کنید راه های ساده تری را برای دستیابی به آن هدف پیدا خواهید کرد. این نکته را به یاد داشته باشید که اهدافتان را از مسیرتفکیک کنید و برای رسیدن به هدف هایتان مسیر های ساده تر و سریع تر را پیدا کنید.

بیش از 95% انسان ها آدم های زندگی روزمره هستند و نمیتوانند هدفهایشان را از مسیر تفکیک کنند.


من در دانشگاه از دانشجویان ارشد و دکترا هدف آن ها را از درس خواندن پرسیدم و بسیاری از آن ها پاسخ دادند که میخواهم مدرک دریافت کنم و از آن ها پرسیدم بعدش چی؟ پاسخ دادند که با آن به کار مشغول شوم و باز میپرسم بعد از مشغول کار شدن چه هدفی دارید و درآخر به کجا میخواهی برسی؟ این بسیار جالب است که خیلی از انسان ها به این درک نمی رسند که هدف نهاییشان چیست؟ 

افراد موفق این را خیلی سریع درک میکنند هدف را مشخص و روی آن متمرکز می شوند.

گروه تحقیقاتی آکادمی موفقیت

برای دریافت سایر مقاله ها می توانید نام خود را به 10003715 پیامک کنید

مشاوره مستقیم حضوری و تلفنی

سامان کرمی

سامان کرمی

متاسفانه عده ای با استفاده از نام استاد سامان کرمی اقدام به تبلیغات مشابه نموده اند. در روزهای اخیر گروهی از عزیزان با آکادمی موفقیت تماس گرفته و خواستار عودت وجه شدند. که این افراد عمدتاً توسط شخصی غیر از آقای سامان کرمی که خود را

کاوه کرمی بیلیونر شو (پکیج موفقیت)

معرفی شده بود انجام پذیرفته بود. هر چند که شماره کارت و ایدی های تلگرام به پلیس فتا جهت پیگیری های بیشتر ارسال گردید. لازم به ذکر است از این شخص هیچ گونه آدرس فیزیکی یا شماره تماسی در دسترس نیست ( البته امروز 8 دیماه 98 یک شخص که خواستار حذف این متن بودند با گروه تماس گرفته و شماره را جهت پشتیبانی معرفی کرده اند که در صورت نیاز فقط با این شماره 09923668647 تماس بگیرید و با خطوط مجموعه تماس حاصل نفرمایید). امیدواریم پاسخگوی شما عزیزان باشند. نمونه این تبلیغات فروش پکیج موفقیت و پولسازی، پولسازی در چند روز یا یکشبه بیلیونر شوید،سایت بزنید و پول پارو کنید با پیج اینستاگرام درآمد داشته باشید و … می باشد.

اگر خریدی را انجام داده اید و پس از پیگیری و جستجو در گوگل به سایت آکادمی برای عودت وجه رسیده اید. بدیهی است که آکادمی موفقیت ایران امکان عودت مطالبات شخص دیگری را نمی تواند بر عهده گیرد.

آقای کاوه کرمی (اگر واقعا اسمشان این باشد) هیچ نسبتی با استاد سامان کرمی نداشته و فعالیت های او به آکادمی موفقیت ارتباطی ندارد. هر گونه فروش پکیج یا محصول آموزشی و سمینار موفقیت از طریق وبسایت آکادمی و یا فروشگاه آکادمی به فروش می رسد.

امکان پرداخت آنلاین توسط درگاه شتاب کلیه بانکها نیز امکان پذیر می باشد.

در صورت استفاده از پرداخت کارت به کارت که در موارد خرابی درگاه یا تکمیل ظرفیت کلاس های تعریف شده ممکن است اتفاق بیفتد صرفا به نام موسسه «دانشسرای موفقیت» یا «سامان کرمی» بدون پیشوند یا پسوند پرداخت های شما دارای اعتبار و ارجاع رهگیری می باشند.

با تشکر از شما عزیزان همراه موفقیت

جهت جلوگیری از هر گونه سوء استفاده  … این متن را برای دوستان خود به اشتراک بگذارید.

با تشکر گروه پشتیبانی آکادمی موفقیت

09359314985

تلگرام